نوآوری Innovation چیست؟
یکی از واژههایی است که امروزه به کرات در فضای کسبوکار، مدارس، دانشگاهها و حتی محیطهای اجتماعی مختلف شنیده میشود نوآوری Innovation است. اما به راستی این مفهوم که پیوندی تنگاتنگ با مفاهیمی مانند خلاقیت، فناوری، اختراع و اقتصاد دانشبنیان دارد، به چه معنا است؟ انواع نوآوری Innovation چیست و چگونه میتوان نوآوری را در جوامع، کسبوکار و … اشاعه و ترویج نمود؟
نمایش فهرست این آموزش :
- نوآوری Innovation چیست؟
- تفاوت بین خلاقیت و نوآوری چیست؟
- نگاهی به فرآیند نوآوری Innovation
- مدلهای نوآوری Innovation
- چرا نوآوری Innovation مهم است؟
- انواع نوآوری Innovation چیست؟
- اهمیت نوآوری Innovation در کارآفرینی
- چگونه یک نوآوری را آغاز کنیم؟
- نوآوری بالا به پایین و نوآوری پایین به بالا
- سنجش نوآوری
- ۷ دلیل که کارآفرینان باید خلاقانه فکر کنند
- نوآوری تنها ابزار موجود برای حل مشکلات جهان امروز است
- نوآوری عامل حرکت چرخهای پدیده جهانی کارآفرینی است
- پیشرفت در تکنولوژی به کمک نوآوری در کارآفرینی آمده است
- نوآوری در کارآفرینی به سازگاری با محیط پویا و تغییرات سریع شرایط کاری کمک میکند
- نوآوری و خلاقیت در کارآفرینی پاسخی است به انتظارات رو به افزایش مشتری
- عوامل تشدید کننده خلاقیت و نوآوری
- ویژگی های فرهنگ سازمانی سازمان های نوآور
نوآوری Innovation چیست؟
نوآوری Innovation به معنای مدرن آن یعنی «یک ایده جدید، افکار خلاق، اشکال جدیدی از دستگاهها یا روشها». نوآوری، بکارگیری ایدههای نوین ناشی از خلاقیت است. در واقع به پیاده ساختن ایدهٔ ناشی از خلاقیت که به صورت یک محصول یا خدمت تازه ارائه شود، نوآوری گویند. نوآوری با ایده پردازی و اختراع تفاوت دارد. اختراع به معنای «پدیدآوردن محصول جدید» است، اما نوآوری فراتر از آن است و به معنای «معرفی محصولی تازه» است که با ابداع و عرضه صورت میگیرد. امروزه نوآوری، از مهمترین عوامل رشد اقتصادی بهشمار میرود. نوآوری به فضای اجتماعی به عنوان پشتیبان کارآفرینی نیاز دارد. غالباً نوآوریهای اجتماعی و نوآوریهای تجاری موجد یکدیگر هستند.
اگر بخواهیم نوآوری را به زبان ساده بیان کنیم نوآوری چیست؟، میتوان گفت: «ماهیت نوآوری، ایجاد تغییر در محصولات یا خدمات و یا روش خلق و عرضه آنها، با هدف پاسخگویی به بازارهای جدید و نیازهای متغیر مشتریان است. انجام صحیح این تغییرات و موفقیت در آن، منوط به مشاهده پیوندها، کشف فرصتها و استفاده مناسب از آنها است.»
تقریباً در تمامی متون آکادمیک، صحبتها و نظرات کارآفرینان موفق و تجارب توسعه فناوری، نقش دانش و مهارتهای فناورانه در کنار خلاقیت و نوآوری در موفقیت کسبوکار، مورد تأکید قرار گرفته است. اما مدیریت کارآمد فرآیند نوآوری، در گرو درک صحیح و عمیق مفهوم نوآوری است. به عبارت دیگر، یکی از مشکلات کلیدی در مدیریت نوآوری، فهم متفاوت افراد از این واژه بوده که اغلب با مفهوم اختراع، اشتباه گرفته میشود.
نوآوری ریشه در واژه لاتین «Innovare» داشته و به صورت کلی، به معنای «ایجاد یک چیز جدید» است. «مایکل پورتر»، از صاحبنظران حوزه فناوری، نوآوری و مدیریت، پیرامون ماهیت نوآوری میگوید: «شرکتها با نوآوری به مزیتی رقابتی میرسند که هم فناوریهای جدید و هم روشهای جدید انجام کارها را در بر میگیرد.»
باید دقت داشت که نوآوری صرفاً درباره محصولات تولیدی نبوده و خدمات بهعنوان بخشی عظیم از اقتصاد جوامع را نیز در بر میگیرد. امروزه کلیدواژه «نوآوری در خدمات»، یکی از مباحث جدی و مورد توجه نوآوری در کسبوکار را به خود اختصاص داده است. ارائه خدمات نوین در صنایع بیمه و بانکداری، تحول در حملونقل صنایع غذایی، خردهفروشیهای آنلاین و ارائه انواع خدمات مبتنی بر وب که به مدد ظهور اینترنت و فناوریهای جدیدی نظیر اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی ممکن شده است، مثالهایی از نوآوری در خدمات و نقش آن در تغییرات ساختاری فضای کسبوکارهای خدماتی است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره داشت، ابعاد فضای نوآوری است:
۱) نوآوری در محصول که به معنای ارائه یک محصول یا خدمت جدید از سوی یک کسبوکار است،
۲) نوآوری در فرآیند که بر خلاف نوآوری در محصول، اصلاح و بهبود روشهای تولید و عرضه یک محصول یا خدمت را هدف قرار میدهد (هدف نهایی از نوآوری فرآیند، تقویت بهرهوری است)،
۳) نوآوری در موقعیت که به تغییر در زمینهای که کالا یا خدمت در آن عرضه میشود، اشاره دارد و در نهایت،
۴) نوآوری در پارادایم که تغییر مدل ذهنی و منطق رفتارهای سازمانی را موجب میگردد. گفتنی است، یک نوآوری لزوماً در یکی از ابعاد چهارگانه فوق قرار نمیگیرد. به عبارت بهتر، مرزی روشن بین انواع نوآوری وجود نداشته و گاهی این مرزها کمرنگ شده و حتی از بین میروند.
تفاوت بین خلاقیت و نوآوری چیست؟
تفاوت بین خلاقیت و نوآوری Innovation چیست؟ خلاقیت یک نوع فعالیت ذهنی و عقلانی برای بوجود آوردن ایده های جدید و بدیع است، حال آنکه نوآوری تبدیل خلاقیت به عمل یا نتیجه است.
- ابتکار: ایده نو و تازه ای که قبلاً وجود نداشته است.
- نوآوری: به مرحله عمل رساندن ایده خلاقانه و تولید انبوه آن.
خلاقیت
یعنی خلق ایده های جدید
با این تعریف فرد خلاق فردی است که می تواند ایده های جدید زیادی تولید کند ولی این ایده ها هنوز به مرحله ی اجرا نرسیده اند، در نتیجه هنوز تغییری در این دنیا به وجود نیاورده و هنوز چیزی به این دنیا و ارزش های آن اضافه نمی کند.
نوآوری Innovation
یعنی اجرا و به عمل در آوردن ایده های جدید
هر ایده پس از اینکه به اجرا در آمد به مرحله ی نوآوری Innovation رسیده است. به همین دلیل شرکتها و افراد نوآور آنهایی هستند که ایده هایشان را عملی می کنند. از این رو هیچ خلاقیتی بدون نوآوری تکمیل نخواهد شد.
کارآفرینی
یعنی ساخت یک سیستم کسب و کار کامل حول آن ایده ی خلاقانه و نوآوری ایجاد شده از آن
کارآفرینی تعاریف بسیاری دارد. ولی ما در اینجا به اشتراک این تعاریف در مفهوم نو و جدید بودن و همچنین سیستم سازی در کسب و کار، به گسترش پذیر بودن آن بسنده کرده ایم. به این معنی که:
- کارآفرینی با یک ایده ی جدید و نوآوری همراه باشد.
- قابلیت رشد و توسعه داشته باشد.
خلاقیت توانایی دیدن چیز ها در یک نظر نو و غیر معمول، دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر امکان تشخیص وجود آنها را نمی دهد و سپس ارائه رهیافتهای جدید، غیرمعمولی و اثر بخش می باشد.- خلاقیت: توانایی تجسم، پیش بینی و ارائه ایده های نو
- فرایندهای ذهنی که به راهکارها، اندیشه ها، نظریات یا محصولاتی منتهی میگردد که جدید یا منحصر بفرد هستند.
- فرایندی است که نتیجه آن یک کار تازه ای باشد که توسط فرد یا گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایتبخش عنوان گردد.
– سایر تعاریف خلاقیت:
- تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن ، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد. ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال ۱۹۵۰ توسط گیلفورد ایجاد گردید.
- گیلفورد ، خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافت های جدید برای حل مسایل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست.
- پاپالیا خلاقیت را توانایی دیدن چیزها در یک نظر نو و غیر معمول ، دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر امکان تشخیص موجود بودن آنها را نمی دهد، و سپس ارائه رهیافت های جدید، غیر معمول و اثر بخش می داند.
- لوتانز، استاد رفتار سازمانی ، خلاقیت را بوجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافت های افراد و یا گروهها در یک روش جدید، تعریف کرده است.
- بارزمن، خلاقیت را فرآیند شناختی از بوجود آمدن یک ایده ، مفهوم ، کالا ، یا کشفی بدیع می داند.
– معیارهای شناخت خلاقیت و نوآوری چیست؟ :
- با وجود تمامی نقطه نظرات متناقض و مختلف، خوشبختانه معیاری برای شناخت خلاقیت و نوآوری در دسترس می باشد و آن «حد مفید بودن نوآوری» است.
- ممکن است که فرد یا افرادی ، بدیع ترین اندیشه ها را در مخیله خود داشته باشند، لیکن تا لحظه ای که این افکار در عمل به معرض قضاوت عموم گذارده نشده اند، خلاقیتی صورت نگرفته است.
- واضح است که اگر اندیشه ای بدیع بصورت پیش رس اظهار شود، از آن سودی عاید نخواهد شد. و بر همین روال اگر تفکری نو ، دیرتر از نقطه زمانی مناسب، به فکر خطور کند، نمی توان آن را بدیع نامید.
نگاهی به فرآیند نوآوری Innovation
فرایند نوآوری، شامل چند مرحله کلیدی است که هر یک از آنها، با چالشهای مخصوص به خود همراه است. بدیهی است، موفقیت احتمالی در نوآوری، مترادف با مدیریت بهینه این چهار مرحله خواهد بود. مرحله نخست، «جستجو» نام داشته که همچون ایجاد تنوع در استخری مملو از ژنهای مختلف است. این تنوع، با تزریق ایدههای جدید ممکن میشود. «یافتم، یافتم» مشهور ارشمیدس (جرقه ناگهانی یک ایده ناب)، تقلید و کپیبرداری، سیگنالهای بازار و حتی بررسی رفتار رقبا، میتواند نمونههایی از فهرست طولانی منابع خلق ایده باشد.
ایجاد تنوع به تنهایی کافی نیست؛ از میان انبوه ایدههای مطرح، گزینههایی را باید «انتخاب» کرد که احتمال رشد و توسعه و در مقیاس کلانتر، موفقیت را افزونتر نماید. باید توجه داشت که فرایند انتخاب، نه تصادفی، بلکه مبتنی بر یک انتخاب راهبردی است (از میان تمام گزینهها، کدام گزینه و چرا؟). پس انتخاب ایده را بر مبنای توانمندیهای فعلی و تمایز رقابتی انجام دهید.
پس از خلق و انتخاب ایده، محقق کردن آن مطرح میشود که مرحلهای کاملاً چالشبرانگیز است. منابع محدود و کمیاب اعم از پول، دانش، نفرات و … را باید گرد هم آورد و «اجرای» ایده را آغاز نمود. برخلاف پروژههای متداول، دشواری این مرحله در اجرای کاری است که تا پیش از این سابقه نداشته و همین عامل، میتواند اتفاقات پیشبینی نشدهای به همراه داشته باشد.
فرآیند نوآوری را میتوان همچون قیفی دانست که در ابتدا فرصتهای مختلفی را برای نوآوری، جستجو و پالایش فراهم آورده و سپس، فرصتهای مناسب به اجرا گذاشته شده و در نهایت، به مسئله «نحوه بهرهمند شدن» از ارزشهای نوآوری میپردازیم. خروجی نوآوری میتواند یک محصول، خدمت، فرایند و یا یک نوآوری اجتماعی باشد.
مدلهای نوآوری Innovation
منابع و فرآیند نوآوری را از یک منظر دیگر نیز میتوان نگریست. هر یک از مدلهای نوآوری، تلاش دارد تا نحوه تحقق نوآوری Innovation را به نحوی تبیین نماید. البته مدلهای نوآوری در طول زمان ثابت نبوده و به تدریج، تحت تأثیر شرایط اقتصادی، اجتماعی و دانشی، با تغییر و تکامل همراه میشوند. «راسول» در یک نگاه تاریخی به مدلهای نوآوری، سیر تکاملی الگوهای رایج را بدین صورت جمعبندی نموده است:
۱. مدل فشار فناوری: بسیاری از پیشرفتهای فناورانه و نوآوریها، بر اثر فشار علم و فناوری پدید آمدهاند. به عبارت دیگر، خطشکنیهای فناورانه، بر مبنای اکتشافات علمی و پیشرفتهای فنی که قبلاً رخ دادهاند، صورت میگیرد. علم و دانش، خوراک اولیه توسعه فناوری را فراهم آورده و توسعه فناوری نیز، موجب خلق بازارهای جدید میگردد. در این مدل، نوآوری همچون یک فرآیند خطی و با تأکید بر تحقیق و توسعه نگریسته میشود.
۲. مدل کشش بازار: بر خلاف مدل فشار فناوری، گاهی نوآوری در اثر کشش بازار صورت میگیرد؛ یعنی فناوری یا محصول جدید، برای پاسخ دادن به یک نیاز یا تقاضای بازار توسعه یافته و موجب تجاریسازی یک نوآوری Innovation جدید میشود. در اینجا نیز، فرایند نوآوری کاملاً خطی بوده و بازار بهعنوان منبع الهام ایدهها و هدایت فرایند تحقیق و توسعه محسوب میشود.
۳. مدل دوگانه: منظور از مدل دوگانه نوآوری، ترکیبی از دو مدل خطی فشار فناوری و کشش بازار است. در اینجا یک فرایند متوالی با حلقه بازخورد و نوعی توازن بین «تحقیق و توسعه» و «بازار» به چشم خورده و تأکید بر یکپارچگی بیشتر این دو مفهوم است.
۴. مدل یکپارچه: در مدل یکپارچه، ارتباط و تعامل با مشتریان و تأمینکنندگان مطرح بوده و یکپارچگی «تحقیق و توسعه» و «تولید»، به منظور افزایش توان طراحی و بالا بردن همکاریها، مورد توجه قرار میگیرد. همکاریهای افقی و سرمایهگذاری مشترک، از کلیدواژههای این مدل از نوآوری Innovation است.
۵. مدل یکپارچه شبکهای: در این مدل، بهعنوان تکاملیافته مدلهای قبلی، توسعهای موازی و کاملاً یکپارچه روی میدهد. ارتباطات نزدیک با مشتریان، یکپارچگی راهبردی با تأمینکنندگان و ارتباطات افقی بهویژه سرمایهگذاری مشترک، تحقیقات گروهی، همکاری در تنظیم بازار و …، از ویژگیهای این مدل است. برخلاف مدلهای قبلی، تأکید مدل نوآوری یکپارچه و شبکهای، بر روی انعطافپذیری کسبوکار و سرعت توسعه بوده و تمرکز بر مشتری، در مرکز راهبردهای اتخاذ شده قرار دارد.
گفتنی است که یکی از ویژگیهای قابلتوجه در فضای رقابتی حاضر، شدت گرفتن رقابتها بوده که شرکتها و بنگاههای اقتصادی را در شرایط عدم قطعیت و نگرانی مداوم پیرامون از دست دادن سهم بازار خود قرار میدهد. در این میان، تغییر و تحولات سریع در حوزه فناوری، افزایش هزینههای نوآوری، رقابت روزافزون در معرفی محصولات و خدمات جدید به بازار و کوتاه شدن چرخه عمر محصولات و فناوریها، موجب شده است تا تعاملات سازمانها با محیط پیرامون به شدت افزایش یابد.
این ویژگیها، موجب شده است تا یک حرکت تدریجی، از «نوآوری بسته» به سوی مفهوم نوین «نوآوری باز» رخ دهد. نوآوری باز یا «Open Innovation»، نخستین بار در سال ۲۰۰۳ میلادی، از سوی «هنری چسبرو» معرفی گردید که به معنای استفاده از جریانهای داخلی سودمند (دانش و ایدههای داخلی) و تلفیق آن با دانش خارج از شرکت، به منظور شتاب دادن به نوآوری Innovation داخلی است. این الگوی نوین نوآوری، به شرکتها توصیه میکند تا همان مقدار که به ایدههای داخلی شرکت بها میدهند، به ایدههایی که در خارج از شرکت وجود دارند نیز اهمیت دهند.
چرا نوآوری Innovation مهم است؟
نوآوری Innovation موفق، بهشدت با عملکرد مالی در ارتباط است. نوآوری، یکی از عوامل مهم رشد اقتصادی است و منافع گستردهای برای جامعه به همراه دارد. ایدهها و کشفیات خلاقانه، استانداردهای زندگی را بالا برده و بر بسیاری از جنبهها و ابعاد زندگی بشر، اعم از ایمنی، سلامت، کیفیت محصولات، خدمات و … اثرگذار هستند. نوآوری، باعث ارتقاء بهرهوری در مقایسه با نسلهای پیشین شده و حتی در برخی موارد، سبک زندگی جوامع را تغییر میدهد. امروزه، نوآوری و دانش بهعنوان دو عنصر کلیدی در موفقیت جهانی، بهویژه در حوزه اقتصاد مطرح هستند.
اگر در سطح بنگاهی به پدیده نوآوری بنگریم، میتوان گفت که جهان به سرعت در حال تغییر کنونی، فرصتها و چالشهای فراوانی برای کسبوکارها فراهم آورده است. در این فضای متلاطم و سرشار از عدم قطعیت، نوآوری Innovation به کسبوکارها کمک نموده تا تغییراتی در نیازها و انتظارات مشتریان، رقبا، فناوری و حتی محدودیتهای درونی و محیطی ایجاد کنند. بازار جهانی پویا و رو به رشد، فرصتها را به سمت نوآوران میآورد.
نوآوری، میتواند قیمتها را پایین بیاورد، بازارهای جدید ایجاد کند و رقابتپذیری را افزایش دهد. نوآوری، به کمک بهبود سودآوری، اشتغالزایی و افزایش سهم بازار، منجر به عملکرد مطلوب و پایدار برای کسبوکارها، بهویژه کسبوکارهای دانشی و مبتنی بر فناوریهای پیشرفته میشود.
اگر بخواهیم مزایا و منافع حاصل از نوآوری Innovation در سطح بنگاه را فهرست نماییم، مهمترین این مزایا به شرح زیر است:
- ایجاد بازارهای جدید برای کسبوکار؛
- کاهش هزینه و قیمت تمامشده محصولات تولیدی؛
- مدیریت کاراتر کارکنان؛
- افزایش سهم بازار و رشد سبد محصولات شرکت؛
- افزایش سودآوری شرکت؛
- افزایش رقابتپذیری در بنگاه.
با توجه به وجود مزایای اشاره شده، بایستی بهعنوان یک کارآفرین یا بنیانگذار استارتآپی، پرسشهای کلیدی زیر را در ذهن مروز نماییم:
- آیا در مورد نوآوری در شرکت خود اندیشهاید؟
- آیا تولیدات یا خدمات شما در بازار، رقابتپذیر است؟
- آیا هزینه تولید، سهم زیادی از گردش مالی شما را تشکیل میدهد؟
علاوه بر مواردی مانند رقابتپذیری و کاهش هزینه، کوتاه شدن دوره عمر فناوری و جایگزینی سریع محصولات جدید، موجب شده است تا نوآوری نه یک گزینه جذاب که به یک الزام و ضرورت برای بقای کسبوکارهای امروزی بدل شود. شرکت مشهور سونی، سالانه ۵۰۰۰ محصول جدید روانه بازار میکند. عمر تخمینی یک لپتاپ، به کمتر از ۲ سال رسیده است و مراحل ساخت یک داروی جدید، از ده سال به چهار سال کاهش یافته است. شرکتهای موفق آینده، آنهایی هستند که نوآوری Innovation را بهعنوان توانایی و قابلیت اصلی خود هدف قرار دادهاند. باید توجه داشته باشید که: «اگر شما هم نوآور نباشید، ممکن است رقیب شما نوآور باشد.» و «اگر شما نوآوری در محصول، خدمت و فرآیندهای خود نداشته باشید، فقط میتوانید روی قیمت محصولات خود رقابت کنید.»
انواع نوآوری Innovation چیست؟
به منظور درک بهتر نوآوری و انواع آن، میتوان یک ماتریس مبتنی بر دو بعد «تغییر در مدل کسبوکار» و «تغییر در فناوری» را در نظر گرفت. تغییر اساسی در مدل کسبوکار یا فناوری، گویای «نوآوری نفوذی» است. در این حالت، یا مدل کسبوکار با تغییر اساسی روبرو شده و فناوری صرفاً بهبود مییابد و یا اینکه فناوری با تغییر و تحول بنیادین مواجه بوده و مدل کسبوکار به صورت تدریجی تغییر میکند.
نوع دیگر نوآوری که در ادبیات نوآوری Innovation و فناوری بسیار مشهور است، «نوآوری رادیکال یا انقلابی» است که تغییرات اساسی و همزمان در مدل کسبوکار و فناوری را نشان میدهد. نوآوریهای رادیکال، دارای نتایج غیرمنتظرهای بوده که صرفاً میتواند هدررفت منابع را به دنبال داشته و یا اینکه ساختار یک صنعت و بازار را به کلی دگرگون نماید.
در نهایت، «نوآوری تدریجی» بوده که در نقطه مقابل نوآوری رادیکال قرار گرفته و به تغییرات تدریجی و اصلاحات مستمر در مدل کسبوکار و فناوری اشاره دارد. معضل بسیاری از شرکتها و سازمانهای مختلف، عدم درک صحیح نوآوریهای تدریجی است؛ بهگونهای که نوآوری Innovation را تنها در یک پیشرفت فناورانه بزرگ و تحولآفرین خلاصه میکنند. این امر، موجب میشود تا هزینه برای نوآوری به شدت افزایش یافته و سازمان از نوآوریهای کوچک و در عین حال اثرگذار، غافل گردد.
چهار نوع نوآوری Innovation وجود دارد که این چهار نوع به ترتیب اصالت عبارتند از:
- اکتشاف: تعریف یک محصول، خدمات یا فرآیند جدید که تا کنون معرفی نشده است.
- توسعه: توسعه و بسط یک محصول، خدمات یا فرآیند که از قبل وجود دارد.
- همانند سازی: همانند سازی یا تکثیر به معنای دوباره سازی یک محصول، خدمت یا فرایندی است که از قبل وجود دارد؛ البته همانندسازی صرفا کپی کردن نیست بلکه کارآفرین، خود نیز نکات خلاقانهای را به منظور بهبود بخشیدن به مفهوم مورد نظر میافزاید.
- سنتز: سنتز به معنای ترکیب مفاهیم و عوامل موجود در یک فرمول بندی جدید است.
اهمیت نوآوری Innovation در کارآفرینی
نوآوری ابزاری برای حل مشکلات
جهان مملو از موضوعاتی است که حل کردن آنها دشوار است، اما در عین حال نیازمند راه حل هستند. برای حل چنین موضوعاتی ایدههای خلاقانه و راهحلهای ابتکاری مورد نیاز است. اما چنین راهحلهایی از برنامههای ساده و خطی و فرایندهای حل مساله نشات نمیگیرند.
آنچه باید درک کرد این است که نوآوری ذاتاً شامل مشاهده، درک و حل مشکلات به روشهای خلاقانه و خارج از چارچوب است. و یک حس عمیق از اهداف پرشور و تفکر پیشرو برای حل مسائل سرسختانه و ارائه راه حلهای مؤثر بر کارآفرینی لازم است.
ایستادگی در رقابت
کسب و کار شما در یک جایگاه خاص از بازار یا صنعت خاص قرار دارد که البته در این بازار شما تنها نیستید و ممکن است تعدادی رقیب دیگر داشته باشید که باید بتوانید به نوعی در مقابل آنها ایستادگی کنید و این کار تنها از طریق نوآوری انجام میشود.
نوآوری مناسب به شما این امکان را میدهد که چیزی منحصر به فرد به مشتریان خود ارائه دهید. البته این بدین منظور نیست که حتما یک چیز کاملا جدید و ناشناخته را تولید کنید، بلکه میتوانید محصولات محبوب در بازار را به شیوهای بهتر و بهبود یافته در اختیار مردم قرار دهید این همان کاری است که مبتکران برتر انجام میدهند.
جذب و حفظ استعدادهای مختلف
افراد خلاق و مبتکر خواهان کار برای شرکتها و کسب و کارهای نوآورانه هستند. علاوه بر این نسل هزاره جدید (نسل هزاره: کسانی که در هزارهی سوم وارد فضای اجتماعی یا فضای کسب و کار میشوند) به دنبال مشارکت بیشتر، استقلال و برابری هستند. متخصصان جوان همچنین به دنبال همکاری و تیم سازی در فضاهای کار اشتراکی هستند تا دانش، مهارت و تجربه خود را به اشتراک بگذارند و توسعه دهند و خود را به چالش بکشند؛ بنابراین شما به یک فرهنگ نوآوری Innovation نیاز دارید تا بتوانید چنین استعدادهایی را جذب کنید.
پاسخ به انتظارات مشتریان
نیازهای مشتریان به طور مداوم در حال تغییر هستند از این رو تغییرات اساسی برای درک نیاز، خواسته و انتظار مشتریان ضروری است. ممکن است یک روز، مشتریان شما دقیقا به آنچه که شما ارائه میدهید نیاز داشته باشند، و روز دیگر ممکن است به چیز دیگری نیاز پیدا کنند. شما نمیتوانید نیازهای مشتریان خود را در طولانی مدت برآورده کنید مگر اینکه مایل به نوآوری Innovation باشید. اگر راکد بمانید، در نهایت کسب و کار خود را از دست خواهید داد. اگر میخواهید قدرت پایداری داشته باشید باید ایدههای جدیدی را مطرح کنید که باعث تحریک مشتریانتان میشود و نیازهای آنها را برآورده میکند.
فراهم کردن مزیت رقابتی
کل فرایند کارآفرینی ریشه در کشف و خلق ایدههای جدید دارد. هنگامی که یک کارآفرین قادر به ایجاد ایده جدید، عملی و کارآمد باشد، این یک مزیت رقابتی برای کسب و کار او در بازار خواهد بود.
نوآوری Innovation در کجا اتفاق میافتد؟
هر شرکت، سازمان و حتی فرد، میتواند نوآور باشد. نوآوری Innovation به کسبوکارهای بزرگ و با منابع مالی برای در خدمت گرفتن مدیران و کارکنان متخصص و ماهر، محدود نیست. کسبوکارهای کوچک نیز زمینه خوبی برای نوآوری دارند. بسیاری از تولیدات مهم دهههای گذشته، توسط کسبوکارهای کوچک معرفی شدهاند و این بخش نشان داده است که قابلیت ایجاد و توسعه نوآوریهای اساسی را دارد. علاوه بر این، نوآوری برای کسبوکارهای کوچک، بسیار حیاتی است و میتواند نقشی کلیدی در موفقیت و توسعه هر چه بیشتر این نوع از کسبوکارها ایفاء نماید.
چگونه یک نوآوری را آغاز کنیم؟
یک روش عملی، ساده و مؤثر، برای نوآور بودن وجود دارد؛ شما میتوانید با اتخاذ چهار گام پیوسته و ایجاد یک برنامه هدفمند و استراتژیک برای عملکرد نوآورانه، به منافع و مزایای نوآوری Innovation دست یابید. مراحل چهارگانه فوق عبارتند از:
- ارزیابی واقعبینانه از وضعیت فعلی؛
- شناسایی نیازهای بالقوه و بالفعل؛
- برنامهریزی برای تغییرات در راستای نیازهای شناسایی شده؛
- اجرا و پیادهسازی تغییرات برنامهریزی شده.
نوآوریها بسته به مقیاس، زمان اتمام و تأثیرات سازمانی و اجتماعی، با یکدیگر متفاوتند. با وجود همپوشانیهای موجود بین انواع نوآوری، دستهبندی نوآوریها میتواند به ایجاد درک مناسبتر از نوآوری و کارکردهای آن کمک نماید. بر این اساس، در این بخش، انواع مختلف نوآوری و شباهتها و تفاوتهای هر یک از آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
الف) انواع نوآوری بر اساس هدف نوآوری:
راهنمای اسلو، بر مبنای هدف نوآوری، اقدام به تعریف ۴ دسته اصلی از نوآوریها نموده است که به ترتیب عبارتند از: «نوآوری در محصول»، «نوآوری در فرآیند»، «نوآوری در بازاریابی» و «نوآوری سازمانی».
۱. نوآوری در محصول: نوآوری Innovation در محصول، معرفی یک خدمت یا محصول است که یا جدید باشد و یا به طور قابلملاحظهای با توجه به مشخصهها وکاربریهایش بهبود یافته باشد. این ارتقاء عملکرد، میتواند در مشخصههای فنی، اجزا، مواد اولیه، نرمافزار بکار گرفته شده، کاربرپسند بودن و یا دیگر ویژگیهای عملکردی باشد. اولین «MP3 player»های قابلحمل، معرفی ترمزهای «ABS»، سیستم مکانیابی جهانی«GPS» و سیستمهای مسیریابی خودرو، از نمونههای بارز نوآوری در محصول بهحساب میآیند.
۲. نوآوری در فرآیند: نوآوری در فرآیند، پیادهسازی یا بهبود یک روش تحویل خدمت یا کالا است که میتواند شامل تغییر در تکنیک، فناوری، تجهیزات یا نرمافزار باشد. برای مثال، میتوان به پیادهسازی تجهیزات اتوماتیک در یک خط تولید یا استفاده از طراحی به کمک رایانه برای طراحی و توسعه یک محصول بهعنوان روشهای جدید تولید و معرفی بارکدخوان یا سیستم شناسایی کالا با امواج رادیویی، بهعنوان نوآوری Innovation در روشهای تحویل اشاره نمود.
۳. نوآوری در روشهای بازاریابی: نوآوری در روشهای بازاریابی، شامل پیادهسازی روش نوینی در بازاریابی است که تغییر چشمگیری در طراحی محصول، بستهبندی، تبلیغات و قیمتگذاری را باعث شود. هدف از نوآوری Innovation در بازاریابی، شناسایی نیازهای مشتریان، گشودن بازارهای جدید یا پیدا کردن جایگاه برای محصولات شرکت در بازار موجود، با هدف افزایش فروش شرکت است. ویژگی بارز نوآوری در بازاریابی، در مقایسه با تغییرات دیگر کسبوکار در بازاریابی، پیادهسازی روشی است که تا به حال توسط شرکت انجام نشده است. روشهای جدید بازاریابی، میتواند برای محصولات جدید و قدیمی بکار گرفته شود. به طور مثال، استفاده از رسانه و قرار دادن کالاها در فیلم سینمایی و برنامههای تلویزیونی برای اولین بار، نوعی نوآوری در روش بازاریابی محسوب میشود.
۴. نوآوری سازمانی: نوآوری سازمانی، پیادهسازی روش سازمانی جدید در رویههای کاری و یا در روابط داخلی و خارجی شرکت است. نوآوری سازمانی، میتواند به کمک کاهش هزینههای مدیریتی، افزایش رضایت شغلی (در نتیجه افزایش بهرهوری نیروی کار)، دسترسی به داراییهای نامشهودی چون اطلاعات کدگذاری نشده خارجی یا کاهش هزینههای تأمین ورودیهای سازمان، باعث افزایش کارایی سازمان شود. در این مورد نیز، ویژگی بارز نوآوری سازمانی نسبت به سایر تغییرات سازمانی، پیادهسازی روشی است که تا به حال در سازمان وجود نداشته است. بهعنوان مثال، پیادهسازی مباحث توسعه و نگهداشت نیروی انسانی برای اولین بار، سیستمهای آموزش نیروی انسانی در سازمان برای اولین بار، معرفی سیستم مدیریت تولید و مدیریت زنجیره تأمین، مهندسی کسبوکار، تولید ناب و سیستم مدیریت کیفیت، از نمونههای بارز نوآوری Innovation سازمانی محسوب میشوند.
ب) انواع نوآوری از منظر جدید بودن و تازگی:
اکنون میدانیم که نوآوری میتواند روی محصولات، فرآیندها، فعالیتهای بازاریابی و مسائل سازمانی شرکت تأثیرگذار باشد. شما بهعنوان یک فناور و کارآفرین استارتآپی، باید بدانید که نوآوری بهتنهایی کافی نیست. شما برای موفقیت، باید هر لحظه در حال یادگیری باشید، چرا که نوآوری Innovation موفق، منوط به آگاهی مطلوب پیرامون دانش جدید مرتبط با موضوع نوآوری است.
بر این اساس، نوآوری Innovation را از منظر میزان جدید بودن و تازگی، میتوان به سه دسته «نوآوریهای تدریجی یا افزایشی»، «نوآوریهای رادیکال یا انقلابی» و «نوآوریهای غیرمنتظره و شگرف» تقسیمبندی نمود.
۱. نوآوری تدریجی «Incremental»: نوآوری تدریجی، شامل اصلاح، ارتقاء، سادهسازی و بهبود محصول، خدمت، فرآیند و یا روشهای توزیع است. قسمت عمده نوآوریها در این دسته قرار میگیرند.
۲. نوآوری رادیکال یا انقلابی «Radical»: نوآوری انقلابی، معرفی محصول یا خدمتی جدید است که کسبوکار یا صنعت جدیدی را ایجاد نموده و یا باعث یک تغییر چشمگیر در کل صنعت و ایجاد ارزشافزوده میشود.
۳. نوآوری مخرب یا غیرمنتظره «Breakthrough»: این نوع از نوآوری، مبتنی بر بینش علمی و مهندسی به وجود میآید. مردم را شگفتزده میسازد و کاری میکند که بسیاری از مردم آن را غیرممکن میدانند. نوآوری غیرمنتظره، موجب میشود تا چیزی جدید خلق شود و یا نیازی که قبلاً کشف نشده است، پاسخ داده شود. این دسته از نوآوریها، بسیار فراتر از آنچه صاحبان آن فکر میکردند، اثرگذار خواهد بود. نوآوری غیرمنتظره که آن را نوآوری مخرب نیز مینامند، یک صنعت جدید به وجود میآورد یا صنعت موجود را کاملاً دگرگون میکند.
ج) انواع نوآوری بر اساس منابع آن:
در راهنمای اسلو، منابع نوآوری به دو بخش اصلی «تحقیق و توسعه» و «غیر تحقیق و توسعه» دستهبندی شده است. ایده اصلی این دستهبندی، این است که نشان دهد لازم نیست تمام فرآیندهای نوآوری Innovation در واحدهای تحقیق و توسعه و با همکاری سایر نهادهای پژوهشی (دانشگاه یا مؤسسات تحقیقاتی)، ایجاد یا پیادهسازی شوند. بسیاری از کسبوکارهای کوچک، با هیچ واحد تحقیق و توسعهای در ارتباط نیستند. تعداد کمی از آنها، واحد تحقیق و توسعه درون سازمانی دارند و در بسیاری از این واحدها، نوآوری با اتکا به مهارت و خلاقیتهای کارکنان عملیاتی، ایجاد میشود.
د) انواع نوآوری بر اساس استراتژی:
بر اساس استراتژی اتخاذشده از سوی شرکت، نوآوری را میتوان به دو دسته اصلی «نوآوری باز» و «نوآوری بسته» تقسیم نمود.
۱. نوآوری باز: نوآوری باز، متشکل از استراتژیهایی است که کسبوکار میتواند فناوریهای مورد نیاز خود را از منابع متعدد درونی و بیرونی به دست آورد. در این حالت، یک استراتژی تعاملی و مبتنی بر همکاریهای تحقیقاتی، از سوی بنگاه اتخاذ میشود تا بتواند فناوری مدنظر خود را در پروژههای تحقیقاتی مشترک و یا حتی خرید آن از یک منبع خارجی، به دست آورد.
۲. نوآوری بسته: در این نوع از استراتژی نوآوری، بهکارگیری باهوشترین نیروی کار، برای دستیابی به فناوریهای توسعهیافته بومی مدنظر قرار میگیرد. طبق این استراتژی، هر واحد، میبایست محصولات و خدمات خود را بهصورت درونزا توسعه دهد و اولین بخشی باشد که آنها را به بازار روانه مینماید. بر این اساس، واحدی که در تحقیق و توسعه هزینه نماید، در نهایت بازار را به دست میگیرد. این استراتژی، توصیه میکند که کسبوکار، بهشدت در مسئله مالکیت فکری جدیت داشته باشد تا در بازار رقابت و سودآوری به موفقیت برسد.
نوآوری بالا به پایین و نوآوری پایین به بالا
یکی دیگر از ویژگیهای نوآوری Innovation در سطح بنگاه که باید به آن دقت داشته باشیم، مسیر بالا به پایین یا پایین به بالا در نوآوریهای ایجاد شده است.
نوآوری بالا به پایین یا «Top Down Innovation»، این مزیت را دارد که گامها و اهداف سازمانی، همراه با بودجههای مرتبط با آنها، از سوی افراد صاحب قدرت تعیین شده و سپس، پیادهسازی آنها بر عهده کارکنان شایسته قرار میگیرد. بهنوعی میتوان گفت که نوآوریهای بالا به پایین، یک حالت دستورالعمل مانند داشته و افرادی که پروژههای نوآورانه را به پیش میبرند، دخالتی در مسائل مالی و هدفگذاریهای کلان نوآوری نخواهند داشت. برای مثال، از سوی مدیریت مشخص میشود که «ما به دنبال بازارهای جدید هستیم»، «ما باید بخشی از خط تولید خود را از رده خارج کنیم»، «ما باید با محصولی جدید در بخش مشخصی از بازار رقابت نماییم»، «ما باید در اتوماسیون سرمایهگذاری کنیم» و …؛ چنین دستورالعملهایی؛ هیچ شک و شبههای در برنامه آینده شرکت به جا نمیگذارد. گفتنی است، تنها محدودیت نوآوری از بالا به پایین، منابع انسانی ماهر و متخصص؛ برای اجرا و پیادهسازی دستورالعملهای تدوینشده است.
نوآوری پایین به بالا «Bottom Up Innovation»، از درون سازمان نشأت میگیرد. در این رویکرد، نوآوری Innovation از سوی هر یک از کارکنان، در هر رده سازمانی، استقبال میشود. نوآوری پایین به بالا، یک میدان بزرگ و فرصتی مناسب برای نوآوران محسوب میشود، کسانی که متفاوت فکر میکنند، کسانی که بسیار سؤال میکنند، کسانی که از سکون و ایستا بودن فراری هستند و با دیدی متفاوت به دنبال تغییر و تکامل هستند. این افراد، در اغلب موارد، برای مدیران ارشد سازمان مشکلساز بوده و در عین حال، آینده و حیات سازمان به آنها پیوند خورده است. نوآوران شاغل در بدنه شرکت، با هدف اجرای ایده خود، همواره در پی ایدهپردازی و تلاش برای متقاعدسازی مدیران هستند.
سنجش نوآوری
تاکنون دریافتید که نوآوری چیست، در چه مواقعی رخ میدهد و انواع آن کدام است. پرسش دیگری که ممکن است به ذهن متبادر گردد، این است که میزان نوآور بودن کسبوکار خود را چگونه میتوان سنجید؟ به عبارت بهتر، آیا روشی وجود دارد تا بتوان بر مبنای آن، تشخیص داد که یک کسبوکار نوآور محسوب میشود؟ در این بخش، به اندازهگیری و ارزیابی نوآوری بهعنوان اساس و بنیان عملکرد پایدار و رشد کسبوکار میپردازیم.
معیارهای نوآوری، سنجههای سازمانی هستند که به دستهبندی تواناییها و قابلیتهای سازمان در نوآوری و ثبت موفقیتهای آن، کمک مینمایند. این معیارها، به دلایل زیادی ارزشمند هستند و برای تمامی شرکتها، اعم از استارتآپهای کوچک و شرکتهای بزرگ بینالمللی، قابل استفاده خواهند بود. مهمترین مزیت معیارهای فوق، کمک به مدیریت ارشد برای تصمیمگیری مبتنی بر دادههای واقعی و ملموس است.
موفقیت اندازهگیری نوآوری، بستگی به نوع نوآوری و روش کسبوکار در اندازهگیری آن دارد. با توجه به تفاوتهای موجود در انواع نوآوری و نیز، اولویتهای متفاوت کسبوکارهای مختلف، روشهای اندازهگیری نوآوری نیز میتواند کاملاً متفاوت گردد. یک کسبوکار خاص، ممکن است بر انتظارات مالی و اهداف کمّی متمرکز شود و در مقابل، کسبوکار دیگر، ترکیبی از انتظارات کمّی و کیفی را مدنظر قرار دهد. با تمام این تفاصیل، چیزی که مشخص است، این است که اندازهگیری مشخص و عملی نوآوری، فرآیند نوآوری Innovation را تسهیل نموده و باعث ایجاد نتایج نوآورانه فراوانی در کسبوکار خواهد شد.
در نوآوری، سه جزء متمایز و در عین حال، مرتبط وجود دارد. «منابع یا ورودیها»، مانند پول و نیروی انسانی که به «فرآیندی» که آنها را تغییر میدهد و رویشان کار انجام میدهد، وارد میشوند. «خروجی یا نتایج»، مانند پول بازگردانده شده یا سایر منافع غیرمستقیم نیز، جزء سوم به شمار میرود. تقویت برند، کسب دانش و مواردی از این قبیل، از مصادیق منافع غیرمستقیم است که میتوانند در دیگر مقاصد و اهداف کسبوکار اعمال شوند. برای اندازهگیری نوآوری، باید بر این سه جزء متمرکز بود.
چه نوع نوآوریهایی باید سازمان شما انجام دهد، تا به اهداف تعریف شده دست یابیم؟ با استفاده از استراتژیها و اهداف خود، قضاوت کنید که چه چیزهایی نیاز به توجه و انرژی زیاد داشته و چه چیزهایی نیاز چندانی ندارد. برای نقطه شروع، چند مورد از معیارهای لیست زیر را در نظر گرفته و دنبال کنید. همواره تعادل بین معیارهای مختلف داخل دستهها و بین دستهها را به یاد داشته باشید.
- منابع مالی صرف شده: بودجههای تخصیص داده شده، وامها، ریسک سرمایه و …
- منابع انسانی: شما باید دنبال کنید که چند نفر به یک فعالیت نوآورانه اختصاص داده شدهاند. البته مهم است که تعداد افراد کلیدی استفاده شده را رصد نمایید. مهم است که شما بدانید، کجا و چگونه این افراد وقت خود را صرف مینمایند.
- تعداد ایدههای ارائه شده: ایدهها بسیار مهم هستند. بسیاری از شرکتها فکر میکنند که کمبود ایده دارند. این در حالی است که برخی دیگر، با این چالش مواجه نیستند. اگر شما این معیار را اندازهگیری نکنید، نخواهید فهمید که واقعاً مشکل کمبود ایده دارید یا خیر. اگر این اندازهگیری نتیجه داد که شما ایدههای کافی و بزرگ ندارید، نیاز است تا دریابید که چه گامهایی برای رفع این کمبود باید بردارید.
- مخارج و هزینههای تحقیق و توسعه: کسبوکار شما، سالانه چه میزان برای خرید نتایج تحقیقات خارج سازمانی هزینه مینماید.
از دیدگاه فرآیندی، معیارهای زیر برای اندازهگیری پیشنهاد میشوند:
- منابع صرف شده به ازای هر پروژه یا میانگین منابع اختصاص یافته: پروژه باید مؤثر و در عین حال، پربازده باشد. بسیاری از شرکتها، میتوانند به راحتی بازده را اندازهگیری کنند، شما میتوانید از این شرکتها کمک بگیرید ولی نباید در آنجا متوقف شوید!
- تعداد ایدههایی که از مرحلهای به مرحله بالاتر انتقال یافته است: اگر فرآیند نوآوری قرار بود نتیجهبخش باشد، آیا الان واقعاً در حال کار کردن است؟ در هر لحظه از زمان، چه اتفاقی درون آن در حال رخ دادن است؟
در نهایت، در ارتباط با خروجیها میتوان از معیارهای زیر استفاده نمود:
- تعداد محصولات و سرویسهای جدید ارائه شده به بازار: شما نیاز دارید که بدانید در انتهای فرآیند چه چیزی خارج میشود.
- کسب سود و درآمد افزایشی: انواع نوآوری Innovation (تغییر فرآیند، تولید محصول جدید یا بهبود خدمات)، در هر حالت بایستی بر روی سود و منافع تأثیرگذار باشد.
- نرخ بازگشت سرمایه در فعالیتهای نوآورانه: آیا شما بازگشت سرمایه کافی به ازای سرمایهگذاری که کردهاید، داشتهاید. نرخ بازگشت سرمایه، یک معیار کلیدی برای این است که شما تعیین کنید که چقدر در نوآوری سرمایهگذاری نمایید.
- خروجی غیرمستقیم و غیرپولی: تعداد ثبت اختراع، ثبت علائم تجاری و مقالات علمی تولیدشده از سوی پرسنل، باید مدنظر قرار گیرند.
بررسی نحوه عملکرد شرکتها در زمینه اندازهگیری نوآوری، نشان میدهد که برخی از معیارهای مرسوم نوآوری Innovation که اغلب استفاده میشوند، به شرح زیر است:
- درصد فروش سال جاری بهواسطه محصول جدید عرضه شده در چند سال اخیر: یک مطالعه نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد از شرکتها، از این معیار استفاده میکنند.
- مخارج تحقیق و توسعه: این معیار، با این فرض همراه است که میزان هزینه در تحقیق و توسعه، با میزان کالاهای نوآورانه، یا خدمات و فرآیندهای نوآورانه که به جامعه و بازار عرضه میشود، رابطه مستقیمی دارد.
- ثبت اختراع، علائم تجاری، مقاله و کپیرایت: برخی از شرکتها، دارای فعالیتهای گستردهای در زمینه ثبت اختراع هستند و از این طریق، ظرفیتهای نوآورانه خود را ارتقاء میبخشند.
به یاد داشته باشید که سنجش نوآوری، همواره کمّی نیست. با توجه به اینکه تعداد معیارهای نوآوری زیاد است و تعداد خیلی زیاد یا خیلی کم از آنها منطقی نیست، باید زمان و منابع در دسترس را در نظر بگیریم. کارشناسان نوآوری، تعداد ۸ الی ۱۲ معیار برای اندازهگیری سه جزء نوآوری را توصیه میکنند. توجه نمایید که مهمتر از اندازهگیری کاملاً دقیق، آغاز پروژه اندازهگیری نوآوری Innovation است (حتی اگر با اشتباهاتی در ابتدای امر، همراه باشد).
۷ دلیل که کارآفرینان باید خلاقانه فکر کنند
۱) کارآفرین خلاق راحتتر تغییر جهت میدهد
خلاقیت کلید خلق ایدهها و فرآیندهای جدید است. گاهی اوقات، کارآفرینان با خلق اولین ایده خود احساس میکنند که هرگز دوباره خلاق نخواهند شد یا دیگر نیازی به خلاقیت ندارند. اما کارآفرینانی واقعا پیشرفت میکنند و موفق میشوند که میتوانند بارها و بارها از خلاقیت خود استفاده کنند و میتوانند برای مقیاس پذیری شرکت یا پیشی گرفتن از رقبای خود به راحتی تغییر جهت دهند.
۲) کارآفرینان خلاق ایدههای غیر مرسوم را خلق میکنند
اگر شما هم مانند همه مردم فکر کنید، تفکر سنتی شما را به همان شیوهای که بقیه عمل میکنند هدایت میکند. اما اگر میخواهید موفق شوید باید خلاقانه فکر کنید و روشهای استاندارد را به چالش بکشید.
تفکر خلاقانه معمولاً منجر به نوآوری Innovation میشود. برای مثال شرکت اپل را در نظر بگیرید، قبل از آیفون، همه یک تصویر ذهنی مشابه از تلفن داشتند. اما اپل آمد و مفهوم آن را برای همیشه تغییر داد. اکنون وقتی که اسم “تلفن” را میشنوید، چیزی شبیه به یک صفحه در ذهنتان مجسم میشود.
یک کارآفرین برای اینکه بتواند از مرزهای معمول و عادی عبور کند یا خارج از چارچوب فکر کند نیاز به خلاقیت و کمک گرفتن از تخیل خود دارد. این امر به کارآفرین اجازه میدهد تا فراتر از راه حلهای سنتی فکر کند و ایدههای جدید، جالب، متنوع و در عین حال دارای پتانسیل موفقیت را پیدا کند.
۳) باقی ماندن در بازار رقابت یک رویکرد خلاقانه را میطلبد
برای رسیدن به موفقیت و حفظ دوام و پایداری خود باید رویکردی خلاقانه و متفاوت از رقبای خود را در پیش بگیرید و به مردم نشان دهید که از رقبای خود متفاوت هستید.
۴) پیش بینی تغییرات
خلاقیت در پیشبینی تغییراتی که در داخل و خارج از کسب و کار رخ میدهد نیز مفید است. در شرایط پیچیده امروز، شرایط کسب و کارها در بازار نیز به سرعت در حال تغییر هستند. در نتیجه، محصولات، تکنیکها و روشهای قدیمی بی فایده هستند. در چنین شرایطی پیشبینی تغییرات تنها با خلاقیت امکان پذیر است.
۵) کمک به توسعه محصول و بهبود کسب و کار
خلاقیت به توسعه روشهای جدید برای بهبود یک محصول یا خدمات موجود و بهینه سازی یک کسب و کار نیز کمک میکند.
۶) یافتن ارتباط بین موضوعات مختلف
گاهی اوقات، حالا یا به دلیل یک روال روتین یا عادت، روند تفکر در امتداد فرآیندهای تعریف شده یا مفاهیم از پیش تعیین شده پیش میرود. خلاقیت افراد را قادر میسازد موضوعات متفاوت و نامربوط را به هم وصل کرده و ایدههای کارآفرینی موفقی را به دست آورند. ادغام زمینههای مختلف معمولاً تقاطعهای جالبی را ایجاد میکند که موجب ایجاد نیچ (nich) جدیدی در بازار میشود.
۷) ایجاد نیچ جدید از طریق خلاقیت
در کارآفرینی، مهم است که جنبههای جدیدی از تجارت سنتی مورد بررسی قرار گیرد. این میتواند به صورت تغییر نحوه تحویل، تولید یا حتی چگونگی تهیه مواد اولیه محصول باشد. تمامی این زمینهها میتوانند نیچی ایجاد کنند که پتانسیل بسیار خوبی در کسب و کار داشته باشد.
نوآوری تنها ابزار موجود برای حل مشکلات جهان امروز است
جهان مملو از موضوعاتی است که حل آنها دشوار است؛ اما درعینحال، انسانها بهطور مداوم به دنبال یافتن راهحلهایی همراه با خلاقیت هستند. ما نمیتوانیم مشکلات را با همان تفکری حل کنیم که هنگام بروز آنها داشتیم؛ در حقیقت، به ایدهها و راهکارهای جدید و خلاقانه احتیاج داریم. مشکل اینجاست که چنین راهکارهایی از تفکر خطی و فرایندهای ساده حل مسئله پدید نمیآیند و نیاز به پرورش تفکر خلاق دارند. میل و اشتیاق رسیدن به هدف به همراه یک تفکر متفاوت، جدید و آیندهنگر و درنهایت، ارائه راهکارهای سازنده برای مقابله با مسائل سرسخت امروزی، امری لازم و ضروری است.
نوآوری عامل حرکت چرخهای پدیده جهانی کارآفرینی است
امروزه خلاقیت،نوآوری Innovation و کارآفرینی یک پدیده جهانی است که درحالحاضر، در بازارهای نوظهور مانند چین و هند رو به رشد است. مشکلات مرتبط با زنان و جوانان نیاز به راهحلهای نوآورانه دارند و کارآفرینان زمین بازی بزرگی را در مقابل خود میبینند که برای ورود به آن باید راهکارهای جدیدی ارائه کنند؛ راهکارهایی که بر کیفیت زندگی این بخشها تاثیر میگذارد و دنیا را جای بهتری برای زندگی میکند.
دولتهای مرکزی و ایالتی در بیشتر کشورها درک کردهاند که کارآفرینی ابزاری برای موفقیت و رونق اقتصادی و اجتماعی است و برای پیشبرد تلاشهای کارآفرینی و به ثمر رساندن آنها باید در طرحها و برنامههای مختلف مشارکت کنند و نقش موثری داشته باشند. به همین دلیل، در سالهای اخیر حضور سرمایهگذاران جدید گامی بزرگ در جهت خلق کسب و کارهای جدید بوده است که با خلاقیت و نوآوری Innovation شکل میگیرند و در راه خدمترسانی به بشر تلاش میکنند.
پیشرفت در تکنولوژی به کمک نوآوری در کارآفرینی آمده است
امروزه، اینترنت اشیا (که خود نوآوری Innovation بزرگی در زندگی بشر است) با امکان ایجاد اتصال و بهاشتراکگذاری دادهها بین همه دستگاههای دیجیتال، کمک بزرگی به خلاقیت در کسب و کار کرده است. این تکنولوژی به شکلگیری مدلهای جدید کسبوکار و ایجاد جریانات جدید درآمدزایی برای استارتاپها و حتی سازمانهای بزرگ و قدیمی یاری رسانده است؛ و این فرصت را به آنها داده که به روشهای جدید و هیجانانگیزی سودآوری داشته باشند.
این فناوری، معادلات رقابت در بازار را نیز تغییر داده است و به شرکتهای کوچک و بزرگ فرصت یکسان برای رقابت در اکوسیستم داده است.
همچنین، دسترسی روزافزون به آموزش آنلاین رایگان یا کم هزینه امکان افزایش مهارت و دانش در همه انسانها در تمام نقاط دنیا را به وجود آورده و باعث ایجاد اشتیاق فراوان برای یادگیری و یا تبدیل دانش به تخصص و خلق راهکارهای عملی شده است. کارآفرینان مبتدی و نوپا اما مسلح به دانش روز، پا به عرصه رقابت گذاشتهاند و ایدهها و راهکارهای خلاقانه خود را از طریق اینترنت اشیا و دیگر تکنولوژیهای روز عملی و به دنیا معرفی میکنند.
نوآوری در کارآفرینی به سازگاری با محیط پویا و تغییرات سریع شرایط کاری کمک میکند
نسل هزاره، مشاغل خود را با سرعت بیشتری عوض میکنند؛ زیرا به دنبال مشارکت بیشتر، استقلال و برابری هستند. این امر تاثیر عمیقی بر فرایند استخدام گذاشته و اکنون کارآفرینان به دنبال راهکارهای مبتنی بر اینترنت در این زمینه میگردند.
فریلنسری، دورکاری و زمانبندیهای انعطافپذیر به عنوان یک سبک زندگی به سرعت در حال رشد است و بخش قابل توجهی از نیروی کار، از خانه کار میکنند و مسئولیت تولید درآمد و ثروت خود را بر عهده میگیرند. همچنین افراد حرفهای جوان در تلاشاند تا در محیطهای فضای کار اشتراکی کار کنند. بنابراین، شبکهسازی و همکاری تیمی گسترش پیدا کرده تا افراد بتوانند دانش، مهارت و تجربه خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
تمام این روندها، سازمانها را وادار میکنند تا به دنبال رویکردها و راهکارهای نوآورانه برای ارتقای تجربه کارکنان در محل کار باشند تا درنهایت، بتوانند بهترین منابع انسانی را در این شرایط جذب و نگهداری کنند.
نوآوری و خلاقیت در کارآفرینی پاسخی است به انتظارات رو به افزایش مشتری
در روند پاسخگویی به انتظارات، نیازها و خواستههای مشتریان تغییرات اساسی لازم است؛ زیرا در دنیای دیجیتال و در حال تغییر امروزی، این موارد دستخوش دگرگونی بسیار شده است. امروزه، مشتریان به دنبال شرکتهایی میگردند که سبک زندگی شخصی آنها را درک کنند و به آنها اولویت دهند و آن را پشتیبانی کنند و در واقع، از چنین شرکتهایی ارزش دریافت میکنند.
همچنین، درحالحاضر، مشتریان کنترل کاملی بر اینکه چه کسی هستند، چه کاری انجام میدهند، چه چیزی میخواهند و از کجا آن را تهیه میکنند، دارند. این انتخابهای گسترده در مقابل مصرفکننده باعث شده تا سازمانها وادار شوند که با رویکردهای نوآورانه به دنبال جذب مشتری باشد. آنها با استفاده از ابزارهای انسانمحور در جهت بهبود تجربه مشتری گام برمیدارند و در پی کشف و خلق راههای جدید برای ارائه محصولات و خدمات نوین هستند.
عوامل تشدید کننده خلاقیت و نوآوری
انگیزههای بیرونی: به همه انگیزههایی که از جامعه به فرد القاء میگردند گفته میشود.
انگیزههای درونی: انگیزههایی که از درون شخص، منشاء میگیرند را انگیزههای درونی مینامند.
ابزارها: برخی فاکتورهای تعیینکننده برای دستیابی به تفکر خلاق و جود دارند که میتوان از آنها به عنوان ابزارهای نوآوری Innovation یاد کرد.
مراحل خلاقیت
- کسب دید و نگرشی موافق نسبت به فکرهای(ایده های)نوین
- حساسیت نشان دادن نسبت به مساله
- آمادگی یافتن برای خلاقیت از طریق کسب مواد خام لازم
- کاربست سلاست فکر
- فعالیت ضمیر ناخود آگاه روی مساله
مولفه های اساسی سازمان خلاق
- ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺧﻼق
- ﺳﺎزﻣﺎن های ﺧﻼق ،ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت وﯾﮋه ای دارﻧﺪ. مهمترﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ اﯾﻦ ﺳﺎزﻣﺎن ها،اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﯾﺮی آنها در روﯾﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺑﺤﺮانهایی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﺼﻮص ﺑﺮ اﺛﺮ رﻗﺎبتهای ﻣﯿﺎن ﺳﺎزﻣﺎن ها ﭘﯿﺶ ﻣﯽ آﯾد.
- محیط خلاق
- اﺻﻮﻻً ﺧﻼﻗﯿﺖ و ﻧﻮآوری ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺗﺒﻠﻮر در ﻣﺤﯿﻂ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ و ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب ﻧﺨﻮاهد ﺑﻮد.ﻣﺤﯿﻂ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب ﺑﺮای ﺗﺮﻏﯿﺐ و ﭘﺮورش ﺧﻼﻗﯿﺖ،ﻣﺤﯿﻄﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎرﻣﻨﺪان را از رﯾﺴﮏ ﮐﺮدن ﺑﺎز ﻣﯽ دارد و ﻓﺸﺎرهای ﮐﺎری را ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ های ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮ ﮐﺎرﮐﻨﺎن وارد ﻣﯽ آورد.
- افراد خلاق
- ﺗﻮاﻧﺎییهای ﺧﻼق، ﺑﻪ ﺧﻮدی ﺧﻮد در ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻮﺟﻮد ﻧﺨﻮاهد آﻣﺪ ﻣﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ اﻓﺮاد درون ﺳﺎزﻣﺎن از وﯾﮋﮔﯽ های ﺧﺎص ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﻨﺪ.
- گروه خلاق
- ﮔﺮوه ﺧﻼق ، ﮔﺮوهی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم اﻋﻀﺎی آن ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﺗﺸﺮﯾﮏ ﻣﺴﺎﻋﯽ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮای دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ روشهای ﺣﻞ ﻣﺴﺎﯾﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ آن را ﺑﻪ عهده ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ ﮐﻮﺷﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ
- رهبر خلاق
- ﺳﺎزﻣﺎن و ﮔﺮوه ﺧﻼق ﺑﻪ رهبری ﺧﻼق ﻧﯿﺎز دارد ﮐﻪ در اﯾﺠﺎد و نگهداری ﻓﺮهنگ ﺧﻼق داﺧﻠﯽ و ﺗﺮﻏﯿﺐ و ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪن اﻧﮕﯿﺰه ﺑﺮای رﻓﺘﺎر ﺧﻼق ﺳﺎزﻣﺎن و ﺑﺮای رﻓﺘﺎر ﺧﻼق اﻓﺮاد ﮐﻮﺷﺎ ﺑﺎﺷﺪ.
ویژگی های فرهنگ سازمانی سازمان های نوآور
پذیرش ابهام : تاکید بسیار زیاد بر عینیت و شرح جزییات، خلاقیت را محدود میکند.
تحمل غیر عملی بودن: افرادی که برای مسایل مختلف راه حلهای غیر عملی و حتی احمقانه می یابند، سرکوب نمیشوند، زیرا آنچه ابتدا نشدنی به نظر می آید ممکن است سازمان را به راه حلهای نو رهنمون شود .
نظارتهای خارجی کم: میزان قوانین ، مقررات ، خط مشی ها و سایر نظارتها مشابه، بسیار کم است.
تحمل مخاطره: کارکنان برای تجربه کردن تشویق می شوند، بدون آنکه نگران شکست در تجربههای خود باشند. اشتباهات به عنوان فرصتهای آموزشی تلقی می شوند .
تحمل تعارض: پراکندگی عقاید تشویق می شود.هماهنگی و توافق بین افراد و واحدها به عنوان نشانه ای از موفقیت تلقی نمی شود .
تاکید بر هدف به جای وسیله: هدفهای روشنی وضع می شوند و افراد تشویق می شوند تا راه حلهای جایگزین برای دستیابی به هدفهای خودشان بیابند. تاکید بر هدف نشان دهنده امکان وجود پاسخهای درست متعدد برای هر مسئله است .
تاکید بر نظام باز: سازمان از نزدیک محیط را می بیند و در برابر دگرگونیهای محیطی به سرعت واکنش نشان می دهد.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.