فرق ایده و فرصت چیست ؟
فرق ایده و فرصت در این موضوع است که ایده لزوماً برای یک فرصت کارآفرینانه نیست هرچند همیشه در قالب فرصت وجود دارد اما اولین قدم در خلق فرصت است و ایده گامی است برای ایجاد فرصت.
به بیان دیگر فرصت مجموعه مساعد و مطلوب از شرایط که نیاز را برای یک محصول و یا خدمت یا کسب و کار ایجاد می کند و ایده فکر و تصور و اندیشه است.فرق ایده و فرصت چیست ؟ فرآیند کارآفرینی شامل تشخیص فرصت از دنیای نیازها و بهره برداری از فرصت و خلق ارزش است. ایده ارائه یک راه حل جدید برای انجام دادن کارهاست.
نمایش فهرست این آموزش :
فرق ایده و فرصت چیست ؟
ایده ها می توانند به صورت یک الگو، طرح و یا یک برنامه باشند و یا به صورت دستگاهی جدید با روشی نو برای نظارت بر امور و یا حتی یک شیوه نوین مدیریتی باشند.
فرصت عبارت است از شانسی که نیاز (یا علاقه یا خواسته) بازار را از طریق یک ترکیب خالقانه از منابع به منظور ایجاد ارزش بالاتر تامین می کند.
فرق ایده و فرصت را اینگونه می توان بین نمود که فرصت نیازی است که باید تأمین شود. ایده شیوه تأمین آن نیاز است. برای تفکیک ایده و فرصت از یکدیگر و شناخت رابطه آنها می توان گفت که هر ایده ای یک فرصت نیست، اما هر فرصتی حتماً یک ایده در دل دارد.
تشخیص فرصت کارآفرینانه روند بسیار مهمی است که از سه مرحله اساسی تشکیل می شود:
۱- شناسایی فرصت،
۲- ارزیابی فرصت و
۳- بهره برداری از فرصت.
ایده چیست؟
کلمه “ایده” به طرحی اطلاق می شود که توسط دانشکده اندیشه ذهن برانگیخته می شود همانطور که در جمله “او به فکر یک ایده برای رهایی از مشکل است”. در این جمله ، کلمه “ایده” به برنامه ای گفته شده است که وی برای خلاص شدن از یک مشکل خاص فکر کرده است. این تفاوت اصلی بین دو کلمه “ایده” و “فرصت” است.
در حالی که کلمه فرصت به وضعیت مطلوب یا فرصتی که یک فرد دارد ، اشاره دارد ، ایده به یک برنامه یا حتی یک پیشنهاد اشاره دارد. به عنوان مثال ، وقتی می گوییم “فکر می کنم ایده خوبی است ، باید این کار را انجام دهیم.” این به یک پیشنهاد خاص اشاره دارد که به عنوان یک برنامه خوب تصویب شده است.
کلمه “ایده” نیز اغلب با پیش فرض “به” دنبال می شود ، همانطور که در جمله “او ایده ای برای ارسال او به روستا” بدست آورد. در این جمله ، کلمه “ایده” با گزاره “به” دنبال می شود. این تفاوت بین دو کلمه یعنی ایده و فرصت است و باید با دقت فهمید.
ایده (Idea)در حقیقت یک طرح ذهنی است. شاید بتوان ایده دادن را اولین گام برای حل یک مشکل یا برآورده کردن یک نیاز دانست. به عبارت دیگر ایده سادهترین راه حلی است که انسان در برابر یک مساله یا نیاز به آن فکر میکند. هر چند میتوان یک ایده را بسط داد و پیچیده کرد.
طرح یک ایده، با توجه به ماهیت ذهنی آن، میتواند فارغ از هر گونه قید و بندی صورت پذیرد. اما برای عملی کردن آن، باید به بسیاری از این محدودیتها مثل قوانینی فیزیکی، حقوقی و … توجه کرد. طرح ایدههای نو، رابطه مستقیمی با خیال پردازی و خلاقیت دارد .
اما به قول بریان امبل، فرهنگ نوآوری، از ایده های هر فرد، در هر سطحی از هر واحدی در سازمان حمایت خواهد کرد.
بنابراین باید نوآوری، خلاقیت و ایده پردازی به عنوان فرهنگ در ذهن و رفتار ما شکل بگیرد تا بتوانیم “متفاوت باشیم”. کار بدون این سه ضلع تنها تکرار مکررات است.
ایده در حقیقت ارائه یک راهحل جدید برای انجام کارهاست. ایدهها گاه میتوانند به صورت یک الگو، طرح و یا یک برنامه باشند و گاهی به صورت دستگاهی جدید با روشی نو برای نظارت بر امور و یا حتی یک شیوه مدیریتی نوین.
ایده در بقای کسب و کار بسیار مهم است. بنابراین برای یک کارآفرین بسیار مهم است که از روش های مطمئن تر و به طور سیستماتیک در جست و جوی ایدههایی باشد که بزرگترین فرصت را برای موفقیت فراهم کنند. فرصت ها در همه جا هستند. در محیط زندگی فرصت های زیادی را دید. در تلویزیون در مجلات، در مکالمات دوستانه، در روابط فامیل.
فرق ایده و فرصت: ایده به معنای مفهوم و انتزاع شکل گرفته و یا موجود در ذهن انسان است و توانایی هر انسانی برای ایده اندیشی و ایده پردازی به قابلیت های استدلال ذهنی و درون اندیشی و توانایی درک و فهم و میزان هوش وی بستگی دارد. ایده و فرصت معمولا با هم مطرح میشوند. در واقع فرصت نیازی است که باید تامین شود و ایده شیوه تامین آن نیاز است. از این رو ایده های زیادی گردآوری میشودو بعد ارزشیابی میشود تا بدانیم که کدام ایده بهتر میتواند استفاده از فرصت را امکان پذیر کند.
ایده ها نقش مهمی در موفقیت کسب و کار دارند. عوامل مهم دیگری نیز وجود دارد که در موفقیت کسب و کار موثر است از جمله: قابلیت های کارآفرینی، تامین مالی و نیروهای محیطی که شامل بازارها؛ عرضه کنندگان، سیاست های دولتی و قوانین است. در مورد کارآفرین علاوه بر قابلیتها، ویژگی های دیگری نیز مهم است از جمله علایق و آرزوهای وی. کارآفرین میتواند با استفاده از یک فهرست کنترلی، ویژگیهای خود را با ویژگی های مناسب برای ایده مطابقت دهد.
منابع ایده:
برخی از مهمترین منابعی که منجر به تولید ایدههای جدید برای کارآفرینان میشود عبارتند از:
۱: مصرف کنندگان 2: شرکت های موجود
۳: شبکه های توزیع 4: دولت، اختراعات ثبت شده، قوانین
۵: تحقیق و توسعه
خلق ایده:
حتی با تنوع وسیع منابع موجود رسیدن به ایده ای که اساس فعالیت کارآفرینانه نوپا قرار گیرد کار دشواری است. کارآفرین میتواند از چندین روش برای آزمودن و رسیدن به ایده های جدید کمک بگیرد. برخی از روش های آفرینش ایده های جدید عبارتند از:
گروه های متمرکز، توفان فکری، حل خلاقانه مشکل، ارتباط بین اجزای محصول، روش های اکتشافی، روش تحلیل عوامی، تحلیل مشکلات موجود، روش فهرست کردن ویژگی و ….
فرایند خلاق ایده پردازی:
در زیر فرایند خلاق ایده پردازی به ترتیب بیان شده است:
تولید ایده:
تولید ایده هنگامی رخ میدهد که بذر آن کاشته میشود و بر مبنای کنجکاوی یا علاقمندی در مورد یک مشکل و یا در حوزه عملیاتی خاص فرد ظهور پیدا میکند.
آماده سازی:
در طی مرحله آماده سازی فرد به تحقیق و جست و جوی کنجکاوانه برای عملی کردن ایده میپردازد. هرچند این جست وجو به ندرت نتیجه بخش است اما فرد خلاق از طریق جمع آوری اطلاعات و آگاهی ها در رابطه با مشکل آماده میشود.
پروراندن ایده:
مرحله پروراندن، عمل آوری یک ایده است در این مرحله کنترل فرایند خلاق در دست ذهن ناخودآگاه است و به یک دوره چندین ساله بازتاب ناخودآگاهی مغز در مورد ایده و حل مشکل نیاز است.
تشریح ایده:
مرحله تشریح ایده هنگامی رخ میدهد که در مرحله پرورش صاف و صیقلی شده باشد و اینجاست که برای عملی شدن مورد بررسی قرار میگیرد و همه ابعاد و جوانب آن روشن میشود.
تایید ایده:
تایید مرحله توسعه یافته تبدیل آگاهی ها به کاربرد عملی است. در این مرحله مشخص میشود که آیا ایده شایستگی دارد؟ سودمند است؟ قابلیت عملی شدن دارد یا خیر؟
هیچ ماشینی قادر به ساخت ایده نیست، بلکه این کار فقط از عهده ذهنی خلاق و پویا برمیآید.
فرصت چیست؟
«فرصت» در دنیای کسب و کار، نیاز جدیدی است که بتوان آن را به کسب و کار یا یک ارزش اقتصادی تبدیل کرد.
ابتدا بگذارید با کلمه “فرصت” شروع کنیم. کلمه “فرصت” را می توان به عنوان یک زمان یا وضعیت مطلوب برای انجام کاری تعریف کرد. همه ما در زندگی فرصت های مختلفی کسب می کنیم. این می تواند مربوط به یک حرفه ، تحصیل و غیره باشد. تخصص این است که همیشه یک فرصت با نگاه مثبت مشاهده می شود. به سادگی می توان به “شانس” اشاره کرد. بگذارید چند جمله را با کلمه فرصت جستجو کنیم تا کاربرد آن را درک کنیم.
فرق ایده و فرصت : تشخیص فرصت (Opportunity)به عنوان یک جنبه کلیدی از فرایند کارآفرینی مورد توافق قرار گرفته است. در واقع از نظر بسیاری از محققان، تشخیص فرصت قدم اول و تعیینکننده در فرایند خلق کسب و کارهای مخاطرهآمیز جدید است.
ونکاترمن (۱۹۹۷) پیشنهاد میکند که درک بهتر اینکه اشخاص چگونه فرصتها را تشخیص میدهند و بهرهبرداری میکنند، قلمرو متمایزی ایجاد میکند که آنرا از مدیریت استراتژیک، اقتصاد و دیگر رشتههای علمی اجتماعی جدا میسازد (کوربت، ۲۰۰۵، ص ۴۷۳).
- به او فرصت تجارت داده شد. سرسخت این فرصت را از دست داد.
در جمله اول کلمه “فرصت” معنی “شانس” را نشان می دهد. از این رو ، معنی جمله این خواهد بود که “به او شانس تجارت داده شد”. یا به او فرصتی برای انجام مشاغل داده شد. در جمله دوم ، خواننده می فهمد که به بازیکن توپچی فرصتی برای گرفتن توپ داده شد ، اما او این فرصت را از دست داد. بنابراین کلمه “فرصت” اغلب به یک فرصت اشاره دارد. جالب است بدانیم که کلمه “فرصت” اغلب با پیش فرض “به” دنبال می شود ، همانطور که در جمله “او فرصتی برای نشان دادن کالیبر خود” داده شده است. در این جمله ، می بینید که کلمه “فرصت” با پیشگفتار “به” دنبال می شود. حالا بگذارید به حرف بعدی برویم.
مفهوم فرصت
فرصت در لغت به معنی”موقعیتی که باعث پیشرفت می شود” است. اما اگر دنبال تعریف آن در بستر کارآفرینی باشیم، به تعاریف متنوعی بر میخوریم که نشان دهنده گسترده بودن این مفهوم و استفاده آن در هر زمینه کسب و کاری، تجاری، اقتصادی، مدیریتی و غیره می باشد. برای مثال:
· فرصت، موقعیتی است در آینده که تصمیم گیرندگان، آن را مطلوب و امکانپذیر می پندارند.
· شانس دیدن یک نیاز در بازار برای ارائه ارزش بالاتر از طریق ترکیب خلاق منابع.
· مجموعه ای از شرایط محیطی که منجر به عرضه یک یا بیشتر محصولات و خدمات جدید می شود.
· مجموعه ای مساعد و مطلوب از شرایط که نیازی را برای یک محصول، خدمت یا کسب و کار جدید ایجاد می کند.
در تمامی موارد بالا بازار (محیط)، محصول (خدمت)، امکان بهره وری و کسب ارزش جدید (نوآوری) مشترک است. بنابراین فرصت ها یا وجود دارند و یا ایجاد می شوند و این کارآفرینان هستند که از دل این فرصت ها کسب و کار های سودده ایجاد می کنند.
فرصت ها برای اینکه بتوانند توجه دیگران را به خود جلب کنند و استفاده شوند، باید جذاب باشند (تا مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند)، به موقع باشند (تا مخاطب نیاز به این فرصت را احساس کرده باشد)، با دوام باشند (تا برای مخاطب قابل اعتماد تر باشند) و برای خریدار یا مصرف کننده نهایی ارزش افزوده خلق کنند (و به مخاطب بتوانند سودی برسانند).
کارآفرینی، شامل جست و جوی فرصت و سپس جست و جوی منابع مورد نیاز است. فرصت ها پیدا نمی شوند؛ پنجره های فرصت، همیشه باز نیست. بلکه هنگامی که باد وزیدن می گیرد، باز و سپس بسته می شود! تصور کنید که شما در حال انجام یک بازی هستید که طی آن توپ هایی را از یک پنجره که به صورت تصادفی باز و بسته می شود، پرتاب می کنید.
برای هر توپی که از پنجره ی باز رد می کنید، پاداش می گیرید و اگر توپ به پنجره ی بسته اصابت کند، تنبیه می شوید. برای این که پاداش بگیرید، باید منتظر بمانید و زمانی که پنجره شروع به باز شدن می کند، توپ را با هدف گیری مناسب، پرتاب کنید. تعیین این که پنجره ی کارآفرینانه، چه موقعی در حال باز شدن است و چه موقعی در حال بسته شدن، در بسیاری از موارد، کاری مشکل است.
فرصت در مقابل ایده
فرصت و ایده دو واژه در زبان انگلیسی است که بین آنها می توان تفاوتهای خاصی را مشخص کرد. بیشتر افراد تمایل دارند این دو کلمه را مترادف اشتباه کنند. با این حال ، باید اظهار داشت که وقتی معانی و معانی به میان می آیند ، باید به این دو کلمه متفاوت نگاه کرد. ابتدا بگذارید این دو کلمه را تعریف کنیم تا معنای آن روشن باشد. فرصت به زمان یا شرایط مطلوب برای انجام کاری اشاره دارد.
به عنوان مثال وقتی می گوییم “فکر می کنم فرصتی عالی است که به شما امکان می دهد افق خود را گسترش دهید” ، این به یک موقعیت خاص اشاره دارد که برای فرد مطلوب است. از طرف دیگر ، ایده به یک فکر یا پیشنهادی درباره یک دوره ممکن از عمل اشاره دارد. وقتی می گوییم “من یک ایده دارم” ، معمولاً پیشنهادی را که گوینده ارائه می دهد ارائه می دهد. این برجسته نشان می دهد که یک فرصت و ایده به دو چیز متفاوت اشاره دارد. از طریق این مقاله ، به ما اجازه می دهد تفاوت را بررسی کنیم و ضمن درک هر یک از کلمات.
رابطه ایده و فرصت چه میباشد؟
هر ایدهای یک فرصت نیست، اما هر فرصتی حتما یک ایده در دل دارد. مثال: فرض کنید ایدهای در مورد ساخت ماشین اصلاح مو دارید که تا بحال در بازار نبوده است و یا حتی یک دستگاه از این ماشین را ساختهاید. در این صورت هنوز نمیتوانید بگویید یک فرصت شغلی ایجاد کردهاید. شما باید نیازی را بیابید که ماشین اصلاح شما، پاسخی برای آن نیاز باشد، یا به عبارت دیگر، آن نیاز را ارضا کند و البته برای فرد یا سازمانی که به آن ماشین احتیاج دارد، دارای چنان ارزشی باشد که برای خرید آن هزینه کند، آن هم به قیمتی که برای شما دارای ارزش افزوده باشد.
به عنوان نمونه شما میتوانید با تحقیقات بازار این نیاز را متوجه شوید که آرایشگران هنگام اصلاح موی سر کودکان دچار مشکل میشوند و اغلب کودکان از محیط آرایشگاه، آرایشگر و … میترسند؛ لذا این دستگاه میتواند در خانه مورد استفاده قرار گیرد تا کودکان توسط نزدیکان خود در محیطی آشنا و مأنوس اصلاح شوند و سپس مطمئن شوید که خانوادهها حاضرند محصول جدید شما را به قیمت مورد نظرتان خریداری نمایند.
فرق ایده و فرصت : در این صورت شما میتوانید بگویید که طبق مدل (۱) یک فرصت را خلق کردهاید. اما ممکن است شما نیاز یا خلأی را کشف کنید، مثل مشکل نصب پرده، معمولا خانمها هنگام نصب پرده یا بیرون آوردن آن دچار مشکل میشوند و مجبورند از نردبان بالا رفته و این عمل را انجام دهند، لذا میتوان گفت نیازی را شناختهاید و حال باید برای خلق یک فرصت، ایدهای برای رفع این نیاز بدست آورید.
مثلا میتوانید میل پردهای را طراحی کنید که متحرک باشد و خانمها بتوانند بدون بالا رفتن از نردبان به راحتی آن را پایین آورده و پس از نصب یا بیرون آوردن پرده آن را بالا ببرند. در این صورت شما میتوانید بگویید طبق مدل (۲) یک فرصت را شناسایی کردهاید.
فرق ایده و فرصت : فرصت کارآفرینانه شامل مجموعه ای از ایده ها، اعتقادات و اعمال است که توانایی خلق کالاها و خدمات آینده را، در غیاب بازارهای فعلی برای آنها، فراهم میکند. فرصت حاصل برخورد ایده ها با شرایط دنیای واقعی و خلاقیت کارآفرینانه در یک نقطه زمان است. ایده برای یک کسب و کار لزوما برابر با یک فرصت کارآفرینانه نیست هر چند همیشه در قلب یک فرصت وجود دارد و اولین قدم در فرایند خلق یک فرصت است. بنابراین محققان پیشنهاد میکنند که ما میتوانیم از ایده به عنوان گامی که منجر به یک فرصت میشود یاد کنیم.
کارآفرینی یک فرایند هدایت شده بازار است و قبل از هیجان زده شدن درباره یک ایده درک اینکه آیا این ایده واقعا نیازی را پاسخ میدهد و معیارهای یک فرصت را دارد بسیار حائز اهمیت است. ایده گام یا قدمی است که به فرصت منتهی میشود. بنابراین تشخیص فرصت یک فرایند است نه یک تجربه “یافتم، یافتم” یک دفعه ای. به عبارت بهتر، ایده کسب و کار مرکز و محوری برای جستجوی فرصت است. با این وجود فقط هنگامی که محیط کسب و کار و مهارت ها و پیشینه شخصی کارآفرین نسبتا با ویژگی های یک فرصت متناسب باشد آن فرصت به بهره برداری میرسد.
باید به خاطر داشته باشیم هر فردی ممکن است در روز صدها ایده داشته باشد اما فرصت در دنیای کسب و کار ایدهی جدیدی است که بتوان آن را به کسب و کار یا ارزش اقتصادی تبدیل کرد. در واقع کار زیادی باید انجام شود تا ایده به فرصت تبدیل شود.
یکی از راه های تشخیص تفاوت ایده با فرصت بررسی تفاوت یک مخترع با یک کارآفرین است. یک مخترع با ایده و مفاهیم کار میکتد و سعی میکند آنها را به یک محصول جدید یا خدمت تبدیل کند در حالی که کارآفرین سعی میکند بازار بالقوهای را برای ایده کشف و شناسایی کند و راهی را برای خلق ارزش اقتصادی آن بیابد. فرصت ها از جمع ایده و یک نقص یا نیاز به وجود میآید لذا میتوان گفت فرصت ها از دو طریق خلق میشوند به این معنی که یا ایده ای داریم و باید دنبال خلا و نیازی بگردیم که ایده ما پاسخگوی آن نیاز باشد و یا نقص و نیازی را میشناسیم و باید ایده ای برای رفع آن نیاز بیابیم.
در یک اقتصاد پویا، ایده ها، محصولات ، و خدمات همواره در حال تغییر هستند و در این میان کارآفرین است که با شناسایی به موقع فرصت های حاصله الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید به ارمغان میآورد. برای مقابله با بحران بیکاری، شناخت صحیح فرصتها و استفاده از نیروهای خلاق انسانی را به ضرورت تبدیل میکندفرایند کارآفرینی را در جامعه در حال توسعه ایران شتاب میبخشد و بازنگری در سازماندهی و مدیریت منابع انسانی را لازم میسازد. در ادامه مباحث در مورد فرصت در کارآفرینی توضیحات بیشتری ارائه خواهد شد. (برداشت از کتاب کارآفرینی پیشرفته نوشته محمود احمدپور داریانی)
فرق ایده و فرصت : فرصتهای کارآفرینی Entrepreneurial opportunities عبارتند از نیازهایی که هنوز توسط کسبوکارها ارضا نشدهاند یا به طور کامل پاسخ داده نشدهاند. کارآفرینی فرآیند شناسایی و بهره برداری از فرصتها است. در واقع فرصت، محور فعالیتهای کار آفرینی و موضوع آن قلب تحلیل های کار آفرینی محسوب میشود. کارآفرینی فرآیند شناسایی نیاز بازار، خلق ایده، تشخیص فرصتها و بهرهبرداری از این فرصتها میباشد.
بدون وجود فرصت، کارآفرینی رخ نمی دهد. فرآیند کار آفرینی چه به ایجاد یک سازمان جدید منجر شده و با به کار گیری مکانیزم های بازار را باعث شود، نیازمند شناسایی فرصتها و خلق روشهای جدید برای بهره برداری یا سازماندهی آنها می باشد و در این میان آن دسته از افرادی که به کشف، ارزیابی و بهره برداری از فرصت ها می پردازند، کار آفرین نام دارند.
اقتصاد مبتنی بر دانش امروز، زمینهای بکر و در حال توسعه بوده و در جهت رشد و پیشرفت کارشناسان، خبرگان و کار آفرینان با انگیزه به شمار میرود. اکنون زمان آن رسیده است که فرد آرزوهای خود را دنبال نموده و به دنبال راهی جهت نفوذ در بازار باشد. کار آفرینان بسیاری یافت می شوند که موفقیت خود را نه به خاطر ذکاوت بلکه به واسطه شانس و قرار گرفتن در محیطی مستعد و همچنین برخورداری از شرایط محیطی مساعد کسب نموده اند. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح فرصتهای کارآفرینی پرداخته شده است.
روش تشخیص فرصتهای کارآفرینی
شناسایی فرصت در یک حوزه، صنعت یا بازار کار آسانی نیست. بسیاری از کارآفرینان در وهله اول توانستهاند یک فرصت بکر را از دل صنعت یا بازار پیدا کرده و زمینه خلق نوآوری را برای خود ایجاد نمایند.
اما چطور به این قابلیت رسیدهاند؟
چطور برخی افراد فرصتها را کشف میکنند و برخی دیگر قادر به تشخیص آن نیستند؟
در جواب به این سؤال باید بدانید که خود کارآفرینان در جهت یافتن یک فرصت چه فعالیتهایی را انجام دادهاند. مطمئن باشید کارآفرینان در جهت یافتن یک فرصت، مجموعه فعالیتهایی را انجام دادهاند.
الگوی تشخیص فرصتهای کارآفرینی در شکل زیر ارائه شده است:
براساس این لگو برای شناسایی یک فرصت از سه عامل استفاده شده است. این سه عامل عبارتاند از:
- دانش قبلی از بازار و مسائل مشتری
- هوشیاری کارآفرینانه
- شبکههای افراد و منابع
در حقیقت کارآفرینان از این سه عامل یا ترکیبی از آنها استفاده کردهاند و به فرصتی دستیافتهاند. این الگو نشان میدهد اگر بخواهید که فرصتهای مختلفی دستیابید باید این سه عامل زیر را در خود تقویت کنید. این سه عامل در تشخیص یک فرصت به کارآفرینان کمک زیادی میکند.
الگوی فرایندی فرصتهای کارآفرینی
ایده، ارائه یک راهحل جدید برای انجام کارهاست، ایده میتواند به صورت یک الگو، طرح و یا برنامه نوآورانه، دستگاهی جدید، روشی نوین برای نظارت بر امور و یا سبک متفاوت مدیریتی باشد. هیج ماشینی قادر به ساخت ایده نیست، بلکه این کار فقط از عهدۀ ذهنی خلاق و پویا برمیآید.
حال ممکن است این سؤال برای شما پیش آید که فرق ایده و فرصت چیست؟ مردم معمولا مفهوم فرصت و ایده را یکی تلقی میکنند و تفاوتی بین آنها قائل نمیشوند، اما در واقع این دو مفهوم با یکدیگر متفاوت هستند. هرکس ایدههای فراوانی در ذهن دارد، شما ممکن است در روز صدها ایده در ذهن خود بپرورانید. اما «فرصت» نیاز جدیدی است که بتوان آن را به کسبوکار یا یک ارزش اقتصادی تبدیل کرد. درواقع کار زیادی باید انجام شود تا یک ایده دربارۀ کسبوکاری تازه، به یک فرصت تبدیل شود.
برای تفکیک ایده و فرصت از یکدیگر و شناخت رابطۀ آنها با هم میتوان گفت هر ایدهای یک فرصت نیست، اما هر فرصتی حتما یک ایده در دل دارد. شکل زیر بیانگر این مفهوم است.
چرا الگوی فرایندی فرصتهای کارآفرینی
فرصتها از جمع ایده و یک نیاز بهوجود میآیند. لذا میتوان گفت که فرصتها از دو طریق خلق میشوند. براساس این الگو ایدهای داریم و باید به دنبال نیازی بگردیم که ایدۀ ما پاسخی به آن نیاز باشد. در الگوی دوم نیازی را میشناسیم و باید ایدهای برای رفع آن بیابیم. لذا میتوان گفت نیازی را شناختهاید و حال باید برای خلق یک فرصت، ایدهای برای رفع این نیاز جستجو کنید. در اینصورت شما میتوانید بگویید طبق این مدل یک فرصت را شناسایی کردهاید.
فرصت، مهم ترین عنصر فرآیند کار آفرینی است. فرصت در فرآیند کار آفرینانه چیزی نیست به غیر از تشخیص، ارزیابی و بهره برداری از شرایطی که کارآفرینان به دلیل ویژگیهای خاص خود توانایی دیدن آنها را پیدا می کنند. در واقع کار آفرینی فرآیندی است که در طی آن فردی بنام کارآفرین، به دلیل داشتن دانش قبلی در یک حوزه خاص توانایی تشخیص یک فرصت را پیدا کرده است. پس از ارزیابی و تشخیص ارزش تجاری آن فرصت اقدام به کسب منابع و اطلاعات جهت بهره برداری از آن فرصت مینماید.
در تعریف فرصت، توماس ادیسون عقیده جالبی دارد. از آنجا که فرصت ها با شمایل معمولی در معرض دید همگان ظاهر می شوند، غالبا توسط اکثر افراد نادیده گرفته می شوند. افراد مختلف، فرصت را بر مبنای دیدگاه های خود به اشکال مختلف تعریف کرده اند. در کل می توان فرصت را شرایطی دانست که بر اساس آن، افراد گزینه هایی را به صورت نوآورانه تشخیص می دهند و امکان معرفی محصول، خدمت، فرآیند، شکل سازمانی و بازاری جدید برای آنها فراهم می شود که منافع حاصل از آن بیشتر از هزینه های آن می باشد.
در یک جمع بندی کلی، کارآفرینی فعالیتی است که در خلق و معرفی کالاها و خدماتی جدید و سازماندهی و اداره ساختارهای کسب و کار، شیوه های جدید در بازاریابی و شناسایی منشایی جدید از منابع اولیه دخالت دارد. لازم به ذکر است که کار آفرینان این فعالیت ها را به روشی که تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته است به انجام می رسانند. چند الگو در این مقاله برای تشخیص فرصتهای کارآفرینی مطرح شد. علاوه بر این الگوها میتوانید از الگوی اولویک نیز استفاده کنید.
فرق ایده و فرصت چیست؟
- فرصت به زمان یا موقعیت مطلوب برای انجام کاری اشاره دارد در حالی که یک ایده به یک فکر یا پیشنهادی درباره یک دوره ممکن از عمل اشاره دارد. فرصت فرصتی است که فرد بدست می آورد. از طرف دیگر ایده یک برنامه است. فرصتی به نظر فرد مورد نظر مطلوب است. با این حال ، یک ایده ممکن است همیشه مطلوب نباشد.
فرآیند کسب و کار با شناسایی، خلق یا تشخیص فرصت آغاز می شود. در تمامی تحلیل هایی که از مراحل فرآیند کار آفرینی ارائه شده است، یک نقطه مشترک وجود دارد: «تشخیص فرصت در کارآفرینی اولین گام برای راه اندازی کسب و کار است» و بررسی فرصت های موجود، نیازمند مطالعات “پیش از امکان سنجی” میباشد. اگر این مطالعات نتایج مثبتی داشته باشند، می توان زمان و هزینه خود را صرف انجام مطالعات “امکان سنجی” (Feasibility Study) و اگر این نتایج نیز مثبت بودند، می توان به دنبال تدوین طرح کسب و کار برای ایده مورد نظر بود.
ارتباط فرصت با ایده
ایده، راه حل جدید یا اصلاح شده قبلی می باشد که برای رفع یک مشکل ارائه می گردد. ممکن است هر فرد ایده های فراوانی داشته باشدکه طی مطالعات پیش از امکان سنجی به آنها دست پیدا میکند اما لزوما همه آنها عملی نیست یا موجب درآمدزایی نمی شود. اما از سوی دیگر پایه گذار هر فرصتی یک ایده پخته می باشد که با فیلتر ایده ها طی مطالعات امکان سنجی بدست می آید.
ایده ها با شرایط دنیای واقعی و خلاقیت کارآفرینانه در یک نقطه در زمان برخورد می کنند و حاصل این برخورد یک فرصت است. فرصت کارآفرینانه شامل مجموعه ای از ایده ها، اعتقادات و اعمال است که توانایی خلق کالاها و خدمات آینده را در غیاب بازارهای فعلی برای آنها فراهم میکند. برای درک بهتر تفاوت و ارتباط ایده با فرصت، به مثال زیر توجه کنید:
یکی از مشکلاتی که برای تمامی ما قابل لمس است، مشکل آلودگی هواست. با دیدن آمار هزینه های جانی و غیر جانی آلودگی هوا نیاز های متنوعی ایجاد می شود. بنابراین «فرصت»ی خلق شده تا کارآفرینان حوزه سلامت به این نیاز پاسخ دهند. «ایده» شما سالم نگه داشتن هوای درون خانه است و به وسیله این ایده، راهکاری مانند دستگاه تصفیه هوا ارائه می دهید و در مراحل بعدی، از شرح ایده تا ساخت و اجرا، این ایده را عملی میکنید.
یک ایده ممکن است معیارهای تعریف شده (جذابیت، بادوام بودن، به هنگام بودن و خلق ارزش جدید برای مشتری) برای یک فرصت را داشته باشد یا نداشته باشد. این نکته بسیار حیاتی و مهم است، زیرا بسیاری از کسب و کارهای کارآفرینانه شکست می خورند، نه به این دلیل که کارآفرینانی که آنها را راه اندازی کرده اند سخت کار نمی کردند، بلکه بیشتر به این علت است که فرصت درست و واقعی جهت راه اندازی آن کسب و کار وجود نداشته است. قبل از هیجان زده شدن درباره یک ایده، درک اینکه آیا این ایده واقعا نیازی را پاسخ می دهد و معیارهای یک فرصت را دارد، بسیار حائز اهمیت است.
تشخیص فرصت
فرایندی که از طریق آن کارآفرینان ایده های جدیدی که منجر به فرصتهای کسب و کار می شود را جستجو می کنند، در دست می گیرند و پالایش می کنند، تشخیص فرصت نامیده می شود و شامل سه مرحله متفاوت است:
۱. احساس یا درک نیازهای بازار و یا منابع استفاده نشده (شناسایی فرصت)
سیل ایده هایی که هر روز به ذهن کارآفرینان سرازیر می شود، اولین قدم را برای تشخیص فرصت ها برای آنان فراهم می آورد. بسیاری از افراد در مواجه با شرایط مختلف ذهن بسته ای دارند و همواره میخواهند از راه های مطمئن و از پیش تعیین شده مسایل را حل کنند، درحالی که پیدا کردن راهکار های مبتکرانه برای مسایل جدید است که تفاوت بین کارآفرین های موفق و غیر موفق را ایجاد میکند. کارآفرینان باید بدانند که برای بقای کسب و کار در دنیای رقابتی امروزی چاره ای ندارند جز اینکه فرصت های جدیدی از دل شرایط بیرون بکشند و کسب و کارشان را با تغییرات همگام سازند.
۲. تشخیص یا کشف یک” تناسب” بین نیازهای بازارها و منابع (ارزیابی فرصت)
پس از اینکه فرصت شناسایی شد نیاز است که بررسی های دقیقی از جنبه های مالی، امکان سنجی، بازاریابی، رقابتی و غیره روی آن صورت گیرد. مهمترین پرسشی که کارآفرینی پس از شناسایی فرصت باید به آن پاسخ دهد این است: آیا میتوانم در بازار فعلی ایده ام را به کسب و کاری سودآور تبدیل کنم؟
۳. ایجاد و خلق یک “تناسب” جدید بین نیازها و منابعی که تا کنون در شکل دادن مفهوم یک کسب و کار، از هم جدا بوده اند. (بهره برداری از فرصت)
در این مرحله تمامی طرح ها و ایده های مراحل قبلی اجرایی می شوند. این مرحله تلفیقی از اجرای تکنیک ها، بهره گیری از افراد خلاق و مبتکر و رو به رو شدن با موقعیت های سخت و غیر قابل حل است و به همین دلیل، این مرحله سخت ترین مرحله است. حالا زمان تشکیل تیم، جذب سرمایه و تدوین استراتژی های بازاریابی و فروش است.
بنابراین پیش از شروع یک کسب و کار، باید به نیاز های محیط و بازار توجه کنیم. سپس در صورت مشاهده ی یک نیاز، راه حل ها و ایده های خود را ارائه کنیم، آنها را ارزیابی کنیم و از دل آنها فرصت های ایجاد کسب و کار سود آور (چه برای کارآفرین و چه برای مصرف کننده یا مخاطب) را ببینیم و آنها را استخراج کنیم. و همیشه به این نکته حواسمان باشد که فرصت ها و ایده ها هیچوقت به اتمام نمیرسند و همیشه فرصتی برای کسب و کار برای کارآفرینان تیزبین وجود دارد.
نوآوری(Innovation)، بکارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت(Creativity) است. در واقع به پیاده ساختن ایدهٔ ناشی از خلاقیت که به صورت یک محصول(Product) یا خدمت (Service) تازه ارائه شود، نوآوری گویند.
اختراع (Invention) به معنای «پدید آوردن محصول جدید» است، اما نوآوری فراتر از آن است و به معنای «معرفی محصولی تازه» است که با ابداع و عرضه صورت میگیرد.
نوآوری زمانی رخ میدهد که ایده به صورت محصول، فر آیند یا خدمتی توسعه یابد. تعاریف مختلفی از نوآوری ارائه شدهاست. پیتر دراکرنوآوری را همانند هر فعالیت عینی درکنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سختکـــوشی همه دست اندرکاران میداند. او معتقد است آنچه در میان کارآفرینان مشترک یافتم نه گونه خاصی از شخصیت بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری بوده است. مایکل تاشمن نوآوری را بستر پیروزی در کسب وکار دانسته تا مدیران در پی شناسایی سازوکار چرخه فناوری و جویبار نوآوری بتوانند به کمک انجام دگرگونیهای ناپیوسته در سازمان به امتیازهای ناشی از آنها برسند.
مرکز توسعه شاخص های بین المللی (DDI) میزان موفقیت رهبران را در ترویج نوآوری در چهار زمینه اصلی (القا به کنجکاوی، به چالش کشیدن چشم انداز موجود، ایجاد آزادی و برقراری نظم و انضباط) اندازه گیری می کند.
خلاقیت
خلاقیت (Creativity) فرآیند ذهنی کشف ایدهها و مفاهیم، یا آمیزش ایدهها و مفاهیمِ موجود است که توسط فرآیند بینش خودآگاه یا ناخودآگاه تحریک میشود. در واقع خلاقیت یعنی بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یا تبلور یک فکر یا مفهوم جدید که برخی نیز آن را به ترکیب ایدهها یا ایجاد پیوستگی بین ایدهها تعبیر نمودهاند.
در این رویکرد ایده جدید یا موجود به مثابه بخش عرضه است و مسائلی که ایده قادر به حل و فصل آنهاست در حکم بخش تقاضا میباشند.
با این رویکرد محققین مذکور سه نوع از نظریه های رقیب را از یکدیگر تفکیک میکنند :
الف – الگوی تشخیص فرصت
در این الگو هر دو بخش عرضه و تقاضا موجود بوده و کارآفرین بواسطه که به معنی جستجوی ناخودآگاه است، نقش میانجی بین عرضه و هوشیاری خود فرصت معنی دارد. در این الگو تشخیص تقاضا را برعهده دارد.
ب – الگوی کشف فرصت
ارائه شده اند یکی از دو در این الگو که متأثر از نظرات شومپیتر و هایک بخش عرضه و تقاضا موجود می باشند و نقش کارآفرین جستجوی آگاهانه برای بخش غایب و کشف ایفای نقش میانجی بین آنهاست .
ج – الگوی خلق فرصت
در این الگو هر دو بخش عرضه و تقاضای در محیط عینی غایب بوده و نقش کارآفرین آفرینش ذهنی هر دو بخش و تلاش همزمان برای عینیت بخشیدن به آن در جهان واقع میباشد.
د – طبقه بندی آلسوس و همکاران
در این طبقه بندی نظریه های رقیب با استفاده از ٢ معیار (سطح آگاهی کارآفرین و منشاء فرصت) از یکدیگر تفکیک میگردند. به این ترتیب ۴ دسته نظریه از یکدیگر قابل تمایزند :
Entrepreneurial Alertness
Recognition
Hayek
Discovery
الف – ایده و فرصت درونی – تصادفی
در این نظریه ها منشاء ایده درون (ذهنی) کارآفرین است که در یک سطح ناخودآگاه توانسته است آن را تشخیص دهد.
ب – ایده و فرصت بیرونی – تصادفی
در این نظریه منشاء ایده بیرون (محیط اطراف) کارآفرینی است که دیده شدن آن توسط کارآفرین ناخودآگاه بوده است.
ج – ایده و فرصت بیرونی – غیرتصادفی
در این نظریه منشاء ایده بیرون (محیط اطراف) کارآفرین است که کشف آن ناشی از جستجوی فعالانه (آگاهانه) توسط کارآفرین بوده است.
د – ایده و فرصت درونی – غیرتصادفی
در این نظریه ایده و فرصت در درون (ذهنیت) کارآفرین و در سطح خودآگاه ضمیر وی شکل گرفته است. این فرصتها چون منشاء درونی و فعال دارند برای نمود عینی در جهان واقع بایستی توسط کارآفرین خلق گردند.
نیروهای مولد فرصت:
در فهرستی طولانی عواملی که موجبات بروز های کارآفرینی میگردند را فرصت تیمونز تفکیک نموده است. این عوامل عبارتند از :
- تغیرات در قوانین
- تغییر در زنجیره تأمین و کانالهای توزیع
- حوادث غیرمترقبه
- تحولات جمعیتی
- تغییر در ساختار صنعت
- تغییر در سلایق و نیازهای مشتریان
- دانش جدید
- عدم توجه شرکتهای مسلط در بازار به مشتریان
فهرستی از انواع های کارآفرینی را به شرح زیر تفکیک نموده است : ۵۴ فرصت ویکهام
- محصولات جدید
- خدمات جدید
- روشهای تولید جدید
- روشهای جدید بازاررسانی
- روشهای جدید اطلاعرسانی به مشتریان
- ساختارهای جدید سازمانی
- روابط جدید بین سازمانی
ارزیابی فرصت های کارآفرینانه:
برای ارزیابی فرصتهای کارآفرینانه چارچوبها و معیارهای مختلفی توسط پژوهشگران کارآفرینی ارائه شده است :
- الگوی تیمونز :
به باور تیمونز ۴ معیار اصلی در کیفیت فرصتهای کارآفرینی مؤثر میباشند.
این معیارهای ارزیابی عبارتند از :
-ایجاد ارزش محسوس و غیر قابل تردید برای مشتری
-امکان حل یک مسئله اساسی، برآوردن نیاز و خواستهای با اهمیت که ارزش
پرداخت قیمت بالاتری را داشته باشد.
-بازار مطمئن، سود وتوان درآمدزائی
-سازگاری با توان و مهارتهای موسسین (کارآفرین)
- الگوی ویکهام:
در این الگو معیارهای ارزیابی فرصت عبارتند از : - فناوری تولید
- روشهای تولید
نیازهای مشتریان - توزیع کنندگان و کانال توزیع
- مهارتهای انسانی لازم
- نحوه اطلاعرسانی و عرضه محصول به مشتری
- نحوه واکنش رقبا
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.