برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار چیست ؟
برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار یک نقشه و برنامه عملیاتی دقیق است که اقدامات لازم برای رسیدن به هدف را به صورت کامل و جامع ترسیم می نماید. تولید یک طرح عملیاتی معمولا به صورت گام به گام ترسیم شده و گروه یا فرد را برای رسیدن به هدف غایی هدایت می نماید، این اقدامات، پایه های اصلی و بنیان کسب و کار را تقویت بخشیده و موجب استحکام عملیات تجاری در بازه های زمانی برنامه ریزی شده می شود، لذا مدیریت چنین برنامه هایی توسط یک فرد یا گروه به عنوان مدیر پروژه قابل رصد و اندازه گیری است.
نمایش فهرست این آموزش :
- برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
- تشریح و تدوین برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
- جاری سازی تفکر استراتژیک در تمام سطوح
- شرکت های پیشگام در عرصه مدیریت استراتژیک
- مزایای مدیریت استراتژیک چیست؟
- اهمیت مدیریت استراتژیک در سازمان ها چقدر است؟
- تشریح و تدوین برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
- عناصر کلیدی یک طرح برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
- چگونه یک طرح مالی کسب و کار بنویسیم؟
- یک نمونه آماده طرح مالی کسب و کار
- پیش بینی برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار شامل چه مواردی است؟
- پیش بینی مالی برای کسب و کار چه کاربردی دارد؟
- چگونه میتوان رشد درآمد را پیشبینی کرد؟
- راهکار تنظیم پیشبینی واقعبینانه برای کسب و کار نوپا
برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
هنگام تدوین برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار، ما باید نیازمندی ها و محدودیت های خود را کامل شناسایی نموده و وظایف تمامی اعضای تیم را به صورت تفکیکی شرح و اقدامات لازم را برای اجرایی شدن برنامه متذکر گردیم.
برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار یک ابزار دقیق برنامه ریزی اجتماعی به حساب آمده و استراتژی سازمانی را برای رسیدن به یک هدف مشخص می نماید، جزئیات در نظر گرفته شده در چنین طرحی به کارامدی سازمان کمک نموده و می تواند ماموریت سازمان را برای رسیدن به چشم انداز ترسیمی یاری رساند.
برای برنامه ریزی یک طرح عملیاتی نخست باید اهداف و وظایف اعضای تیم مشخص گردد، سپس اعضا باید در روند برنامه ریزی مشارکت داده شده و گزینه های مطرح شده را تجزیه و تحلیل نمایند، هرگونه ابهام زدایی در اجرای طرح های عملیاتی از اوجب واجبات در اینگونه طرح ها به شمار می رود و در نهایت پرداختن به جزئیات و کلیات این برنامه می تواند اطمینانی را برای رسیدن به موفقیت تضمین نماید.
ایجاد و شرح کارهای برنامه ریزی شده می تواند تا حد قابل توجهی از اتلاف هزینه و زمان بکاهد و انگیزه های سازمانی را برای رسیدن به هدف تقویت نماید. برای بهره مندی از برنامه های عملیاتی باید مدیریت ریسک را نیز فعال نموده و تمامی فرصت ها و تهدید ها را باز شناسایی نمود ارزیابی این عناصر موجب بهبود کارایی و شناسایی المان های مثبت و منفی در کار خواهد شد. لذا برای ارائه یک طرح عملیاتی نیاز به شناخت، تعریف و ارائه موارد زیر است:
۱- یک نفر باید مسئول و پاسخگوی طرح عملیاتی نوشته شده باشد و اقدامات مناسب را برای اجرای آن تنظیم نماید.
۲- مراحل عملیاتی باید خالی از ابهام بوده و به روشنی بیانگر ایده ها و افکار موجود باشد.
۳- هر قسمت از برنامه باید یک فرد مسئول داشته باشد.
۴- برای تعریف ماموریت سازمان و اجرای برنامه یک نفر پشتیبان لازم است.
۵- آگاه نگاه داشتن افراد سازمانی و ایجاد حلقه های ارتباطی مناسب بسیار مهم و ضروری است این امر باعث انجام اقدامات هماهنگ خواهد شد.
۶- هر مرحله از طرح بایست معیاری برای تعیین بودجه داشته باشد
۷- تاریخ گام به گام اجرای برنامه عملیاتی برای رسیدن به نقطه هدف مورد نیاز است.
۸- تاریخ تکمیل پروژه باید به روشنی ذکر گردد.
گام اول: تحلیل وضعیت موجود
گام دوم: ترسیم چشم انداز و تعیین اولویت های راهبردی کلان(Domains) و اهداف کلی
گام سوم: تعیین و تدوین اهداف کمی ( Objectives) و برنامه عملیاتی
گام چهارم: بازنگری و تغییر و تکامل مستمر:
تشریح و تدوین برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک یک تجزیه و تحلیل در خصوص مسایل مهم سازمان می باشد و توسط راهبران ارشد سازمان به نمایندگی از مالکان ، به منظور کنترل منابع در محیط های خارج از سازمان گرفته می شود این فرایند شامل مشخص کردن ماموریت، چشم انداز، داراییهای سازمان و توسعه برنامهها و سیاستهای سازمان که به همه فعالیت هایی که برای رسیدن به آن خواهد شد نیاز است.
تعریف دیگر ارایه شده در باب مدیریت استراتژیک راهکارها و تصمیم هایی که قرار است به ما و سازمان ما کمک کند تا در مسیر موفقیت و دستیابی به اهداف حرکت کنیم یا در تعریف ساده تر کجا هستیم و قرار است به کجا برسیم. در این مسیر مدیریت استراتژیک ما را یاری خواهد کرد و موجب تعیین عملکرد بلندمدت یک شرکت است.
مدیریت استراتژیک شامل رصد محیطی (خارجی وداخلی)، تدوین اهداف بلندمدت، پیاده سازی، ارزیابی و کنترل استراتژی می باشد. بنابراین مطالعه مدیریت استراتژیک بر پایش و ارزیابی فرصت ها و تهدیدهای خارجی در پرتو قوت ها و ضعیف های داخلی یک شرکت تأکید دارد. مدیریت استراتژیک در ابتدا سیاست کسب و کار خوانده میشد. موضوعاتی که در مدیریت استراتژیک مطرح می شود شامل برنامه ریزی استراتژیک، رصد محیطی و تجزیه و تحلیل صنعت میباشد.
تعریف علمی مدیریت استراتژیک از دیدگاه استراتژیست های بزرگ
از دیدگاه کارپنتر و ساندرز مدیریت استراتژیک فرآیندی است که در آن سازمان، تدوین و اجرای استراتژی را مدیریت می کند، درحالیکه رابینز و کولتر بر این عقیده اند که مدیریت استراتژیک عبارت است از آنچه مدیران برای توسعه استراتژی های یک سازمان انجام می دهند.
همچنین پیرس و رابینسون مدیریت استراتژیک را مجموعه ای از تصمیمات و اقدامات که نتیجه تدوین و اجرای برنامه های طراحی شده برای رسیدن به اهداف شرکت است تعریف میکنند، و در حالیکه مالحی، فریناز، و فینلی مدیریت استراتژیک را حداقل به عنوان فرآیند تنظیم جهت گیری های طوالنی مدت برای سازمان تعریف می کنند.
فرآیند مدیریت استراتژیک برای مطابقت با شرایط دائمالتغییر بازار و ساختار رقابتی با سازمانهایی که به طور مداوم منابع، توانمندیها و صلاحیت های اصلی را توسعه می دهند، استفاده میشود.
هیت و همکاران، کارپنتر و ساندرز و رابینز و کولتر، فرآیند مدیریت استراتژیک را شامل یک مجموعه کامل از تعهدات، تصمیمات و اقدامات مورد نیاز برای یک سازمان برای رسیدن به رقابت استراتژیک و کسب بازده بالاتر از متوسط می دانند. معمولا ورودیهای استراتژیک از تجزیه و تحلیل محیط داخلی و خارجی مشتق شده اند، و برای شکلگیری و اجرای استراتژی موثر لازم هستند.
برنامه ریزی مدیریت استراتژیک مبتنی بر پایه های مالی
این بخش مرحله اول از مراحل چهارگانه تکامل مدیریت استراتژیک است، مدیران زمانی با جدیت دست به کار برنامه ریزی می شوند که از آنها خواسته شود تا بودجه سال آینده را پیشنهاد و ارائه کنند. پروژه ها اغلب با توجه به اطلاعاتی که قسمت عمده آن از داخل تأمین شده و بر مبنای تجزیه و تحلیل های بسیار ناچیز است، پیشنهاد می شوند. حتی نیروهای بکار گرفته شده در قسمت فروش هم اطلاعات محیطی کم تری فراهم میکند.
این روش، یک برنامه ریزی عملیاتی ساده است که نمی توان آن را در زمره مدیریت استراتژیک به حساب آورد و در عین حال کاملا وقت گیر می باشد. در این نوع برنامه ریزی فعالیت های عادی شرکت برای چند هفته معلق می ماند. حال آن که در طول این مدت مدیران همواره تلاش می کنند تا تعداد زیادی ایده را در بودجه پیشنهادی مطرح کنند. در این برنامه ریزی افق زمانی معمولا یک ساله است و بصورت بلند مدت به آن توجه نمیشود.
برنامه ریزی مدیریت استراتژیک مبتنی بر پیش بینی
زمانی که بودجه های سالانه در راستای برنامه ریزی بلندمدت چندان مفید واقع نشوند، مدیران تلاش می کنند تا برنامه های مدیریت استراتژیک پنج ساله را پیشنهاد کنند. در این صورت آنها پروژه هایی را در نظر میگیرند که بیش از یک سال به طول می انجامد، علاوه بر اطلاعات داخلی، مدیران هرگونه داده های محیطی را به معمولا به صورت ویژه و موقتی جمع آوری کرده و براساس آن روند کنونی را برای پنج سال آینده امتداد می دهند. انجام این مرحله زمان بر می باشد، به طوری که دربرگیرنده یک ماه فعالیت مدیریتی کامل است تا از تناسب تمام بودجه های پیشنهادی با نحوه انجام آن اطمینان حاصل شود. در صورتی که مدیران بر سر کسب سهم بیشتری از منابع مالی با هم رقابت می کنند، این برنامه ریزی مدیریت استراتژیک به یک فرایند به شدت سیاسی تبدیل می شود و جلساتی طولانی جهت ارزیابی پیشنهادها و توجیه مفروضات تشکیل می شوند. افق زمانی اغلب سه به تا پنج سال در نظر گرفته میشود
برنامه ریزی مدیریت استراتژیک با گرایش به محیط خارجی
مرحله سوم تکامل مدیریت استراتژیک با گرایش به محیط خارجی بیان میشود، برنامه های پنج ساله به خاطر سیاسی کاری های مدیران، خنثی و بی فایده شده بودند؛ بر این اساس برنامه ریزی مدیریت استراتژیک ، فرایند کنترل استراتژیک را در دست گرفت تا از این گونه مشکلات به دور باشد. شرکت به دنبال این است تا از طریق تفکر استراتژیک پاسخگویی خود به تغییرات محیطی و شرایط در حال تغییر، بازارها و رقابت ها را افزایش دهد.
برنامه ریزی به دور از دست های مدیران سطح پایین تر و به صورت متمرکز توسط ستاد برنامه ریزی انجام می شود که وظیفه آن طرح ریزی و توسعه برنامه های مدیریت استراتژیک برای کل شرکت است. مشاوران اغلب تکنیک های پیشرفته و نوآورانه ای ارائه می کنند که ستاد برنامه ریزی از آنها جهت گردآوری اطلاعات و پیش بینی روندهای آتی و آینده پژوهی استفاده می کنند.
مدیران سطح بالاتر سالی یک بار آخرین «بازبین» انجام شده، توسط اعضای کلیدی واحد برنامه ریزی را مورد بررسی قرار می دهند تا برنامه مدیریت استراتژیک کنونی ارزیابی و به روز شود. چنین برنامه ریزی بالا به پایین، بر تدوین استراتژی تأکید داشته و معمولا مباحث مربوط به اجرای استراتژی را به سطوح مدیریتی پایین تر محول می کند، مدیریت ارشد یک سازمان معمولا با کمک مشاوران و با حداقل اطلاعات از سطوح پایین، نسبت به تهیه و توسعه برنامه های پنج ساله اقدام می کند.
جاری سازی تفکر استراتژیک در تمام سطوح
مرحله چهارم: با پی بردن به این موضوع که حتی بهترین برنامه های استراتژیک هم بدون نظرات مدیران سطح پایین تر بی ارزش هستند میتوانیم موضوع مدیریت استراتژیک را بهتر درک کنیم و بدانیم مدیریت ارشد، گروه های برنامه ریزی متشکل از مدیران و کارکنان کلیدی بخش ها و گروه های کاری مختلف را تشکیل می دهد. این گروه های برنامه ریزی یک سری از برنامه های مدیریت استراتژیک را با هدف دستیابی به اهداف اساسی شرکت توسعه داده و یکپارچه میکنند. در حال حاضر برنامه های مدیریت استراتژیک جزئیات مربوط به اجرا، ارزیابی و کنترل را در بر میگیرد و به جای تلاش برای پیش بینی کامل آینده برنامه ها بر سناریوهای پیش رو تاکید دارند. برنامه استراتژیک پنج ساله پیچیده ای که در یک سال تهیه می شد، اکنون جای خود را به جاری سازی تفکر استراتژیک در تمام سطوح سازمان در سرتاسر طول سال داده است.
اطلاعات استراتژیکی که قبلا فقط در اختیار مدیریت ارشد قرار میگرفت، اکنون از طریق شبکه های محلی، شبکهای اجتماعی و بستر اینترنت در دسترس تمام افراد سازمان می باشد. به جای تشکیل یک ستاد عظیم و متمرکز برنامه ریزی، مشاوران برنامه ریزی داخلی و خارجی همواره در دسترس هستند تا بحث های مربوط به طرح ریزی استراتژی کمک کنند.
با وجود این ممکن است مدیریت ارشد، فرایند برنامه ریزی مدیریت استراتژیک را شروع کند، ولی استراتژی های انتخاب شده ممکن است از هر جای سازمان پیشنهاد و مطرح شده باشد. برنامه ریزی به طور معمول، تعاملی و بین چند سطح محدود از سازمان و تا حدودی بالا به پایین است. از همین رو، در پیاده سازی مدیریت استراتژیک تمامی افراد در تمام سطوح سازمان در این فرایند مشارکت دارند.
شرکت های پیشگام در عرصه مدیریت استراتژیک
شرکت بزرگ جنرال الکتریک به عنوان یکی از پیشگامان برنامه ریزی استراتژیک، اولین شرکتی بود که در طول دهه ۱۹۸۰ با گذر از مرحله برنامه ریزی استراتژیک به مرحله مدیریت استراتژیک وارد شد. تا دهه ۱۹۹۰، اکثر شرکت ها در گوشه و کنار دنیا کار ورود به مرحله مدیریت استراتژیک را آغاز کرده بودند.
وضعیت شرکت می تاگ به عنوان تولید کننده عمده وسایل خانگی، تا سال ۱۹۷۸ به گونه ای بود که در مرحله اول مدیریت استراتژیک دسته بندی می شد. مدیرعامل شرکت می تاگ، دانیل کروم ” یک گروه ضربت” تشکیل داد تا به این سؤال پاسخ دهند: «اگر ما به انجام کارهای فعلی خود ادامه دهیم، شرکت می تانگ در پنج سال آینده در چه موقعیتی خواهد بود؟» پاسخ به این سؤال به صورت محرکی عمل کرد که باعث توسعه و گسترش آتی شرکت شد. این مساله حدی توسعه یافت که توانست خط کاملی از وسایل خانگی عمده به وجود آورده و با خرید شرکت هوور (Hoover) وارد بازار جهانی شود و سهم قابل توجهی از بازار لوازم خانگی، بواسطه داشتن برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک کسب نماید.
مزایای مدیریت استراتژیک چیست؟
مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیتهایش به گونهای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنشها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.
از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک سازمانی این بوده است که به سازمان کمک میکند از مجرای استفاده نمودن از روش منظمتر، معقولتر و منطقیتر راهها یا گزینههای استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژیهای بهتری را تدوین نماید. تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان میدهد که این فرایند میتواند در مدیریت استراتژیک نقش مهمتری ایفا کنند.
مدیران و کارکنان از طریق درگیر شدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان مینمایند. یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان میشود. یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک سازمانی این است که موجب فرصتی میشود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب میشوند در فرایندهای تصمیمگیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت. در مجموع علاوه بر موارد فوق، میتوان مزایای دیگری برای مدیریت استراتژیک در سازمان نام برد:
- جهت گیری آینده، اولویت ها را مشخص نمود و تصمیمهای امروز را در پرتو پیامدهای آینده اتخاذ می نماید
- نقش هماهنگ کننده بین برنامه های عملیاتی سازمان را انجام می دهد و اقدامات واحدهای مختلف را در یک مسیر قرار می دهد
- با اوضاع و شرایطی که بسرعت دستخوش تغییر میشوند به روش کارساز برخورد نموده و کار تیمی و تخصصی کارشناسی ایجاد می نماید
- فعالیت های مربوط به مدیریت استراتژیک هدایت کننده میباشد و جهت مسیر فعالیتها و عملیات سازمان را مشخص ساخته و بعنوان راهنمای سازمان عمل می نماید
- با نگرش بلند مدت به پیش بینی آینده می پردازد و ازاین رو اطلاعاتی را در خود دارد که برای اقدامات دراز مدت مدیران مفید میباشد
- مدیریت استراتژیک در سراسر واحدهای سازمانی از جمله کلیه سیستمهای اداری میسر بوده و بجای اینکه عملی مکانیکی باشد نقش محوری افراد ، گروهها و نفوذ فرهنگ سازمانی را به رسمیت می شناسد .
ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک در برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک میتوان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامهای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس میشود. این برنامه چیزی جز برنامه ریزی مدیریت استراتژیک نیست. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آیندهنگر، جامعنگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است.
پایههای مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکتهای رقیب، بازارها، قیمتها، عرضهکنندگان مواد اولیه، توزیعکنندگان، دولتها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیینکنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمانها برای حصول موفقیت در آینده میتوانند از آن بهره گیرند مدیریت استراتژیک خواهد بود.
نقش تحلیل محیط کسب و کار در برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار چیست؟
تحلیل محیط کسب و کار و استراتژی بنگاه از دو بخش تحلیل صنعت و تحلیل استراتژی تشکیل شده است. تحلیل صنعت معمولا اولین گام به شمار میآید، زیرا چشم انداز و ساختار صنعت تا حدود زیادی تعیین کننده سوددهی بنگاه است. تحلیل صنعت معمولا در چارچوب مدلی که از سوی پورتر در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ طراحی شد و تحلیل زنجیره ارزش نامیده میشود، صورت میپذیرد. در این چارچوب، یک صنعت به مثابه مجموعهای از رقبا در نظر گرفته میشود که بر سر کسب قدرت چانهزنی در مقابل مشتریان و تامینکنندگان، بایکدیگر رقابت و مبارزه میکنند و در عین حال با تهدیدهایی از جانب رقبای جدید و محصولات جانشین روبهرو هستند. تحلیل صنعت باید هم آینده صنعت مربوطه را پیشبینی کند و هم میزان رقابت بالفعل و بالقوهای که بنگاه با آن مواجه است.
اهمیت مدیریت استراتژیک در سازمان ها چقدر است؟
مدیریت استراتژیک برای هر سازمان یا شرکتی، هر اندازهای که باشد، میتواند سودمند باشد زیرا همیشه فضایی برای رشد وجود دارد و هر سازمانی، نقاط قوت منحصربفرد و فرصتهایی دارد که میتوان آنها را به سرمایه تبدیل کرد. مدیریت استراتژیک باید یک روند مستمر باشد، نه اینکه فقط در یک زمان به عنوان ارزیابی انجام شود یا هر زمان که مشکلی پیش آمد، به عنوان یک راه چاره به کار آید.
با توجه به مزایای درازمدت سازمان ها، برنامه مدیریت استراتژیک آنها را به تمرکز بر محیط داخلی، از طریق تشویق و تنظیم چالش های کارکنان، کمک به آنها برای رسیدن به اهداف شخصی و همچنین سازمان ها می کند. در عین حال، همچنین اطمینان حاصل شده است که چالش های خارجی مورد توجه قرار گرفته و شرایط نامساعد حل می شود و تهدیدات مورد بررسی قرار می گیرد تا آنها را به فرصت های احتمالی تبدیل کنند.
پیامد های مثبت استفاده از مدیریت استراتژیک در سازمان ها چیست؟
مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خالق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل بوده و فعالیتهایش به گونه ای باشد که فقط واکنشی عمل نکند، بلکه اعمال نفوذ نماید. بدین ترتیب سرنوشت خود را رقم زده و آینده را تحت کنترل در آورد؛ همچنین استفاده از مدیریت استراتژیک برای سازمانها پیامدهای مثبتی همچون موارد زیر را دارد:
- مخاطرات تصمیمگیری را کاهش میدهد.
- موجب تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان میشود.
- دارای نگرش بلند مدت بوده و توفیق اقدامات را مبتنی بر استراتژیهای مصوب تضمین میکند.
- ایجاد فرصتی است برای تفویض اختیار به کارکنان و خود موجب تشویق و ترغیب کارکنان میشود.
- درگیر شدن کارکنان و مدیران با برنامهریزی استراتژیک تعهد و حمایت از سازمان را افزایش مییابد.
- راهنمای سازمان است، یعنی مسیر و جهت فعالیت ها و عملیات سازمان را مشخص میکند.
- به پیش بینی آینده میپردازد و دارای اطالعاتی است که برای اقدامات بلند مدت مدیران بسیار مفید است.
- نقش هماهنگ کننده بین برنامههای عملیاتی سازمان را انجام میدهد و اقدامات واحدهای مختلف را در یک مسیر جهت میبخشد.
مدیریت استراتژیک راهی برای ایجاد و حفظ مزیت رقابتی
سازمانها با استفاده از مزایای رقابتی، جایگاه بهتری نسبت به رقبای خود پیدا کرده و آن را حفظ میکنند. شرکتی که مزایای رقابتی دارد، نسبت به سایر شرکتها در صنعت مورد نظر، عملکرد مالی بسیار بهتری خواهد داشت. شاید بعضی از شرکتها، بدون مدیریت استراتژیک، به مزایای رقابتی دست پیدا کنند اما برای بیشتر شرکتها لازم است که مدیریت استراتژیک داشته باشند. البته تضمینی وجود ندارد که شرکتها با استفاده از مدیریت استراتژیک، حتما به سود رقابتی دست پیدا کنند اما این روند مستمر برای شرکتی که میخواهد بقاء خود را حفظ کند ضروری است.
نقش فرهنگ سازمانی در مدیریت استراتژیک چیست؟
این مولفه می تواند موفقیت یا عدم موفقیت یک تجارت را تعیین کند. فرهنگ عامل اصلی در نحوه تشریح اهداف، انجام وظایف و سازماندهی منابع است. مدیران در سیستم با فرهنگ سازمانی قوی در ایجاد انگیزه برای کارکنان موفق تر عمل می کنند. زمانی که کارمند احساس می کند نتیجه زحمت و تلاشش در سیستم دیده می شود، تلاش بیشتری برای پیشبرد استراتژی و اهداف سازمان می کند. علاوه بر این تطابق بین اهداف استراتژیک و فرهنگ سازمانی مهم است. اگر استراتژی خاص با فرهنگ سازمان تطابق نداشته باشد، مانع از دستیابی به نتیجه مطلوب خواهد شد.
خط مشی یا سیاست کسب و کار چیست؟
سیاست یا خط مشی Business Policy ابزاری است که بدان وسیله می توان به هدفهای سالانه دست یافت. مقصود از سیاست، رهنمودها، مقررات و رویه هایی است که شرکت برای دستیابی به هدف های اعلان شده رعایت می کند. هنگام تصمیم گیری از سیاست ها به عنوان راهنما استفاده می شود و همچنین سیاست ها تعیین کننده شرایط و رفتار روزمره و تکراری شرکت می باشند.
خط مشی ها برای تصمیم گیرندگان، نقش خطوط راهنما جهت بیان ارتباط بین تدوین استراتژی و اجرای استراتژی را دارند. سازمانها، سیاست ها و خط مشی ها را بکار می گیرند تا از همسویی تصمیمات کارکنان با چشم انداز، اهداف و استراتژی ها مطمئن شوند.
گام بعدی پس از طراحی مدل کسب و کار چیست؟
پس از ایده پردازی و طراحی بوم مدل کسب و کار همچنین بررسی بازار و توجیه پذیری کسب و کار نوبت به تدوین رویا و چشم انداز و ارزشهای سازمانی می رسد که در مقاله ارکان مدیریت استراتژیک توضیح داده شدند. اما شاید در این مرحله مهمترین اقدام را تعیین راه و روش دستیابی به اهداف دانست.
تشریح و تدوین برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
هر کسب و کاری قبل از ورود به بازار واقعی نیازمند نقشه راه است. داشتن طرح و نقشه قبل از انجام کارها همواره مهم است. مثلا اگر شما قبل از سفر بدانید مسیر چگونه است و چه جاهایی برای استراحت دارد، قادر خواهید بود زمانهای حرکت و استراحت خود را زمانبندی کنید. اینگونه سفر شما با خیالی راحتتر و با کمترین اتلاف وقت انجام میشود. ورود به دنیای کسبوکار بهمراتب بزرگتر و سختتر از یک سفر خانوادگی خواهد بود. پس برای شروع چنین مسیری حتما به طرح و نقشهای دقیق نیاز است. در ادامه همراه باشید تا درباره طرح مالی کسب و کار بیشتر به عنوان یک نقشه راه بیشتر به شما بگوییم.
طرح برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار چیست؟
ورود به عرصه گسترده و پر از رقابتی همچون کسبوکار، نیازمند داشتن برنامه مناسب است. این طرح و برنامه باید با سنجیدن ابعاد مختلف محیط، بازار و منابع مورد نیاز تدوین شود. طرح مالی کسب و کار در واقع نقشهی ایدهپرداز برای رساندن ایده به درآمد است. در این طرح به مواردی همچون پیشبینی فروش، هزینههای لازم، جریانهای درآمدی، تخمین سود و… اشاره میشود. ایدهپرداز با نوشتن طرح مالی کسب و کار اثبات میکند که ایدهاش با داشتن منابع مالی مشخصی قابل اجرا است.
زمانی که قرار است یک ایده به یک کسب و کار تبدیل شود، همواره بحث مالی بهمیان میآید. در این باره سخنی هست که میگوید «بی مایه فتیره!». یعنی هر قدر که ایده شما پتانسیل داشته باشد، بدون برخورداری از منابع مالی لازم قادر به رساندن آن به مرحله اجرا نخواهید بود. اینجاست که نقش سرمایهگذاران به شکلی جدی مطرح میشود. این سرمایهگذاران با قبول ریسک سرمایهگذاری، صاحب ایده را از منابع مالی لازم برخوردار میکنند. اما چگونه باید این افراد را راضی کرد تا روی این ایده ریسک کنند؟
جواب این مسئله را میتوان در ارائه طرح مالی کسب و کار جستجو کرد. از آنجایی که عموما برای سرمایهگذاران زمان بازگشت سرمایه و رسیدن به سود مناسب از همهچیز مهمتر است، ارائه طرح مالی مستحکم و منطقی برای کسبوکار (Financial Plan) ، تا حد زیادی اعتماد آنان را جلب خواهد کرد.
عناصر کلیدی یک طرح برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار
· بخش سرمایهگذاری
در این بخش مشخص میکنیم که برای عملی کردن این ایده به دریافت چه مقدار منابع مالی نیازمندیم. در بخش سرمایهگذاری باید تمام انتظاراتمان از سرمایهگذار را بیاوریم و همواره به هزینههای غیرقابل پیشبینی دقت داشته باشیم. برای اینکار ابتدا تمام هزینههای لازم برای راهاندازی کسبوکار را در جدولی قرار داده و در نهایت به مجموع آنها ۱۰ درصد اضافه میکنند. این جدول را با این مقدار نهایی تحت عنوان تخمین هزینههای لازم برای راهاندازی کسبوکار در طرح مالی میآورند.
· بخش فروش
کسبوکار ما قرار است پس از راهاندازی به فروش محصول یا ارائه خدمت بپردازد. در بخش قبلی هزینههای ثابت کسبوکار را تخمین زدیم. در این بخش لازم است هزینههای متغیر (هزینه هر واحد کالا)، میزان تولید و سود مورد انتظار را بیان کنیم. این سود باید بهصورت تابعی از هزینههای ثابت و متغیر محاسبه شود. در نهایت با توجه به سود مورد انتظار، یک سیستم قیمتگذاری برای محصولاتمان معرفی میکنیم. وجود رابطه منطقی و شفاف بین این مقادیر از اهمیت بالایی برخوردار است. سرمایهگذاران خصوصا شتابدهندهها و نهادهای رسمی از کارشناسان ویژهی اقتصادی برای بررسی طرح شما استفاده خواهند کرد. برای همین ضعفهای شما در تنظیم فرمولها، نمودارها و ترازنامهها بهآسانی بهچشم میآیند.
· ارزشهای مالی و تجزیه تحلیل نسبتها
در اینجا به شکلی دقیق و علمی بررسی میکنیم که دقیقا چه زمانی به سوددهی خواهیم رسید. این زمان را تحت عنوان نقطه سربهسری میشناسند. یعنی زمانی که میزان فروش ضربدر قیمت کالا برابر با مجموع هزینههای ثابت و متغیر (هزینه هر واحد) بشود. تعیین نقطه سربهسری از اهمیت ویژهای برای سرمایهگذاران برخوردار است. تا جایی که بدون محاسبه کردن آن، طرح مالی شما اعتبار خود را از دست میدهد.
در ادامه نوبت به ترازنامه مالی میرسد. در ترازنامه داراییها، بدهیها و سرمایه در پایان یک دوره (مثلا یک سال) پیشبینی شده و با توجه به آنها تصمیمگیری میشود. ساختمان و پول هر دو جزو داراییهای یک کسب و کار بهحساب میآیند. حقوق کارکنان و اجاره دفتر نیز جزو بدهیها محسوب میشوند. از محاسبه این دو در پایان هر دوره، سرمایهای که در دسترس سازمان است مشخص خواهد شد.
در پایان با توجه به تمام اطلاعات جمعآوری شده تا اینجا، اظهارنامه درآمد و پیشبینی جریان نقدی صورت میگیرد. اینجا قدم آخر و نقطه پایان نوشتن یک طرح مالی کسب و کار است. در این مرحله بیان میکنیم که این ایده در نهایت به چه مقدار سودی میرسد و این سود قرار است چگونه تقسیم شود.
چگونه یک طرح مالی کسب و کار بنویسیم؟
برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار یا بخش مالی طرح کسب و کار قرار است سرمایهگذاران را قانع کند که این ایده ارزش سرمایهگذاری دارد. بعضی از سرمایهگذاران اساسا توجهی به دیگر ابعاد ایده شما ندارند و صرفا میخواهند از بازگشت سرمایه در زمان مناسب و رسیدن به سود مطمئن شوند. در یک نمونه طرح مالی کسب و کار موفق، به تمام عناصر کلیدی گفته شده در بخش قبلی اشاره میشود و سودآور بودن ایده از طریق محاسبات شفاف یا نمودارها به نمایش درمیآید. استفاده از شکل اگرچه الزامی نیست ولی توسط کارشناسان توصیه میشود.
چون که از این طریق توضیحات خود را حتی برای کسانی که با مباحث اقتصادی آشنایی ندارند قابل فهم خواهید کرد. مراحل نوشتن طرح مالی کسب و کار عبارت است از:
گام اول: پیشبینی تمام هزینه ها
این گام از اهمیت و حساسیت بالایی برخوردار است. لازم است تمام هزینههای مربوط به راهاندازی ایده خود در قالب کسبوکار را پیشبینی کرده و اعلام کنید. مهمترین مواردی که باید در نظر بگیرید عبارتند از:
- هزینههای ثبت کسب و کار
- هزینه گرفتن مجوز
- هزینه خرید یا اجاره دفتر کار
- خرید ابزار لازم برای کار (میز، کامپیوتر، دستگاه یا…)
- هزینههای نگهداری دفتر یا کارگاه
اینها هزینههای کلی راهاندازی یک کسبوکار هستند. تقریبا تمام کسبوکارهای نوپا به دفتر، مجوز، کارگاه و ابزار نیاز دارند. به این هزینهها «هزینه ثابت» گفته میشود. یعنی چه یک واحد و چه یک میلیون واحد تولید داشته باشیم این هزینه تغییری نخواهند کرد. اما داستان به همینجا ختم نمیشود. بخش دیگر مربوط به هزینههای عملیاتی است. این هزینهها هر ماه باید پرداخت شوند.
با ضرب مجموع هزینه عملیاتی در ۶، تخمینی از هزینههای نیمسال اول کسبوکار را بهدستمیآوریم. در ادامه این تخمین را با تخمین هزینههای ثابت جمع کرده و به تخمین سرمایه لازم برای راهاندازی استارتاپ میرسیم. توجه داشته باشید که تمام این موارد باید در طرح کسبوکار آورده شود. یعنی ابتدا هزینههای گفته شده را در جدولی با توجه به قیمت روز قرار دهید؛ سپس مجموع را در زیر قیمتها بنویسید. توصیه میشود در نهایت به این مجموع ۱۰ درصد برای احتیاط (هزینههای غیرقابل پیشبینی) اضافه کنید.
گام دوم: تعیین بیانیه درآمد
در این قدم با توجه به تخمین از درآمد و هزینه در یک بازه زمانی مشخص، درآمد را تخمین میزنیم. درآمد در زبان قدیمیها برتری دخل نسبت به خرج است که در اینجا با توجه به درآمد و هزینه مشخص خواهد شد. بیانیه درآمد را میتوان برای دوره ماهانه، فصلی، ۶ ماهه و سالیانه نوشت اما کارشناسان توصیه میکنند برای سال اول بهصورت ماهانه نوشته شود.
گام سوم: تعیین جریان پول
اینکه پول چگونه وارد کسب و کار شده و چگونه از آن خارج میشود بخش مهمی از طرح مالی است. در این بخش سرمایهگذار میفهمد که این ایده مناسب سرمایهگذاری کوتاهمدت است یا بلندمدت. همچنین این بخش مشخص میکند که این ایده چه مقدار سرمایه برای اجرایی شدن نیاز دارد. شاید در ذهن شما این گام با گام قبلی (بیانیه درآمد) یکسان بهنظر برسد. اما این دو با هم متفاوتند. بیانیه درآمد با توجه به سوابق موجود از کسبوکارهای مشابه در گذشته تعیین میشود و تعیین جریان پول پیشبینی از آینده همین کسبوکار است. این گام سه بخش مهم برای پر کردن دارد:
- درآمد پولی: پیشبینی میزان فروش در پایان هر ماه در این بخش ثبت میشود.
- مخارج پولی: پیشبینی هزینههایی که در پایان هر ماه باید توسط کسبوکار پرداخت شوند.
- تعادل بین درآمد و مخارج: در این بخش درآمد هر ماه به ماه بعد منتقل شده و از مخارج کم میشود. در واقع اولین منبع اتکای استارتاپ برای جبران هزینههایش، میزان فروش در نظر گرفته شده و هر مقداری که غیرقابل جبران باشد از سرمایهگذار درخواست خواهد شد.
گام چهارم: ترازنامه
اگر در گوگل سرچ کنید Apple Net Worth با رقم دو تریلیون دلار روبرو خواهید شد. این رقم همان ارزش خالص برند اپل است و از طریق کم کردن بدهیها از داراییهای برند به دست میآید. در بخش ترازنامه لازم است ارزش خالص کسبوکار را در زمانهای مشخص، تخمین بزنیم. برای این کار لازم است ابتدا داراییها (Assets) و سپس بدهیها (Liabilities) را بهدست آورده و در نهایت بدهیها را از داراییها تفریق کنیم. معمولا ترازنامه برای پایان یکسال تنظیم میشود.
یک نمونه آماده طرح مالی کسب و کار
۶-۱-۲- وسایل اداری
ردیف | شرح | تعداد | قیمت واحد | جمع (ریال) |
۱ | ||||
۲ | ||||
۳ | ||||
۴ | ||||
۵ | ||||
۶ | ||||
۷ | ||||
جمع: |
۶-۱-۳- هزینههای قبل از بهرهبرداری
ردیف | شرح | هزینه (ریال) |
۱ | ||
۲ | ||
۳ | ||
جمع : |
۶-۱-۴- هزینههای ثابت پیشبینی نشده
۶-۱-۵- جدول هزینههای سرمایه گذاری طرح
ردیف | شرح | به نقل از جدول | هزینه (ریال) |
۱ | دفتر کار / کارگاه | ۶-۱-۱ | |
۲ | وسایل اداری | ۶-۱-۲ | |
۳ | هزینه های قبل از بهره برداری | ۶-۱-۳ | |
۴ | هزینه های ثابت پیش بینی نشده | ۶-۱-۴ | |
جمع هزینه های ثابت طرح : | |||
جمع هزینه ها +۱۰ درصد برای احتیاط: |
۶-۲- هزینههای جاری (سرمایه در گردش)
۶-۲-۱- ملزومات اداری
ردیف | شرح | تعداد | قیمت واحد | جمع (ریال) |
۱ | ||||
۲ | ||||
۳ | ||||
۴ | ||||
۵ | ||||
۶ | ||||
۷ | ||||
جمع: |
۶-۲-۲ – سوخت و انرژی
ردیف | عنوان هزینه | مقدار تخمینی مصرفی در سال | واحد مصرفی | هزینه هر واحد (ریال) | هزینه سالانه |
۱ | برق | کیلووات | |||
۲ | آب | متر مکعب | |||
۳ | گاز | متر مکعب | |||
جمع: |
۶-۲-۳- هزینه استهلاک
ردیف | شرح | ارزش دارایی | ضریب استهلاک | هزینه استهلاک (ریال) |
۱ | ||||
۲ | ||||
۳ | ||||
مجموع : |
۶-۲-۴- هزینه نگهداری و تعمیرات
ردیف | شرح | ارزش دارایی | ضریب نت | هزینه نت (ریال) |
۱ | ||||
۲ | ||||
۳ | ||||
مجموع : |
۶-۲-۵- هزینه حقوق و دستمزد
ردیف | پست سازمانی | حقوق ماهانه | حق بیمه کارفرما (۲۳ درصد) | جمع هزینه ماهانه (حقوق و بیمه) | هزینه سالانه (ماهانه * ۱۲) | عیدی و سنوات (۳ ماه حقوق) | جمع کل سالانه |
۱ | |||||||
۲ | |||||||
جمع : |
۶-۲-۶- بازاریابی و فروش
ردیف | شرح | هزینه (ریال) |
۱ | ||
۲ | ||
۳ | ||
۴ | ||
۵ | ||
جمع : |
۶-۲-۷- جدول هزینههای جاری طرح
ردیف | شرح | به نقل از جدول | هزینه (ریال) |
۱ | ملزومات اداری | ۶-۲-۱ | |
۲ | سوخت و انرژی | ۶-۲-۲ | |
۳ | هزینه استهلاک | ۶-۲-۳ | |
۴ | هزینه نگهداری و تعمیرات | ۶-۲-۴ | |
۵ | حقوق و دستمزد | ۶-۲-۵ | |
۶ | بازاریابی و فروش | ۶-۲-۶ | |
جمع کل: | |||
جمع کل +۱۰ درصد برای احتیاط: |
۶-۳- جدول پیشبینی هزینههای متغیر طی ۵ سال آینده
ردیف | عنوان هزینه | مبنای افزایش | سال اول | سال دوم | سال سوم | سال چهارم | سال پنجم |
۱ | ملزومات اداری | ||||||
۲ | سوخت و انرژی | ||||||
۳ | هزینه استهلاک | ||||||
۴ | هزینه نگهداری و تعمیرات | ||||||
۵ | حقوق و دستمزد | ||||||
۶ | بازاریابی و فروش | ||||||
جمع سالیانه: |
- درآمدها
۶-۴-۱- تعداد محصولات / خدمات قابل ارائه
نوع محصول / خدمات | سال اول | سال دوم | سال سوم | سال چهارم | سال پنجم |
۶-۴-۲- درآمد هر محصول / خدمات
نوع محصول / خدمات | سال اول | سال دوم | سال سوم | سال چهارم | سال پنجم |
۶-۴-۳- درآمد کل پیشبینی شده
نوع پروژهها | سال اول | سال دوم | سال سوم | سال چهارم | سال پنجم |
جمع کل سالیانه |
- اطلاعات ۵ ساله ترازنامه
شرح | سال ۱ | سال ۲ | سال ۳ | سال ۴ | سال ۵ |
دارائیهای جاری : | |||||
موجودی نقد | |||||
حسابها و اسناد دریافتنی تجاری | |||||
جمع دارائیهای جاری | |||||
دارائیهای غیرجاری : | |||||
دارائیهای ثابت مشهود | |||||
سرمایهگذاری های بلند مدت | |||||
سایر دارائی ها | |||||
استهلاک انباشته | |||||
جمع دارائیهای غیرجاری | |||||
بدهیهای جاری : | |||||
حسابهای پرداختنی تجاری | |||||
حصه کوتاه مدت وام دریافتی | |||||
جمع بدهیهای جاری | |||||
بدهی های بلندمدت: | |||||
حصه بلند مدت وام دریافتی | |||||
خالص دارایی ها و بدهیها | |||||
حقوق صاحبان سهام : | |||||
سرمایه | |||||
سود انباشته | |||||
جمع حقوق صاحبان سهام |
پیش بینی برنامه عملیاتی و مالی کسب و کار شامل چه مواردی است؟
بدیهی است که نمیتوان فرمولی کلی و یکسان برای تمام ایدهها و کسبوکارها ارائه کرد؛ اما بخش پیش بینی مالی برای کسب و کار شامل یکسری عناصر کلیدی است که پوشش دادن آنها به نفع شما خواهد بود. این موارد عبارتند از:
- پیشبینی هزینههای ثابت
در این قسمت هزینههای لازم برای بهراهافتادن کسبوکار تخمین زده میشوند. هزینههایی مانند خرید میز، صندلی، لوازم اداری، دستگاههای لازم و… باید در این بخش آورده شوند. این هزینهها در نهایت با هم جمع شده و ۱۰ درصد محض احتیاط (تغییرات قیمتها، هزینههای غیرمنتظره و…) به آنها افزوده خواهد شد. در تدوین این بخش لازم است دقت و زمان کافی صرف شود. زیرا در صورت تایید طرح شما، افزودن موارد جدید برای هزینههای ثابت موجب بیاعتمادی سرمایهگذاران به شما یا حتی بر هم خوردن توافق خواهد شد.
- پیشبینی هزینههای متغیر
هر کسبوکار مقداری سرمایه برای راهاندازی دفتر، کارگاه و… نیاز دارد (هزینههای ثابت) و مقداری هزینه برای تولید هر واحد کالا (هزینه مواد اولیه، دستمزد کارگر و…) این هزینهها را هزینههای متغیر مینامند. در پیش بینی مالی برای کسب و کار، پوشش هزینههای متغیر تولید از موارد مهم و اساسی به حساب میآید. به این هزینهها «هزینههای فروش» (Cost of Sales) نیز میگویند.
- جریان درآمدی
اینکه چه مواردی بر درآمد (Revenue) تاثیر میگذارند و سیستم قیمتگذاری چگونه خواهد بود در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد. با وجود ورودیها و خروجیهایی که در بخشهای قبل (هزینه متغیر و ثابت) تخمین زده شد، یک تخمین نهایی از درآمد مورد انتظار کسبوکار زده میشود. نکته مهم در مورد این بخش، صداقت کامل و بررسی تمام سناریوهای ممکن است. اینکه تنها سعی کنیم جنبههای روشن و احتمالات مثبت را بررسی کنیم، انتظارات سرمایهگذاران را بهشکلی غیر واقعی بالا خواهد برد. این انتظارات بالا باعث ایجاد اضطراب در زمان اجرای ایده خواهد شد و عملکرد شما را تحت تاثیر قرار میدهد. نکتهی مهم دیگر این است که باید تمام تخمینها را با محاسبات مربوط به آن پشتیبانی کنید. اعداد، ارقام و شکلها بدون توضیح کافی قادر نخواهند بود اعتماد لازم را جلب کنند.
- نقطه سر به سر
وقتی فروش به حدی برسد که درآمد با هزینهها (هزینههای ثابت بهعلاوه هزینههای متغیر تا آن لحظه) برابر شود، به نقطه سربهسری رسیدهایم. یکی از نکاتی که سرمایهگذاران در زمان مطالعه پیش بینی مالی شما توجه ویژهای به آن دارند همین نقطه سربهسر است. در واقع برای سرمایهداران مهمترین چیز بازگشت سرمایه و سوددهی پروژه است. نقطه سربهسر زمانی است که شما به مرز سوددهی رسیدهاید.
- ترازنامه
در بخش ترازنامه ارزش خالص شرکت در پایان دوره ۶ ماهه یا یکساله تخمین زده میشود. ارزش خالص عبارت است از حاصل جمع (تفریق) داراییها و بدهیهای شرکت در یک زمان خاص. معمولا برای ترازنامه دوره یکساله را در نظر میگیرند.
پیش بینی مالی برای کسب و کار چه کاربردی دارد؟
هر چقدر هم که ایده شما خلاقانه باشد و پتانسیل بالایی داشته باشد، بدون داشتن طرح و نقشه قبلی به موفقیت نخواهید رسید. این گزاره حتی در مورد کارهای کوچک روزانه هم صدق میکند. بارها دیدهایم که افراد موفق و بزرگ برای تمام لحظات و کارهای خود برنامهای دقیق تنظیم کردهاند. در حال حاضر بزرگترین شرکتهای دنیا هم قبل از ایجاد هرگونه تغییری، سودها و زیانهای احتمالی آن را بررسی کرده و با یک برنامهریزی دقیق به سراغ انجام آن میروند.
پیش بینی مالی برای کسب و کار نوپای شما (یا هر کسب و کار دیگری) دو امتیاز ویژه دارد. اول از همه اینکه شما بهعنوان صاحب ایده، نگاهی واقعبینانهتر به ایده خود خواهید داشت. ایدهها زمانی که وارد مرحله اجرا میشوند با محدودیتها و ریسکهای جهان واقعی روبهرو خواهند شد و ممکن است خیلی زود شکست بخورند. آمار به ما میگوید که بیش از ۸۰ درصد کسبوکارهای نوپا در سالهای اولیه راهاندازی با شکست مواجه میشوند. بسیاری از این کسبوکارهای شکست خورده ایدههای خوبی هم دارند. اما نداشتن برنامه دقیق برای روبهرو شدن با موانع احتمالی دلیل عمده شکست آنها است.
امتیاز دوم تدوین پیش بینی مالی برای کسب و کار، جلب اعتماد دیگران است. شما در ذهن خودتان ایده را پروراندهاید و به خوب بودن آن ایمان دارید. اما یک فرد دیگر که از این افکار بیخبر است، چگونه میتواند از عملی بودن و سوددهی ایده شما مطمئن شود؟ چگونه میتوانید اعتماد یک سرمایهگذار را (خصوصا در این شرایط اقتصادی) جلب کنید؟ برای این سوالات پاسخی به جز ارائه طرح کسب و کار وجود ندارد. پیش بینی مالی بهنوعی قلب طرح کسب و کار شما محسوب میشود. با داشتن پیشبینی مالی مقبول و مناسب، میتوانید اعتماد افراد مختلف، از شریک کلیدی تا سرمایهگذار را جلب کنید.
چگونه میتوان رشد درآمد را پیشبینی کرد؟
در تدوین پیش بینی مالی برای کسب و کار، همواره درآمد و هزینهها محاسبه میشوند. اما در این میان یک شاخص هست که عموما نادیده گرفته میشود. این شاخص «رشد درآمد» (Revenue Growth) نام دارد.
شاید تا به امروز چیزی از این مفهوم نشنیده باشید و برای همین اهمیت آن را دست کم بگیرید. اما در حال حاضر در سطح جهان استفاده گستردهای از این شاخص برای اثبات سودده بودن یک ایده میشود. ویلیام مککویلان (یکی از مدیران ارشد شرکت سرمایهگذاری Frontline Ventures) میگوید:«اگر کسب و کاری کالای اساسی تولید میکند یا بهدنبال جا گرفتن در بازار میگردد، نرخ رشد درآمد ماهانه یکی از اولین چیزهایی است که از آنها درخواست میکنم». نرخ رشد درآمد ماهانه پیشبینی شما نسبت به سرعت رشد کسب و کار نوپا است. ارائه این شاخص، دید جامعتری را به خود صاحب ایده و بررسیکنندگان آن خواهد داد.
برای محاسبه نرخ رشد درآمد کافی است درآمد یک ماه را منهای ماه قبلی کرده و تقسیم بر ۱۰۰ برابر درآمد ماه قبلی کنیم.
راهکار تنظیم پیشبینی واقعبینانه برای کسب و کار نوپا
- زمان کافی به پیشبینی هزینه اختصاص دهید. بررسی کسبوکارهای مشابه ایدهتان باعث میشود دید جامعتری نسبت به تمام موارد لازم برای راهاندازی کسبوکار پیدا کنید. تحقیقات قبل از تدوین طرح کسب و کار گاهی ۱۰ برابر نوشتن آن زمان میبرد.
- واقعبینانه عمل کردن اساسیترین نکته در برنامهریزی مالی است. اگر برای مثال حقوق یک نیروی برنامهنویس را متناسب با سطح تخصص مورد نیاز شرکت تخمین نزنید (برنامهنویس حرفهای لازم دارید اما حقوق پیشنهادی متناسب یک برنامهنویس تازهکار است) بعدا با مشکل مواجه خواهید شد. همچنین از اغراق بپرهیزید. در قسمت تخمین درآمد و ترازنامههای مالی حتی سناریوهای منفی را هم در نظر بگیرید.
- از تخمین هزینههای غیرمنتظره غافل نشوید. همیشه ۱۰ درصد به هزینه تخمین زده شده اضافه کنید.
- از یک مدیر مالی یا حسابدار در صورت نیاز مشورت بگیرید. محاسبات مالی عموما پیچیدهاند و در صورت نداشتن تخصص ممکن است در انجام آنها اشتباه کنید.
- از عواملی که ممکن است بر اقتصاد کشور تاثیر بگذارند غافل نشوید. افزایش تورم یا قیمت مواد اولیه عواملی هستند که باعث بر هم خوردن نظم اقتصادی و بههمریختن برنامههای شما میشوند.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.