اهمیت توسعه محصول چیست ؟
اهمیت توسعه محصول جدید و لزوم اجرای آن در شرکتها باید گفت آنچه امروزه در میان عوامل مهم در موفقیت محصولات جدید حائز اهمیت و تأکید بیشتری دارد، نقش مدیریت در فرآیند توسعه محصولات جدید میباشد؛ زیرا مشکل عمده اینگونه سازمانها، فقدان مدیریت صحیح و روشهای مناسب مدیریتی میباشد.
نمایش فهرست این آموزش :
- ابزارهای مهم توسعه محصول
- این اهمیت توسعه محصول در چهار بخش تنظیم شده:
- روند شکلگیری بحث توسعه محصول در مقیاس بزرگ
- فرایند توسعه محصول در کسب و کارهای کوچک
- کاربرد توسعه محصول برای شما به عنوان یک کارآفرین
- نمونه پرسشهایی که باید پاسخشان را در دانش توسعه محصول جستجو کرد
- اهمیت فرآیند طراحی در توسعه محصول
- عامل عمده بر فضای رقابتی تأثیر گذاشتهاند:
ابزارهای مهم توسعه محصول
برای پشتیبانی و موفقیت فرآیند توسعه محصول جدید، دو ابزار مهم وجود دارد که در عمل از هر دو میتوان استفاده نمود؛ ابزارهای مدیریتی و ابزارهای طراحی. در چرخه سنتی توسعه محصول، مراحل طراحی و ساخت بهطور مجزا مرحلهبهمرحله انجام میگرفت، درحالیکه در رویکردهای نوین، توسعه محصول با استفاده از مهندسی همزمان، دو مرحله باهم صورت میگیرد و بازخورد عیوب گزارششده از طراحی، بهسرعت به اصلاح فرآیند میانجامد. امروزه ابزارهای طراحی با کامپیوتر، مهندسی به کمک کامپیوتر، ساخت به کمک کامپیوتر و نمونهسازی سریع همراه با ابزارهای مدیریتی نظیر مدیریت پروژه، مدیریت اطلاعات محصول و نیازمندیها بهخوبی در این جهت به کار گرفته میشود.
همچنین رویکردهای نوین مدیریتی به بهبود فضای مشترک کاری واحدهای تحقیق و توسعه و بازاریابی منجر میشود. از سوی دیگر بایستی این نکته مهم را در نظر داشت که نیازهای بازارها باید فعالیتهای تحقیق و توسعه را هدایت کنند. در طول فرآیند توسعه محصول جدید، مدیران و مهندسان تحقیق و توسعه دامنه وسیعی از ملزومات تعارض آور از قبیل هزینه، کیفیت، قابلیت ساخت و ویژگیهای محصول را بایستی در نظرگیرند. حمایت محصول در بسیاری از صنایع، چه صنایعی با تکنولوژی بالا نظیر رایانهها و چه صنایعی با تکنولوژی پایین نظیر اسباب و اثاثیه خانگی برای جلب رضایت مشتری ضروری است.
بدیهی است که کوتاهی کردن از توجه به حمایت محصول در مرحله طراحی، فرصتی ازدسترفته محسوب میشود. حمایت مناسب از محصول شامل: راهاندازی، آموزش مشتری و خدمات پس از فروش برای جلب رضایت مشتری در بسیاری از بازارها ضروری است و منبع کسب مزیت رقابتی میشود. همچنین توجه کافی نسبت به تحلیل محیط رقابتی، انواع روندها شامل تکنولوژی در بازار، روند پیشرفت و توسعه رقبای موجود و بالقوه ازجمله مسائلی است که هوشمندی سازمان را نسبت به فرصتهای توسعهای افزایش میدهد و به پیشرو بودن سازمان کمک مینماید.
طراحی محصول جدید (New Product Development)و در شکل کلیتر اهمیت توسعه محصول (Product Development) نیز از جملهی همین مباحث است.
بنابراین، آنچه در این مقاله اهمیت توسعه محصول میخوانید صرفاً با هدف معرفی بحثِ طراحی و توسعه محصول جدید و نیز ایجاد انگیزه در شما برای مطالعهی دقیقتر درسهای مرتبط ارائه شده است.
این اهمیت توسعه محصول در چهار بخش تنظیم شده:
- روند شکل گیری بحث توسعه محصول (در مقیاس انبوه)
- فرایند توسعه محصول در کسب و کارهای کوچک
- کاربرد توسعه محصول برای شما به عنوان یک کارآفرین
- برخی از پرسشهایی که دانش توسعه محصول به آنها پاسخ میدهد
روند شکلگیری بحث توسعه محصول در مقیاس بزرگ
همانطور که میتوانید حدس بزنید، بحث فرایند توسعه محصول (Product Development) هم مانند بسیاری از مباحث دیگر در مدیریت، از کارخانجات بزرگ برای تولید انبوه و مقیاسهای بزرگ مطرح شد و سپس به تدریج در کسب و کارهای کوچک مورد توجه و استقبال قرار گرفت.
کارخانهها، مثلاً یک کارخانه خودروسازی، جایی بودند که طراحی محصول برایشان معنا داشت.
البته طراحی محصول هم بیش از آنکه در قالب یک فرایند تعریف شود، به عنوان یک فعالیت توسط یک فرد یا افراد یک گروه انجام میشد.
با پیچیدهتر شدن محصولات و توسعه تکنولوژی، واحدهای طراحی رشد کردند و به بخشهای مختلف تقسیم شدند (طراحی سیستم الکترونیکی، طراحی هیدرولیک، طراحی سیستمهای مخابراتی، طراحی سایت و مواردی مانند اینها).
اما بحث طراحی به همینجا تمام نشد.
با افزایش رقابت در بازار، دانش بازاریابی نیز توسعه پیدا کرد و بحثهای جدیدی هم مطرح شد:
- قبل از طراحی محصول، اصلاً باید ببینیم بازار و مشتریان چه میخواهند.
- باید بخشهای مختلف در طراحی، با یکدیگر همکاری کنند و نگاه سیستمی داشته باشند. اگر هر دپارتمان، فقط طراحی خود را بهینه کند، طراحی کل محصول بهینه نخواهد شد.
- محصول اول الزاماً بهترین محصول نیست. باید فرایندهایی برای تست محصول تعریف کنیم.
- تمام تستها و ارزیابیها را نمیتوان داخل کارخانه انجام داد، نظر مشتری و مصرف کننده هم مهم است.
این سوالها و دهها سوال دیگر از این دست، نشان داد که:
طراحی محصول صرفاً به تسلط بر دانش طراحی و دانش فنی عرضهی محصول محدود نمیشود، بلکه یک فرایند پیچیده با حواشی و جزئیات بسیار است که اگر به آنها توجه نکنیم، در نهایت نمیتوانیم در رقابت با رقبا موفق باشیم.
مجموعهی آنچه به عرضهی محصول نهایی کمک میکرد (شامل طراحی محصول و تمام بحثهای جانبی آن)، همان چیزی است که امروزه، فرایند توسعه محصول جدید یا New Product Development (و به شکل مخفف: NPD) نامیده میشود.
تعریف یک فرایند شفاف و مشخص برای توسعه محصول به تقسیم کار در این زمینه هم کمک میکند.
فرض کنید در یک شرکت تولید لوازم خانگی فعالیت میکنید و میخواهید یک وسیلهی جدید را طراحی و تولید کنید.
به جای اینکه یک تیم تشکیل دهید و از آنها بخواهید که به کمک هم، یک محصول را طراحی کنند، میتوانید توسعه محصول را به بخشهای مختلف تقسیم کنید و هر بخش را به یک فرد، تیم یا دپارتمان خاص بسپارید.
بنابراین، تعریف یک فرایند در طراحی و توسعه محصول، تفکیک وظایف و واگذاری تخصصیتر کارها (و طبیعتاً پیگیری و هماهنگی بهتر) کمک میکند.
فرایند توسعه محصول در کسب و کارهای کوچک
کسب و کارهای کوچک هم به تدریج از بحثهای مرتبط با طراحی محصول استقبال کردند.
البته بسته به صنعت، اقتباسهای متنوعی از این دانش انجام شد.
مثلاً اگر شما یک کارگاه کوچک فعال در صنعت چوب داشته باشید، فعالیت شما در حوزهی توسعه محصول جدید با فعالیت یک کسب و کار بسیار بزرگ در حوزهی لوازم خانگی تفاوت چندانی نخواهد داشت (البته منظور ما، ماهیت فرایند است و نه جزئیات عملیاتی آن).
اما برخی صنایع دیگر (مثلآً صنعت غذا و صنعت فناوری اطلاعات)، به این نتیجه رسیدند که فرایند توسعه محصول را میتوان چابکتر کرد و از آن ساختار بزرگ و جدی رسمی دورتر کرد.
حاصل این تلاشها، بحثهایی مثل توسعه محصول ناب (Lean Product Development) و فرایندهای چابک در توسعه محصول (Agile Product Development Processes) است.
کاربرد توسعه محصول برای شما به عنوان یک کارآفرین
از تاریخچه رسمی بحث توسعه محصول که بگذریم، میتوانیم به سراغ سوالی برویم که احتمالاً در ذهن شما وجود دارد:
نزدیکترین و مفیدترین کاربردی که دانش توسعه محصول میتواند برای من در جایگاه یک کارآفرین یا مدیر در یک کسب و کار داشته باشد چیست؟
پاسخی که ما برای شما داریم چنین است:
حتماً برایتان پیش آمده که هنگام عرضهی یک محصول جدید یا ایجاد تغییر در محصول فعلیتان (کالا یا خدمت)، برایتان سوالهایی پیش آمده باشد.
سوالهایی که علاقه داشته باشید آنها را با یک مشاور، یا کسی که ذهن بازتر و سامانیافتهتری دارد در میان بگذارید.
آشنایی بیشتر با دانش توسعه محصول میتواند به ذهن شما نظم بدهد.
حاصل چنین نظمی این خواهد بود که:
- ممکن است خودتان بتوانید مشاور خودتان شوید و با تفکر نظمیافتهتر و تحلیل بهتر، پاسخ مناسب را بیابید.
- در صورتی که بخواهید از کسی مشورت بگیرید، میتوانید صورت مسئله و نیازها و دغدغههایتان را بسیار شفافتر و ساختاریافتهتر بیان کنید و طبیعتاً پاسخ بهتر و مفیدتری دریافت کنید.
نمونه پرسشهایی که باید پاسخشان را در دانش توسعه محصول جستجو کرد
احتمالاً مرور پرسشهای زیر، به شفافتر شدن تصویر دانشِ توسعه محصول در ذهن شما کمک خواهد کرد:
صورت مسئله (نیاز مشتری) را میدانم. برای ایده یابی چه کار کنم؟
اگر طراحی محصول را از صفر تا صد، بخواهم به عنوان یک پروژه در نظر بگیرم، این پروژه را باید به چه فازهایی تقسیم کنم؟
آیا چک لیستی وجود دارد که ایده خود را بر اساس آن به شکل اولیه ارزیابی کنم؟
میدانم بازارسنجی لازم دارم. اما نمیدانم چگونه بازارسنجی و تحقیقات میدانی انجام دهم.
وقتی محصول رقیب را میبینم و میخواهم ویژگیهایش را بررسی کنم، به چه نکاتی توجه کنم؟
مناسبترین روش برای تست محصول من چیست؟
بهتر است صرفاً یک محصول عرضه کنم؟ یا چند محصول با پایهی یکسان و جزئیات متفاوت؟
چه کارهایی انجام بدهم تا مشتری، محصول من را بیشتر دوست داشته باشد و رابطهی احساسی با آن برقرار کند؟
در دهههای گذشته و در بخش صنعت، کارایی در تولید، کنترل اثربخش هزینهها، داشتن سیستمهای کیفیت کارا و اثربخش و نظایر اینها، منبع مزیت رقابتی شرکتها محسوب میشد؛ اما امروزه این روند تغییرات اساسی کرده است. امروزه توسعه محصولات جدید مشتری محور یکی از عوامل کلیدی است که کسبوکارهای موفق را از کسبوکارهای شکستخورده جدا میکند.
با افزایش رقابت در ساختار بازارهای داخلی و منطقهای، تولیدکنندگان باید بتوانند بهسرعت محصولات جدید را عرضه کنند و محصولات فعلی را بهبود بخشند تا رشد آنها کم و متوقف نشود. برای کسب امتیاز رقابتی، بسیاری از شرکتها فعالیت خود را بر بهبود محصول یا فرآیند تکنولوژی یا بر هر دو متمرکز نمودهاند. نرخ پیشرفتهای تکنولوژیک در نوآوری بر اهداف و عملکرد شرکت بهسختی تأثیر میگذارد.
جهانیشدن و پیشرفتهای تکنولوژیک، باهم محیط بسیار پویایی را خلق کردهاند. خصوصاً، آنها باعث کاهش گردش عمر کالاها شدهاند، درنتیجه شرکتها با بازار متغیری مواجهاند که حرکت آن بسیار وسیع است. برای موفقیت در این محیط تولیدکنندگان باید در طراحی و تولید محصولات سریع باشند و این کار را با هزینه پایین و کیفیت بالا انجام دهند. چهار اولویت رقابتی، هزینه، کیفیت، زمان و انعطافپذیری بهعنوان عوامل حیاتی موفقیت ظهور کردهاند.
اهمیت فرآیند طراحی در توسعه محصول
هنگامی که صحبت از طراحی به میان میآید، غالبا نخستین تصویری که به ذهن مخاطب متبادر میشود تجسمی از ماحصل فرایند طراحی است؛ یک طرح.
اگر به شما بگویم یک جا مدادی برای میز من طراحی کن، بی درنگ ذهنتان به سمت تصور فرم های متنوعی از چیدمان های خلاقانه مواد مختلف که در کنار یکدیگر تشکیل یک “جا مدادی” میدهند، میل میکند. شاید یکی از ایده های ذهنی را بپسندید برای جسمیت بخشیدن به آن، ایده را روی کاغذ اسکچ بزنید و با رنگ ها و عناصر بصری بازی کنید تا به فرم مورد علاقه تان برسید. این طراحی است دیگر؟ شما یک جا مدادی طراحی کرده اید!
اما متاسفانه اینطور نیست؛ طراحی یک فرآیند سیستماتیک است. کاری که شما انجام داده اید درواقع بخشی از فرآیند طراحی محصول است که خود، مستلزم پیش نیاز هایی است که سنگ بنای یک پروژه طراحی را تشکیل می دهند. در یک فرآیند سیستماتیک، هریک از اجزا (مراحل متوالی) اجرای پروژه، با یکدیگر ارتباط کنش-واکنشی دارند و حلقه های بازخورد فعال در این ارتباطات وجود دارد.
به بیانی دیگر، برای طراحی این جا مدادی میبایست در نخستین گام طراحی صورت مساله را به بیانی واضح تعریف کنید. صورت مساله ما درواقع “طراحی یک جا مدادی” نیست، شاید عبارتی شبیه “یافتن راه حلی برای نظم بخشیدن به لوازم تحریر روی میز” صورت مساله مناسب تری باشد. میبینید که همین الان دید شما نسبت به موضوع طراحی تغییر کرده و دیگر به دنبال طراحی یک شیء زیبا که در چارچوب های قراردادی محصولات بگنجد، نیستید. بلکه مساله شما اکنون نظم بخشی به لوازم التحریر است. میبینید که با تعریف صورت مساله به طور جامع، ذهنیت متفاوتی برای ادامه فرآیند طراحی خواهید داشت.
میتوانید از خود بپرسید جا مدادی چیست؟ چه کاری انجام می دهد؟ چگونه کارش را انجام میدهد؟ آیا ممکن است کارش را به گونه ای دیگر انجام دهد؟ اصلا چرا جا مدادی میخواهیم؟ اگر برای نظم بخشی به لوازم التحریر است، آیا نمیتوان خود مداد یا میز را بازطراحی کرد؟ چرا از لوازم التحریر استفاده می کنیم؟ چرا از میز استفاده می کنیم؟ چرا دو دست و دو پا داریم؟
انسجام بخشی به سیر تفکر، یکی از مهمترین اصول فرآیند طراحی است. در هریک از مراحل طراحی ممکن است ذهن شما به سمتی برود که اساسا بی ارتباط با صورت مساله پروژه ای است که در دست دارید. برای انسجام بخشیدن به فرآیند طراحی میتوان از قالب پرسشی 5w-h استفاده کرد. این قالب در برگیرنده سوالات بنیادی است که در تعریف مساله طراحی به آن نیاز خواهید داشت. چه چیزی؟ کجا؟ برای چه کسی؟ در چه زمانی؟ چرا؟ چگونه؟ اینها سوالاتی هستند که در تبیین روند طراحی به شما کمک می کنند.
دومین مرحله در فرایند طراحی، جمع آوری اطلاعات است. اطلاعات میتواند شامل پاسخ به پرسش های بنیادی، اطلاعات درباره محیط، متریال، گروه های کاربری، عوامل اثرگذار فرهنگی، محیطی، و هرآنچه درباره موضوع طراحی به ذهنتان میرسد. این اطلاعات به شما کمک می کند طراحی را در جهتی مشخص به پیش ببرید. اطلاعات؛ قطب نمای فرآیند طراحی ست.
حالا با اطلاعات زیادی مواجه هستید! باید آنها را دسته بندی کنید. توجه داشته باشید که این دسته بندی میتواند به صورت ذهنی اتفاق بیافتد، اما به عنوان یک طراح، همواره بهتر است به پدیده ها ساختار منظمی بدهید. پس اطلاعات را دسته بندی و یادداشت کنید. این اطلاعات اساس مراحل بعدی فرآیند طراحی را شکل می دهند. توجه کنید که هریک از این مراحل به صورت مداوم با مراحل قبلی و بعدی خود در ارتباط است (feedback loop) به طور مثال ممکن است با اطلاعات به دست آمده، متوجه شوید پاسخی مناسب تر برای یکی از پرسش های بنیادی طراحی وجود دارد، پس مرحله قبل با توجه به اطلاعات جدید تغییر می کند.
حالا زمان مناسبی است که با اتکا به اطلاعات و سوالات بنیادی مساله طراحی، محدوده ای برای طراحی مشخص نمایید. این محدوده میتواند شامل لیستی از نیازهای ضروری پروژه و یا محدودیت هایی که درمورد طراحی و اجرای پروژه دارید، باشد. به طور مثال یک راه حل برای نظم بخشیدن به لوازم التحریر، می بایست حتما به لوازم التحریر نظم ببخشد، با انواع لوازم التحریر موجود در بازار هدف سازگار باشد. در عین حال، نباید آسیب زننده به کاربر یا محیط باشد. همچنین خروجی کار شما می بایست تولید پذیر باشد؛ چرا که اساساً طراحی صنعتی برای تولید است.
به هر حال، اکنون اطلاعات را دارید و صورت مساله نیز معین است، میتوانید ایده پردازی را شروع… کرده اید! ذهن خلاقه شما از همان ابتدای مواجهه با مساله طراحی، هنگام جمع آوری و بررسی اطلاعات، ایده های مختلفی را از خود عبور داده. احتمالا حتی چند اتود اولیه در رابطه با موضوع دارید. اما در این مرحله می بایست با دیدگاهی آگاهانه تر نسبت به نیازهای پروژه، ایده های ذهنی خود را بررسی کرده و به آنها شکل ببخشید. توسعه ایده های ذهنی شما در این مرحله شکل می گیرد؛ با ابزار تخصصی خود به ایده ذهنی خود جسم دهید (ابزار تخصصی میتواند کاغذ، دیجیتال، نرم افزار، متریال مدلسازی یا هر چیزی باشد) و آن را با نیازهای پروژه تطابق دهید.
در این مرحله توانایی شما در ترکیب عناصر بصری برای فرم پردازی، به رسیدن به کانسپت برتر کمک می کند. اگر احساس می کنید به بنبست فکری رسیده اید، میتوانید از روش های ایده پردازی خلاقانه همچون SCAMPER استفاده کنید
در نهایت، آگاهانه و با توجه به ملزومات پروژه، کانسپت برتر را انتخاب کرده و با طراحی دستی یا مدلسازی و راندو/رندر آن را در معرض دید عموم قرار می دهید. بسیار خوب؛ شما یک کانسپت محصول طراحی کرده اید!
عامل عمده بر فضای رقابتی تأثیر گذاشتهاند:
- شرکتها بسیاری وارد بازار شده و میشوند.
- رقابت در قیمت و دیگر عوامل رقابتی (نظیر کیفیت) بهطور فزایندهای دشوار و طاقتفرسا شده است.
- دوره عمر محصول در حال کوتاهتر شدن است.
- در پاسخ به نیازهای متنوع مشتریان، تنوع در محصولات افزایش و حجم تولید آنان کاهشیافته است.
بر اساس تحقیقی که در ۱۲ شرکت کوچک و متوسط انجامشده، استراتژیهای شتاب دادن به توسعه شامل: اتکا به منابع بیرونی از طریق خرید لیسانس یا برونسپاری، اتکا به برنامههای تحقیق و توسعه داخلی تشدید شده از طریق؛ افزایش پاداش برای عملکرد موفق، سازماندهی برای رقابت داخلی در تحقیقات، شروع تحقیق و توسعه همزمان با مراحل پیاپی نوآوری و اتکا به استراتژیهای مدیریت تحقیق و توسعه خلاق مثل؛ بازنگری بهمنظور شتاب دادن به پیشرفت، اجتناب از رسیدن به طرح کامل و یکپارچگی تحقیق و توسعه با سایر کارکردها بهعنوان عوامل مؤثر در پروژههای توسعه محصول جدید، شناختهشده است.
مهمترین عوامل شتابدهنده به فرآیند: رقابت تشدید شده، تغییرات سریع تکنولوژیک، تقاضاهای بازار و کوتاهسازی چرخه عمر تحقق محصول میباشد.
موضوعات اساسی تیم توسعه در طول فرآیند توسعه: سبک مدیریت، فقدان توجه به جزئیات، محدودیت حمایت از نوآوری، فقدان تفکر استراتژیک و ضعف در تسهیلات ساخت.
دلایل تأخیر فرایند توسعه: تعریف ضعیف الزامات محصول، عدم قطعیتهای تکنولوژیک، فقدان حمایت مدیر ارشد، فقدان منابع و مدیریت پروژه ضعیف.
عملکرد گروهی منتج به تأخیر فرآیند: شکست در ارائه اولویتهای برنامههای توسعه محصول، تغییرات مستمر الزامات، ارتباطات داخلی ضعیف و پاسخگویی کند.
بهطورکلی توسعه محصول جدید فرآیندی پیچیده است که مستلزم مشارکت بخشهای کارکردی گوناگون شرکت است. ازجمله مهمترین آنها بخشهای مهندسی، تولید و بازاریابی شرکت است. درواقع NPD فرآیندی است که برای اجرای مناسب آن، کل شرکت باید برانگیخته و حساس باشد.
امروزه بقای سازمان درگرو گرایش به سمت محصولات جدید و بهکارگیری روشهایی برای ایجاد آنهاست. با پیشرفت فناوری، رقابتی شدن هرچه بیشتر سازمانها، پیدایش علوم و تجهیزات جدید تولیدی، چرخه حیات کوتاه محصولات، تغییرات اساسی در نیازها و سلایق مشتریان و… محصول جدید با چالشهای جدیدی روبرو شده است. همچنین به دلیل مخاطراتی که در عرضه محصولات جدید وجود دارد، شرکتها باید پیوسته در مورد بهبود فرایند توسعه محصولات جدید تفکر کنند.
فرآیند توسعه محصول جدید، فرآیندی است که در آنیک سازمان کلیه منابع، امکانات و تواناییهای خود را در قالب تیمهای چندمنظوره جهت ایجاد یک محصول جدید و نوآوری شده و یا توسعه محصول جدید بهعنوان فرآیند اساسی جهت پیشرفت و تجدید سازمان به کار میگیرد. از سوی دیگر، فرآیند تولید و توسعه محصول جدید باید به نیاز مشتریان پاسخ مثبت داده و با تکیهبر برتری فنآوری و یک بودجه مناسب تخصیص دادهشده، یک عرصه رقابتی مناسب برای سازمان ایجاد نماید. توسعه محصول جدید قسمت مهمی از هر تجارت است. با توجه به موارد فوق، مدیریت فرآیند توسعه محصول جدید نیز نیازمند بهکارگیری رویکردهای جدید مدیریتی است.
فرآیند توسعه محصول جدید برای انواع مختلف سازمانهای تولیدی/خدماتی مزیت رقابتی محسوب میشود؛ اینکه هر سازمان چه درصدی از فعالیتهای خود را صرف فعالیتهایی از جنس تحقیق و توسعه و توسعه محصولات برای پیشی گرفتن از رقبا میکند، موضوعی است که به جایگاه کنونی و راهبردی سازمان در بازار تقاضا مربوط میشود. همواره خواسته و نیازمندیهای مشتری است که عامل ترغیبکننده برای نوآوری و خلاقیت سازمانها در فرآیند توسعه محصول جدید خواهد شد و آنان را مجبور خواهد کرد که در جهت حفظ مشتریان موجود و ترغیب مشتریان بالقوه سرمایهگذاریهای بیشتری را صرف فرآیندهای توسعهای خود کنند.
داشتن الگوی مناسب فرآیندی برای چنین سازمانهایی شرط اساسی و پیش برنده بشمار میآید و سرعت و انعطافپذیری را در فرآیند توسعه محصول جدید افزایش خواهد داد؛ اما شاید آنچه هر سازمان باید بیش از هر موضوع دیگری نسبت به آن توجه داشته باشد، یکپارچهسازی میان فرآیندهای توسعه محصول جدید از یکسو و برقراری ارتباط مناسب بین مجموعه فرآیندهای توسعه محصول جدید و دیگر فرآیندهای تجاری سازمانی است. موفقیت این فرآیند را میتوان با تعریف شاخصهایی که نشاندهنده میزان این موفقیت یا عدم موفقیت است، اندازهگیری کرد.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.