شاخصهای کلیدی عملکرد بازاریابی محتوایی چیست ؟
قبل از صحبت کردن راجع به شاخصهای کلیدی عملکرد بازاریابی محتوایی، شما باید برای استراتژی بازاریابی محتوایی یه سری اهداف شمخص داشته باشید . این اهداف باید مخصوص کسب و کار ما تعیین شده باشند و بهتره طبق قاعده SMART اونارو به دست آورده باشید. منظور از قاعده اسمارت این است که اهداف ما مخصوص (Specific) قابل اندازه گیری (Mesurable)، قابل دستیابی (Attainable)، مربوط (Relevant) و دارای محدودیت زمانی (Time-bound) باشنذ. اگه بخواهیم مثال بزنیم، موارد زیر میتوانند اهداف اسمارت بازاریابی محتوایی باشند:
- بالابردن آگاهی برند
- افزایش درآمد
- افزایش نرخ تبدیل
- جذب شریک
- افزایش تعامل مشتری
- افزایش وفاداری به برند
- افزایش اعتماد مشریان
نکته قابل توجه و مشتریک بین همه این موارد اینکه این اهداف همگی تکمیلکننده اهداف بزرگتر مارکتینگ برند شما هستند.
اما حالا بریم سراغ شاخصهای کلیدی عملکرد بازاریابی محتوایی که باهاش میتوانیم عملکرد بازاریابی محتوایی سایت یا برندمان را بسنجیم.
نمایش فهرست این آموزش :
- چرا KPI یا شاخص کلیدی عملکرد محتوا مهم است؟
- شاخصهای کلیدی عملکرد بازاریابی محتوایی
- 7 شاخص کلیدی عملکرد برای سنجیدن عملکرد بازاریابی محتوایی
- شاخص کلیدی عملکرد بخش اول؛ معیارهای سئو
- شاخص کلیدی عملکرد بخش دوم؛ معیارهای کسبوکار و نرخ تبدیل
- شاخص کلیدی عملکرد بخش سوم؛ معیارهای تعامل اجتماعی
- شاخص کلیدی عملکرد بخش چهارم؛ معیارهای جذب کاربر
- شاخص عملکرد بازاریابی محتوا برای افزایش تعامل
چرا KPI یا شاخص کلیدی عملکرد محتوا مهم است؟
برای این که بتوانید با اهمیت سنجههای بازاریابی محتوایی آشنا شوید، در ابتدا لازم است اهداف استفاده از آنها را به خوبی درک کنید.
- اطمینان از سلامت کسبوکار
اگر کسبوکار را یک موجود زنده تصور کنید، چککردن علائم حیاتی آن بر عهده KPI محتواست. به کمک شاخصهای کلیدی عملکرد محتوا میتوانید وضعیت فعالیت کسبوکار را بررسی و میزان سلامت آن را در جهت اهداف کلی آنالیز کنید. اگر بتوانید KPIهای مناسبی انتخاب کنید، بهخودیخود میتوانید روی سلامت کسبوکار خود حساب باز کنید و فعالیتهای آن را هدفمند بدانید.
- ایجاد تغییر برای ماندن در مسیر محتوا
بررسی نتایج بهدستآمده بر اساس شاخصهای تعیینشده، به شما کمک میکند که بفهمید محتوای خوبی تولید نکردهاید و نتوانستهاید به هدف خود برسید. درست است که گاهی ممکن است به دلیل عملکرد نامناسب ناامید شوید، ولی در صورت عدم استفاده از شاخص کلیدی عملکرد محتوا، دیرتر ایرادات و اشتباهات کار خود را پیدا خواهید کرد. بنابراین با تعیین شاخصهای درست، میتوانید مشکلاتی را که مانع از رسیدن شما به اهداف محتواییتان میشود، شناسایی کنید و برای بهبود آنها، استراتژی خود را تغییر دهید.
- اندازهگیری میزان پیشرفت کسبوکار
پیگیری هفتگی کارها به کمک KPI میتواند میزان پیشرفت کسبوکار در بازاریابی محتوایی را اندازهگیری کند. از آنجایی که تنها با ماندن در یک مسیر و پایبندبودن به استراتژی نمیتوانید به هدف خود برسید، لازم است بهطور مداوم پیشرفت کارها را به کمک شاخص کلیدی عملکرد محتوا بررسی کنید تا متوجه این موضوع شوید که آیا استراتژی محتوایی سایت شما، کمکی به پیشرفت کسبوکارتان کرده است یا خیر.
- بررسی و تحلیل الگوها در بازههای زمانی متفاوت
اگر مجموع KPIهای یک بازه زمانی را اندازهگیری کنید، میتوانید یک الگوی مشخصی از روند فعالیتهای کسبوکار خود به دست آورید. چنین الگویی به شما کمک میکند ببیند در چه زمانی، بازاریابی محتوایی موفقتری را تجربه کردهاید و در چه بازههایی عملکردتان ضعیف بوده است.
شاخصهای کلیدی عملکرد بازاریابی محتوایی
برای موفقیت بازاریابی محتوایی باید یک استراتژی کامل داشته باشید. از تحقیقات روی مخاطبان و ایجاد تقویم محتوا گرفته تا بهینهسازی کردن محتواهای قبلی به طور مرتب. تمام این کارها مثل مراحلی هستند که برای ساخت یک ساختمان لازم است. بنابراین اگر در هر بخش مشکلی ایجاد شود میتواند به تمام بنا آسیب برساند.
از آنجایی که بازاریابی محتوایی طوری نیست که بتواند خیلی سریع به سود برسد، بنابراین اندازهگیری میزان سوددهی روش درستی برای ارزیابی موفقیت بازاریابی محتوایی نیست. در واقع شاخصهای ارزیابی بازاریابی محتوایی مواردی هستند که با بررسی مکرر آنها میتوانید به یک نتیجه کلی برسید. این شاخصها را در ادامه بهتان معرفی میکنیم.
لازم به ذکر است که این دادهها نه تنها به شناسایی محتواهایی که عملکرد ضعیفی داشتند منجر میشوند بلکه میتوانید مواردی که باعث پیشرفت کسب و کارتان شدهاند را هم شناسایی کنید. بعضی اوقات ممکن است مطالبی که فکر میکنید کیفیت خیلی خوبی دارند اصلاً با سلیقه مخاطبان همراه نیستند. تجزیه و تحلیل دادهها میتواند به شما کمک کند تا یک «دستور العمل» مناسب برای بازاریابی محتواییتان پیدا کنید. بنابراین میتوانید با این کار با نگاهی تازه و تجربهای جدید به سراغ دستیابی به موفقیت بازاریابی محتوایی بروید.
ترافیک بازدید سایت
ترافیک بازدیدکنندگان سایت یکی از اصلیترین شاخصههای ارزیابی عملکرد بازاریابی محتوایی است. تا زمانی که میزان محتواهای بیهوده در سایت زیاد نباشند میتوانید ترافیک خوبی به دست آورید.
مدت زمانی که مخاطب در سایت میگذراند
خیلی مهم است که بدانید بازدیدکنندگان چه مقدار از زمان خودشان را برای وقت گذرانی در سایت شما اختصاص میدهند. این زمان هرچه بیشتر باشد یعنی بازاریابی محتوایی شما نیز عملکرد بهتری داشته است.
بهبود سئو
یکی دیگر از معیارها برای ارزیابی بازاریابی محتوایی، بررسی آمارهای به دست آمده از بهینهسازی و سئوی صفحات وب است.
راحتی نقشه سفر مشتری
اثربخشی مطالب و بازاریابی محتوایی شما وقتی ثابت میشود که نقشه سفر مشتری آسان و سریع باشد.
بازگشت بازدیدکنندگان
بازگشت بازدیدکنندگان و مخاطبان به نوعی ستون فقرات وب سایت شما هستند. با توجه به آمار آنها میتوانید مفید بودن محتواهایی که روی وبلاگ گذاشتهاید را ارزیابی کنید تا در صورت وجود هرگونه مشکل، آنها تغییر دهید.
میزان شهرت برند
بد نیست بدانید که بررسی میزان شناختی که مردم از برند شما دارند هم در ارزیابی بازاریابی محتوایی مفید است. البته توجه داشته باشید که شهرت اگر از روش درستی نباشد میتواند به کسب و کارتان ضربه وارد کند.
درصد تبدیل مخاطب به مشتری
همیشه خوب است که آمار درستی از مشتریهایی که به تازگی از شما خرید داشتهاند به دست آورید. اگر این کار را به شکل نظرسنجی انجام دهید بهتر است. چون میشود بعدها از نتایج آن استفادههای مفیدی انجام داد.
سرانجام تأثیر محتوایتان در استراتژیهای بازاریابی نشان دهنده و تعیینکننده واقعی این است که مخاطبان شما به چه اندازه میتوانند روی خدماتی که میدهید حساب کنند. بنابراین باید همیشه در عملکرد آنها دقت داشته باشید.
پس با این حساب پیادهسازی تکنیکهای سنجش ارزش محتوایی برای دانستن اینکه چه چیزی برای برند شما و بازاریابی محتواییتان مفید و مضر است هرگز دیر نیست.
معیارهای ذکر شده در بالا به شما کمک میکنند تا این تکنیکها را به حرکت درآورید و اجرا کنید. این بدان معناست که شما میتوانید تقریباً همهچیز را که در زیرمجموعهی بازاریابی محتوایی است، اندازهگیری و تجزیه و تحلیل کنید و هر میزان درآمد بدست آمده را به یکی از تلاشهایتان مربوط بدانید.
7 شاخص کلیدی عملکرد برای سنجیدن عملکرد بازاریابی محتوایی
بعد از تعیین اهداف به روش اسمارت (یا هر روش دیگهای که مد نظر شماست) نوبت به تعیین KPI برای هر کدوم از این اهداف میرسید. منظور ما اینجا از KPI یا شاخص کلیدی عملکرد (key performance indicator) یه جور دیتاست که باهاش میشه عملکرد واقعی برندمون رو در مقابل هدف موردانتظاری که از قبل تعیین کردیم اندازه بگیریم.باز ساده تر بگیم. ما با کمک شاخص کلیدی عملکرد تعیین میکنیم که عملکردی که محتوامان داشته، چقدر همان چیزی بوده که انتظارشان داشتیم:
1. هدف: آگاهی برند
برای بررسی آگاهی برند میشود از شاخصهای کلیدی عملکرد محتوا مثل ترافیک سایت و یا تعداد فالوئرهای شبکههای اجتماعی (فالوورای اینستاگرام و توئیتر یا اعضای کانال تلگرام) استفاده کرد. همینطور شاخصهای مثل سابسکرایب و ثبت نام وبسایت و حتی منشن و کامنتی که میگیریم هم میتواند برای سنجیدن آگاهی مورد استفاده قرار بگیرد.
2. هدف: درآمد
برای بررسی درآمد میشود از شاخصهای کلیدی عملکرد محتوا مثل فروش روزانه یا ترافیک سایت استفاده کرد. برای بررسی ترافیک سایت کافی است از ابزاری مثل سرچ کنسول گوگل استفاده کنید.
3. هدف: تبدیل
تبدیل یعنی اینکه مخاطب اقدامی که ما ازش انتظار داریم رو انجام بدهد، مثلاً خرید کند. برای بررسی تبدیل میشود از شاخصهای کلیدی عملکرد محتوا مثل نرخ تبدیل، نرخ پرش صفحه، مقایسه قیمت با رقبا استفاده کرد.
4. هدف: وفاداری به برند
برای بررسی وفاداری برند میشود از شاخصهای کلیدی عملکردی مثل نرخ بازگشت مشتری استفاده کرد. همینطور یک شاخص دیگهای که میتواند تو این مورد خیلی به شما کمک کند ، گرفتن بازخورد راجع به محصولات و خدمات است.
5. هدف: تعامل با مشتری
تعامل با مشتری شاید مهمترین هدفی باشد که هر استراتژی بازاریابی محتوایی میتواند و باید داشته باشد. برای بررسی تعامل با مشتری میشود از شاخصهای کلیدی عملکردی مختلفی مثل تعداد لایک یا به اشتراک گذاشتند یک مطلب استفاده کرد. تعداد فالوها و منشنها هم همینطور هستند. اگر سایت داشته باشیم هم یک مورد خیلی خوب دیگه میتواند بررسی تعداد بک لینکها باشد.
6. هدف: اعتماد
برای بررسی اعتماد مشتری میشود از شاخصهای کلیدی عملکردی مختلفی مثل نرخ بازگشت و فالوئرها و همینطور تعداد و طول منشنها استفاده کرد.
7. هدف: شریک
برای بررسی شریک گرفتن استراتژیک میشود از شاخصهای کلیدی عملکردی مختلفی از جمله خود پیشنهاد شراکت و بک لینک استفاده کرد که معیارهای خوبی هم هستند.
شاخصهای کلیدی عملکرد برای بازاریابی آنلاین میتوانند به چهار دسته تقسیم شوند:
- معیارهای سئو
- معیارهای کسبوکار و تبدیل
- معیارهای تعامل اجتماعی
- معیارهای جذب کاربر
شاخص کلیدی عملکرد بخش اول؛ معیارهای سئو
معیارهای سئو در واقع شامل تمام معیارهایی هستند که تحت پوشش این عامل قرار میگیرند و عبارتاند از:
- لینکها
- سرعت صفحه
- کلیکهای ارگانیک
- رتبهبندی/ موقعیت SERP
- نرخ ارگانیک کلیک (CTR)
- میزان در معرض قرار گرفتن
- خطاهای کاوش و سایر موارد
متخصص سئو معمولاً از این معیارها برای گزارش افزایش کارایی در نتایج جستجو استفاده میکند و آن را به مشتری، سهامداران شرکت یا مدیر خود ارائه میدهد.
این KPI ها ارزشمند هستند چراکه میتوانند مواردی مانند عناوین زیر را دنبال کنند:
- تعداد بازدیدکنندگان سایت چگونه است؟
- سایت چگونه در نتایج جستجوها نمایش داده میشود؟
- دستاوردهای ارگانیک یا میزان سهمی که آنها با استفاده کلمات کلیدی از بازار به دست آوردهاند.
- مردم چه مقدار زمان را صرف سایت میکنند و سایر معیارهای مفید
هنگامیکه این معیارها بهصورت نادرست گزارش میشوند، منجر به داوریهای نادرست و اتخاذ تصمیمات استراتژیک بد میشود. در کل، این گزینه برای پیادهسازی سئو مناسب نیست.
ممکن است شما کاربرانی را بیابید که زمان زیادی حدود یک ماه را برای مطالعه محتوایی خاص در سایت سپری میکنند، اما در ماه آینده هیچ اثری از این کاربران وجود ندارد.
در حالی که بسیاری از فاکتورها میتوانند منجر به بروز این مسئله شوند، اما مهم است که از خطاهای فنی و مسائل خاص مربوط به آن جلوگیری کنیم، چراکه ممکن است بسته به نوع برخورد ما با سایت، این وضعیت مقطعی باشد.
اگر تغییری را بر اساس ارزش معیار یک ماه و بدون در نظر گرفتن تمام ۱۲ ماه از سال یا حتی ارزش دادههای چندساله اعمال کنید، شما میتوانید قضاوتی را انجام دهید که جنبههای مقطعی بودن را در نظر نگیرد و این اتفاق میتواند برای آینده بد باشد.
شما اکنون یک گزینه کاملاً خوب را بر اساس فرضیههای دروغین درباره معیارهای خاص بازی نادیده گرفتهاید.
موتورهای جستجو چگونه کار میکنند؟
موتورهای جستجو مانند کتابخانههای دیجیتالی هستند. اما آنها به جای ذخیره نسخههای کتاب، نسخههایی از صفحات وب را ذخیره میکنند. هنگامی که یک سوال را در موتور جستجو تایپ میکنید، کلمات آن سوال در تمام صفحات موجود جستجو میشوند و موتور جستجو تلاش میکند تا مناسبترین نتایج را در ابتدای فهرست بیاورد.
برای این کار از یک برنامه کامپیوتری به نام الگوریتم استفاده میکنند. هیچکس دقیقاً نمیداند که این الگوریتمها چگونه کار میکنند اما فقط از بعضیهایشان مثل گوگل اطلاعات بیشتری داریم.
این چیزی است که گوگل در مورد چگونگی کار کردن سرچ و جستجو میگوید: «برای به دست آوردن مفیدترین اطلاعات، الگوریتمهای جستجو به عوامل مختلفی از جمله کلمات کلیدی، ارتباط و قابلیت استفاده صفحات، تخصص و ارزش منابع، و همچنین به موقعیت مکانی و تنظیمات صفحات شما نگاه میکنند. درصد کار اعمال شده برای هر عامل بسته به ماهیت سؤال شما متفاوت است. به عنوان مثال تازه بودن مطالب نسبت به تعاریف فرهنگ لغتی و ویکیپدیایی نقش بیشتری در پاسخگویی به سؤالات مربوط به موضوعات جدیدی دارد که در حال حاضر مطرح میشوند. اما به طور کلی هرچه محتوای شما سئو شدهتر باشد بهتر است.
در اینجا ما بیشتر درباره الگوریتم گوگل صحبت میکنیم چون بیشترین استفاده را در میان موتورهای جستجو دارد. از طرفی کاملترین و بهترین توضیحات درباره الگوریتمهای جستجو را هم گوگل ارائه کرده است. با این حال موتورهای جستجوی دیگری هم وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید اما نحوه بهینهسازی هرکدام متفاوت است.
سئو چگونه کار میکند؟
به عبارت ساده، سئو به موتورهای جستجو میگوید که محتوای شما چه برتریهایی دارد و به همین جهت میتواند در فهرست نتایج جستجو بالاترین جایگاه را داشته باشد.
دلیل این امر این است که همه موتورهای جستجو هدفی یکسان دارند: نمایش بهترین و مناسبترین نتایج به کاربرانشان. به طوری که اطلاعات غیر مفید از سر راه کنار بروند و کاربر به بهترینها دسترسی پیدا کند. اما همانطور که در بخش قبلی گفتیم، دقیقا نحوه انجام این کار به موتور جستجوی مورد نظرتان بستگی دارد.
اگر میخواهید ترافیک بازدید ارگانیک بیشتری به صفحات وبلاگتان داشته باشید، باید الگوریتم گوگل را درک کرده و طبق دستورات آن عمل کنید. و به همین ترتیب اگر تعداد بازدیدهای ویدیویی بیشتری میخواهید باید درباره شیوه عملکرد الگوریتم یوتوب مطالعه کنید.
از آنجا که هر موتور جستجوگر الگوریتم رتبهبندی متفاوتی دارد، توضیح دادن درباره همه آنها در این مطلب غیرممکن است. بنابراین ما بر نحوه رتبهبندی در بزرگترین موتور جستجو، یعنی گوگل تمرکز کردهایم.
نحوه بهینهسازی گوگل
همانطور که گفتیم، اطلاعات دقیقی از جزئیات این الگوریتمها وجود ندارد. برخی تحقیقات میگویند که گوگل بیش از ۲۰۰ عامل را در بهینهسازی مد نظر قرار میدهد. اما در سال ۲۰۱۰ صحبتهایی مبنی بر وجود ده هزار عامل مختلف به میان آمد که نه تایید شد و نه رد.
هیچکس نمیداند که همه این عوامل رتبهبندی چه چیزهایی هستند، اما ما برخی از مهمترینهایشان را میشناسیم. چطور؟ از آنجا که گوگل خودش این اطلاعات را در اختیار مخاطبان قرار داد و بسیاری از افراد توانستند با مطالعه و بررسی نتایج مختلف به برخی از آنها برسند.
توجه داشته باشید که گوگل صفحات وب را تحت بررسی قرار میدهد و نه فقط کلیت وبلاگ را. این به این معنی است که یک کسب و کار نمیتواند فقط ظاهر بیرونیاش را زیبا نشان دهد، بلکه تمامی صفحات باید به طور جداگانه بهینهسازی شوند.
بنابراین به این صورت میتوانید برای هر صفحه به طور جداگانه رتبهسازی کنید و آنهایی که بیشتر مهم هستند را از نظر سئو محتوا بهتر کنید.
محتوا و عوامل موفقیت موتور جستجو
هنگام فکر کردن در مورد سئو، محتوا باید اولویت اولتان باشد. محتوای باکیفیت اینگونه شناخته میشود که شاخصههایی مثل اینکه شما مخاطبان خود را چگونه درگیر اطلاعات میکنید، نحوه اطلاع رسانی به چه صورت است، پشتیبانی در چه سطحی است را از خودتان بپرسید و در تمامی مراحل کار بهشان توجه کنید. ایجاد محتوای سئو شدهی معتبر و ارزشمند نیز برای دیده شدن در موتور جستجو بسیار مهم است. در واقع به همین دلیل است که جدول دورهای از عوامل مهم سئو با جزئیات محتوا شروع میشود و اولین عنصر مربوط به کیفیت محتوا است.
این که آیا این صفحه را برای مقالات وبلاگ، محصول، درباره ما ، توضیحات، ویدیوها و یا هر چیز دیگری است که برای مخاطبان ایجاد کردهاید فرقی ندارد، مهم این است که محتوای شما باکیفیت تولید شده باشد و تمامی عوامل سئو را در آن صفحه (و همچنین داخل محتوا) رعایت کرده باشید.
اما توجه داشته باشید که سئو بدون بازاریابی محتوایی مانند یک بدن بدون روح است. به طور خاص سئو در واقع در مورد بازاریابی محتوایی استراتژی دارد. زیرا هر وب سایت به کلمات، مقالهها، ایدهها، کلمات کلیدی و غیره نیاز دارد تا به موفقیت برسد. اما چیزی که هرکسی نمیداند این است که برای رسیدن به موفقیت باید هر دوی اینها، یعنی سئو محتوا و بازاریابی محتوا دست به دست هم بدهند.
برخلاف تصور عامه و همانطور که در بالا ذکر شد، این دو عامل به طور قابل توجهی با یکدیگر همپوشانی دارند. بعضیها احساس میکنند بازاریابی محتوایی از مقیاس اهمیت بازاریابی دیجیتال بر سئو برخوردار است، اما از طرفی بهینهسازی سئو و محتوا به عنوان بازاریابی هم میتواند نیازهای مربوطه را تا حد زیادی برآورده کند.
نوشتن مطالب عالی فقط نیمی از نبرد است. شما میتوانید بهترین و فکر شدهترین مقالهای که تاکنون به صورت آنلاین وجود داشته است را بنویسید و برتری تخصصتان را به بازدید عموم بگذارید. اما اگر این محتوا توسط افراد مناسب دیده نشود (خواه مشتری باشند یا حامیان مالی و یا شرکای تجاری) هیچ فایدهای برایتان ندارد. این جایی است که ارتباط سئو و محتوا در بازاریابی محتوایی پررنگ میشود.
به همین دلیل برخی از نکاتی که رعایت آنها در محتوا میتواند به سئو کمک کند را برایتان توضیح دادهایم:
کلمات کلیدی
عنصر اساسی سئو در مورد تحقیق و یافتن کلمات کلیدی مربوطه و استفاده از آنها در مطالب شماست. آنها باید در صفحات نتایج موتور جستجو (SERP) رتبه بالاتری داشته باشند. استفاده از کلمات کلیدی به روشی مناسب و پیروی از یک روش استراتژیک بسیار مهم است. شما هرگز نباید یک صفحه را با کلمات کلیدی پر کنید و یا بیش از حد ازشان استفاده کنید. سئو و محتوا به طور متعادل کار میکنند.
استراتژیهای کلمات کلیدی برای بازاریابی موتور جستجوی مؤثر (SEM) ضروری است. برخی از آنها به این صورت است که به جستجوی کلمات کلیدی رقابتی بپردازند که با تجارت یا صنعتی خاص که با آنها کار دارند ارتباط نزدیکی داشته باشند. ما با یک رویکرد منطقی و استفاده از Google Keyword Planner هم میتوان در این بخش پیشرفت کرد. این ابزار برای تجزیه و تحلیل کلمات کلیدی خود گوگل استفاده میشود تا محبوبترین و رقابتیترین کلمات کلیدی را تجزیه و تحلیل کند.
جاسازی کلمات کلیدی مورد نظر برای به دست آوردن رتبهبندی خوب و تقویت ترافیک بازدید ضروری است. اما باز هم بهتر است یک استراتژی را دنبال کنید و آنها را یک مرتبه و با هم در داخل مطالب قرار ندهید. تکرار کلمات کلیدی تأثیر منفی بر سئو دارد. از یک رویکرد معقول پیروی کنید و کلمات کلیدی اصلی را در بخش عنوان و تیترها به کار ببرید.
کیفیت محتوا
همانطور که پیشتر تاکید کردیم سئو و بازاریابی محتوایی به سازگاری با یکدیگر نیاز دارند. محتوای تازه، منحصر به فرد و خلاق به سرعت وارد لیست جستجو میشود و بالاتر از محتوای کمارزش و تکراری قرار میگیرد.
محتوا باید بتواند مشتریان شما را فریب دهد و همچنین یک مسئله خاص را حل کند. میتوان با استفاده از کلمات کلیدی مهم و هدف قرار دادن بازدیدکنندگان، مطالب تأثیرگذاری نوشت. این مهمترین عاملی است که از طریق آن گوگل ارتباط صفحه را تعیین میکند و بخشی از مطالب را رتبهبندی میکند. ایدههای خلاقانه و جاسازی مهمترین کلمات کلیدی در واقع رمز رسیدن به بالاترین جایگاه در موتور جستجو است.
تجربهی کاربر
سئو فقط مربوط به بلاگها، مقالهها، کلمات کلیدی و لینک سازی نیست بلکه همچنین در مورد بهینه سازی، افزایش ابرداده و به طور کلی راحتی کاربر در هنگام بازدید از وبلاگ است.
بهینهسازی فنی باعث میشود که یک صفحه وب برای موتور جستجو جذاب باشد و اطمینان حاصل کند که سایت هیچ پیوند شکسته با هیچ کد خطایی (مانند ۴۰۴) ندارد. در غیر این صورت، وبلاگ در رتبهبندی در جایگاه ضعیفی قرار میگیرد. بهینه سازی URLها و لینک سازیها نیز موتور جستجو را به کنجکاوی میرساند تا زیر مجموعههای مربوطه را پیدا کرده و بخشهای مختلف را هم در رتبهبندی به حساب بیاورد. این نکته برای موفقیت هر کمپین سئو بسیار حیاتی است. همچنین فراموش نکنید که عناصر فنی سئو از UX بهره میبرند و در دسترس هستند تا محتوا را تبلیغ کنند.
یک نقشه سفر مشتری خوب، دسترسی آسان به محتوا را برای کاربران تضمین میکند و صفحات بهینه شده سایت را طوری تنظیم کرده که مخاطب به راحتی به محتوای مورد نظرش برسد. برچسب و تیتر مناسب، نتایج جستجوی معتبر و قالبسازی بهتر و راحتتری را ارائه میدهد. داشتن تیترها مانند تیترهای هدر و عنوان میتوانند با استراتژیک کردن محتوا به روشی که برای خوانندگان مفید باشد کاری کنند تا علاوه بر آن، موتور جستجو هم به راحتی شناساییشان کند.
یک عنوان خوب، تجربه خوب کاربر را به راحتی تضمین میکند زیرا بازدیدکننده میتواند اطلاعات محتوا را قبل از اینکه بر روی آن کلیک کند تشخیص دهد. تیترهای هدر (H1-H6) برای تمایز عناوین از زیرتیترها در محتوا از اهمیت بالایی برخوردار هستند. این کار باعث سازماندهی خوبی هم میشوند.
ترافیک بازدید
لینک سازی، ایجاد لینک یا پیوند ورودی از دیگر یکی از عوامل اصلی سئو است. ارتباط پیوندهای شما با سایتهای دارای دامنه بالا مانند .edu و .org میتواند ترافیک بازدید را به شدت افزایش دهد. اگرچه ایجاد ارتباط از طریق ارتباط با سایتهای ایجاد لینک امکان پذیر است، اما بهترین روش برای تولید محتوای تخصصی این است که خودتان اقدام به لینک سازی کنید.
شاخص کلیدی عملکرد بخش دوم؛ معیارهای کسبوکار و نرخ تبدیل
این نوع معیارها برای محاسبه بخش کسبوکار بسیار مفید است. آنها به کسب این اطمینان که معیارهای وبسایت به مهمترین معیار کسبوکار تبدیل میشوند، کمک میکنند. این معیارها تعیین میکنند که آیا ROI یک شرکت ماندگار است یا خیر.
بیایید کمی جدیتر به این موضوع بپردازیم. سئو، بازاریابی محتوا یا بازاریابی رسانههای اجتماعی، در حالی که تلاشهای خلاقانهای هستند، در عین حال تلاشهای تجاری نیز محسوب میشوند.
این تلاشها باید بهصورت دقیق، مختصر و بهگونهای گزارش شوند که ROI مناسب را به افرادی که میدانند و مسئول هستند ارتباط دهد. انجام این کار اجازه میدهد که یک کسبوکار بتواند به فعالیت خود ادامه دهد و در آینده قابل پیشبینی باشد.
در ادامه به ذکر یک مثال از اینکه چگونه یک بازاریاب محتوا میتواند از طریق بازاریابی محتوا اقدام به پیگیری ROI کند، میپردازیم:
فرض کنید که میخواهید بازاریابی محتوا را با عبارات کلیدی و استراتژیهای خاص اجرای محتوا طراحی کنید. چگونه ROI را پیگیری میکنید؟
یک مثال میتواند استفاده از عبارات کلیدی باشد و همیشه اطمینان حاصل شود که آنها برخی از عملکردها را در قالب حجم جستجو انجام میدهند. همچنین، همیشه مطمئن شوید که از کلمه کلیدی دقیق در قسمتی از صفحه که آن را بهینهسازی کردهاید، استفاده کنید.
چند ماه بعد، همانطور که گزارشهایی از معیارهای گفتاری و ROI را ارائه میدهید، میتوانید گزارش دهید که آیا محتوای بهخودیخود توانسته است به نحوی مؤثر اداره شود یا خیر.
نتیجه نهایی پس از ترجمه کلمات کلیدی منجر به تغییر شده و درنهایت نتایج نهایی ROI با استفاده از فرمول ROI محاسبه میشود. این فرمول عبارت است از:
ROI = سود خالص / سرمایهگذاری کل * ۱۰۰
کلید این است که همیشه مطمئن شوید که میتوانید عملکرد این عبارات کلیدی را به نحوی پیگیری کنید.
اگر حجم جستجو وجود نداشته باشد، اما معیارهای دیگر مرتبط با افزایش مثبت در عملکرد مانند CPC، نرخ هر کلیک در PPC یا رقابت در بازار ارائه شود، میتواند نشانگر این باشد که کلمه کلیدی بهاندازه کافی رقابتی است و بهعنوان کلیدواژه سئو، برخی از قابلیتهای حیاتی را دارد.
نرخ تبدیل یکی دیگر از معیارهای تبدیل کسبوکار است. این نرخ میگوید که محتوا چگونه در طرف دیگر واقعاً کاری را برای شما انجام میدهد.
اگر محتوای سایت دارای نرخ تبدیل پایین باشد و مردم بهسختی به خدمات شما دسترسی داشته باشند ممکن است زمان آن رسیده باشد که تست A / B را بررسی کنید تا مشخص شود با بهبودی کدام قسمت این اطمینان حاصل میشود که محتوا در یک جهت مثبت بهبود مییابد.
با این حال، یکی دیگر از معیارهای مهم، حفظ گزارشهایی است که حاوی بازخوردها هستند. این یک تاکتیک مهم مدیریت اعتبار است که میتواند عملکرد وبسایت شما را مختل کند یا آن را بهبود بخشد.
بازخوردها تصوری از کسبوکار شما را به مشتریان بالقوه ارائه میدهند. این ادراک میتواند مشتریان را به انجام کار با شما و یا رانده شدن از شما تشویق کند.
در ادامه به ذکر مثالی از یک کسبوکار پرداختهایم که اگر اصول مدیریت اعتبار را پیادهسازی نکند، قادر نخواهد بود به کار خود ادامه دهد:
کتی به مدت یک سال است که به یک کسبوکار مشغول است. یکی از سرپرستان شرکت Fortune 500، پس از بررسی تمام خدمات او تحت تأثیر بازخوردهای مثبت وی قرار میگیرد و این منجر به عقد قرارداد کتی با یکی از شرکتهای برتر در جهان میشود؛ این یک پیروزی مهم برای او است.
این قرارداد درآمد کتی را به بیش از صدها هزار دلار در سال افزایش داده بود و این موفقیت را مدیون دقتی بود که در بازخوردها صرف کرده بود.
او تا به حال بیش از چهار سال است که در حال تلاش در این کسبوکار است و هیچ اتفاق مثبتی برای وی رخ نداده است. طرز برخود او با مشتریان بسیار وحشتناک است و از اینرو بسیاری از مشتریان از وی شکایت کردهاند. هیئتمدیره شرکت پس از دریافت تعداد زیادی از شکایات او را به حالت تعلیق درآورده است.
نبود هیچگونه مدیریت اعتبار میتواند منجر به ارائه نتایج بسیار منفی برای صاحب یک کسبوکار شود.
بسیاری از معیارهایی که در این مطلب در خصوص آنها بحث میکنیم به رگههای مشابه میرسند و آنها واقعاً میتوانند در زمانی که بهدرستی در نظر گرفته نشوند، موفقیت استراتژی بازاریابی آنلاین را تحت تأثیر قرار دهند.
شاخص کلیدی عملکرد بخش سوم؛ معیارهای تعامل اجتماعی
هنگامیکه صحبت از معیارهای تعامل اجتماعی به میان میآید، معمولاً درباره معیارهای مرتبط با رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، لینکدین و اینستاگرام فکر میکنیم؛ اما آیا میدانستید که معیارهای تعامل اجتماعی نیز میتواند منجر به شکست یا موفقیت استراتژی بازاریابی آنلاین شود؟
به این مورد فکر کنید: مشارکت اجتماعی بنا به دلایلی یکی از روشهای مهم افزایش میزان دسترسی نام تجاری به مشتریان واقعی در اینترنت است؛ چراکه اینجا همان جایی است که افراد با یکدیگر چت میکنند و با برندهای موردعلاقه، افراد مشهور، دوستان خود سرگرم میشوند و با آنها گفتگو میکنند و این بیش از یک پلتفرم اجتماعی است.
مطمئن شوید که معیارهای مناسب تعامل اجتماعی که بخش مهمی در گزارش تأثیر محتوای KPI محسوب میشود را در نظر گرفتهاید.
بهعنوانمثال، فرض کنید که میخواهید گزارشی را در مورد محبوبترین محتوای بخش مصرفی خود در بازار ارائه دهید. بخش بازاریابی جدیدترین محتوای شما را بررسی کرده و آن را چندین بار در فیسبوک، توییتر و لینکدین به اشتراک گذاشته است. این کار میتواند چه چیزی را به ما بگوید؟
با نگاهی به محتوا، خواهیم دید که یک قطعه محتوای ۷۰۰۰ کلمهای توانست کار بسیار خوبی را با مخاطبان رو به رشد بازار ما انجام دهد. این به ما اجازه میدهد تا بدانیم مخاطبان ما محتوای اساسی با جوهره موضوع اصلی را ترجیح میدهند و آنها را به اشتراک میگذارند.
این یک نمونه از گزارشدهی مؤثر KPI است، در حالی که چندین معیار را در نظر میگیرد، در ایجاد استراتژی محتوا برای دفعات بعدی به ما کمک میکند و بهطور خاص میگوید که چگونه محتوای خود را برای مخاطبانمان طراحی کنیم.
همچنین برای ادامه کار هشدارهایی در خصوص خطاهایی که ممکن است رخ دهد را ارائه میدهد. این خطاها در مواقعی که معیارهای کمککننده را در نظر نمیگیرید، رخ میدهند.
البته دریافت این اطلاعات به این معنا نیست که شما به این باور برسید که باید تمامی محتوای وبلاگتان را به همان شکل بنویسید. در حالی که این یک مثال بسیار جسورانه است اما چیزی است که اغلب اتفاق میافتد.
باز هم در نظر گرفتن همه اطلاعات، بهویژه هنگام تصمیمگیری بر اساس اطلاعات گزارش شده توسط KPI، به شما کمک میکند که انتخابهای بهتر و آگاهانهتری در مورد آنچه در خصوص استراتژی محتوا در آینده انجام میدهید، داشته باشید.
شاخص کلیدی عملکرد بخش چهارم؛ معیارهای جذب کاربر
این معیارها برای KPI عملکرد وبسایت مهم است؛ زیرا به ما میگوید که محتوا چقدر مؤثر است و تا چه میزان بهصورت مؤثر در حال هدایت ترافیک و کاربران بهسوی وبسایت است.
مواردی مانند نرخ تبدیل، زمانی که کاربر در سایت صرف میکند، نرخ پرش و بازدید از وبسایت میتوانند دادههای تحریفی باشند یا بهطور خلاصه بهاشتباه گزارش شوند. این گزارش اشتباه منجر به انجام قضاوت نادرست در خصوص تصمیمگیری درباره استراتژی کلی برای محتواهای بعدی وبسایت میشود.
به مثالی در این زمینه توجه کنید:
محتوایی خاص که بیش از ۵۰۰۰ بار به اشتراک گذاشته شده را در نظر بگیرید. نگاهی به نرخ تبدیل نشان میدهد که این نرخ بسیار بالا و بیش از ۵۰ درصد است. این بدان معناست که احتمال دارد که ما موفق به فروش ۲۵۰۰ مورد از خدمات خود شدهایم.
اما اگر بعد از ارسال سفارش، کمی عمیقتر به بررسی معیارهای تعامل کاربر بپردازیم، متوجه خواهیم شد که این میزان فروش در واقع به معنای ۲۵۰۰ نمونه برای فروش یک سرویس بوده است. آیا این تأثیرگذار نیست؟
در این وضعیت ممکن است اشتباه در قضاوت و توسعه استراتژی محتوا پیچیده باشد، زیرا اگر شما این ابعاد اضافی را در نظر نگیرید، قادر هستید بهصورت بالقوه ببینید که ۲۵۰۰ فروش یک سرویس کامل شده است، اما در واقع تنها یک فرد آن را تکمیل کرده است.
اینجا همانجایی است که پارامترهایی مانند اهداف در Google Analytics یا UTM میتوانند وارد بازی میشوند.
با پیوستن معیارهای تبدیل اجتماعی به تکمیل هدف در Google Analytics، شما میتوانید بهطور مؤثرتری در مورد چگونگی پایان دادن به فروش این سرویسها از طریق معیارهای تعامل کاربر، ممارست کنید.
معیارهای تعامل کاربر همچنین برای پیدا کردن آنچه افراد بهطور فیزیکی در سایت شما انجام میدهند مفیدند.
بهعنوانمثال اگر متوجه شوید بیشتر ترافیک گوگل در ۱۰۰۰۰ صفحه باارزش مشاهدهشده است، اما شما ۲۵۰۰۰ صفحه در سایت دارید، متوجه خواهید شد که باید ۱۵۰۰۰ صفحه اضافی که هیچ اطلاعات ارزشمندی ندارند را حذف کنید.
حال اگر سایت شما ۲۵۰۰۰ صفحه داشته باشد که تمام آنها ترافیکی را دریافت میکنند، اما مردم زمان بیشتری را صرف صفحات خاصی نسبت به سایر آنها میکنند، متوجه خواهید شد که باید تست A / B را انجام دهید.
هدف تست A / B این است که به شما نشان دهد چگونه میتوانید صفحات باقیمانده را نیز بر اساس تعامل بیشتر بهاندازه کافی جذاب کنید.
شاخص عملکرد بازاریابی محتوا برای افزایش تعامل
آیا محتوای شما به اندازه کافی جالب است که مشارکت مخاطب را جلب کند؟ تعامل با مخاطب به شما می گوید که چقدر مخاطبان شما از خواندن محتوایی که تولید می کنید لذت می برند. افزایش تعامل مخاطب به عنوان شاخص عملکرد بازاریابی محتوا نشان میدهد که شما محتوای ارزشمندی را ارائه میدهید که آنها با آن همخوانی دارند و از اظهار نظر یا اشتراکگذاری با دوستان خود لذت میبرند.
تعامل بالا در محتوای شما همچنین به مزایای زیادی منجر می شود، از جمله:
- افزایش علاقه رسانه های اجتماعی
- افزایش دید برند
- بهبود رتبه سئو
- بهبود شناخت برند
- افزایش اعتبار برند
- افزایش سرنخ و فروش
شاخص عملکرد بازاریابی محتوا مناسب برای بررسی عملکرد مخاطب می تواند به شرح زیر باشد:
- میانگین مدت جلسه
- ترافیک ارجاعی
- لایک، کامنت، اشتراک گذاری در رسانه های اجتماعی
- افزایش فالوور در رسانه های اجتماعی در طول زمان
- نرخ کلیک محتوا
- میانگین زمان در سایت
خلاصه شاخصهای کلیدی عملکرد بازاریابی محتوایی
همانطور که می بینید، اندازه گیری عملکرد کمپین بازاریابی محتوا مستلزم آن است که اهداف خود را روشن کنید. همچنین شامل درک مخاطبان، نقاط درد آنها و اینکه چگونه می توانید مشکلات آنها را حل کنید، می شود. بنابراین، چه تصمیم به نوشتن پست های وبلاگ، ایجاد یک نسخه آزمایشی یا نوشتن یک محصول آموزشی داشته باشید، ارزش ارائه دهید تا تلاش های بازاریابی محتوای شما مخاطبان را به سمت عمل سوق دهد. و در نهایت با ابزارهای شاخص عملکرد بازاریابی محتوا میزان موفقیت خود را نسبت ب اهدافتان بسنجید.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.