ایده idea چیست ؟
ایده idea اندیشه ها و مجموعه ای از افکار که در ذهن انسان ها ایجاد می شود، ایده می گویند. در حقیقت ایده یک تصور ذهنی است. ایده ها معمولا با قصد و هدف خاصی ایجاد می شوند اما معمولا می تواند نا خواسته نیز ایجاد شود. ایده ها اغلب در جلسات طوفان فکری و یا از طریق بحث های هدفمند شکل می گیرد.
نمایش فهرست این آموزش :
- ایده idea چیست ؟
- مفهوم ایده
- ایدهپردازی چیست؟
- طرح ایده
- چگونه ایدهپردازی کنیم؟
- چگونه می توانیم یک ایده طراحی کنیم؟
- ایده و خلاقیت چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
- انواع ایده:
- ایده در کارآفرینی به چه معنا است؟
- تعریف ایده کسب و کار چیست؟
- مهمترین ویژگیهای ایده چیست؟
- مفهوم قانونی یا حقوقی ایده
- مراحل و اجزای تفکر انتقادی چیست؟
- تفکر خلاق چیست ؟
- ویژگیهای یک ایده خوب چیست؟
- ۳ ویژگی مشترک بهترین ایده های کسب و کار
- ایده های استارتاپی
- ۴ راهکار برای سنجش ایده های استارتاپی
- ۱۸ سوال برای تشخیص ایده خوب و ایده بد
ایده idea چیست ؟
هر جا که مسألهای باشد، ایده هم هست و از ادبیات و هنر و پزشکی گرفته تا مهندسی و سیاست از آن استفاده میشود و برای همین، پیدا کردن تعریفی که مورد پذیرش همه باشد آسان نیست، با این حال دو تعریف زیر رایجتر هستند.
تعریف اول:
به مجموعهای از تراوشات ذهنی گفته میشود که راهکاری برای حل مسأله باشند.
تعریف دوم:
به مجموعهای از تراوشات ذهنی گفته میشود که راهکاری برای تغییر ساختارهای موجود باشند.ایده: فعالیت ذهنی به منظور حل مسأله که قابلیت تبدیل شدن به محصول، خدمات و یا فرایند جدید را دارد و اغلب شامل ویژگیهای جدید، خلاقانه و مبتنی بر حل مسأله (با ارزش) است.
ایده پروری: پرورش و پالایش ایدههای مطرح جهت دستیابی به ایده مورد نیاز جهت تولید یک شیء و یا یک مفهوم ملموس.
تفکر خلاق: تفکری است که در آن ابتکار، کشف و نوآوری وجود دارد. به عبارت دیگر فرآیند دستیابی به ایده را میتوان تفکر خلاق نامید که بخشی از کل فرآیند خلاقیت است.
نوآوری: نوآوری به معنی به کارگیری تفکرات جدید ناشی از خلاقیت است که در یک سازمان میتواند به صورت یک کالای جدید خدمت و یا راه حل جدید انجام کارها باشد.
ایده پرداز و ایده پردازی: به فرد صاحب ایده، ایده پرداز میگویند و منظور از ایدهپردازی، تفکر همراه با خلاقیت است. ایدهپردازی باید همراه با مهارت و توانمندیهایی باشد.
جالب اینجاست که افرادی که نقشهای متفاوتی در فعالیتهای کارآفرینانه دارند، عموماً نگاه کاملاً متفاوتی هم به مفهوم ایده دارند.
بهترین جایی که میتوانید این اختلاف نظر را ببینید، مذاکرهی میان صاحبان ایده و سرمایه گذاران است.
صاحبان ایده، گاهی حتی جرأت نمیکنند که جزئیات ایدهی خود را بگویند و معتقدند که ایده، تمام داشتهی آنهاست .
از سوی دیگر، سرمایه گذاران در جلسات رسمی (یا در جمعهای خصوصی خود) آنها را مسخره میکنند (یا لااقل جدی نمیگیرند) و میگویند که ایده روی زمین هم ریخته است و هنر اجرای ایده است و پیاده سازی یک ایده و تجاری سازی یک ایده، جز با پشتوانهی پول و سرمایه حاصل نمیشود .
به نظر میآید که بخشی از مشکل، در مقاله ایده چیست ؟ که ایده پرداز و کارآفرین، تعریفهای متفاوتی از ایده در ذهن خود دارند و این باعث میشود که با وجود تشابه کلمات، دربارهی دو مفهوم کاملاً متفاوت صحبت کنند.
مفهوم ایده
ایده(Ideas) همان راهحل خلاقانه برای یک مشکل خاص است. بشر هر جا احساس نیاز کند و چالشی را سر راه خود ببیند دست به ایدهپردازی میزند. این روند از ابتدای حیات و تمدن بشری شروع شده و تا همیشه ادامه دارد. ایده میتواند شامل یک مفهوم جدید (مانند اختراع چرخ) یا ترکیب مفاهیم از قبل شناخته شده (مثل روشن کردن آتش) باشد.
اولین محرک ایده، احساس نیاز بشر است.
همه ما در طول روز بدون اینکه آگاه باشیم در حال ایدهپردازی برای حل مسائل و مشکلات خود هستیم. مثل وقتی که فرد برای صرفهجویی در هزینه بنزین از دوچرخه استفاده میکند. مفهوم ایده میتواند به همین سادگی بوده و یا شامل یک اختراع کاملا نوآورانه باشد. نکته مشترک در تمام ایدهپردازیها حل مشکل با راهحلی خلاقانه است.
ایدهپردازی چیست؟
ایدهپردازی نوعی تصور ذهنی است که در نتیجهی گامی تاثیرگذار برای رشد و پیشرفت از شرایط فعلی ارائه میشود. ایدهپردازی شرایطی متفاوت را ایجاد میکند و تحولی جدید را بوجود میآورد. فراموش نکنید برای اینکه ایدهپرداز کارآمدی باشید باید به صورت مداوم ذهنتان را تقویت کنید.
طرح ایده
ایده، یک نوع نوآوری یا سبک جدیدی از نحوه مصرف یا اجرای یک خدمت یا فعالیت میباشد که با خود سهولت در انجام کارهای مربوطه را دارد. طرح یک ایده، با توجه به ماهیت ذهنی آن، میتواند فارغ از هر گونه قید و بندی صورت پذیرد. اما برای عملی کردن آن، باید به بسیاری از این محدودیتها مثل قوانینی فیزیکی، حقوقی و … توجه کرد. طرح ایدههای نو، رابطه مستقیمی با خیال پردازی و خلاقیت دارد.
این مطلب از کتاب داستان رابرت مک کی ترجمه محمد گذر آبادی چنین است که عناصر در داستان شامل واژهشناسی، ساختار، حادثه، صحنه، لحظه، سکانس، پرده، داستان، مثلث داستان، شاه پیرنگ، خرده پیرنگ، ضد پیرنگ، تفاوتهای صوری در درون مثلث داستان، پایانههای بسته در برابر پایانههای باز، کشمکش بیرونی در برابر کشمکش درونی، قهرمان منفرد در برابر تعدد قهرمان منفعل، زبان خطی در برابر غیر خطی، علیت در برابر تصادف، واقعیت پایدار در برابر واقعیت نا پایدار، تغییر دربرابر ایستائی، سیاست طرحی داستان، و بالأخره نویسنده باید بر فرم کلاسیک تسلط داشته باشد و به چیزی که مینویسد ایمان داشته باشد و این کلید حل معمای طرح یا ایده میباشد.
چگونه ایدهپردازی کنیم؟
دستورالعمل خاصی برای ابداع و مفهوم ایده وجود ندارد. ایدهها حاصل تیزبینی در تعامل با محیط و خلاقیت فرد هستند. بخشی از ابداع ایده به هوش و استعداد افراد مربوط میشود و بخش دیگر از دانستههای آنان نشات میگیرد. علاوه بر این افراد ایدهپرداز معمولا انسانهای با اعتماد به نفسی شناخته میشوند. در نگاه اول ایدهپردازی بیشتر حاصل استعداد به نظر میرسد؛ اما باید توجه داشت که بعضی از عوامل تقویت ایدهپردازی را میتوان کنترل کرد.
یکی از این عوامل تجربه است. بسیاری از ایدهپردازان و کارآفرینان برتر دنیا، در تجربه دوم یا سوم کاری خود به یک ایده قدرتمند دست یافتهاند. برخی از این تجربههای اول حتی زیر دست مدیران دیگری بوده است. در واقع حتی کار به عنوان عضو یک تیم نیز میتواند باعث بالا رفتن پتانسیل ایدهپردازی در شما شود. چون که شما عملکرد مدیر خود را به همراه معایب آن میبینید و ممکن است راه بهتری برای مدیریت مجموعهای مشابه یا همان مجموعه به ذهن شما خطور کند.
تقویت اعتماد به نفس نیز میتواند منجر به بالا رفتن توانایی ایدهپردازی شود. با مطالعه زندگی افرادی همچون استیو جابز، مارک زاکربرگ، ایلان ماسک و… به راحتی میتوان مشاهده کرد که همگی به قضاوتهای خود اعتماد ویژهای دارند. البته این اعتماد به نفس در صورتی سازنده خواهد بود که حاصل کسب دانش در مسیر استعداد باشد. این افراد استعداد خود را شناخته و در راستای آن تلاش بیوقفهای را به کار بستهاند. اگر علایق خود را به صورت جدی و با پشتکاری ویژه دنبال کنید، میتوانید تفاوت را رقم بزنید.
چگونه می توانیم یک ایده طراحی کنیم؟
به عنوان مثال، ما در کلان شهر تهران با مسائل مختلفی روبرو هستیم. محیط زیست، ترافیک، خدمات شهری و مسائلی از این قبیل. حالا می خواهیم که ایده ای را در یکی از این حوزه ها طراحی کنیم.
با در نظر گرفتن آنچه که در مورد شهر تهران و آن حوزه خاص می دانیم و با رعایت آنچه در مورد تفکر انتقادی و خلاق می دانیم، به عنوان مثال می خواهیم در مورد مسائل زیست محیطی، ایده ای را طراحی کنیم. برای این کار سعی می کنیم که این مراحل کلی را طی نمائیم:
۱. اطلاعات لازم در مورد وضعیت آن حوزه را جمع آوری کنیم.
۲. اطلاعات مان را دسته بندی کنیم.
۳. تحلیلی در مورد آن اطلاعات ارائه کنیم.
۴. سعی کنیم که این اطلاعات و تحلیل ها را به گونه تازه و نوآورانه یا جدیدی ببینیم. طوری که قبلا کمتر به این شکل تحلیل شده باشد.
۵. انتخاب های موجود شهر برای مدیریت این مساله را در نظر بگیریم.
۶. فرضیه ها و حدس هایی را در مورد راه حل های احتمالی و مناسب آن مساله در نظر بگیریم.
ایده و خلاقیت چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
همانطور که گفته شد، خلاقیت ریشه در استعداد فرد دارد. کسی که استعداد هنری دارد میتواند به شکل خلاقانهای کار هنری تولید کند. به همین نسبت کسی که هوش منطقی ریاضی بالایی دارد، توانایی حل مسائل به روشهای خلاقانه را خواهد داشت. در واقع خلاقیت قابل تمرین نیست و فقط میتوان شرایط لازم برای شکوفا شدن آن را فراهم کرد. اگر شما مسیر مناسب و درست را برای خود انتخاب کنید و در آن ثابت قدم باشید، احتمال خطور راهحلهای خلاقانه به ذهن شما بیشتر و بیشتر خواهد شد.
ویژگی های لازم برای یک ایده:
١. ساده باشد: به آسانی قابل فهم باشد و موضوع واحدی را در ذهن تداعی کند.
٢. زیرکانه باشد: با درایت راه حلی برای رفع مشکل ارایه دهد.
٣. به خوبی ترسیم و ارایه شده باشد: روابط منطقی میان اجزاء و ماهیت ایده را ماهرانه ترسیم و به سادگی بیان کند
۴. آشنا و مأنوس باشد: دور از ذهن نبوده و مخاطب از گذشته با مفاهیم آن در ارتباط باشد.
۵. قوی و رسا باشد: دارای مفاهیم عمیق بوده و راهکاری قاطع برای حل چالش موجود ارایه دهد.
۶. بتوان آن را در چند زمینه بکار گرفت: بعبارتی برای یک کاربرد خاص طراحی نشده باشد.
۷. تازه و اصیل باشد: قبلا توسط دیگران ارایه نشده و دارای تازگی و اصالت باشد. بعبارتی بازسازی شده نباشد بلکه خلق شده باشد.
۸. انعطاف پذیر و قابل تغییر باشد : بتوان با اندکی تغییرات به سادگی از آن در شرایط جدید استفاده کرد.
- بتوان آن را به چالش کشید: ایجاد کننده حس رقابت برای ارائه راه حلی قوی و بهتر باشد.
انواع ایده:
ایدههای محصول محور: ایدههایی هستند که طرح مفهومی یا یک نمونه واقعی از یک محصول با کارکرد مشخص را ارائه میکنند.
ایدههای دانش محور: ایدههایی هستند که در ارتباط با خلق دانش جدید یا به کارگیری یا توسعه یک دانش موجود مطرح میشوند.
ایدههای فنآوری محور: ایدههایی هستند که یک موضوع آنها از جنس فنآوری و مرتبط با آن میباشد.
ایدههای خدمات محور: ایدههایی هستند که مصادیقی از روشها و خدمات را شامل میشوند.
ایدههای ترکیبی: ایدههایی هستند که هم دارای مصادیق دانشی و هم مصادیق فنآورانه، یا دارای مصادیق دانشی و مصادیق محصولی باشند.
ایده در کارآفرینی به چه معنا است؟
مفهوم ایده و ایدهپردازی در کارآفرینی یک مفهوم ذهنی خلاقانه و منحصر به فرد است که در کنار حل یک مشکل، تولید سود میکند. علم کارآفرینی به این چهار ویژگی (نوآورانه بودن، منحصر به فرد بودن، حل مشکل و تولید سود) اهمیت بسیاری میدهد و نبود هرکدام از آنها را برابر با زیر سوال رفتن مفهوم ایده کارآفرینانه میداند.
۱. نوآوری
مفهوم ایدهپردازی در کارآفرینی در نهایت به تولید یک محصول یا خدمت منجر میشود. بر اساس تعریف گفته شده، نوآوری در کارآفرینی لازم است در تولید و عرضه محصول نقش اصلی را داشته باشد. این نوآوری میتواند در قالب تولید یک محصول کاملا جدید (اختراع) یا توسعه محصولات موجود (اضافه کردن امکانات یا تسهیل دسترسی) باشد. تمرکز کسبوکارها بر نوآوری باعث افزایش چشمگیر هزینههای تحقیق و توسعه میشود؛ اما از طرف دیگر امکان رهبری بازار با یک جایگاه مستحکم را نیز برای سازمانها فراهم خواهد کرد.
“نوآوری؛ پیشرو و راهبر واقعی پیشرفت است.“
بیل گیتس – موسس مایکروسافت
۲. منحصر به فرد بودن
اگر شرکتی دقیقا محصول شرکت دیگر را با همان قیمت تولید کند، هیچگاه نمیتواند رقابت کند. چرا که پیشنهاد فروش منحصر به فرد (Unique Selling Proposition) یا USP یک یا چند ویژگی محصول است که آن را از رقبای خود مجزا میکند. مثلا قیمت پایینتر یا امکانات بیشتر نسبت به رقبا میتواند پیشنهاد فروش منحصر به فرد شما باشد و امکان رقابت با بازیگران دیگر بازار را برای سازمان فراهم کند.
۳. حل مسئله
تا نیازی نباشد، کسبوکاری نیز نخواهد بود. بیشتر کسبوکارهای موجود در پاسخ به یک نیاز شکل گرفتهاند. در واقع این کسبوکارها، ایدهای کارآفرینانه محسوب میشوند که نتیجه آن رفع یک مسئله موجود است. این مسئله ممکن است به صورت نیاز یا مشکل حاد ظهور کرده باشد (بحران کرونا) یا حتی یک نیاز پنهان باشد. مثل اضافه شدن دوربین به گوشیهای تلفن همراه که معضل یا نیاز آشکار کسی نبود، اما پس از عرضه از نیاز پنهان به آشکار تبدیل شد.
۴. سوددهی
یکی دیگر از ارکانهای ایده کارآفرینانه، بازدهی اقتصادی است. یک ایده کارآفرینانه جدا از ویژگیهای بالا، باید قابلیت سوددهی قابل قبول و مقیاسپذیری نیز داشته باشد. در بررسی یک ایده از دید کارآفرینی، مطالعه سوددهی (Profitabality Study) را با استفاده از صورتهای مالی انجام میدهند. اگر ایده پتانسیل حفظ کارایی خود از جهت حل مسئله و نوآوری را در کنار سوددهی بلندمدت داشته باشد، از لحاظ سودده بودن تایید خواهد شد.
ایدهها کلید تعامل سازنده انسان با محیط هستند. انسان از طریق ایده و ایدهپردازی نه تنها مشکلات خود را حل میکند؛ بلکه آنها را تبدیل به فرصت کرده و از آنها در جهت تولید سرمایه استفاده میکند. ایدهپردازی نتیجه خلاقیت، تیزبینی، اعتماد به نفس و تجربه است. مفهوم ایده در کارآفرینی یعنی ایدهای که حل مسئله (رفع نیاز، عرضه برای تقاضای پنهان یا آشکار) را به صورتی نوآورانه، منحصر به فرد و سودآور انجام میدهد.
تعریف ایده کسب و کار چیست؟
ایدهی کسب و کار به مجموعه از تراوشات ذهنی گفته میشود که برای کسب درآمد از یک فعالیت منظم برای ارائهی خدمات یا محصولات هستند.
معمولا ایدههای کسب و کار در مورد محصولات و خدمات هستند اما گاهی هم از روشهای ارتباط با مشتری، تبلیغات، نحوهی جذب سرمایه و … شروع میشوند که در بخش مدل کسب و کار بررسی میکنیم.
خیلی از کسب و کارها با ایدههای معمولی شروع میشوند و به عملکرد خلاقانه میرسند، یعنی ایدهی اولیه خام است اما به مرور کاملتر میشود، پس بهتر است کمالگرایی را کنار بگذاریم و عملگرایی را جایگزین کنیم.
مهمترین ویژگیهای ایده چیست؟
وقتی در تعریف یک پدیده موفق نیستیم، بهتر است سراغ ویژگیهای آن برویم و خواص آن را بشناسیم. البته ویژگیهای ایده قطعی نیستند و در موردشان اختلاف نظر هست، اما برای استفاده از سایر درسها باید در موارد زیر اتفاق نظر داشته باشیم، ایدهها:
۱٫ لازم نیست اجرایی باشند
بسیاری از ایدهها هیچ وقت اجرا نمیشوند اما این مساله خدشهای به ماهیتشان وارد نمیکند! حتی لازم نیست روی کاغذ پیادهسازی شوند یا به زبان بیایند، همین که در ذهن منسجم باشند کفایت میکند.
۲٫ متغیر هستند
معمولا ایدهها در ابتدا ساده، خام و ناکارآمد هستند اما به مرور زمان کامل میشوند و باید رشدشان را جدی بگیریم. پس اگر ایدهمان توجیه اقتصادی ندارد، به کلی رد نمیشود بلکه آن را تغییر میدهیم تا توجیهپذیر شود اماگاهی ایدهها را به کلی کنار میگذارند و از نو شروع میکنند.
ایدهی اولیه دیجیکالا یا ویکیتولید خودمان، چیزی نیست که امروز میبینید و به مرور زمان تغییر کردند و به وضعیت امروزی رسیدند.
۳٫ میتوانند اشتباه باشند
بعضی صاحبنظران اعتقاد دارند که ایده باید همه جانبه، حساب شده و منطقی باشد اما در ویکی تولید توصیه میکنیم که فارغ از درست یا غلط بودن، این نگاه را کنار بگذارید چون عامل مضری برای ایدهپردازی است.
بسیاری از تحولات تاریخی بر مبنای ایدههای اشتباهی بودهاند که به مرور اصلاح و تکمیل شدند و سفینهها و هواپیماها و داروهای امروزی را بهوجود آوردند، پس همهی ایدههایتان را جدی بگیرید تا فرصتی برای تولد و رشد کردن داشته باشند.
۴٫ لازم نیست خلاقانه باشند
خیلیها به اشتباه فکر میکنند که ایده باید خلاقانه و جدید باشد در حالیکه میتواند تکراری باشد و از کارایی و ارزش آن کم نشود، مثلاً ایدهی احداث پمپ بنزین خلاقانه و جدید نیست اما میتواند سود قابل توجهی داشته باشد.
مفهوم ایده در کارآفرینی چیست ؟
واژهی ایده از جمله واژههای کلیدی در بحث کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید است. جالب اینجاست که افرادی که نقشهای متفاوتی در فعالیتهای کارآفرینانه دارند، عموماً نگاه کاملاً متفاوتی هم به مفهوم ایده دارند. بهترین جایی که میتوانید این اختلاف نظر را ببینید، مذاکرهی میان صاحبان ایده و سرمایه گذاران است.
صاحبان ایده، گاهی حتی جرأت نمیکنند که جزئیات ایدهی خود را بگویند و معتقدند که ایده، تمام داشتهی آنهاست .
از سوی دیگر، سرمایه گذاران در جلسات رسمی (یا در جمعهای خصوصی خود) آنها را مسخره میکنند (یا لااقل جدی نمیگیرند) و میگویند که ایده روی زمین هم ریخته است و هنر اجرای ایده است و پیاده سازی یک ایده و تجاری سازی یک ایده، جز با پشتوانهی پول و سرمایه حاصل نمیشود .
مفهوم قانونی یا حقوقی ایده
با یک نگاه اجمالی به متون حقوقی و نظریات و رویههای قضایی در کشورهای پیشرو در حوزه مالکیت فکری، باید گفت هیچکدام از منابع فوق موفق به تعریف دقیق و جامع که مورد اتفاقنظر تمام صاحبنظران قرار بگیرد نشده است و همین نبود تعریف جامع باعث شده است در بین وکلا، حقوقدانان قضات، بحث درباره ماهیت ایده آنها را دچار سردرگمی کرده و نتوانند از حقوق آن بهدرستی دفاع کنند.
بسیاری معتقدند که ایده بهخودیخود ارزش چندانی ندارد. آنچه بهوفور به چشم میخورد ایدههایی است که گاهی قابلیت اجرا ندارند. بهطورقطع یک ایده زمانی ارزشمند است که برای اجرا و تجاریسازی آن، یک نقشه راه واضح وجود داشته باشد. اغلب ایده پردازان از اینکه بخواهند جزئیات بیشتری از ایده را باکسی در میان بگذارند میترسند، زیرا معتقدند، اجرای ایده آنها فقط به سرمایهگذاری نیاز دارد و درصورتیکه کسی سرمایهگذاری بر اساس ایدههایشان داشته باشد، به موفقیت خواهد رسید.
اما باید گفت یک ایده قابل دفاع برای شروع کسبوکار باید بتواند در انتها ضمن شروع به کسبوکار، تولید ثروت نیز بکند؛ یعنی بتوان یک ایده را با شناخت موارد لازم و تخمین میزان سرمایه به مرحله اجرا رسانده و کسب ثروت نمود.
از یک ایده پس از بروز و بیان باوجود شرایطی بهعنوان اختراع یا طرح صنعتی بهموجب حقوق مالکیت صنعتی و از بیان آن بهشرط اصالت در چارچوب حقوق مالکیت ادبی و هنری حمایت میشود. حمایت از آثار فکری معمولاً نیازمند ثبت ایده است. بنابراین ایده بهتنهایی در هیچ نظام حقوقی موردحمایت نیست و ازجمله اصول مشترک نظام حق مؤلف و حقوق ناشی از اختراعات و مالکیت صنعتی است.
تفاوت خیالبافی و ایده
خیالبافی تخیل و آزادی بیقیدوشرط ذهن است که در آن عقل و اراده نقشی ندارد و تفاوت آن با ایده همان مسئله عقل، دوراندیشی، تشریح جزئیات و نحوه اجرای آن است؛ بنابراین صرف اندیشه خام و بدون استراتژی و نقشه راه اجرایی نمیتواند با یک اندیشه هدفمند و دارای استراتژی اجرایی و مقایسه شود.
تفکر انتقادی:
به تفکری انتقادی می گوییم که براساس سنجش و ارزیابی دقیق از اتفاقات و مشاهدات پیش رود و با در نظر گرفتن همه عوامل مربوط و شیوه درست منطقی به نتایجی برسیم که قابل لمس هستند و ممکن است که افراد زیادی بتوانند به همان نتایج برسند.
براساس تفکر انتقادی اطلاعات ما به وسیله مشاهده، تجربه، دلایل و ارتباط با دیگران به دست می آید. اطلاعاتی را نیز که به دست آوردیم براساس ملاک های صحیح و درست و به دقت و همچنین براساس سندهای معتبر، روشن و بدون هیچ ابهام، بی طرفانه و منصفانه ارزیابی و قضاوت می شود.
مراحل و اجزای تفکر انتقادی چیست؟
– باید بتوانیم افکار و دیدگاه هایمان را دسته بندی کنیم و آن ها را بر اساس موضوعات مختلف طبقه بندی کنیم. این یکی از اجزای مهم تفکر انتقادی است.
– برای ادعاهایمان، مثلا برای این که درستی حدس و پاسخ خود را برای یک رویداد مشخص کنیم، باید دلیل داشته باشیم.
– باید بتوانیم کلمات و تعبیرهای خود را در مورد هر موضوع و رویداد درست انتخاب کنیم و برای آن دلیل روشنی داشته باشیم و همین طور بتوانیم آنها را ارزیابی کنیم.
– دلایل خود را از طریق جمع آوری اطلاعات به دست آورده باشیم.
– بتوانیم، با استفاده از اطلاعاتی که در دسترس داریم، حدس ها و تحلیل خود در مورد یک موضوع، مساله یا رویداد را ارزیابی کنیم و بالاخره به جمع بندی و نتیجه گیری برسیم و قضاوتی به جا از موضع یا مساله و پدیده داشته باشیم.
البته باید توجه کنیم که تفکر انتقادی، لزوما باعث نمی شود که به حقیقت یا نتیجه گیری درست و صحیح دست پیدا کنیم. هیچ کس در هیچ کجا نمی تواند مجموعه ای کامل از اطلاعات را در یک مجموعه جمع آوری کند. خیلی از اطلاعات وجود دارد و ممکن است کشف نشده باقی مانده باشند. جهت گیری هر کسی می تواند مانعی برای جمع آوری و ارزیابی درست اطلاعات شود.
تفکر انتقادی چه سؤال هایی را مطرح می کند؟
– چه هدفی را دنبال می کنیم؟
– آیا می خواهیم نتیجه گیری کنیم؟
– چرا فکر می کنیم که درست می گوییم یا حق با ماست؟
– منبع اطلاعاتی ما چیست؟
– چه نوع اطلاعات و فرضیه هایی باعث نتیجه گیری ما می شود؟
– اگر اشتباه کنیم چه اتفاقی می افتد؟
– آیا می توانیم دو منبع نام ببریم که با دلایل ما مخالف بوده و دلیل آن را نیز ذکر کنیم؟
– چگونه به این نتیجه رسیدیم که چیزی را که می گوییم درست است و حقیقت دارد؟
– آیا برای ان چیزی که می گوییم،می توانیم دلیل دیگری نیز بیاوریم؟
تفکر خلاق چیست ؟
به تفکری خلاق می گوییم که ابتکار و کشف و نوآ وری در آن وجود دارد. یعنی با این تفکر می توانیم این ویژگی ها را انجام دهیم. خلاقیت یا خلق کردن یا به وجود آوردن به نوعی فرآیند ذهنی است که مسئولیت تولید ایده ها و مفاهیم جدید و یا ارتباط بین این ایده ها و مفاهیم را به عهده دارد. از نظر علمی به وجود آمدن تفکر خلاق بیشتر به اصالت تناسب موضوع اشاره دارد. حالا به بیان امروزی تر: “خلاقیت بیشتر به معنی به وجود آوردن ایده ها و چیزهای نو و یا ابتکار در موضوع های هنری که متخصصان به عنوان یک ورزش علمی، هنری یا اجتماعی و فن آوری پذیرای آن هستند”.
افرادی که اهل تفکر خلاق هستند دارای وِیژگی هایی از قبیل:
– انگیزه برای پیشرفت بیشتر
– کنجکاوی فراوان
– علاقه زیاد به نظم و ترتیب
– قدرت گفتن اینکه من هم هستم و همچنین داشتن اعتماد به نفس
– شخصیت غیر معمول
– پشتکار زیاد
– استقلال
– دارای طرز تفکر انتقادی
– دارای انگیزه های بالا و دانش زیاد
– سرشار از اشتیاق و احساس
– زیبا پسند، اشتیاق فراوان به مسائل اجتماعی دارای قدرت تأثیر گذاری بر دیگر مردم
برای اینکه بتوان به یک تفکر خلاق دست یافت:
– هدف و انگیزه را مشخص و تشخیص بدهیم.
– مهارت های پایه را ایجاد کرده و به دست آوریم.
– تشویق شدن برای به دست آوردن دانش مربوط به حوزه های مشخص و تخصصی
– برانگیختن و تشویق روحیه کنجکاوی و کشف کردن
– به وجود آوردن انگیزه به خصوص انگیزه های درونی
– تشویق و تقویت نمودن اعتماد به نفس
– دقت و اصرار داشتن در سبقت از دیگران و ارائه توانایی های خود
– بالا بردن سطح باورها و عقاید خود درباره خلاقیت
– ارائه فرصت هایی برای انتخاب و کشف کردن
– گسترش دادن و بهتر کردن توانایی های خود. (مانند: مدیریت؛ مثلاً مدیریت خود) آموزش دادن فنون و راه هایی برای آسان کردن عملکردهای خلاقانه
– به وجود آوردن تعادل
ویژگیهای یک ایده خوب چیست؟
ایدههایی که گاه در کمترین زمان ممکن، ما را به دنیای خوشبختی و سعادت مادی میرساند که در آن صاحب قدرت و نفوذ فراوان هستیم و هر آرزویی که داریم در آن برآورده میشود و یا نقطه اثری را ایجاد، ارزشی را برای مشتریان ارائه و در نهایت موثر زندگی میکنیم. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا رسیدن به موفقیت، از راه دست یافتن به ایدهای بکر میگذرد؟ آیا ایدهای که در ذهن داریم، کلید همه مشکلات است؟ آیا باید با تمام توان از ایده خود حراست کنیم؟ و نهایتا سوال اصلی این یادداشت که اصولا ایده خوب چه ایدهای است؟
اگر بهدنبال رسیدن به موفقیت هستیم باید توجه داشته باشیم که نکات بسیار ظریف و ناگفتهای در دنیای کسبوکار وجود دارد که رعایت نکردن آنها علاوه بر اینکه ما را به موفقیت نمیرساند، باعث میشود سالهای طولانی تلاش و فعالیتی بیثمر انجام دهیم که نهایتا چیزی جز سرخوردگی برایمان ندارد. یعنی بهنوعی در برخی از فعالیتهای روزانه بیشتر با توهم نیل به موفقیت قدم میگذاریم و شاید گاهی چرخی نو میسازیم و آنقدر در دنیای ذهنی طراحی ایده جذاب خود غرق شدهایم که از تکاپو و پیشرفت پیرامون و رقبای خود غافلیم.
در فرآیند کارآفرینی، ایده پلی است بین نیازها و محصولات جدید؛ کارآفرینان همواره بر اساس بررسی وضعیت موجود و تشخیص نیازها، مشکلات، دغدغهها و روشهای بهتر انجام کار به دنبال ایجاد محصولات جدید از طریق ایدههای کارآفرینانه هستند. ایده ما زمانی میتواند مثمر ثمر باشد و در بازار تحول ایجاد کند که راهحلی که ارائه میدهد بهراحتی قابل استفاده باشد و پیچیدگی زیادی برای مشتری نداشته باشد.
مشتری با دیدن محصول جدید و با یادآوری دشواریها و دغدغههای خود، پی به کاربرد آن ببرد. ایده محصولات دارای ریموتکنترل با توجه به نیاز به انجام فعالیتی از راه دور آنچنان ساده، کاربردی و ازبینبرنده مشکلات است که هر انسانی بدون پرسش و تنها با لحاظ متغیرهایی مانند قیمت حاضر است در مقابل دریافت آن پول بپردازد. ایدههایی که با تفکر طراحی همراه است و در پی آن بسترهای مناسبی را برای خلق محصولات جدید ایجاد میکنند، جذابیت را چندین برابر میکنند؛ اگر به ادیسون، استیو جابز و… نگاه کنیم، داشتن تفکر استراتژیک طراحی را به وضوح درمییابیم. از طرفی حجم بازار یک محصول، نقش مهمی در موفقیت آن دارد.
ممکن است یک ایده بهدنبال برطرف کردن نیاز معدود افرادی باشد و از اهمیت زیادی برخوردار نباشد. در این صورت برای محصول جدید، بازار بزرگی نمیتوان متصور بود که میتواند منجر به شکست آن شود. یعنی احتمال خرید مشتریان کاهش پیدا کرده و در نهایت ریسک توفیق در کسبوکار بالا میرود. زیرساختهای لازم برای اجرایی شدن ایده باید وجود داشته باشد. اگر شما بهدنبال انتقال آدمها با سرعت نور بر روی زمین هستید، نیاز درستی را تشخیص دادهاید اما تا وقتی شرایط معابر، خیابانها و جادهها به شکل موجود باشد، تولید چنین محصولی موفقیت چندانی نخواهد داشت. همچنین فناوریهای مکمل محصول نیز باید وجود داشته باشد تا شما با قرار گرفتن در زنجیره فناوریهای موجود، محصول خود را کاربردی کنید؛ مثلا تولید محصول الکترونیکی در روستایی که هنوز دارای شبکه برق نیست، راه به جایی نخواهد برد.
شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و سلایق و ترجیحات افراد نیز بر روی موفقیت ایده تاثیرگذار است. شما نمیتوانید بهدنبال تولید محصولاتی باشید که برخلاف باورهای فرهنگی موجود است یا با محدودیتهای سیاسی مواجه است و یا با ذائقه افراد بازار هدفتان سازگار نیست. تولید چیپس حشرات در ایران، تنها صرف هزینهای بیهوده است اما همین محصول میتواند موفقیت فراوانی در کشورهای جنوب شرق آسیا خصوصا چین داشته باشد.
گستردگی قلمرو یک کسبوکار بهقدری است که هیچگاه نمیتوان بهتنهایی قدم در آن گذاشت. ایجاد یک تیم مکمل که ابعاد مختلف کسبوکار را بشناسند و مشتاق و همآرمان با هم به دنبال خلق راهحل باشند، یکی از عوامل بسیار مهم در این موفقیتها است. در نهایت، ایده خوب ایدهای است که دغدغه اصلی ایدهپرداز باشد و حاضر باشد برای آن سالها وقت صرف کند؛ در راه تبدیل ایده به محصول، مشکلات طاقتفرسا را تحمل کند و بعد از شکستهای متعدد، دست از اجرایی شدن آن برندارد تا وقتی که به موفقیت برسد.
۳ ویژگی مشترک بهترین ایده های کسب و کار
۱- ایدههای بزرگ میتوانند ارزیابی شوند
این روزها امکان ارزیابی کردن ایدهها به واسطهی پیشرفت تکنولوژی بسیار آسان شده است. بهعنوان مثال در زمانهای قدیم شرکتهایی مانند کوکاکولا برای اینکه ایدهی تأسیس شعبات خود را ارزیابی کنند مجبور بودند که شعبهی خود را بهصورت فیزیکی در آن منطقه افتتاح کرده و تمام امکانات آن را فراهم کنند و بعد از گذشت مدتی ببینند که آیا توانستهاند به هدف خود برسند یا خیر. اما در مقایسه زمانی که شرکت واتساپ به فیسبوک فروخته شد، تنها ۵۵ کارمند داشت و توانست ۴۲۰ میلیون کاربر جدید به فیسبوک اضافه کند. بنابراین به دنبال ایدههایی باشید که با استفاده از امکانات پیشرفتهی تکنولوژی قابلیت تحلیل و ارزیابی شدن را داشته باشند.
۲- ایدههای بزرگ تکرار شونده هستند
تمام ایدههای بزرگ یک شبه ساخته نمیشوند. ترتیب ساخته شدن بسیاری از آنها به این صورت است که کارآفرینان ابتدا یک مشکل خوب را در یک صنعت رو به رشد شناسایی میکنند و ایدههای خود را به صورت تکرار شونده ارائه میدهند. بهعنوان مثال اگر ایدهی راهاندازی یک سایت جواب نداد سعی میکنند اپلیکیشن آن را بسازند. بسیاری از کسبوکارهای بزرگ به این صورت شکل گرفتهاند. بعضی از ایدهها نیاز دارند که جایگاه مناسب خودشان را پیدا کنند بنابراین باید به صورت تکرار شونده حالتهای مختلف را امتحان کنند تا درنهایت به موفقیت برسند.
۳- ایدههای بزرگ استحکام دارند
ایدههایی موفق هستند که ارائه دهندگان آنها میدان مبارزه را بهراحتی ترک نکنند. و در این زمینه افرادی موفق هستند که واقعا میخواهند برنده شوند و از شکست خوردن در این مسیر نمیترسند. ایدهها توسط سازندگان آنها شکل میگیرند نه سختیهایی که در مسیر محقق شدنشان قرار دارد.
ایده های استارتاپی
ایده های استارتاپی فاکتور مهمی برای مقایسه استارتاپ های خارجی و ایرانی است.
درصد بالایی از تفاوت ایده ها، به علت شرایط اکوسیستم و فرهنگ کشورها است.
برای مقایسه استارتاپ های خارجی و ایرانی، شرایط فوق را نادیده گرفته و ویژگی ایده های استارتاپی برتر را بررسی خواهیم کرد.
ویژگی ایده های استارتاپی:
مهم ترین ویژگی مشترک در ایده های استارتاپی برتر، حل مشکلات روزانه مردم است.
ویژگی دوم علاقه به کسب و کاری است که این ایده، راه اندازی میکند.
ایده های استارتاپی را در سه بخش میتوان خلاصه کرد:
۱- آن دسته از ایده ها که از ایده های برتر شرکت های خارجی و داخلی کپی برداری می شوند.
۲- ایده هایی که از ایده های برتر شرکت های خارجی و داخلی شبیه سازی می گردند.
۳- ایده های تازه
در نوع اول و دوم، ریسک کمتری وجود دارد.
در نوع سوم، امکان برپایی کسب و کار تازه ای وجود خواهد داشت؛
اما این احتمال نیز وجود دارد که افراد دیگری، ایده شما را کپی کنند.
برای اینکه شما در ایدهی خود، کسب و کار موفق تری نسبت به رقبا داشته باشید، نیاز مبرم به بازاریابی و فرهنگ سازی مناسب دارید.
۴ راهکار برای سنجش ایده های استارتاپی
در دورانی که سیل استارتاپ های مختلف چه به صورت خصوصی و چه از طرف دانشگاه ها روانه ی بازار کار شده، کارآفرینی کار راحتی نیست. ممکن است بعضی اوقات در خلال امور روزمره ایده ای جالب و کاربردی به ذهنتان خطور کند، که البته شاید آن طور که فکرش را می کنید به درد بخور نباشد.
اگر شما هم کارآفرین هستید، احتمالاً روزانه یک دوجین ایده ی محصول جدید، هنگامی که در دفتر کار، حمام یا پشت فرمان اتومبیل قرار دارید، به ذهنتان خطور می کند، و مدام در این فکرید که آیا کسی قبلاً اپلیکیشنی که در خیال دارید را ساخته است یا خیر.
چنانچه اینگونه نباشد، احتمالاً خیلی زود هدف استارتاپ بعدی خود را مشخص کرده و از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. اما پس از چند ماه می فهمید که در تصمیم گیری شتابزده عمل کرده و محصولی که در دست عرضه دارید بازار قابل توجهی ندارد.
متاسفانه چنین اتفاقی نادر نیست و حدود ۴۲ درصد اوقات برای استارتاپ ها رخ می دهد. در این مطلب با ۴ راهکار برای سنجش ایده استارتاپی خود قبل از اخذ وام و شروع پروژه آشنا خواهید شد.
رقبا را بشناسید
رقبا راهنماهای خوبی برای تشخیص مسیر و شناسایی کاستی های صنعت هستند. اگر رقیبی موفق با کاربران فعال در حوزه ای که انتخاب کرده اید حضور دارد، مطمعناً ایده ی شما بازار خواهد داشت. رقابت سالم در تمام صنایع مفید است، اما شناخت نقاط تمایز خود با رقبا بسیار هوشمندانه خواهد بود، خصوصاً اگر رقیب در بازار از شهرت خوبی برخوردار باشد.
بهترین نقطه برای شروع، تمرکز بر کاستی های رقیب در صنعت مورد نظر است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۹ که استارتاپ «Uber» فعالیت خود را رسماً آغاز کرد، در کشورهای زیادی از این ایده الگوبرداری شد. در کشورمان ایران هم سرویس هایی مانند تپسی و اسنپ خدمات مشابهی ارائه می دهند.
اوبر در ساعات شلوغی هزینه ی بیشتری از مسافران دریافت می کند که همین مسئله، مورد توجه یکی از استارتاپ های فعال حوزه قرار گرفت. این شرکت با راه اندازی کمپینی مبنی بر عدم دریافت هزینه ی بیشتر در ساعات خاص، موفق شد خود را از رهبر بازار متمایز کرده و سهم قابل توجهی از مشتریان را به خود اختصاص دهید
به تحقیق در بازار بپردازید
حالا که از اوضاع رقابت آگاه شده اید، باید با همان دقت بازار را رصد کرده و به دنبال بهترین روشها، راه ها و پلتفرم ها برای معرفی هرچه بهتر خود باشید؛ بدین ترتیب قبل از عرضه ی محصول، توانسته اید نام خود را بر سر زبان ها بیاندازید.
روشهای مختلفی برای تحقیق در بازار وجود دارد: پرسش مستقیم از مصرف کنندگان، استفاده از خدمات مراکز نظرسنجی، و یا توزیع پرسشنامه. مثلاً می توانید یک پرسشنامه ی اینترنتی تنظیم کرده و لینک آن را از طریق شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید. مصاحبه و نظرسنجی گروهی نیز از دیگر روشهای ممکن هستند.
از تبلیغات اینترنتی استفاده کنید
فضای وسیع اینترنت با مخاطبینی که هر روز بر تعدادشان افزوده می شود، فرصت مناسبی برای معرفی ایده و استارتاپ در اختیارتان خواهد گذاشت. هرچند تبلیغات به هر نحو هزینه هایی به همراه دارد، اما در این مرحله چنین مخارجی در مقابل هزینه های هنگفت شکست استارتاپ در مراحل بعد، ناچیز به نظر می رسند.
ابتدا چند تبلیغ با کلمات کلیدی و ویژگی های اصلی محصول طراحی کنید. سپس این تبلیغات را در اینترنت منتشر کرده و ذکر کنید که محصولتان در ماه های آینده آماده ی عرضه خواهد شد. استارتاپ های خارجی برای انتشار تبلیغات از ابزار «Google AdWords» استفاده می کنند؛ در ایران هم بعضی وبسایت ها چنین خدماتی ارائه می دهند که می توانید از آنها استفاده کنید. در ضمن حتماً از کاربران بخواهید آدرس ایمیل خود را برای برقراری ارتباط در آینده به شما اعلام کنند.
پس از چند هفته احتمالاً نتایجی بدست خواهد آمد. اما آیا مردم به اندازه ی کافی روی لینک تبلیغات شما کلیک کرده اند؟ آیا ایمیل خود را در اختیار شما گذاشته اند؟ اگر پاسخ این سوالات مثبت است، می توانید با خیال راحت مسیر خود را برای رسیدن به هدف دنبال کنید اما اگر جواب ها منفی هستند، پیشنهاد می کنیم کلمات و عبارات را کمی تغییر داده و از وبسایت های دیگری کمک بگیرید. اگر باز هم نتایج مثبتی به دست نیامد، احتمالاً باید کمی بیشتر درباره ی ایده ی خود تامل کنید.
محصول خود را آزمایش کنید
اگر به دنبال بازاری مناسب و پایدار می گردید، گرفتن تاییدیه برای محصولتان بهترین کار ممکن است. اقدام برای تهیه ی تاییدیه به شما نشان می دهد که آیا محصولی که در نظر دارید ارزش سرمایه گذاری و تولید را دارد یا خیر. معمولاً استارتاپ ها در این زمینه دچار مشکل می شوند چرا که کمپانی های بزرگ، آزمایش و تایید چنین محصولاتی را فرآیندی پیچیده و همراه با ریسک می دانند.
به هر حال یافتن فرصت های تست محصول پایلوت در شرکت های بزرگ، به معنی علاقه آنها به آزمایش و بهره گیری فناوری های جدید، در تلاش برای نوآوری در صنعت مربوطه است. این کار در مقابل، فرصت ارزیابی محصول و مشاهده ی نحوه عملکرد آن در کمپانی را به استارتاپ ها می دهد.
با این اوصاف چنانچه هنوز هم نسبت به ایده ی استارتاپی خود اطمینان خاطر ندارید، احتمالاً این ایده هنوز آمادگی عرضه به بازار را ندارد. اشتیاق کارآفرینان همواره قابل ستایش است، اما اگر نتیجه ی تمام مراحل بالا منفی از آب در آمده، کم کم باید به فکر ایده ی فوق العاده ی بعدی خود باشید.
۱۸ سوال برای تشخیص ایده خوب و ایده بد
چرا ارزیابی ایده ها مهم است؟
اینکه بدون هیچ بررسی درست و ارزیابی صحیحی اولین ایده/ایده هایی که به ذهنمان رسید را برای اجرایی کردن انتخاب نماییم یکی از اشکالات کارآفرینان کم تجربه است. کارآفرینان با تجربه به دلیل همان تجربیات ارزشمند خود از شکست های قبلی دریافته اند قبل از اقدام به اجرایی کردن ایده ها باید آن ها را دقیقتر ارزیابی کرده و متناسب با شرایط بازار، پتانسیل های هر ایده و داراییها و توانمندی های تیم یک ایده بهتر را انتخاب و به اجرا و تجاری سازی آن بپردازند.
آیا ایدهای برای یک محصول یا خدمت دارید که حدس میزنید همه مردم به آن علاقهمند هستند و مشتری خواهند شد و تعداد زیادی از آن را خریداری کنند؟ ایدههای زیادی به ذهن میرسد اما سوال مهم این است که از بین این همه ایده کدام یک میتواند شروع مناسبی برای یک استارتآپ و کسبوکار جدید که مشتریان خوبی داشته و با سودآوری پایدار برای شما باشد؟ تنها راه بررسی ایده، ارزیابی آن از جهات مختلف است. چکلیست با بررسی ایده از زاویههای مختلف و ارزیابی آن درنهایت مشخص میکند ایده موردنظر چقدر برای شروع یک کسبوکار مناسب است.
سوالات اساسی برای ارزیابی ایده:
هر ایدهای که در ذهن دارید تصور کنید و به سوالات زیر جواب دهید:
- ۱. آیا ایده کسبوکار شما میتواند از درد، ناراحتی، ناامیدی یا نارضایتی واقعی کسی بکاهد؟ (بله/خیر)
- ۲. آیا تعداد افرادی که چنین مشکلی دارند، زیاد است؟ (بله/خیر)
- ۳. آیا این افراد پول کافی برای پرداخت هزینه این کالا یا خدمت را دارند؟ (بله/خیر)
(توجه کنید که ممکن است ایده شما چند نوع مخاطب داشته باشد. یا مردم باشند یا شرکتها یا دولت و نهادهای دولتی و یا ترکیبی از اینها) - ۴. آیا این افراد میتوانند برای خرید کالا یا خدمت شما به سرعت تصمیم بگیرند؟ (بله/خیر)
- ۵. آیا ایده شما بر پایه یکی از ویژگیهای منحصربهفرد یا برجسته موجود در تیم شما است؟ (بله/خیر)
- ۶. آیا داراییها و مهارت های مهمی دارید که فرد دیگری نداشته باشد؟ (بله/خیر)
(مانند پول، دسترسی به مشتریان، فناوری، مهارتهای رهبری، مهارتهای اجرایی، موقعیت، مهارت فروشندگی) - ۷. آیا حداقل دو نفر را میتوانید نام ببرید که ممکن است در آینده به شما بپیوندند؟ (بله/خیر)
- ۸. آیا مهارتهای آنها مکمل مهارتهای شماست؟ (بله/خیر)
- ۹. آیا ارزشهای آنها باارزشهای شما یکسان است؟ (بله/خیر)
- ۱۰. آیا اکثریت افرادی که نظر آنها مورد اعتماد شما است عقیده دارند که ایده شما ایدهی خوبی است؟ (بله/خیر)
- ۱۱. آیا حداقل یک نفر (و حداکثر سه نفر) وجود دارند که مورد اعتماد شما باشد و عقیده داشته باشند که ایده شما ایدهی خوبی نیست؟ (بله/خیر)
- ۱۲. آیا ایده شما یا اجرای آن، دارای ویژگی خاصی است که شما را مجاب میکند بهواقع خودتان را وقف آن کنید؟ (بله/خیر)
(اگر بله، چند مورد نام ببرید) - ۱۳. آیا میتوانید با این ایده تا مدتی بهدور از گزند رقبا فعالیت کنید، بدون آنکه متوجه شما یا مزاحم شما شوند؟ (بله/خیر)
- ۱۴. آیا میتوانید برای ایده خود یک مشتری بالقوه پیدا کنید که به تماسهای شما پاسخ دهد، به شما بازخورد دهد و قبول کند کالا یا خدمت شما را بهصورت آزمایشی امتحان کند؟ (بله/خیر)
- ۱۵. آیا ایده شما به شکلی است که بتوانید بدون داشتن پول زیاد، کارتان را شروع کنید یا پول لازم برای شروع آن را دارید؟ (بله/خیر)
- ۱۶. آیا با این ایده میتوانید هنگام راهاندازی کسبوکار، هزینههای خود را پایین نگهدارید؟ (بله/خیر)
- ۱۷. آیا ایده شما طوری هست که بتوان آن را در قالب مراحل رو به افزایش نمایی، با برداشتن گامهای کوچک اجرا کرد و درنتیجه بتوان بدون صرف هزینه زیاد، به اطلاعات ارزشمندی دست پیدا کرد و حداقل درآمد کمی نصیب شما شود؟ (بله/خیر)
- ۱۸. آیا موردی هست که در موارد بالا به آن اشاره نشده باشد اما شما برای ارزیابی ایده خود انجام داده باشید؟ (بله/خیر)
(اگر بله، چند مورد از ملاکهای ارزیابی خود را نام ببرید)
اگر امتیاز تعداد جوابهای بله شما ۱۶ یا بالاتر است، وقت آن رسیده که یک برنامهریزی جدی و برنامه اجرایی کردن آن را داشته باشید و کسبوکار خود را شروع کنید؛ اما به یاد داشته باشی که اگر ایدهای مثبت ارزیابی شده است هرگز به این معنی نیست که برگ تاییدی برای موفقیت کسبوکار شما باشد. تا زمانی که یک ایده تبدیل به محصول و کسبوکار نشود نمیتوان با قاطعیت در مورد یک ایده اظهارنظر کرد. چکلیست ارزیابی ایده صرفا کمک میکند تا بتوانید از بین ایدههای مختلف، بهترین ایده را برای طراحی استارتآپ یا کسب و کار خود انتخاب کنید.
قبل از اینکه بخواهید متناسب با ایده خود، مدل کسبوکارتان را طراحی کنید به چند نکته زیر توجه داشته باشید:
۱- شما به فردی مخالف و منتقد ایده خود نیاز دارید. این احتمال وجود دارد که ایده شما چندان هم موفقیتآمیز نباشد، مگر آنکه حداقل یک نفر وجود داشته باشد که با ایده شما بهشدت مخالف بوده و بگوید که ایده شما موفق نخواهد بود. یادتان باشد اگر همه بگویند ایده شما فوقالعاده است، احتمالاً یک لشکر رقیب بالقوه خواهید داشت که آنها هم آماده انجام کار مشابهی هستند. از مخالفان و منتقدان ایده خود میتوانید بیشتر بازخورد بگیرید تا افرادی که موافق ایده شما هستند.
۲- احتمال موفقیت کسبوکارتان بدون جلب رضایت مشتری بسیار کم خواهد بود. هر چه کسبوکارتان بیشتر بتواند به درد و مشکلات مردم پاسخ دهد، احتمال موفقیتش بیشتر خواهد بود. اکثر سرمایهگذاران به دنبال کسبوکارهایی هستند که به دنبال کاهش درد و مشکلات خاصی از مردم هستند. سعی کنید همواره یک دفترچه یادداشت همراه داشته باشید و تمامی مشکلاتی را که در طول روز تجربه میکنید در آن یادداشت کنید. فهرست این مشکلات ممکن است بسیار طولانیتر از آن باشد که انتظار دارید. ازآنجا که دیگران هم ممکن است این مشکلات و نیازها را تجربه کنند، اینها میتوانند ایدههایی برای کالا یا خدمت جدید شما باشند. تنها یک درصد از مشکلات روزانه که یادداشت کردهاید، درخور توجه بسیار عمیقتر هستند. با این روش میتوانید لیست خود را گلچین کنید.
۳- فرصتها روی درخت رشد نمیکنند. یک افسانه بزرگ در مورد فرصت بیان میکند که فرصت، میوه کشفنشدهای است که منتظر چیده شدن هستند. البته توجه داشته باشید که میوههای غیرقابلدسترس فرصت نیستند. فرصت یک میوه است، تنها درصورتیکه شما بتوانید و بخواهید که به آن برسید؛ بنابراین مطمئن شوید که تواناییهای خاصی برای تسکین درد بازار را دارید و از انجام این کار هیجانزده خواهید شد.ن
کته آخر ایده idea : بسیاری از کسبوکارهای جدید توسط افرادی راهاندازی شدهاند که برای ناامیدیها، مشکلات و دردهای خاص مردم، راهحل ارائه کردهاند. بهترین ایدهها آنهایی هستند که بتواند برای این موارد راهحلهایی داشته باشد.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.