آمیخته بازاریابی 7p چیست؟
اگرچه 4P یک ابزار استراتژی اساسی برای انتخاب دامنه فعالیتها و به ویژه برای مشاغل کوچک بسیار مفید است، اما آمیخته بازاریابی 7p بسیار کامل و قوی بوده و برای استارت آپهای امروزی بهترین انتخاب به شمار میرود. همهی شرکتها میتوانند از مدل 7P برای تعیین اهداف، انجام تجزیه و تحلیل SWOT و انجام تجزیه و تحلیل رقابتی استفاده کنند. این یک چارچوب عملی برای ارزیابی مشاغل موجود و کار از طریق رویکردهای مناسب است.
آمیخته بازاریابی یا آمیزه بازاریابی با اصطلاح انگلیسی Marketing Mix در واقع یک مدل بازاریابی است که به شما کمک می کند تا کسب و کارتان را بهتر بشناسید، آن را بهتر مدیریت کنید تا سود بیشتری به دست آورید.
در عصر حاضر حفظ مشتری به اندازه به دست آوردن مشتری با اهمیت است. بنابراین ما به دنبال جواب این سوال هستیم که آمیخته بازاریابی چگونه میتواند منجر به تحقق هدف اصلی شرکت یعنی به دست آوردن مشتری و فروش شود. وقتی صحبت از آمیخته بازاریابی میشود ناخودآگاه به یاد 4p معروف می افتیم، درست است که آمیخته بازاریابی با 4p (ترفیع، محصول، توزیع و قیمت ) شناسایی میشود اما موارد دیگری هم میتوانند در این لیست قرار بگیرند. در این مقاله 7p بازاریابی که کسب و کار شما را در تحقق اهدافش یاری میدهد معرفی خواهد شد.
دو مفهوم از معروفترین این مفاهیم 4P’s و 7P’s است.
در تحلیل استراتژیک ، معمولاً 4P’s را برای شرکتهای تولیدکنندهی محصول و 7P’s برای شرکتهای خدماتی معرفی مینمایند.
آمیخته بازاریابی محصول از چهار عامل اساسی بازاریابی معروف به 4p تشکیل شده است.
4 P’s (Product Marketing Mix)
Product , Price , Place , Promotion
آمیخته بازاریابی خدمت از هفت عامل اساسی بازاریابی معروف به 7p تشکیل شده است.
7 P’s (Service Marketing Mix)
Place , Price , Promotion , People , Process , Physical Environment , Product
حال ممکن است سوالی در ذهن شما تداعی شود که 7p بازاریابی برای حفظ مشتری کدامند؟ و چگونه از آنها برای حفظ مشتری بهره ببریم؟
نمایش فهرست این آموزش :
آمیخته بازاریابی چیست؟
آمیخته بازاریابی مجموعهای از ابزارهای بازاریابی است که جنبههای مختلفی را در بر میگیرند و یک استراتژی بازاریابی جامع را تشکیل میدهند. آمیخته بازاریابی 7P در ابتدا با چهار P (محصول، قیمت، محل توزیع و تبلیغات) مشخص میشد اما این مفهوم اکنون به 7P تبدیل شده است و عناصری مانند نیروی انسانی، بستهبندی و فرآیند را هم در بر میگیرد. در ادامه بیشتر با هر یک از این عناصر آشنا خواهیم شد.
منظور از آمیخته بازاریابی 7p چیست؟
جروم مک کارتی اولین کسی بود که مفهوم آمیخته بازاریابی 4P (که بعداً به بازاریابی 7P گسترده شد) را در کتاب خود «بازاریابی اساسی: رویکرد مدیریتی» معرفی کرد. این مفهوم به ترکیبی از استراتژیها و شیوههای به کار گرفته شده توسط یک شرکت برای هدایت کسب و کار و ترویج موثر محصول خود اشاره دارد.
در ابتدا آمیخته بازاریابی شامل چهار عنصر محصول (product)، قیمت (price)، مکان توزیع (place) و ترویج (promotion) بود. با گذشت زمان، سه عنصر اضافی، یعنی نیروی انسانی (people)، بسته بندی (packaging) و فرآیند (process) به چهار P اصلی افزوده شدند.
این هفت عنصر ترکیبی اکنون پایه و اساس آمیخته بازاریابی 7P را تشکیل میدهند، زیرا همه آنها در زبان انگلیسی با حرف P شروع می شوند. برای صاحبان مشاغل کوچک یا مدیران بازاریابی که با چالش ایجاد یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد یا دستیابی به مشتریان مناسب مواجه هستند، آمیخته بازاریابی 7P چارچوب ارزشمندی برای برنامه ریزی بازاریابی و استراتژیهای ضروری فراهم میکند.
آمیخته بازاریابی 7p عبارت است از:
محصول (product)، قیمت (price)، ترفیع (promotion)، توزیع (place)، بستهبندی (packaging)، جایگاهیابی (positioning) و کارکنان (people). محصولات، بازارها، مشتریان و نیازها به سرعت در حال تغییرند. برای اینکه مطمئن شوید در مسیر درستی قرار گرفتید، باید به طور مداوم آمیخته بازاریابی 7p را مورد بازبینی قرار دهید. این کار باعث میشود، در بازار امروز به حداکثر نتایج موردنظرتان دست یابید.
محصول ( Product )
از لحاظ اهمیت در درجه دوم و بسیار نزدیک به مردم قرار دارد. اگر محصول شما مناسب نباشد با دیگر Pها به مشکل برخواهید خورد. از سوی دیگر اگر محصول به نتیجه رسیده باشد دستیابی به سایر Pها برای شما ساده تر خواهد بود. زمانی که مشغول طراحی محصول یا خدمت خود می باشید به منظور دستیابی به رضایت مشتریان و نرخ بالاتر نگهداری مشتری، در طول زمان فعالیت برای مشتریانتان ارزش مستمر و کیفیت مرغوب فراهم نمایید (این همه آن چیزی است که Apple انجام می دهد.) برخی مواقع P دیگری تحت عنوان بسته بندی (Packaging) وجود دارد. میتوان بسته بندی را به عنوان بخشی از محصول (خدمت) در نظر گرفت که اگر به آن توجه لازم شود میتواند تاثیر به سزایی بر رضایت مشتریان داشته باشد.
برای شروع، از نگاه مشاور بازاریابی بیرونی (کسی که به شرکتتان آمدهاست تا نشان دهد در مسیر درستی قرار دارید یا خیر) به محصول خود بنگرید. هرگاه نتوانستید به میزان مطلوب محصولات یا خدماتتان را بفروشید باید کسب و کارتان را صادقانه ارزیابی کنید. از خود بپرسید:
آیا خدمات و محصولات فعلیتان برای مشتریان امروزی مناسب هستند؟ آیا با دانش و تجربه امروزتان، حاضرید دوباره همین محصولات را تولید کنید؟ آیا محصولات شما مزیت رقابتی دارند؟ این مزیت چیست؟ و اگر مزیتی نسبت به رقبا ندارند،
محصولات و خدمات Product
شاید تجربه کرده باشید که مشتری کتی را از یک وب سایت عجیب و غریب خریداری کرده اما پس از این که آن را دریافت کرده کمی با انتظارش متفاوت بوده باشد. در این شرایط به عنوان یک فروشنده چه میکنید؟ آیا آن را پس میگیرید و هزینه را بازپرداخت میکنید؟ یا به سادگی از این موضوع میگذرید؟
اولین P در این مدل بازاریابی محصول است و تقریبا بهعنوان اولین P در تمام نسخههای آمیخته بازاریابی شناخته میشود. محصول از اصلیترین اصول این نظریه، شروع بازاریابی با وجود محصول است. این محصول میتواند یک محصول فیزیکی، یک سرویس یا یک تجربه باشد و میتوان به هر محصول یا خدمتی که کسبوکارها آن را ارائه میکنند، تعمیمش داد. در واقع هرچیزی که قابل فروش و ارائه به مشتری باشد، محصول به حساب میآید.
محصول در مرکز استراتژی بازاریابی شما قرار دارد؛ بنابراین بر هر جنبه آمیخته Marketing تاثیر میگذارد. وقتی در حال توسعه محصولات یا خدمات خود هستید، باید عواملی مانند کیفیت، بستهبندی، رفع مشکل یا نیاز مشتریان، مزایا و ویژگیهای آن را در نظر بگیرید.
عملکرد و تصمیم شما در این حوزه بسیار مهم است. محصول در نهایت مهمترین چیزی است که مشتریان به آن اهمیت میدهند. مشتری انتظار دارد چیزی که میبیند را در اختیار داشته باشد و اگر انتظارش برآورده نشد از سوی فروشنده درک شود. درواقع اگر مصرفکننده از محصول یا خدمت شما راضی نباشد، دیگر از شما خرید نمیکند. اما اگر کیفیت مناسب باشد و مشکل آنها را حل کند، نهتنها محصول به فروش میرسد، بلکه باعث ایجاد وفاداری به برند خواهد شد.
بسته به محصولی که ارائه میدهید، باید به نکات متفاوتی توجه داشته باشید:
کیفیت
کیفیت بالای محصول، بازاریابی و فروش را بسیار آسانتر میکند. البته این موضوع از مسائل قابل بحث هم به شمار میرود؟ منظور ما از کیفیت چیست؟ خیلی ها باور دارند کیفیت یک توهم است. یعنی برای هر مشتری به گونهای متفاوت درک میشود. پس یعنی کیفیت اهمیتی ندارد؟ البته که دارد! شاید بهترین تعریف برای کیفیت، این نقل قول قدیمی باشد:
کیفیت یعنی کار خود را زمانی که هیچکس نگاه نمیکند، درست انجام دهید.
طراحی و برند
برند ارتباط مستقیمی با تصویر دارد. داستان برندی که شما در مورد محصول خود میسازید و خود را با آن به مخاطبین هدفتان معرفی میکنید، در بازاریابی اهمیت بسیار زیادی دارد.
امکانات و ویژگیها
ویژگیهای محصول یا خدمات شما باید در USPها Unique Selling Proposition و مزایا برای مشتریان هدف، توضیح داده و روی آنها تاکید زیادی شود.
تنوع
تنوع یا Variant، به مواردی مانند نسخههای مختلف محصول یا خدمت، مخاطبان هدف هر کدام و اینکه چگونه آنها را متمایز میکنید، اشاره دارد.
بستهبندی
به هر عنصر بصری در بستهبندی محصولتان، نگاه منتقدانه داشته باشید. اولین برداشت افراد از کسب و کارتان، در 30 ثانیهی اولی که شما یا بعضی عناصر شرکتتان را میبینند، شکل میگیرد. بهبودهایی کوچک در بستهبندی یا ظاهر خارجی محصولتان میتواند واکنشهای کاملا متفاوتی از مشتریان به همراه داشته باشد.
«بستهبندی» در آمیخته بازاریابی اشاره به نمای بیرونی محصول یا خدمتتان دارد. بیانگر نحوهی لباس پوشیدن کارمندان، چیدمان اداره، اتاقهای انتظار، بروشور، مکاتبات و هر چیز بصری دیگری در کسب و کارتان است. هر مورد بصری در ظاهر شما میتواند به سود یا زیان کسب و کارتان تمام شود. این عوامل ظاهری اعتماد به نفس مشتری برای معامله با شما را تحت تاثیر قرار میدهد. در هر معامله لازم است فروشندهگانتان کاملا حرفهای به نظر برسند.
در این عنصر از آمیخته بازاریابی باید به این فکر کنید که جایگاهتان در قلب و ذهن مشتریان چگونه است؟ ببینید وقتی شما حضور ندارید، مردم در مورد شرکت شما چطور فکر میکنند و چه میگویند؟ جایگاه برندتان در بازار کجاست؟در اکثر مشتریان با یک ویژگی (مثبت یا منفی) از شما یاد میکنند. این ویژگی ممکن است مربوط به «نوع خدمت»، «برتری» یا «مهندسی کیفیت» شما باشد. هر چقدر آن ویژگی عمیقتر در ذهن مشتریان بالفعل و بالقوهی شما جای گرفته باشد، به همان اندازه سریعتر محصولتان را میخرند و پولش را پرداخت میکنند.
فکر کنید که چطور میتوانید جایگاه خود را بهبود ببخشید. جایگاهی که دوست دارید داشته باشید را تعیین کنید. اگر بتوانید برداشتی ایدهآل در قلب و ذهن مشتریانتان ایجاد کنید، آن برداشت چه میتواند باشد؟ امروز چه تغییراتی در نحوهی تعامل با مشتریانتان میتوانید انجام دهید تا در آینده بهترین انتخابشان باشید؟
موقعیتیابی در بازار و تصویر ذهنی
مردم چگونه محصول شما را میبینند؟ این نکتهای است که محصولاتی مانند آیفون را از دستگاههای اندرویدی یا خودروهای اسپرت را از وسایل نقلیه ارزانتر و کاربردیتر، متمایز میکند.
توزیع ( Place )
چهارمین p «توزیع» در آمیختهی بازاریابی، مکانی است که در آن، محصول یا خدمتتان را میفروشید. مکان که مشتری در آنجا فروشنده را ملاقات میکند دقیقا مورد بازبینی قرار دهید. گاهی تغییراتی کوچک در مکان توزیع میتواند به افزایش سریع فروش منجر شود.
بعضی شرکتها از روش فروش مستقیم استفاده میکنند. آنها از فروشندگانشان میخواهند شخصا به مشتری بالقوه رجوع و با او صحبت کنند. بعضی هم از روشهای بازاریابی از راه دور استفاده میکنند. بعضی افراد از طریق کاتالوگ یا سفارش ایمیلی محصولشان را میفروشند و عدهای هم در خردهفروشیها. شرکتهایی هم هستند که ترکیبی از این روشها را بکار میگیرند. کارآفرین باید بهترین مکان را برای مشتری انتخاب کند تا بتواند اطلاعات ضروری در مورد محصول یا خدمتش را در اختیار مشتری قرار دهد. این اطلاعات مشتری را در اتخاذ تصمیم خرید کمک میکند.
توزیع محصول طبیعتاً زمانی برای شما مهم می شود که به دنبال مکانی برای احداث فروشگاه فیزیکی خود باشید، اما درباره زمانی که کسب وکار شما آنلاین است چطور؟ آیا در این صورت هم اهمیت می یابد؟ بله. اگر به دنبال برقرای رابطه با مشتری خود و تشویق آنها به خرید بیشتر هستید، میتوانید یک ایمیل یا پیام را دقیقا زمانی که در حال خرید یا مرور و بازدید از سایت هستند برایشان ارسال کنید. در اولین ارتباط مخاطب خارج از بستر است و شانس کمی برای دریافت پاسخ وجود دارد. در دومین رابطه مخاطب در بستر قرار می گیرد و احتمال بالاتری برای دریافت پاسخ وجود دارد. در بازاریابی آنلاین “توزیع” به معنای بستر است و بستر حائز اهمیت است.
شواهد فیزیکی Physical Evidence
چگونه به مشتریان خود اطمینان میدهیم؟
این P به مواردی مانند: لوگو، محصولات، فروشگاهها، سایت، ایمیل تایید پرداخت، رسیدها، بستهبندی، کیسهها و… که قابل مشاهده یا لمس هستند، اشاره دارد.به عنوان مثال ساختمانهای چشمگیر، کارکنان کاملاً آموزش دیده، وب سایت عالی؟
برای مصرف کنندگان مهم است که بدانند مارکی که از آن خرید میکنند یا با آن تعامل دارند، قانونی است و در واقع در زندگی واقعی وجود دارد. شواهد فیزیکی اغلب به دو شکل انجام می شود: شواهدی که نشان میدهد یک سرویس یا خرید انجام شده است و به اثبات یا تأیید وجود برند تجاری شما بپردازد.
به عنوان مثال، هرگونه خدمات یا کالای دریافت شده به عنوان شواهد فیزیکی محسوب میشود. برای مثال رسیدهای شما، بسته بندی، اطلاعات ردیابی، فاکتورها ، بروشورها یا PDF را میتوان شواهد فیزیکی یک برند دانست.
حال، در مورد تأیید نام تجاری شما چطور؟ منظور ما از اعتبار سنجی چیست؟ اعتبار سنجی اساساً به جنبههای بصری یا ویژگیهای قابل اندازهگیری برند شما از جمله وب سایت، آرم، کارت ویزیت، تابلویی در ساختمان شما، دفتر مرکزی و تجهیزات برند، حضور در شبکه های اجتماعی و غیره اشاره دارد. اینها عناصری است که مشتری احتمالاً قبل از درگیر شدن با شما یا پیشنهادهای شما، آنها را میبیند.
در نهایت یک برند خوش ساخت و استراتژیک میتواند از این جنبه 7P بسیار سود ببرد زیرا سودی که شواهد فیزیکی به شما میرساند، می تواند شما را کیلومترها جلوتر از رقابت قرار دهد و با نشان دادن حرفهای بودن خود و اصیل بودن خود میتوانید از رقبا در این حوزه پیشی بگیرید.
شواهد فیزیکی چه کاربردی دارند؟
- قبل از خرید، مشتریان از قانونی بودن آن مطمئن شده و باعث ایجاد اعتماد در مخاطبان میشود.
- دومین نقش کلیدی شواهد فیزیکی، ارائه مستنداتی مبنیبر انجام شدن معامله، پرداخت و تحویل محصول به مشتریان است.
قیمت ( Price )
در هر رابطه ی خوبی افراد از هم مراقبت می کنند. امروزه این امر در رابطه مشتری و کسب وکار تبدیل به یک توقع شده است. مشتریان ما چنان تصور می کنند که ما از آنها مراقبت خواهیم کرد، و به همین دلیل است که به ما پول می پردازند. در تجارت الکترونیک اینگونه رابطه به معنای ارائه تخفیفات به مشتریانی است که به دفعات از ما خرید کرده اند. در کسب وکار مشارکتی قیمت به معنای افزودن ویژگی هایی اضافی به خدمت است بدون آنکه هزینه بیشتری دریافت شود.
قیمت محصولات و خدماتی که میفروشید را مرتبا بررسی و بازبینی کنید. مطمئن شوید که این قیمتها هنوز هم برای بازار فعلی مناسب هستند. گاهی باید قیمتهایتان را کاهش دهید و شاید هم لازم باشد قیمتها را بالا ببرید. بسیاری از شرکتها متوجه شدهاند که سودآوری محصولات یا خدمات خاص، میزان تلاش و منابع صرفشده برای تولید آنها را توجیه نمیکند.
در نظر بگیرید که اگر قیمت محصولتان بالا برود، احتمالا درصدی از مشتریانتان را از دست بدهید؛ ولی با همین درصد باقیمانده، در هر فروش سود خوبی بهدست آورید. آیا این روش میتواند برای شما مناسب باشد؟ گاهی باید شرایط فروش را تغییر داد. میتوانید با پیشنهادات و تبلیغاتی خاص، محصولات و خدماتتان را با هم ترکیب کنید. میتوانید کالاهایی که هزینهی اندکی (قیمت تمام شده ناچیز) دارند را بهطور رایگان همراه با محصولتان عرضه کنید. قیمتها را در آمیخته بازاریابی طوری تنظیم کنید که برای مشتریان جذاب به نظر برسد.
در کسب و کار هر وقت مقاومت یا ناامیدی را در هر بخشی از طرح بازاریابی یا فروشتان تجربه کردید به بازبینی آن حوزه بپردازید. همواره این احتمال را بدهید که ساختار قیمتگذاری فعلی شما برای بازار فعلی ایدهآل نباشد. در صورت لزوم در قیمتهای خود بازبینی کنید و رقابتی باقی بمانید. باید بتوانید در بازار متغیر امروزی به بقا و رشد کسب و کارتان ادامه دهید.
قیمت و هزینهها در بازاریابی 7P
هزینه محصول یا خدمات شما چقدر است؟ چگونه میتوانیم مدل قیمتگذاری خود را تغییر دهیم؟
قیمتی که تعیین کردهاید باید منعکس کننده ارزش درک شده مشتری از محصول شما باشد و با بودجه شما ارتباط داشته باشد. هر محصول، قیمت خاص خود را دارد و اگر در قیمتگذاری برای مخاطب هدف خود اشتباه کنید، نرخ بازگشت سرمایه ROI مطلوبی نخواهید داشت.
عامل اصلی دیگری که باید در نظر گرفته شود رقابت در بازار است. استراتژی قیمتگذاری رقبای شما چیست؟ آیا قیمت شما خیلی پایین، یا خیلی بالا است؟ در نهایت، قیمت محصول شما همیشه بر درک مشتری از نام تجاری و جایگاه شما در بازار تأثیر خواهد گذاشت. اگر به دنبال ارزانترین محصول در بازار هستید، با انجام تحقیقات دقیق مطمئن شوید که این محصول را دارید. اگر میخواهید به عنوان یک برند گرانقیمت و لوکس شناخته شوید، پس اطمینان حاصل کنید که قیمت شما و کیفیت کالاهایی که میفروشید این را نشان میدهد.
اگر مشتری شما فکر میکند ارزش محصول شما خیلی بالا است، با ارزان کردن محصول، بازاری که در آن دست بالا دارید را به خطر میاندازید. قیمتی که تعیین میکنید باید باتوجه به درک مشتریان از ارزش محصول شما باشد؛ با بودجه شما همبستگی داشته و میزان سود را در نظر گرفته باشد.
تعیین قیمت مناسب برای محصول هم به سود شما و هم به نفع مشتری است.قیمتگذاری تاثیر زیادی بر موفقیت کسبوکار شما دارد و میتواند استراتژی بازاریابی، فروش و تقاضای محصول شما را تحت تاثیر قرار دهد. کسبوکارها از استراتژیهای قیمتگذاری متفاوتی استفاده میکنند که همه آنها، مزایا، معایب و عملکردهای متفاوتی دارند. شاید بهتر باشد برای این کار، باید از تقسیمبندی مشتریان استفاده کنید. تقسیم بندی مخاطبان بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی، جغرافیایی، روانشناختی یا رفتاری آنها، راهی مطمئن برای کشف و تأیید مناسبترین قیمتهایی است که تعیین میکنید و افرادی که هدف قرار میدهید.
استراتژی رایج قیمتگذاری
در واقع قیمتگذاری باید طبق اصولی زیر باشد:
- کاهش قیمت: تعیین قیمت بالا برای محصول و سپس کاهش تدریجی قیمت در طول زمان. برای جذابتر کردن بستههای تبلیغاتی یا تبلیغات، قیمت پایه را بالاتر تعیین کنید.
- قیمتگذاری مبتنی بر رقابت: ارزیابی قیمتهای تعیینشده توسط رقبا و تعیین قیمت شما کمی بالاتر یا پایینتر از آنها. برای ورود به بازار شلوغ یا جذب مصرفکنندگان با ارزش، محصولی را کمتر از رقبا قیمتگذاری کنید.
- قیمتگذاری اقتصادی: تعیین قیمت پایین، برای هدف قرار دادن خریدارانی که به دنبال قیمت پایین در خرید هستند.
- قیمتگذاری برتر: تعیین برچسب قیمت بالا برای محصولات یا خدمات. برای موفقیت در این استراتژی، قبل از زدن برچسب «لوکس» به محصول یا خدمت خود، لازم است از کیفیت بالایی آن اطمینان حاصل کنید. محصولی را بالاتر از رقبا قیمتگذاری کنید تا تأثیر یک پیشنهاد با کیفیت بالاتر را ایجاد کنید.
- قیمتگذاری مبتنی بر ارزش: تعیین قیمت بر اساس آنچه مشتری مایل است بپردازد. مشتری، ارزش برند و محصول شما را چه قدر میداند. محصولی مشابه رقبا را قیمتگذاری کنید، سپس توجه خود را به ویژگیها یا مزایای برند خود جلب کنید.
- قیمتگذاری به اضافه هزینه: در این روش صرفا هزینه تولید محصول محاسبه شده و سپس مبلغ کمی به عنوان سود روی آن اضافه میشود.
قبل از اینکه روشی برای قیمتگذاری انتخاب کنید، رقبای خود و نحوه قیمتگذاری آنها را بررسی کنید. برنامهریزی برای افزایش قیمت پس از تاسیس نام تجاری یا پایین آوردن آن برای برجسته کردن ارزش یک مدل به روز شده یک تاکتیک بسیار موثر است.
مکان Place یا دسترسی پذیری
محصول یا خدمات خود را کجا میفروشید؟
مکان به معنای مکانی است که شما برای توزیع یا اجازه دسترسی به محصول یا خدمات خود انتخاب میکنید. مکانها، کانالها و به عبارتی، راههای زیادی وجود دارد که هر کسبوکار میتواند از طریق آن، محصولات یا خدمات خود را به فروش برساند. این می تواند به هر چیزی از یک انبار یا یک فروشگاه در خیابانهای بزرگ گرفته تا یک فروشگاه تجارت الکترونیکی یا یک سیستم عامل مبتنی بر فضای ابری اشاره داشته باشد.
بنابراین مکان فقط به یک محل فیزیکی اشاره نمیکند؛ این عامل میتواند بهمعنای فروش از طریق کانالهای مختلف مانند وبسایت، کاتالوگ، شبکههای اجتماعی، استفاده از نمایشگاهها و فروشگاههای فیزیکی باشد.
در آمیخته Marketing، برای انتخاب «مکان»، باید مخاطب هدف در نظر گرفته شوند. مکانی که محل کار و یا شرکتهای تجاری شما در آن قرار دارد باید مناسب برند شما باشد و برای مخاطبان شما قابل دسترسی باشد. در نظر بگیرید که مشتریهای شما به دنبال کالای شما (مجلات، سایتهای مقایسه قیمت)، در جایی که بیشتر اوقات هستند (سوپرمارکتها، فروشگاههای آنلاین) میگردند.
شما همچنین باید نحوه و محل فروش رقبای خود را در نظر بگیرید. برای انتخاب مناسبترین مکان برای دستیابی به مشتریان و افزایش فروش و مشتری، باید درک روشنی از مخاطبان هدف خود داشته باشید. بهعنوان مثال، اگر مخاطبان هدف شما عمدتا بهصورت آنلاین خرید میکنند، فروش از طریق یک فروشگاه فیزیکی، فایده چندانی ندارد.
از خود بپرسید چه گزینههای جدیدی برای توزیع وجود دارد تا مشتریان بتوانند محصول ما را تجربه کنند؟ آنلاین، در فروشگاه و یا به صورت رایگان و در محل؟ مکانهایی که شما برای توزیع محصولات خود انتخاب میکنید میتواند توسط بسیاری از موارد، مانند نوع محصول یا بودجه شما، تعیین شود. اما، در نهایت، بهترین راه برای تعیین مکان مناسب برای فروش محصول شما، شناخت واقعی مخاطبان، خواستهها، و نیازهای آنها است.
باید از خود بپرسید:
- مردم کجا به دنبال محصول شما میگردند؟
- آیا آنها نیازی به دیدن آن در دست خود دارند؟
- آیا با بازاریابی مستقیم به مشتریان از طریق وب سایت تجارت الکترونیکی خود، فروش بیشتری خواهید داشت یا خریداران شما در بازارهای شخص ثالث هستند؟
- آیا میخواهید هنگام خرید مستقیم با مشتریان خود مکالمه کنید یا میخواهید شخص ثالثی مشکلات خدمات مشتری را حل کند؟
ترفیع ( Promotion )
چگونه باید محصول یا خدمت خود را در میان مشتریان ترویج دهید تا آنها را حفظ و تشویق به خرید بیشتر نمایید و آنها را برای درازمدت نگه دارید؟ کاملا متفاوت از روشی که برای به دست آوردن یک مشتری در آینده به کار میبرید. چرا؟ چون آن شخص مشتری شماست. شما او را می شناسید یا باید بشناسید. شما می دانید که مشتری چه چیزی از شما خریداری کرده است یا اینکه چگونه از خدمات شما استفاده می کند. شما می توانید از آن اطلاعات به منظور پیام رسانی به شکل هدفمندتر، مناسب تر، مفیدتر و موثرتر بهره بگیرید. با اطلاعات عمومی مشابه که برای هر کس دیگری می فرستید برای آنها هرزنامه ارسال نکنید، برای آنان ایمیل های هدفمند و پیام های در چارچوب ارسال کنید. در بخش ترفیع آمیخته بازاریابی لازم است برند خود را ارتقا دهید و چیزی را به مشتری ارائه دهید که برایش جذاب باشد و به برند و محصول شما رجوع کرده و اقدام به خرید کند.
چگونه میتوانیم ترکیبی را در کانالهای رسانهای پولی، اضافه یا جایگزین کنیم؟
آمیخته Promotions به فعالیتهای بازاریابی و تکنیکهای فروش شما ، تبلیغات و فروش شما در تمام کانالها اشاره دارد. کانالها بسته به ماهیت کسبوکار متفاوت خواهد بود. این میتواند به معنای تبلیغات سنتی، از طریق تلویزیون، رادیو، بیلبوردها و غیره، یا روشهای مدرنتر، مانند تبلیغات در محتوای وب، تبلیغات در پادکست، بازاریابی از طریق ایمیل یا اعلانهای مختلف باشد.
ترفیع، بکارگیری تمام روشهای تبلیغ، بازاریابی و فروش محصولات و خدمات به مشتریان است. اعمال تغییراتی کوچک در شیوهی تبلیغات میتواند تغییرات چشمگیری در نتایج فروشتان به همراه داشته باشد. این تغییرات کوچک میتواند به حجم بیشتری از فروش منجر شود.
شرکتهای فعال در هر صنعت، مرتبا روشهای مختلف را برای ترفیع و فروش محصولاتشان تجربه میکنند. هر روشی که امروزه برای بازاریابی و فروش بهکار میگیرید، میتواند زودتر از آنچه فکر میکنید تاثیرش را از دست بدهد. حتی ممکن است، دلیلش را هم متوجه نشوید. از این رو باید بهطور مداوم از استراتژیها، پیشنهادات و روشهای جدیدی برای ترفیع محصولاتتان در آمیخته بازاریابی استفاده کنید.
روشی که برای برقراری ارتباط با مخاطبان و تبلیغات پیشنهادی خود انتخاب میکنید تأثیر مستقیمی در موفقیت برند شما خواهد داشت. اگر پیامی را در مکان نامناسب، در زمان نامناسب یا به شخص نامناسبی ارسال کنید هرگز موفق نخواهید شد. از طرف دیگر، اگر آن جنبهها را به روش صحیح اجرا کنید، بدون شک تجارت شما پرسود و موفق خواهد شد.
انتخاب بهترین کانال و روشهای تبلیغات برای کاهش مشکلات تبلیغاتی ضروری است. اما درک مخاطبان شما و آنچه آنها از شما میخواهند، هم اهمیت زیادی دارد. به عنوان مثال، بازاریابی B2B یک شرکت ممکن است مبتنی بر حساب کاربری Account-based Marketing باشد در حالی که یک شرکت B2C در همان صنعت ممکن است بیشتر بر روشهای بازاریابی مستقیم تمرکز کند. مهمتر از همه، شما باید در جایی که مخاطبان هدف شما فعال هستند، حضور داشته باشید تا با برند شما آشنا شده و به آن علاقه نشان دهند.
تقسیم بازار به شما این امکان را میدهد تا خواستهها، نیازها، ارزشها و انگیزههای مخاطبان خود را بشناسید. هنگامی که این دادهها را کشف و تجزیه و تحلیل کردید، اطمینان خواهید داشت که محصول شما به افراد مناسب، در مکان و زمان مناسب تبلیغ میشود. این تبلیغات به معنای افزایش آگاهی از برند، محصول یا خدمت در بازار است که باعث افزایش فروش و مشتری میشوند.
در تبلیغات، شما باید بتوانید به این سوالات پاسخ دهید:
- چرا کسی باید از شما نه رقیبتان خرید کند؟
- چگونه مشکل آنها را حل میکنید؟ به یاد داشته باشید که پروموشن، یک خیابان یک طرفه نیست. مشتریان انتظار دارند که شما به علایق آنها توجه کرده و در صورت نیاز به آنها راهحلهایی پیشنهاد دهید.
- چگونه باعث بهبود کیفیت زندگی مشتریان میشوید؟ تلاشهای تبلیغاتی خود را بر اساس رفتار مشتریان خود تقسیمبندی کنید.
- چه نیازی از مخاطبان خود رفع میکنید؟
- مخاطبان کجا میتوانند شما را پیدا کنند؟ آنلاین یا در فروشگاه حضوری؟ اطمینان حاصل کنید که همه کانالهای تبلیغات موجود را میدانید و از آنها نهایت استفاده را میکنید.
- آیا محصول خاصی را در زمان معین و محدودی میفروشید؟ مثلا فروش لباس شنا در فصل تابستان چگونه میتوان مخاطبان خود را شناخت و همچنین نیازهای آنها را درک کرد؟
- شخصیت برند شما چیست؟ هویت برند، نوع پیامرسانی و طراحی تبلیغاتی شما را مشخص میکند.
- رقبای شما چگونه خود را تبلیغ میکنند؟ تجزیه و تحلیل استراتژیهای تبلیغاتی رقبا، به شما در تدوین استراتژی کمک میکند. بهطور منظم تجزیه و تحلیل SWOT را انجام دهید تا بتوانید نسبت به تاکتیکهای خود و رقابت در بازار درک عمیقی پیدا کنید.
- حرکت به سمت بازاریابی شخصی
- پاسخ به تبلیغات مختلف را آزمایش کنید و هزینه بازاریابی خود را متناسب با آن تنظیم کنید.
انواع استراتژی تبلیغاتی
استراتژیهای تبلیغاتی رایج، برای بازاریابان، در دو دسته قرار میگیرند: سنتی و دیجیتال.
بازاریابی سنتی به تبلیغات چاپی مانند پخش تراکت، بیلبوردها، پوسترها و تبلیغات دهان به دهان اشاره دارد. روشهای دیجیتال شامل بازاریابی ایمیلی، تبلیغات شبکههای اجتماعی، بازاریابی محتوا، بهینهسازی موتور جستجو SEO، بازاریابی موبایلی و تبلیغات پولی است. گفته شده از طریق بازاریابی دیجیتال، میتوان 50 درصد بیشتر از بازاریابی سنتی با مشتریان ارتباط برقرار کرد.
روشی که برای برقراری ارتباط با مخاطبان و تبلیغات خود انتخاب میکنید، تاثیر مستقیمی بر موفقیت برند شما خواهد داشت. اگر پیامی را در مکان نامناسب، در زمان نامناسب یا به شخص اشتباه ارسال کنید، تاثیر بدی روی فروش شما خواهد داشت. شما میتوانید با شناخت بهتر مخاطبان خود، نیازهای آنها را درک کنید. سپس، به کمک دادههای بدست آمده و اجرای کمپینهای تبلیغاتی مناسب، نیازهای آنها را برآورده کنید.
فرایندها ( Processes )
برای موفقیت در تمام Pهای قبلی و برای آنکه بیش از یک اتفاق یک باره باشید، نیازمند فرایندهای مناسب مثل نظارت بر رسانه های اجتماعی و تعامل با مشتریان، بررسی مشتریان برای جلب رضایت آنان، بکارگیری استراتژی بازاریابی مناسب و اجرای اتوماسیون بازاریابی هستید. از راه حل های تعامل با مشتری خاص خود برای درک چگونگی تعامل هر مشتری با کسب وکارتان استفاده کنید. به دنبال الگوهای مثبت و منفی و پاسخگویی برمبنای آنها باشید، برخی مواقع از طریق اشخاص یا ایمیل ولی اغلب با اپلیکیشن و به وسیله پیام های هدفمند مبتنی بر رفتار مشتری.
در این مرحله، باید تعیین کنید که چگونه محصولات یا خدمات را به مشتری تحویل میدهید؟
هفتمین عنصر و گام در آمیخته بازاریابی 7P، فرآیند یا Process است. جنبه فرآیند در آمیخته بازاریابی در واقع مجموعهای از اقدامات در ارائه محصول یا خدمات به مشتری است. فرآیندها روشهایی هستند که از طریق آنها یک سرویس اجرا و به مشتری تحویل داده میشود. این فرآیند، شامل نحوه ارائه خدمات، بسته بندی محصول، مسیر حرکت مشتریان شما در قیف فروش، پرداخت، حملونقل، تحویل و غیره است.
شما باید فرآیندهای خود را به گونهای برنامهریزی کنید که هزینهها را به حداقل رسانده و در عین حال منافع و ارزش را برای مشتری به حداکثر برسانید. بررسی فرآیند به معنای ارزیابی جنبههایی مانند کانال فروش، سیستمهای پرداخت شما، روشهای توزیع و مدیریت روابط با مشتری است.
هرچه فرآیندهای شما یکپارچهتر باشند، مشتریان شما راضیتر خواهند بود. با وجود داشتن محصول باکیفیت، اگر باز هم شکایتی داشته باشید، احتمالا در زمینه تاخیر در ارسال، هزینههای اضافی، ارتباطات ضعیف یا عدم پشتیبانی خواهد بود.
البته شایان ذکر است که فقط انجام فرایندها کافی نیست. هر مرحلهای که انتخاب میکنید و روشهایی که برای این فرآیندها استفاده میکنید باید به روشی انجام شود که هزینههای شما را به حداقل برساند، در عین حال منافع و ارزش مشتری را به حداکثر برسانید. شاید این موضوع در این مرحله خواستهی زیادی باشد اما امکانپذیر است. خوشبختانه استراتژی بازاریابی و استراتژی فروش وجود دارد تا شما را در مسیر درست قرار دهد.
ارزیابی، تنظیم و بهینهسازی قسمتهای مختلف فرآیند شما به سادهسازی تلاشهای شما کمک میکند و در عین حال اطمینان از به روز بودن و مطابقت با روند فعلی روشهای شما را فراهم میکند. سوالاتی که باید در این مرحله مطرح شود:
وضعیت برنامهریزی و تحویل شما چگونه است؟
- آیا خرده فروشان شخص ثالث شما در مواقع حساس، محصول را به فروش میرسانند؟
- آیا پرسنل کافی برای اوقات شلوغ دارید؟
- آیا وب سایت شما قابل اعتماد است؟
جایگاه یابی ( Positioning )
اگر به دنبال حفظ مشتریان تان هستید باید بدانید چه کسی هستید و آن را به شکل واضح و مستمر با مشتریان تان در میان بگذارید تا آنها نیز بدانند شما “چه کسی ” هستید. قبل از هرچیز اقدامات شما باید با جایگاه یابی برندتان مرتبط باشد. آن اقدام ها در افرادی که استخدام می کنید، محصولی که حمل می کنید، خدمتی که منتقل می کنید، قیمتی که تعیین می کنید و تخفیفی که ارائه می دهید، توزیع و ترفیعی که انتخاب می کنید و فرایندهای که اجرا می کنید تجلی میابند. در مجموع سخنان و اعمال شما می گویند : “ما چه کسی هستیم و میتوانید چه توقعی از ما داشته باشید.”
با عمل به 7p بازاریابی و به کارگیری درست اجزا آمیخته بازاریابی در استراتژی بازاریابی کسب و کارتان، قادر به حفظ مشتریان خود خواهید بود، نرخ تعامل شما با مشتریان بالاتر میرود و با انجام این کار کسب وکار خود را موفق تر خواهد بود.
در این عنصر از آمیخته بازاریابی باید به این فکر کنید که جایگاهتان در قلب و ذهن مشتریان چگونه است؟ ببینید وقتی شما حضور ندارید، مردم در مورد شرکت شما چطور فکر میکنند و چه میگویند؟ جایگاه برندتان در بازار کجاست؟در اکثر مشتریان با یک ویژگی (مثبت یا منفی) از شما یاد میکنند. این ویژگی ممکن است مربوط به «نوع خدمت»، «برتری» یا «مهندسی کیفیت» شما باشد. هر چقدر آن ویژگی عمیقتر در ذهن مشتریان بالفعل و بالقوهی شما جای گرفته باشد، به همان اندازه سریعتر محصولتان را میخرند و پولش را پرداخت میکنند.
فکر کنید که چطور میتوانید جایگاه خود را بهبود ببخشید. جایگاهی که دوست دارید داشته باشید را تعیین کنید. اگر بتوانید برداشتی ایدهآل در قلب و ذهن مشتریانتان ایجاد کنید، آن برداشت چه میتواند باشد؟ امروز چه تغییراتی در نحوهی تعامل با مشتریانتان میتوانید انجام دهید تا در آینده بهترین انتخابشان باشید؟
مردم ( People )
افراد، مشتریان و به اصطلاح مردم، مهمترین عامل هستند. حفظ مشتری به ایجاد ارتباطات بر می گردد و ارتباطات مربوط به روابط انسانی است. با مشتری خود به عنوان یک شخص برخورد کنید نه یک مشتری؛ این کار را با استخدام افرادی آغاز کنید که به بقیه توجه می کنند. رفتار خود را در رانندگی در ساعات اوج ترافیک با زمانی که در خیابان محل زندگی خود رانندگی می کنید و از همسایگان خود می گذرید، مقایسه کنید. زمانی که می دانید افراد را دوباره میبینید یا اینکه میخواهید دوباره آنها را ببینید، بهتر رفتار می کنید. لازم است تمام کارکنان به مشتریان و حفظ مشتری توجه کنند و یکی از مدیران اجرایی می بایست موظف باشد که از تحقق این امر اطمینان حاصل نماید؛ از این رو عنوان شغلی مدیر ارشد ارتباط با مشتریان ایجاد شد.
یادمان باشد “مردم” تنها اشخاصی نیستند که شما محصولات یا خدماتتان را به آنها می فروشید، پرسنل داخلی شرکت، افرادی که در قسمت خدمات پس از فروش کار می کنند، فروشنده ها، اشخاصی که در شبکه پخش کار می کنند، همگی در گستره ی ” People” در مدل “7P بازاریابی” قرار می گیرند.
به بیان دیگر تمام افرادی که از بدو تولید محصولات / خدمات تا ارائه آن به مشتریان و حتی بعد از آن در بخش پشتیبانی مشغول فعالیت هستند، در بخش مردم (People) در مدل “7P بازاریابی” در نظر گرفته میشوند.
کارکنان ما چه کسانی هستند و آیا در مهارت کافی را دارند؟
در رویکرد مشتری-محور بازاریابی، ممکن است فرض کنید که «افراد» به مخاطبان هدف، مصرفکننده یا مشتریان اشاره دارد. در صورتی که در آمیخته بازاریابی P7، «People» در واقع به افرادی به طور مستقیم و هم غیرمستقیم در سازمان با مشتریان تعامل دارند، اشاره دارد. کارمندان در واقع افرادی هستند که در فروش یک محصول یا خدمات، طراحی آن، مدیریت تیمها، نمایندگی مشتری مشارکت دارند.
ششمین P در آمیخته Marketing شامل این افراد در سازمانها میشود:
- بازاریابان: مدل 7P اهمیت استخدام بهترین استعدادها را برای هر موقعیتی در تیم بازاریابی را یادآور میشود.
- اعضای تیم فروش: اینها افرادی هستند که معمولا اولین تعاملات را با مشتریان انجام میدهند و اغلب، قراردادها را امضا میکنند.
- تیم خدمات مشتری: افرادی هستند که وظیفهشان، جلب رضایت مشتریان شما است.
- منابع انسانی: استخدام استعدادهای برتر، با داشتن تیم مجرب منابع انسانی، شروع میشود.
- مدیران: افرادی که مهارتهای نرم مدیریتی دارند، میتوانند بهتر تیمها را رهبری کرده و به نتیجه برسند.
عنصر افراد در مدل بازاریابی 7P در واقع هر کسی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در بخش تجاری شرکت حضور دارد. پس اگر افراد مناسب خود را پیدا نکنید، ایجاد برند عالی، محصول ابتکاری یا حضور شگفت انگیز در شبکههای اجتماعی هیچ فایدهای نخواهد داشت. برای موفقیت برند و رضایت مشتریان از شما بسیار مهم است که تمام افرادی که با مشتریان در تعامل هستند، حتی رباتهای گفتگو در سایت، بسیار مودب، حرفهای، آگاه و کاملا آموزش دیده باشند. کارمندان باید بتوانند مشکلات مشتریان را حل کنند.
این عنصر مهم برای بقای تجارت شما بوده و باید اطمینان حاصل کنید که همه کارمندان شما، صرف نظر از اینکه در پشت صحنه یا در مقابل مشتری باشند، بهترین آموزش را دیده و بهترین و بیشترین تاثیر را بر عملکرد شرکت و برند تجاری شما بگذارند. در نهایت به کارگیری و حفظ افراد مناسب، در موفقیت بلند مدت و کوتاه مدت کسب و کار شما ضروری است. با رسیدگی و حلوفصل شکایات مشتریان بهجای نادیده گرفتن آنها، میتوانید شهرت مثبت برند خود را حفظ کنید. این کار، به بازیابی کسب و کار شما کمک کرده و اگر به درستی انجام شود، در آینده از آسیبهای احتمالی به اعتبار برند، جلوگیری میکند.
در این مرحله به موارد زیر توجه کنید:
- مهارتهای بازاریابی خود را توسعه دهید تا افراد شما بتوانند استراتژی آمیخته بازاریابی شما را انجام دهند
- به فرهنگ شرکت و شخصیت برند بیندیشید. برای این کار میتوانید از برندینگ استفاده کنید.
- متخصصان را برای طراحی و توسعه محصولات یا خدمات خود استخدام کنید. استخدام و حفظ افراد مناسب برای موفقیت بلندمدت، موضوعی کلیدی است.
- روی مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM تمرکز کنید تا ارتباطات واقعی ایجاد شود و از وفاداری در سطح شخصی بهره ببرید.
کارکنان:
به افراد درون و بیرون کسب و کارتان که مسئول هربخش از فروش، فعالیتها و استراتژیهای بازاریابی هستند، فکر کنید. کارآفرینان و بازرگانان سخت کار میکنند درحالی که کمتر به اهمیت «کارکنان» در آمیخته بازاریابی توجه کنند. هراستراتژی و تصمیمی توسط فردی خاص و به شیوهای خاص باید اتخاذ شود. گزینش، استخدام، و حفظ کارکنان مناسب با مهارتها و تواناییهای موردنیاز کسب و کارتان، مهمتر از هر چیز دیگر است. برای موفقیت در کسب و کار، باید بدانید که هر کاری را دقیقا به چه کسی بسپارید. اغلب تا زمانی که فرد مناسبی را جذب نکنید و در موقعیت مناسبش به کار نگیرید، حرکت رو به جلو امکانپذیر نیست.
تمامی گامهای آمیخته بازاریابی 7P
آمیخته بازاریابی 7P از هفت گام اصلی تشکیل شده که ۴ گام مربوط به 4P بوده و سه گام دیگر کاملا جدید و نوین به آن افزوده شده است. در واقع آمیخته بازاریابی 7P شامل محصول، قیمت، مکان، تبلیغات، شواهد فیزیکی، مردم و شرکا بوده است و بازاریابی 4P را تکمیل میکند.
مزیت وجود آمیخته بازاریابی در شرکتها
برخی از مزایای وجود آمیخته بازاریابی در شرکتهای تجاری عبارتند از :
۱. آمیخته بازاریابی راهنمای ارزشمند برای تخصیص منابع است.
هر تلاش بازاریابی، به منابع انسانی و منابع مالی نیاز دارد.
همانطور که آگاه هستید، این منابع محدود و گران بهاء هستند و باید به نحو موثری مورد استفاده قرار گیرند. این منابع مورد نیاز به ماهیت آمیخته بازاریابی بستگی دارد که به رضایت و سود دو طرف معامله توجه مینماید.
۲. آمیخته بازاریابی به تخصیص مسئولیتها کمک مینماید.
شغل خلاق و چالش برانگیز بازاریابی یک کار تیمی است و بخشی از روند بازاریابی مستلزم تخصیص مسئولیت به اعضای تیم بازاریابی است.
با توجه به تخصص، بعضی از آنها مسئول مدیریت محصول، دیگران برای فروش و برخی برای توزیع فیزیکی مناسب هستند.
همانطور که مدیر بازاریابی ترکیب عناصر بازاریابی را در ذهن خود بررسی می نماید و برای هریک از این عناصر نیز مسئولیت های فردی و گروهی را به صورت منطقی توزیع مینماید؛ دلیل آن این است که مدیر میخواهد تا افراد و گروهها را بر اساس توانمندیهایشان برای ایجاد یک تیم چیدمان نماید.
۳. آمیخته بازاریابی فرصتی است برای تحلیل کشش هزینه – فایده.
در صورت امکان باید منابع محدود را جایگزین نمود، برای این کار باید به الزامات ورود عناصر به داخل آمیخته توجه داشته باشید، زیرا نباید به هر قیمتی این منابع را جایگزین نمود.
به طور مثال، آیا برای افزایش تعداد فروش باید تعداد نیروی فروش را افزایش داد؛ یا بودجه تبلیغاتی را باید افزایش دهیم.
شاید از طریق افزایش ارزش ادراک شده محصول یا خدمات ، بتوان تقاضای جدید ایجاد نمود و یا از طریق گسترش شبکه توزیع و فروش ، اما کدامیک به صلاح آمیخته بازاریابی ماست ؟
باید بهترین انتخاب را بر اساس هزینه-فایده انجام دهید.
پس از ایجاد تغییر ، باید از وضعیت رفتار هزینهها و درآمدها آگاهی داشته باشید.
در شرایط واقعی ، باید تأثیر تجمعی این ابزارهای چندگانه بر یکدیگر متوجه شویم. این عناصر جایگزین تعیین کننده درجه تغییر کشسانی است و تعیین کننده رابطه بین هزینه و درآمد است.
میتوانید به صورت قاطع اعلام نمایید که تا کجا میشود با افزایش هزینه ، درآمد مثبت را مثبت نگه داشت.
چنین عملی تنها زمانی امکان پذیر است که یک برنامه بازاریابی وجود داشته باشد که مولفههای آن ترکیبی برای دستیابی به تقاضای بازار باشد.
۴. آمیخته بازاریابی ، فرآیند ارتباطات را تسهیل خواهد نمود
هر واحد کسب و کار دارای سازمانی داخلی است که چارچوب روابط را مشخص مینماید. هر بخش ، واحد یا دپارتمان از اصطلاحات مختلف برای تعریف موقعیت بازاریابی و زیر موقعیتها استفاده مینمایند.
این به منزله سردرگمی و درگیری ذهنی است.
عناوین داده شده بسیار گیج کننده است و آنها نمیتوانند محتوای “فعالیت شغلی” را منتقل کنند.
بنابراین “مدیر بازاریابی” همراه با “مدیر برند” یا “مدیر تبلیغات” میتواند در کنار مدیر”فروش و یا مدیر قرارداد” در جلسه حضور داشته باشند و از شرایط یکدیگر مطلع باشند و مثلا در صورت نبود “مدیر تحقیق و تحقیق بازار” بتوانند تا حدودی ، در خصوص شرایط کنونی وی برای مدیریت توضیحاتی ارائه نمایند.
روش انتخاب استراتژی آمیخته بازاریابی
انتخاب استراتژی بازاریابی ، تعیین کننده گستره وسیع آمیخته بازاریابی است.
اهداف آمیخته بازاریابی باید به طور جداگانه برای هر یک از عناصر آمیخته بازاریابی شکل گیرند، هرچند که تمام شرکتها به این عمل به عنوان یک مرحله مهم نمینگرند و غالبا فرض می کنند که تعیین کلیت اهداف بازاریابی ، کافی است.
اهداف آمیخته بازاریابی باید شامل ۴ بعد زیر باشد :
- اهداف آمیخته بازاریابی باید در قالب زمانی خاص مشخص شوند.
- اهداف آمیخته بازاریابی باید تاحدودی با استفاده از معیارهای عددی ( کمی ) به وضوح تشریح شده باشد
- اهداف آمیخته بازاریابی باید بلندپروازانه باشند و نیازمند کار قابل توجه مدیران و کارکنان باشند
- اهداف آمیخته بازاریابی باید واقع بینانه باشد تا مدیران با آن تعامل برقرار سازند.
آمیخته بازاریابی اغلب برای کشف و تحلیل استراتژی رقبای شرکت استفاده می شود.
یک نمونه از کاربرد آمیخته بازاریابی 7P
بیایید مثالی از Apple بیاوریم! قطعا اپل را میشناسید؛ یکی از مشهورترین شرکتهای فن آوری جهان. میخواهیم ببینیم نحوه اعمال آمیخته بازاریابی 7P در آن به چه شکل است:
- مکان توزیع: محصولات اپل از طریق شبکه توزیع گسترده ای که فروشگاه های خرده فروشی جهانی، پلتفرم های آنلاین و نمایندگی های مجاز را در بر می گیرد در دسترس مشتریان قرار می گیرند. اپل در حال حاضر تلاش های خود را به سمت گسترش حضور فیزیکی خود، تقویت بازدید آنلاین خود و اطمینان از دسترسی به محصول در بازارهای مهم داخلی و بین المللی هدایت میکند.
- نیروی انسانی: اپل به نقش حیاتی کارمندان خود در ارائه تجربیات استثنایی به مشتریان پی برده است. برای اطمینان از رضایت و وفاداری مشتری، اپل در آموزش و توسعه همه جانبه کارکنان سرمایه گذاری می کند، فرهنگ متمرکز بر نیازهای مشتری را تقویت می کند و پشتیبانی عالی پس از فروش ارائه می دهد.
- محصول: اپل مجموعه محصولات مختلفی دارد. این محصولات دستگاههایی چون آیفون، آیپد، مک بوک و اپل واچ را در بر میگیرند. این موضوع نشان میدهد که اپل بر تقویت و تنوع محصولات خود متمرکز است. این شرکت به طور مداوم ویژگی های جدید را معرفی می کند و در خط مقدم پیشرفت های تکنولوژیک باقی می ماند.
- قیمت: اپل یک استراتژی قیمت گذاری برتر را اتخاذ می کند و محصولات با کیفیت بالا را با قیمت های رقابتی ارائه می دهد. با این حال، شرکت ممکن است از استراتژیهای قیمتگذاری انعطافپذیر نیز به عنوان بخشی از تلاشهای بازاریابی خود استفاده کند، مانند معرفی گزینههای مقرونبهصرفهتر یا بستهبندی خدمات با دستگاههای خود برای پاسخگویی به طیف وسیعتری از مشتریان.
- ترویج و تبلیغات:از طریق کمپین های بازاریابی جذاب، ابتکارات تبلیغات آنلاین و آفلاین و مشارکت های استراتژیک، اپل در ایجاد انتظار و هیجان در مورد عرضه محصولات خود برتری دارد. در آمیخته بازاریابی 7P، اپل بر ویژگیهای منحصربهفرد محصولات خود تأکید میکند، تبلیغات ویژه ارائه میکند و از پلتفرمهای دیجیتال، رسانههای اجتماعی و بازاریابی تأثیرگذار برای جذب مشتری استفاده میکند.
- فرآیند: کارایی و سادگی عناصر کلیدی در رویکرد اپل هستند که از فرآیندهای تولید تا خدمات مشتری را شامل میشود. در آمیخته بازاریابی 7P، اپل زنجیره تامین خود را بهینه می کند، چرخه های توسعه محصول را ساده می کند و روش های چابکی را برای پاسخگویی سریع به تقاضاهای در حال تحول بازار اتخاذ می کند.
- بسته بندی: طراحی های شیک و مینیمالیستی محصولات اپل، فروشگاه های خرده فروشی ظریف و رابط های کاربر پسند، همگی به تصویر متمایز و جذابیت این برند کمک می کنند.
با به کارگیری آمیخته بازیابی 7P، اپل استراتژی های خود را با هر عنصری تطبیق میدهد تا به طور موثری از پس مشکلات بر بیاید، موقعیت خود را در بازار حفظ کرده و همچنان مشتریانش را با خلاقیت خود خوشحال کند.
سوالات متداول آمیخته بازاریابی 7P
آمیخته بازاریابی 7P چه تفاوتی با 4P های سنتی دارد؟
آمیخته بازاریابی 7P با ترکیب سه عنصر اضافی: نیروی انسانی، فرآیند و بسته بندی، 4Pهای سنتی (محصول، قیمت، تبلیغات و مکان) را گسترش می دهد. با این که 4Pها عمدتاً بر جنبه های بازاریابی یک کسب و کار تمرکز می کنند، آمیخته بازاریابی 7P رویکردی جامع دارد و حوزه هایی مانند خدمات مشتری، کارایی عملیاتی و تجربه کلی مشتری را در بر می گیرد. این چارچوب جامع به شرکت ها اجازه می دهد تا به طیف وسیع تری از عوامل بپردازند که منجر به استراتژی قوی تر و مؤثرتر می شود.
چرا آمیخته بازاریابی 7P مهم است؟
کسب وکارها اغلب با چالش های منحصربه فردی مواجه می شوند که نیازمند یک رویکرد چند بعدی برای بازیابی است. آمیخته بازاریابی 7P چارچوبی ساختاریافته را ارائه می کند که به کسب وکارها کمک می کند تا نکات حیاتی را شناسایی کرده و به آن رسیدگی کنند. با در نظر گرفتن عناصری مانند نیروی انسانی، فرآیند و بسته بندی در کنار عناصر بازاریابی سنتی، شرکت ها می توانند یک استراتژی بازیابی جامع ایجاد کنند که نه تنها مشتریان را جذب می کند، بلکه مشارکت کارکنان و تجربه برند متمایز را تضمین می کند.
آیا می توان آمیخته بازاریابی 7P را برای هر صنعت یا اندازه تجاری اعمال کرد؟
بله، آمیخته بازاریابی 7P را می توان در صنایع و مشاغل مختلف در هر اندازه اعمال کرد. روش اجرا ممکن است بسته به ماهیت صنعت و شرایط منحصر به فرد شرکت متفاوت باشد، اما اصول اساسی همچنان یکسان هستند. خواه با یک غول فناوری، یک مغازه خرده فروشی، یک ارائه دهنده خدمات یا یک کسب و کار در مقیاس کوچک طرف باشیم، می توان آمیخته بازاریابی 7P را متناسب با زمینه های مختلف سفارشی کرد.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.