تست ایده چیست ؟
تست ایده یک روش کاربردی است که برای ارزیابی ایدههای جدید برای تجارت و کارآفرینی استفاده میشود. در این تست، ایدهها بر اساس شاخصهای مختلفی مانند فرصتهای بازار، توان رقابتی، درآمدزایی و ریسکها مورد بررسی قرار میگیرند. این تست به کارآفرینان کمک میکند تا ایدههای خود را با دقت بیشتری بررسی کنند و تصمیم به سرمایهگذاری در آنها بگیرند. هدف این تست، شناسایی ایدههای مستحق استفاده و رد کردن ایدههای غیرقابل پیشرفت است.
نمایش فهرست این آموزش :
- پنج گام تفکر طراحی تست ایده کارآفرینی
- ۱- همدلی کنید (Empathize)
- ۲- مسئله را تعریف کنید (Define the problem)
- ۳- ایدهپردازی کنید (Ideate)
- ۴- نمونهی اولیه بسازید (Prototype)
- ۵- آزمایش کنید و بازخورد بگیرید (Test and get feedback)
- 1. اهمیت طراحی تست ایده در کسب و کار
- 2. بهترین روشها برای طراحی تست ایده کارآفرینی
- 3. طراحی تست ایده و تأثیر آن بر توسعه کسب و کارهای نوپا
- اسکمپر چیست ؟
- مفهوم فرصت در تست ایده کارآفرینی
- ارتباط فرصت با ایده در تست ایده کارآفرینی
- تشخیص فرصت در تست ایده کارآفرینی
- نظر بازار به تست ایده کارآفرینی چیست؟
- ۵ روش ذهنی برای ارزیابی یک تست ایده کارآفرینی کسب و کار
- خلاقیت در ایده کارآفرینی
پنج گام تفکر طراحی تست ایده کارآفرینی
۱- همدلی کنید (Empathize)
همدلی کردن یعنی مطلع شدن از دغدغهها، نگرانیها، نیازها و خواستههای کسی که مخاطب حل مسئله ماست. اگر قرار است کسبوکاری راهاندازی کنیم؛ قطعاً افرادی وجود دارند که میخواهند از محصول یا خدمت ما استفاده کنند. در اینجا باید بتوانیم با آنها همدلی کنیم؛ یعنی پای صحبتهایشان بنشینیم و ببینیم آنها دنبال چه چیزی هستند و چه انتظاراتی دارند. وقتی پای رشد و توسعهی فردی و طراحی زندگی شخصی خودمان در میان باشد؛ آن کسی که باید با او همدلی کنیم، خودمان هستیم. همدلی با خود یعنی خودمان را دقیقتر بشناسیم؛ یعنی از نقاط قوت و ضعف، استعدادها و توانمندیها، تیپ و صفات شخصیتی، باورها و مدل ذهنی، سبک ارتباطی، نظام ارزشی و چشمانداز شخصی، الگوهای فکری، احساسی و رفتاری خودمان مطلع شویم. همهی اینها حاصل نخواهد شد، مگر اینکه برای خودشناسی وقت بگذاریم.
۲- مسئله را تعریف کنید (Define the problem)
وقتی توانستیم با دیگران یا خودمان همدلی کنیم، حالا میتوانیم بفهمیم مسئلهای که باید حل شود چیست. گاهی اوقات ما در کلاف تصمیمگیری گم میشویم؛ زیرا از ابتدا سراغ مسئلهی درستی نمیرویم. مهم است که بتوانیم مسئلهی اصلی را کشف کرده و درست تعریفش کنیم. برای مثال، وقتی بحث انتخاب شغل مطرح میشود، اغلب ما، محل کارمان را شرکتی تصور میکنیم که در آن یک اتاق کار به ما دادهاند که باید پنج روز هفته از هشت صبح تا چهار بعدازظهر در آن حاضر باشیم، در حالی که امروزه وظایف مربوط به بسیاری از مشاغل به صورت پارهوقت، پروژهای یا دورکاری قابل انجام است.
وقتی دقیقتر به مسئله نگاه میکنیم، میبینیم هدفمان از پیدا کردن شغل، مواردی مانند درآمد، انجام دادن کار بامعنا و داشتن آزادی عمل است؛ در نتیجه مسئلهمان از پیدا کردن یک شغل تماموقت به کسب درآمد و کار بامعنا تغییر میکند. این ضربالمثل معروف را هم شنیدهایم که میگوید:«تعریف درست صورت مسئله، نیمی از حل مسئله است»؛ بنابراین لازم است که وقت کافی صرف کرده و مسئلهمان را درست تعریف کنیم.
۳- ایدهپردازی کنید (Ideate)
وقتی صورت مسئله تعریف شد، نوبت ایدهپردازی برای یافتن راهحل است. در این بخش هیچ محدودیتی نداریم و میتوانیم از انواع روشهای خلاقانه استفاده کنیم. برخی از روشهای رایجتر که در گام ایدهپردازی تفکر طراحی بهکار گرفته میشوند عبارتند از بارش فکری (Brainstorming)، نقشهی ذهنی (Mind-map) و تهیهی فهرست (List). هدف از این گام آن است که تا میتوانیم راهحلهای مختلف تولید کنیم و هیچ قضاوتی راجع به راهحلها نداشته باشیم. بعد از تولید راهحلها، آنها را از بُعد اقتصادی، فنی و سایر جنبهها میسنجیم و آنهایی را که اجراییتر هستند، از بقیه جدا میکنیم.
۴- نمونهی اولیه بسازید (Prototype)
حالا وقت عمل است. از میان راهحلهایی که در گام قبلی ایجاد کردیم، یکی از آنها که اجراییتر است و کمترین ریسک را دارد انتخاب کرده و اجرا میکنیم. وقتی حرف از ساختن نمونهی اولیه میزنیم، منظورمان ساختن چیزهای عجیب و غریب نیست. برای کسی که میخواهد کتاب داستان بنویسد، ارسال داستان کوتاه برای یکی از مجلات مرتبط، یک نمونهی اولیه است. برای کسی که میخواهد از طریق اینترنت دستگاه تصفیه آب خانگی بفروشد، نمونهی اولیه ساختن یعنی وبلاگی ایجاد کند و محصولاتش را در آن معرفی نماید. کسی که میخواهد با شخص دیگری وارد رابطهی عاطفی شود، میتواند راجع به موضوعی سر صحبت را با طرف مقابل باز کند و ببیند تا چه حد در فضای فکری مشترکی قرار دارند. هدف از ساختن نمونهی اولیه این است که تا آنجا که میتوانیم راجع به خودمان، ایدهمان و دنیای پیرامونمان یادگیری داشته باشیم.
۵- آزمایش کنید و بازخورد بگیرید (Test and get feedback)
بعد از ساختن نمونهی اولیه نباید به همین مقدار اکتفا کنیم؛ بلکه باید تا آنجا که میتوانیم نظرات دیگران را هم دریافت کنیم و بفهمیم از چه زوایای دید دیگری هم میتوان به این مسئله نگاه کرد. پس از این گام، ممکن است بفهمیم در مسیر درستی گام برمیداریم و گام بعدی را طراحی کنیم یا متوجه شویم راهحلمان نیاز به اصلاحاتی اساسی دارد یا حتی به این نتیجه برسیم که این اصلاً آن چیزی نیست که دنبالش بودیم.
هر چند این پنج گام را به ترتیب ذکر کردیم؛ اما فرآیند تفکر طراحی بهندرت مطابق این مراحل پیش میرود. گاهی مستقیماً از گام سوم آغاز میکنیم؛ اما به گام اول برمیگردیم تا بفهمیم دغدغههای اصلی چه بودهاند. گاهی بلافاصله بعد از گام دوم، مستقیماً سراغ گام چهارم میرویم و نمونهی اولیه را میسازیم. این فرآیند آنقدر تکرار میشود تا در نهایت به راهحلی میرسیم که مطلوبمان باشد. در هر صورت باید به یاد داشته باشیم، سوگیری نسبت به عمل یک اصل اساسی محسوب میشود؛ یعنی هر جا میتوانیم اقدامی در جهت روشنتر شدن صورت مسئله و رسیدن به راهحل بهتر انجام بدهیم، باید دست به کار شویم.
تفکر خلاق و حل مشکل دو بخش مهم از فرآیند طراحی هر سیستمی هستند. شما با انجام درست این دو فرآیند ایدهها را به شکلی نوآورانه به روز و با سیستم خود همگام سازی میکنید. از سوی دیگر مواردی که مانع خلاقیت میشوند را از میان بر میدارید. یکی از تکنیکهای مفید و موثر در تفکر طراحی استفاده از راهکار اسکمپر است.
1. اهمیت طراحی تست ایده در کسب و کار
بلافاصله پس از ایدهی کارآفرینی، طراحی تست ایده یک مرحله بسیار مهم به حساب میآید. در این مقاله، به بررسی اهمیت و نقش طراحی تست ایده در کسب و کار خواهیم پرداخت و به ویژگیها و مزیتهای این روش خواهیم پرداخت.
- معرفی طراحی تست ایده
- نقش طراحی تست ایده در کسب و کار
- ویژگیها و مزیتهای طراحی تست ایده
2. بهترین روشها برای طراحی تست ایده کارآفرینی
در این مقاله، به بررسی بهترین روشها و راهکارهای طراحی تست ایده کارآفرینی خواهیم پرداخت. از روشهای مشتری مداری گرفته تا تکنیکهای نظرسنجی و آزمایشها، همه را به صورت جامع بررسی خواهیم کرد.
- معرفی روشهای طراحی تست ایده
- روش مشتری مداری
- روش نظرسنجی
- روش آزمایش و ارزیابی
- مزایا و معایب هر روش
3. طراحی تست ایده و تأثیر آن بر توسعه کسب و کارهای نوپا
کارآفرینان نوپا معمولاً با محدودیت منابع و ریسکهای بالایی روبرو هستند. در این مقاله، به بررسی تأثیر طراحی تست ایده بر توسعه کسب و کارهای نوپا خواهیم پرداخت و نکاتی را برای بهبود این فرآیند مطرح خواهیم کرد.
- معرفی کسب و کارهای نوپا
- تأثیر طراحی تست ایده بر توسعه کسب و کارهای نوپا
- نکات بهبود طراحی تست ایده در کسب و کارهای نوپا
اسکمپر چیست ؟
اسکمپر تکنیکی بسیار موثر برای افزایش خلاقیت و پرورش ایدههای خامی است که در سر داریم. این تکنیک برای حل هر مسالهای که با آن روبه رو میشویم، کاربرد دارد. میتوان گفت اسکمپر فهرستی از سوالهایی است که سبب پرورش ایدههای جدید میگردد. این روش بسیار آسان، اما به طور شگفت آوری قدرتمند است. در روش اسکمپر شما حتی میتوانید از ایدههای موجود استفاده کنید و آنها را به ایده اختصاصی خودتان تبدیل کنید.
SCAMPER که هر حرف آن برگرفته از یک روش است، شما را در خلق ایدههای جدید یاری میکند:
Substitute :S (جایگزین کردن) مثلا جایگزین کردن اپلیکیشن موبایل به جای تلفن زدن در فرآیند تاکسی گرفتن.
Combine :C (ترکیب کردن) مثلا ترکیب کردن قابلیت فیلمبرداری دوربین موبایل و سیستم تشخیص چهره در فرآیند باز کردن قفل گوشی.
Adapt :A (اقتباس کردن، تطبیق دادن، سازگار کردن) مثلا استفاده از برنامههای محبوب پیامرسان نظیر تلگرام در وبسایتها برای سازگاری با عادتهای مشتریان.
Magnify :M (تقویت کردن) مثلا افزودن قابلیت زوم کردن روی تصاویر در اینستاگرام.
Put to Other Uses : P (به کار بردن در دیگر کاربردها) مثلا استفاده از دوربین موبایل به جای اسکنر در اپلیکیشنهایی نظیر CamScanner، Adobe Scan و Office lens.
Eliminate or Minify :E (حذف کردن یا کاهش دادن) مثلا کم کردن اِلمانهای موجود در یک صفحه برای تاکید بیشتر روی یک مورد خاص.
Rearrange or Reverse :R (معکوس کردن یا چینش مجدد) مثلا برعکس کردن روند چت در سایت. به جای اینکه منتظر ارسال پیام از سوی کاربر باشیم، خودمان سر صحبت را باز کنیم.
چگونه از اسکمپر استفاده کنیم؟
در ابتدا مسالهای که مایل به حل آن هستید را در نظر بگیرید. این مساله هر چیزی میتواند باشد. چه مشکلی در زندگی شخصی یا محل کار شما یا محصول یا سرویسی که قصد گسترش و بهبود دادن آن را دارید. بعد بوسیله فهرست این تکنیک درباره آن سوالهایی از خود بپرسید. این سوال ها سبب میشود در مورد مساله مورد نظر به طور متفاوتی فکر کنید و به راه حل های جالبی برسید.
در انتهای کارگاه مدرسی به تمرین ابزارهای تفکر طراحی با طرح مساله واقعی پرداخت. مسئله حول محور دانش آموزان، انتخاب رشته و شغل بود که شرکت کنندگان صورت رقابت تیمی و ارائه راهکارهای خلاقانه در ۶۰ ثانیه آن را اجرا کردند. آنها با در گروههای ۳ یا ۴ نفره به بررسی ابعاد این مسئله پرداختند و با استفاده از تکنیک اسکمپر راه حلهای متنوعی ارائه کردند. این راهحلها به کمک مدرس کارگاه، آرش مدرسی، ساماندهی شد و منجر به شکلگیری یک استارتآپ جالب شد و قرار شد گروهی از شرکت کنندگان علاقهمند به این زمینه روی موضوع کار کنند.
هنگامی که از مدل مالی خود مطمئن شدید، برنامه ریزی مرحله اول کار خود را ادامه دهید. ایدههای خود را به واقعیت پیوند دهید.
در بین تیم و مربیان خود از رسالت، هدف، کلیدهای موفقیت، بازار هدف، مزیت رقابتی و استراتژیهای اساسی بحث کنید. این کار سبب میشود که همه افراد در روند برنامه ریزی درگیر شده و با هماهنگی یکدیگر مراحل بعدی را شروع کنند.
منبع سرمایه خود را شناسایی کنید.
به طور کلی کارآفرینان فقط برای کسب پول وارد دنیای کسب و کار نمیشوند اما باز هم پول یک امر حیاتی است تا تجارت شکل بگیرد.
برخی از منابع مالی قابل دستیابی عبارتند از نقدینگی موجود، پول افرادی که از جمله نزدیکان شما هستند(دوستان و خانواده)، کارتهای اعتباری یا وام. بسته به میزان مورد نیاز شما، یک منبع مفیدتر میتواند سرمایه گذاران باشند که به دنبال به دست آوردن بخشی از سود و تصمیم گیری روند توسعه کسب و کار باشند و بخشی از مأموریت گسترش ایده را بر عهده بگیرند.
هر کدام یک از منابع مالی را برای به دست آوردن هدف خود انتخاب کنید، بایستی در نظر بگیرید که هر کدام پاداشها و خطرات خاص خود را دارند.
MVP بسازید.
MVP یا حداقل محصول قابل استفاده، بازخورد موردنیاز را قبل از طرح ایده در بازار فراهم میکند. از این گذشته، اگر محصولی که مشتری نمیخواهد را بسازید، برای کسی فایده ای نخواهد داشت.
مینیمال(حداقل محصول) لزوماً به معنای “محصول پایه” نیست. نکته اینجاست که محصولی که از قبل عالی(قابل دوام) باشد و در عین حال جایی برای بهبود داشته باشد، یک محصول حداقل نامیده میشود.
اینگونه است که سازندگان اولیه در تولید محصول، فراتر از تصمیمات هیئت مدیره عمل کرده و برای بهبودی محصول از هرگونه بازخوردی کمک میگیرند.
محور را پیدا کنید
اطلاعات جمع آوری شده از پذیرندگان اولیه به شما کمک میکند تا بفهمید چه عواملی بر تبدیل ایده به کسب و کار مؤثر است و چه چیزی بیشترین پاسخ مخاطبان شما را به همراه داشته است.
ممکن است متوجه شوید که بازخورد آنها کاملاً متفاوت از انتظارات و برنامهریزیهای شما بوده است.
این کار میتواند شما را به سمت “محور” شدن مدل تجاری سوق دهد یا جهت اساسی آن را تغییر دهد. تغییر جهت در تبدیل ایده به کسب و کار به این معنا نیست که شما به طور کامل شکست خوردهاید.
این تغییر جهت به جلوگیری از شکستهای ممکن در راه مدل سازی کمک میکند. محورسازی لزوماً به معنای رها کردن تمامی آموختهها نیست بلکه آن به معنای استفاده از آموختهها برای ایجاد جهت جدید در کسب و کار است.
شما یک مسیر را به سمت مقصد مورد نظر انتخاب کردید و در این راه گم شدید، با محورسازی میتوانید مسیر جدیدی به سمت هدف و تبدیل ایده به کسب و کار پیدا کنید.
مثبت بمانید
بسیاری از افراد مدام درگیر این مسئله هستند که کسب و کارشان با بدبیاری عجین شده است. بنابراین لازم است که در راه تبدیل ایده به کسب و کار مثبت فکر کرده و مطمئن شوید که هیچ بدبینی درگیر تجارت جدید شما نخواهد شد.
شک و تردید در مورد اینکه آیا اشتباهی پیش خواهد آمد یا خیر، شما را از ریسک کردن باز خواهد داشت و این مسئله به ضرر شما خواهد بود.
افراد ایدهها و شغل شما را زیر سوال میبرند، اما اگر به توانایی شما برای غلبه بر آن اعتقادی نداشته باشند، نگرشهای منفی را به شما القا خواهند نمود.
وقتی همیشه مثبت بمانید، هنگامی که اشتباه کردید یا با یک مانع روبرو شدید، روبرو شدن آسان بوده و به راحتی موانع را پشت سر خواهید گذاشت.
هنگامی که اعتقادات محدودکننده خود را شناسایی و بر آنها غلبه کردید، وقت آن رسیده است که روی کار و ایده خود پافشاری کنید. همه کارآفرینان موفق دارای انضباط هستند و از میزان مسئولیت پذیری بالایی برخوردار هستند.
جک کانفیلد نویسنده و سخنران انگیزشی پیشنهاد میکند که هر روز پنج کار انجام دهید تا به هدف خود تبدیل ایده به کسب و کار نزدیک شوید.
برای شروع یک تجارت یا راه اندازی یک محصول، انضباط فوق العاده ای لازم است، بنابراین مهم است که بر روی تبدیل ایده به کسب و کار متمرکز شوید، پیشرفت خود را ردیابی کرده و هر روز به پیشرفت خود ادامه دهید.
چند عادت که به شما کمک می کند در مسیر درست تبدیل ایده به کسب و کار باقی بمانید
- تمایل ایجاد کنید.
- شریک پاسخگویی پیدا کنید.
- خود را با سایر کارآفرینان متفکر و متعهد درگیر کنید تا انرژی و پشتیبانی عاطفی خوبی دریافت کنید.
- از دیگران درس بگیرید. یادگیرنده مداوم باشید.
فرآیند کسب و کار با شناسایی، خلق یا تشخیص فرصت آغاز می شود. در تمامی تحلیل هایی که از مراحل فرآیند کار آفرینی ارائه شده است، یک نقطه مشترک وجود دارد: «تشخیص فرصت در کارآفرینی اولین گام برای راه اندازی کسب و کار است» و بررسی فرصت های موجود، نیازمند مطالعات “پیش از امکان سنجی” میباشد. اگر این مطالعات نتایج مثبتی داشته باشند، می توان زمان و هزینه خود را صرف انجام مطالعات “امکان سنجی” (Feasibility Study) و اگر این نتایج نیز مثبت بودند، می توان به دنبال تدوین طرح کسب و کار برای ایده مورد نظر بود.
مفهوم فرصت در تست ایده کارآفرینی
فرصت در لغت به معنی”موقعیتی که باعث پیشرفت می شود” است. اما اگر دنبال تعریف آن در بستر کارآفرینی باشیم، به تعاریف متنوعی بر میخوریم که نشان دهنده گسترده بودن این مفهوم و استفاده آن در هر زمینه کسب و کاری، تجاری، اقتصادی، مدیریتی و غیره می باشد. برای مثال:
· فرصت، موقعیتی است در آینده که تصمیم گیرندگان، آن را مطلوب و امکانپذیر می پندارند.
· شانس دیدن یک نیاز در بازار برای ارائه ارزش بالاتر از طریق ترکیب خلاق منابع.
· مجموعه ای از شرایط محیطی که منجر به عرضه یک یا بیشتر محصولات و خدمات جدید می شود.
· مجموعه ای مساعد و مطلوب از شرایط که نیازی را برای یک محصول، خدمت یا کسب و کار جدید ایجاد می کند.
در تمامی موارد بالا بازار (محیط)، محصول (خدمت)، امکان بهره وری و کسب ارزش جدید (نوآوری) مشترک است. بنابراین فرصت ها یا وجود دارند و یا ایجاد می شوند و این کارآفرینان هستند که از دل این فرصت ها کسب و کار های سودده ایجاد می کنند.
فرصت ها برای اینکه بتوانند توجه دیگران را به خود جلب کنند و استفاده شوند، باید جذاب باشند (تا مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند)، به موقع باشند (تا مخاطب نیاز به این فرصت را احساس کرده باشد)، با دوام باشند (تا برای مخاطب قابل اعتماد تر باشند) و برای خریدار یا مصرف کننده نهایی ارزش افزوده خلق کنند (و به مخاطب بتوانند سودی برسانند).
کارآفرینی، شامل جست و جوی فرصت و سپس جست و جوی منابع مورد نیاز است. فرصت ها پیدا نمی شوند؛ پنجره های فرصت، همیشه باز نیست. بلکه هنگامی که باد وزیدن می گیرد، باز و سپس بسته می شود! تصور کنید که شما در حال انجام یک بازی هستید که طی آن توپ هایی را از یک پنجره که به صورت تصادفی باز و بسته می شود، پرتاب می کنید. برای هر توپی که از پنجره ی باز رد می کنید، پاداش می گیرید و اگر توپ به پنجره ی بسته اصابت کند، تنبیه می شوید. برای این که پاداش بگیرید، باید منتظر بمانید و زمانی که پنجره شروع به باز شدن می کند، توپ را با هدف گیری مناسب، پرتاب کنید. تعیین این که پنجره ی کارآفرینانه، چه موقعی در حال باز شدن است و چه موقعی در حال بسته شدن، در بسیاری از موارد، کاری مشکل است.
ارتباط فرصت با ایده در تست ایده کارآفرینی
ایده، راه حل جدید یا اصلاح شده قبلی می باشد که برای رفع یک مشکل ارائه می گردد. ممکن است هر فرد ایده های فراوانی داشته باشدکه طی مطالعات پیش از امکان سنجی به آنها دست پیدا میکند اما لزوما همه آنها عملی نیست یا موجب درآمدزایی نمی شود. اما از سوی دیگر پایه گذار هر فرصتی یک ایده پخته می باشد که با فیلتر ایده ها طی مطالعات امکان سنجی بدست می آید. ایده ها با شرایط دنیای واقعی و خلاقیت کارآفرینانه در یک نقطه در زمان برخورد می کنند و حاصل این برخورد یک فرصت است. فرصت کارآفرینانه شامل مجموعه ای از ایده ها، اعتقادات و اعمال است که توانایی خلق کالاها و خدمات آینده را در غیاب بازارهای فعلی برای آنها فراهم میکند. برای درک بهتر تفاوت و ارتباط ایده با فرصت، به مثال زیر توجه کنید:
یکی از مشکلاتی که برای تمامی ما قابل لمس است، مشکل آلودگی هواست. با دیدن آمار هزینه های جانی و غیر جانی آلودگی هوا نیاز های متنوعی ایجاد می شود. بنابراین «فرصت»ی خلق شده تا کارآفرینان حوزه سلامت به این نیاز پاسخ دهند. «ایده» شما سالم نگه داشتن هوای درون خانه است و به وسیله این ایده، راهکاری مانند دستگاه تصفیه هوا ارائه می دهید و در مراحل بعدی، از شرح ایده تا ساخت و اجرا، این ایده را عملی میکنید.
یک ایده ممکن است معیارهای تعریف شده (جذابیت، بادوام بودن، به هنگام بودن و خلق ارزش جدید برای مشتری) برای یک فرصت را داشته باشد یا نداشته باشد. این نکته بسیار حیاتی و مهم است، زیرا بسیاری از کسب و کارهای کارآفرینانه شکست می خورند، نه به این دلیل که کارآفرینانی که آنها را راه اندازی کرده اند سخت کار نمی کردند، بلکه بیشتر به این علت است که فرصت درست و واقعی جهت راه اندازی آن کسب و کار وجود نداشته است. قبل از هیجان زده شدن درباره یک ایده، درک اینکه آیا این ایده واقعا نیازی را پاسخ می دهد و معیارهای یک فرصت را دارد، بسیار حائز اهمیت است.
تشخیص فرصت در تست ایده کارآفرینی
فرایندی که از طریق آن کارآفرینان ایده های جدیدی که منجر به فرصتهای کسب و کار می شود را جستجو می کنند، در دست می گیرند و پالایش می کنند، تشخیص فرصت نامیده می شود و شامل سه مرحله متفاوت است:
۱. احساس یا درک نیازهای بازار و یا منابع استفاده نشده (شناسایی فرصت)
سیل ایده هایی که هر روز به ذهن کارآفرینان سرازیر می شود، اولین قدم را برای تشخیص فرصت ها برای آنان فراهم می آورد. بسیاری از افراد در مواجه با شرایط مختلف ذهن بسته ای دارند و همواره میخواهند از راه های مطمئن و از پیش تعیین شده مسایل را حل کنند، درحالی که پیدا کردن راهکار های مبتکرانه برای مسایل جدید است که تفاوت بین کارآفرین های موفق و غیر موفق را ایجاد میکند. کارآفرینان باید بدانند که برای بقای کسب و کار در دنیای رقابتی امروزی چاره ای ندارند جز اینکه فرصت های جدیدی از دل شرایط بیرون بکشند و کسب و کارشان را با تغییرات همگام سازند.
۲. تشخیص یا کشف یک” تناسب” بین نیازهای بازارها و منابع (ارزیابی فرصت)
پس از اینکه فرصت شناسایی شد نیاز است که بررسی های دقیقی از جنبه های مالی، امکان سنجی، بازاریابی، رقابتی و غیره روی آن صورت گیرد. مهمترین پرسشی که کارآفرینی پس از شناسایی فرصت باید به آن پاسخ دهد این است: آیا میتوانم در بازار فعلی ایده ام را به کسب و کاری سودآور تبدیل کنم؟
۳. ایجاد و خلق یک “تناسب” جدید بین نیازها و منابعی که تا کنون در شکل دادن مفهوم یک کسب و کار، از هم جدا بوده اند. (بهره برداری از فرصت)
در این مرحله تمامی طرح ها و ایده های مراحل قبلی اجرایی می شوند. این مرحله تلفیقی از اجرای تکنیک ها، بهره گیری از افراد خلاق و مبتکر و رو به رو شدن با موقعیت های سخت و غیر قابل حل است و به همین دلیل، این مرحله سخت ترین مرحله است. حالا زمان تشکیل تیم، جذب سرمایه و تدوین استراتژی های بازاریابی و فروش است.
بنابراین پیش از شروع یک کسب و کار، و تست ایده کارآفرینی باید به نیاز های محیط و بازار توجه کنیم. سپس در صورت مشاهده ی یک نیاز، راه حل ها و ایده های خود را ارائه کنیم، آنها را ارزیابی کنیم و از دل آنها فرصت های ایجاد کسب و کار سود آور (چه برای کارآفرین و چه برای مصرف کننده یا مخاطب) را ببینیم و آنها را استخراج کنیم. و همیشه به این نکته حواسمان باشد که فرصت ها و ایده ها هیچوقت به اتمام نمیرسند و همیشه فرصتی برای کسب و کار برای کارآفرینان تیزبین وجود دارد.
اگرچه فقدان سرمایه و عدم توانایی برای اجرای یک ایده اغلب به عنوان دلایل شکست یک ایده نام برده میشوند، اما علت اصلی آن معمولاً عدم آگاهی از بازار مناسب و نداشتن مشتری و مخاطب واقعی است.
گاهی اوقات غیر ممکن است که تفاوت بین یک ایده خوب و یک ایده بد را پیدا کنیم. گاهی حتی ایدههای عجیب و غریب میتوانند به خوبی ظاهر شوند و در نهایت به موفقیت برسند؛ به عنوان مثال اسنپ نمونهایی از ایدههای کسب و کار موفقیت آمیز است که در ابتدا مردم به آن شک داشتند. از طرفی دیگر ایدههایی نیز هستند که ممکن است در ابتدا عالی به نظر برسند ولی در نهایت با شکست مواجه شوند. در این مواقع تنها راه تشخیص یک ایده خوب و کارآمد اعتبار سنجی ایده ها است.
به قلم: عالیا ماردر
اخیراً و در زمانی که شرکت پرایس واترهاوس کوپرز (PricewaterhouseCoopers) از مدیران عامل خود در مورد کمبودهای شرکت هایشان سؤال کرد، جای تعجب داشت که ۷۷ درصد از آنها عاملی را ذکر کردند که خود تا حد زیادی از آن برخوردار بودند؛ خلاقیت.
چرا این طور به نظر می رسد که رؤسای شرکت ها قادر به بهره برداری از خلاقیت گروه های خود نیستند؟ مدیرانی که به کار با نمودارهای گانت (Gantt charts) و سلسله مراتب در گروه ها عادت دارند، اغلب ایده های نوین کارمندان را به سختی می پذیرند. اصولاً این ایده ها قبلاً امتحان نشده اند، بنابراین رؤسا نگران عدم موفقیت شان هستند. اما رؤسا با وفادار ماندن به عقایدی که در گذشته موفقیت آمیز بوده اند، به کارکنان می آموزند که ایده های جدیدشان خواستاری ندارد.
شاید این مسئله تا حدودی دریافت شرکت از مفهوم خلاقیت را نشان می دهد. بیشتر شرکت ها، کارکنان «خلاق» خود را از همکاران «غیرخلاق» جدا می کنند. این کار به طرز مؤثری تصمیم گیرندگان شرکت را از افراد سازنده محصول جدا می کند. با این همه و طبق تحقیق شرکت استیل کیس (Steelcase) در سال ۲۰۱۷، ۷۲ درصد کارکنان در تمامی حوزه ها، عنوان کردند خلاقیت کلید موفقیت حرفه ای آنهاست.
جداسازی تصمیم گیرندگان و افراد خلاق زمانی نتیجه بخش است که کسب و کار خوب باشد، اما بدون شک هنگامی که چشم انداز تغییر کند، این جداسازی برای شرکت ها هزینه بر خواهد بود. زمانی که پیشگامانی همچون شرکت بلاک باستر (Blockbuster)، با فناوری ها و الگوهای کسب وکار جدید مانند ویدئوهای پخش زنده روبه رو می شوند، به سختی می توانند جهت دوام شرکت، خود را با سرعت کافی بازآفرینی کنند.
اعم از این که رؤسا تمایل داشته باشند یا نه، تنها راه مبارزه با شکست های فاجعه بار، از طریق شکست های کوچک تر و قابل کنترل تر است و تنها راه تسهیل شکست های کوچک، خلق محیطی است که کارمندان در آن آزادانه برای ایجاد ایده های خلاقانه خطر می کنند.
چرا در برخی محیط ها، آزادی برای خلاق بودن ترویج می شود، درحالی که این آزادی در محیط های دیگر در نطفه خفه می شود؟ تفاوت اصلی در امنیت روانی نهفته است؛ نوعی حس امنیت که کارمندان باید احساسش کنند تا بتوانند ایده های مخاطره آمیز خود را ارائه دهند.
به هرحال امنیت روانی را نمی توان تحمیل کرد. امنیت روانی باید از پیشرفت ها، آیین ها و تمهیدات فرهنگی نشأت گیرد و به نوآوری اجازه شکوفا شدن دهد.
۱- به جای محول کردن وظیفه، بر همکاری تأکید ورزید.
کارگروهی، ترویج دهنده تخیل است، زیرا به افرادی که سعی در حل مشکلات دشوار دارند این پیام را می دهد که تمام گروه، حمایت شان خواهند کرد. شرکت هایی که به اصول گروه متعادل پایبند هستند، حس دوستی را در گروه هایشان می پرورانند، زیرا با این کار کارمندان متخصص در زمینه های مختلف به یکدیگر نزدیک می شوند تا مسائل را سریع تر و بهتر حل وفصل کنند.
یک گروه متعادل چگونه به نظر می رسد؟ در گروه های ما، یک مهندس، یک طراح و یک متخصص علوم راهبردی در کنار یکدیگر می نشینند، مشکلات را با کمک هم حل می کنند و با هم شکست می خورند. آنها نشست و برخاست می کنند تا طرح های منحصربه فرد و کاربردی ایجاد کنند، طرح¬هایی که هیچ یک از اعضا به تنهایی قادر به خلق شان نیستند. با این که اعضا هر کدام وظایف خاص خود را دارند، در مسئولیت پروژه ای بزرگ تر نیز سهیم هستند.
۲-اصول را قبل از شروع کار تعریف کنید.
از آنجاکه حوزه فعالیت اصلی ما خلق محصولات جدید است، ایده های خلاقانه جزو لاینفک پروژه های است که اختیار می کنیم. اما این بدان معنا نیست که ما آنقدر به ارائه ایده ها می پردازیم که مشتریان ایده موردعلاقه خود را اتفاقی تشخیص دهند. درعوض، ما در شروع کار آن اصلی را تعریف می کنیم که این پروژه، محصول یا سازمان از آن حمایت می کند. با این که ویژگی ها یا ظاهر محصول ممکن است تغییر کند، ارزش های مورد تأیید آن باید یکسان باقی بماند.
برای مثال اخیراً با یک شرکت مکزیکی کار کردیم که می خواست نرخ تراکم فروشندگان خود را که احساس کسالت و تنهایی می کردند و توسط رؤسای شرکت ها حمایت نمی شدند کاهش دهد. ما از همان آغاز راه حلی در ذهن نداشتیم، اما از یک سری اصول برخوردار بودیم. ما می خواستیم در راه حل خود، احتمال زیان و ضرر، اقدامات عملی برای موفق شدن و نشان دادن دورنمای آینده را بگنجانیم. قصد داشتیم چیزی بسازیم که فروشندگان در همان نگاه اول خواستار آن شوند و بخواهند در آینده دور نیز به استفاده از آن ادامه دهند.
مشخص کردن پروژه خودتان یا اصول شرکت، به پرسیدن پیشاپیش این سؤالات بستگی دارد: تأثیرگذارترین مشکل قابل حل مشتری برای شما چیست؟ راه حل ما به کدام مخاطبان کمک می کند؟ مخاطبان به چه چیزی اهمیت می دهند؟ پاسخ به این پرسش ها، اصول پایه ای هستند که محصول تان باید به آنها پایبند بماند.
۳- ایده پردازی را با چرخه های همگرایی- واگرایی (converge-diverge cycles) همراه سازید.
اضطراب عملکردی و ترس از قضاوت مردم، قاتل خلاقیت است. قرار دادن جلسات حل مشکلات مابین مراحل همگرایی و واگرایی، نگرانی افراد را کاهش می دهد و آنها را قادر می سازد ایده های خود را قبل از ارائه اجمالی و با اطمینان به دیگران، صیقل دهند.
اد کتمول ،رئیس شرکت پیکسار و دیسنی انیمیشن استودیوز ،اهمیت واگرایی را با آنچه او سندروم بچه زشت (ugly baby syndrome) می خواند، مورد تأکید قرار می دهد. همانطورکه بچه های واقعی برای رشد به زمان نیاز دارند، ایده های نو نیز باید به مفاهیمی باارزش تبدیل شوند. طبق گفته کتمول، بار سنگین صرف انرژی برای پرورش این ایده ها، اغلب باعث می شود شرکت ها ایده های نارس را اجرا کنند.
اعضای گروه، بچه های زشت قبلی خود را طی مرحله همگرایی روی میز قرار می دهند. آنها پس از انجام ماهرانه کار، به طور ناشناس و بی طرفانه مشخص می کنند که کدام ایده ها بیشتر با اصول پروژه ای که قبلاً توصیف شده است، هماهنگ هستند. اپلیکیشن هایی مانند دات وتر (Dotvoter) -که ما به همین منظور ساخته ایم- به گروه ها کمک می کنند تا با گردآوری بازخورد از همگان، تصمیم بگیرند کدام ایده را پیش ببرند.
۴- بی وقفه امتحان کنید.
مهم نیست که بچه گروه شما چقدر زیباست، این بچه احتمالاً گزینه درستی نیست. با دادن آزادی شکست خوردن به اعضای گروه، کاری کنید تا با جریان مداوم ایده های تکراری و برگرفته از آزمون وخطا احساس راحتی کنند. تنها با کمک این آزادی است که کارمندان می توانند در آرامش خطر کنند و تنها با خطر کردن مرتب است که پیشرفت های غیرمنتظره رخ می دهند.
اگر گروه شما هنوز با ایده شکست خوردن راحت نباشد، چه اتفاقی می افتد؟ در زمان این اتفاق، جشن بگیرید. آموختن از اشتباهات، قدم های اشتباه و سوءتفاهمات را ارج نهید. در پایان هفته، آنچه را که گروه تان در هفت روز گذشته آموخته است، یادداشت کنید. سپس افکار و احساسات شخصی خود را در میان بگذارید. انجام این کار، فاصله مناسبی را میان شکست و قضاوت قرار می دهد و این ایده را تقویت می کند که امتحان راه های جدید، از درست بودن آنها اهمیت بیشتری دارد.
دستیابی به خلاقیت آن قدرها هم که درنظر مدیران می آید، دشوار نیست. خلاقیت در زیر پوسته همه گروه ها می جوشد و ترس از شکست احتمالی ایده های تازه، جلوی فوران آن را می گیرد. آزادسازی خلاقیت، پی بردن به این موضوع است که همه می توانند در کار گروهی سهیم باشند و همکاری دیگران، حتی درصورت نرسیدن به نتیجه، ارزشمند است. ایده هایی که شکست می خورند، صرفاً بذر ایده های موفقیت آمیز را می پاشند.
نظر بازار به تست ایده کارآفرینی چیست؟
محصولتان را در حد امکان ملموس کنید! حالا این کار را با درست کردن عکس , انیمیشن یا حتی نمونه اولیه آن. با پیداکردن این نکته که چطور میتوانید محصولتان را به دیگران معرفی کنید خواهید فهمید محصولتان چقدر پایه و اساس استوار دارد. زیرا قابلیت نشان دادن محصولتان به دیگران مورد انتقاد زیادی قرار خواهد گرفت و این نیز کمکی به شما خواهد بود تا قبل از تولید انبود اشکالات کارتان را بررسی و رفع کنید.و حالا دو مورد زیر را نیز اجرا کنید:
۱. تقاضای محصول/خدمت: برای سنجش و اندازهگیری تقاضا، اول، در مورد محصول/خدمت مشابه و رقبای فعلی بپرسید. آیا افراد از محصولات رقیب استفاده میکنند؟ چهچیزی در مورد آن محصولات یا خدمات ضعیف است؟ اولین بار چگونه و کجا با آن محصول/خدمت آشنا شدهاند؟ و … .
سپس، ایده محصول یا خدمت خود را توصیف کنید و در مورد تاثیر اولیه آن ایده بر سبک زندگی یا کاری بازار هدف بپرسید. توصیف ایده میتواند یک ویدیو یا یک جمله باشد. افراد باید بتوانند در ۲۰ ثانیه متن شما را بخوانند یا در ۴۰ ثانیه ویدیو را تماشا کنند. هدف اعتبارسنجی ایده است نه بررسی جزییات کارکردی؛ بنابراین موجز و مختصر ایده محصول/خدمت موردنظر را توصیف کنید.
سپس با یک سوال درجهبندی بپرسید: چقدر احتمال دارد این محصول/خدمت را بخرید. و با افزودن شرط، از آنهایی که پاسخ دادهاند به هیچ عنوان، دلیل آنرا جویا نشوید.
شما در حال طالعه مقاله ۱۰سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار ۲ میباشید.
۲. تمایل به پرداخت پول: برای سنجش میزان تمایل افراد به پرداخت پول، از روش ون وستندارپ استفاده کنید؛ چهار سوال باز شامل:
از نظر شما،این محصول/خدمت با چه قیمتی بسیار گران خواهد بود؟
از نظر شما، این محصول/خدمت با چه قیمتی بسیار ارزان خواهد بود تا جاییکه به کیفیت آن شک خواهید کرد؟
از نظر شما، این محصول/خدمت با چه قیمتی گران است ولی همچنان تمایل به خرید آن دارید؟
از نظر شما، این محصول/خدمت در چه قیمتی بسیار رقابتی است و مبلغ پرداختی در مقابل ارزش آن صرفه دارد؟
نسبت به جمعآوری بیش از اندازه داده، اغوا نشوید و خود را در حجم زیادی از دادهها غرق نکنید. ضمن اینکه هدف از تحقیق و اعتبارسنجی بازار را فراموش نمیکنید، سطح اطمینانی ۸۰ درصدی را به دلیل عدم قطعیت، برای تصمیمهای خود قایل شوید.
به دوستان و اطرافیان خود برای جمعآوری داده و تصمیمگیری اتکا نکنید.
شما در حال مطالعه مقاله تست ایده کارآفرینی میباشید.
۲- تخصص های لازم تیم من چیست؟
در همان پله های نخستین شما خواهید فهمید نظرات چه کسی برایتان سازنده تر است و بعد از آن خواهید فهمید فکر چه کسانی را برای همفکری لازم دارید حالا چه در رابطه با محصولتان باشد, بازاریابی محصولتان یا حتی روابط عمومی کسب و کارتان.شما باید راهی پیدا کنید تا میزان علاقه افراد حاضر را به ایده تان بفهمید تا بتوانید افراد بهتری را به عنوان شریک کاری یا کارمند انتخاب کنید.
چگونه یک تیم قوی و مناسب برای کسب وکار خود طراحی کنیم ؟
در فرآیند تیم سازی باید به ساختارهای کاری دقت شود . شما باید به دنبال ایجاد بهترین همکاری و همیاری ، نوآوری و خلاقیت ها بین تیم تان باشید . این در حالی است که شما باید سرعت مناسبی را در اجرای فرآیندهای پیش بینی شده داشته باشید . قبل از شروع فرآیند تیم سازی خود بهتر است که برای سئوالات کلیدی زیر پاسخ مناسبی داشته باشید :
چگونه می توان حق مالکیت فکری تمام اعضای تیم را تامین کرد ؟
چه ساختاری برای تیم کاری مناسب می باشد ؟
آیا ساختار تیمی در نظرگرفته شده می تواند عملکرد کاری را بهبود دهد ؟ آیا ساختار طراحی شده مشکلات کاری را افزایش نخواهد داد ؟
آیا اعضای با عملکرد بالاتر از سایر اعضا احساس تحقیر یا شکست نخواهند کرد ؟
اعضای تیم در مورد قدرت و یا مسئولیت های خود دچار اشتباه نخواهند شد ؟
فرآیند استخدام و اضافه شدن نیروهای جدید به تیم های کاری چگونه خواهد بود ؟
ارتباطات بین تیم های مختلف کاری به چه شکل خواهد بود ؟
فرآیند تصمیم گیری به چه شکلی می باشد و آیا فرصت ها در خلال تصمیم گیری ها از بین نخواهند رفت ؟
سعی کنید با خود صادق باشید و در هریک از سئوالات بالا که احساس می کنید اشکلاتی وجود دارد ، به دنبال برطرف کردن آن ایراد باشید .
سازمان های امروزی نیاز به سرعت بسیار بالا در همکاری های بین اعضا دارند تا بتوانند با رقبای جدّی خود به بهترین شکل مواجه شوند . اعضای تیم باید بتوانند دارای سطح پاسخگویی مناسبی باشند و از اقتدار مناسبی برخوردار باشند . برای این منظور شما باید نکات زیر را در ساختار تیم خود لحاظ کنید .
شما در حال مطالعه مقاله تست ایده کارآفرینی میباشید.
ساختارهای مهم در طراحی یک تیم :
ساختار تیم خود را در اطراف اهداف اصلی کسب و کار خود قرار دهید . شاید شما در حال تلاش برای ارائه خدمات جدید به بازار هدفتان باشید و یا شاید هم شما در حال تلاش برای رشد تیم خود برای تقاضاهای روبه رشد در بازارهای هدف تان باشید . به هر شکل هدف شما می تواند ساختار و ترکیب تیم های کاری تان را تغییر دهد .
انواع ساختارهای سازمانی در دسترس را مورد بررسی قرار دهید . در جهان انواع مختلفی از ساختارهای سازمانی وجود دارد . شما برای یافتن بهترین ساختارها برای تیم هایتان نیاز به بررسی و ارزیابی سختارهای مختلف دارید . در تیم سازی حتی اگر یک استارتاپ کوچک و جابک هستید ، باید به ساختار سازمانی تیم توجه داشته باشید .
سعی کنید ساختار خود را انتخاب کنید و به اطلاع اعضای تیم تان برسانید . توجه کنید اگر سازمان شما سنتی باشد معمولا تصمیم گیری ها به صورت متمرکز صورت می پذیرد . اما اگر سازمان شما چابک و دیجیتال محور باشد شما باید ساختاری غیر متمرکز را برای خود برگزینید .
تصمیم بگیرید که چه تخصصی برای هر نقش لازم است . در سازمان های کوچکتر که قصد رشد خیلی سریع را دارند معمولا از ساختارهای منعطف تر استفاده می کنند . این کار معمولا باعث افزایش بهره وری می شود . در سازمان های بزرگتر معمولا شاهد نقش های تخصصی تر و رهبران ارشد سازمانی می باشیم . از تعریف نقش های جدید نترسید ، مخصوصا زمانی که به مجموعه ای از مهارت ها نیاز دارید .
افرادی که دارای مهارت های بالقوه می باشند را شناسایی کنید . معمولا کارکنان یادگیری مهارت های جدید را دوست دارند . سعی کنید افراد مشتاق و توانا را به سوی مهارت های جدید هدایت کنید . البته قبل از اینکه نیروهایتان را به سمت آموزش بفرستید ، سعی کنید توانایی های طبیعی افراد را مورد ارزیابی قرار دهید . بعد از آموزش دادن نیروها طبق یک برنامه زمان بندی شده میزان موفق بودن نیروها در مهارت آموزی را ارزیابی کنید . همیشه سعی کنید مهارت های مورد نیاز خود را از نیروهای درونی تیم خود تامین کنید و در صورت عدم وجود نیروی مورد نظر ، نیروهای جدید را به استخدام درآورید .
تعیین معیارهایی برای تعیین عملکرد نیروها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است . برای حفظ انگیزه تیم خود ، اهداف و ساختار تیمی را مشخص کنید و وظایف هریک از اعضا را تعیین کنید و در بازه های زمانی مشخص به بررسی عملکرد هر نیرو بپردازید . به اعضای موفق تیم تان پاداش بدهید ، این موجب افزایش عملکرد شرکت شما خواهد شد . هم چنین سایر اعضای تیم انگیزه لازم را برای رشد سریعتر پیدا خواهند کرد .
همچنان انعطاف پذیر بمانید . خیلی مهم است که در هر سازمانی ، هرکسی نقش خود را بداند و با چگونگی انجام وظایف خود آشنا باشد . اما هرگز نگران تعریف نقش ها و مسئولیت ها نباشید . سعی کنید تیم خود را همیشه انعطاف پذیر و چابک نگهدارید (در تیم سازی شما باید همیشه پویا و فعال باشید و آمادگی هر گونه تغییری را داشته باشید ) . این موضوع به شما اجازه می دهد تا بتوانید به خوبی مهارت ها و تجربه های مختلف را برای نقش های گوناگون ترکیب کنید .
۵ روش ذهنی برای ارزیابی یک تست ایده کارآفرینی کسب و کار
اگرتست ایده کارآفرینی کسب و کار خوبی به ذهن تان رسیده است، سریع اقدام نکنید. بلکه ابتدا با این آزمونهای ذهنی آن را به بوته آزمایش بگذارید.
پشت هر کسب و کار موفقی یک ایده کسب و کار وجود دارد که به دنبال تغییر در یک صنعت و یا بهبود زندگی برای جمعیت هدف (گاهی هم هر دو) شروع به فعالیت میکند. اما قدرت یک ایده کسب و کار ممکن است باعث موفقیت یا شکست امکانسنجی کسب و کار شود. ایده کسب و کار به ظاهر خوب اما ناقص، میتوان از پای بست باعث ویرانی یک کسب و کار شود، در حالیکه ایده کسب و کار مشکوک اما با نقاط قوت بیشتر از ضعف ممکن است علیرغم شانس موفقیت، رها شود.
در صدر تمام بررسیهای امکانسنجی یک ایده کسب و کار، تحقیق و پژوهش است. شما در مرحله تهیه طرح کسب و کار، با دقت و وسواس زیاد شرکتهای مشغول به کار در صنعت مورد نظرتان را بررسی کرده و مخاطبان هدف خود را به دقت شناسایی میکنید تا ببینید که راه حل شما واقعا مناسب این قشر از مخاطبان هست یا نه. اما متغیرهایی وجود دارند که در این دادهها دیده نمیشوند، و شرایطی که خارج از این گود نمیتوان آن را ارزیابی کرد (در مقالهی آیا شما ذهنیت کارآفرینی دارید؟، توضیحات تکمیلی بیشتری داده شده است).
اگر اثر کاربری ایده کسب و کار شما در زندگی مخاطبان، ملموس و قابل اندازهگیری نباشد، چگونه ایده کسب و کار را ارزیابی میکنید؟ ارزیابیهای ذهنی به شما این امکان را میدهد که کسب و کار خود را از زوایای بحرانی مورد ارزیابی قرار دهید و قبل از شروع رسمی کار، نقاط ضعف آن را بیابید. این ۵ روش ارزیابی ذهنی برای بررسی توانمندی ایده کسب و کار شما بسیار مناسباند:
۱) تست ایده کارآفرینی خود را به قسمتهای کوچکتری خرد کنید
ممکن است هم اکنون رقبای غیر مستقیم زیادی برای ایده کسب و کار شما در بازار وجود داشته باشد، یا اساسا این بازار فضای فعالیت بسیاری داشته باشد. در این آزمون ذهنی، هدف شما طراحی یک برند رقابتی است.
به نظرتان برند شرکت رقیب برای متمایز کردن خود از شما چه کاری انجام میدهد؟ چگونه مدل کسب و کار شما را بهبود میدهد؟ این سوالات به شما کمک میکنند که برند خود را در مقابل ظهور اجتناب ناپذیر رقیبتان تقویت کنید، و یا حتی زمینه فعالیت خود را در جهت جدیدی هدایت کنید.
نکتهای باید به آن توجه کنید اینست که خواه ناخواه رقبای جدیدی ظهور خواهند کرد، بنابراین هرچه ذهن شما احتمالات آینده را بیشتر پیش بینی کند، بهتر است.
۳) آزمون دهه تست ایده کارآفرینی
“آزمون دهه” در ارزیابیهای ذهنی، آزمونی مهم در بررسی طول عمرایده کسب و کار شماست. این آزمون برمبنای تصور یک دههی آینده از زمان فعلی، و ارزیابی جایگاه کسب و کار شما در زندگی ده سال دیگر است.
به عنوان مثال فرض کنید که سال ۱۴۰۶ است، اینترنت در دسترس همه است، در دنیا نیز خودروهای بدون راننده رایج شده است، پهپادها سفارشها را تحویل میدهند، و واقعیت مجازی (Virtual Reality) به صورت یکی از راههای ارتباطی جدید ظهور کرده است. ایده کسب و کار شما چگونه به کار خود ادامه میدهد؟ آیا ایده کسب و کار شما مستقل از تاثیر زمان است، یا به پارادایم فعلی صنعت وابسته است و در ۱۰ سال آینده منسوخ میشود؟
۴) نمودار رشد تست ایده کارآفرینی
نمودار رشد را کمتر میتوان به عنوان یک آزمون در نظر گرفت، بلکه بیشتر ناشی از یک طوفان فکری اساسی است. در اینجا هدف شما تصور کردن تمام مسیرهای رشد کسب و کارتان، بعد از گذشت چند سال از توسعهی اولیهی آن است.
به عنوان مثال، آیا میخواهید کار خود را به صورت جغرافیایی گسترش دهید، یا مخاطبان متنوعتری را هدف قرار دهید؟ آیا میخواهید از محصول خود در رسانههای جدیدی استفاده کنید یا صرفا به دنبال بهبودهایی ساده در مدل اصلی آن هستید؟
تا جاییکه امکان پذیر است این فرضیات را جلو ببرید، و ببینید که ایده کسب و کار شما واقعا چقدر چابک است؟ هر چه قابلیت انعطاف بیشتری داشته باشد، بهتر میتواند با تغییرات محیط سازگار شود.
استیون جانسون (Steven Johnson) در سخنرانی TED خود در این باره سخن میگوید که مردم ایده کسب و کار ناب خود را به لحظات “یافتم!” نسبت میدهند. اما او در این سخنرنی میخواهد داستان دیگری را از تاریخ بیان کند. صحبتهای گیرای او از ایده کسب و کار چارلز داروین گرفته تا ایده کسب و کار شبکههای پرسرعت وب، بیان میکند که ایده کسب و کار ناب واقعا از کجا نشات میگیرند؟
۵) آزمون خدمات پشتیبانی تست ایده کارآفرینی
نهایتا باید میزان خدماتی را که میتوانید به عنوان خدمات پشتیبانی به مشتریان ارائه کنید را ارزیابی نمایید. تصور کنید که یکی از مشتریان، شیفتهی محصول یا خدمات شماست. به نظرتان بهترینسناریو در این حالت چگونه میتواند باشد؟ آیا او برای خرید بیشتر به شما مراجعه خواهد کرد؟ آیا حاضر است برای عضویت پول پرداخت کند؟ آیا حاضر است خدمات شما را به دوستانش معرفی کند؟
این آزمون به شما کمک میکند که بفهمید چه مقدار درآمد جاری میتوانید از طریق رضایت مشتریان تان به دست آورید. به خصوص نشان میدهد که درآمد شما چقدر ظرفیت رشد دارد.
اگر پس از تمام این ارزیابیها باز هم به این نتیجه رسیدید که ایده کسب و کار شما فوق العاده است، این آزمونها را به بوتهی آزمایش بگذارید. از این مرحله راحت عبور نکنید. هر چه در مراحل آغازین توسعهی کسب و کارتان سخت گیرانهتر عمل کنید، بهتر میتوانید در مقابل سختیهای اصلی مدیریت یک کسب و کار پایداری کنید (در مقالهی آیا شما ذهنیت کارآفرینی دارید؟، توضیحات بیشتری داده شده است).
ایده کسب و کار برای علاقمندان به کارآفرینی اینترنتی
اگر به کارآفرینی و راهاندازی یک کسب و کار علاقمندید ولی نمیدانید از کجا شروع کنید یا نگران بودجه اولیه آن هستید، کسب و کارهای اینترنتی گزینهی خوبی برای شروع هستند. هزینههای راهاندازی اینگونه کسب و کارها به نسبت کم و دامنهی کسب و کارهایی که میتوانید راهاندازی کنید وسیع است. در این مطلب ۱۰ ایده برای راهاندازی یک کسب و کار اینترنتی به علاقمندان کارآفرینی ارائه شدهاست:
۱. راهاندازی وبسایتهای آموزشی
با توجه به مهارت یا تخصصی خود میتوانید یک وبسایت آموزشی راهاندازی کنید و با ارائهی محتوای مناسب آنرا به یک کسب و کار اینترنتی تبدیل کنید. امروزه نمونههای فراوانی از وبسایتهای آموزشی در اینترنت موجود است. با گسترش فناوری اینترنت و گوشیهای هوشمند انقلابی در حوزهی آموزش در حال رخدادن است. بسیاری از دانشگاههای معروف دنیا وبسایتهای خود را مجهز به دورههای آموزشی رایگان کردهاند. آموزش یک نیاز دائمی است که هیچگاه بهطور کامل برآورده نخواهد شد. پس اگر خوب عمل کنید و محتوای باکیفیت ارائه دهید احتمال موفقیت شما زیاد است. اینجا و اینجا و اینجا چند نمونه از وبسایتهای آموزشی موجود هستند.
۲. ارائهی خدمات
راهاندازی یک کسب و کار اینترنتی بر اساس تواناییهای شخصی و فروختن مهارت خود به مشتریان گزینهی بعدی برای کارآفرینی اینترنتی است. فرض کنید شما توانایی طراحی لوگو دارید، یا مشاور کسب و کار هستید یا تولیدکننده اپلیکیشن گوشیهای همراهید. با راهاندازی یک وبسایت تواناییهای خود را به مشتریانی که به مهارتهای شما نیاز دارند بفروشید. مهمترین مزیت این کسب و کار عدم نیاز به اجاره محل کار و توانایی کار گروهی از راه دور است.
۳. تولید و فروش محصولات
در هر زمینهای که تخصصی دارید، نویسندگی، نقاشی، عروسکسازی، برنامهنویسی، برنامهسازی (صوتی و تصویری)، از اینترنت بهعنوان بستری برای تبلیغ و فروش محصولات خود استفادهکنید. مهمترین کار ایجاد و برقراری رابطه با مشتریان بالقوهتان است. اعتماد کاربران اینترنتی را جلب کنید. تصاویر واقعی محصولات را روی وبسایت خود بگذارید، اگر امکان دارد نمونهی رایگان ارسال کنید و امکان برگشتدادن پول مشتری را نیز فراهم کنید.
۴. برنامههای اجتماعی و سرگرمی
اگر توانایی اجرای برنامههای هفتگی یا ماهانه دارید، برنامههایی حرفهای در حوزههای اجتماعی-آموزشی و سرگرمی، میتوانید وبسایتی راه بیندازید و عضوگیری کنید. حق عضویت ماهانه یا سالانه و تبلیغات محل درآمد خوبی خواهندبود. برای اینکار البته باید برنامههای باکیفیت تولید کنید و آنقدر خوب باشید تا مشتریان حاضر به پرداخت حق عضویت بشوند. به مشتریان این اعتماد را بدهید که برنامهها تا پایان حق عضویت آنها تولید خواهندشد. کسب و کارهای فراوانی در این حوزه وجود دارند، که یکی از نمونههای موفق آن را از اینـــجا میتوانید مشاهده کنید.
۵. فروش رابطهای (Affiliate Marketing)
فروش رابطهای یکی از انواع بازاریابی است که در آن شما محصولات دیگران را در سایت خود یا سایتهای مخصوص این کار تبلیغ میکنید و به ازای فروش یا هر مراجعهکنندهای که به سایت مبدا میفرستید کسب درآمد میکنید. همانطور که از تعریف فروش رابطهای مشخص است، در این نوع کسب و کار شما نیازی به ساخت یا تولید محصول یا خدماتی ندارید، تنها بستری برای فروش محصولات دیگران فراهم میکنید. اما در این راه نیاز به جذب کاربران و تبدیل آن به مشتریان واقعی دارید و الا درآمدی نخواهید داشت! پس تکنیکهای بازاریابی را باید فرابگیرید.
چند نمونه از کسب و کارهایی که بر اساس فروش رابطهای بنا نهاده شدهاند:
inspirereview.com
thegreenhead.com
thisiswhyimbroke.com
thewirecutter.com
۶. ساختن سایت و فروش تبلیغ
دِرِک هالپرن (Derek Halpern) اعجوبهی این کار است. او سالها پیش وبسایتی برای انعکاس اخبار ستارههای هنری و شایعات مربوط به آنها راهاندازی کرد و بعد از چندی سایتش به محل تبلیغ کسب و کارهای دیگر تبدیل شد. او اکنون موسس و مدیر وبسایت SocialTriggers است که به ارائهی محتوای آموزشی میپردازد. درواقع این حوزه یکی از عمومیترین حوزههای کسب درآمد اینترنتی است. رمز و راز موفقیت مطالب جذاب، استمرار و ماندگاری است.
۷. جذب اسپانسر برای محتوای تولیدی برندشده
جذب اسپانسر برای محتوای تولیدی گزینهای هم سخت و هم راحت است! سخت از این بابت که برای تبدیل شدن به یک برند تولیدکنندهی محتوا در اینترنت باید زحمت زیادی بکشید و راحت از این بابت که وقتی تبدیل به برند شدید این اسپانسرها خواهند بود که به شما مراجعه خواهندکرد. همانطور که پبشتر اشاره شد برای اینکار نیاز به تولید محتوای باکیفیت و مستمر دارید.
۸. مراسم
برگزاری مراسم، اعم از سمینارها یا کارگاههای آموزشی و غیره در اینترنت و یا در دنیای واقعی نیز میتواند حوزهی مناسبی برای کسب درآمد باشد. یکی از نمونههای موفق مایکل استلزنر (Michael Stelzner) است. او برگزارکنندهی جلسات آنلاین و مراسم حضوری با هزاران شرکتکننده است. او چند سال پیش کار خود را با یک بلاگ ساده شروع کرد و اکنون بنیانگذار و مدیر سایت socialmediaexaminer.com است.
۹. مربیگری
اگر توانایی مربیگری در حوزهی روانشناسی دارید این حوزه دامنهای وسیع از کسب و کارهای مختلف را شامل میشود. هم میتوانید بهصورت کاملاً اینترنتی به این کسب و کار مشغول شوید و خدمات مشاورهای خود را در بستر اینترنت ارائه دهید و هم میتوانید با ترکیب این مهارت با انواع دیگر کسب و کارهای اینترنتی که در شمارهها بالا بدان اشاره شد ضمن تبدیل کردن خود به یک برند، اسپانسر بگیرید یا در دنیای واقعی سمینار یا کارگاه آموزشی برگزار کنید.
۱۰. خلاق باشید!
روشهای دیگری نیز برای کسب درآمد در اینترنت وجود دارد. کافی است به قابلیتهای خود و نیازهای موجود دقت کنید و یا روند فعلی کاربرانی که به آنها دسترسی دارید (یا میتوانید پیدا کنید) را بررسی کنید و بر آن اساس ایدهای جذاب تولید کنید. مثلاً این یکی از نمونههای خلاقانه برای کسب درآمد از اینترنت است. نکتهی مهم شناخت مشتریان بالقوه، شناخت بازار و آشنا بودن به مسائل فرهنگی بازار مورد نظر است.
خلاقیت در ایده کارآفرینی
طراحی تست ایده کارآفرینی یک ابزار موثر برای ارزیابی توانمندی های خلاقیت در کارآفرینان است. این تست با بررسی نحوه تفکر و ایده پردازی کارآفرینان، میزان خلاقیت آنها را مشخص می کند. این تست مجموعه ای از سوالات و تمرینات است که کارآفرینان را به چالش می کشد و آنها را به تفکر خلاقانه و نوآوری ترغیب می کند. با استفاده از نتایج این تست، می توان بهبودهای لازم در رویکرد خلاقیت کارآفرینان اعمال کرده و آنها را در جهت رشد و توسعه موفقیت آمیز هدایت کرد.
خلاصه تست ایده کارآفرینی
در این آزمون تست ایده کارآفرینی، شما میتوانید استعداد خلاقیت و همچنین تواناییهای کارآفرینانه خود را بسنجید. این تست به شما کمک میکند تا ایدههایتان را درباره سرمایهگذاری در یک پروژه یا تجارت جدید بررسی کنید. با پاسخ دادن به سوالات مختلف، بازخوردهای مفیدی درباره قدرتها و ضعفهای خود در حوزه کارآفرینی دریافت خواهید کرد. همچنین، میتوانید ایدههای خود را با دیگران مقایسه کنید و بهترین و موفقترین ایده را کشف کنید. البته به یاد داشته باشید که نتایج این آزمون تنها یک راهنما برای شروع کار کارآفرینی شما خواهد بود و برای موفقیت واقعی، نیاز به برنامهریزی جدی و اجرای عملی دارید.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.