تدوین استراتژی کسب و کار چیست؟
تدوین استراتژی کسب و کار جدید نیاز حیاتی هر کسب و کاری محسوب می شود. هر شرکتی برای آغاز یک مسیر جدید و حرکت به سمت ناشناختهها نیازمند نقشهی راهی است که آن را استراتژی یا راهبرد مینامیم. استراتژی کسب و کار Business Strategy مشخص می کند، هدف از ایجاد یک کسب و کار چیست، این هدف چگونه محقق خواهد شد و از چه طریقی به درآمدزایی می رسد. البته در برنامه بازاریابی استراتژیک یک شرکت موارد دیگری هم ذکر خواهد شد، اما این عوامل ذکر شده اساس هر کسب و کاری را تشکیل می دهند و هیچ بیزینسی بدون مشخص کردن آنها نمی تواند مدت زیادی در بازار دوام بیاورد.
نمایش فهرست این آموزش :
- تدوین استراتژی کسب و کارر جدید
- گام اول : جمع آوری اطلاعات
- گام دوم : تهیه کردن بیانیه چشم انداز (Vision Statement)
- گام سوم : تهیه ی بیانیه ی ماموریت(Mission Statement)
- گام چهارم : تعیین اهداف استراتژیک
- گام پنجم : مشخص کردن برنامه های تاکتیکی (Tactical Plans)
- گام ششم : مدیریت عملکرد
- انواع استراتژی های کسب و کار چیست؟
- اهمیت استراتژی کسب و کار چیست؟
- اجزای استراتژی کسب و کار چیست؟
- چگونه استراتژی سطح کسب و کار را اجرا کنیم؟
- نمونههایی از استراتژی کسب و کار
- استراتژی کسب و کار چیست؟
- مولفه های یک استراتژی کسب و کار
- ۱۰ نمونه استراتژی کسب و کار
تدوین استراتژی کسب و کارر جدید
احتمالا اکثر شما که در بیزینس کوچکی فعالیت دارید و یا کارآفرین هستید با طرح کسب و کار آشنایی دارید، شاید حتی دغدغه نوشتن آنرا برای کسب و کارتان داشته اید و نهایتا برای نوشتن آن از مشاوران متخصص در این امر کمک گرفته اید. طرح کسب و کار به منزله زیرساخت های یک کسب و کار است، وجودش سبب ثبات و دوام کسب و کار میشود و عدم وجودش هم منجر به آن می شود که در مواقع بحرانی بیزینس ها مسیر خود را گم کنند و حتی با شکست مواجه شوند.
داشتن تاکتیکهای مدرن در استراتژی به رشد کسبوکار شما منجر میشود. با اِعمال این روشها در کسبوکارتان بهرهوری تجارت خود را افزایش میدهید و وارد بازارهای جدیدی میشوید. استراتژی کسب و کار (Business Strategy) مشخص میکند که کسبوکارها برای رسیدن به اهداف خود، ملزم به انجام چه کارهایی هستند. این امر میتواند به جهتدهی فرایند تصمیمگیری برای استخدام و تخصیص منابع کمک کند.
استراتژی کسب و کار جزئی از طرح کسب و کار است که با توجه به تمام مستندات مندرج در طرح کسب و کار مشخص میکند بهترین راهبرد یا استراتژی و برنامه بازاریابی برای یک شرکت در مدت زمان مشخص چیست. به این صورت کسب و کارها برنامه های اجرایی خود را براساس استراتژی های مارکتینگ، هدف برند، بودجه در دسترس، و هرآن چیز دیگری که ممکن است تاثیرگذار باشند مشخص میکنند.
تدوین استراتژی کسبوکار جدید در تمامی موارد، از جمله اولویت بندی جدید برای کسب وکار، تدوین برنامههایی برای رشد، تعیین نقشهی راه یک محصول و یا برنامه ریزی برای تصمیمات سرمایه گذاری ضروری است.
اگر کمی واقع بین باشید، کسب وکار شما به یک استراتژی مشخص نیازمند است. در حقیقت تدوین یک استراتژی عملی، هوشمندانه و البته ضروری است.
گام اول : جمع آوری اطلاعات
کسب و کار شما کجا میرود؟ برای یافتن پاسخ باید بدانید که اکنون کجا هستید. پس قبل از حرکت به جلو باید عملکرد گذشته و یا شرایط فعلی خود را بررسی کنید. به دقت هر یک از بخشهای کسب وکار را در نظر بگیرید، عملکردهای خوب را شناسایی کنید، فعالیتهایی که باید تقویت شود و فرصتهایی که منتظر شماست مشخص کنید و تدبیری برای استفاده از آنها بیاندیشید.
ابزارها و تکنیکهایی مانند تجزیه و تحلیل SWOT میتواند در این مرحله از تدوین استراتژی کسب وکار به شما کمک کند.(یافتن نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیداتی که شرکت با آن رو به رو است).
عملکرد متداول در این روش آن است که نقاط قوت و ضعف را در داخل شرکت بررسی کنید و برای شناسایی فرصتها و تهدیدات عوامل خارجی را در نظر بگیرید. تحلیل PESTLE یا تحلیل PEST چارچوب سودمند برای عوامل خارجی میباشد که شامل عوامل سیاسی (Political) اقتصادی (Economic)، اجتماعی (Social)، تکنولوژیکی (Technological)، قانونی (Legal) و زیست محیطی (Environmental) است. بنابراین در تحلیل یک پروژه یا برنامه باید پرسید که هر یک از گروه ها و شرکت های بالادستی چه فرصتها و تهدیداتی را برای شما ایجاد میکنند. قسمت کلیدی این فرآیند استفاده از افراد ماهر است تا بتوانند اطلاعاتی مربوط را در زمان مورد نیاز، فراهم کنند.
گام دوم : تهیه کردن بیانیه چشم انداز (Vision Statement)
بیانیه چشم انداز باید مسیر آینده ی کسب وکار و اهداف میان مدت تا بلند مدت آن را توصیف کند. این بیانیه در مورد توصیف ارزشها و اهداف شرکت است. کارشناسان تجاری در مورد اولویت ارائه ی یک بیانیه چشم انداز و یک بیانیه مأموریت سالها بحث کرده اند. اما در واقع، شما باید به طور همزمان هر دو را تهیه کنید. مشخص کردن این موارد سبب می شود بدانید کدام استراتژی را باید برگزینید که ماموریت و اهداف کسب و کارتان محقق شود. این موارد در برندبوک یا کتابچه برند درج میشوند. چنانچه برای کسب و کارتان برندبوکی تهیه نکرده اید توصیه میشود حتما در اسرع وقت اینکار را انجام دهید چراکه بخش مهمی از تصمیم های استراتژیک بر اساس استراتژی های برندینگ صورت میگیرد و مهمتر از آن اگر اهداف و ماموریت برند مشخص نباشد نمیتوان مسیر درستی را برای آن متصور شد.
گام سوم : تهیه ی بیانیه ی ماموریت(Mission Statement)
مانند بیانیه چشم انداز، بیانیه مأموریت نیز هدف سازمان را تعریف میکند. اما تمرکز اصلی بیانیه مأموریت بر روی اهداف اولیه است. ماموریت کسب و کار مشخص میکند هدف اصلی از ایجاد آن کسب و کار چه بوده است. بنابراین در یک بیانیه چشم انداز، باید از خود پرسید که در ۱۰سال آینده میخواهیم کجا باشیم؟ اما سؤالات یک بیانیه مأموریت به صورت زیر است:
• کسب وکار ما چیست؟
• چگونه آن را انجام میدهیم؟
• بخاطر چه افرادی آن را انجام میدهیم؟
• با این کسب وکار چه ارزشی ایجاد میکنیم؟
پرسیدن این سوالات و مشخص کردن ماموریت و هدف برند سبب میشود، در هر مرحله استراتژی هایی انتخاب شوند که در راستای اهداف کلان برند باشد. در نتیجه در ادامه راه برند از مسیر خود خارج نخواهد شد و برنامه های بازاریابی یا حتی در ابتدایی ترین حالت متن و شعارهای تبلیغاتی در راستای ماموریت، هدف و جوهره برند خواهد بود.
گام چهارم : تعیین اهداف استراتژیک
هدف این مرحله از فرآیند تدوین استراتژی کسبوکار جدید تعیین مجموعه ای از اهداف پیشرفته برای تمامی بخش های کسب و کار است. مرحله ی اهداف استراتژیک نیازمند تعیین اولویت ها و گردآوری اطلاعات برای بهبود عملکرد و برنامه ها است تا چشم انداز و مأموریت کسب وکار مشخص شود تا از این طریق بتوانید مناسبترین استراتژی بازاریابی را شناسایی کنید.
با نگاهی به مرحله اول تدوین استراتژی یعنی جمع آوری اطلاعات، و به ویژه تحلیل های SWOT و PESTLE میتوانید تمامی نقاط ضعف و قوت شناسایی شده را در کنار اهداف خود درنظر بگیرید.
اهداف باید دارای ویژگیهای SMART باشند. ( این واژه مخفف عبارات ویژه (Specific)، قابل سنجش (Measurable)، قابل دسترس (Attainable)، مرتبط (Relevant) و زمانبندی شده (Time-bound) میباشد. ) و باید شامل مواردی مانند شاخص های کلیدی عملکرد (KPIS )، تخصیص منابع و الزامات بودجه بندی باشد.
شخص های کلیدی عملکرد ممکن است برای کسب و کارهای مختلف متفاوت باشد، KPI ها با توجه به اهداف کلان یا کوتاه مدت برند تعیین میشوند، حتی ممکن است هر کمپین علاوه بر KPI های معمول دارای شاخص های ویژه ای نیز باشد، به عنوان مثال در کمپین های تبلیغاتی مناسبتی ممکن است افزایش نرخ تعامل در شبکه اجتماعی خاص به عنوان شاخص عملکرد در کنار KPI های قبلی در نظر گرفته شود.
گام پنجم : مشخص کردن برنامه های تاکتیکی (Tactical Plans)
اکنون وقت آن است که اهداف تدوین استراتژی کسبوکار جدید به برنامههای کوتاه مدت دقیق تری تبدیل شوند. این برنامه ها شامل عملکرد بخشهای مختلف و عملیات سازمان هستند و حتی میتوانند عرضه کنندگان را نیز شامل شوند.
در این مرحله از تدوین استراتژی کسب وکار باید بر نتایج قابلسنجش تمرکز کرده و با ایجاد ارتباط با سهامداران، زمان و نوع خواسته های آنها را شناسایی کنید. برای اجرای استراتژی کسب وکار می توانید از این برنامه های تاکتیکی به عنوان عملکردهای سریع استفاده کنید.
برنامه های تاکتیکی نوع عملکرد، مدت زمان اجرا، بسترها و شبکه هایی که جهت انجام تبلیغات به آن نیاز است را مشخص میکند، در نتیجه برنامه ریزی برای فعالیت های بازاریابی با شفافیت دنبال خواهد شد.
گام ششم : مدیریت عملکرد
شاید کل فرآیند تدوین استراتژی کسبوکار و برنامه ریزی و تلاش شما برای تدوین استراتژی کسب و کار به پایان برسد، اما ارزیابی مستمر تمامی اهداف و برنامه های اجرایی برای اطمینان از اینکه هنوز در راستای اهداف کلی حرکت میکنید، بسیار ضروری است. مدیریت و کنترل کل فرآیند یک استراتژی، فعالیت پیچیده ای است و بیشتر مالکان، مدیران و صاحبان کسب وکار به امید روش های جایگزین برای مدیریت استراتژی هستند.
پیاده سازی، مدیریت و ارزیابی یک استراتژی کسب وکار نیازمند مربوط بودن اطلاعات جمع آوری شده، دسته بندی تمامی اطلاعات کلی، برنامه ریزی، اولویت بندی و داشتن یک چشم انداز استراتژیک مشخص است و تمام این موارد زمانی حاصل می شود که فرآیند تدوین استراتژی کسب و کار با دقت و به درستی انجام شده باشد.
انواع استراتژی های کسب و کار چیست؟
۳ نوع استراتژی کسب و کار وجود دارد که میتوانید از آنها در کسبوکار خود استفاده کنید. هریک از این استراتژیها سود و یکپارچگی کسبوکار شما را افزایش میدهد. انواع استراتژی های کسب و کار عبارتند از:
استراتژی سطح سازمان یا شرکت (Corporate level strategy): استراتژی شرکت در بالاترین سطح شرکت اجرا میشود. مدیران شرکت روشهای بهبود و گسترش شرکت را بررسی میکنند. آنها بازارهای دیگری را که میتوانند به آنها وارد شوند، شناسایی میکنند؛
استراتژی سطح واحدهای کسب و کار (Business level strategy): این استراتژی بر نحوهی پیادهسازیِ چشم انداز شرکت در دستورالعملهای آن متمرکز است؛
استراتژی سطح عملکرد یا وظیفهای (Functional level strategy): این استراتژی بر وظایف فردی هر واحد و کارمندان و همچنین تلاش برای دستیابی به اهداف شرکت متمرکز است.
اهمیت استراتژی کسب و کار چیست؟
به چند دلیل استراتژی کسب و کار برای سازمانها مهم است، از جمله:
۱. برنامهریزی
استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند که برای رسیدن به اهداف کاریتان، گامهای کلیدی را تشخیص دهید.
۲. ضعفها و قوتها
ضعفها و قوتها – استراتژی کسب و کار
فرایند ایجاد استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند تا ضعفها و قدرتهای کار خود را تشخیص دهید و ارزیابی کنید و سپس استراتژیای را پدید آورید که نقاط قوتتان را برجسته و نقاط ضعفتان را بر طرف یا محدود میکند.
۳. بهرهوری
استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند تا منابع را به شکل مؤثری به فعالیتهای کاری اختصاص دهید که این امر به طور خودکار شما را کارآمدتر میکند.
۴. کنترل
با این استراتژی شما روی اَعمالی که برای رسیدن به اهداف تجاری خود انجام میدهید، بیشتر کنترل دارید. با دانستن مسیری که در حال طی کردن آن هستید، بهراحتی میتوانید تشخیص دهید که فعالیتهایی که دارید، شما را به اهدافتان نزدیکتر میکنند یا خیر.
۵. مزیت رقابتی (Competitive Advantage)
با داشتن یک برنامهی واضح برای رسیدن به اهداف خود، میتوانید روی برجسته کردن نقاط قوت خود تمرکز کنید و از آنها به عنوان یک مزیت رقابتی، که کمپانی شما را منحصربهفرد میکند، بهرهمند شوید.
اجزای استراتژی کسب و کار چیست؟
در هر استراتژی کسب و کاری ۶ قسمت کلیدی وجود دارد:
۱. دید کلی و اهداف تجاری
قرار است استراتژی کسب و کار به شما کمک کند تا به اهداف تجاری خود برسید. شما میتوانید با داشتن یک دید کلی از جهتگیری کسبوکار، دستورالعملهای شفافی را در این استراتژی مشخص کنید، مبنی بر اینکه چه کارهایی باید انجام شوند و چه کسی باید آنها را انجام دهد.
۲. ارزشهای اصلی
استراتژی کسب و کار، با توجه به ارزشهای اصلی سازمان، مدیران سطح بالا و همچنین سایر بخشها را درمورد آنچه باید و نباید انجام شود، راهنمایی میکند.
۳. تحلیل سوات (SWOT)
SWOT مخفف کلمات قوتها (Strengths)، ضعفها (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. تحلیل ماتریس SWOT در تمام استراتژیهای کسبوکار وجود دارد و به کمپانی اجازه میدهد تا به نقاط قوت خود تکیه کند و از آنها به عنوان مزیت بهرهمند شود. این آنالیز کمپانی را از وجود هرگونه ضعف و تهدیدی نیز آگاه میکند.
۴. تاکتیکها
بسیاری از استراتژی های کسب و کار جزئیات عملیاتی نحوهی کار را بیان میکنند تا بازده کار به حداکثر برسد. افرادی که مسئول تاکتیکها هستند، میدانند که چه کاری باید انجام شود که در زمان و انرژی صرفهجویی شود.
۵. برنامهی تخصیص منابع
استراتژی کسب و کار مواردی مانند اینکه منابع موردنیاز را برای تکمیل برنامه از کجا پیدا خواهید کرد، این منابع چگونه تخصیص خواهند یافت و چه کسی مسئول این کار خواهد بود، را شامل میشود.
۶. اندازهگیری
استراتژی کسب و کار همچنین شامل راهی برای پیگیری بازدهیِ شرکت است که عملکرد آن را در خصوص اهدافی که قبل از شروع به کار استراتژی تعیین شدهبودند، ارزیابی میکند.
چگونه استراتژی سطح کسب و کار را اجرا کنیم؟
برای اجرای استراتژی سطح کسب و کار موفقیتآمیز باید این مراحل را طی کنید:
۱. بازار هدف و مصرفکنندگان را شناسایی کنید
چگونه استراتژی سطح کسب و کار را اجرا کنیم – بازار هدف
قبل از اینکه تغییراتی را در شرکت اعمال کنید، ابتدا باید بازار هدف و مشتریان ایدئال خود را مشخص کنید.
۲. نیاز مشتریان را بشناسید
هنگامی که بازار هدف خود را تعیین، قیمت محصولات رقبا را بررسی و مشتری ایدئال برای آن بازار را پیدا کردید، میتوانید تحقیقات خود را درمورد نیازهای مشتری شروع کنید.
۳. دربارهی نحوهی تأمین نیازهای آنها تحقیق کنید
با مدیران شرکت هماهنگ شوید تا فروشندگان را بیابید، دربارهی گزینههای حملونقل بحث و برای کالاهای خود قیمت مناسبی را انتخاب کنید تا شما را از رقبا متمایز کند.
۴. استراتژی سطح کسب و کار رقبا را بررسی کنید
بررسی کنید که رقبای شما از کدام استراتژی برای پایین آوردن هزینهها، بازگشت سود و حفظ وفاداری مشتریان استفاده میکنند.
۵. اهداف مشترکی را تعیین کنید که توسط شرکت به طور کامل محقق شوند
چگونه استراتژی سطح کسب و کار را اجرا کنیم – اهداف مشترک
پس از انجام تحقیقات لازم برای ورود به بازار جدید، میتوانید اهداف گستردهای را برای تقویت پتانسیل خود در بازار برنامه ریزی کنید.
۶. اهداف منحصربهفرد هر واحد را تعیین کنید
تعیین اهداف واحد هر دپارتمان به تقسیم مسئولیتهایی که در موفقیت کلی شرکت شما تاثیر دارند، کمک میکند.
۷. بررسیهای معمول را انجام دهید
باید بررسیهای ماهانه را انجام دهید تا مطمئن شوید که پیشرفت حاصل شده و پیام اصلی شما فراموش نشده است.
نمونههایی از استراتژی کسب و کار
نمونههای متفاوتی از استراتژی کسب و کار وجود دارد که با اهداف کسبوکار شما متناسب خواهند بود. در فهرست زیر، این ۱۴ نمونه را تعریف و بررسی میکنیم:
۱. استراتژی کسب و کار: رهبری هزینه
استراتژی رهبری هزینه با توجه به عادات مصرفکننده برای یافتن بهترین مبلغ یک محصول شکل گرفتهاست. استراتژی رهبری هزینه کسبوکار را مجبور میکند تا هزینههای مربوط به فرایند تولید، حملونقل و تحویل محصول به مشتری را محاسبه کند و قیمتی را تعیین کند که میزان سودآوری یکسانی داشتهباشد و در عین حال، مقرونبهصرفه نیز باشد.
هدف از این استراتژی یافتن مقرونبهصرفهترین روش بازاریابی و فروش محصول به مشتریان است.
۲. استراتژی کسب و کار: کمهزینه
نمونههایی از استراتژی کسب و کار – استراتژی کمهزینه
این استراتژی بر فروش به یک بازار یا کسبوکار خاص متمرکز است، نه بر عموم مردم. از این استراتژی به همان شیوهی رهبری هزینه استفاده میشود، اما رقبا را کنار میزند و باعث میشود که مشتریان محصول آنها را به عنوان گزینهای جذابتر و مقرونبهصرفه برای خرید ببینند.
۳. استراتژی کسب و کار: تمایز
استراتژی تمایز، به جای قیمت، از کیفیت محصول استفاده میکند و چشمانداز شرکت را در مقابل رقبا بهبود میبخشد. شرکتهایی که میخواهند مصرفکنندگان به دلیل کیفیت محصولاتشان از آنها خرید کنند، باید استانداردهایی را برای بهبود ارزش و عملکرد محصولات خود اجرا کنند.
۴. استراتژی کسب و کار: یکپارچه
استراتژی یکپارچه از مؤلفههای اصلی استراتژیهای کمهزینه و تمایز استفاده میکند تا محصولی را با کیفیت متوسط تولید کند. شرکتها از این استراتژی برای جلب مشتریانی استفاده میکنند که بهترین سطح کیفی با قیمت پایینتر از کالاهای با کیفیت بالا را میخواهند.
۵. استراتژی کسب و کار: فروش مکمل (Cross-Sell) محصولات بیشتر
بعضی از سازمانها روی فروش محصولات بیشتر به یک مشتری متمرکزند. این استراتژی برای کمپانیهای تجهیزات دفتری، بانکها و خردهفروشان اینترنتی کاربرد خوبی دارد.
با افزایش میزان محصول فروختهشده، میتوانید به ازای هر مشتری، میانگین اندازهی سبد خرید را افزایش دهید. حتی یک افزایش کوچک در اندازهی سبد خرید میتواند تأثیر چشمگیری بر سودآوری داشتهباشد، بدون اینکه برای به دست آوردن مشتریان جدید مجبور شوید هزینه کنید.
۶. استراتژی کسب و کار: نوآورانهترین محصول یا خدمت
بسیاری از شرکتها، بهویژه شرکتهای فعال در زمینهی فناوری یا خودرو، خود را با تولید پیشگامانهترین محصولات متمایز میکنند. شما برای استفاده از این استراتژی باید مشخص کنید که واژهی «نوآوری» چه تعریفی در سازمان شما خواهد داشت یا شما چگونه خلاق و نوآور خواهید بود.
۷. استراتژی کسب و کار: افزایش فروش با محصولات جدید
یکی از نمونههای استراتژی کسب و کار، افزایش فروش یا محصولات جدید است. برخی از کمپانیها دوست دارند در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کنند تا پیوسته (حتی در ارتباط با موفقترین محصولاتشان) نوآوری داشتهباشند.
۸. استراتژی کسب و کار: بهبود خدمات مشتری
نمونههایی از استراتژی کسب و کار – استراتژی بهبود خدمات مشتری
اگر کسبوکار شما قبلا در ارائهی خدمات مشتری باکیفیت ایراداتی داشتهاست، این استراتژی میتواند برایتان مناسب باشد. حتی بعضی از کمپانیها با داشتن خدمات مشتری استثنایی، شهرت فراوانی کسب کردهاند.
به طور معمول، کمپانیها در یک بخش خاص مشکل دارند، پس یک استراتژی کسب و کار که بر بهبود خدمات مشتری تمرکز دارد، به طور معمول اهداف خود را بر چیزی مانند پشتیبانی آنلاین یا مرکز تلفنی مؤثرتر، متمرکز میکند.
۹. استراتژی کسب و کار: در دست گرفتن یک مارکت جدید
بعضی از کمپانیهای بزرگ با خریدن سهم یا ادغام رقیبان، بازار جدیدی را قبضه میکنند. کمپانیهای فُرچون ۵۰۰ (Fortune 500 Companies) از این استراتژی برای کسب سود از یک مارکت جدید یا مارکتی که بهسرعت در حال رشد است، استفاده میکنند.
به دست آوردن یک کمپانی جدید به کمپانی بزرگتر اجازه میدهد که در بازاری که قبلا در آن حضور پررنگی نداشته، در حالی که مصرفکنندگان محصول یا خدمت را حفظ کردهاست، شروع به رقابت کند.
۱۰. استراتژی کسب و کار: متمایز کردن محصول
این یک استراتژی معمول، بهخصوص برای کسبوکارهای بیزینس به مصرفکننده (Business-to-Consumer or B2C) است. آنها میتوانند از طریق برجسته کردن اینکه تکنولوژی، امکانات، قیمت یا استایل بهتری دارند، محصولات خود را متمایز کنند.
۱۱. استراتژی کسب و کار: قیمتگذاری
در بحث قیمتگذاری، کسبوکارها یا میتوانند قیمتهای خود را پایین نگه دارند تا مشتریان بیشتری را جلب کنند یا قیمتی را فراتر از توانایی خرید بیشتر مشتریان معمولی، روی محصولاتشان بگذارند و از این طریق به آنها ارزشی آرمانی بدهند.
اگر کمپانیها بخواهند قیمتهایشان را پایین نگه دارند، به علت کم بودن حاشیهی سود باید حجم خیلی بیشتری از محصولات را بفروشند. کمپانیهایی که انتخاب میکنند محصولات خود را فراتر از توان خرید مشتریان معمولی قیمتگذاری کنند، میتوانند انحصار محصولات خود را، در حالی که حاشیهی سود زیادی به ازای هر محصول دارند، حفظ کنند.
۱۲. استراتژی کسب و کار: برتری در تکنولوژی
اغلب، با داشتن برتری در فناوری میتوانید به فروش بهتر، بهبود بهره وری یا حتی تسلط بر بازار دست پیدا کنید. این میتواند به معنای سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، مالکیت بر یک کمپانی کوچکتر برای دستیابی به فناوری آن یا حتی به دست آوردن کارمندانی با مهارتهای منحصربهفرد باشد که در زمینهی تکنولوژی برای کمپانی برتری حاصل میکنند.
۱۳. استراتژی کسب و کار: بهبود حفظ مشتری
به طور کلی، حفظ مشتریان موجود بسیار آسانتر از هزینه کردن برای جذب مشتریان جدید است؛ بنابراین، اگر فرصتهایی برای بهبود حفظ مشتری میبینید، این یک استراتژی عالی برای شماست. لازم است که در این استراتژی تاکتیکها و پروژههای کلیدی را برای حفظ مشتریان خود شناسایی کنید.
۱۴. استراتژی کسب و کار: پایداری
شما میتوانید یک استراتژی کسب و کار کامل را با هدف پایداری کسبوکارتان شروع کنید؛ برای مثال، هدف شما میتواند کاهش هزینههای انرژی یا کاهش ردپای (Footprint) شرکت با پیادهسازی یک برنامهی بازیافتی باشد.
استراتژی کسب و کار ابزار قدرتمندی است که به شما در دستیابی به اهداف تجاری تان، تعریف استراتژی ها و تاکتیک هایی است که شما به آن ها در شرکت خود نیاز دارید، کمک می کند.
همچنین استراتژی کسب و کار به شما در بسیاری از تصمیمات سازمانی مانند استخدام کارمندان جدید یاری می رساند. ایجاد یک استراتژی کسب و کار متناسب با چشم اندازی که شما برای شرکت خود تصویر نموده اید نیاز به زمان و توسعه دارد. در این مقاله، ما در مورد اینکه استراتژی کسب و کار چیست و چرا مهم است، در مورد مولفه های یک استراتژی کسب و کار و ۱۰ نمونه از استراتژی های کسب و کار که به شما کمک خواهد کرد تا ایده های خود را برای شرکت خود ایجاد کنید صحبت خواهیم کرد.
استراتژی کسب و کار چیست؟
استراتژی کسب و کار به اقدامات و تصمیماتی گفته می شود که یک شرکت برای رسیدن به اهداف تجاری خود و رقابت در صنعت خود اتخاذ می کند. این مشخص می کند که کسب و کار برای رسیدن به اهداف خود چه کاری باید انجام دهد، که می تواند به هدایت روند تصمیم گیری برای استخدام و تخصیص منابع کمک کند. یک استراتژی کسب و کار به و دپارتمان های مختلف کمک می کند تا با هم کار کنند، و اطمینان حاصل کند که تصمیمات دپارتمان در راستای جهت گیری شرکت می باشد.
چرا استراتژی کسب و کار مهم است؟
دلایل مختلفی برای مهم بودن استراتژی کسب و کار برای سازمان ها وجود دارد، از جمله:
برنامه ریزی: یک استراتژی کسب و کار به شما کمک می کند گام های اصلی را که برای رسیدن به اهداف تجاری خود برمی دارید شناسایی کنید.
نقاط قوت و ضعف: فرایند ایجاد استراتژی کسب و کار به شما امکان می دهد تا نقاط قوت و ضعف شرکت خود را شناسایی و ارزیابی کنید، ایجاد یک استراتژی ای برای بهره گیری از نقاط قوت و بر طرف کردن یا از بین بردن نقاط ضعف.
کارآیی: یک استراتژی کسب و کار به شما امکان می دهد به طور موثری منابعتان را برای فعالیت های تجاری خود اختصاص دهید، که به طور خودکار باعث افزایش کارآیی شما می شود.
کنترل: این به شما امکان کنترل بیشتر فعالیت هایی را می دهد که برای رسیدن به اهداف سازمانی خود انجام می دهید، زیرا مسیری را که قدم می گذارید درک می کنید و به راحتی می توانید ارزیابی کنید که آیا فعالیت هایتان شما را به اهداف خود نزدیک می کند یا خیر.
مزیت رقابتی: با شناسایی یک برنامه مشخص برای رسیدن به اهداف خود، می توانید بر استفاده از نقاط قوت خود تمرکز کنید و از آنها به عنوان یک مزیت رقابتی استفاده کنید که شرکت شما را منحصر به فرد کند.
مولفه های یک استراتژی کسب و کار
شش مولفه کلیدی استراتژی کسب و کار عبارتند از:
چشم انداز و اهداف کسب و کار
ارزشهای بنیادی
تجزیه و تحلیل SWOT
تاکتیک ها
طرح تخصیص منابع
اندازه گیری
۱.چشم انداز و اهداف کسب و کار
استراتژی کسب و کار برای کمک به شما در رسیدن به اهداف کسب و کار شما است. با داشتن چشم انداز برای جهت دهی به کسب و کار، می توانید دستورالعمل های روشنی در مورد راهکارهای تجاری ایجاد کنید و روشن کنید مسئولیت آن با چه کسی است.
- ارزش های بنیادی
استراتژی کسب و کار، بر اساس ارزش های بنیادی سازمان برای مدیران ارشد و دپارتمان ها را، آنچه که بایستی انجام گردد و آنچه که نمی بایست انجام شود، را روشن می سازد. - تجزیه و تحلیل SWOT
SWOT مخفف نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها است. این تجزیه و تحلیل در هر استراتژی تجاری گنجانده شده است، زیرا به شرکت اجازه می دهد تا به نقاط قوت خود اعتماد کند و از آنها به عنوان یک مزیت استفاده کند. همچنین این شرکت را از هرگونه ضعف یا تهدید مطلع می کند. - تاکتیک ها
بسیاری از استراتژی های کسب و کار جزئیات عملیاتی را برای چگونگی کار برای بیان حداکثر کارایی بیان می کنند. افرادی که مسئول تاکتیک ها هستند، می توانند با صرفه جویی در وقت و تلاش، اقدامات لازم را انجام دهند. - طرح تخصیص منابع
یک استراتژی کسب و کار نشان می دهد که که منابع مورد نیاز برای تکمیل برنامه شما شامل چه مواردی است و این منابع چگونه و با مسئولیت چه کسی تخصیص می یابند. - اندازه گیری
استراتژی کسب و کار همچنین شامل راهی برای ردیابی بازده شرکت، و ارزیابی عملکرد آن در رابطه با اهدافی - است که پیش از پیاده سازی استراتژی تعیین شده بود.
۱۰ نمونه استراتژی کسب و کار
در اینجا ۱۰ نمونه از استراتژی های عالی کسب و کار آورده شده است.
فروش جانبی محصولات بیشتر.
محصول یا خدمات با بیشترین نوآوری.
افزایش فروش از طریق فروش محصولات جدید.
بهبود خدمات مشتری.
گوشه ی بازار جدید.
تمایز محصول.
استراتژی های قیمت گذاری.
مزیت فناوری.
بهبود حفظ مشتری.
پایداری (ثبات).
فروش جانبی محصولات بیشتر
برخی از سازمان ها بر فروش بیشتر محصولات به همان مشتری تمرکز دارند. این استراتژی برای شرکت های تامین کننده ادارات و بانک ها و همچنین خرده فروشان آنلاین به خوبی کار می کند. با افزایش میزان محصول فروخته شده به ازای هر مشتری، می توانید اندازه متوسط سبد خرید را افزایش دهید. حتی افزایش ناچیزی در اندازه سبد خرید، بدون نیاز به صرف هزینه برای خرید مشتری های جدید بیشتر، می تواند تأثیر قابل توجهی در سودآوری داشته باشد.
محصول یا خدمات با بیشترین نوآوری
بسیاری از شرکت ها، به ویژه در زمینه فناوری یا فضای خودرو، با ایجاد پیشرفته ترین محصولات خود را متمایز می کنند. برای استفاده از این به عنوان استراتژی کسب و کار خود، باید تعریف کنید که “نوآورانه” برای سازمان شما به چه معناست یا اینکه چگونه نوآور هستید.
افزایش فروش از طریق فروش از محصولات جدید.
برخی از شرکت ها علاقمندند که در زمینه تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کنند تا بتوانند به طور مداوم و حتی با موفق ترین محصولات شما نوآوری ایجاد کنند.
بهبود خدمات مشتری.
اگر شرکت شما در ارائه خدمات با کیفیت به مشتری مشکلی داشته باشد، این می تواند یک استراتژی کسب و کار مناسب برای شما باشد. برخی از شرکت ها حتی به دلیل داشتن خدمات استثنایی به مشتری، شهرت زیادی کسب کرده اند. معمولاً شرکت ها در یک زمینه خاص مشکلی دارند، بنابراین یک استراتژی کسب و کار که متمرکز بر بهبود خدمات به مشتری باشد، معمولاً اهداف خود را بر روی چیزی مانند پشتیبانی آنلاین یا مرکز تماس موثرتر متمرکز می کند.
گوشه ی بازار جدید
برخی از شرکت های بزرگ در حال خرید یا ادغام با رقبا برای ایجاد یک گوشه بازار جدید هستند. این یک استراتژی مشترک است که توسط شرکتهای Fortune 500 برای کسب مزیت در یک بازار جدید یا بازارهای به سرعت در حال رشد استفاده می شود. .خرید یک شرکت جدید این امکان را برای شرکت بزرگتر فراهم می کند تا ضمن حفظ کاربران، کالا یا خدمات در بازاری که قبلاً حضور پررنگی نداشت، رقابت کند.
تمایز محصول
این یک استراتژی مشترک کسب و کار است، به ویژه برای کسب و کار هایB2C. آنها می توانند با برجسته کردن این واقعیت که از فناوری، ویژگی ها، قیمت گذاری یا مدل دهی برتر برخوردار هستند، محصولات خود را متمایز کنند.
استراتژی های قیمت گذاری
وقتی نوبت به قیمت گذاری می رسد، مشاغل یا می توانند قیمت های خود را پایین نگه دارند تا مشتری بیشتری جذب کنند یا با قیمت گذاری بیش از آنچه که اکثر مشتریان عادی توانایی آن را دارند، به محصولاتشان ارزش مندی آرزویی بدهند. اگر شرکت ها قصد دارند قیمت های خود را پایین نگه دارند، نیاز به فروش حجم بسیار بیشتری از محصولات خواهند داشت، زیرا حاشیه سود معمولاً بسیار کم است. برای شرکت هایی که قیمت خود را فراتر از توان مشتریان عادی انتخاب می کنند، می توانند انحصار محصول خود را حفظ کنند و حاشیه سود زیادی را برای هر محصول حفظ کنند.
مزیت فناوری.
با دستیابی به یک مزیت فناوری، اغلب می توانید به فروش بهتر، بهبود بهره وری یا حتی تسلط بر بازار دست یابید. این می تواند به معنای سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، به دست آوردن یک شرکت کوچکتر برای دستیابی به فناوری آنها و یا حتی به دست آوردن کارکنان با مهارت های منحصر به فرد باشد که به شرکت یک مزیت فناوری می دهد.
بهبود حفظ مشتری.
به طور کلی حفظ مشتری بسیار ساده تر از صرف هزینه برای جذب مشتری جدید است، به همین دلیل اگر فرصت هایی برای بهبود در حفظ مشتری می بینید، این یک استراتژی عالی است. این استراتژی مستلزم شناسایی تاکتیک ها و پروژه های کلیدی برای حفظ مشتریان خود است.
پایداری (ثبات)
شما می توانید یک استراتژی کسب و کار کامل با هدف افزایش پایداری کسب و کار خود راه اندازی کنید. به عنوان مثال، هدف می تواند کاهش هزینه های انرژی یا کاهش مصرف شرکت با اجرای یک برنامه بازیافت باشد.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.