مدیریت استراتژیک کارآفرینی چیست ؟
آموزش مدیریت استراتژیک کارآفرینی شامل بخش های مختلفی می باشد که شما در حال مطالعه درس اول هستید و باید بگم که مدیریت کارآفرینی Entrepreneurial management یک حوزه علمی است که با استراتژیهای مبتنی بر ریسک و نوآوری به دنبال ایدههایی جدید برای موفقیت در بازار است. همچنین یک رشته تحصیلی دانشگاهی نیز میباشد که هدف آن آموزش دانشجویانی با مهارتهای خلاقانه برای پاسخگویی به نیازهای روز بازار است.
نمایش فهرست این آموزش :
- آشنایی با آموزش مدیریت استراتژیک کارآفرینی
- مدیریت استراتژیک کارآفرینی چیست ؟
- تعریف کارآفرین و مدیریت کارآفرینی
- سیر تاریخی مدیریت کارآفرینی
- تعریف کارآفرینی استراتژیک
- مقدمه ای بر استراتژی کارافرینی
- تعریف استراتژی کارآفرینی چیست؟
- مبانی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- تعریف استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- انواع استراتژیهای کارآفرینی
- رهیافتهای آموزش مدیریت استراتژیک کارآفرینی
- رهیافت فرایندی
- تصورات غلط از مدیریت کارآفرینی
- مزایای عمده آموزش مدیریت استراتژیک کارآفرینی
- مدل های اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی کدامند؟
- فرآیند کارآفرینی سازمانی چگونه است؟
- موانع و چالش های کار آفرینی سازمانی کدامند؟
- عوامل موثر در اجرای استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- نقش انگیزش در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- نقش مهارت های فردی در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- نقش حمایت محیطی ادراک شده در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- نقش پویایی محیطی ادراک شده در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- نقش نگرش در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- نقش هنجارهای ذهنی در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- نقش کنترل رفتاری ادراک شده در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
- خلاصه مقاله استراتژی کارآفرینی سازمانی
آشنایی با آموزش مدیریت استراتژیک کارآفرینی
«کارآفرینی» همان فرایند تاسیس یک کسب و کار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق و نوآور به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در عرصه تولید و خدمات شده اند. حتی شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان مراجعه می کنند. چرخ های توسعه اقتصادی با توسعه کارآفرینی حرکت می کنند. افراد کارآفرین با خلاقیت و نوآوری خود، وقایع و روند فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع را متحول کرده و رشد و پیشرفت را به ارمغان آوردهاند. پیدایش دانشگاه کارآفرین و رشد چشمگیر شرکتهای نوآفرین (استارتاپ) از جلوههای کاربردی این موضوع هستند.
کارآفرین باید فرصتهای جدید کسبوکار را بیابد، نیازهای بازار را تشخیص دهد، راهحلهای مناسب را قبل از این که مشکلات آشکار شود، ارائه نماید. همچنین بایست قبل از این که دیگران عقاید خود را ابراز کنند، تلاش خلاقانه خود را انجام دهد. کارآفرینی و مدیریت استراتژیک، متمرکز بر شیوههایی هستند که به کمک آنها کسبوکارها میتوانند از طریق بهرهبرداری از فرصتهایی که در محیط مبهم فعالیت خود کشف کردهاند، تحول ایجاد کنند تا از طریق شناخت فرصتها و سپس توسعه مزایای رقابتی برای بهرهبرداری از آنها، ایجاد ثروت نمایند.
بنابراین، کارآفرینی استراتژیک تلفیقی از کارآفرینی و دانش مدیریت استراتژیک است که به کارآفرینان کمک میکند که به احتمالاتی توجه نمایند که به نظر میرسد دیگران آنها را نادیده گرفتهاند و مهمتر این که آنها میتوانند ابزاری را برای تبدیل این فرصتها به عمل آورند. بنابراین در این فرادرس، ابزارهای بسیار عملیاتی که به کارآفرین بالقوه کمک میکند تا شخصا تحلیلی از محیط داشته باشد و توانایی خود را برای رقابت در آن محیط توسعه دهد و همچنین توانایی بهرهبرداری موفق از مزایای ایدهها و رقابت در حوزه بازار را داشته باشد، آموزش داده میشود.
کتاب مدیریت استراتژیک کارآفرینی
مدیریت استراتژیک کارآفرینی چیست ؟
جامعه پیشرفته امروزی، توسعه خود را مدیون انسان هایی است که قادر به تبدیل رویاها و ایده های خلاقانه خود به حقیقت بوده اند، روحیه استقلال طلبی برای کاوش موقعیت های جدید را داشته اند و از جرأت کافی برای مبارزه با روش های متداول و جا افتاده برخوردار بوده اند.
مدیریت کارآفرینی Entrepreneurial management یک حوزه علمی است که با استراتژیهای مبتنی بر ریسک و نوآوری به دنبال ایدههایی جدید برای موفقیت در بازار است. همچنین یک رشته تحصیلی دانشگاهی نیز میباشد که هدف آن آموزش دانشجویانی با مهارتهای خلاقانه برای پاسخگویی به نیازهای روز بازار است. «کارآفرینی» همان فرایند تاسیس یک کسب و کار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق و نوآور به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در عرصه تولید و خدمات شده اند. حتی شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان مراجعه می کنند. چرخ های توسعه اقتصادی با توسعه کارآفرینی حرکت می کنند. افراد کارآفرین با خلاقیت و نوآوری خود، وقایع و روند فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع را متحول کرده و رشد و پیشرفت را به ارمغان آوردهاند. پیدایش دانشگاه کارآفرین و رشد چشمگیر شرکتهای نوآفرین (استارتاپ) از جلوههای کاربردی این موضوع هستند.
جامعه پیشرفته امروزی، توسعه خود را مدیون انسان هایی است که قادر به تبدیل رویاها و ایده های خلاقانه خود به حقیقت بوده اند، روحیه استقلال طلبی برای کاوش موقعیت های جدید را داشته اند و از جرأت کافی برای مبارزه با روش های متداول و جا افتاده برخوردار بوده اند.
این عاملان تغییر، شخصیت و روحیه ای داشته اند که امروزه «کارآفرینی» نامیده می شود. کارآفرینی هم دارای بعد نظری (تئوریک) و هم دارای بعد عملی (کاربردی) است که می توان با روش های مختلف آموزشی، به آموزش کارآفرینان همت گماشت. با توجه به این که شخصیت و روحیه آدمی عمدتاً در دوران نوجوانی و جوانی شکل می گیرد، می توان با یک برنامه صحیح آموزشی، به پرورش ویژگی ها و روحیه کارآفرینی و آشنایی با کسب و کار کارآفرینانه پرداخت. در این مقاله به تعریف و مفهومسازی مدیریت کارآفرینی پرداخته شده است.
تعریف کارآفرین و مدیریت کارآفرینی
واژه کارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای متعهد شدن (معادل under Take در زبان انگلیسی) می باشد که در سال ۱۸۴۸ توسط جان استوارت میل به کارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد.
کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبلکند(فرهنگ دانشگاهی وبستر).
کارآفرین کسی است که تلاش می کند با راه اندازی شرکت خود یا به تنهایی عمل کردن در دنیای اقتصاد سودی بدست آورد مخصوصاً که باید پذیرای مخاطرات باشد(فرهنگ کمبریج).در دایرهالمعارف بریتانیکا، کارآفرین اینگونه تعریف شده است: شخصی که کسب و کار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آن را می پذیرد.
ژوزف شومپیتر Joseph Schumpeter (اقتصاددان) مطرح کرد که کارآفرینی شامل نوآوریها و فن آوریهای امتحان نشده است. او تخریب خلاق را مطرح کرد. بوسیله آن محصولات، فرایندها، ایده ها و کسب و کارها با موارد بهتر جایگزین می شوند. او اعتقاد داشت که کارآفرینان نیروهای محرک در پس تخریب فعال هستند.
به زعم پیتر دراکر، کار آفرینی به حداکثر رساندن فرصت هاست. کارآفرینان این فرصت ها را شناسایی کرده و بر این اساس اقدام می کنند. مدیریت کارآفرینی یک حوزه علمی دانشگاهی است که هدف آن آموزش اصول و مبانی کارآفرینی به دانشجویان است. همچنین در معنای عام به هنر و مهارتی اشاره دارد که صاحبان کسبوکار برای شکار فرصتهای محیطی در پرتو تفکر خلاق از آن استفاده میکنند.
سیر تاریخی مدیریت کارآفرینی
سابقه و تاریخچه کارآفرینی به سالها پیش برمیگردد. ریچارد کانتیلون Richard Cantillon (اقتصاد دان) در اوایل قرن ۱۸ این واژه را برای اولین بار برای توصیف فعالان اقتصادی که انجام هزینه های مشخص رابه عهده می گیرند ولی در انتظار درآمد نامعین و توام با ریسک در آینده هستند، به کار برده است. او بین زمین داران، دستمزدبگیران و کارآفرینان تمایز قایل شد. از نظر وی کارآفرینان در محیطی همراه با عدم قطعیت فعالیت می کنند، سرمایه اولیه را خودشان فراهم می کنند و با بهایی نامعین به خرید و فروش می پردازند. قرن ۱۹ زمان حاصل خیزی کارآفرینی بود زیرا پیشرفتهای اقتصادی طی انقلاب صنعتی انگیزه ها را برای اختراعات و نوآوری های ادامه دار ایجاد کرد.
ریچارد کانتیلون و ژان باپتیست سه
ژان باپتیست سای Jean Baptiste Say (اقتصاددان) اشراف زاده و صنعتگر فرانسوی در اثر خود تحت عنوان «پرسش و پاسخ در اقتصاد سیاسی» درباره کارآفرین می نویسد: کارآفرین عاملی است که تمام ابزارهای تولید را ترکیب می کند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایه ای را که به کار می گیرد،ارزش دستمزد ها،بهره ها و اجاره ای که می پردازد و همچنین سود حاصل را بر عهده می گیرد. کارآفرین باید از هنر مدیریت نیز برخوردار باشد. او کار آفرینی را تنها در مورد کسب و کار مورد بحث قرار می دهد و ارتباط آن با نوآوری یا ایجاد سرمایه را نادیده می گیرد. از نظر وی سودهای بدست آمده از کارآفرینی جدا و مجزا از سودهای بدست آمده از مالکیت سرمایه است. در اوایل قرن ۲۰ هنوز هم اعتقاد بر این بود که کارآفرینی جدا از مدیریت سازمان است. در نیمه دهه ۱۹۳۰ مفهوم کارآفرینی گسترده شد.
تفکر استراتژیک ناشی از تلفیق مدیریت کارآفرینی و مدیریت استراتژیک به کارآفرینی استراتژیک منتهی میشود. توسعه تدوین استراتژی کارآفرینانه به عنوان یکی از حالت استراتژی تلقی کرد که در آن، توانایی تصمیمگیری سریع متناسب با تغییرات محیط بیرونی در نظر گرفته شده است. پیچیدگیهای فرهنگی چه در سطح اجتماعی و چه در سطح شرکتی، یکی از عوامل تهدیدکننده در فعالیتهای کارآفرینانه محسوب میشود. باید توجه شود میداشت که به دلیل وجود مخاطرات فراوان در مراحل اولیه ایجاد یک سازمان، نیاز به همدلی و درک مشترک میان ذینفعان سازمانی بیشتر است.
به علت الزامات و دشواریهای کارآفرینی در محیطهای متنوع فرهنگی، کارآفرینان باید از قابلیتهایی برخوردار باشند که آنها را در درک صحیح پیچیدگیهای شناختی، رفتاری و ارزشی دیگران یاری دهد. این امر به خصوص در شرکتهای کوچک و متوسط اهمیت بیشتری دارد. این شرکتها بر خلاف بخش دولتی، برای بقا بیشتر به توانمندیهای کارکنان و حامیان خود متکی هستند. بنابراین باید باید سازوکارهای خلاقی برای حفظ و تداوم بقای خود در محیطهای پویا بیابند دارای اهمیت است.
تعریف کارآفرینی استراتژیک
کارآفرینی استراتژیک Strategic Entrepreneurship هماهنگی جنبههای استراتژیک و کارآفرینی در ایجاد، توسعه و عمل در نظر گرفته شده برای به دست آوردن مزایای رقابتی است. این رویکرد حاصل ایجاد تعادل میان دو اقدام مرتبط و پیوسته یعنی رفتارهای فرصت طلبانه و رفتارهای مزیت طلبانه است. کارآفرینی استراتژیک از طریق ایجاد تغییرات گسترده به شرکتها کمک میکند زمینههای رشد و سودآوری را فراهم کنند.
مفهوم کلیدی کارآفرینی استراتژیک این است که برای کسب مزیت رقابتی و خلق ارزشهای پایدار، باید تعادلی را در شرکت برقرار کند. این موازه باید میان جستجوی فرصتهای جدید در بازار و حفظ مزیتهای رقابتی موجود برقرار شود. موضوع بحث کارآفرینی از منظر راهبردی دستیابی به اهداف کارآفرین به صورتی فراگیر، بلندمدت و یکپارچه میباشد. این تعریفی جامع از کارآفرینی راهبردی است که در مورد آن اتفاق نظر وجود دارد.
هم کارآفرینی و هم مدیریت استراتژیک رویکردهایی هستند که مدلها و ابزارهای متنوعی را برای کسبوکارها به وجود آوردهاند. این ابزارها امکان بهرهبرداری از فرصتهای موجود در محیط کسبوکار را فراهم میکند. بنابراین کسبوکارها را توسعه داده و درنهایت به خلق ارزش منجر میشود. کارآفرینان توانایی شناخت فرصتهایی را دارند که به نظر میرسد افراد عادی آنها را نمیبینند و در کشف آنها ناتوانند و مدیریت استراتژیک با در اختیار قرار دادن ابزارها و مدلهای مختلف، کارآفرینان را قادر خواهند ساخت تا از این فرصتهای شناسایی شده برای معرفی محصولات و خدمات نو و سودمند برای بازار رقابتی بهره بگیرند. برای سنجش این مقوله میتوان از پرسشنامه کارآفرینی استراتژیک استفاده کرد.
مقدمه ای بر استراتژی کارافرینی
همه سازمانها برای بقاء نیازمند اندیشه های نو و نظرات تازه اند. در عصر ما برای بقاء و پیشرفت و حتی حفظ وضع موجود، باید جریان نوجویی و نوآوری را در سازمان ایجاد نموده و تداوم بخشید و ضمن شناخت تغییرات و تحولات محیط، برای رویارویی با آنها پاسخ های بدیع و تازه تدارک دید. امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم استراتژی کارآفرینی سازمانی پی برده اند. در دنیای در حال تحول و پیشرفت امروز، کامیابی از آن جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیت های مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار نمایند.
به عبارت دیگر جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکت رو به جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم، خود را به دانش و مهارت کارآفرینی تجهیز نماید تا با استفاده از این توانمندی ارزشمند، منابع را به سوی حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند. این مهم در درون یک سازمان دارای پیچیدگیهای خاصی است که در بروز رفتار کارآفرینانه، اجرای طرح های کارآفرینانه و در نهایت حرکت به سوی سازمان کارآفرین سهم بسزایی دارد. در شرایط کنونی اقتصاد، نیاز به پرداختن به مقوله استراتژی کارآفرینی سازمانی بیش از پیش احساس می شود. از آنجا که کار آفرینان با توجه به خصوصیات ممتاز و متمایز خود قادرند در چنین شرایط سختی منابع را برای رشد و توسعه تولید و منابع انسانی جمع آوری کنند و کسب و کار جدید ارائه دهند، لذا قادر خواهند بود به سیستم اداری کشور در زمینه بهبود وضعیت و افزایش بهره وری یاری رسانند.
امروزه رقابت شدید در سطح بین المللی اهمیت نوآوری، انعطاف پذیری، پاسخگویی و همکاری را در موفقیت بلندمدت سازمانها آشکار کرده است. با افزایش سرعت تغییر در سازمانها، آنها باید قادر باشند به سرعت خود را با شرایط جدید سازگار کنند و از همه فرصت های جدید بیشترین بهره برداری را کرده و برای شناسایی نیازهای در حال تغییر، فرهنگ کارآفرینی را تقویت کنند.
تعریف کارآفرینی سازمانی چیست؟
کارافرینی سازمانی عبارتست از فرهنگ ایجاد نوآوری در محصولات یا خدمات با بکارگیری خلاقیت و ایده های نو و قبول ریسک در جهت رسیدن به سود مطلوب. به عبارت دیگر، مجموعه ای است از استراتژی ها و گرایشات رفتاری تحت حمایت فرهنگ سازمانی و ساختار شرکت در جهت تقویت، رشد و بکارگیری خلاقیت و نوآوری افراد، که منتج به توسعه پایدار و ممتاز بودن سازمان می شود. در یک سازمان کار آفرین فضایی حاکم است که در افراد روحیات فعال بودن، ابراز نظر کردن، تفکر وتأمل را بالا می برد.
تعریف استراتژی کارآفرینی چیست؟
استراتژی کارآفرینی یک مسیر پر اهمیت است که در کارآفرینی سازمانی مفهوم پیدا می کند و در این مسیر تصمیمات باید طوری مدیریت شوند که بتواند با شرایط عدم اطمینان و در کنار بازیابی منابع، سازمان را در وضعیتی قرار دهند که بتواند خود را با تغییرات محیطی وفق دهند. برای عملکرد موفقیت آمیز کارآفرینان باید منابع مؤسسه اقتصادی خود را به طور استراتژیک مدیریت کرده و در استراتژی کارآفرینانه تلاش نمایند. در استراتژی کارآفرینانه، کارآفرین باید یک تفکر کارآفرینانه به عنوان راهی برای تفکر در تمرکز بر شناخت و بهره برداری از فرصت ها در رویارویی با عدم یقین داشته باشد.
بسیاری از مدیران و کارآفرینان فرصت های موجود در بازارها را تشخیص می دهند و دسترسی به بازارها را به عنوان یک ابزار استراتژیک برای رقابت پذیری و توسعه بیشتر کسب و کار خود مورد استفاده قرار میدهند. حضور در بازارهای بزرگ و جهانی برای کسب و کارهای کوچک و نوپا مجموعه ای از فرصتهای کسب و کار را میسر می سازد. از این رو تلفیق دیدگاه های استراتژیک کارآفرینی و مؤلفه های استراتژی کارآفرینانه برای توسعه مستمر کانال های نوآوری و کشف خلاقانه توانمندی های داخلی و خارجی به سازمانها کمک می کنند.
اهمیت استراتژی کارآفرینانه چقدر است؟
با توجه به اینکه کار آفرینی اثربخش در صنایع کوچک و متوسط و نوپا یک فرآیند استراتژیک است، مدیریت استراتژیک در این صنایع بدون جهت گیری کارآفرینانه به سختی می تواند به موفقیت دست یابد. از اینرو سازمانها یا باید به سمت استراتژی کارآفرینانه حرکت کنند یا اینکه محکوم به فنا شوند. یکی از ویژگی های جذاب اقتصاد جهانی امروز، نقشی است که کارآفرینی در توسعه صنایع و ایجاد رفاه اقتصادی بازی می کند. در اقتصاد شبکه ای جهانی امروز، محیط کسب و کار، پیچیده، پویا، و بیش از پیش رقابتی می باشد. از این منظور توسعه فعالیت های کارآفرینی یکی از راهکارهای مهم در تدوین استراتژی های بنگاه های اقتصادی برای ورود آنها به عرصه رقابت و در نتیجه بهبود و ارتقاء عملکرد در آنها محسوب می شود.
در این راستا دو عامل استراتژی های کارآفرینانه و استراتژی های سازمانی برای ورود به بازارهای جهانی، ارکان اساسی توفیق در بازارهای جهانی محسوب می شوند. زیرا استراتژی های کارآفرینی به افراد و بنگاه این امکان را میدهند که در اتخاذ تصمیمها نوآورتر، خلاقتر و مسئولیت پذیرتر باشند و توسعه توانمندیهای استراتژیک در بنگاه و توانمندسازی افرادی با هدف قدرتمندسازی آنها برای تهیه و اجرای استراتژی های موفق، اهمیت کلیدی دارند. از آنجا که کارآفرینان به عنوان متغیر اصلی در بین المللی سازی فعالیت های اقتصادی جدید مطرح هستند، شرکت های کارآفرین برای ایجاد بیشترین ارزش باید عملکردی استراتژیک داشته باشند و این امر نیازمند تلفیق تفکر استراتژیک و مباحث کارآفرینی است.
در سازمان های موفق تهیه این برنامه بر عهده کارآفرینان می باشد. آنها با مجموعه ای از تصمیمات استراتژیک در فرآیند کسب و کار مواجه هستند، مانند تصمیم به شروع کسب و کار جدید، تصمیم به تشکیل تیم مدیریت، تصمیم به تمرکز بر بخش خاص بازار، و تصمیم به تأمین منابع مالی. این نوع تصمیم گیری استراتژیک مجموعه ای از استراتژی های کارآفرینانه است که تا حد زیادی موفقیت بنگاه را تحت تأثیر قرار میدهد. در بازنگری چهار چوب های کارآفرینی استراتژیک، می توان گفت، این مفهوم به عنوان فصل مشترک کارآفرینی و استراتژی معرفی شده و به یکپارچگی این مفاهیم و ترکیبی از اکتشاف واستخراج توسعه و رشد یافته است، با توسعه و تکامل کارآفرینی استراتژیک تا حد یافتن چهارچوب های نظری در باب آن، تجزیه و تحلیل های مفصل و نیز کارهای متناقض و بنیادی عرضه شده است. کارآفرینی موجود در محیط خارجی و توسعه مزیت رقابتی در شرکتها و سازمانها، در سالیان اخیر جایگاه ویژه ای در ادبیات استراتژی کارآفرینی سازمانی به خود اختصاص داده است.
نگرش کارآفرینی در مدیریت استراتژیک
کسب موفقیت، باید از دیدگاه مدیریت استراتژیک به کارآفرینی نگریسته شود. کار آفرینی باید بخشی از برنامه ریزی استراتژیک سازمان بوده و جزء ضروری و جدانشدنی از این برنامه باشد. سه عامل کشف فرصتها، کشف توانمندیها و تحمل ابهام برای دست یافتن به کار آفرینی از چشم انداز مدیریت استراتژیک یک سازمان وجود دارد.
در این راستا شرکتهایی می تواند در مسیر رشد و توسعه، حرکت رو به جلو و با شتابی داشته باشند که با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کار آفرینی مولد تجهیز کنند و با بهره گیری از این توانمندی ارزشمند و همچنین سایر منابع موجود در سازمان، شرکت را به سمت ایجاد ارزش، رشد و توسعه مدیریت هدایت کند تا در نهایت توسعه اقتصادی شکل گیرد. توسعه فعالیتهای کارآفرینانه می تواند به رشد نوآوری، ایجاد محیط رقابتی، توسعه اقتصادی و ایجاد شغل در یک جامعه کمک کند.
مبانی کارآفرینی سازمانی چیست؟
در وضعیت فعلی اقتصاد جهانی، تنها کشورهایی از ابعاد مختلف جهانی شدن تأثیر و تأثیر می پذیرند که بتوانند کالاها و خدماتی جدید و مطابق نیاز مشتری عرضه کنند. یکی از عوامل اصلی این امر، کارآفرینی سازمانی است. به این صورت که تک تک افراد سازمان خودشان را در قبال اهداف سازمان متعهد می دانند و برای این کار نیز حداکثر استعداد خودشان را برای پیشرفت و بقای سازمان بکار می گیرند. از جمله مواردی که در این سازمان ها چنین زمینه ای را به وجود آورده، فضای حاکم بر سازمان هاست که کارکنان در آن با تعهد به کار خود ادامه می دهند و آنچه می تواند بیشترین تاثیر را در ایجاد این فضا داشته باشد، ساختار سازمانی است که به مثابه کالبد اصلی این سازمان عمل می کند.
از اینرو در این مقوله، شناسایی تأثیراتی که ساختار سازمانی در ایجاد فضا و جوّ کارآفرینی می توانند داشته باشد، از مسائل مهمی است که در کشور ما باید به آن پرداخته شود تا زمینه مساعد برای اجرای استراتژی کارآفرینی سازمانی در سازمانها به وجود آید. هسته اصلی کارآفرینی، نوآوری است و نوآوری در سازمان ها لزوما فرآیندی پایین به بالاست. استراتژی کارآفرینی سازمانی ، تنها وقتی به وقوع می پیوندد که سطوح پایین تر سازمان نوآوری داشته باشند، اما تنها وقتی که به کارکنان اختیار لازم داده شده و آنها تشویق می شوند، استراتژی کارآفرینی سازمانی امکان بقا خواهد یافت. با توجه به اینکه روش نظام پیشنهادها اغلب یک فرآیند پایین به بالاست، در تسهیل روند اجرای استراتژی کارآفرینی سازمانی از مهمترین ابزارها بشمار می آید.
تعریف استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
امروزه کارآفرینی نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی و از مشخصه های یک اقتصاد سالم است. کارآفرینی در حال حاضر مؤثرترین روش برقراری ارتباط بین علم و بازار است. این مفهوم هم می تواند زمانی اتفاق افتد که یک فرد یا گروهی از افراد فعالیتی اقتصادی را آغاز می کنند و هم در داخل یک سازمان در حال فعالیت رخ دهد که نوع اخیر را کارآفرینی سازمانی می گویند.
استراتژی کارآفرینی سازمانی بر توانایی یک سازمان در یادگیری از طریق کشف دانش جدید و بهره گیری از دانش موجود مبتنی است و به سرعت در حال تبدیل شدن به یک سلاح انتخابی برای بسیاری از سازمان ها به ویژه سازمان های بزرگ است. استراتژی کارآفرینی سازمانی همچنین تلاشی است برای ایجاد ذهنیت و مهارت های کارآفرینانه و البته وارد ساختن این ویژگی ها و ذهنیت ها به درون فرهنگ و فعالیت های سازمان و بخش دولتی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
بخش دولتی و نظام اداری یک کشور از بسترهای اصلی رشد و توسعه و از ابزارهای اصلی اجرای فعالیت ها و وظایف دولت ها محسوب می شود و بنابراین ناکارآمدی این بخش مشکلات متعددی را برای یک جامعه به همراه خواهد داشت. حیطه وظایفی که بر عهده دولت هاست، حتی در صورتی که زمینه مشارکت بخش خصوصی و غیردولتی هم فراهم شود، بسیار گسترده است و پیامدهای انجام این وظایف، عده کثیری از افراد جامعه را متأثر می سازد. بطور کلی می توان گفت ویژگی های اصلی سازمان های کارآفرین، این سازمان ها را مجهز به قابلیت هایی می کند که ضمن ارتقای کارآمدی، قادر به بهره گیری بهتر از فرصت های موجود و انطباق پذیری بیشتر با محیط پیرامونشان می شوند.
اصطلاح کارآفرینی غالبا در زمینه بخش خصوصی و تجاری به کار رفته است، اما امروزه در مباحث مدیریت بخش دولتی نیز وارد شده که عمدتا ناشی از اهمیت نقش دولت در جوامع و تلاش برای ایجاد تحول استراتژیک در سازمان های دولتی و بهبود عملکرد آنها بوده است. مطالعات متعددی نیاز به بازآفرینی و کاراتر ساختن و مؤثرتر ساختن دولت و وارد ساختن ساز و کارهای بازار به بخش دولتی، بهبود خلاقیت و توسعه فرهنگ های ریسک پذیر را مورد بحث و بررسی قرار داده اند و بدین ترتیب اصطلاح کارآفرینی سازمانی بخش دولتی را معرفی کرده اند. به همین ترتیب، استراتژی کارآفرینی سازمانی نیز شاخص ها و موضوعات متعددی را شامل می شود و در نتیجه تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد. بنابراین، ضروری است تا ضمن شناخت و دسته بندی این عوامل، وضعیت مطلوب و مناسب آنها برای ارتقای استراتژی کارآفرینی سازمانی مورد بررسی قرار گیرد.
تضاد کارافرینی و مدیریت سنتی چیست؟
کارآفرینی در حل تعدادی از مشکلات همچون افزایش سریع رقبای جدید، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی در سازمان ها، خروج بهترین نیروی کار از سازمان ها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل ایجاد شده است. کارآفرینی سازمانی اقدامی است که اگر سازمان بخواهد به رشد خود تا بینهایت ادامه دهد، ضروری است. ضرورت اجرای استراتژی کارآفرینی سازمانی عمدتا ناشی از ناسازگاری و واکنش کند سازمان های متوسط و بزرگ نسبت به تغییرات روزافزون، سریع و پیچیده و نامطمئن محیط است. با توجه به اهمیت بحث استراتژی کارآفرینی سازمانی در دنیای امروز، در ایران به بحث کارآفرینی (به ویژه در سازمان های دولتی) توجه کمتری شده و زمینه های مورد نیاز برای آن فراهم نشده است.
با توجه به اینکه بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعه یافته جهان طی ۲۵ سال گذشته با انجام تحقیقات گسترده و بکارگیری این مقوله توانسته اند به پیشرفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی نائل گردند، ضرورت دارد که در ایران نیز تحقیقات هدفمندی در این زمینه صورت گیرد تا بتوان مسائل و مشکلات را شناسایی و با ایجاد الگوها و مدل های علمی برای پیاده سازی این فرآیند در سطح سازمان های دولتی از مزایای آن در توسعه همه جانبه کشور استفاده نمود.
انواع استراتژیهای کارآفرینی
بهطور کلی استراتژیهای کارآفرینی براساس مراحل چرخه عمر کسبوکار، در سه دسته زیر طبقهبندی میشوند:
کسبوکارهای در حال ظهور (مرحله پیدایش)
هنرکارآفرین در این مرحله از چرخه عمر کسبوکار، کشف و ارزیابی فرصتها برای شروع یک کسبوکار جدید است که معمولا توام با خلاقیت است. در این مرحله است که ماموریت کسبوکار و چشمانداز و ارزشها شکل میگیرد.
مرحله رشد کسبوکار
عناصر کلیدی در استراتژیهای مرحله رشد، اجرای فرصتها و بهرهگیری از استراتژیهای رشد برای ورود به بازارهای جدید و گسترش کسبوکار است. از این مرحله نیاز کارآفرین به هنر مدیریت استراتژیک بیشتر میشود، بهرهگیری از استراتژیهای رشد، ائتلافهای استراتژیک همه از ابزارهای استراتژیک در این مرحله هستند که یک کارآفرین باید بهصورت اثربخش از آنها استفاده کند. ضمنا که تیم مدیریت کسبوکار در این مرحله تکمیل میشود و کمکم کسبوکار شکل نظاممند و فعالیتها شکل فرآیندی به خود میگیرد.
مرحله تثبیت کسبوکار
در مرحله تثبیت، جنس استراتژیها از نوع احیای کسبوکار و تزریق نوآوری در کسبوکار برای پیشگیری از کاهش و انحلال کسبوکار است؛ شرکت از شکستها درس گرفته است، به یک ثبات نسبی در سودآوری رسیده است ولی در عین حال ماهیت این مرحله بسیار ریسکپذیر است، اگر به موقع استراتژیهای مربوط به احیای کسبوکار انجام نگیرد چه بسا ممکن است کسبوکار به سوی کاهش و بعضا انحلال حرکت کند لذا کارآفرین باید در این مرحله نوآوری را به عنوان مهمترین فاکتور بقا و موفقیت تزریق کند و چه بسا بسیاری از صاحبنظران حوزه استراتژی بر این عقیده استوارند که این تزریق باید از مرحله رشد انجام شده باشد تا در مرحله تثبیت و جایی که کسبوکار به نقطه بلوغ خود میرسد، برداشت شود.
همانگونه که عنوان شد کارآفرینی استراتژیک حاصل تلفیق دو رویکرد یا مفهوم اساسی کارآفرینی و مدیریت استراتژیک است. کار آفرینی، ایجاد و بهرهبرداری از فرصتهای سودآوری است که در محیط خارجی کسبوکار وجود دارد. هنر یک کارآفرین دیدن بسیاری از نادیدنیها است، فرصتهایی که همه کس قادر به شناسایی آنها نیست. اما سوال کلیدی این است که آیا تنها شناسایی فرصتها و شروع یک کسبوکار برای موفقیت یک کسبوکار کافی است. جواب منفی است. بعضا شرکتهایی هستند که در مرحله شروع یک کسبوکار بسیار خوب عمل میکنند اما پایداری آنها حتی به یک ماه هم نمیرسد.
ابزار پوششدهنده این شکاف، مدیریت استراتژیک است، رویکردی که به صاحبان کسبوکار مسیر و چارچوبی را نشان میدهد که بتوانند به یک سود رقابتی دائم و توانایی مستحکم در جهت رسیدن به سودآوری پایدار که هدف غایی همه کسبوکارها است برسند. رسیدن به یک جایگاه مطلوب در بازار رقابتی، خلق توانمندیها، منابع ارزشمند منحصربهفرد و تبدیل آنها به مزیت رقابتی پایدار تنها از طریق بهرهگیری از مدیریت استراتژیک برای کارآفرینان و صاحبان کسبوکارها میسر میشود؛ لذا کارآفرینی استراتژیک بهعنوان یک راهنما، با ارائه یک چارچوب تلفیقی از استراتژی و کارآفرینی پیمودن مسیر پیشرفت و توسعه را برای کارآفرینان تسهیل کرده است.
یکی از شایعترین سوگیریهایی که متاسفانه در حوزه مدیریت در ایران به وجود آمده، این است که اکثر افراد کارآفرینی را تنها در اولین گام خلق یک کسبوکار میدانند و بر این باورند که کارآفرینی یعنی شروع یک کسبوکار جدید؛ در صورتی که براساس مفهوم کارآفرینی استراتژیک، کارآفرینی مراحل مختلفی دارد که هر مرحله نیازمند استراتژی متمایزی است که این استراتژیها در حقیقت مسیر پیشرفت یک کسبوکار از ابتدای شروع فعالیت تا مرحله احیای کسبوکار برای کارآفرین را مشخص میکند.
رهیافتهای آموزش مدیریت استراتژیک کارآفرینی
معمولاً در زمینه آموزش مدیریت استراتژیک کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده می شود که عبارتند از:
• رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه (خصیصه)
• رهیافت فرایندی یا رفتاری
• رهیافت محتوایی
هدف از به کار گیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگی های آنان است. بر این اساس ویژگی های شخصیتی کارآفرین عبارتند از :نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام.
رهیافت فرایندی
هدف از به کارگیری این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیت های کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثر گذار در تاسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مد نظر قرار می گیرد. برای مثال مواردی نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیروی کار ماهر (از نظر فنی)، میزان دسترسی به عرضه کنندگان، مشتریان یا بازارهای جدید بررسی می شوند. افراد نیز از نظر دارا بودن خصوصیات کارآفرینی مورد بررسی قرار می گیرند.
تصورات غلط از مدیریت کارآفرینی
کارآفرینی موفق فقط یک ایده بزرگ نیاز دارد: ایده بزرگ فقط قسمتی از موفقیت در کارآفرینی است. درک نیازهای مراحل متفاوت فرایند کارآفرینی، استفاده از روشی سازمان یافته به منظور گسترش کسب و کار کارآفرینانه و از عهده چالش های مدیریت کسب و کارآفرینانه برآمدن، عناصر کلیدی برای موفقیت هستند.
کارآفرینی آسان است: شاید فکر کنید به دلیل پیگیری علایقتان و علاقه شدید به موفقیت، کارآفرینی آسان است. تعهد، تصمیم (نیت) و سخت کوشی لازمه آن است. کارآفرینان سختی ها را تجربه می کنند و با وجود سختی ها ادامه می دهند!!
کارآفرینی یک شرط بندی مخاطره آمیز است: کارآفرینی مخاطرات حساب شده است. کارآفرینی موفق یعنی اجتناب از مخاطرات تخمین نزده یا یه حداقل رساندن مخاطرات.
کارآفرینی فقط در کسب و کارهای کوچک یافت می شود: کارآفرینی در هر اندازه سازمانی یافت می شود.
کسب و کارهای کوچک و کارآفرینانه همانند هم هستند: البته تفاوت هایی بین کسب و کار کارآفرینانه و کسب و کار کوچک وجود دارد. کسب و کارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصت ها بودن لازمه کارآفرینی است. کسب و کارهای کوچک می توانند رشد کنند و تبدیل به کسب و کار کارآفرینانه شوند. البته در مورد تعداد کارکنان نظرات مختلفی وجود دارد. مثلاً در تعریف دیگری، شرکتی با کمتر از ۵۰۰ پرسنل در حیطه کسب و کار کوچک قرار می گیرد.
مزایای عمده آموزش مدیریت استراتژیک کارآفرینی
دستمزد: عایدی شما قطعاً بیشتر از هنگامی است که برای دیگران کار می کنید.
امنیت: ادامه کسب و کار شخصی برای چند سال پیاپی، در زمان بازنشستگی نیز امنیت به همراه دارد.
ایجاد دارایی: با رشد و سودآوری شرکت شما، ارزش آن بالا می رود. به مرور زمان شرکت با ارزش می شود.
مزایای جنبی: مثل خودرویی برای مقاصد کاری، وام کوتاه مدت، بیمه عمر، پرداخت هزینه های تفریحی…
استقلال: سرنوشت شما به دست خودتان است. رییس و کار فرما خودتان هستید. با رونق کار نگرانی های مالی شما از بین می روند.
رضایتمندی: هیجان ها و چالش ها کارتان را مهیج می کند و برای شما خشنودی عمیق به بار می آورد.
کارآفرینان بیشتر بر مبنای روال های اکتشافی تصمیم می گیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و… را بررسی می کنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجه های عددی خود مقدور می کنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیت ها است ولی کارآفرینی بر مبنای باورها و تجربیات مهم است. کارآفرینان جهش های ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمی کنند. کارآفرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیم گیری می کنند. تصمیم گیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینه بر و غیر ممکن می سازد. مدیریت کارآفرینی تلفیقی از این دو مقوله خواهد بود و کارآفرینی سازمانی را مطرح می کند.
مدل های اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی کدامند؟
صاحبنظران مختلف چارچوبهای علمی و کاربردی متعددی را برای ایجاد سازمان کارآفرینانه ارائه نموده اند که در این بحث برخی از این مدل ها مورد بررسی قرار می گیرند. این مدل ها عبارتند از مدل اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن، مدل اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی اکهلس و نِک، مدل اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی کوراتکو و مدل اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی تامپسون، که سعی شده است تا حد امکان درک درستی از آنها در ذهن مخاطبان ایجاد گردد.
مدل اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن چیست؟
شکل زیر چارچوب کارآفرینی سازمانی را نشان می دهد که مبنای رویکرد مدیریت استراتژیک است. اطلاعات حاصل از محیط درونی و بیرونی سازمان سرآغاز فرایند کارآفرینی سازمانی است. این اطلاعات، داده های ارزیابی گزینه های استراتژیک است و هنگامی که یک طرح استراتژیک تعیین شد، باید اجرا شود. عوامل فردی، گروهی و سازمانی که برای یک سازمان کارآفرین الزامی هستند، باید موضوع ارزیابی و اجرای یک طرح استراتژیک قرار گیرند و نتایج طرح استراتژیک برای کنترل و ارزیابی استراتژی ها مورد استفاده قرار گیرد.
مدل اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی اکهلس و نِک چیست؟
این مدل می کوشد تا به طور مفهومی تأثیر رفتارهای کارآفرینانه فردی و ساختار سازمانی کارآفرینانه سازمان ها را مورد بررسی قرار دهد. به عبارت دیگر، این مدل توانایی سازمان برای بقا در یک محیط سرشار از نوآوری را نشان می دهد. شکل زیر تعامل رفتار کارکنان و ساختار سازمان را که عمدتا عناصر ضروری برای موفقیت کارآفرینانه سازمان هستند، نشان می دهد. موفقیت کارآفرینانه در قالب ظرفیت نواورانه – که یک سازمان را برای بازسازی خودش و بقا در بلندمدت توانا می سازد – مورد توجه قرار گرفته است.
مدل اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی کوراتکو چیست؟
کوراتکو و همکارانش در سال ۱۹۹۳ مدل تعاملی کارآفرینی را که بر اساس سه فاکتور مشخصات سازمانی، مشخصات فردی و حادثه ناگهانی و طی ۸ گام انجام می گیرد، ارائه نمودند که در زیر به آنها اشاره می شود:
- مشخصات سازمانی: عبارت است از حمایت مدیریت ارشد سازمان، استقلال و آزادی در انجام کار، پاداشهای مناسب، وجود فرصت کافی برای انجام فعالیت کارآفرینانه و وجود حد و مرزهای سازمانی
- ویژگیهای فردی: تمایل به مخاطره پذیری و ریسک جویی، تمایل به آزادی عمل و استقلال کاری، نیاز به توفیق، هدفگرایی و داشتن آرمان و نیز مرکز کنترل داخلی
- وقایع تسریع کننده/حادثه ناگهانی: تصمیم به انجام فعالیت کارآفرینانه در سازمان در نتیجه تعامل بین سه فاکتور ویژگیهای سازمانی و فردی و نوعی حادثه ناگهانی موجد انگیزه در کارآفرینی صورت می پذیرد.
ترکیبات گوناگون رفتارهای کارآفرینانه چگونه است؟
ترکیبات گوناگونی از این سه عامل می تواند منجر به بروز رفتارهای کارآفرینانه گردد که به ۳ حالت آن اشاره می گردد:
شرایط نوع الف: شرایطی که سازمان به فناوریهای پیشرفته نیاز دارد و از طرفی مدیریت ارشد از نوآوری به شدت حمایت می نماید. در این حالت، افراد دارای توانایی انجام رفتارهای خلاقانه و کارآفرینانه، شرایط را برای شروع فعالیت مناسب می بینند.
شرایط نوع ب: حالتی که در آن سازمان دچار تغییرات اساسی در ساختار و محتوا می شود و در آن نوآوری و خلاقیت تشویق و ترغیب می گردد. در این شرایط، کارکنانی که نیاز به توفیق بالایی دارند، پس از یک دوره تصلب و انجماد سازمانی و گرفتار بودن در زنجیره مقررات و قوانین خشک اداری، شرایط را برای بروز رفتارهای کارآفرینانه فراهم می بینند.
شرایط نوع ج: حالتی که در آن سازمان از طرفی به واسطه برخی محدودیت های درون و برون سازمانی مجبور به کاهش هزینه ها گردیده و از طرفی بصیرت و دوراندیشی مدیریت ارشد، زمینه را برای بروز ظهور ایده های خلاقانه و نوآورانه در سطح وسیعی فراهم کرده است. در این شرایط، افرادی که نیاز به استقلال و آزادی عمل بیشتری دارند، به فعالیت های کارآفرینانه ترغیب خواهند شد. از جمله شرایط دیگری که می تواند موجب بروز رخدادهای تسریع کننده کارآفرینی گردد، می توان به وجود فضای رقابتی حیثیتی، بی ثباتی بازار یک شرکت به دلیل تغییرات ایجاد تقاضاهای جدید برای کالاها و خدمات اشاره کرد.
مدل اجرایی استراتژی کارآفرینی سازمانی تامپسون چیست؟
تامپسون برای شکل گیری استراتژی کارآفرینی در سازمان پنج بعد را مورد توجه قرار می دهد که وجود تمامی این ابعاد برای سازمان کارآفرینانه ضروری است. تامپسون تلاش نموده است تا شاخص های مناسب در انتخاب کارآفرینی سازمانی جهت رشد شرکت ها مشخص گردد. شاخصهای عمده کارآفرینی سازمانی در برخی از تحقیقات به ترتیب زیر هستند:
- نوآوری: ارائه ایده های جدید و تبدیل آنها به محصول یا خدمات جدید.
- ساختار: غیر متمرکز، غیر رسمی بودن و گروهی بودن کارها.
- فرهنگ سازمانی: از ریسک پذیری، نوآوری و ایده های جدید افراد در تمامی سطوح سازمان حمایت می شود. کار گروهی با ارزش است و مورد تشویق قرار می گیرد.
- اهداف و استراتژی ها: دارای بیانیه مأموریت و آرمان مشترک، مدون، واضح، منعطف، آینده نگر، مشتری گرا و مشوق تغییر و نوآوری می باشد.
- ریسک پذیری: تمایل به اقدامات مخاطره آمیز و بکارگیری منابع در این راه با نتایج نامطمئن می باشد.
- تحقیق و توسعه: ارتباط نزدیک، مستمر واحد تحقیق توسعه با مشتریان، تحقیقات بازار کارآفرینان و سایر واحدها وجود دارد و بالا بردن مخارج و هزینه های واحد تحقیق و توسعه نسبت به رقبا می باشد.
فرآیند کارآفرینی سازمانی چگونه است؟
فرایند کارآفرینی سازمانی بگونه ای است که روندی سنتی ندارد و باید از استراتژی کارآفرینی برای توسعه آن استفاده نمود؛ لذا سعی می شود تا عوامل تأثیر گذار بر فرایند کارافرینی سازمانی بدقت مورد بررسی قرار گیرید و عواملی که می توانند تأثیر بر روند اجرای آن داشته باشند، تحلیل گردند.
عوامل فرهنگی در استراتژی کارآفرینی سازمانی کدامند؟
استراتژی کارآفرینی سازمانی دارای فرآیندی است که با شناخت فرصت آغاز شده و با بهره برداری و برداشت به پایان می رسد. کارآفرین با طی هر مرحله به مراحل بالاتر دست پیدا می کند. کارآفرینان در انجام این فرآیند، باید دارای ویژگی هایی باشند تا بتوانند در کار خود موفق شوند که این شامل احساس مسئولیت و داشتن عزم و اراده، استفاده از فرصت ها، تحمل مخاطره، ابهام و عدم اطمینان، خلاقیت، اتکا به نفس و قدرت سازش، انگیزه برتری طلبی می شود. اما در انجام کارآفرینی در سازمان ها و شرکت ها موانعی وجود دارد که بسیاری از آنها ناخواسته هستند و بازخوردی از به کار گیری مدیریت سنتی به شمار می روند. در برخی مواقع این موانع انقدر مخرب است که کارافرینان ترجیح می دهند از این کار اجتناب کنند. برخی از ابعاد موانع کارآفرینی از دیدگاه فرای شامل ماهیت سازمان های بزرگ، فقدان استعداد کارآفرینانه و شیوه های نادرست پاداش است.
عوامل خلاقیت محور در استراتژی کارآفرینی سازمانی کدامند؟
بسیاری از سازمان ها و شرکت ها به ضرورت خلاقیت و کارآفرینی پی برده اند. نقش و جایگاه خلاقیت به حدی است که در مغرب زمین گفته می شود «یا مرگ یا خلاقیت». بر همین اساس الگوی زیر توسط جی.او. آکینب ارائه شده است. در این الگو عوامل سه گانه نوآوری، خلاقیت و کارآفرینی مجموعا باعث بالا بردن موفقیت تحصیلی و شغلی می شود. ایجاد و رشد خلاقیت در سازمان مستلزم وجود عوامل و شرایط مناسب است.
این عوامل می توانند گوناگون باشند. عده ای معتقدند که موفقیت سازمان ها مبتنی بر وجود افراد خلاق است و بر همین اساس جذب و استخدام افراد خلاق را به سازمان ها پیشنهاد می کنند. توجه دقیق به خلاقیت، به خوبی نشان می دهد که سازمان های نوآور برای مسائلی از قبیل وقت آزاد، دسترسی به اطلاعات، آزادی عمل، سیستم پیشنهادهای مؤثر و سریع، تشویق و خطر پذیری و نوآوری و غیره اهمیت فوق العاده ای قائل هستند. توین.بی فیلسوف معروف، سال ها پیش خلاقیت را به منزله حیات یک جامعه می دانست و اعتقاد داشت که اگر جامعه نتواند از موهبت خلاقیت حداکثر استفاده را ببرد و بدتر از این اگر این توانایی را سرکوب کند، انسان دیگر از حق ذاتی خود یعنی اشرف مخلوقات بودن محروم می شود.
موانع و چالش های کار آفرینی سازمانی کدامند؟
موانع و محدودیت های متعددی برای حرکت به سوی کارآفرینی در سازمان ها وجود دارد، هر چند بسیاری از این موانع ناخواسته بوده و پیامد و بازخور به کارگیری فنون مدیریت سنتی در سازمان است. در برخی موارد، این موانع به قدری مخرب هستند که افراد ترجیح می دهند از رفتار کارآفرینانه اجتناب کنند. از جمله موانعی که پیش روی کارآفرینی سازمانی وجود دارد می توان به عدم حمایت مدیریت از کارآفرینی، عدم داشتن آزادی عمل در کار، سیستم نامناسب تشویق و ارائه پاداشها، ساختار خشک و مکانیکی، فرهنگ ضعیف ناسازگار و محافظه کارانه، اعمال کنترل شدید، توجه به سودهای کوتاه مدت، عدم باور به توان خلاقیت افراد، اعمال کنترل شدید، وجود فرهنگ محافظه کارانه، توجه به سودهای کوتاه مدت، و شیوه های نادرست تشویق و ارائه پاداش و مواردی از این نوع اشاره کرد.
الف) کنترل شدید
زمانی که سازمان بزرگ می شود، نیاز به کنترل در آن بیشتر می شود و در نتیجه، مدیریت سازمان مجبور است استانداردهای اجرایی ثابت و کمیت پذیری را ایجاد کند. از این رو، دیوانسالاری و گزارشها، نسبت به برنامه ریزی ها برتری یافته، گزارشهای کاری، بیشتر از نتایج آن، نظرها را جلب می کند و قوانین و استانداردها نسبت به رفتار کارآفرینانه مهمتر می شود. در واقع، سازمان های با کنترل سلسله مراتبی یا کنترل مرکزی نمی توانند بر محیط رقابتی، پیچیده، پویا و نامطمئن فائق آیند و لذا اعمال کنترل شدید در سازمان می تواند یک مانع جدی پیش روی سازمان کارآفرین باشد
ب) سیستم تشویق و ارائه پاداش
سیستم تشویق و ارائه پاداش مناسب از مهمترین عوامل مؤثر در کارآفرینی سازمان ها محسوب می شود. ترفیع و شیوه های سنتی پاداش، به ندرت می تواند برای کارآفرینان کارساز باشد. استفاده از پاداش های مناسب می تواند میل کارکنان به پذیرش ریسک های مربوط به فعالیتهای کارآفرینی سازمانی را برانگیزاند. سازمان های کارآفرین موارد ذیل را در سیستم تشویق و ارائه پاداش خود به دقت بررسی می کنند : نوع مشوقهای سیستم، شایستگی های کارکنان، تنظیم هدف های اجرایی معقول، تشویق و پاداش بر اساس عملکرد، و پیش بینی (برآورد) میزان فرصتهایی که افراد می توانند برای کسب مشوق داشته باشند.
ج) فرهنگ سازمان محافظه کارانه
فرهنگ سازمانی به معنای مجموعه ای از ارزشها، باورها، درک، استنباط، و شیوه های تفکر و اندیشیدن است که اعضای سازمان در آنها وجوه مشترک دارند و نمایانگر بخش نانوشته، اما محسوس سازمان است. هفت ویژگی اساسی وجود دارد که در مجموع، ماهیت فرهنگ سازمانی را در بر می گیرد: نوآوری و ریسک پذیری، توجه به جزئیات، نتیجه گرایی، مردم گرایی، گرایش به تیم، سلطه جویی و ثبات، که هر کدام از این ویژگیها بر روی طیفی از کم تا زیاد قرار گرفته اند. در واقع، اغلب مشوقها یا غیر مشوقها، برای پیگیری فرصت های کارآفرینی در شرکت های بزرگ مبتنی بر فرهنگ شرکت است.
دنبال کردن فرصت های کارآفرینی باید در سازمان، ارزش تلقی شده، پاداش داده شوند و جریمه برای شکست ها به حداقل برسد. سازمان هایی که دارای فرهنگ محافظه کارانه، خشک و مکانیکی باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت دچار آشفتگی می شوند، در حالیکه در سازمان هایی که فرهنگ مشوق خلاقیت و نوآوری، کار تیمی کردن و مواردی نظیر این ارزش تلقی شود موجبات موفقیت بلندمدت سازمان فراهم می گردد
د) توجه به سود کوتاه مدت
توقع عمومی این است که کارآفرینی سازمانی، سودهای کوتاه مدتی را ایجاد کند. سازمان هایی که دستیابی به سودهای کوتاه مدت را معیار موفقیت سازمان بدانند و آن را به عنوان یک هدف استراتژیک در سازمان قرار دهند همواره فشار مداومی را بر کارکنان جهت دستیابی به اهداف تعیین شده وارد می کنند که این اقدامات کوتاه مدت یا تفکر کوتاه مدت می تواند به کارکنان و همچنین چشم اندازهای بلندمدت سازمان صدمه بزند. سازمان ها نیاز دارند تا سودهای کوتاه مدت را برای نوآوری های بلندمدت قربانی کنند. این امر می تواند در سرمایه گذاریهای مجدد در تکنولوژی باشد که هیچ نتیجه قابل لمسی را ایجاد نمی کند، مخصوصا در کوتاه مدت.
عوامل موثر در اجرای استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
با توجه به تاکیدی که در ادبیات موضوع بر اهمیت کارآفرینی سازمانی و استراتژی کارآفرینی صورت گرفته است، مقاله حاضر بر آن است تا تاثیر عوامل موثر را بر آن بررسی نماید. بدین منظور در ادامه، مدلی ارائه شده است که یکی از پر کاربردترین مدل ها در استراتژی کارآفرینی سازمانی بشمار می آید و توانسته عوامل تأثیر گذار بر استراتژی کارآفرینی سازمانی را مورد بررسی قرار دهند.
نقش انگیزش در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
انگیزش از کلمه لاتین «موور » گرفته شده است. انگیزش یک فرآیند زنجیره ای است که با احساس نیاز شروع می شود، سپس خواست را بدنبال می آورد و موجب تنش و کشش می شود و در پیامد آن، اقدام برای نیل به هدف صورت می گیرد و سرانجام خواست ارضا می شود. وقتی می گوییم مدیر در کارکنان انگیزش ایجاد می کند، یعنی اقدامی را به عمل می آورد که امیدوار است خواست ها و نیازهای کارکنان را ارضا کند تا به میل او رفتار و عمل کنند. رابینز انگیزش را تمایل به سطوح بالایی از تلاش جهت دستیابی به اهداف سازمانی تعریف می کند، به شرط آنکه تلاش، توانایی برآوردن برخی نیازهای شخص را داشته باشد.
پیندر نیز انگیزش را مجموعه ای از نیروهای انرژی بخش میداند که از درون و ورای وجود شخص نشات می گیرند و آغازگر رفتار مربوز به کار و تعیین کننده شدت، جهت، شکل و مداومت آن می باشند. بنابراین انگیزش فرآیندی روانشناختی و حاصل تعامل بین فرد و محیط است. اهمیت انگیزش در محیط کار، در معادله ای که بیش از نیم قرن پیش توسط مایر انتشار یافت، مشخص شد: «انگیزش ضربدر توانایی، مساوی است با عملکرد شغلی».
این معادله به وضوح نشان می دهد که چرا موضوع انگیزش از مبانی حیطه های مدیریت منابع انسانی، رفتار سازمانی و روانشناسی صنعتی و سازمانی به حساب می آید. موضوع انگیزش، نقش محوری در حیطه مدیریت، به لحاظ عملی و نظری، ایفا می کند. مدیران انگیزش را بخشی جداناپذیر از معادله عملکرد در تمامی سطوح می دانند، در حالی که پژوهشگران سازمانی آنرا سنگ بنای بنیادین در توسعه نظریات سودمند در رابطه با فعالیت های مدیریتی اثربخش تلقی می کنند.
نقش مهارت های فردی در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
یکی از سوال هایی که همواره مطرح می شود این است که چه اشخاصی از نظر شخصیتی کارآفرینان موفق تری خواهند بود. به زبان دیگر چرا در یک موقعیت مشابه و با یک ایده مشابه و با سطح دانش برابر، یک نفر موفق می شود و نفر دیگر موفق نمی شود؟ اگر چه مطالعات زیادی برای پاسخ به این پرسش انجام شده است ولی واقعا پاسخ یکسان و مشخصی به این سوال وجود ندارد و تنها آیتم هایی برای پی بردن به مهارت های فردی ذکر شده اند که عبارتند از: کنترل و نظم درونی، نوآوری، ریسک پذیری، توانایی اداره تغییر، تغییر محوری، پافشاری، رهبری دوراندیشی. ضمنا مهارت های مدیریتی کارآفرینان شامل برنامه ریزی و تعیین اهداف، تصمیم گیری، روابط انسانی، مهارت های مالی و حسابداری، مذاکره، توسعه می باشند
نقش حمایت محیطی ادراک شده در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
هم عوامل محیطی کلان (همانند بازار) و سیاستهای دولت و هم عوامل محیطی خرد (مثل دانشگاه) برای ایجاد کسب و کار جدید بسیار مهم هستند. عوامل محیطی می توانند فعالیت ها و استراتژی کارآفرینی را تسهیل کنند یا مانع ایجاد آنها شوند و آنها نقش مهمی در ایجاد قصد یک فرد برای تاسیس یک کسب و کار جدید ایفا می کنند.
بسیاری از پژوهشگران پیشنهاد می کنند که در مطالعات قصد کارآفرینانه باید به جای محیط واقعی، تصورات فرد از محیط مورد مطالعه قرار گیرد، زیرا انتظار می رود که تصورات فرد از محیط بیشتر از محیط واقعی بر قصد کارآفرینانه تاثیر گذار باشد. یک فرد بر اساس تصورات و برداشت شخصی خود درباره محیط پیرامون، می تواند تصمیم بگیرد که آیا یک کسب و کار جدید را شروع نماید یا خیر. از جمله عوامل محیطی مهم، موانع ادراک شده و حمایت های ادراک شده می باشند. بر حسب حمایت ادراک شده، اگر افراد تصور کنند که محیط کسب و کار مناسب است، ممکن است آنها مایل به ورود در فعالیتهای کار آفرینی باشند.
این فرایند به عنوان “اثر تحریک کننده” معروف است. مثلا یک محیط دانشگاهی حمایت کننده به گونه ای قصد دانشجویان را برای کارآفرین شدن تحریک می کند و آنها را به سوی تدوین و اجرای طرحهای کارآفرینی تشویق می کند. وقتی دانشجویان تصور کنند که محیط – از جمله محیط دانشگاه و شرایط اقتصادی و سیاسی- از فعالیتهای کارآفرینانه حمایت میکند، آنها بیشتر احتمال دارد که اقدام به ایجاد کسب و کار کنند.
از طرف دیگر، وقتی آنها محیط را برای کارآفرینی نامساعد تصور میکنند (مثلا شرایط گرفتن وام و اعتبارات بسیار محدود کننده و مشکل باشد و یا موانع بسیار زیادی برای ورود به بازار وجود داشته باشد یا مراحل تاسیس یک شرکت بسیار زمان گیر و بروکراتیک باشد)، آنها علیرغم نگرش مثبتشان به کارآفرینی تمایل کمتری برای ایجاد کسب و کار جدید دارند. همچنین حمایت خویشاوندان یکی از عوامل محیطی مهم می باشد. مطالعات نشان میدهند که حمایت از طرف اعضای خانواده، آشنایان و دوستان با توسعه کارآفرینی ارتباط دارد و در شکل دادن نگرش مثبت نسبت به یک کسب و کار بخصوص بسیار مهم می باشد
نقش پویایی محیطی ادراک شده در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
در شرایط تغییر محیط خارجی به منظور تثبیت برتری رقابتی، سازمان باید به تجدید منابع با ارزش خود بپردازد. قابلیت های پویا برای سازمانها این امکان را فراهم می آورند تا بر این تغییرات مداوم تاثیر گذار باشند. محیط های پویا و زنده موجب پرورش و بروز استعدادها، توانایی ها، مهارت ها و فرصت هایی می شوند که ممکن است تاکنون ایجاد نشده باشد. این امر از طریق تحت تاثیر قرار گرفتن کارآفرینی از پدیده های درون و بیرون سازمانی حاصل می شود.
نقش نگرش در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
در تعریف نگرش چنین آمده است که نگرش، تمایل به عکس العمل یا پاسخ به یک رفتار مناسب و یا نامناسب است. نگرش عبارت است از حالتی روانی و روانشناسانه عصبی مبتنی بر تجربه است که تاثیری پویا بر فرد اعمال می کند و او را آماده واکنش نشان دادن به شیوه های ویژه در برابر برخی اشیا و وضعیتها می کند. نگرش، وضعیتی به پاسخ مساعد یا نامساعد به یک شی، شخص، نهاد یا یک رویداد است و از اولین عامل تعیین کننده نیات کارآفرینانه به شمار می آید. به بیان دیگر، نگرش عبارتست از درجه ای که شخص، رفتار مطلوب یا غیر مطلوب مورد نظر را از دیدگاه خود ارزیابی می کند. استفاده از این فاکتور در نیات کارآفرینانه به صورتی است که از دیدگاه فرد، تا چه اندازه راه اندازی کسب و کار جالب بنظر می رسد که مؤید تأثیر نگرش بر نیت به شروع یک کسب و کار کارآفرینانه میباشد.
به طور کلی، افراد نگرشی مثبت به کسی و کارهایی دارند که افراد دیگر آن کسب و کارها را مهم ارزیابی می کنند. پیشینه خانواده، قرار گرفتن در معرض کسب و کار دیگران و تجربه ی قبلی در زمینهی کارآفرینی در نگرش افراد نسبت به توسعه ی کارآفرینی تأثیرگذار خواهد بود. لذا هر اندازه افراد نگرش مثبت نسبت به فعالیت های کارآفرینانه داشته باشند، بدون تردید کارآفرینی را به عنوان امری شدنی و امکان پذیر درک کرده و احتمال موفقیت آن ها بیشتر می گردد.
درباره علل کارآفرینی می توان به سه رویکرد متفاوت در این زمینه اشاره کرد: رویکرد شخصیتی، رویکرد جمعیت شناختی و رویکرد نگرشی، که در این بین رویکرد نگرشی از دو رویکرد دیگر جامع تر است. بر اساس این رویکرد آنچه در کارآفرینی قابل بحث است موضوع نگرش هاست و احتمال این که فرد و با یک سلسله نگرش های خاص به سمت کارآفرینی متمایل شود زیاد است. بنابراین، یک مدیریت و برنامه ریزی شایسته و درست در خصوص کارآفرینی نیاز به داشتن نگرش صحیح و مثبت در این زمینه است تا رفتار افراد را در این جهت تحت تاثیر قرار دهد.
نقش هنجارهای ذهنی در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
هنجارهای ذهنی، منعکس کننده فشار اجتماعی است که شخص برای انجام دادن یک رفتار خاص، احساس می کند. بعبارت دیگر، شخص در رفتارش گروهی را به عنوان مرجع در نظر گرفته و رفتار خود را با نیازهای آنان تنظیم می کند. هنجارهای ذهنی در قالب فرهنگ جامعه جای می گیرد. فرهنگ یک جامعه را مجموعه ای عمده از افکار و فعالیت ها، ارزش ها و باورهای مشترک تعریف می کنند. این رویکرد، کارآفرینی را به زمینه فرهنگی اجتماعی مرتبط می کند و به فرهنگ به عنوان عامل تعیین کننده کارآفرینی می نگرد و برای رشد کارآفرین در یک جامعه، تناسب بین سازه های ایدئولوژیکی و رفتار اقتصادی را ضروری می داند. در مجموع، هنجارهای ذهنی به عنوان عقاید فرد، افراد و یا گروههای خاص توصیف می شود که این عقاید رفتارهایی که افراد باید یا نباید انجام دهند را مشخص می کند. بنابراین به وسیله متمرکز شدن روی هنجارهای ذهنی یعنی اثر افراد تاثیر گذار یا افراد مافوق بر افراد تحت نظر در سازمان می توان جو سازمان را بررسی کرد.
نقش کنترل رفتاری ادراک شده در استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟
کنترل رفتاری ادراک شده همان عقاید افراد در چگونگی تسهیل کردن خلق ارزش از طریق تعام مخاطره پذیر و اقدامات فعال در محیط سازمانی در نظر گرفته می شود. از همین رو می توان تحلیل زنجیره ارزش را برای این گونه موارد بکار برد و می توان با استفاده از این ابزار روند خلق ارزش را کنترل و پایش نمود.
خلاصه مقاله استراتژی کارآفرینی سازمانی
از مهمترین ویژگی های جهان امروز، تغییرات گسترده، افزایش پیچیدگی ها و رقابت هاست و سازمان های امروزی در محیطی پیچیده و در عین حال پویا فعالیت می کنند. تحولات عظیم و مستمر از خصوصیات این محیط و فضای کسب و کار است که لزوم توجه به هماهنگی با محیط را پررنگ می کند. از سوی دیگر، اقتصاد جهانی در شرف تحول و ایجاد تغیرات ژرف و اساسی است و بالطبع سازمانهای تولیدی و خدماتی نیز از این امر مستثنی نیستند. شرایط محیطی و رقابتی به حدی پیچیده، پویا و نامطمئن است که سازمانها دیگر نمی توانند تنها با تغیرات روبنایی مانند تغییر روشها، سیستمها، ساختار، فناوری و غیره حیات و بقای بلندمدت خود را تضمین کنند.
امروزه سازمان ها نه تنها، به پرورش رفتار کارآفرینانه جهت رقابت موفق در این محیط متغیر و پیچیده نیاز دارند، بلکه برای ادامه حیات و رشد، باید هرچه بیشتر خلاق و نوآور باشند. از اینرو برای این که سازمان ها در بازار، رقابتی تر عمل کنند باید رویکردی کارآفرینانه داشته باشند. لازمه بهره مندی از مزایای کارآفرینی سازمانی، شناخت دقیق عوامل تاثیر گذار بر تمایل به بروز رفتارهای نوآورانه و کارآفرینانه در سازمان است. از اینرو، مقاله حاضر به بررسی استراتژی کارآفرینی سازمانی و عوامل موثر بر تمایل به کارآفرینی سازمانی پرداخته است.
مقوله کارآفرینی سازمانی و استراتژی کارآفرینی به عنوان یکی از موضوعات مهم همواره در حوزه مدیریت مورد توجه بوده است. به دلیل اهمیت موضوع در این تحقیق تلاش شد تا عوامل مختلفی که به طور مستقیم و غیر مستقیم بر تمایل به کارآفرینی سازمانی در صنعت بانکداری تاثیر دارند، مورد بررسی قرار گیرند. این عوامل عبارتند از: انگیزش، مهارت های فردی، حمایت محیطی ادراک شده، پویایی محیطی ادراک شده، نگرش، هنجارهای ذهنی و همچنین کنترل رفتاری ادراک شده. برای نشان دادن ارتباط میان متغیرها ۷ فرضیه مطرح گردید. نتایج به دست آمده از آزمون مدل على تحقیق نشان میدهد که نگرش، هنجارهای ذهنی و همچنین کنترل رفتاری ادراک شده به طور مستقیم بر تمایل به کارآفرینی سازمانی تاثیر دارند.
خلاصه مدیریت استراتژیک کارآفرینی
همچنین متغیرهای انگیزش، مهارت های فردی، حمایت محیطی ادراک شده و پویایی محیطی ادراک شده به طور غیر مستقیم بر تمایل به کارآفرینی سازمانی تاثیر می گذارند. علاوه بر این مشخص گردید که متغیرهای انگیزش و مهارت های فردی بر نگرش تاثیر مثبت دارند و از طرف دیگر، متغیرهای حمایت محیطی ادراک شده و پویایی محیطی ادراک شده بر کنترل رفتاری ادراک شده تاثیر مثبت دارند که این نتایج همسو با نتایج تحقیقات محققان پیشین است. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان میدهد که مدل به کار گرفته شده در تحقیق حاضر، عوامل موثر در اجرای استراتژی کارآفرینی سازمانی را به خوبی پیش بینی میکند و به مدیران سازمان ها به ویژه مدیران بانک ها کمک می نماید تا با شناسایی این عوامل به طراحی سیستم ها و استراتژی های مناسب برای تقویت و توسعه فعالیت های نوآورانه و کارآفرینانه در سازمان بپردازند و از این طریق بتوانند مزیت رقابتی کسب نمایند.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.