تجربه محتوا چیست؟
برای تعریف کردن تجربه محتوا میخواهم از مفهومی مشابه، تجربه کاربر یا UX، کمک بگیرم. در دنیای وب دیزاین تجربه کاربر سایتها باید به دقت طراحی شود. اگر سایت تجربه کاربر رضایتبخشی نداشته باشد، کاربر آن را ترک میکند و دیگر به آن سایت سر نمیزند. تجربه کاربر مجموعهی تمامی تعاملاتی است که یک کاربر ممکن است با سایت داشته باشد.
سایتی مثل آمازون، سایت فروشگاهی، را در نظر بگیرید. اگر کاربر وارد آن شود و نتواند در منو کالایی را که میخواهد پیدا کند و وقتی نام کالا را جستجو میکند سرعت سایت آنقدر کند باشد که او را معطل کند و تازه وقتی بالاخره کالا را پیدا کرد نتواند سفارشش را ثبت کند چون سایت error میدهد، تعامل و تجربهای رضایتبخش و مفید با سایت داشته است؟ قطعا نه.
نمایش فهرست این آموزش :
تجربه محتوا چیست؟
کاربر با محتوا، درست مانند سایت، تعامل برقرار میکند و درگیر میشود. کاربر وقت میگذارد و پست اینستاگرام، لینکدین و فیسبوک یک برند، محتواهای سایت (عکس، گرافیکها و متنها)، ایمیلها و پیامکها را میخواند و ویدئوهای آموزشی و تبلیغاتی و موشن گرافیکهای برند را میبیند. تک تک آن محتواها، حتی شرح محصولات، مجموعهای واحد را تشکیل میدهند که تصویری از آن کسبوکار را در ذهن کاربران شکل میدهد.
تجربهای که هر کاربر (مشتری بالفعل یا بالقوهی برند) از تعامل با آن مجموعه دارد تجربه محتوای آن کاربر را میسازد.
تجربه محتوا از لحظهای که کاربر محتوا را دریافت میکند تا زمانی که با آن درگیر است و به آن واکنش نشان میدهد، ادامه دارد. پس،
- رسانه یا پلتفرمی که کسبوکار هر محتوا را در آن عرضه میکند،
- تناسب نوع و لحن هر محتوا با آن رسانه،
- تناسب نوع هر محتوا با سلیقه و نیاز کاربر،
- سازگاری و هماهنگی کامل هر محتوا با صدای برند و هویت برند،
- سازگاری و هماهنگی کامل هر محتوا با استراتژی سوشال مدیا مارکتینگ و دیجیتال مارکتینگ کسبوکار، و
- جذابیت و ارزشآفرینی هر محتوا، همگی بخشی از تجربه محتوا هستند.
خب بیاید از یه منظر دیگه به تجربه محتوا بپردازیم.
به یک نقطه ضعف مشترک فکر کنید که توی جامعه هدف شما وجود داره. حالا یه پنجره باز کنید و او نقطه ضعف رو تو گوگل سرچ کنید. روی یکی از مقاله ها کلیک کنید و شروع به خوندن کنید .
حالا از خودتون بپرسید:
- آیا به راحتی اون چیزی که میخواستید رو دریافت کردید؟
- آیا محتوا به خوبی ارائه شد؟
- آیا محتوا در در فرمی که دوس داشتین بود؟
- آیا محتوا عمومی بود؟ یا حس کردین روی صحبتش با شماست؟
- آیا تعداد زیادی پاپ آپ Pop-up روی صفحه باز میشد؟
- آیا مقاله برای دستگاهی که شما دارین روش محتوا رو میخونین، بهینه شده بود؟
اصل هرمی
اصل هرمی معمولا در مقالات روزنامه یا خلاصه اجرائیات به کارمیرود. تمرکز و توجه را جلب میکند. اساس این اصل این است:
- ابتدا با جواب سوال شروع کنید.
- بحثها و استدلالهای پشتیبانیکننده خود را گروهبندی و خلاصهسازی کنید.
- ایدههای مرتبط خود را به شکلی منطقی مرتب کنید.
از روزنامهنگارها الهام بگیرید و تیتر H1 و اولین پاراگراف خود را با مهمترین اطلاعات آغاز کنید.
بهترین اطلاعات را در یک مقدمه بسیار طولانی، متن گسترده و پر از تکرار کلمه کلیدی (KeywordStuffing) مخفی نکنید.
همه کلمات کلیدی یا موضوعات برای اینکه مفید و به دردبخور باشند، نیاز به یک محتوای طولانی ندارند.
افزایش تعامل
صحبت درباره بچهها، در یک سایت مرتبط با کودکان باعث بهبود و افزایش تعاملات مفید میشود. نمونه آن سایت مربوط به برند پوشک بچه Pampers است.
وبسایت آنها مشخصا از روشی استفاده میکند که محتوا در اولویت است نه تجارت الکترونیک.
اما حتی اگر به خرید فکر کنید، باز هم آنها کاری میکنند که پیداکردن محصول مناسب برای شما راحت و مفید خواهد بود.
دستهبندیمحصولات در فروشگاه شامل یک سیستم محاسبهگر میباشد که سایز پوشک و تعداد پوشک مورد نیاز را نمایش خواهد داد. این یک روش عالی برای افزایش تعامل در سایت و بهبود تجربه کاربری / محتوایی است.
یک روش قدیمیتر برای افزایش تعامل و دریافت ترافیک توسط Coschedule انجام شده است.
گرت مون کتابی با عنوان “فرمول ده برابری بازاریابی” را نوشت و راهکارشان در تبدیل بازدیدکنندگان ارگانیک به مشتری را در آن توضیح داد.
تقریبا همه پستهای بلاگ آنها یک جذبکننده Lead دارد. این پستها شامل پیشنویسهایی برای تقویم محتوا و برنامهریزهای محتوا و همچنین نکات مهم میباشد.
محتوای آنها مفید است و از اصل هرمی تبعیت میکند.
با تفکری خلاقانه، در ارائه تجربه محتوایی (Content Experience) متمایز باشید
بطور خلاصه، تجربه محتوایی شامل اقداماتی است که باعث درگیر شدن کاربر در صفحه و تعامل او، ارائه تجربیات آنلاین قوی، و مفید بودن میشوند.
طراحی Content Experience به ما کمک میکند از تردمیل در حال حرکت تولید محتوا که دیوار عظیم و بیپایانی از محتوا را میسازد خلاص شویم.
طراحی تجربه محتوا باعث میشود خلاق باشیم و محتوایی بیشتر و بهتر از آنچه که تاکنون داشتهایم تولید کنیم.
این یک ابزار برای ساخت اعتماد، تولید جریانهای جدید و ماندگاری بعنوان یک برند واقعی میباشد.
در نهایت مهمترین نکته این است که تجربه محتوا به سئوکارها، بازاریابان محتوا و نویسندگان محتوا کمک میکند تا تلاشهای خود را در آتش صفحاتی که هرگز بازدید نمیگیرند نسوزانند.
آشنایی بیشتر با ترویج محتوا
پس از اینکه محتوای خود را در کانالهای انتخاب توزیع کردید، بخشی از مخاطبان آن را میبینند و میخوانند. ممکن است در زمانی که محتوا را منتشر میکنید، محتوایی که اتفاقا برای مخاطب خیلی مناسب بوده را صرفا به خاطر مشغولیهای آن روز از دست بدهد. بنابراین زمانی که محتوا را توزیع میکنید بخشی از مخاطبان محتوا را میببیند و بخش بزرگتری محتوا را نمیبینند.
این را هم میدانیم که هزینه تولید محتوا، آن هم در سازمانهایی که برنامه توسعه یافته محتوایی دارند چندان ارزان نیست. در این شرایط میخواهید محتوایی که تولید کردهاید به اطلاع مخاطبان بیشتری برسد. بنابراین از ترویج محتوا استفاده میکنید.
روشهای ترویج محتوا و کانالهای آن با توزیع محتوا تفاوت چندانی ندارد و بسیاری از آنها با یکدیگر همپوشانی دارد. برای اینکه متوجه درک درستی از توزیع و ترویج محتوا شوید اجازه بدهید مثالی بزنم.
مثالی از توزیع و ترویج محتوا
فرض بگیرید شما کسب و کاری دارید که کار اصلی آن تولید پادکست است. مثلا شما پادکستی دارید که به صورت هفتگی با کارآفرینان و افراد موفق مصاحبه میکند. در اینجا کانال اصلی توزیع محتوا میتواند کست باکس و سایت باشد که محتوا در آن منتشر میشود.
برای اینکه در طول زمان پادکست بیشتر شنیده شود، از بسترهای ارتباطی مانند توییتر، ویرگول و اینستاگرام استفاده میکنید تا به ترویج محتوای اصلی خود بپردازید. مثلا در ویرگول گزارشی از آن پادکست منتشر میکنید. این گزارش از دو جنبه دارای اهمیت است. اول اینکه اگر مخاطب موضوع شما را دوست دارد ولی سبک پادکست را دوست ندارد بتواند محتوا را دنبال کند. دوم اینکه افرادی که پادکست را گوش ندادهاند ابتدا گزارش را خوانده و در صورت علاقهمندی کل پادکست را گوش کنند.
تجربه محتوا، تجربه کلی دسترسی، مصرف، تعامل و پاسخ دادن به یک جریان از محتوای برند تجاری، از طریق دستگاه های متنوع، سیستم عامل ها و کانال هاست. یک تجربه محتوای موفقیت آمیز باید دارای درجه بالایی از ارتباط، شخصی سازی،سازگاری و راحتی باشه.این مهمه که درک کنیم که همه ی ما، خوب، بد یا زشت تجربه محتوا رو ارائه میدیم.
تفاوت تجربه محتوا با بازاریابی محتوا
آیا تجربه محتوا و بازاریابی محتوا یکسان هستند؟ جواب خیلی کوتاهه، نه!
درحالی که بازاریابی محتوا مربوط به ایجاد، توزیع و تجزیه تحلیل محتوا و اغلب مطالب منحصر به فرد محتوا است، تجربه محتوا یک رویکرد جامع تر در مورد معیار های ایجاد، مصرف و اندازه گیری است. خریداران بالقوه و مشتری ها دنبال یک قطعه از محتوا به تنهایی نیستند، بلکه اونا در این مسیر دنبال یک منبع به دردبخور هستند که در فرآیند خرید به کمکشون بیاد.
مولفه های اصلی تجربه محتوا
تجربه موفقیت آمیز در ابتدا نیاز به مولفه های اساسی بازاریابی محتوا داره. من در ادامه مقاله به ۵ تا مولفه اساسی بازاریابی محتوا اشاره کردم که قبل از اینکه بخواین از بازاریابی محتوا به رویکرد جدید تجربه محتوا ارتقا پیدا کنید باید اونا رو فول باشید.
قدم اول: ارزیابی محتوا
ارزیابی محتوا به ارزیابی محتوای موجود شما مثل: پست های وبلاگ، کتاب های الکترونیکی، اینفوگرافیک ها، گزارش ها، فیلم ها، پادکست ها و … کمک میکنه و اونها رو به جای قالب محتوا براساس عنوان دسته بندی میکنه.
اینطوری شما به وضوح میدونید که چی دارید و چی ندارید که در این مرحله از فرایند به مشتری بالقوه ارائه بدین.
ارزیابی محتوا به ۳ روش میتونه به شما و ارتقا تجربه محتوا کمک کنه:
- شکاف هایی که در استراتژی محتوا فعلی وجود داره رو با محتوا جدید پرکنید.
- بدترین عملکرد محتوا رو مشخص میکنید و می فهمید کدوم محتوا باب میل مخاطب نیست.
- شناسایی محتوایی که نیاز به تفهیم و ساده سازی داره.
هنگام ارزیابی محتوا این که بتونید عملکرد رقباتون رو تحلیل کنید ایده خوبی به نظر میرسه. این که بدونید چه نوع محتوایی رقیب شما کار میکنه میتونه واستون الهام بخش باشه.
قدم دوم: تولید محتوا
تولید محتوا فرآیند شناسایی موضوع های محتوا است که مخاطبهای شما به دنبال اونها هستند. تصمیم گیری در مورد فرمت محتوا برای مصرف بهینه و بعد هم تولید محتوا، همه بر اساس یافته های ارزیابی محتوا صورت میگیره.
تولید محتوا شامل موارد زیر میشه:
- تحقیق در مورد کلمات کلیدی، که در اون عبارت های کلمات کلیدی رو که مشتری های شما به طور فعال جستجو میکنند رو شناسایی میکنید. کلمات کلیدی ایده آل اونایی هستند که میزان جستجوی بالایی دارند و رقابت بر سرشون کمه.
- مرحله ایده پردازی که شامل طرح موضوعات براساس کلمات کلیدی است. پس از ارائه ایده های موضوعی، مشخص کنید که از چه فرمی برای ارائه مطالب میخواین استفاده کنید، که میتونه یک پست وبلاگ، اینفوگرافیک، ویدئو، پادکست و … باشه.
- مرحله آخر تولید محتوا، ویرایش و بارگذاری یا انتشار مطالب در سیستم های منتخبه. از سیستم های مدیریت محتوای داخلی گرفته تا سیستم های خارجی مثل رسانه های اجتماعی و غیره.
تمرکز باید روی ایجاد قطعات محتوا به طور مستقل باشه ولی به شرطی که با هم ارتباط منطقی داشته باشند.
قدم سوم: مدیریت محتوا
هدف از بازاریابی محتوا ارائه مطالب منحصر به فرد در مناسب ترین زمان در فرآیند خرید برای مخاطبان است. مدیدریت محتوا باید فراتر از جمع کردن و ذخیره کردن محتوا باشه. تجربه ثابت کرده که باید به طور هوشمندانه و منطقی برنامه ریزی کنید برای متمرکز کردن، سازماندهی کردن و ذخیره محتوا. تا به موقع و به آسونی بازیابی و بهم متصل بشن. چه با ابزار دستی چه با ابزار های مناسب .
قدم چهارم: توزیع محتوا، تقویت و کشف
شما نمیتونید محتوا ایجاد کنید و بعد همینطور دست رو دست بزارین تا یه روزی کشف و پخش بشه. تقویت یا توزیع محتوا، فرآیند تبلیغ محتوا از طریق کانال های مختلف بازاریابی است.
میتونید محتوای خودتون رو از طریق ۳ منبع رسانه تقویت کنید:
- رسانه های شخصی: ارسال مطالب در تمام سیستم های متعلق به وبلاگ، رسانه های اجتماعی، وبسایت و سایر کانال های متعلق به بیزینس.
- رسانه های اکتسابی: شامل پوشش رایگان یا به اشتراک گذاری مطالب شما توسط مطبوعات و نشریات رسانه ای، اشتراک گذاری در سیستم های رسانه های اجتماعی، روابط عمومی و هر رسانه شخص ثالثی که از محتوا شما میزبانی کنه و غیره.
- رسانه های پولی: ترویج مطالب از طریق سیستم های خارجی از جمله سایت های وابسته مثلاً با تبلیغات ( پرداخت به ازای کلیک PPC )، سیستم های کشف محتوای بومی ( مثل Tabools )، تبلیغات رسانه های اجتماعی، اینفلوئنسر ها و غیره.
- چند تکه کردن محتوا: با تبدیل محتوای با فرمت طولانی به چند قطعه کوتاه تر، میتوانید از آن در سیستم ها و دستگاه های مختلف استفاده کنید. به عنوان مثال، کتاب الکتریکی منتشر کردین؟ میتونید نکات و ایده های کلیدی رو به اینفوگرافیک تبدیل کنید. مصاحبه های متنی طولانی رو میتونید به فیلم های یک دقیقه ای تبدیل کنید. شما میتونید این محتوای جدید و رفرش شده رو از طریق رسانه های شخصی، رسانه های پولی و رسانه های خارجی تبلیغ کنید.
قدم پنجم: تجزیه و تحلیل عملکرد محتوا
تجزیه و تحلیل محتوا به شما امکان این رو میده که میزاناثر بخشی تجربه محتوای تولید شده رو اندازه گیری کنید.
معیار های اندازه گیری انواع مختلفی داره مثل ترافیک، رتبه بندی موتور جستجو، بازدید صفحه و … اینها معیار های معمولی هستند. هیمنطور پیش برین تا برسین به معیار هایی مثل نگه داشتن بازدید کننده در صفحه، عمق پیمیایش ( این که کاربر تا کجا اسکرول میکنه)، تعامل با رسانه های اجتماعی (اشتراک گذاری، ری توییت کردن، نظر دادن و غیره). در یک رویکرد واقعی تجربه، شما باید همچینین معیار های بازدهی سرمایه ROI رو درنظر بگیرید.
۱-تاثیر فضا روی تجربه محتوا
اولین مولفه تجربه محتوا فضای ارائه اونه. در واقع تجربه محتوا جاییه که محتوای شما اونجا زندگی میکنه. اینجا محیط برای ما حکم بسته بندی رو داره.تجربه محتوا یعنی نحوه بسته بندی و ارائه مطالب شما به جهان
آیا تا حالا شده که به خوندن یک مقاله علاقمند بشید ولی متن خیلی ریز باشه؟ یا اینکه تبلیغات روی صفحه مزاحمت ایجاد کنند؟ یا وقتی دارین اسکرول میکنین یه دفعه ای دستتون بخوره رو یکی از اون تبلیغات و از صفحه خارج بشین؟ یا مدام یک پاپ آپ بی ربط ظاهر بشه؟ یا اینکه متن طوری طراحی شده باشه که مناسب نمایش در رایانه دسکتاپ باشه و برای خوندنش تو گوشی موبایل مجبور بشین صفحه رو افقی کنین؟مهم نیست که محتوای شما چقدر مطلوب و ارزشمند باشه، در وهله اول مهم اینه که فرمت و فضای ارائه محتوا چه تاثیری روی کاربر بگذاره.
ما آدما بر اساس نحوه لباس پوشیدنمون قضاوت میشیم و افراد رو قضاوت میکنیم. بر اساس جلد یک کتاب قضاوتش میکنیم. یک خوراکی یا نوشیدنی رو بر اساس برچسب روش قضاوت میکنیم.
- آیا فلان چیز قشنگه؟
- آیا به درد بخوره به نظر میرسه؟
- آیا توجه من رو جلب میکنه؟
- آیا طرحش جذابه؟
- آیا با چیزی که من از این برند انتظار دارم همخونی داره؟
ظاهر محتوا تاثیر صد در صدی بر تجربه محتوا داره. یعنی مثلاً اگه کاربر از طرح شما راضی نباشه ۳۸% از ترافیک شما میریزه. طبق تحقیقات مایکروسافت، فقط ۱۰ ثانیه طول میکشه تا کاربر تصمیم بگیره که میخواد تو صفحه بمونه یا نه. بنابراین ظاهر و حسی که محتوا شما منتقل میکنه بسیار حائز اهمییته.
اینه تفاوت بین خوندن یک مقاله در Google Doc یا خوندنش در یک وبلاگ زیبا با عکس،گرافیک، بولت و زیر عنوان هایی که همه مکمل هم دیگه هستن برای اینکه خوندن یک محتوا رو آسون کنن. این دقیقاً مفهوم واقعی کلمه placement “قرارگیری” است. یعنی دقیقا جایی که محتوا زندگی میکنه. بنابراین وقتی از تجربه محتوا صحبت میکنیم ناچاراً با تجربه کاربر تلاقی میکنه.
۲-ساختار تجربه محتوا
ساختار تجربه محتوا به این معنیه که چطوری محتوای شما سازماندهی میشه. آیا وقتی کسی که یه سوالی راجع به یه چیزی داره و میاد تو سایت شما، میتونه جوابش رو پیدا کنه؟ آیا محتوا بر اساس مبحث یا موضوع گروه بندی شده؟
در این قسمت تجربه محتوا به شدت به تجربه کابر متکی است.
مثلاً سازماندهی مطالب بر اساس نوع محتوا ( یعنی فیلم ها، اینفوگرافیک ها، تصاویر و …) لزوماً چیزی نیست که مشتری سرچ میکنه. کاربرها به احتمال زیاد بر اساس مبحث جستجو میکنند. اگه نتونید به اندازه کافی در این قسمت کارآمد باشین و از پسش بربیاین عملاً منجر به یه تجربه کاربری بد میشه.
تجربه کاربر بد منجر به تجربه محتوا بد میشه، و خب باید این حقیقت تلخ رو قبول کنین که احتمال برگشت ۸۸% از مشتری ها بعد یک تجربه محتوا بد به سایت خیلی کمتره.
سازماندهی محتوا در بخش ها و منابع مختلف، کشف بیشتر محتوا شما رو تضمین میکنه و منجر به یک تجربه محتوا و تجربه کاربری خوب میشه.
تجربه محتوا چه ارتباطی با کانتنت مارکتینگ دارد؟
کانتنت مارکتینگ زیرشاخهای از دیجیتال مارکتینگ است. در کانتنت مارکتینگ بحث اصلی دربارهی تولید و توزیع محتواست. کانتنت مارکتر یا بازاریاب محتوا در تیم دیجیتال مارکتینگ یک کسبوکار کسی است که مسئولیت دارد برای تولید محتوا استراتژی تعیین و بر تولید و پخش محتوا نظارت کند.
کانتنت مارکتر برای تعیین استراتژی، تولید و توزیع محتوا مراحلی را طی میکند. محتواها باید ویژگیهایی داشته باشند و با رویکرد مشخصی تولید شوند. رویکردی که کانتنت مارکتر باید با آن پیش رود و برای برند تولید محتوا کند همان تجربه محتواست. پس، تجربه محتوا مهمترین رویکرد و از مولفههای اصلی در کانتنت مارکتینگ است. از وظایف کانتنت مارکتر است که مطمئن شود تعامل کاربران و مشتریان با مجموعه محتواهای برند رضایتبخش و مفید و سودآور است.
کانتنت مارکتر برای مدیریت محتوا و تعیین استراتژی محتوای کسبوکار و همچنین ساختن تجربه محتوای برند نیاز دارد مراحلی را طی کند. آن مراحل چیزی نیست جز مهمترین اجزای سازندهی تجربه محتوا.
تجربه محتوا چه اجزایی دارد؟
۱. بررسی و تحلیل محتواهای تولید شده برای کسبوکار و رقبای آن
بازاریاب محتوا کار خود را با بررسی محتواهای رقیب شروع میکند. اول باید ببیند رقبا چه تجربه محتوایی برای کاربران و مشتریان خود میسازند. بعد باید محتواهایی که تاکنون برای کسبوکار تولید شده بررسی شود تا ببیند چه مشکلاتی وجود داشته و چطور میشود محتواها را یکدست کرد.
۲. ایدهپردازی و تولید محتوای باکیفیت، جذاب و خلاقانه
از نتایج مرحلهی اول این است که بازاریاب سلیقهی بازار را درمییابد و همچنین میفهمد کدام نوع محتوا در کدام رسانهها تجربهی بهتری برای کاربران و مشتریان ساخته است. بر همان اساس، برای تولید محتوا ایدهپردازی و برنامهریزی میکند.
۳. توزیع محتوا در پلتفرمهای مختلف
وقتی محتوایی باکیفیت و متناسب با هویت برند و مشتریان بالقوه و بالفعل آن تولید شد، بازاریاب باید آن را به مخاطب برساند. براساس تحلیلهای مرحلهی اول و نوع محتوا زمان انتشار و رسانه مشخص میشود. هر محتوا وقت و جای مخصوص به خود را دارد تا تعامل کاربر با آن اثربخش باشد.
به تصویر زیر نگاه کنید. چون نزدیک سال نو مسیحی هستیم، آمازون چنین محتوایی را در صفحهی اول خود قرار داده است.
۴. ارزیابی محتوا و تعامل کاربران/مشتریان با محتواهای تولید شده
محتواها مدام باید ارزیابی شود تا واکنش کاربران سنجیده و محتواهای موفق مشخص شود. درواقع، باید دید کاربران و مشتریان تجربه خوبی از تعامل با محتوای منتشرشده داشتهاند یا نه. اگر نه، چه عاملی تجربه محتوا را خراب کرده است و باید در آینده اصلاح شود؟.
هرکسی یک تجربه محتوا دارد
تجربه محتوا میتونه چیزی فراتر از یک صفحه وبلاگ یا صفحه منابع شما باشه. در هرجایی که شما با محتوا روبرو بشین یک تجربه محتوا به دست میارین. و این هر جا و هر زمان میتونه اتفاق بیفته.
وقتی یه مشتری پس از عضویت در وبلاگ شما، ایمیل تایید دریافت میکنه، در واقع یک تجربه محتوا صورت گرفته. یا وقتی یه ویدئو مشاهده میکنه، این یک تجربه محتوا محسوب میشه.
هرکدوم از این تعاملات منجر میشه به این که افراد، چه خریدار چه مشتری بالقوه، یک تجربه و احساس به دست بیارن. و همه این تجربیات باعث ایجاد اعتماد موردنیاز برای ایجاد رابطه معنادار بین شما و مشتری میشه.
تجربه محتوا میتونه چیزی فراتر از یک صفحه وبلاگ یا صفحه منابع شما باشه. در هرجایی که شما با محتوا روبرو بشین یک تجربه محتوا به دست میارین. و این هر جا و هر زمان میتونه اتفاق بیفته.
وقتی یه مشتری پس از عضویت در وبلاگ شما، ایمیل تایید دریافت میکنه، در واقع یک تجربه محتوا صورت گرفته. یا وقتی یه ویدئو مشاهده میکنه، این یک تجربه محتوا محسوب میشه.
هرکدوم از این تعاملات منجر میشه به این که افراد، چه خریدار چه مشتری بالقوه، یک تجربه و احساس به دست بیارن. و همه این تجربیات باعث ایجاد اعتماد موردنیاز برای ایجاد رابطه معنادار بین شما و مشتری میشه.
هرکسی یک تجربه محتوا دارد
۱. تجربه محتوا رویکردی در تولید و توزیع محتوا، بازاریابی محتوا و بخشی از تجربه کاربر و طراحی محصول است.
۲. مجموعه محتواهای یک برند یعنی هر چیزی که برای نمایش در سایت، اپ و شبکههای اجتماعی و تبلیغات با نام برند تولید شده است باید یک کل واحد را تشکیل دهد و یک صدا از آن شنیده شود.
۳. بازاریاب محتوا نباید حتی از یک عکس یا خط غافل شود. تجربه محتوا در نوشتن تجربهنویسی (UX writing) هم مهم است و باید در نظر گرفته شود.
۴. از بحثهای اصلی در آموزش بازاریابی محتوا شناخت مخاطبان و تدوین استراتژی محتواست. در خلال آن بحثهای اصلی است که به اهمیت تجربه محتوا و ساختن آن نیز پرداخته میشود.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.