چهار بعد اصلی یک کارآفرین چیست ؟
چهار بعد اصلی یک کارآفرین و تیم کارآفرین باید درست انتخاب کنید. در این حوزه شما برای طراحی کسبوکار چهار مولفه را حتما باید مشخص کنید.مثالهای زیادی برای اثبات این مطلب وجود دارد. در حوزه خودروهای برقی کسی با سرمایهگذاری یک میلیارد دلار نتوانست، بازاری که تسلا با یک استراتژی دیگر آمد و گرفت به دست بیاورد و تمام سرمایه گذاری به سادگی روی هوا رفت، به خاطر اینکه توجه لازم به یکی از مولفههایی که در رابطه با آن صحبت میکنیم نداشت.
نمایش فهرست این آموزش :
- چهار بعد اصلی یک کارآفرین
- فرق میان استارت آپ ها و کمپانی ها چیست؟
- مدیریت استراتژیک کارآفرینی چهار بعد اصلی یک کارآفرین
- قطب نمای استراتژی های کارآفرینی
- آشنایی با چهار بعد اصلی یک کارآفرین
- گونههای استراتژی کارآفرینی
- الگوهای هماهنگی استراتژی کارآفرینی
- آشنایی با فرایند کارآفرینی
- سابقه کار آفرین و کارآفرینی در ایران
- کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست؟
- کار و کارآفرینی به معنای جدایی از کسب و کار فعلی است؟
- انواع رهیافتهای کارآفرینی
- تصورات غلط در کارآفرینی چیست؟
- معنی کار افرین چه تفاوتی با مدیریت صرف دارد؟
- عوامل کلیدی کارآفرینی
- مزایا و منافع در فرایند کارآفرینی چیست؟
- انواع کارآفرینی و اهداف اصلی کارآفرینان
- انواع کار آفرین
- فرهنگ کارآفرینی در کسب و کار کارآفرینی
- فرهنگ سازمانی کار آفرینی یعنی چه؟
- اشکال فرهنگ سازمانی
- مشکلات و موانع شرایط کارآفرینی در سازمان
- ویژگیهای شخصیتی مدیران کارآفرین
- نقش خانواده در توسعه کار و کارآفرینی
- تجارب فرایند کار افرینی چند کشور جهان
چهار بعد اصلی یک کارآفرین
شما در حوزهای که وقتی میخواهید یک کسبوکار به عنوان یک کارآفرین طراحی کنید حداقل باید به چهار مولفه توجه کنید و انتخاب کنید. مهم ترین کلمه برای یک کارآفرین تکرار خواهم کرد، انتخاب است. شما همش باید انتخاب کنید و این انتخاب است که مسیر کسبوکار را میسازد.
۱. مشتریهای شما چه کسانی هستند؟
۲. نیازشان چیست؟
۳. چه چیزی را قرار است به مخاطبین خود ارائه دهید؟
۴. و ارزشی که قرار است برایشان خلق کنید به چه صورت است؟
و در واقع مارکتتان مشخص میکنید. تکنولوژی که به کار میبرید از چه نوع تکنولوژی است؟ چه اتفاق آن هدف را برای شما محقق میکند؟ هویتتان چیست در حوزه هویت، فرهنگ و اساساً امکاناتتان چیست؟ بنیه مالیتان چقدر است؟ برندی که میخواهید بسازید با چه ماهیتی است؟ و اینکه شناخت دقیق از رقبایتان داشته باشید، بازار را بررسی کرده باشید و بدانید چه کسانی حضور دارند و با چه استراتژیهایی دارند.
این چهار مولفه مشتری، تکنولوژی، و هویت سازمانی و رقبا، چهار بعد اصلی است که شما باید در موردشان به عنوان یک کارآفرین تصمیمگیری کنید.
فرق میان استارت آپ ها و کمپانی ها چیست؟
بین کمپانیها و کلمه کارآفرینی با استارت آپ در فضای دنیا و جامعه ما با هم عجین شده است، یک فرق اساسی وجود دارد در این که کمپانیها وقتی میخواهند یک کسبوکار راه بیندازند با استارتاپها به این صورت است که :
کمپانیها معمولاً دیتا دارند، داده های تاریخی یا دیتای قبلی دارند. از بازاری که میخواهند واردش شوند برداشت دارند. اما استارت آپها معمولا بدون دیتا هستند، یک تیم جوان، با انگیزه یا خبره انجام میدهد. این دو نقاط مثبت و منفی خودشان را دارند. کمپانیها به خاطر داده های قبلی با ترس وارد میشوند، ممکن است دچار ترس یا خطای هالهای شوند و نتوانند فرصتهایی که در بازار وجود دارد را ببینند، اما استارتاپها به دلیل عدم داشتن دیتاهای قبلی و نوع نگرشی که معمولاً کسبوکارها، کمپانیها تلاش میکنند بر پایه دیتا تصمیم بگیرند، آنها بیشتر سعی میکنند حدس بزنند و راجع به رفتار بازار خلاقیت داشته باشند.
مدیریت استراتژیک کارآفرینی چهار بعد اصلی یک کارآفرین
دو حوزه مدیریت استراتژیک و کارآفرینی، مستقل از یکدیگر رشد زیادی داشتهاند. تأکید در هر دو حوزه بر چگونگی تطبیق سازمان با تغییرات محیطی و استفاده از فرصتها برای افزایش میزان سودآوری است. در سالهای اخیر بسیاری از صاحبنظران به ادغام و یکپارچهسازی مباحث استراتژیک با تفکر کارآفرینی پرداختهاند. آنها معتقدند که کارآفرینی و مدیریت استراتژیک جداییناپذیرند و شناخت یکی بدون آگاهی و شناخت از دیگری دشوار به نظر میرسد. چهار بعد اصلی یک کارآفرین
رویکرد استراتژیک به کارآفرینی باعث میشود تعادل بین فرصتآفرینی و مزیت آفرینی با تمرکز بر نوآوری حفظ شود. مفهوم کارآفرینی استراتژیک مجموعه فعالیتهایی را شامل میشود که شرکت باهدف بهرهبرداری از ابداعات و تشویق خلاقیت و نوآوری انجام میدهد. از سویی دیگر به نظر میرسد نگرش استراتژیک در کارآفرینی یک منطق مدیریتی است که مستلزم هماهنگی استراتژیک میان کارآفرینی و فعالیتهایی است که با امور استراتژیک یا هدفهای سازمانی رابطه تنگاتنگ دارند.
قطب نمای استراتژی های کارآفرینی
این هم فرصتی است که معمولاً کلمه کارآفرینی با استارتآپها عجین است به خاطر این است که استارتآپها تلاش میکنند با نوآوری وارد یک بازاری شوند که معمولاً کمپانیها نمیبینند یا شرایط و زیرساختهای ورود به بازار را برای این حوزه ندارند. ما بر پایه این موضوع چهار موضوعی که باید در مورد آن تصمیمگیری کنیم را با دوستان به اشتراک میگذاریم و آن هم قطب نمای استراتژی کارآفرینی است.
آشنایی با چهار بعد اصلی یک کارآفرین
قطب نمای استراتژی کارآفرینی چهار بعد دارد که از دو منظر سعی میکند فضای کسبوکار را تقسیم کند. این حوزه چهار قسمت پیدا میکند و این چهار قسمت چهار استراتژی مختلف را در هم دارد. در واقع با دو سوال این اتفاق شروع میشود، اینکه ما میخواهیم در فضای کسبوکار رقابت کنیم یا همکاری کنیم و اینکه میخواهیم دژی از تکنولوژی و زیرساخت را خودمان ایجاد کنیم یا میخواهیم در یک فضای وضع موجودی که کسبوکارهای دیگر موجود دارند، اصطلاح ترجمه فارسیش چیزی به نام طوفان در تپه هست، اینکه شما بیایید در فضای موجودی که وجود دارد مثل یک طوفان عمل کنید و روی آن فضا تاثیر بگذارید.
پس دو سوال وجود دارد، یکی اینکه رقابت کنیم یا همکاری کنیم و اینکه بسازیم و یا از وضع موجود استفاده کنیم و زیرساختهای موجود، ترکیباً چهار بعد اصلی یک کارآفرین را به ما میدهد.
۱ – ایجاد یک زیر ساخت جدید
اولین استراتژی آنهایی که میخواهند زیرساختهای جدید را ایجاد کنند و از طریق همکاری میشود، اسم این استراتژی را استراتژی Intellectual Property یا داراییهای معنوی بگذاریم. این استراتژی معمولا بر روی نوآوری تمرکز میکند و پیدا کردن راهی برای خلق ارزش در بازارهای فعلی و تمرکز کردن روی ساخت نوآوری است. معمولاً این استراتژی یک کارخانه ایده است که سعی میکند Patent ایجاد کند، نوآوریهایی را ثبت کند و در اختیار کمپانیهای بزرگتر بگذارد.
مثلاً چند روز قبل یکی از استارتاپها در یکی از شهرستانهای ایران دیدم که یک موتور را با آب راه انداخته و مثالهایی از این دست، تلاش میکنند یک فناوری را میسازند، حق ثبت و مالکیت را برای خودشان میگیرند و در اختیار کمپانیهای بزرگ میگذارند. مثالهای خیلی زیادی دارد، مثال خارجی بخواهم بزنم شاید شما هر ضبط صوتی که دیده باشید که کنارش یک کلمه ای به نام Dolby دیده باشید.
این یک اختراع ثبت شده است که ۵۰ سال پیش توسط آقای Dolby ثبت شده است و تمام کمپانیهایی که بخواهد از این زیرساخت استفاده کنند مجبور هستند به ایشان حق ثبت بدهند. پس این اتفاقی است که یک کمپانی با تمرکز برای ساخت تکنولوژی نوآورانه، یک ریزساختی ساخته و مالکیتش حق این Patentها است. این استراتژی باید اینگونه انتخاب کنید که اگر میخواهید در این حوزه کار کنید باید تمرکز کنید بر نوآوری و خلق ارزش برای کسبوکارهای موجود باشد.
۲ – رقابت مستقیم با کمپانی های موجود
در تضاد این موضوع اگر بخواهیم رقابت کنیم و از آن سمت از وضع موجود استفاده کنیم، استراتژیای به نام Destruction یا وقفه و شکستن بخواهیم معنی کنیم. در این استراتژی شما سعی میکنید وارد رقابت مستقیم با کمپانیهای موجود شوید و از طریق سوپرایز کردن آنها و خلق ارزش برای مشتری، گوی سهم بازار آنها را کاهش دهید که شما نیاز به یک تیم با استعداد نیاز دارید که تشنه کار، تشنه تغییر و تشنه هر رویارویی با هر اتفاقی باشند.
این استراتژی نیازمند سرعت است. یعنی تیمی که هست باید از هیچ تغییر و رویارویی با هر تغییری که در بازار اتفاق میافتد و خودشان بعضی وقتها مصوبش هستند و استراتژیهایی که کمپانیهای بزرگ در مقابلشان انجام میدهند آمادگیاش را داشته باشد، انگیزهاش را داشته باشد، تشنه باشد، تشنه پول و جاه طلبی که بتواند این فضا را مدیریت کند. چون این فضا بسیار فضای پر چالشی است، شما وارد یک بازاری شدید که هر روز دارد از سمت کمپانیهای بزرگتر وارد چالشی می شویدکه سعی میکنند شما را حذف کنند. یک جمله معروف است که میگوید در دنیای امروز سریع قوی را میخورد. این سرعت شما هست که میتواند تعیین کننده این استراتژی باشد.
مثالی که هست، یک استارتاپ خارجی وجود داردکاری که میکند این است که به جای اینکه لباس توسط برندهای دنیا به فروش برسد، این استارتاپ تلاش میکند لباس را اجاره دهد. وقتی اجاره میدهد سهم مارکت بسیاری از آن کمپانیها و برندهایی که در فشن دارند لباس تولید میکنند را کاهش میدهد و یک لباس را به ۱۰ نفر میدهد.( مثل لباس عروس) مصرف کننده بابت دریافت این موضوع خوشحال است و سهم بازار آنها را به شدت دارد دستکاری میکند و سهم جدیدی در بازار برای خودش ایجاد میکند در حالی که هیچ خلاقیتی در این حوزه وجود ندارد و دارد بر وضع موجود کار میکند.
۳ – استراتژی خلق ارزش
اگر برگردیم به همان دو سوال مهم قطب نمای کارآفرینی، رقابت کنیم یا همکاری کنیم و اینکه بسازیم و یا از وضع موجود استفاده کنیم و در قسمت بخواهیم همکاری کنیم و بر زیرساختهای موجود کار کنیم، این استراتژی کارآفرینی به نام استراتژی خلق ارزش تعریف می کنیم. در این استراتژی معمولاً سعی میکنیم برای بازی نقشآفرینی موجود بازار تلاش کنیم که اینها در مسیری که دارند برای مشتریهایشان خلق ارزش میکنند، ما یک قسمتی از کار را بگیریم و به اینها کمک کنیم.
به طور مثال آنلاین کردن یک سوپر مارکت و تولیدکنندگان و کسانی که دارند این کار را انجام میدهند. استارتاپهای که در این حوزه Market Place درست میکند و بازار معاملاتی درست میکنند که خریدارها از تامین کنندهها جنس تهیه کنند، در واقع آنها دارند با سود بیشتر تولید کنندگان و تامین کنندگان دیگر همکاری میکنند و خودشان هیچ ذینفع مستقیم نیستند و بیزینسهای آنها را بزرگ میکند و یک حاشیه سودی را برای خودشان بر میدارند. این هم استراتژی خلق ارزش می کنند . بسیاری از استارتآپهایی که امروز در ایران فعالیت میکنند را ببینید، معمولا دارند از این استراتژی استفاده میکنند برای استراتژی اصلی کسبوکارشان است.
۴ – استراتژی معماری یک کسبوکار
استراتژی کارآفرینی آخر که شاید چالشیترین استراتژی باشد، استراتژی معماری یک کسبوکار است. استراتژی معمار استراتژی است که خلق ارزش و بازار را با همدیگر به عهده میگیرد و زیرساختها را خودش آماده میکند، بازارهای خودش را میسازد و در این مسیر تمام چالشهای پیش رویش را میگیرد.
معمولا از طریق یک زیرساخت کامل کسبوکار اتفاق میافتد. زیرساختی که هم نوآوری دارد، هم بازار دارد و معمولاً توسط سرمایهگذاریهای زیادی اتفاق خواهد افتاد.
گونههای استراتژی کارآفرینی
در هر رشته و موضوع علمی اغلب دیدگاهها، تئوریها و الگوهای متنوع، تکاملی و رقیب وجود دارند که مبنا و پایههای اساسی آن رشته را تعیین میکنند. مدیریت استراتژیک کارآفرینی فرآیندی است که سازمان میخواهد بهوسیله آن بین سرمایه انسانی، اجتماعی و هوشی کارآفرین با نیازهای استراتژیک سازمان ارتباط برقرار کند، در آن صورت استراتژی کارآفرینی و به تبع آن شکلگیری کارآفرینی سازمانی به عنوان یکی از انواع کارآفرینی که جزئی از سازمان است، نقشه راهی میشود که رهبران سازمان برای حفظ این رابطه از آن استفاده میکنند.
الگوهای هماهنگی استراتژی کارآفرینی
موضوع هماهنگی یکی از اهداف مهم مدیریت استراتژیک و بهعنوان عامل ایجاد همافزایی در سطوح مختلف سازمان مطرح است. آنچه مدیران همهی سازمانها در آن اشتراک دارند، تلاش برای شکلدهی مجموعهای هماهنگ است که بتواند اهداف گوناگون را محقق سازد. هماهنگی که بتواند در سطوح مختلف سازمان ازجمله زیرسیستمها و ارتباط با سیستمهایی که محیط سازمان را تشکیل میدهند بهطور موفق آمیزی برقرار شود و جوابگو باشد.
جهت هماهنگی و انسجام بین استراتژی کارآفرینی و سایر عناصر سازمانی و فردی، لازم است تا الگویی را بهعنوان محور قرار داد. در معرفی چند الگو برای این منظور میتوان به الگوی بخردانه (عقلایی، سلسله مراتبی) که با نگرش عقلایی ـ منطقی و متکی بر استراتژی سازمان طراحیشدهاند اشاره کرد، الگویی که به علت سهولت و سادگی و با اتکا به منطقی روشن مورد استفاده قرار میگیرند.
الگوی فزاینده (طبیعی، دایرهای) الگوی دیگری است که در فرآیند تدوین استراتژی کارآفرینی، به نقش عوامل سیاسی و نهادی درون و بیرون سازمان بیشتر از محاسبات و عوامل کمی و فنی، توجه نشان میدهد. الگوی یکپارچه (ترکیبی، همهجانبه) الگوی دیگری است که به طراحان استراتژی این امکان را میدهد تا ضمن بهرهمندی از مزایای هر دو الگوی بخردانه و فزاینده، با ملاک قرار دادن معیارهای محوری، اولویتهای کلی سیستم را تعیین کرده و در استراتژی بگنجاند، بهطوریکه کلیهی گروههای ذینفع مطابق مبانی و اصول موردنظر، هدایت و مدیریت شوند.
با این حال، تعریف فرایند کارآفرینی در کتابهای کارآفرینی و آموزش آن در دورههای کارآفرینی بسیار رایج است. موارد زیر، از جمله مزایای آشنایی با فرایند کارآفرینی محسوب میشوند:
- مدرس کارآفرینی میتواند با تعریف فرایند، به مطالب و نکات خود، نظم بدهد و به این شیوه، ساختار مناسبی برای آموزش کارآفرینی تعریف و ترسیم کند.
- کسی که در کلاس کارآفرینی حاضر شده یا قصد دارد به شکلی رسمیتر با کارآفرینی آشنا شود، میتواند از فرایند کارآفرینی الهام بگیرد و ارتباط سرفصلهای مختلف در درس کارآفرینی را بیشتر بهتر درک کند.
- فرایند کارآفرینی میتواند مانند یک چک لیست عمل کند. یعنی کسی که با کارآفرینی به شکل آکادمیک یا تجربی آشنا شده است، میتواند به این شیوه، نواقص خود را بیابد و برای تکمیل دانستههای خود، برنامه ریزی کند.
- فرایند کارآفرینی میتواند ابزار مناسبی برای عارضه یابی باشد. به این معنا که اگر کارآفرینان در مسیر خود، با مانع و مشکل جدی مواجه شدند، ممکن است با مرور این فرایند، ایدههایی برای خروج از بنبستها و عبور از موانع در ذهنشان شکل بگیرد.
با این مقدمه، ما هم قصد داریم کمی دربارهی فرایند کارآفرینی صحبت کنیم.
آشنایی با فرایند کارآفرینی
نهتنها بخشی از نویسندگان و متفکران حوزهی کارآفرینی، با تعریفِ مفهومی تحت عنوان فرایند کارآفرینی موافق نیستند، بلکه در میان آنها که به تعریف فرایند کارآفرینی پرداختهاند نیز، اتفاقنظر و توافق کامل وجود ندارد.
برخی از مدلها، تفاوتهای جزئی با یکدیگر دارند و برخی دیگر، الگوهای کاملاً متفاوتی را پیشنهاد کردهاند.
سابقه کار آفرین و کارآفرینی در ایران
طی یک دهه از اجرای برنامه SIYB توسط ILO در کشورهای مختلف جهان، بیش از صد هزار کارآفرین تحت آموزش قرار گرفتهاند. با استفاده از الگوی SIYB و تجارب ارزندهای که از اجرای آن به دست آمده و با توجه به شرایط اقتصاد ایران، چارچوبی برای تشکیل دورههای آموزشی کار آفرینی در ایران در قالب طرح «ستاد آموزش کارآْفرینی ایران» (SAKA) طراحی و ارائه شده است. همچنین مؤسسه کار و تأمین اجتماعی با استفاده از منابع بینالمللی کار (ILO)، طرح آموزش کار افرین را در سال 1367 ارائه نمود و همزمان با تدوین نظام جدید آموزشی، در سال 1368 «کارآفرینی» را بهعنوان یکی از دروس رشته کار و دانش پیشنهاد کرد. در طرح آموزش و درس کارآفرینی تأکید شده است که «آموزش برای ایجاد اشتغال با مزد» دیگر تنها راهحل مقابله با مشکل فزاینده بیکاری نبوده و قلمرو آموزش از فرهنگ «برای دیگران کار کردن» فراتر رفته است.
وزارت کار و امور اجتماعی نیز در راستای وظایف و اهداف خود، به کار آفرینی بهعنوان یک راهکار مؤثر در ایجاد اشتغال نگریسته و در این زمینه اقداماتی به عمل آورده است. ازجمله اهم این اقدامات میتوان به برگزاری جشنواره اشتغال و کارآفرینی در مهرماه سال 1383 اشاره کرد. این جشنواره که در تاریخ 14 و 15 مهرماه سال 1383 در مجموعه فرهنگی ورزشی وزارت متبوع با همکاری سازمان همیاری اشتغال فارغالتحصیلان برگزار شد، اهداف زیر را دنبال میکرد:
- شناسایی و معرفی طرحها و تلاشگران برگزیده در حوزه اشتغال و کار آفرینی
- ترویج و اشاعه فرهنگ کارافرینی بهمنظور ایجاد اشتغال بیشتر
- فراهم ساختن زمینه مناسب برای رقابت سازنده در این عرصه.
این جشنواره دارای برنامههای آموزشی و ترویجی نیز بود ازجمله سه کارگاه آموزشی در زمینههای:
- روش جذب و تأمین سرمایه برای راهاندازی کسبوکار
- روش تهیه طرح کسبوکار
- مدیریت توسعه بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط (SMEs)
همچنین جلسات و نشستهای تخصصی در زمینههای اخلاق و فرهنگ کار، مشاوره شغلی، حقوق و قوانین کار و … نیز برگزار شد.
کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست؟
مدیران کارآفرین که متولیان بهحق توسعه هستند منتظر تغییرات محیط نمینشینند، بلکه خود تغییر و دگرگونی ایجاد میکنند، انجماد رفتارهای موجود را میشکنند، نگرشها را تغییر میدهند و با اندیشه خود تغییرات را در افراد تثبیت میکنند. هدف آنها ایجاد تحول و نوآوری در راستای منافع و اهداف سازمان است. مدیر کارآفرین نایابی و گرانی را با ابتکارات در فناوری تولید، جایگزینی مواد اولیه و سایر اقدامات بیاثر یا کم اثر ساخته و حتی از آن برای پیشبرد اهداف استفاده میکند.
مدیران کارآفرین تسلیم محیط نیست، با پیش فعالی زمام امور را در دست میگیرد و سوار بر موج تغییرات محیط، به مقاصدش دست مییابد. در مقابل تغییرات مثبت مقاومت نکنیم، کار آفرینی را بپذیریم و برای ایرانی آرمانی و مطرح در سطح جهانی بیندیشیم و عمل کنیم.
کار و کارآفرینی به معنای جدایی از کسب و کار فعلی است؟
کسانی که به کار و کارآفرینی و تجارت مستقل فکر میکنند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
- آنهایی که در حال حاضر، مشغول به کار هستند.
- کسانی که اکنون در کسب و کار یا سازمان خاصی حضور ندارند و شاغل نیستند.
گروه اول در مقایسه با گروه دوم، با یک چالش مهم هم روبرو هستند: با کسب و کار فعلی خودم چه کنم؟ به خاطر داشته باشید که کارآفرینی الزاماً با ترک شغل فعلی انجام نمیشود.
دو گزینهی دیگر هم در مورد شرایط کارآفرینی وجود دارد، که نباید از آنها غافل شوید:
گزینه اول: کارآفرینی درونسازمانی
اگر مدیران و همکاران شما در محل کار در شغل فعلی، هوشمندی کافی را داشته باشند، ممکن است بتوانند فضایی را ایجاد کنند که به یک کارآفرین درون سازمانی تبدیل شوید.
کارآفرین درون سازمانی یا کارآفرین سازمانی (Intrapreneur) کسی است که برای ارزش آفرینی و نوآوری، ساختار و کسب و کار فعلی خود را ترک نمیکند و البته قدرت و اختیار بیشتری به او داده میشود تا بتواند ایدههایش را عملی کند.
گزینه دوم: کارآفرینی پاره وقت
ممکن است فضای شغل فعلی شما بهگونهای باشد که امکان کار افرینی سازمانی برایتان فراهم نشود. به این معنا که یا مدیران و اطرافیان، چنین ظرفیتی ندارند، و یا اینکه اصلاً زمینهای که مد نظر شماست، ارتباطی با محل کار فعلیتان ندارد.
در این حالت، یک گزینه میتواند کارآفرینی پارهوقت باشد. به این معنا که زمانهای خارج از ساعات کار رسمی خود را به راه اندازی کسب و کار جدید اختصاص دهید.
البته این شیوهی کار کردن، اما و اگرهای خودش را هم دارد. مثلاً اینکه ممکن است کار جدید، نیازمند وقت و منابع بیشتری باشد و برای مدیریت حساب و کتابها نیز به یک نرم افزار مالی نیاز باشد و نیز اینکه کارافرینی پارهوقت را نمیتوان برای مدت طولانی ادامه داد و به هر حال، باید در نقطهای، از کسب و کار فعلی خود جدا شوید.
انواع رهیافتهای کارآفرینی
معمولاً در زمینه و تحقیق کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده میشود که عبارتاند از:
- رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه (خصیصه)
- رهیافت فرایندی یا رفتاری
رهیافت محتوایی
هدف از بهکارگیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کار افرینان و تعیین ویژگیهای آنان است. بر این اساس ویژگیهای شخصیتی کارآفرین عبارتاند از: نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام.
رهیافت فرآیندی
هدف از بهکارگیری این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیتهای کارآفرینان و بیان ماهیت کار آفرین است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثرگذار در تأسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مدنظر قرار میگیرد. برای مثال مواردی نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیروی کار ماهر (ازنظر فنی)، میزان دسترسی به عرضهکنندگان، مشتریان یا بازارهای جدید بررسی میشوند. افراد نیز از نظر دارا بودن خصوصیات کار آفرینی مورد بررسی قرار میگیرند. حالا که با انواع رهیافت های کارآفرینی آشنا شدید، باید در مورد باورها و تصورات غلط در مورد کار آفرینی بدانید.
تصورات غلط در کارآفرینی چیست؟
کارآفرینی موفق فقط یک ایده بزرگ نیاز دارد: ایده بزرگ فقط قسمتی از موفقیت در کار آفرینی است. درک نیازهای مراحل متفاوت فرایند کارآفرینی، استفاده از روشی سازمانیافته بهمنظور گسترش و مدیریت کسب و کار کارآفرینانه و از عهده چالشهای مدیریت برآمدن، عناصر کلیدی برای موفقیت هستند.
کار افرینی آسان است: شاید فکر کنید به دلیل پیگیری علایقتان و علاقه شدید به موفقیت، فرایند کار افرینی آسان است. تعهد، تصمیم (نیت) و سختکوشی لازمه آن است. کارآفرینان سختیها را تجربه میکنند و باوجود سختیها ادامه میدهند!!
کارآفرینی یک شرطبندی مخاطرهآمیز است: کارافرینی مخاطرات حسابشده است. کارآفرینی موفق یعنی اجتناب از مخاطرات تخمین نزده یا به حداقل رساندن مخاطرات.
کار آفرین فقط در کسبوکارهای کوچک یافت میشود: کار آفرینی در هراندازه سازمانی یافت میشود.
کسبوکارهای کوچک و کارآفرینانه همانند هم هستند: البته تفاوتهایی بین کسبوکار کارآفرینانه و کسبوکار کوچک وجود دارد که جدول زیر برخی از آنها را نمایش میدهد:
small Business | Entrepreneurial Venture |
مالکیت، مدیریت و سرمایهگذاری مستقل | وجود نوآوری |
تعداد کارکنان کمتر از 100 نفر | اهداف، سودآوری و رشد هستند |
بر نوآوری تأکید نمیکند | فرصتها را جستجو میکند |
تأثیر کم بر صنعت | اشتیاق به مخاطره پذیری |
در تعریف کارافرینی، کسبوکارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصتها بودن لازمه کار افرینی است. کسبوکارهای کوچک میتوانند رشد کنند و تبدیل به کسبوکار کار آفرینانه شوند. البته در مورد تعداد کارکنان نظرات مختلفی وجود دارد. مثلاً در تعریف دیگری، شرکتی با کمتر از 500 پرسنل در حیطه کسبوکار کوچک قرار میگیرد.
معنی کار افرین چه تفاوتی با مدیریت صرف دارد؟
کار آفرین ها بیشتر بر مبنای روالهای اکتشافی تصمیم میگیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و… را بررسی میکنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجههای عددی خود مقدور میکنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیتها است ولی هدف یک کارآفرین بر مبنای باورها و تجربیات مهم است.
کارآفرینان جهشهای ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمیکنند. کارافرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیمگیری میکنند. تصمیمگیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینهبر و غیرممکن میسازد. مدیریت کارآفرینی تلفیقی از این دو مقوله خواهد بود و کارآفرینی سازمانی را مطرح میکند.
عوامل کلیدی کارآفرینی
شش عامل کلیدی در مورد کار آفرینی وجود دارد که عبارتاند از
- شناخت هدف
- داشتن افق
- بهکارگیری خلاقیتهای ذهنی
- جامعهگرا و جامعهپذیر بودن
- شهامت، ابتکار، امیدوار و ریسکپذیر بودن
- واقعبینانه برخورد کردن با تفاوت بین خلاقیتها و فرصتها
مزایا و منافع در فرایند کارآفرینی چیست؟
- کار افرینی عامل ترغیب و تشویق سرمایهگذاری است.
- کار آفرینی عامل تحریک و تشویق حس رقابت است.
- کار آفرینی عامل تغییر و نوآوری است.
- کار افرینی باعث ایجاد اشتغال میشود.
- کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود میبخشد.
- کار افرینی موجب توزیع مناسب درآمد میشود.
بنا بر منافع مذکور، امروزه در تمام سرمایهگذاریهای دنیا سعی بر این است که مغزهای متفکر صنعتی را شناسایی و جذب کنند به دلیل اینکه دنیای امروز، جهان علم و تکنولوژی است و ارزش اصلی تولید در مغز انسانها نهفته است.
انواع کارآفرینی و اهداف اصلی کارآفرینان
انواع کارآفرینی را به دو دسته فردی (مستقل) و سازمانی تقسیم میکنند. آنچه تاکنون گفته شد بهصورت عام بود. اما به شکل جزئیتر تفاوتهایی میان این دو نوع کار آفرینی وجود دارد.
شغل کارآفرینی چیست؟
کارآفرینی سازمانی نیز بر اساس نوآوری است. کار افرین مستقل به دنبال این است که بازار محصولات را درید قدرت خویش بگیرد ولی کارآفرین سازمانی علاوه بر بازار بر مسائل سازمانی نیز باید فائق آید. در سازمان کار آفرینی منابع برای اجرای ایدهها راحتتر تخصیص مییابد. در سازمان کارآفرین، کیفیت در همه ابعاد نهادینه شده است.
در این سازمان خودانتخابی وجود دارد و کارآفرینان منتظر دستورات از بالا نیستند، سرپرستان نیز منابع و زمان را در اختیارشان میگذارند. مثلاً در جنرال موتورز کارکنان اجازه دارند تا 15% وقت خود را صرف پروژههای منتخب کنند. درواقع خودشان کار را شروع میکنند ولی کار واگذار نمیشود و فرد از ابتدا تا انتها در تیم پروژه باقی میماند. در چنین سازمانی انجام دهنده تصمیم میگیرد چراکه وقتی لایههای سازمانی زیاد باشد سرعت تصمیمگیری پایین میآید.
کارآفرینی سازمانی فرایندی است که در آن محصولات یا فرایندهای نوآوری شده از طریق ایجاد فرهنگ کار افرینی در یک سازمان، به ظهـور میرسند. کارآفرینی سازمانی از منابـع و حمـایت سازمان برخـوردار است. نوآوری میتواند در زمینه محصولات جدید، فرایندهای سازمانی و روشهای مدیریتی باشد. در سازمان کارآفرین همه کارآفریناند و مدیر کارآفرین در رأس قرار دارد.
کارآفرین سازمانی کسی است که تحت حمایت یک سازمان، محصولات، فعالیتها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره داری میرساند.
انواع کار آفرین
- نوظهور (در آغاز یک کسبوکار قرار دارد)
- مبتدی (سابقه کسبوکار قبلی ندارد)
- کهنهکار (سابقه فعالیت در کسبوکار دارد)
- ترتیبی یا زنجیرهای (دائماً در حال تغییر کسبوکار است)
- مجموعهای (کسبوکار اصلی را حفظ میکند و کسبوکارهای دیگری (اضافی) را آغاز میکند)
یک کارآفرین در هر شرایط و مرحلهای که باشد، باید در مورد مدیریت درست هزینهها و مالیات شرکت ها بداند.
فرهنگ کارآفرینی در کسب و کار کارآفرینی
کارآفرینی به فرهنگ خاصی نیاز دارد و افراد تمایل و توانایی کمی در زمینه کار افرینی دارند. همچنین افراد در مقابل تغییر مقاومت میکنند (رفتار سازمانی). به همین علت و با توجه به اهمیت کارآفرینی در اقتصادهای نوین (شرکتهای کوچک و متوسط) دولتها درصدد آموزشهای لازم برمیآیند. موفقترین کشور در این زمینه امریکا است.
متأسفانه در کشور ما روحیه “کارمندی و رئیس- مرئوس”وجود دارد تا کارآفرینی و ریسکپذیری. فرهنگ را باید مجموعهای از باورها، آیینها، اندیشهها، آدابورسوم و ارزشهای حاکم بر جامعه دانست. فرهنگ در سطح جامعه و گروه و در تعامل میان آنها معنا مییابد و شیوه برقراری ارتباط بین افراد را بیان میکند.
فرهنگ نظامی فکری است که در رفتار افراد نمود پیدا میکند. در نگرشی کلی «فرهنگ شیوه زندگی» است از این رو فرهنگ در حال تحول است. ارتباط میان فرهنگ و کارافرینی از دو سو قابلبحث است. از یکسو تأثیری که کارآفرینی بر تحولات فرهنگی جامعه دارد و از سوی دیگر بستر فرهنگی جامعه برای پذیرش این مقوله. کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، زمینهای برای ارتقای سطح فرهنگ است
با برآورده شدن نیازهای اولیه زندگی زمینه برای بروز نیازهای عالی ایجاد میشود که با هدایت در مسیر درست موجب شکوفایی افراد میشود (سلسله نیازهای مزلو). نوآوری از خصوصیات کارآفرینی است و موجب تولید خدمات و محصولات متنوع میشود، محدوده انتخاب گستردهتر شده و زندگی آسانتر میشود.
با بالا رفتن سطح رفاه و آسایش، اوقات فراغت افراد بیشتر میشود و بیشتر به فعالیتهای فرهنگی میپردازند. این امر در درازمدت موجب افزایش سطح فرهنگی جامعه میشود. از سوی دیگر شکلگیری کارآفرینی روشهای خاصی را میطلبد که بر پایه ارزشهای ویژهای استوار شده است.
فرهنگ سازمانی کار آفرینی یعنی چه؟
باورها، ارزشها و هنجارهای رفتاری بین اعضای سازمان که بر روش انجام کار آنان تأثیر میگذارد فرهنگ سازمانی نامیده میشود. فرهنگ یک درک است. افراد فرهنگ سازمان را بر اساس آنچه در سازمان میبینند، میشنوند و تجربه میکنند، درک میکنند. اگرچه افراد کارهای متفاوتی در سازمان دارند، تعریفی مشابه از فرهنگ سازمان خود دارند. هر طور که سازمان درک شود فرهنگش توصیف میشود.
اشکال فرهنگ سازمانی
- نوآوری و مخاطره پذیری: مقداری که کارکنان به نوآوری و مخاطره پذیری تشویق میشوند.
- توجه به جزئیات: میزانی که از کارکنان انتظار میرود کارهایشان را از طریق بررسی و توجه به جزئیات با دقت انجام دهند.
- خروجی گرایی: مقداری که نتایج و خروجیها مهمتر از روشها و فرایندهای استفاده شده است.
- مردمگرایی: چقدر تصمیمات سازمانی، تأثیر بر افراد سازمان را هم در نظر میگیرند.
- تیم گرایی: میزانی که کارها بهجای افراد توسط گروهها انجام میشود.
- پیشگامی: میزانی که افراد سازمان پیشگام هستند و حس رقابت دارند نه اینکه آسانگیر باشند.
- ثبات: مقداری که تصمیمات سازمانی و اقدامات بر حفظ وضع موجود و ایستادگی در مقابل تغییرات تأکید میکنند. برای مثال یک سازمان میتواند اهمیت زیادی به ثبات بدهد ولی به تیم گرایی کمتر. اینکه یک سازمان به هر یک از این موارد چه مقدار اهمیت میدهد تصویری ترکیبی از فرهنگ سازمان ایجاد میکند.
مشکلات و موانع شرایط کارآفرینی در سازمان
- طبیعت ناپیوستگی در سازمانهای بزرگ: وجود مشکلات ارتباطی میان کارکنان و مدیریت. به دلیل وجود لایههای متعدد برای تصمیمگیری، امکان از بین رفتن ایده در هر قسمت سازمان وجود دارد.
- منافع کوتاهمدت: در سازمانهای بزرگ سود کوتاهمدت معیار موفقیت است (برای جلوگیری از کاهش ارزش سهام)
- عدم وجود فرهنگ کارافرینی: کارآفرینان زندگی پرخطری را ترجیح میدهند ولی سازمان آنها را تشویق نمیکند.
ویژگیهای شخصیتی مدیران کارآفرین
در این مورد در تعریف کار آفرین نظرات زیادی در دسترس است ولی در بسیاری از موارد توافق وجود دارد. انگیزه بالا، اعتمادبهنفس زیاد، توانایی درگیرشدن برای مدت طولانی، سطح انرژی بالا، درجه بالای ابتکار، توانایی هدفگذاری، متعادل در پذیرش ریسک و مصر برای حل مشکلات. در تقسیمبندی دیگر، اصرار و پیگیری زیاد، میل و توانایی خود رهبری و نیاز نسبی به استقلال، میل به پول و مقام، شک اندک به خود، نگرانی ناچیز، توانایی خطر کردن بدون دلواپسی، انجام کار بیش از نیاز و بیشتر از دیگران و …
نقش خانواده در توسعه کار و کارآفرینی
کار آفرینی فرایندی اکتسابی است و خانواده در شکلگیری این فرایند نقش اساسی دارد. خانواده میتواند پویایی و تحرک را به عمق وجود افراد تحت نفوذ خود تزریق کند، طوری که فرد و جامعه در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند قالبهای اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. نقش خانواده بهعنوان کانون ایجاد نوآوری و خلاقیت در افراد انکارناپذیر است. تحقق این امر بستگی به میزان توجه والدین به فرزندان از تولد تا شکلگیری شخصیت آنها دارد. وقتی والدین در عرصه کسبوکار تلاشگر ظاهر شوند نتایج آن تأثیر مثبتی بر فرزندان دارد و باعث میشود آنها ذهن خود را به ادامه حرفه والدین یا شغلی جدید معطوف کنند.
برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ارزش تلقی میشود. چنین طرز تلقی از دنیای اطراف ذهن فرد را به خلق ایدهای نو و استقلال اقتصادی دگرگون میسازد. نوجوان یا جوان ایده خود را در خانواده مطرح میکند. میتواند از تجربیات والدین و احتمالاً از حمایت مالی و اجتماعی آنها بهره ببرد. میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط والدین و فرزند، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکلگیری فرهنگ کار در خانواده تأثیر دارد. به ثروتمندان توصیه میشود اجازه دهند فرزندانشان طعم سختی را بچشند، با مشکلات روبرو شوند، شکست را احساس کنند و مقدار اندکی از سرمایه خود را در اختیار آنان بگذارند. در خانوادههای ثروتمند فرزندانی بودهاند که خود، این رویه را پیشگرفتهاند. بسیاری از افراد موفق در کسب و کار و کارآفرینی از طبقه محروم جامعه ظاهر شدهاند.
تجارب فرایند کار افرینی چند کشور جهان
اولین کشوری که ترویج فرهنگ کار آفرینی را از سطح دبیرستان شروع کرد ژاپن بود. اولین مؤسسه در توکیو در سال 1956 میلادی آغاز به کار کرد. در سال 1958 سازمان آموزشوپرورش ژاپن طرحی را برای اشاعه فرهنگ و اهمیت کارآفرینی تحت عنوان سربازان فداکار اقتصادی ژاپن، پیاده و اجرا کرد. بر اساس این طرح از افراد از سطح دبیرستانها به مسئله کار آفرین پرداخته و آموزش دیدند که در حین تحصیل چگونه کار کنند و به دنبال کسب سود باشند و چگونه کشورشان را از وابستگی صنعتی رهایی دهند. بهتدریج مسئله و تعریف کارآفرینی در ژاپن به سطح دانشگاهها هم کشیده شد. اکنون در ژاپن بیش از 250 مؤسسه بزرگ کار افرینی وجود دارد.
بین سالهای 1970 تا 1992 میلادی بیش از 96 درصد نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برتر تبدیل کند توسط کارآفرینان صورت گرفت. البته ناگفته نماند حمایتهای دولت هم در این زمینه نقش مهمی داشته است. در انگلستان، دولت به دانشگاهها جهت آموزش و کار آفرینی یارانههایی میپردازد. در هلند، برای پرسنل SME آموزشهای حرفهای گذاشته شد بهطوریکه در سال 1998، 32 درصد از SME درگیر آموزش حرفهای بودهاند. همچنین در ایتالیا، 855 دوره کسبوکار برای 10000 نفر شرکتکننده در بیش از 20 دانشگاه ارائه شده است.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.