کارآفرینی چیست؟
تعریف کارآفرینی چیست ؟ کارآفرین به شخصی گفته می شود که با هدف کسب سود، شغلی را راه اندازی کند. این تعریف Entrepreneur می تواند کمی مبهم باشد، اما دلیل خوبی دارد. یک کارآفرین می تواند شخصی باشد که اولین فروشگاه آنلاین خود را راه اندازی کند یا یک فریلنسر تازه کار خود را شروع کند.
نمایش فهرست این آموزش :
- تعریف کارآفرینی چیست ؟
- تعریف کارآفرینی از دیدگاه ژوزف شومپیتر
- تعریف کارآفرینی چیست؟
- کارآفرین چه کسی است؟
- ویژگیهای کارآفرینان
- تفاوتهای بین یک فرد کارآفرین و یک شخص صاحب کسب و کار
- کارآفرینی در کسب وکارهای کوچک
- تعریف کارآفرینی در استارت آپ مقیاس پذیر
- تعریف کارآفرینی سازمانی
- فواید و ریسک های کارآفرینی سازمانی
- کارآفرینی اجتماعی
- ۳ توصیه ایلان ماسک به کارآفرینان
- کارآفرینی در ایران
- ایده کارآفرینی در ایران
- کارآفرینان ها چند سته اند؟
- انواع کارآفرینی
- تصورات نادرست درباره کارآفرینی
تعریف کارآفرینی چیست ؟
کارآفرین کسی است که شغل جانبی را شروع می کند و در نهایت می تواند یک تجارت تمام وقت و پایدار با کارمندان یا همان فریلنسر را ایجاد کند. اگر ذهنیت Entrepreneurship شما در ایجاد یک کسب و کار سودآور متمرکز است، شما در تعریف Entrepreneur قرار می گیرید.
کارآفرینی چیست ؟ کارآفرینی (به انگلیسی: Entrepreneurship) واژه ای نسبتاً قدیمی است که ریشه فرانسوی دارد.
کلمه کارآفرین حدود سیصد سال قدمت دارد و نخستین کسانی که واژهی کارآفرین و مفهوم کارآفرینی را مورد توجه قرار دادند، اقتصاددانها بودند.
کسانی مانند ریچارد کانتیلون و آدام اسمیت لغت کارآفرین را در قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی به کار بردهاند.
تاریخچه کارآفرینی به یک قرن قبل بازمیگردد
با وجودی که حدود سیصد سال است که برخی افراد کارآفرین نامیده میشوند، اما کارآفرینی به شکلی که ما میفهمیم (و در رشتههایی مثل مدیریت کارآفرینی مورد توجه قرار میگیرد) تنها حدود یک قرن است رواج یافته است.
به عبارتی، اینکه کارآفرینی را یک علم بدانیم و اینکه عدهای در دانشگاهها متخصص کارآفرینی باشند و یا اینکه کسانی بخواهند بین کارمندی و کارآفرینی یک راه را انتخاب کنند و این انتخاب، به عنوان یک سوال جدی در مسیر شغلی به رسمیت شناخته بشود، یک اتفاق نسبتاً جدید و متعلق به یک قرن اخیر است.
تعریف کارآفرینی از دیدگاه ژوزف شومپیتر
رایج است که در هر فعالیتی، برخی از پیشکسوتها و افراد قدیمی آن حوزه را به عنوان پدر یا مادر آن حوزه اعلام میکنند.
مثلاً پیتر دراکر را پدر مدیریت نوین میدانند یا فردریک تیلور را پدر مدیریت علمی میدانند.
اگر بر همین سبک بخواهیم برای کارآفرینی هم پدری انتخاب کنیم، تقریباً بر سر آقای ژوزف شومپیتر توافق عمومی وجود دارد.
او در سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، مطالعات گستردهای در زمینه کارآفرینی انجام داد و مطالب بسیاری در این حوزه منتشر کرد.
کارآفرینی چیست : شومپیتر در سال ۱۹۲۸ تعریف کارآفرینی را به صورت زیر مطرح کرد:
عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصت هاست.
کارآفرینی چیست : البته شومپیتر به تدریج در سیاست هم ورود پیدا کرد و بعد از آن، تعریفهای بعدیاش کمی جنبهی کلانتر به خود گرفت. به عنوان مثال تاکید میکرد که کارآفرینان کسانی هستند که اقتصاد و سازمانها را زنده میکنند.
البته نگاه شومپیتر به کارآفرینی صرفاً در این تعریف خلاصه نمیشد. او ابعاد کارآفرینی را فراتر از مفهومِ فرصت جویی و فرصت پروری میدید. شومپیتر به رابطه بین کارآفرینی و نوآوری توجه ویژه داشت. او پنج شیوه نوآوری را مد نظر داشت:
معرفی یک کالای جدید
به کار گیری یک شیوهی جدید برای تولید یک محصول قدیمی
ایجاد یک بازار جدید برای یک محصول موجود
کشف و بهکار گیری یک منبع جدید برای تامین مواد اولیه
ایجاد یک ساختار جدید برای یک صنعت موجود
کارآفرینی چیست : تکارآفرینی از کلمه فرانسوی “Entrepreneurs ” به معنای “متعهد شدن ” نشات میگیرد، اما معانی دیگری مانند دلالی نیز دارد.
کارآفرینی چیست : کارآفرینی به فرایند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسک های ناشی از آن اطلاق میشود.
کلمه کارآفرین حدود سیصد سال قدمت دارد و نخستین کسانی که واژهی کارآفرین و مفهوم کارآفرینی را مورد توجه قرار دادند، اقتصاددانها بودند.
تعریف کارآفرینی چیست؟
کارآفرینی فرآیند یا مفهومی است که در طی آن فرد کارآفرین با ایدههای نو، خلاق و شناسایی فرصتهای جدید با بسیج منابع، به ایجاد کسب و شرکتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور رشد یابنده مبادرت میورزد. این امر توأم با پذیرش خطرات است ولی اغلب منجر به معرفی محصول یا ارائه خدمات به جامعه میشود. انگیزههای مختلفی در کارآفرین شدن مؤثر میباشد که از جمله آنها: نیاز به موفقیت، نیاز به کسب درآمد و ثروت، نیاز به داشتن شهرت، و مهمتر از همه نیازمندی به احساس مفید بودن و استقلال طلبی را میتوان نام برد.
کارآفرین چه کسی است؟
کارآفرین به کسی گفته میشود که علاوه بر برخورداری از خلاقیت بالا، دارای روحیهی خطرپذیری است و میتواند برای حل مشکلات دنیای امروز راهکارهای عملی و مبتکرانه ارائه دهد. انسانهای کارآفرین موجب ظهور مشاغل جدید میشوند و میتوانند با تشخیص زودهنگام فرصتهای رشد، نیرو و نشاط تازهای به تشکیلاتی که سالها از عمرشان میگذرد ببخشند.
کارآفرین فردی است که کنترل درونی دارد. او برای آنکه بتواند درست آنچه را که میاندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی کند باید رئیس و کارفرمای خود باشد. یعنی کارآفرین نیاز به استقلال دارد. ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیین شده و قالبهای رایج را در هم میشکند و با وجودی که همان چیزی را میبیند که دیگران میبینند، اما چیزی را میاندیشد که دیگران نمیاندیشند. یعنی کارآفرین خلاق است.
وقتی که خلاقیت او از ذهن به عمل منتقل میشود نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته. کسی که اولین بار راهی را میپیماید، اوین کسی است که میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد. یعنی کارآفرین خطرپذیر است.
او به جای آنکه منتظر ضمانت یک پایان موفق بماند، به فکر و تلاش خود تکیه میزند، به مشکلات حمله میکند و پیش میرود. یعنی کارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد.
لحظه آغاز تصمیم، تنها زمانی نیست که او با ریسک مخاطره مواجه میشود؛ ابهام یک پایان نامعلوم، بر هر قدم این راه سایه میاندازد. یعنی کارآفرین قدرت تحمل ابهام دارد.
کارآفرینی با شغل آفرینی متفاوت است.
متاسفانه زیاد دیده می شود که کارآفرینی را با شغل آفرینی اشتباه می گیرند و در خیلی از مراسم ها عملاً از افرادی که شغل آفرینی کرده اند تجلیل می شود. فراموش نکنید فردی که بخاطر سرمایه فراوانی که دارد یک شرکت تولیدی بزرگ راه اندازی کرده، چندان کارآفرین نیست، او صرفاً براساس پولی که داشته است کسب و کاری را راه اندازی کرده است و توانسته افراد مختلفی را استخدام کند، اما کارآفرین معمولاً در شرایط سخت و حتی با کمترین منابع مالی این کار را انجام می دهد و دست به کارآفرینی می زند.
البته اگر بخواهیم دقیق تر نگاه کنیم، کارآفرینی را می توان اجرای یک ایده نوآورانه دانست که گاه بدون سرمایه اولیه و گاهاً با سرمایه اولیه بالایی انجام می شود.
کارآفرینی شکار فرصت هاست.
هوارد استیونسن می گوید: کارآفرینی تعقیب فرصت هاست که فراتر از منابع در دسترس هستند. در این تعریف استیونسن بر یافتن فرصت های جدید و همچنین تکیه نکردن بر داشته ها تاکید دارد.
اگر بخواهیم بیشتر این تعریف را باز کنیم، کارآفرین باید در هر شرایطی بتواند با استفاده از فرصت هایی که در اختیار دارد، ارزش ایجاد کند.
شومپیتر هم معتقد است عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصت هاست.
زمانی که صحبت از فرصت می شود، شومپیتر بر ۵ مورد زیر تاکید دارد:
- معرفی محصول جدید
- روشی جدید برای تولید محصولی که قبلاً تولید میشده
- ایجاد و طراحی روش جدیدی برای تولید محصول موجود
- یافتن و استفاده از منابع جدید برای تهیه مواد اولیه
- ایجاد بازاری جدید برای محصول قدیمی
گاهاً کارآفرینی با ریسک کردن همراه است.
همیشه گفته می شود کارآفرین جرات ریسک را دارد و کارآفرین فردی ریسک پذیر است، البته این را هم باید اضافه کنیم که ریسک حساب شده. کارآفرین بدنبال امنیت شغلی و داشتن یک حقوق ثابت ماهیانه نیست، بلکه این ریسک را به جان می خرد که ممکن است در ابتدای مسیر، هیچ درآمدی نداشته باشد، خیلی اوقات کارآفرین ها شغل و درآمد فوق العاده ای که می توانند داشته باشند را کنار می زنند تا بتوانند آینده ای بهتر داشته باشند.
کانتیلون می گوید کارآفرین کسی است که کسب و کاری را ایجاد یا سامان می دهد و ریسک اجرای آن را می پذیرد، به امید آنکه این ریسک منجر به سود او شود.
کارآفرین اهل عمل است تا اهل حرف
یک ویژگی مهم در کارآفرینی عمل گرایی است. کارآفرین ها بجای صحبت کردن، مدام غر زدن و حرف هایی که نتیجه ای ندارد، بدنبال عمل هستند و سعی می کنند ایده های خودشان را اجرایی کنند. آنها نسبت به آنچه در محیط پیرامون آنها رخ می دهد اقدام می کنند و از فرصت ها بهترین استفاده را می برند. عملگرایی یکی از مهمترین ویژگی هایی است که شاید بتوان گفت بدون آن نمی توان به نتایج جالب و فوق العاده ای دست یافت.
کارآفرین ارزش ایجاد می کند.
در ابتدای مطلب گفتم که کارآفرین با شغل آفرین متفاوت است. از تعاریف مهم کارآفرینی این است که کارآفرین ارزش ایجاد می کند، یعنی با کمترین هزینه، بیشترین درآمد و سودآوری را ایجاد می کند.
شرکتی و کسب و کاری که می تواند با چند نفر نیروی کار، درآمدی به مراتب بالاتر از یک شرکت ۱۰۰ نفره داشته باشد، توانسته ارزش مناسبی را ایجاد کند. معمولاً این ارزش با توجه به نیازهای انسان ها ایجاد می شود و یا حتی محصول یا خدمتی ارائه می شود که می تواند نیاز جدیدی را در مردم ایجاد کند.
ارزش آفرینی اقدامی است که می تواند باعث بقا و پیروزی سازمان شود.
کارآفرینی و خلاقیت ارتباط مستقیم دارند.
زمانی که صحبت از کارآفرینی می شود، باید واژه خلاقیت را هم مورد توجه قرار داد. یکی از ابزارهای کارآفرینی خلاقیت است و بسیاری از کارآفرینان به واسطه همین خلاقیت توانستند ارزش مناسبی ایجاد کنند و با این ارزش خلق ثروت کنند. البته این نکته را باید خاطر نشان شد که خلاقیت یکی از ابزارها و مهارت های لازم برای کارآفرینی است نه کافی. یکی از ملزومات کارآفرینی خلاقیت است، خیلی از کارآفرین ها بواسطه خلاقیتی که داشته اند، توانسته اند راهکارهای جدید برای مسائل و نیازهای انسان ها و سازمان ها ایجاد کنند و همین اقدام آنها را تبدیل به کارآفرین های موفقی کرده است،
نکته مهم این است که در کنار خلاقیت به مهارت ها و ابزارهای دیگر مانند عملگرایی و … هم نیاز است و خلاقیت بدون این موارد، اهمیت چندانی نخواهد داشت.
ویژگیهای کارآفرینان
در ابتدا و مهمتر از همه، مهارتها و تواناییهایی که یک کارآفرین باید داشته باشد را بررسی میکنیم؛ وی باید ابتکار عمل داشته باشد و یک ایده تغییر یا یک مفهوم بالقوه جدید را که میتواند در بازار شلوغ موفق شود، ارائه دهد. توجه داشته باشید که سرمایهگذاران معمولاً تمایل به سرمایهگذاری در ایدهها و مفاهیمی دارند که احساس میکنند بازده کافی برای سرمایه و سرمایهگذاری خود را ایجاد میکنند و از اینرو، کارآفرین نیاز به یک ایده واقعاً ابتکاری برای سرمایهگذاری جدید دارد.
ویژگیهای رهبری
صرفنظر از این، کارآفرین بهعلت ساخت یک سازمان یا سرمایهگذاری از ابتدا و ارتباط با کارکنانش و همچنین اطمینان دادن به سهامدارن از موفقیت در این سرمایهگذاری، نیاز به داشتن مهارتهای مدیریت سازمانی و مدیریتی عالی دارد.
علاوه بر این، کارآفرین باید یک رهبر باشد که بتواند برای کارکنانش الهامبخش باشد و همچنین فردی با ویژگی آیندهنگری با حس مأموریت شناخته شود زیرا مهم است که کارآفرین، سرمایهگذاری را با انگیزه کرده و هدایت کند. این بدان معنی است که رهبری، ارزشها، مهارتهای ساخت تیم و تواناییهای مدیریتی، مهارتها و ویژگیهای کلیدی هستند که یک کارآفرین باید داشته باشد.
تخریب خلاقانه و کارآفرینی
اغلب زمانیکه درباره حذف برخی از شرکتها یا موفقیت برخی دیگر و همچنین حفظ موضع رهبری خود در بازار، صحبت به میان میآید به واژه تخریب خلاقانه برخورد میکنیم. تخریب خلاقانه به جایگزینی محصولات و شرکتهای ضعیفتر با محصولات و شرکتهای کارآمدتر، نوآورانهتر و خلاقانهتر اشاره دارد که در آن، بازار سرمایهداری مبتنی بر اکوسیستمی را تضمین میکند که تنها بهترینها باقی میمانند، در حالیکه دیگران با اهداف تخریب خلاقانه از بین میروند.
بهعبارت دیگر، کارآفرینانی که دارای ایده تغییر و مهارتها و ویژگیهایی برای موفقیت هستند، اطمینان حاصل میکنند که محصولات، برندها و سرمایهگذاریهایشان، سهم بازار شرکتهای موجود که یا ارزشها را ایجاد نمیکنند یا بهسادگی ناکارآمد هستند، از آن خود کرده است. بنابراین، این روند تخریب ایدههای قدیمی و ناکارآمد از طریق ایدههای جدید و خلاقانه بهعنوان تخریب خلاقانه شناخته میشود که غالباً کارآفرین وقتی یک سرمایهگذاری جدید را راهاندازی میکند، انجام میدهد.
یک کارآفرین، خطرپذیر است
کارآفرینی و مهارتها و ویژگیهای مورد نیاز کارآفرینان همراه با چگونگی تعامل آنها در تخریب خلاقانه را مورد بحث قرار دادیم. این بدان معنا نیست که همه کارآفرینان موفق هستند؛ زیرا این واقعیت وجود دارد که آنها میتوانند قربانی تخریب خلاقانه شوند؛ بهعلاوه بهدلیل فقدان صفات دیگر، اکثریت سرمایهگذاریهای جدید بیشتر از یک سال دوام نمیآورند. زمانیکه سرمایهگذاریها ناکام میشوند، سؤال واضح این است که چه کسی مسئول نقص است و پول چه کسی از بین رفته است.
پاسخ این است که کارآفرین پول خود را سرمایهگذاری میکند یا سرمایه را از سرمایهگذاران فرشته و سرمایهداران میگیرد، یعنی اگر سرمایهگذاری دچار مشکل شود، کارآفرین و سرمایهگذاران پول خود را از دست میدهند. توجه داشته باشید همانطور که قبلاً ذکر شد، کارکنان و مدیران حرفهای مشاغل خود را از دست میدهند مگر اینکه آنها در سرمایهگذاری مشارکت داشته باشند؛ در غیر اینصورت پولشان در معرض خطر نیست. این بدان معنی است که کارآفرین در معرض ریسک قرار میگیرد یعنی موفقیت یا عدم موفقیت شرکت بر روی کارآفرین منعکس میشود.
برخی از کارآفرینان معروف
با توجه به این مقدمه اولیه کارآفرینی، اکنون میتوانیم به نمونههایی معروف از کارآفرینان اشاره کنیم که با وجود شانس کم، موفق شدهاند؛ چرا که آنها دارای ایدههای تغییر و مهمتر از همه، ویژگیها و مهارتهای لازم بودند که آنها را افسانهای میساخت. بهعنوان مثال، بنیانگذار مایکروسافت، بیل گیتس و مرحوم استیو جابز، بنیانگذار اپل، از کالج ترک تحصیل کرده بودند، هرچند موفقیت آنها بدین معنی بود که آنها نه تنها ایدههای ابتکاری داشتند، بلکه آماده بودند برای مدت زمان طولانی این ایدهها را اجرا کنند و در هنگام سختی تحمل داشته باشند.
حتی بنیانگذار فیسبوک، مارک زوکربرگ، و همچنین لری پایت گوگل و سرگی برایان میتوانند بهعنوان کارآفرینان واقعاً انقلابی در نظر گرفته شوند. آنچه در همه این شخصیتهای افسانهای مشترک است این است که آنها چشمانداز و حس مأموریت تغییر دنیا را داشتند و با کار سخت، استقامت و اکوسیستم پرورشی، توانستند ایدههای خود را به واقعیت تبدیل کنند.
کارآفرینی نیاز به یک اکوسیستم پرورشی دارد
در نهایت، به اصطلاح «اکوسیستم پرورشی» توجه کنید. این بدان معنی است که اگر کارآفرینان ویژگیهای لازم را نداشته باشند نمیتوانند موفق شوند، حتی اگر دارای این ویژگیها باشند اما در محیط یا کشوری زندگی کنند که خطر را تشویق یا شکست را تحمل نکند و مهمتر از همه، قادر به ارائه پول و سرمایه انسانی مورد نیاز برای موفقیت نباشد، نمیتوانند موفق شوند. این بدان معنی است که ایالات متحده کشور مناسبی برای کارآفرینی است؛ زیرا اکوسیستم لازم برای موفقیت این کارآفرینان موجود است، در حالیکه در بسیاری از کشورها، اغلب یافتن منابع مالی، کار را از طریق پروندههای رسمی و اطمینان از اینکه عوامل محیطی مانع از فعالیت کارآفرینی نشود، غیرممکن یا دشوار است.
تفاوتهای بین یک فرد کارآفرین و یک شخص صاحب کسب و کار
- فرد کارآفرین با حساب باز کردن روی اندیشه و خلاقیت خودش، یک کسب و کار را آغاز نموده و اقدام به کارآفرینی میکند در حالی که فرد صاحب کسب و کار، با بهره بردن از ایدههای از قبل موجود شروع به کار میکند.
- فرد کارآفرین یک فرد خلاق و نوآور هست، در حالی که یک فرد صاحب کسب و کار شخصی سنتی است.
- کارآفرین همواره خطر میکند و مسئولیت خطر را میپذیرد، ولی فرد صاحب کسب و کار همیشه به دنبال امنیت میباشد و از خطر پذیری خیلی کمی برخوردار است.
- فرد کارآفرین کسی هست که میتواند یک بازار را با قدرت کارآفرینی خود رهبری کند، ولی یک فرد صاحب کسب و کار، فقط بازیگری میباشد در بین دیگر بازیگران بازار.
- فرد کارآفرین در بیشتر موارد در فکر ایدههای جدید و نیز نوآوریهای بعدی میباشد، ولی یک شخص صاحب کسب و کار بیشتر موارد فقط به کسب و کار الان خود میاندیشد.
- و کارآفرین شخصی هست که با گذشتۀ خود، رقابت دارد اما یک شخص صاحب کسب و کار، تنها دیگران را برای خود رقیب میبیند.
کارآفرینی در کسب وکارهای کوچک
این روزها کسب وکارهای کوچک سهم عمده ای از فضای اکوسیستمی جهان را شکل میدهند. کسب وکارهایی در اندازه کوچک مثل یک فروشگاه مواد غذایی آنلاین، یک آژانس مسافرتی و مانند آن ها در کسب و کارهای اندازه کوچک دسته بندی می گردند که مردم جامعه این مدل از کسب و کارها را تحت عنوان یک کسب و کار کوچک می شناسند.
صاحبان این کسب و کارهای کوچک، اشخاصی هستند که مدیریت کردن کسب وکارشان را به عهده میگیرند. این مدل افراد با سختی کشیدن و تلاش زیاد به سود دهی خواهند رسید. این مدل از انواع کارآفرین، اشخاصی هستند که اقدام به استخدام اعضای خانواده و یا کارمندان محلی میکنند. میزان موفقیت این مدل از اقسام کارآفرین بسیار راحت و در اندازه کوچک است.
موفقیتهایی نظیر امکان پرداخت کردن هزینههای جاری زندگی و نیز صورت حساب های شخصی، از موفقیتهای این مدل از اقسام کارآفرین به شمار میآید. داشتن مسافرتهای کوچک نهایت لذت و نشانه یک زندگی مجلل برای صاحبان کسب وکارهای اندازه کوچک به حساب می آید.
تعریف کارآفرینی در استارت آپ مقیاس پذیر
استارت آپ ( Startup و یا Start-up ) به زبان فارسی با معنی شرکت نوپا ترجمه شده است. با این وجود که در تعریف اصطلاح استارت آپ بر این موضوع تاکیدی نیست که باید فعالیت آن در حوزه فناوری یا حوزه تکنولوژی اطلاعات باشد، ولی به دلیل این که خیلی از استارت آپ ها طی سالهای اخیر، در حول این زمینهها تشکیل شده اند، گاهی اوقات در تعریف استارت آپ نیز این مسئله تاکید می گردد که یک استارت آپ لزوما باید در مسیر تکنولوژی های جدید فعالیت کند.
اصولا یک استارت آپ شغلی هست که قسمتس از آن بر پایه تکنولوژی است. هر کسب و کار موجود که بر پایه فناوری می باشد، حتما استارتاپ نیست، اما همه استارتاپها به نوعی از وب، گوشی همراه، اینترنت و فناوری های نو استفاده میکنند تا نمو و رشد بالایی را داشته باشند و بتوانند به تعداد کاربران زیادی برسند.
مجموعه استارت آپ هایی که مقیاس پذیر هستند با هدف نمو و تبدیل گشتن به شرکت های بزرگ تاسیس میشوند و انگیزه بنیان گذاران آن ها کسب درآمد نمی باشد بلکه سوددهی و بالا رفتن قیمت سهام آن ها هست. این مجموعه استارت آپ ها عموما تحت عنوان یک بازار تازه و با تغییر سگمنت شناسایی می گردند.
ویژگی استارت آپ مقیاس پذیر
برای مثال رستوران داخل کوچه شما تنها ظرفیت پذیرایی کردن از ۱۰۰ نفر را دارا می باشد. اگر این رستوران بخواهد که درآمد روزانه خودش را دو برابر بکند، حتما که باید یک شعبه دیگر نیز با آشپز و میز و صندلی و همچنین گارسون جدید افتتاح کند که هزینه های آن نیز ۲ برابر می گردد. اما استارتاپی مثل اینستاگرام را اگر در نظر بگیرید، از یک تا ۳۰ میلیون شخص کاربر را در طی ۲۴ ماه توانست طی کند و ارزش ۱ میلیارد دلاری را توانست از فیسبوک بگیرد، اما کلا فقط ۱۳ تا کارمند داشت.
مجموعه هزینه های اینستاگرام به نسبت رشد آن و تعداد کاربران آن خیلی ناچیز بود. و مثال دیگر استارت آپ واتس اپ، که توانست ۴۵۰ میلیون کاربر را جذب کند و با قیمت ۱۳ میلیادر دلار به فروش رفت و ۵۰ تا کارمند فقط داشت. این شرکت ها نیز مقیاس پذیر هستند و البته که ارزش بسیار بالای آن ها هم به دلیل مقیاس پذیری آن ها می باشد.
باید بدانید که نرم افزار، وب، گوشی موبایل و تکنولوژیهای نو بسیار میتوانند که به مقیاس پذیر بودن کسب و کارتان کمک بکنند. زیرا یک سایت که می تواند در یک ماه اول به ۱۰ فرد سرویس بدهد، همان سایت هم با سرور های با قدرت بیشتر می تواند که ماه بعدی همان نوع سرویس را به ده میلیون فرد عرضه بکند. پس می بینید که در کارآفرینی استارت آپ ها یک کسب و کار با رشد بالا هستند و می خواهند که به مقیاس پذیری هم برسند.
تعریف کارآفرینی سازمانی
این تعریف کارآفرینی فرآیندی می باشد که در آن مجموعه محصولات و یا فرآیند هایی که نوآوری شده اند از طریق القاء و ایجاد کردن فرهنگ کارآفرینانه در یک مجموعه از پیش تأسیس شده ، به ظهـور خواهند رسید. در تعریفــی دیگر مجموعه فعالیتهـای کارآفرینانـه فعالیت هایی هستند که از همه منابـع و حمـایت های سازمانی به جهت رسیدن به نتایج نـوآورانه استفاده می کنند. یک کارآفرین سازمانی کسی هست که با حمایت یک شرکت، می تواند محصولات و فعالیت ها و نیز تکنولوژی تازه را کشف کند و به مرحله بهره داری می رساند.
یک فرد فعال در حوزه کارآفرینی سازمانی، کارمندی در یک مجموعه وسیع است که اجازه دارد تا با هدف تبدیل نمودن مجموعه به یک شرکت کاملا پویا در همه ی خدمات مختلف و همچنین فعالیت های شرکت یک کارآفرینی و نوآوری ایجاد نموده و مجموعه ی فعالیت ها و البته جریان های شغلی و مجموعه سیستم های یک سازمان را نیزدوباره طرح ریزی بکند.
یک کارآفرین سازمانی نیاز به تغییر عقیده خواهد داشت و از شکست خوردن نمیترسد، وی با بهرهگیری کردن از همه منابع سازمانی ایدههای نو را کشف میکند، در پی فرصت هایی هست که بتواند با خطر کردن به همه ی سازمان سود برساند و برای بهبود بخشیدن عملکرد و سودآوری سازمان به ترویج دادن نوآوری می پردازد.
نقش کارآفرین سازمانی خیلی چالش برانگیز است، پس آن ها با توجه به کارکرد خود از سمت سازمان مورد توجه قرار می گیرند و نیز پاداش دریافت می کنند. در طی سالیان اخیر، اغلب شرکت های بزرگ در مجموعه سازمان خود فردی را تحت عنوان یک کارآفرین سازمانی تعیین می کنند تا به این شکل به برتری عملیاتی دست یابند و بتوانند مزیت رقابتی را به دست بیاورند.
فواید و ریسک های کارآفرینی سازمانی
بسیاری از کارآفرینان، زمانی که هنوز برای شخص دیگری دارند کار می کنند، مقدمات لازم جهت کارآفرینی در کسب وکار خودشان را آماده می کنند. البته یک کارآفرین سازمانی بودن نیز به شما این شانس را میدهد تا از مجموعه منابع و ارتباطات درون سازمان برای کار کردن به روی ایدۀ خودتان بهره ببرید و با خیال راحت علاوه بر انجام دادن وظایف شغلی خودتان، بتوانید که دانش و مهارت های خودتان را بالا ببرید.
کارآفرینی اجتماعی
بهره بردن از استارت آپ ها و بقیه انواع کارآفرینان برای ساختن، تقویت کردن و پیاده کردن راهکارهایی می باشد که حل کردن مجموعه مسائل اجتماعی و فرهنگی و یا محیطی را به عنوان هدف قرار میدهند. کارآفرینی اجتماعی نیز یا کلاً غیرانتفاعی می باشد یا این که در پی درآمد زایی هم می باشد، ولی در حالت دوم همین میزان درآمد نیز در سمت اهداف اجتماعی و فرهنگی و یا محیطی کارآفرین استفاده خواهد شد.
یک کارآفرین اجتماعی پایه طرحش را به گونه ای پیش بینی و یا سازماندهی نخواهد کرد تا برای سرمایهگذار خود و نیز سازمانهای خیریه و دولتی و یا شخص خودش سود مالی ایجاد کند. یک کارآفرین اجتماعی هدف را ایجاد کردن ارزش از راه تولید انبوه قرار داده که مزیت های آن بیشتر به بخش هایی از یک جامعه می رسد.
اگر شما به کارآفرینی علاقهمند هستید باید کتابهای زیر را بخوانید:
- کتاب نبوغ دیوانه نویسنده رندی گیج
- کتاب تبدیل کردن رویا به ثروت نویسنده مایکل مسترسون
- کتاب دیوانگان ثروت ساز نویسنده دارن هاردی
به دنبال زمینه کاری مناسب بگردید
در بازاری که همه شرکت ها بزرگ و قدر هستند، کوچک بودن میتواند مزیت های ویژه ای داشته باشد. یکی از این مزیت ها توانایی وارد شدن در زمینه هایی است که شرکت های بزرگ به خاطر اینکه از لحاظ اقتصادی برایشان ارزش زیادی ندارد و یا تخصص لازم را ندارند واردش نمیشوند.
تمرکز بر روی یک محصول خاص و کسب مهارت و دانش زیاد درباره آن، موفقیت تحسین برانگیزی را برای کسب و کار شما به وجود آوردند.
نام مناسبی برای کسب و کار خود انتخاب کنید.
نام کسب و کار یکی از مهمترین عواملی است که میتواند مشتریهای بالقوه را به بالفعل تبدیل و یا آنها را برای همیشه از شما دور کند. همچنین بعد از انتخاب نام برای شرکت، تغییر آن بسیار پرزحمت است. نامی که انتخاب میکنید باید ماهیت کسبوکارتان را نشان دهد. نامی که گویای تفاوت کار شما با دیگر شرکت های مشابه و همچنین بیانگر نحوه ارائه خدمات به مشتریان باشد. باید بدانید اولین چیزی که مشتری با آن روبرو میشود نام کسب و کار است.
در مورد هدفتان شفاف باشید
کسبوکارهایی موفق خواهند شد که اولاً زمینه فعالیت خود را به طور کامل بشناسند و ثانیاً تمرکز خود را در آن زمینه از دست ندهند. اگر قصد دارید کسبوکاری را شروع کنید باید بتوانید به طور شفاف و واضح هدف خود را بیان کنید تا دیگر اعضا نیز کار و هدف خود را بدانند. البته واضح است که در شروع کار نمیتوانید همه مسائل را در نظر بگیرید و یا حتی ممکن است در طول مسیر نیاز باشد تغییرات نسبتاً بزرگی انجام دهید. ولی نکته اینجاست که هرگز نباید هسته اصلی (هدف) کسب و کار خود را فراموش کنید.
۳ توصیه ایلان ماسک به کارآفرینان
ایلان ماسک یکی از کارآفرینان موفق ایالت متحدهی آمریکا است. او به دلیل موفقیتهایی که بهصورت متناوب کسب میکند، روند معمول کارآفرینی را برای دیگر افراد قدری مشکل کرده است. از این رو برخی او را یک اخلالگر در ایجاد کسبوکار میدانند. او بنیانگذار و مدیرعامل دو شرکت بزرگ تسلا و اسپیسایکس است.
۱- هرگز از رویاهایتان دست نکشید
ماسک برای اینکه یکی از موفقترین کارآفرینان در هر بازهی زمانی محسوب شود قدم به قدم پیش رفته است؛ اما در طول این مدت با شکست نیز بیگانه نبوده است. بهعنوان مثال، ماسک با سمت مدیر عاملی در اولین شرکت خود به نام زیپ ۲ و سپس در شرکت پیپال که بنیانگذار آنها بود، با شکست مواجه شد.
عدم موفقیت او تا حدی بود که از ۱۰ شرکت انتخاب شده در سال ۱۹۹۹، این دو شرکت او از جمله بدترین ایدههای کارآفرینی معرفی شدند. علاوه بر این، در سال ۲۰۰۰، ماسک در طول سفری که به برزیل و آفریقای جنوبی داشت مبتلا به نوع مستعدی از بیماری مرگآور مالاریای مغزی شد. تنها تعداد کمی از سختیهایی که او در زندگی شخصی یا شغلی خود مجبور به تحمل آنها بود، بهتنهایی میتواند بسیاری از افراد را از پا دربیاورد؛ اما مقابله با این چالشها او را قویتر از قبل میکرد.
۲- از انتقادها و پیشنهادهای دیگران استقبال کنید
ماسک میداند که با وجود تمام موفقیتهایی که کسب کرده است ایدههای او تنها ایدهی مورد توجه افراد نیست. او از نظرخواهی از طرفداران خود دربارهی موضوعهای مختلف در شبکهی اجتماعی توییتر کنارهگیری نمیکند. او حتی دربارهی مسائل خاص شرکت تسلا نیز سؤالهایی را مطرح میکند.
۳- مشکلات را خودتان حل کنید
در دسامبر سال ۲۰۱۶ ماسک در ترافیک سنگین لسآنجلس معطل شده بود. او از اینکه نمیتوانست در برابر ترافیک کاری انجام دهد احساس عجز و ناتوانی میکرد. بلافاصله در شبکهی مجازی برای طرفداران خود توییت گذاشت که «ترافیک خیابان دیوانه کننده است. از این رو، قصد دارم دستگاه حفاری تونل بسازم و همین حالا انجام کارهای آن را شروع کردم.»
کارآفرینی در ایران
کارآفرینی چند سالی هست در ایران به موضوع داغ رسانههای دیداری و شنیداری تبدیل شده و همه به نوعی با این موضوع دست و پنجه نرم میکنند. موضوعی که به نظر میرسد اقتصاد، تجارت، صنعت، تکنولوژی، تحصیلات و هر آنچه را به آن فکر کنید درگیر خود کرده است. اما به نظر میرسد مفهوم کارآفرینی برای هر فرد و یا کارشناسی متفاوت باشد.
کارآفرینی به عنوان فرآیندی که در جریان آن فرد کارآفرین با خلاقیت به ابداع اندیشههای تازه و هدفمند و شناسایی فرصت های جدید میپردازد و با آفرینش کار و ایجاد ارزش افزوده در سرمایه، تولید و عرضه هرگونه کالا و خدمت نوین در مسیر رشد و بالندگی اقتصاد و توسعه پایدار گام برمیدارد.
ایران با دارا بودن منابع و ظرفیتهای فراوان طبیعی و نیروی انسانی کارآمد، میتواند بستر مناسبی برای رشد و توسعه اقتصادی باشد که توجه به خلاقیت، نوآوری و ترویج تفکر کارآفرینی از ضرورت ها و شرایط این مهم به شمار میرود.
موفقیت نهایی ما حاصل شناسایی و بهره برداری از فرصت هایی است که امروز در محیط پیرامون مان وجود دارند. اگر شما بتوانید مهارتی بیشتر از عامهی مردم در تشخیص فرصت های کارآفرینانه به دست آورید بدون شک آیندهی شغلی درخشانی خواهید داشت، اما چگونه این مهارت را کسب کنید؟ با درک راهکارهایی که در ادامه برایتان تشریح میکنیم:
۱. به یک ایدهی کامل و بدون نقص نیاز ندارید
شما معمولاً زمانی ایدهی کسبوکارهای موفق را میشنوید که به خوبی گسترش داده شدهاند اما واقعیت این است که این ایده ها در ابتدا خام و ناقص بودهاند. شما زمانی که ایدهای را میشنوید احتمالاً به بسیاری از نقص هایش پی خواهید برد اما این مسئله نباید شما را از دیدن فرصت هایی که در دل این ایده ها نهفته است غافل کند.
معمولاً وقتی متخصص جوانی در یک شرکت استخدام میشود نقص ها و اشکالات آن را میبیند حتی اگر شرکت بزرگی مانند گوگل باشد. اما چیزی که این افراد باهوش و جوان از دیدنش غافل میشوند فرصت هایی است که برای پیشرفت و بهبود وجود دارد. اگر منتظر این هستید که ایدهای کامل و بدون نقص به سراغ تان بیاید فقط وقت تان را تلف میکنید.
۲. آینده با علم امروز ساخته میشود نه علم فردا
نوآوری ها و محصولات آینده به وسیله ابزارها و تکنولوژی هایی که امروز در دست شما هستند ساخته میشوند. کاملاً در اشتباه هستید اگر فکر میکنید که یک ابزار و اختراع جدید، فرصتی را برای نوآوری به وجود میآورد. بسیاری از مردم منتظر رسیدن یک تکنولوژی جدید هستند تا بتوانند به وسیله آن فرصت های کسبوکاری جدیدی به وجود آورند.
گرچه اختراعات و تکنولوژی میتوانند فرصت های تازهای پدید آورند با این حال بسیاری از فرصت ها در به کارگیری و استفاده متفاوت از تکنولوژی های موجود نهفتهاند. آیفون همان گوشی تلفن همراه بود فقط کمی پیشرفتهتر و یا آیپاد به وسیله تکنولوژی هایی که وجود داشتند ساخته شد.
۳. هر ایده باید در زمان مناسبش اجرایی شود
یکی از مهمترین سؤالاتی که به عنوان یک کارآفرین باید به آن جواب بدهید این است: آیا الآن زمان مناسبی برای پیاده کردن ایدهتان است؟ ایده های فوقالعادهی زیادی وجود دارند که تا رسیدن زمان مناسب به یک فرصت کارآفرینانه تبدیل نمیشوند.
یکی از بزرگترین عوامل موفقیت فیسبوک این بود که در زمانی مناسب راه اندازی شد.
۴. شکست پنجره به فرصت های جدید است
وقتی در اجرای ایدهای شکست خوردید از آن دست نکشید. اتفاقاً شکست نشان میدهد که ایدهتان ارزش دنبال کردن را دارد. در واقع بهترین فرصت ها زمانی شناخته میشوند که شما بارها در اجرای ایده شکست بخورید.
ایده کارآفرینی در ایران
اگر خودتان را خلاق میدانید، پس یکی از ویژگیهای ضروری کارآفرینان موفق را دارید. ولی میتوانید از خلاقیتتان بیش از ساخت یک طرح کسب و کار و حل مشکلات خاص بهره بگیرید.
بسیاری از علاقمندان به کارآفرینی گمان میکنند که کارآفرینی چیز عجیب و غریبی است که نیاز به ایده های کارآفرینی خارقالعادهای دارد و نیاز به تخصصهای عجیب و غریب است که فقط با سرمایه میلیاردی محقق میشود. شما میتوانید یک کسب و کار واقعی بسازید که حول محور خلاقیتتان باشد. در ادامه چند ایده کارآفرینی به شما معرفی میکنم:
۱- سازندهی زیورآلات دستی
شما میتوانید از خلاقیتتان در ساخت مصنوعات دستی مانند گردنبند و گوشواره بهره بگیرید. میتوانید از سیم، مهره و چند مادهی دیگر استفاده کنید، آنها را کنار هم بگذارید و زیورآلاتی منحصر به فرد بسازید. شما میتوانید حاصل دستتان را بهصورت آنلاین یا در فروشگاههای محلی و نمایشگاهها بفروشید.
۲- طراح لوگو
آن دسته از کارآفرینان خلاقی که میخواهند با مالکان کسبوکارهای دیگر کار کنند، میتوانند سرویس طراحی ارائه کنند. شما میتوانید به کسبوکارها در طراحی متریالهای برندینگ اصلی مانند لوگو کمک کنید. برای دریافت مشتری های بیشتر میتوانید از سایت های انجام میدم و فایور استفاده کنید.
۳- طراح تیشرت
آیا ایدهی جذابی برای تیشرت دارید؟ شما به سادگی میتوانید تیشرتهایی قابل فروش تولید کنید. برای بازاریابی آن میتوانید از اینستاگرام استفاده کنید. و نمونه های مشابه که همین کار را میکنند در آن پیدا کنید برای الگو گرفتن.
۴- راه اندازی فروشگاه اینترنتی
شما میتوانید با راه اندازی فروشگاه اینترنتی مانند دیجی کالا ولی نه به آن بزرگی لوازمی را به فروش برسانید. این اجناس میتواند هر چیزی باشد و بهتر است جنسی باشد که قبلاً یک تجربه در آن بدست آوردید.
کارآفرینان ها چند سته اند؟
کارآفرینان را بر اساس تمایل به خلق ایدههای تازه میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:• کارآفرینان خلاق: اینها افرادی هستند که توانایی خلق ایدههای نوآورانه، بهتر و اقتصادیتری را برای کسبوکار و مدیریت دارند. این کارآفرینان پیشگامان عرصه کسبوکار هستند و بیشترین تأثیر را بر رشد اقتصادی جامعه دارند. • کارآفرینان مقلّد: اینها افرادی هستند که در جادهای که توسط کارآفرینان خلاق ایجادشده قدم میگذارند.
معمولاً کارآفرینان مقلد به این دلیل از همتایان خلاق خود تقلید میکنند که فضای فعالیتشان اجازه خلاقیت و خلق ایدههای جدید را به آنها نمیدهد. معمولاً در کشورهایی که ساختار اقتصادی و سازمانی ضعیفی دارند بیشتر چنین کارآفرینانی را مشاهده میکنیم. • کارآفرینان محتاط: این کارآفرینان افرادی هستند که در خلق و اجرای ایدههای جدید ابتکار عمل ندارند؛ بلکه به انتظار شرایط مناسب مینشینند؛ مگر اینکه متوجه خطری شوند که موجودیت کسبوکارشان را به خطر میاندازد.
انواع کارآفرینی
انواع کارآفرینی به شرح زیر خواهد بود:
کارآفرینی مستقل: فردی که مسئولیت اولیهی جمعآوری منابع لازم برای شروع و یا رشد کسبوکاری را بسیج مینماید و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرآیند، محصول یا خدمات جدید میباشد. به عبارت دیگر کارآفرین فردی است که یک شرکت را ایجاد و اداره میکند و هدف اصلیاش سودآوری و رشد است.
کارآفرینی سازمانی: فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیند نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده، به ظهور میرسند. به تعریفی دیگر فعالیت های کارآفرینانه فعالیت هایی هستند که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی نتایج نوآورانه برخوردار میباشد.
کارآفرینی شرکتی: کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید، فرآیندهای جدید و نظام های سازمانی نوین است.
کارآفرینی بینالمللی: این فرآیند زمانی ایجاد میشود که کارآفرینان برای منابع، طراحی و توزیع کالا و خدمات خود به شبکه های جهانی وابسته هستند.
کارآفرینی اجتماعی: کارآفرینی در یک زمینه اجتماعی برای سازمان های غیر تجاری و اقتصادی را در برمیگیرد.
کارآفرینی را نیز میتوان با توجه به شاخصها و معیارهای مختلفی دستهبندی کرد. یکی از رایجترین و جامعترین گروهبندیهای انواع کارآفرینی بهاینترتیب است:
۱. کارآفرینی در کسبوکارهای کوچک
امروزه بیشتر کارآفرینان و استارتاپها را میتوان در گروه کسبوکارهای کوچک دستهبندی کرد. بهعنوان نمونه، ۵.۷ میلیون کسبوکار کوچک در ایالاتمتحده وجود دارد که معادل ۹۹.۷ درصد کل شرکتهای فعال در این کشور بوده و ۵۰ درصد از شاغلین مشاغل غیردولتی در این کسبوکارها به کار مشغول هستند.ازجمله کسبوکارهای کوچک میتوان به خواروبارفروشیها، آرایشگاهها، مشاوران، آژانسهای مسافرتی، فروشگاههای اینترنتی محلی، کارگاههای نجاری، مغازههای الکتریکی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. کسبوکارهای کوچک معمولاً افراد محلی یا اعضای خانواده خود را به کار میگیرند و بسیاری از آنها سود چندانی به دست نمیآورند. تعریف آنها از موفقیت، کسب یک درآمد معمولی است، نه تسلط بر بازار یا رشد و توسعه تا تبدیلشدن به یک کسبوکار بزرگ. ازآنجاییکه این کسبوکارها نمیتوانند نظر سرمایهگذاران را به خود جلب کنند، لذا به سرمایه دوستان و خانواده یا وامهای بانکی متکی هستند.
۲. کارآفرینی در استارتاپ مقیاسپذیر
استارتاپهای مقیاسپذیر (Scalable) یا به عبارت بهتر «گسترشپذیر» کسبوکارهایی هستند که بنیانگذارشان از همان روز اول میداند که چشماندازشان میتواند دنیا را تغییر بدهد و لذا بر روی رشد و توسعه کسبوکار تمرکز میکند. این نوع از کارآفرینی نظر سرمایهگذاران را جلب کرده و بهترین و خلاقترین کارکنان را جذب میکند. استارتاپهای مقیاسپذیر معمولاً در قطبهای نوآوری جهان (سیلیکون ولی، شانگهای، نیویورک، بانگالور و …) شکل میگیرند و درصد آنها زیاد نیست، اما به خاطر پتانسیل و بازده بالایی که دارند بیشترین سرمایه (و توجه) را به سمت خود جذب میکنند.
۳. کارآفرینی در شرکتهای بزرگ
چرخه عمر شرکتهای بزرگ نامحدود نیست؛ به این معنی که رشد آنها به نوآوری مستمر و عرضه محصولات نوین و مدلهای جدید تولیدات فعلی بستگی دارد. تغییر در سلایق مشتریان، تغییر و تحول در فناوریها و قوانین، ظهور رقبای جدید و موارد مشابه میتواند این شرکتها را بیشتر تحت فشار قرار داده و آنها را به سمت تولید محصولات کاملاً جدید برای مشتریان جدید و برای عرضه در بازارهای جدید سوق بدهد. در این راستا، شرکتهای بزرگ به دنبال خرید شرکتهای خلاق و مبتکر میروند یا اینکه خودشان یک محصول تحولآفرین تولید میکنند (کارآفرینی درونسازمانی). جالب اینجاست که غالباً بزرگی شرکت اجرای برنامههای تحولآفرین را دشوارتر میکند.
۴. کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینان اجتماعی افراد مبتکری هستند که بر روی خلق محصولات و خدماتی تمرکز میکنند که نیازها و مشکلات اجتماعی را حل میکند؛ اما برخلاف استارتاپهای مقیاسپذیر، هدف آنها تبدیل کردن جهان به جای بهتری برای زندگی است، نه گرفتن سهمی از بازار یا سودآوری برای بنیانگذاران آن. کارآفرینی اجتماعی میتواند غیرانتفاعی، انتفاعی یا ترکیبی از این دو باشد.
۵. کارآفرینی اینترنتی و کارآفرینی سنتی
دنیای دیجیتال و بهخصوص اینترنت بر همه ابعاد زندگی انسان سایه افکنده و طبیعتاً کارآفرینی هم از این تأثیر بینصیب نمانده است. درواقع، پتانسیل اینترنت برای کارآفرینی آنقدر زیاد بوده که نوع نسبتاً جدیدی از کارآفرینی موسوم به «کارآفرینی اینترنتی» نیز پدید آمده است.
همانطور که از نام این نوع از کارآفرینی برمیآید، مبنای کارآفرینی اینترنتی یک «کسبوکار اینترنتی» است؛ بنابراین بزرگترین تفاوت بین کارآفرینی اینترنتی با اقسام دیگر کارآفرینی تمرکز کارآفرینی اینترنتی بر اینترنت برای کسب درآمد است؛ درحالیکه انواع دیگر کارآفرینی وب محور نیستند. البته چنین تعریفی به این معنا نیست که کسبوکارهای سنتی به هر قیمتی از استفاده از اینترنت خودداری میکنند؛ بلکه عامل مهم، محوریت اینترنت در کارآفرینی و کسبوکار است.
درواقع، امروزه آنقدر اینترنت با انواع مختلف کارآفرینی عجین شده که بهسختی میتوان از عبارت کارآفرینی «غیر اینترنتی» برای توصیف انواعی از کارآفرینی استفاده کرد که اینترنت محور نیستند. بهعنوانمثال، حتی اگر کسبوکاری با محوریت فروش ترشی داشته باشید، باوجوداینکه یک کارآفرین اینترنتی محسوب نمیشوید، به کمک شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام یا با راهاندازی یک سایت اختصاصی میتوانید کسبوکار خود را تبلیغ و ترویج کنید.
فرق عمدهای که بین کارآفرینی سنتی و اینترنتی وجود دارد این است که شما میتوانید در کارآفرینی اینترنتی با کمک ابزارهای آنلاین سئو نظیر گوگل آنالیتیکس کسبوکار خود را تحلیل کرده و بدانید که به کدام سمت میروید، چیزی که در کسبوکاری که در بستر اینترنت انجام نمیشود به راحتی امکان پذیر نیست.
تصورات نادرست درباره کارآفرینی
در پایان به برخی از تصورات نادرست رایج درباره کارآفرینی اشاره میکنیم.
– کارآفرینی ذاتی است و کارآفرینان کارآفرین به دنیا آمدهاند
این یک تصور کاملاً نادرست است، چراکه کارآفرینی حوزهای است که مدلها، فرآیندها و معادلات خاص خودش را دارد. لذا با مطالعه درباره کارآفرینی میتوانید آن را یاد بگیرید. دقیقاً به همین دلیل است که امروزه برخی از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی امکان تحصیل در رشته کارآفرینی را فراهم آوردهاند.
– افراد ناسازگار یا فراری از درس کارآفرین میشوند
شاید بتوان برای چنین تصوری چند مصداق برجسته (مثل بیل گیتس) پیدا کرد، اما لزوماً چنین چیزی صحیح نیست. حقیقت این است که آموزش و یادگیری بیشتر باعث رشد و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی و کارآفرینان خواهد شد.
– برای کارآفرینی فقط به پول احتیاج دارید
پول مانند خونی است که برای زنده ماندن و رشد باید در رگ کسبوکار جاری باشد؛ اما امکان تأمین منابع موردنیاز برای ایده خوبی که متناسب با شرایط و مقتضیات موجود است وجود دارد و لذا پول مسئله غیرقابلحلی نخواهد بود.
– فقط داشتن یک ایده فوقالعاده برای کارآفرینی کافی است
اگر ترکیبی از همه منابع و شرایط لازم، مخصوصاً توان مدیریتی وجود نداشته باشد، یک ایده خوب یا فوقالعاده فقط در حد یک ایده باقی خواهد ماند و هیچگاه به مرحله عمل درنخواهد آمد.
– کارآفرینی سرشار از خوشی و لذت است
بسیاری از مردم با این تصور لذتبخش که خودشان رئیس خودشان خواهند بود رؤیای کارآفرینی را در سر میپرورانند؛ اما باید به خاطر داشته باشید که در یک شغل معمولی فقط به یک رئیس حساب پس میدهید؛ اما بهعنوان کارآفرین باید همیشه پاسخگوی سرمایهگذاران، شرکا و از همه مهمتر، مشتریان باشید. اساساً حقیقت این است که کار کردن برای دیگران از کار کردن برای خودتان آسانتر است؛ چراکه بهعنوان یک کارآفرین و مدیر کسبوکار، ذهنتان در همه حال درگیر مسئولیت خطیری خواهد بود که برعهدهگرفتهاید.
خلاصه کارآفرینی چیست ؟
حرف آخر کارآفرینی بهعنوان یک فرآیند مملو از ریسک که بر ابتکار، توانمندی و علاقه کارآفرین تکیه دارد باعث رشد کارآفرین و جامعه میشود. طبیعتاً با توجه به ریسکی که ذاتاً با کارآفرینی همراه است با قدم گذاشتن در این مسیر نباید انتظار داشته باشید که همهچیز به خوبی و به بهترین شکل ممکن بهپیش برود. بااینوجود، با توجه به آنچه که در این مطلب ذکر شد و با مطالعه و کسب آگاهی بیشتر، در کنار علاقه و ایمانی که به کار خود دارید، در نهایت میتوانید میوه زحمات خود را بچشید. بهعلاوه، حتی در صورت شکست یک درس تازه خواهید گرفت که از آن میتوانید برای ساختن پلی به سمت پیروزی بهرهبرداری کنید.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.