استراتژی مدل کسب و کار چیست ؟
استراتژی مدل کسب و کار به معنی استفاده از منابع محدود، با بهره گیری از فرصت های موجود در محیط کسب و کار است، به گونه ای که بتوانیم برای خود مزیت رقابتی بوجود بیاوریم و از این طریق به تمایز در کسب و کار خود برسیم. بنابراین به منظور موفقیت در کسب و کار باید استراتژی های صحیحی تعیین کنیم تا بتوانیم ابتدا بقاء و سپس توسعه خود را تضمین کنیم.
نمایش فهرست این آموزش :
- تعریف کسب و کار و تجارت چیست؟
- تعریف مدل چیست؟
- مدل درآمدی چیست؟
- تجزیه و تحلیل در استراتژی مدل کسب و کار
- اداره نمودن در استراتژی مدل کسب و کار
- هماهنگ کنندگی در استراتژی مدل کسب و کار
- بهبود تصمیم گیری در استراتژی مدل کسب و کار
- ارائه چشم اندازی روشن در استراتژی مدل کسب و کار
- الگوهای طراحی مدل کسب و کار
- الگوی طراحی پویا چیست؟
- بوم مدل کسب و کار چیست؟
تعریف کسب و کار و تجارت چیست؟
اما استراتژی کسب و کار چه هستند؟ مهمترین آنها کدام هستند؟ و ما چه گونه می توانیم از آنها در کسب و کار خود استفاده کنیم؟
به کلیه فعالیت هایی که شرکت به منظور تولید و فروش کالاها و خدمات انجام می دهد، کسب و کار گفته می شود.
این فعالیت ها به موارد تجاری منحصر نشده و موارد دیگری چون: ارتباط با مشتری و مدیریت منابع انسانی، تولید و تدارکات را نیز در برمی گیرد. فعالیت و تلاش در جهت تولید و تهیه کالا و یا سرویس در حوزه های مالی، صنعتی و تجاری را کسب و کار گویند.به انجام فعالیت هایی چون خرید و فروش کالاها و خدمات، چه در حوزه کسب و کار و چه در حوزه مصرف کننده، تجارت گفته می شود. فعالیت های بازاریابی و سرویس های پس از فروش، مثال هایی از تجارت محسوب می شوند. تجارت، زیر مجموعه تفکیک ناپذیری از کسب و کار محسوب می شود.
تعریف مدل چیست؟
یک توضیح نمایش ساده از یک واقعیت یا فرآینده پیچیده را، مدل می نامند. در واقع مدل کسب و کار نیز یک واقعیت مهم را به طور ساده بیان می کند و فرایند های پیچیده سازمان را شرح می دهد.
شناخت مفهومی مدل های کسب و کار چگونه است؟
مدل کسب و کار در واقع روشی محسوب می شود که یک شبکه از کمپانی ها از طریق آن و با به کارگیری فرصت های حاصل از فناوری به ایجاد و تسخیر ارزش بپردازند.
مدل های کسب و کار موفق، با ایجاد منطق های ابتکاری، قابلیت های فنی را با ارزش های واقعی اقتصادی مرتبط می نمایند. به منطقه سیستم کسب و کار جهت ایجاد ارزش که پشت سر فرایندهای واقعی شرکت قرار می گیرد، مدل کسب و کار گفته می شود. داستانی که چگونگی کارکردن یک شرکت را شرح می دهد، مدل کسب و کار می باشد.
مدل کسب و کار، تشریح کننده روابط و نقشهای مصرف کنندگان، مشتریان، شرکاء و تامین کنندگان جهت شناخت جریان محصولات، اطلاعات، پول و منافع اصلی است. یک ابزار مفهومی است که در برگیرنده یک مجموعه از: عناصر و روابطشان می باشد که به بیان منطق کسب و کار یک شرکت مشخص می پردازند که آن شامل: تشریح ارزشی است که شرکت می خواهد به یک یا چند بخش از مشتریان ارائه نماید.
مدل کسب و کار در اصل، معماری شرکت و شبکه همکارانی است که در ایجاد ارزش، بازاریابی و تحویل این ارزش، سرمایه گذاری ها و تولید در آمد و سود با شرکت همکاری می کنند.
مدل های کسب و کار الکترونیک و دیجیتال چگونه است؟
به تشریح ساختار یافته فعالیت های سازمان به منظور انجام کسب و کاربر اساس تجارت الکترونیک مدل کسب و کار الکترونیک می گویند و شامل سه جزء: معماری جریان محصولات، خدمات و اطلاعات، تولید ارزش و منبع درآمد می باشد. مدل کسب و کار، طرحی کلی در خصوص نحوه همکاری شبکه ای از سازمان ها در تسخیر ارزش حاصل از نوآوری های تکنولوژیکی می باشد.
مدل درآمدی چیست؟
به روش های خاصی که منجر به تولید درآمد می شوند، مدل درآمد گفته می شود. این مدل شامل سه بخش ارزش سازی، اختصاص سازی و سهم بندی می باشد.
مفهوم ارزش سازی چیست؟
در این بخش، تعیین قیمت بسیار حائز اهمیت است. برای مطابق نمودن محیط رقابتی و تقاضا، قیمت های پایه باید تنظیم شوند. در محیط های رقابتی، هزینه متغیر اصلی و تعیین کننده در قیمت گذاری محسوب می شود. اگر در محیط رقابتی، قیمت موجب تسلط بر بازار می شود، استراتژی قیمت مبتنی بر حجم باید استفاده شود. هدف اصلی قیمت گذاری، رسیدن به سهم مشخصی از بازار از یک سو و مبتنی شدن قیمت بر اساس تخمین های صورت گرفته از تقاضا از سوی دیگر است. قیمت گذاری اولیه باید بدست آوردن سهمی از بازار و پاسخگویی به رقبا را ممکن سازد.
تعریف اختصاص سازی چیست؟
اختصاص سازی تعیین انتظارات مشتریان از محصول و روش تسخیر نمودن ارزش می باشد. حساسیت مشتریان به قیمت ها متفاوت بوده و به اهمیت و کیفیت محصول بستگی دارد. قیمت گذاری به صورت پویا (قیمت گذاری اختصاصی) – تعیین یک نوع قیمت برای هر مشتری و یا به صورت گروه بندی ارائه محصولات تکمیلی به همراه محصول اصلی انجام می شود.
سهم بندی چگونه انجام می شود؟
در این قسمت، بین عوامل مختلف مدل، توافقات مالی صورت می گیرد. در صنعت “تلکام” قیمت گذاری چند قطبی حاکم است. تعداد دست اندرکاران این بازار می توانند کم یا زیاد باشند. در صورت وجود رهبر در بازار، پیروی از قیمت گذاری رخ می دهد، به این معنا که وقتی، رهبر بازار اقدام به تغییر قیمت می نماید، بقیه عوامل نیز با پیروی از او، قیمت ها را تغییر می دهند. در سهم بندی؛ اتحادها نیز ممکن است رخ دهد.
جایگاه مدل کسب و کار در سازمان کجاست؟
برای درک بهتر مدل کسب و کار و جایگاه آن، شناخت جایگاه مدل کسب و کار در شرکت ها الزامی است. همانطور که قبلا شرح داده شد، مدل کسب و کار منطق کسب پول توسط شرکت را به صورت سیستم های اطلاعاتی، فرایندها، استراتژی و مدل های کسب و کار بیان می شود. مفهومی در می آورد و بین استراتژی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و کسب و کار سازمان ارتباط برقرار می کند.
رابطه مدل کسب و کار با استراتژی کسب و کار چیست؟
براساس نظر «سدون و لوئیس» استراتژی ها جهت اساسی شرکت ها را در دنیای واقعی نشان می دهند و مدل های کسب و کار انتزاع هایی از استراتژیهای دنیای واقعی شرکت ها هستند. آنها معتقدند که «استراتژی با رقابت بین شرکت ها» و مدل کسب و کار با «منطق کسب و کاری» که شرکت را قادر به ارزش سازی برای مشتریان و مالکانش می نماید، سروکار دارند. به طور کلی، مدل کسب و کار به تشریح روش انجام کسب و کار و شرکای شرکت می پردازند، درحالی که استراتژی کسب و کار به تشریح آن که چه چیزی شرکت را منحصر به فرد می نماید، می پردازد. هر دو مفهوم حائز اهمیت و مرتبط هستند و اگر با یکدیگر استفاده شوند، موجب موفقیت شرکت خواهند شده اند.
به عبارت دیگر، استراتژی به تشریح مسیر کسب و کار شرکت و اینکه در بازار چگونه به رقابت خواهد پرداخت و مدل کسب و کار میتواند رابطه مدل و استراتژی کسب و کار به بررسی این مورد که شرکت با چه کسی کار می کند و چه فرآیندهایی برای به دست آوردن ارزش محصول اتخاذ می نماید سروکار دارند. از دیدگاه “زوتا و آمیت“، مدل کسب و کار عبارتست از: چگونه مربوط شدن شرکت به سهام داران خارجی و چگونگی تعامل با آنها، و استراتژی عبارتست از الگوی عملیات ها و تصمیمات که شرح می دهد چگونه یک شرکت به مزیت رقابتی می رسد و آن را حفظ می کند.
رابطه مدل کسب و کار با استراتژی و فرآیند کسب و کار
محققان معتقدند مدل کسب و کار، حد فاصل استراتژی کسب و کار و فرآیند های کسب و کار هستند. به عبارتی هدف مدل کسب و کار پر کردن فاصله این دو مفهوم و مرتبط نمودن آنها است. مسلم است که سیستم یک شرکت بر هدایت و تصمیم گیری استراتژیک کمپانی و مدل کسب و کار تاثیر گذار است. بیشتر صاحب نظران معتقدند مدل های کسب و کار، نقش بسیار مهمی در موفقیت و یا عدم موفقیت شرکتها ایفاء می نمایند. لکن در این میان، جامع ترین تحقیق را انجام داده است.
او معتقد است بین تعداد نشریاتی که از این واژه استفاده می نمایند و نوسانات ” نزدک “همبستگی وجود دارد. این استدلال، بیانگر آن است که استفاده از این واژه برای تشریح چگونگی هدایت کسب و کار در بخش های فناوری گرا از جمله فناوری ارتباطات و اطلاعات و ارتباطات از راه دور، افزایش یافته است. به طور کلی دلایل این امر را می توان در موارد ذیل تشریح نمود:
ایجاد درک و فهم مشترک در استراتژی مدل کسب و کار
اولین حوزه مورد استفاده مدل کسب و کار، ایجاد درکی مشترک از منطق کسب و کار شرکت از طریق گرفتن، به تصویر کشیدن، فهمیدن، برقراری ارتباط و به اشتراک گذاشتن است:
تسخیر ( گرفتن): زبانی مشترک برای فرموله نمودن عقاید و ذهنیات سهامداران و دست اندرکاران شرکت است و موجب می شود تا همه با یک روش مشترک به منطق کسب و کار شرکت پی ببرند.
به تصویر کشیدن: توانایی انسان جهت پردازش اطلاعات پیچیده، بسیار محدود است. از نظر تئوری و تجربی ثابت شده که با به تصویر کشیدن اطلاعات می توان این پیچیدگی را کاهش داد. بر همین اساس وجود یک انتولوژی جهت طراحی مدل های کسب و کار موجب می شود به صرف تلاش کمتری جهت ارائه مدل به صورت گرافیکی نیاز داشت.
فهمیدن: امروزه، مدل هایی کسب و کار بخصوص در حوزه کسب و کار الکترونیکی و ICT ، پیچیده تر شده اند. به عبارتی رابطه بین عناصر مختلف مدل کسب و کار و قطعی بودن عوامل موفقیت، به راحتی قابل درک نیست. لکن مدل سازی سیستم های اجتماعی در مورد مدل کسب و کار می تواند به شناسایی و فهم ارتباط عناصر یک حوزه مشخص و ارتباط میان خود عناصر کمک می کند. علاوه بر این به تصویر کشیدن مدل کسب و کار تا حد زیادی، درک آن را راحت تر می کند.
ارتباط برقرارنمودن: فرمول کردن منطق کسب و کار و بیان آن به صورت ملموس، موجب می شود مدیران با استفاده از یک زبان مشترک بتوانند با سایرین از جمله سهامداران ارتباط برقرار کنند و برداشت هایشان را به تعامل بگذارند .
تجزیه و تحلیل در استراتژی مدل کسب و کار
دومین حوزه ای که اتخاذ مدل کسب و کار می تواند در آن تاثیر داشته باشد، تجزیه و تحلیل منطق کسب و کار شرکت از طریق اندازه گیری ، مشاهده و مقایسه است.
اندازه گیری: داشتن مدل کسب و کار، موجب می شود که شناسایی شاخص هایی جهت پی گیری روند بهبود مدیریت تسهیل شود. مدل کسب و کار شبیه با رویکرد کارت امتیازی متوازن، حوزه هایی که باید مانیتور شوند را نشان می دهد. البته تعیین این شاخص ها در کسب و کار الکترونیک، هنوز مورد بحث می باشد.
مشاهده: منطق کسب و کار هر شرکت در طی زمان و با اعمال فشارهای داخلی و خارجی باید تغییر کند. در نتیجه داشتن یک رویکرد ساختار یافته چون مدل کسب و کار می تواند به درک مسائل خاصی که در طی زمان تغییر میکند، کمک کند. مقایسه شبیه با مشاهده، داشتن یک رویکرد ساختار یافته به شرکت ها اجازه می دهد مدل های کسب و کارشان را با شرکت های دیگر مقایسه کنند. منطق اساسی این است کارها را زمانی می توان مقایسه نمود که با استفاده از یک روش بتوان آنها را درک نمود.
علاوه بر این، مقایسه مدل کسب و کار با مدل شرکتی در همان صنعت یا صنعتی کاملا متفاوت، این امکان را فراهم می نماید شرکت اطلاعات جدیدی بدست آورد و با پرورش این اطلاعات، به نوآوری در مدل کسب و کارش بپردازد.
اداره نمودن در استراتژی مدل کسب و کار
سومین حوزه ای که مدل کسب و کار می تواند به شرکت ها کمک کند بهبود مدیریت منطق کسب و کار شرکت است. به عبارتی مدل کسب و کار می تواند به بهبود، طراحی، برنامه ریزی، تغییر و پیاده سازی منطق کسب و کار شرکت ها کمک کند. علاوه بر این، داشتن مدل کسب و کار موجب می شود شرکت سریعا به تغییرات محیطی پاسخ دهد. سرانجام مدل کسب و کار هماهنگی استراتژی کسب و کار و تکنولوژی سازمان را تسهیل می کند.
طراحی: طراحی مدل کسب و کار منسجم با عناصری کاملا مرتبط و بهینه شده، کار راحتی نیست. امروزه مدل های کسب و کار کاملا پیچیده اند و موفقیت آنها به تعامل عناصر متعدد آنها وابسته است. در کسب و کار الکترونیک که طیفی از مدل های کسب و کار قابل تصور وجود دارد، این امر مصداق بیشتری دارد. به هر حال داشتن یک انتولوژی مدل کسب و کار که دارای بلوکهای اصلی و ارتباطاتشان باشد، طراحی مدل کسب و کار واقعی را راحت تر می کند. برنامه ریزی، تغییر و پیاده سازی منطق کسب و کار شرکت داشتن مدل کسب و کار موجب می شود که هر زمان شرکت تصمیم به تغییر مدل کسب و کار جدید گرفت بتواند به راحتی عمل کند. داشتن مدل موجب می شود که شرکت در پاسخ به پویای های محیطی اقدام به تغییر مدل و منطق اصلی کسب و کارش نموده و در نهایت سود آوریش را حفظ کند.
واکنش نشان دادن درک درست مدل کسب و کار توسط مدیران، موجب می شود آنها به فشارهای خارجی که به طور مرتب اتفاق می افتد، به طور مناسب و سریع پاسخ (تعاملی) دهند. براساس نظر ”پترویک و کیت”، در صورت وجود یک مدل کسب و کار، طراحان مدل می توانند به راحتی عناصر آن را اصلاح کنند. بدون شک اینکار، برای بقاء در یک محیط رقابتی و در حال تغییر که چشم اندازها نیز در حال تغییر است، بسیار الزامی است.
هماهنگ کنندگی در استراتژی مدل کسب و کار
مدل کسب و کار متحد کننده استراتژی، تکنولوژی و ساختار کسب و کار سازمان است. در واقع وقتی مدل کسب و کار برای همگان ترسیم شوند، نفرات درگیر در سازمان نیست می توانند درک درستی از فعالیت و پیشتازی سازمان داشته باشند. مدل کسب و کار می تواند استراتژی های سازمانی و استراتژی های کسب و کار را بدرستی شفاف کند و نقشی هماهنگ کنند در این میان داشته باشد.
بهبود تصمیم گیری در استراتژی مدل کسب و کار
داشتن مدل کسب و کار، موجب افزایش درک منطق کسب و کار شرکت می شود. داشتن مدل کسب و کار موجب افزایش آگاهی تصمیم گیرندگان و در نتیجه تصمیم گیری بهتر می شود. علاوه بر این مدل های کسب و کار را می توان به عنوان یک واحد کسب و کار محسوب نمود که می توان با تعریف معیارهایی آنها را مشاهده و تجزیه و تحلیل نمود و در نتیجه تصمیم گیری را بهبود بخشید و زمینه را برای تصمیم گیری استراتژیک فراهم سازد.
ارائه چشم اندازی روشن در استراتژی مدل کسب و کار
از طریق داشتن پورتفولیویی از مدل های کسب کار و شبیه سازی آنها می توان خلاقیت و نوآوری را افزایش داد و برای آینده، آماده تر شد.
نوآوری: شبیه به فرضیه نقش مدل کسب و کار در امکان بهره برداری بهتر از تغییرات با افزایش توانایی و قابلیت ها در واکنش نشان دادن به آن برای شرکت است، داشتن رویکردی مفهومی و ماژولار موجب پرورش نوآوری نیز می شود. در حقیقت، داشتن مجموعه ای مشخص از عناصر و بلوک های زیرساختی و ارتباطات میان آنها شبیه به این است که جعبه ای الگو در اختیار طراح مدل کسب و کار قرار داده شود تا او بتواند از طریق قوه تخیل و بازی با این الگوها بلوک هاو چیدن آنها به شکل های مختلف، مجموعه ای کامل از مدل های کسب و کار تهیه نماید. آمیت و زوت ، آشکارا، مدل کسب و کار را کانون نوآوری می دانند.
چرا باید پورتفولیویی از مدل های کسب و کار ایجاد کنیم؟
براساس تئوری تکاملی” آلن” در افزودن تنوع، می توان این گونه نتیجه گرفت که شرکت ها با داشتن پورتفولیویی از مدل های کسب و کار می توانند خودشان را برای آینده آماده کنند. عقیده پشت سر این قانون، این است که یک استراتژی تکاملی نگهدارنده و موفقیت آمیز نیاز به تنوع بخشیدن محیط داخلی شرکت دارد. او پیشنهاد می کند که دست اندرکاران صنایع به داشتن مجموعه ای از استراتژی های جهت مقابله با تغییرات غیر قابل پیش بینی محیطی شدیدا نیاز پیدا کرده اند. به عبارتی شرکت ها با داشن پورتفولیویی از مدل های کسب و کار می توانند بر این تغییرات غلبه کنند.
این شبیه سازی و تست نمودن مدل سازی، آرزوی هر مدیری است. اگر چه با شبیه سازی نمی توان آینده را پیش بینی کرد ولی به سهولت با آن می توان بدون به خطر نداختن سازمان، ریسک ها را تجربه نمود. با شبیه سازی و آزمایش کردن مدل های کسب و کار احتمالی، مدیران بهتر می توانند برای آینده آماده شوند.
ثبت تجاری در مدل کسب و کار
امروزه شاهد اهمیت روز افزون ثبت تجاری شرکت ها و کسب و کارها هستیم. به عبارتی شرکت ها به ویژه آنهایی که در حوزه کسب و کار الکترونیک فعالیت می کنند، به دنبال ثبت تجاری کسب و کارشان یا به عبارتی جامع تر جنبه های مدل کسب و کارشان هستند تا بتوانند در مقابل خطرات احتمالی از خود دفاع کنند. بنابراین ممکن است که مدل های کسب و کار در حوزه قانونی مهمترین نقش را پیدا کنند.
عناصر اصلی مدل های کسب و کار کدامند؟
عناصر مدل کسب و کار از دیدگاه صاحب نظران در این بخش به شناسایی عناصر مختلف مدل کسب و کار از دیدگاه صاحب نظران مختلف پرداخته می شود.
عناصر مدل کسب و کار از دیدگاه استوروالدر
عناصر مدل کسب و کار شامل چهار بخش محصول، اینترفیس مشتری، مدیریت زیرساختار و منابع مالی است. همچنین برای هریک از این عناصر اجزایی را می توان برشمرد. عنصر محصول شامل ارزش ارائه شده، اینترفیس مشتری شامل مشتری هدف، کانال توزیع و روابط، مدیریت زیرساختار شامل پیکربندی ارزش، قابلیت و توانایی و همکاری و منابع مالی شامل ساختار هزینه و مدل درآمد است.
عناصر مدل کسب و کار از دیدگاه مهدوان
مهدوان مدل کسب و کار را ترکیبی از ۳ عنصر بسیار حیاتی یعنی ارزش، درآمد و پشتیبانی برای کسب و کار می داند. منظور از جریان ارزش، ارزشی است که به شرکای کسب و کار و مشتریان ارائه می شود. جریان در آمد، طرح کسب درآمدی مطمئن برای دست اندرکاران آن کسب و کار را در بر می گیرد. جریان پشتیبانی، مسائل مختلف مربوط به طراحی زنجیره تأمین کسب و کار را پوشش می دهد.
عناصر مدل کسب و کار از دیدگاه آفوا و توکی
از نظر آفوا و توکی مدل کسب و کار شامل ارزش مشتری، محدوده قیمت گذاری، منبع درآمد، فعالیتهای مرتبط، پیاده سازی، قابلیتها و قابلیت است. آنها معتقدند که مدل کسب و کار، باید پاسخگوی این سوالات باشد: چه نوع ارزشی به مشتریان ارائه می شود؟ این ارزش به چه مشتریانی ارائه می شود؟ قیمت ارزش ارائه شده چقدر است؟ دست اندرکارا دست اندرکاران ارائه دهنده این ارزش چه کسانی هستند؟ چه استراتژی هایی برای ارائه ارزش باید در نظر گرفته شود؟ چگونه ارزش باید تهیه شود؟ این ارزش چگونه باید قابلیتهای مشخص ارائه کند؟ چگونه مزیت حاصل از ارزش باید حفظ شود؟
الگوهای طراحی مدل کسب و کار
در این بخش به شناسایی و بررسی جمله چارچوب مدل کسب و کار فابر، MAPIT، IDEA ،VISOR ، FBBM و چارچوب دینامیک پرداخته می شود. شناخت هر کدام از این چارچوب ها می تواند به درک بهتر موضوع کمک نماید.
الگوی طراحی فابر و همکاران چیست؟
فابر و همکارانش چارچوبی را برای طراحی مدل کسب و کار ارائه نموده اند که شرکت ها را قادر خواهد ساخت بهترین مدل کسب و کار را با توجه به شرایط بازار و در چهار بعد خدمات، سازمان ، مالی و فناوری طراحی نمایند. در این چارچوب، مساله اصلی که مورد توجه قرار گرفته این فرض است که با توجه به تغییرات رو به گسترش محیط، طراحی مدل های کسب و کار در حال پیچیده تر شدن است. به عنوان مثال، در آینده هریک از شرکا باید قادر به انجام وظایف بیشتری بوده تا بتوانند در جایگاهی که قرار می گیرند به خوبی به ایفای نقش بپردازند. آنها باید قادر به پر کردن – شکاف های حاصل باشند و بتوانند در ارائه عقاید و نظرات کارشناسی مورد نیاز این صنعت که مرتبا در حال تغییر است، با یکدیگر همکاری نمایند.
الگوی طراحی MAPIT چیست؟
الگوی MAPIT، که از ۵ واژه Market, Actor, Product , Influence , Transaction گرفته شده، توسط متلی و پدرسون به منظور درک شرایط ساختاری، استراتژی ها، نقش و وظایف کسب و کار ارائه شده است. در بعد بازار به تفکیک، دانش مورد نیاز بازار، فنی و مشخص نمودن حوزه کسب و کار، ارزش های مشتری، بعد دست اندرکاران به مدل های هزینه و درآمد و مقیاس و محدوده اقتصادی، بعد محصول به انواع محصول شامل فیزیکی، اطلاعاتی و خدمات و پیچیدگی محصول شامل توانایی متمایز سازی بازار خرید و تولید آنلاین، بعد تأثیر به اثرات حاصل از ارتباطات شبکه، اعتماد حاکم و وابسته، رابط قبلی، روابط شخصی و اطلاعات ناموزون و بعد معاملات به ریسک معاملات، استاندارد نمودن معاملات، تکرر معاملات پرداخته می شود.
الگوی طراحی IDEA چیست؟
واژه IDEA از حروف اول این چهار ماژول گرفته شده است. این چارچوب پس از بررسی ماژولهای چهارگانه شناسایی، طراحی، ارزیابی و جمع آوری، مدل کسب و کار را از دو بعد زنجیره ارزش و مالکیت، بررسی میکند.
ماژول I شناسایی: نام این ماژول از لغت identify گرفته شده است. در این مرحله فناوری جدید مورد شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته تا مدل های کسب و کار جدید بر اساس فناوری جدید طراحی شود. با توجه به آنکه مدل های کسب و کار براساس مفروضات مکانیسم های صنعت ساخته می شوند و تا این مفروضات تغییر نکنند، نیازی به تغییر مدل های کسب و کار آن وجود ندارد. بنابراین اولین گام، شناسایی نوآوری در فناوری صنعت و کار پس از تغییر مفروضات است.
ماژول D طراحی: این ماژول از کلمه Design گرفته شده است. در این ماژول، به منظور استفاده از قابلیت های بالقوه تغییرات و نوآوری در فناوری، مدل های کسب و کار جدید و مناسب با صنعت طراحی می شوند. عنصر اصلی این مرحله، تعیین ابعاد و گزینه های هریک و در نهایت مرتبط نمودن این گزینه ها به یکدیگر است. در این مرحله توجه به عوامل، به منظور جلوگیری از هرگونه سردرگمی، تعیین مهمترین نوآوری های بالقوه در مدل و تعیین عملکرد هریک از مدل های کسب وکار، لازم است که هم به ابعاد مدل و هم به عوامل تاثیر گذار برابعاد مدل توجه ویژه شود.
ماژول E ارزیابی: نام این ماژول از واژه evaluated گرفته شده است. در این فاز، مدل های طراحی شده در مرحله قبل مورد ارزیابی قرار می گیرند تا احتمال موفقیت آنها در بازار بررسی شود، سپس مدل های طراحی شده با توجه به عملکردشان درسناریوهای فرض شده بازار، درجه بندی می شوند. در این ماژول توجه به منطبق کردن مدل های کسب و کار با سناریوهای بازار و مکانیسم درجه بندی، مد نظر قرار دادن تمام ابعاد مدلها در درجه بندی و انتخاب مدل هایی که احتمال موفقیت دارند و تجزیه و تحلیل آنها الزامی است.
ماژول A تجمیع: این چارچوب حاصل تلاش صاحب نظرانی چون اسلوتزکی، استاهلر، آفوا و توکی و پورتر است. نام این ماژول نیز از واژه aggregated گرفته شده است. در این ماژول، مدلهای کسب و کار در زنجیره ارزش جمع آوری و یکپارچه می شوند. مبنای قرار گرفتن مدلها در زنجیره ارزش، ارزشی است که توسط آنها ایجاد می شود. نکته قابل توجه در استفاده از این چارچوب این است که فرایند با چهار ماژول فوق باید به طور مستمر تکرار شود، هر تمرین و تکرار به درک بهتر صنعت جدید و زنجیره ارزش آن کمک می کند. برخلاف چارچوب های تولید ایده آل، این چارچوب به دنبال جستجوی یک راه حل ایده ال یا تلاش جهت حل یک مشکل واقعی نیست. بلکه تمرکز این چارچوب بر کشف فضای جدیدی از نوآوری برای مدل های کسب و کار است که به پیروی از فناوری های جدید ایجاد می شود. به طور کلی هر نوع صنعت و مدل های کسب و کار آن براساس مفروضات خاصی که درباره مکانیسم های آن صنعت وجود دارد، ساخته می شود و در نتیجه تا این مفروضات تغییر نکند نیازی به پیاده سازی مدل های کسب و کار جدید نیز نیست.
الگوی طراحی VISOR چیست؟
این الگو که توسط امرال ساوی ارائه شده مبتنی بر اصل مشتری مداری بوده و دارای پنج عنصر است. این الگو یکی از الگوهای ارزشمند در طراحی مدل کسب و کار است که سعی در یکپارچه سازی رویکردهای مختلف توسعه مدل کسب و کار و توجه به مواردی چون تجارب کاربر و فاکتورهای اینترفیس دارد. عناصر این الگو شامل زنجیره ارزش، اینترفیس، پلتفرم خدمات، مدل درآمد و مدل سازماندهی است و روش پاسخگویی شرکت به نیازهای پنهان و آشکار مشتریان را به منظور ارائه بالاترین ارزش به مشتریان، با روشی سودآور و مستمر که ارزش را بهینه می نماید، تعیین می کند.
باتوجه به این الگو موفق ترین مدل کسب و کار، مدلی است که با هماهنگ کردن عناصر الگو بیشترین ارزش ممکن را به منظور برآورده نمودن آرزوها و نیازهای کاربران تا بالاترین حد ممکن فراهم نماید و از سویی دیگر بتواند هزینه های واقعی محسوس و نامحسوس، ارائه این خدمات را تا آخرین حد ممکن کاهش دهد. البته این کاهش هزینه از طریق ترکیب بهینه تجربه اینترفیس، پلتفرم خدمات و مدل سازماندهی امکان پذیر می گردد.
الگوی طراحی FBBM چیست؟
چارچوب FBBM که مخفف Free band Business Blueprint Method است، توسط بومن، هاکر و دی واس ارائه شده و با تمرکز بر حوزه های خدماتی، نوع کار گروهی، محتوا و مسائل مربوط به آن به طراحی مدل کسب و کار می پردازد. این الگو روشی جامع و عملی برای طراحی مدل های کسب و کار شبکه های ارزش پیچیدهای است که به ارائه خدمات می پردازند. بر اساس نظر صاحب نظران این الگو، دنیای امروز به جای مد نظر قرار دادن زنجیره های ارزش سنتی استاتیک و خطی، شبکه های ارزش انعطاف پذیر، باید مورد توجه قرار گیرند.
در شبکه های ارزش هر یک از دست اندرکاران، منابع و قابلیت های ویژهای دارند که با استفاده از نوآوری و ترکیب این منابع و قابلیت ها، این شبکه ها میتوانند به موفقیت برسند. درک ارزش همکاری توسط دست اندرکاران مختلف شبکه ارزش کار راحتی نیست، دلیل آن این است که هریک از عوامل شبکه ارزش در حوزه های متفاوتی مشغول به کار بوده و در نتیجه مدل های کسب و کار متفاوتی را دنبال می نمایند که در صورت مشارکت در شبکه ارزش، باید مدل های کسب و کار خود را با مدل کسب و کار شبکه ارزش مورد نظر هماهنگ نمایند. به طور کلی با استفاده از این الگو، رابطه بین حوزه هایی که در آن خدمات و مدل کسب و کار ارائه میشوند، نوع کار گروهی، محتوا و در نهایت مسائل مرتبط به فرایند و میزان خلاقیت شرکای گروه و کشف مدلهای کسب و کار، مشخص می شود.
الگوی طراحی پویا چیست؟
این الگو با الگوی فابر، شباهت اندکی دارد. بر اساس این الگو، طراحی مدل کسب و کار با توجه به عوامل پویای محیطی و در طی فازهای مختلفی صورت می گیرد. این مراحل شامل طراحی خدمات، طراحی سازمانی و طراحی فناوری است.
طراحی خدمات: مسأله اصلی در خدمات ارزش است. ارزش از نظر جهت دید ارائه دهنده و دریافت کننده به چهار گروه تقسیم می شود که در طراحی خدمات باید مورد توجه واقع شود. نخست ارزش مورد نظر که منظور از آن، ارزشی است که تهیه (ارائه کننده) خدمات قصد دارد در بالاترین میزان به مشتریان و یا کاربران نهایی ارائه دهد. این هدف غایی نقطه شروع نوآوری بوده و منجر به ارائه ارزش می گردد. ارزشی که ارائه کننده ارزش، به مشتریان خدمات ارائه می دهد، ارزش ارائه شده، نام دارد. ارزش مورد انتظار، ارزشی است که مشتریان انتظار دارند از خدمات دریافت نمایند. این نوع ارزش تحت تأثیر تجارب قبلی مشتری و یا خدمات مشابه قرار می گیرد. ارزش گرفته شده، ارزشی است که مشتری (کاربر نهایی) هنگام استفاده از خدمات ارائه شده، دریافت می کند. این بعد ارزش، خط پایان است و مشتری پس از آن به ارزیابی نوآوری می پردازد.
طراحی سازمانی: طراحی سازمانی به تشریح شبکه ارزشی می پردازد که برای از قوه به فعل درآوردن ارزش مورد نظر الزامی است. یک شبکه ارزش شامل دست اندرکاران با منابع و قابلیت های ویژه است که در تعامل با یکدیگر و انجام فعالیتهای ارزشی به ایجاد ارزش برای مشتریان می پردازند تا بتوانند استراتژی ها و اهداف خود را از قوه به فعل در بیاورند. دست اندرکاران این شبکه ارزش با توجه به منابع و قابلیتها ممکن است قدرت بیشتر یا کمتری در شبکه ارزش داشته باشند.
براساس نظرها و کینز، شرکای هر شبکه ارزش شامل سه گروه شرکای ساختاری که دارایی های محسوس و غیر محسوس غیر قابل جانشین را تهیه می کنند، شرکای همکار که به تهیه خدمات و کالاها برای برآوردن نیازهای خاص شبکه می پردازند و شرکای حمایتی که خدمات و کالاهای عمومی و قابل جانشین را فراهم می کنند. شرکای ساختاری نسبت به شرکای حمایتی از جایگاه بهتری برای اعمال کنترل بر شبکه ارزش دارا هستند.
طراحی فناوری: در این بعد معماری فنی (باز در مقابل بسته، متمرکز در مقابل توزیع شده)، زیرساختار ( پهنای باند بالا در مقابل پهنای باند پایین)، شبکه های دسترسی (ثابت در مقابل بیسیم، پهنای باند بالا در مقابل پایین، قابل قیاس در مقابل غیر قابل قیاس)، پلت فرم های خدمات متمرکز در مقابل توزیع شده، شخصی در مقابل غیر شخصی، مطمئن در مقابل غیر مطمئن، قدیمی در مقابل جدید)، وسایل دسترسی کاربر نهایی به خدمات (چند منظوره در مقابل تک منظوره، تسهیل ذخیره سازی در مقابل عدم ذخیره سازی، گنجاندن نرم افزار در مقابل ترمینال باز)، برنامه های کاربردی (همیشگی در مقابل حساس به زمان، شخصی در مقابل غیر شخصی، مطمئن در مقابل غیر مطمئن)، داده (حجم زیاد در مقابل حجم کم و کارکرد فناوری (همیشگی در مقابل حساس بودن به زمان، شخصی در مقابل غیر شخصی، مطمئن در مقابل غیر مطمئن) به عنوان مهمترین متغیرهای طراحی فناوری بررسی میشوند.
بوم مدل کسب و کار چیست؟
بوم مدل کسب و کار که بهاختصار به آن BMC (Business Model Canvas) نیز میگویند، اولین بار توسط “ الکساندر اوستروالدر” مطرح شد. آقای اوستروالدر ابتدا بوم کسب و کار را هستی شناسی کسب و کار نامیده بود، اما خب بعداً دوستان لطف کردند و یک نام بهتر برای آن پیشنهاد دادند. بومِ مدل کسب و کار ابزاری است که به خلق ایدههای جدید و بررسی مداوم آنها کمک میکند.
با بوم مدل و کسب و کار، شما یک تصویر از ایدهها و فعالیتهایی که باید انجام دهید دارید؛ این تصویر توصیفی همهچیز را بهصورت واضح و روشن در مقابل چشمهای شما، تیمتان و سرمایهگذارها قرار میدهد. هر بوم از ۹ جز تشکیل شده است که همنشینی آنها در نهایت به تصویر بزرگ منتهی میشود. «ایو پیگنیور» در کتاب «خلق مدل کسب و کار» این ۹ جز را چنین معرفی میکند:
- کانالها
- منابع کلیدی
- ساختار هزینه
- ارتباط با مشتری
- بخشهای مشتری
- جریانهای درآمدی
- فعالیتهای کلیدی
- مشارکتهای کلیدی
- ارزشهای پیشنهادی
در شرایط شدیدا رقابتی فعلی جهان، بنگاه های اقتصادی نمی توانند بدون تطابق با شرایط موجود و داشتن استراتژی، طرح و مدل کسب و کار به رقابت پرداخته و به حیات خود ادامه دهند. مدل کسب و کار با ایجاد درک مشترک از منطق کسب و کار، امکان تجزیه و تحلیل منطق کسب و کار، بهبود مدیریت کسب و کار، ایجاد چشم انداز روشن و ایجاد حق امتیاز انحصاری نشان دهنده اهمیت مدل کسب و کار موجب می شوند که شرکت ها با طرح ها و ایده های جدید خود، زمینه ورود به بازار کسب و کار جدید و در نتیجه امکان حفظ و ارتقاء موقعیت شرکتشان در بازارهای داخلی و جهانی را فراهم نمایند.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.