تست ایده کارآفرینی : صاحبان استارتاپ ها برای ارزیابی ایده های کسب و کار خود میبایست آزمونهای متعددی انجام دهند و در مرکز تک تک این آزمایشها باید دانش عمیقی از بحرانی ترین فرضیه(Hypothesis) ایده و اینکه چرا میخواهند این فرضیه ها رو تست کنند را داشته باشند.
فهرست این مقاله آموزشی
- ۱ گام صفر تست ایده کارآفرینی : تفکر و فرضیه (Think & hypothesis)
- ۲ چگونه ایده کسبوکار خود را تست کنیم؟
- ۳ ۹ روش کارآمد برای ارزیابی تست ایده کارآفرینی
- ۴ ۱۰ سوال هنگام تست ایده کارآفرینی یک ایده تجاری
- ۴.۱ ۱- مشخصات مشتری من چیست ؟
- ۴.۲ ۲- چه چیزی را دارم جایگزین می کنم؟
- ۴.۳ ۳- این محصول را چگونه به دیگران ثابت خواهم کرد؟
- ۴.۴ ۴- چه کسی را برای تیم کاریم لازم دارم؟
- ۴.۵ ۵- چه منابعی نیاز خواهم داشت؟
- ۴.۶ ۶- طول مدت چرخه خریدم چقدر خواهد بود؟
- ۴.۷ ۷- پیش بینی معقول فروشتان چیست؟
- ۴.۸ ۸- ایده من تا چه حد قابل توسعه است ؟
- ۴.۹ ۹- آیا من مهارت های لازم را دارم؟
- ۴.۱۰ ۱۰- آیا خود من میتوانم این کار را برای دو سال بعد هم انجام بدهم؟
- ۵ تفکر خلاق و راه حل های جدید تست ایده کارآفرینی
- ۶ اعتبار سنجی ایده چیست؟
- ۷ چرا ایدهها باید اعتبار سنجی شوند؟
- ۸ چطور تست ایده کارآفرینی خود را اعتبار سنجی کنیم؟
- ۹ ۷ گام اعتبار سنجی تست ایده کارآفرینی در دنیای واقعی
- ۹.۱ گام اول تست ایده کارآفرینی : طوفان فکری درونی
- ۹.۲ گام دوم تست ایده کارآفرینی : از خانواده و دوستان خود سؤال نپرسید
- ۹.۳ گام سوم تست ایده کارآفرینی : از یک کارآفرین کمک بخواهید
- ۹.۴ گام چهارم تست ایده کارآفرینی : چگونگی رسیدن به مشتری را تعیین کنید
- ۹.۵ گام پنجم تست ایده کارآفرینی : مصاحبه کنندگان خود را انتخاب کنید
- ۹.۶ گام ششم تست ایده کارآفرینی : مصاحبه غیر رسمی خود را انجام دهید
- ۹.۷ گام هفتم تست ایده کارآفرینی : بررسی و تصمیمگیری
- ۱۰ ایدهپردازی چه زمانی اهمیت پیدا میکند؟
- ۱۱ اولین قدم در راستیآزمایی تست ایده کارآفرینی ذهنی
- ۱۲ ایدههایتان را به کاغذ منتقل کنید
- ۱۳ تست ایده کارآفرینی هایتان را با دارایی خود تطبیق دهید
- ۱۴ برای ایدههای غیرقابل انجام خود همکار استخدام کنید
- ۱۵ آیا ایدههای من قابل توسعه است یا خیر؟
- ۱۶ پنج گام تفکر طراحی تست ایده کارآفرینی
- ۱۷ مفهوم فرصت در تست ایده کارآفرینی
- ۱۸ ارتباط فرصت با ایده در تست ایده کارآفرینی
- ۱۹ تشخیص فرصت در تست ایده کارآفرینی
- ۲۰ نظر بازار به تست ایده کارآفرینی چیست؟
- ۲۱ ۵ روش ذهنی برای ارزیابی یک تست ایده کارآفرینی کسب و کار
- ۲۲ انتخاب تست ایده کارآفرینی برای کسب و کار
فهرست مطالب تست ایده کارآفرینی
- گام صفر تست ایده کارآفرینی : تفکر و فرضیه (Think & hypothesis)
- ۹ روش کارآمد برای ارزیابی تست ایده کارآفرینی
- ۱۰ سوال هنگام تست ایده کارآفرینی یک ایده تجاری
- روش کارآمد برای ارزیابی تست ایده کارآفرینی
در تست ایده کارآفرینی ، سیکل ساخت، اندازه گیری و یادگیری ابزاری برای پایان دادن به سنجش جذابیت یک ایده کسب و کاری است. متاسفانه بعضی از استارتاپ ها و کارآفرینان در گام «ساخت» بلافاصله شروع به ساخت نمونه های اولیه محصول یا خدمات خود می کنند. اگر چه در مرکز این چرخه گامی دیگر به نام گام صفر وجود دارد که وظیفه شکل دادن (shaping) به ایده و تعریف بحرانی ترین فرضیه موجود در ایده را در بر میگیرد.
گام صفر تست ایده کارآفرینی : تفکر و فرضیه (Think & hypothesis)
ایده خود ( شامل محصول، تکنولوژی، بازار و …) را بصورت یک ارزش پیشنهادی جذاب برای مشتری و بصورت یک نمونه اولیه با قابلیتهای کاربردی برای مشتری و مدل کسب و کاری گسترش پذیر (scalable) سر و شکل بدهید. برای اینکار از بوم مدل کسب و کار و بوم ارزش پیشنهادی استفاده کنید.
در گام بعدی از خود بپرسید بحرانی ترین فرضیه یا فاکتور برای اینکه این مدل کسب و کار به درستی کار کند چه چیزی است؟ به عنوان مثال برخی از مهمترین این فرضیه ها عبارتند از:
- مطلوبیت (desirability) شامل ریسک بازار: آیا واقعا مشتری به ارزش پیشنهادی استارت ما نیاز دارد؟
- امکانسنجی (feasibility) شامل ریسک تکنولوژی و نوآوری: آیا محصول/سرویس قابل ساخت/اجرا هست؟
- پایداری (Viability) شامل ریسک اقتصادی: آیا من می توانم بیشتر از مبلغی که برای محصول/سرویس پیشنهادی استارتاپ خود هزینه کرده ام از آن درآمد کسب کنم؟)
برای پاسخ به موارد بالا شما آزمایش های متعدد و مختلفی انجام خواهید داد و آن زمان است که می توانید به درستی وارد چرخه ساخت، اندازهگیری و یادگیری شوید، که در زیر به اختصار توضیح داده شده اند:
گام یک : ساخت (Build)
در این گام شما آزمایش ها را طوری طراحی میکنید که به بهترین وجه برای فرضیه های کسب و کار شما مناسب باشد.
- بپرسید: کدام فاکتور یا فرضیه را باید اول آزمایش و تست کنیم و چگونه؟
- بپرسید: کدام تست ها ارزشمندترین داده و مدارک را در اختیار قرار می دهند؟
گام دوم اندازهگیری (Measure)
در این گام معمولا آزمایش ها انجام خواهد شد. که این آزمایش ها می تواند از طریق مصاحبه و صحبت با گروهی از مشتریان و سهامداران باشد. برای اینکار میتوانید به کمک راه اندازی صفحه فرود (Landing page) برای استارتاپ خود ببینید که آیا مردم روی وبسایت شما کلیک کرده اند، آیا ثبت نام و یا درخواست خریدی برای ارزش پیشنهادی شما وجود دارد یا خیر.
گام سوم یادگیری (Learn)
در این گام شما داده و اطلاعات دریافتی رو تحلیل خواهید کرد. در این گام شما به صورت سیستماتیک نتایج و داده های حاصل از تست و آزمایش را به فرضیه اولیه می دهید تا بتوانید بسنجید که آیا فرضیه و یا فاکتورهای اولیه شما درست یا غلط بوده است و یا اینکه برای جامعه هدف نامشخص و غیر واضح هستند. در این گام بصورت کلی به نتایج زیر میرسید که آیا می بایست ایده استارتاپی خود رو :
- دوباره شکل دهی(reshape) کنید
- چرخش (pivot) کنید
- فرض(Hypothesis) جدید بسازید
- یا اینکه باز هم به آزمایش ادامه بدید
یا اینکه همه چیز خیلی عالی بوده و همه شواهد دال بر موفقیت آمیز بودن ایده و فرضیات شما بدهند.
در انتها باز هم دقت داشته باشید که در مرکز همه آزمایش ها همیشه باید درک عمیقی از فرضیه هایی که بر پایه اونها قراره برای مشتری ارزش بیافرینید (بوم ارزش پیشنهادی) و اینکه چگونه قراره برای استارتاپ خود ارزش خلق کنید (بوم مدل کسب و کار) داشته باشید.
چگونه ایده کسبوکار خود را تست کنیم؟
بسیاری از مخترعان و کارآفرینان اعتراف نمودهاند که در جایی از دنیای کاری خود شکست را تجربه کردهاند اماRichard Christensen کارآفرین و نویسنده The Zig Zag Principle (McGraw-Hill,۲۰۱۱) میگوید اگرچه ممکن است در کسبوکار و زندگی شکست عادی به نظر رسد ولی بسیاری از ما بلد نیستیم چگونه به صورت کارآمد شکست بخوریم.
او برای آموزش کارآفرینان مثالی از ورزش اسکی برای آنها میزند. او به آنها میگوید که عمداً انحرافاتی از مسیر موفقیت داشته باشند تا از شکستهای ویرانگر که میتواند موجب نابودی مالی و شخصیشان شود جلوگیری کنند. Christensen میگوید: “هنگام اسکی کردن اگر جانمان را دوست داشته باشیم مستقیماً به سمت پایین کوه حرکت نمیکنیم.”
این رویکرد کاملاً با آنچه که بیشتر مدرسههای کسبوکار آموزش میدهند متفاوت است. Christensen میگوید: “در کسبوکار، به ما آموزش میدهند که یک تحلیل عملکردی انجام دهیم و اهداف بلندپروازنه برای خودمان قرار دهیم و مستقیم به سمتشان حرکت کنیم و بعد از آن برایمان سؤال میشود که چرا فقط یکی از ده کسبوکار کوچک به اهدافشان دست مییابند. “
سرعتتان را کم کنید و مسیرتان را تغییر دهید به جای اینکه مثل بلدیزر به سمت اهدافتان حرکت کنید فرآیندی که او زیگ زاگ کردن مینامد. این فرآیند نه تنها به موفقیت کسب و کار کمک می کند بلکه تضمین می کند در صورتی که ایده شکست بخورد شکستش کارآمد باشد. در ادامه می توانید چهار نکته در مورد زیگ زاگ کردن بخوانید.
اول به فکر سودآوری باش
Christensen به کسب وکارهای نو توصیه می کند که در وهله اول به فکر سودآوری باشند. او می گوید: “به فکر سریعترین راه سودآوری باشید، حتی اگر با اهداف کلی شما انحراف داشته باشد”. او در راه اندازی ۳۲ کسب وکار شرکت داشته که همگی با ۵ تا ۱۰ هزار دلار راه اندازی شدهاند. ۱۱ تا از آنها شکست خوردند اما ۱۳ تا به موفقیت های میلیون دلاری دست یافتند. Christensen توصیه می کند زمانی که می خواهید مقداری ازمنابعتان را در ریسک قرار دهید خواه در قالب یک کسب وکار جدید باشد و خواه یک ایده ی نو در شرکتی جاافتاده، ۶۵ درصد از منابع را صرف سود آوری کنید و ۲۵ درصد صرف منابعی مانند کارکنان و ۱۰ درصد صرف توسعه.
شکستها را کارآمد کنید.
اگر یک ایده کسب و کار در قاب زمانی مشخص که Christensen معمولا آن را ۳ ماه می داند به سودآوری دست نیافت او آن را یک ایده شکست خورده می داند اما یک شکست کارآمد. قاب زمانی هر کسب وکار متفاوت است و به میزان سرمایه گذاری در کسب و کار بستگی دارد. Christensen می گوید: “بیشتر افراد یک سال، پنج سال، ده سال صرف دوندگی برای یک ایده می کنند بدون اینکه تعریف مشخصی و ملاک ارزیابی درستی داشته باشند و بعد آن را رها می کنند و آن همه زمان و منابع را هدر می دهند. حداقل اگر همین الآن به سودآوری نرسند، آن همه پول و سال را هدر ندادهاند. “
تمرکزت را بر روی اهدافت بگذار
بعد از این که به سودآوری رسیدی (اولین زیگ)، Christensen کسب و کارش را به اولین زاگ می برد، ۶۵ درصد از منابع را صرف کارمندان، ساختارها و رویه ها، ۲۵ درصد صرف بزرگ کردن (توسعه یا فرانچایز) و ۱۰ درصد صرف سودآوری. زیگ کردن و زاگ کردن با مدل تخصیص منابع ۶۵/۲۵/۱۰ که در حیات کسب وکار بین سودآوری، منابع و بزرگ کردن میچرخد، ادامه مییابد.
آهسته کن
در حالی که Christensen اعتراف میکند شرکتهایی که از اصول زیگ زاگ پیروی میکنند مدت زمان بیشتری طول می کشد تا به اهدافشان دست یابند، می گوید با هدفگذاری شفاف بر روی میزان سرمایه، زمان و افرادی که به کسب وکار تخصیص داده می شوند کسب وکارها خواهند توانست به پایداری دست یابند. همچنین سرعت کم می تواند شگفتی های جذابی را آشکار کند. Christensen می گوید: “در این حالت شما تمامی قطعات طلای مسیر را پیدا می کنید که موجب می شود به ایده های کسب وکار بهتری از آن چه خیالش را می کردید دست یابید”
-
کتاب ایده کارآفرینیرایگان
-
کتاب مدیریت زنجیره ای تامینرایگان
-
کتاب مدیریت استراتژیک کارآفرینیرایگان
۹ روش کارآمد برای ارزیابی تست ایده کارآفرینی
با ۹ روشی که در این مطلب به شما یا هر مبتکر دیگری توصیه میکنیم ،میتوانید اعتماد به نفس خود را افزایش داده و تصمیمات درستی برای راه اندازی یک کسب و کار بگیرید. انجام هر یک از مراحل زیر بیشتر از یک ساعت وقت نمیگیرد.
۱ . با مشتریان بالقوه ایده خود صحبت کنید تا از دیدگاههایشان مطلع شوید.
یادتان باشد که ممکن است دیدگاه مشتری با دیدگاه شما فرق داشته باشد. دوستان و اعضای خانوادهتان هم میتوانند مشتریان بالقوه محسوب شوند.
۲ . به جایی که ممکن است مشتریان بالقوه محصول/خدمت شما در آنجا حضور داشته باشند رفته و یک ساعت رفتار و نحوه عملکرد آنها را نظاره کنید.
در مدت بررسی و تماشا، چیزهایی را که انتظار دیدنش را نداشتید یادداشت کنید و به این فکر کنید که این موارد چطور ممکن است ایدهی شما را تحتتاثیر قرار دهند.
۳ . در خصوص موارد مشابه ایده خودتان تحقیق کنید.
چه کسی کاری مشابه شما انجام داده است؟ با استفاده از منابع عمومی چطور میتوانید بفهمید که کار شما موثر بوده است یا نه؟ به یاد داشته باشید که شکست بدین معنی نیست که نباید این کار را انجام دهید، بلکه باید دلیل شکست را شناسایی کنید.
۴ . با کسی که به نظرتان استعداد خوبی برای نوآوری دارد ولی درگیر کارهای عملیاتی روزانهی شما نیست صحبت کنید.
از او بپرسید که چه کار میکند.
۵ . با افراد متخصص، یک شبکهی ارتباطی ایجاد کنید.
اگر بتوانید با سه نفر در مورد سوال خود صحبت کنید، این سه نفر چه کسانی خواهند بود؟ از افراد شبکهی شما، چه کسانی در شبکهی آنها هم وجود دارند؟ مردم دوست دارند در مورد حوزههای تخصصی خود صحبت کنند.
۶ . ایدهی خود را تجسم کنید.
با ایجاد یک طرح، تصور کنید که چطور میتوانید از ایدهی خود در زندگی استفاده کنید. یک استوریبورد(مثل یک کارتون) در نظر بگیرید که توضیح دهد مردم چطور محصول یا خدمت شما را کشف کرده و به آن دست مییابند و سپس از آن استفاده میکنند. تجسم گاهیاوقات به شما کمک میکند ایدهی خود را به طور ملموستر درک کنید.
۷ . یک محاسبهی سرانگشتی انجام دهید.
محاسبات پیچیده لازم نیست. فقط یک یا سه یا چهار متغیر میتواند به شما کمک کند که بفهمید چه چیزی ایدهِی شما را قابلدرک میسازد.
۸ . تمرین کنید تا یک فرضیه گستردهتر را شناسایی کنید.
شاید این عبارت دهنپرکن به نظر برسد، ولی در واقع کاری که باید انجام دهید این است که فقط از خود بپرسید “چه چیزی باید درست انجام شود تا این ایده مناسب و پایدار باشد. کدام یک از آن فرضیات شما را نگران کرده است؟ آیا میتوانید آنها را با هر یک از تکنیکهایی که در اینجا گفته شد بررسی کنید؟ .
۹ . برای انجام تمرین هریک از تکنیکهای قبل، یک ساعت وقت بگذارید.
به کارهای موثر و غیرموثری که در گذشته انجام دادهاید نگاهی بیندازید و ببینید چه فرقی بین آنها وجود دارد؟ وقتی این تفاوتها را لیست کردید، ببینید که ایدهِی فعلی را چطور میتوان با آنها مقایسه کرد.
این نوع فعالیتهای ساده، میتوانند بینش عمیقتری نسبت به ایده ها و فرصتها به شما بدهند و به شما کمک کنند ایدههای جالبتری و کاربردی تری را تدوین نمایید و مطمئن شوید که یک ایده را میتوان از دفتریادداشت روانهی بازار کرد.
سفر شما به سمت ایجاد یک تجارت پایدار مانند بیشتر فرایندها نخواهد بود، فقط به این دلیل که هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد.
تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که ایده خود را تطبیق دهید و ببینید چه عواملی بر توسعه آن مؤثر است. اگر در ابتدا در تبدیل ایده به کسب و کار موفق نشدید، سعی کنید دوباره این کار را انجام دهید.
به گفته کارشناس فروش و توسعه شخصی برایان تریسی، “یک فرد به طور متوسط در سال چهار ایده تولید میکند که اگر آنها را عملی کند، به یک میلیونر تبدیل خواهد شد.”
برای بسیاری از کارآفرینان این پرسش پیش آمده است که دقیقا چگونه میتوان ایده موجود بر روی کاغذ را به یک شرکت کامل و پایدار تبدیل کرد؟
بسیاری از شرکتهای موفق مسیر منحصر به فردی را برای تبدیل ایده به کسب و کار طی میکنند که در این بخش به آموزش این مسیر خواهیم پرداخت.
با این حال، برخی از اقدامات اساسی وجود دارند که هر کارآفرین جدید میتواند برای تحقق ایده خود و تبدیل ایده به کسب و کار انجام دهد. پس این ۸ مرحله کلیدی را انجام دهید تا ایده خود را به یک تجارت عملی تبدیل کنید.
- ایده شما چه مشکلی از کسب و کار را حل میکند.
هنگامی که یک شرکت وارد حوزه عملکرد اصلی خود میشود، در این زمان متوجه خواهید شد که شرکت چه مشکلی را حل خواهد کرد.
در گامهای اول تبدیل ایده به کسب و کار، ممکن است از ایده خود خشمگین شده و صرفا روی راه حل ارائه شده متمرکز شوید.
بسیاری از مشاغل ادعا میکنند راه حل مشکلات را دارند، اما واقعاً کدام مشکل خاصی را حذف میکنند؟
به عنوان مثال آمازون، چگونگی انجام تجارت الکترونیکی را در یک زمان ناخوشایند حل کرد. امروزه، این کسب و کار نسبت به سایر رقیبان خود، مشتریان و فروش بیشتری دارد.
تمام شرکتها، محصولات یا خدمات موفق با از بین بردن یک مشکل، زندگی مشتریان خود را بهبود میبخشند.
- بازار خود را پیدا کنید.
تصور کنید که کاربر ایده آل شما در تبدیل ایده به کسب و کار کیست؟ این اولین قدم برای فهمیدن مکان ایده شما در دریای مصرف کنندگان است.
همه مصرف کنندگان عادات متفاوتی دارند و باید برآورده شوند، اما با مشکل یکسانی روبرو هستند. در رابطه با ایده خود و تبدیل ایده به کسب و کار بدانید که راه حل شما در بازار و زندگی مردم چه نقشی دارد.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که استارتاپها در تبدیل ایده به کسب و کار انجام میدهند، عدم درک افراد و شناسایی نوع محصولات یا خدمات است.
اگر معلوم شد که ایده شما به مخاطبانتان “فروخته نمیشود”، بازار را سرزنش نکنید. در عوض، دریابید که آنها به دنبال چه چیزی هستند یا میخواهند چه چیز متفاوتی را تجربه کنند و مطابق خواستههای آنها محصول یا خدمتی را تولید کنید.
کسب و کار شما یک راه حل دارد اما لازم است که آن را در مقابل افراد مناسب و به صورت مناسب عرضه کنید.
- پشتیبان خود را پیدا کنید.
“آیا تاکنون متوجه شدهاید که چند مورد از کسب و کار موفق فقط توسط یک نفر تأسیس شده است؟”
این سؤال توسط پل گراهام، بنیانگذار استارت آپ Y Combinator مطرح شد، هنگامی که او از اشتباهات خود درس نگرفت و در نهایت این اشتباهات منجر به عدم موفقیت وی شد.
داشتن شرکای تجاری دارای مزایای مختلفی است، به خصوص وقتی که برای اولین بار وارد دنیای کسب و کار میشوید. آنها میتوانند به عنوان پشتیبان و یک هیئت مدیره برای ایدههای شما عمل کنند و به دیگران شواهدی ارائه دهند مبنی بر این که شما واقعاً ایده خوبی دارید.
گذشته از ایجاد تیم، داشتن روابط با دیگر کارآفرینان دانش ارزشمندی را به شما منتقل میکند. کارآفرینان فصلی را پیدا کنید و مکالمات را با آنها آغاز کنید.
مردم دوست دارند درباره خودشان صحبت کنند، بنابراین آنها خوشحال خواهند شد که تجربیات خود را با شنوندگان خود به اشتراک بگذارند.
- یک مدل مالی بسازید و مرحله اول را برنامه ریزی کنید.
اگر تحقیقات بازار خود را انجام دادید، اکنون باید بفهمید که آیا ایدهتان از نظر اقتصادی قابل دوام است یا خیر. یک مدل مالی “از پایین به بالا” ایجاد کنید که بر نحوه تولید و فروش محصول یا خدمات شما به یک کاربر خاص متمرکز شود.
انجام این کار باعث میشود بینش بیشتری در مورد نحوه عملکرد شغل شما فراهم شود. سپس، برای تأیید پیش بینیهای خود، یک مدل مالی دیگر ایجاد کنید که “از بالا به پایین” است و اندازه بازار شما را بررسی میکند و اهداف شما برای دستیابی به سود را نشان میدهد
۱۰ سوال هنگام تست ایده کارآفرینی یک ایده تجاری
- چه سود و منفعت و کاربردی برای کاربران دارد؟
- جایگزین چیزی می شود؟
- چطور می خوای ایده رو به بقیه نشون بدی؟
- به چه افرادی در تیم نیاز داریم؟
- چه منابعی مورد نیازه؟
- چرخه خرید چگونه خواهد بود؟ مثلا فروش یک وسیله به بیمارستان ممکن است ماه ها طول بکشد اما فروش یک برنامه موبایل خیلی سریع تر می باشد.
- پیش بینی فروش معقول چقدر است؟
- این ایده تا چه حد قدرت رشد دارد؟
- آیا توانایی های لازم رو داریم؟
- آیا علاقه دارم ۲ سال آینده خودم رو به این ایده اختصاص بدم؟
۱- مشخصات مشتری من چیست ؟
شاید محصول یا ایده شما یک راه حل عالی برای شما باشد. اما آیا میتونید مشخصات خودتون را به عنوان مشتری محصولتان بشناسید؟ “از خودتون بپرسید بزرگترین درد مشتریتان چیست. تا با ایده تان آنرا درمان کنید.” این جمله معروف آلکساندر اوسوالدر است نویسنده کتاب _نسل بیزینس مدل. کارآفرین آریزونایی بنام دیوید دوج برای شروع کسب و کار خود تحقیقات گسترده ای بر روی مشتری های احتمالی ایده اش کرد , در آخر به نتیجه رسید و شرکت خود را با نام Sure Prep Learning بنا کرد تا به والدین نگران و رقابتگر کمک کند.
او امروزه کسب و کار خود را گسترش داده و دارای بیش از ۸۰۰ آموزگار در ایالات آمریکا است.
۲- چه چیزی را دارم جایگزین می کنم؟
“ایده شما هرچه می خواهد باشد, اون بیرون مردم یه چیز دیگه ای جایگزینش می خرند.” این سخن جیم پولکرانو , مدیر ارشد IMD است یکی از برگزیده ترین مدارس کسب و کار سوییس. از خودتان بپرسید محصول شما چه مزیتی دارد که مشتری حاضر است آنرا جایگزین خرید همیشگی اش بکند؟ البته لازم به ذکر است الزاما این مزیت نباید به محصولتان محدود شود, شما باید ببینید چه رقیب های دیگری دارید برای مثال اگر مشتری تان پول خود را برای خرید محصول شما نپردازد به جایش چه چیز دیگری برایش آنقدر مهم است که پولش را بدهد و آنرا بخرد , و آن هم رقیب شما خواهد بود.
۳- این محصول را چگونه به دیگران ثابت خواهم کرد؟
محصولتان را در حد امکان ملموس کنید! حالا این کار را با درست کردن عکس , انیمیشن یا حتی نمونه اولیه آن. با پیداکردن این نکته که چطور میتوانید محصولتان را به دیگران معرفی کنید خواهید فهمید محصولتان چقدر پایه و اساس استوار دارد. زیرا قابلیت نشان دادن محصولتان به دیگران مورد انتقاد زیادی قرار خواهد گرفت و این نیز کمکی به شما خواهد بود تا قبل از تولید انبود اشکالات کارتان را بررسی و رفع کنید.
۴- چه کسی را برای تیم کاریم لازم دارم؟
در همان پله های نخستین شما خواهید فهمید نظرات چه کسی برایتان سازنده تر است و بعد از آن خواهید فهمید فکر چه کسانی را برای همفکری لازم دارید حالا چه در رابطه با محصولتان باشد, بازاریابی محصولتان یا حتی روابط عمومی کسب و کارتان.شما باید راهی پیدا کنید تا میزان علاقه افراد حاضر را به ایده تان بفهمید تا بتوانید افراد بهتری را به عنوان شریک کاری یا کارمند انتخاب کنید.
۵- چه منابعی نیاز خواهم داشت؟
دقیقا ایده تان را چطور عملی خواهید کرد؟ جواب این سوال مستلزم دانستن این نکته است که به چه منابعی نیاز خواهید داشت , از کارگاه گرفته تا کامپیوتر و لوارم اداری و کاغد و دفتر. راهکار حل این مساله این است که قبل از صرف وقت و پول زیاد بر روی تست و تولید محصولتان لیستی از دارایی های کلیدیتان تهیه کنید و بررسی کنید هرکدام را کجا و چگونه می خواهید تخصیص دهید.
۶- طول مدت چرخه خریدم چقدر خواهد بود؟
شما می خواهید بدانید مدت زمان چرخه خریدتان چقدر است تا بتوانید نیاز مالی پیش رویتان را تخمین بزنید. با چرخه خرید بلندتر شما پول بیشتری نیاز خواهید داشت و البته سودی که قرار است به دستتان برسد زمان زیادی طول خواهد کشید. به عنوان مثال اگر می خواهید تجهیزات بیمارستانی بفروشید شاید چرخه خرید و معامله ۱۸ ماه طول بکشد. اما اگر بازی موبایل (اُپ) میخواهید بفروشید چرخه خریدتان خیلی کوتاه خواهد بود.
۷- پیش بینی معقول فروشتان چیست؟
شما می خواهید عملکرد واقعی فروشتان را آنالیز کنید تا به پیش بینی محکمی از فروشتان ارایه دهید. برای مثال شما میخواهید یک رستوران در مرکز شهر دایر کنید دیدگاه غلط این است که فقط به سودی فکر کنید که از این رستوران عایدتان می شود اما در اصل مسایل مهمتری همچون مقدار فضا , نوع رستوران , مالیات , مجوز و … که باید به عنوان داده های اصلیتان بر پیش بینی فروشتان تاثیر بگذارند.
۸- ایده من تا چه حد قابل توسعه است ؟
می خواهید کسب و کارتان چقدر بزرگ باشد, آیا میتوانید از ایده تان همچین توقعی داشته باشید؟ برای مثال اگر شما نویسنده هستید , برنامه نویس هستید یا هنرمند هستید که محصولتان را با دستان خودتان خلق می کنید باید این نکته را حتما در نظر بگیرید که بیزینس شما نمی تواند به اندازه بیزینسی که محصولش تولید انبوه می شود رشد کرد. آیا شما وقتتان را می فروشید, چیزی که مقدارش بی نهایت است یا دارید محصولی میفروشید که میتوانید میلیون ها عدد از آن بفروشید؟ هشیار باشید , زمان هرچقدر هم که زیاد باشد مردم توجهی به آن نمی کنند.
۹- آیا من مهارت های لازم را دارم؟
داشتن یک ایده و عملی کردن آن دو مقوله جدا هستند. اگر ایده ای دارید که به مهارت و تخصص بالایی نیاز دارد آیا میتوانید فردی را پیدا کنید که این شکاف را در مراحل نخستین ایده تان پر کند؟
۱۰- آیا خود من میتوانم این کار را برای دو سال بعد هم انجام بدهم؟
داشتن یک ایده عالی خیلی هیجان انگیز است. اما آیا حاضرید زندگیتان را حداقل برای دو سال وفق این ایده کنید؟ آیا پشتیبانی دارید از طرف خانواده , دوستان , مربیان؟ آیا حاضرید برای ایده تان از جان مایه بگذارید؟
تفکر خلاق و راه حل های جدید تست ایده کارآفرینی
یکی از مهم ترین وجوه تمایز انسان، از دیگر موجودات قدرت تفکر و خلاقیت اوست. قدرت دستکاری در ذهن و پدیدههاست، قدرت کشف و تولید ابزار و اندیشههای جدید است، که همه اینها به نوعی خلاقیت است. همه انسانها کم و بیش خلاقند و این توانایی به درجات متفاوت در همه ما وجود دارد، مهم آن است که بتوانیم آن را شکوفا کنیم، توسعه دهیم و به خدمت بگیریم.
تفکر خلاق می تواند بهترین سلاح مبارزه با مشکل نیز قلمداد شود. انسانهای خلاق، نگرش منفی به مشکلات را تسلیم شدن قبل از جنگ می پندارند، زیرا معتقدند مشکل نه تنها مزاحمت نیست بلکه مبارزهای برای کشف راه حل است. تفکر خلاق می تواند به ما بیاموزاند که حتی وقتی با حادثهای ناگوار برخورد کردیم، چگونه احساس بد و منفی خود را به احساس خوب و مثبت تبدیل کنیم.
تعریف تفکر خلاق
تفکر خلاق مهارتی است که شخص از تلفیق مهارت های حل مسائل و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخوردار میشود و قدرت کشف و انتخاب راه حلهای جدید را پیدا میکند.
انواع تفکر خلاق عبارتند از: ۱-تفکر همگرا ۲- تفکر واگرا
تفکر خلاق با تفکر واگرا رابطهای مستقیم دارد. افراد با تفکر واگرا سعی میکنند پدیدهها و امور افکار را آن چنان که هستند به راحتی نپذیرند، بلکه نگاه متفاوتتری داشته باشند و از قالبهای فکری همسان دور شوند، به عبارتی پدیدهها را با چشم و منظر دیگری نگاه کنند. امّا در تفکر همگرا، فکرهای جدید و نو کمتر راه پیدا می کند و افراد امور و پدیدهها را آن چنان که هستند میبینند و میپذیرند.
در ادامه، انواع تفکر خلاق، تفکر واگرا و تفکر همگرا که از مسائل مطرح در خلاقیت هستند، شرح داده میشوند. تفکر همگرا همان تفکر منطقی است که امور، مربوط به هم در نظر گرفته میشود و امور نا مربوط کنار گذاشته میشوند. در تفکر همگرا، امکان اشتباه نیست و فرد سعی دارد از اشتباه پرهیز کند. در حالی که تفکر واگرا از عرف و عادات دور میشود و بین امور نامربوط ارتباط برقرار میشود. در تفکر واگرا و خلاق، به فرد فرصت اشتباه داده میشود. برای افرادی که به شکل واگرا تفکر میکنند، به چندین جواب میرسند که این نوع تفکر برای خلاقیت مناسبتر خواهد بود اما متاسفانه در مدارس و سیستمهای آموزشی ما سیستم تفکر همگرا بیشتر موردتوجه قرار گرفته است.
تفکر همگرا در اصطلاح زمانی به کار می رود که ما برای حل یک مسأله یا مشکل یک راه حل از پیش تعیین شده ارائه می کنیم. درواقع تفکر همگرا همان تفکر منطقی است. نمونه هایی از تفکر همگرا عبارتند از:
پاسخ به سؤال های تستی.
پاسخ به سؤال های حفظی.
به یاد آوردن نام ها، اسامی، اعداد، تصاویر، صداها، …
رو نویسی از یک تکلیف.
پیداکردن جواب های نزدیک به موضوع اصلی.
پیدا کردن راه حل های به هم مرتبط و نزدیک به هم.
پیدا کردن یک یا دو راه حل خاص برای هر مسأله.
نگاه خطی، سیاه و سفید و همه یا هیچ به مسایل زندگی.
مراحل:
۱- آمادگی: در مرحله اول افراد به امور پدیدههای مختلف زندگی دقت و توجّه بیشتری پیدا میکنند، به حدی که گاهی پدیدههای زندگی مدّتهای طولانی ذهن شخص را به خود مشغول میکند.
۲- مطالعه: در مرحله مطالعه فرد با بررسی و مطالعه بیشتر روابط بین پدیدهها را بهتر درک می کند.
۳- تغییر: در مرحله سوم شخص به نوع روابط بین پدیدهها که ذهن او را به خود مشغول کردهاند پی میبرد و با طرح سوالهای مختلف در ذهن به نقد و بررسی آن میپردازد.
۴- پختگی: در این مرحله شخص با گذار از مراحل قبلی به درک و شناخت عمیقتری از روابط بین پدیدهها میرسد و گویی پدیدهها، جزئی از وجودش شده است.
۵- اشراق: در مرحله اشراق شخص به پاسخهای ناگهانی دست پیدا میکند، معمولاً با کلماتی نظیر «هان» و «یافتم» متجلّی میشود.
۶- وارسی: در این مرحله فرد به بررسی بهترین ایدهای که در مراحل قبلی به آن رسیده است میپردازد و درستی آن را مشخص می کند.
۷- اجرا: در این مرحله فرد افکار یا ایدههایی که مورد تأیید واقع شدهاند را به مرحلهی اجرا در میآورد.
ویژگی های دارندگان تفکر خلاق
مدرسی با تاکید بر این نکته که در وجود هر انسانی حداقل یکی از انواع خلاقیت موجود است و هیچ انسانی بدون خلاقیت وجود ندارد به بیان رفتارهایی که ما را به سوی خلاقیت سوق میدهند .
– افراد خلاق، راه هایی را جست و جو میکنند که از طریق آن بتوانند فکر خود را به سوی ایدههای نو و تازه هدایت کنند.
– به همه جوانب یک موضوع و مسأله توجه دارند.
– در حل یک مسأله تمرکز حواس بیشتری را از خود نشان میدهند.
– به راه حلهایی میاندیشند که ممکن است از دید دیگران اهمیت چندانی نداشته باشد.
– از ربط ایدهها و تجربیات مختلف، نتایج جدیدی را میگیرند.
– افکار و عقاید خود را به راحتی مطرح و از مواجهه با عقاید مختلف استقبال میکنند.
– برای حل مسایل و مشکلات، راه های مختلف را بررسی و تا رسیدن به نتیجهی دلخواه تلاش کنند.
– خود را محدود به آرای دیگران نمیکنند.
– همواره کنجکاو و در جست و جوی اطلاعات جدید و نو هستند.
– از قدرت تصویرسازی ذهنی بالایی برخوردارند، تا حدی که به تفکرات خود، عینیت میبخشند.
– مثبتنگر و پرانرژی هستند.
– معمولاً برای هر سوالی آمادگی ارائه پاسخهای مختلف را دارند.
– سئوال و جوابهای غیرعادی و عجیب و غریب در آنها بیشتر دیده میشود.
راهکارهای گسترش تفکر خلاق
– اطلاعات و تجارب خود را در موقعیت های مختلف گسترش دهیم.
– از دیگران و کودکان سوالهایی را بپرسیم که پاسخ های متعدد داشته باشد.
– اگر سئوال های غیرمعمولی از سوی دیگران مطرح میشود، سعی کنیم تا با همکاری خودشان پاسخهای جدید و نو را کشف کنیم.
– رفتارها و الگوهای افراد خلاق را سرمشق زندگی قرار دهیم.
– از فنون ویژه تفکر خلاق مانند «بارش فکری» به خوبی استفاده کنیم. (حمله ذهنی به یک موضوع را بارش فکری می گویند).
– تصورات ذهنی خود و دیگران را تقویت کنیم، زیرا تصویرسازی کمک میکند تا اطلاعات در حافظه بلندمدت بیشتر ذخیره شوند، برای مثال اگر فرزندمان داستانی از دایناسورها را میخواند، از او بخواهیم تصور کند که میان جنگل قرار دارد، به صدای آنان گوش دهد، بزرگی جثهاش را درنظر بگیرد، صدای پای آنان را بشنود و…
– در نوشتن داستان یا کشیدن نقاشی و… به جای استفاده از نمونه از طرحهای خلاّق ذهن خود استفاده کنیم.
-هر چه را که میخوانیم، میبینیم و میشنویم، مهمترین نکات آن را یادداشت کنیم.
– هر فکر جدیدی که به ذهن ما میرسد، بنویسیم.
– بازیهای فکری، ساخت اشیا با گِل، مجسمهسازی، نقاشی و داستاننویسی موجب شکوفایی ذهن و خلاقیت میشوند.
– اجازه دهیم هر سئوالی را از ما بپرسند و سئوالات آنان را جدی بگیریم.
– طرح سئوالهای باز و تکمیل جملات و داستانهای ناتمام در رشد تفکر خلاق مؤثر است.
– به عقاید دیگران احترام بگذاریم و اجازه دهیم که تا حدّ ممکن کارهایشان را با ذوق و سلیقه خود انجام دهند.
– ابتکار و تخیل را باور داشته باشیم تا زمینه بروز فعالیت های خلاق در جامعه فراهم شود.
– سعی کنیم پاسخهای ما در مقابل سئوالات دیگران به گونهای باشد که او را به سئوالهای جدیدتری هدایت کنیم.
– فرصت ابتکار و نوآوری را در خانواده و مدرسه و محل کار به دیگران بدهیم.
– از موقعیتهایی مانند مسافرت، بازدید از موزهها و رفتن به مکانهای تفریحی و فرهنگی برای آموزش تفکر خلاق استفاده کنیم.
– احساس امنیت، شادی و آرامش از عوامل شکوفایی تفکر خلاق است، آن عوامل را از خود و دیگران دریغ نکنیم.
– هوش، استعداد، مهارت و تلاش جدی، بخشی از عوامل رشد خلاقیت به شمار میرود، امّا ضروری است به ایجاد انگیزه نیز توجه ویژهای داشته باشیم.
– توانایی دیگران حتی کودکان را بپذیریم و باور داشته باشیم که هر فرد موجودی منحصر به فرد است و مثل و مانندی ندارد.
– وقتی کار و فکر جدید و خلاقانهای را از دیگران مشاهده کردیم، با تشویق، خوشحالی و شادی خود را ابراز کنیم.
یکی از ابزارهای عملیاتی برای خلق خلاقیت استفاده از روش PAGES است. هر یک از حروف این عبارت ابتدای کلمهای هستند که در ادامه شرح داده میشوند:
P: Parts هر مسئلهای از یک سری عناصر تشکیل شده است که باید هر یک از آنها به طور واضح بیان کنیم تا ابعاد مسئله روشن شود.
A: Actions فهرستی از کارهایی که میتوان راجع به هر بخش انجام داد، تهیه کنید.
G: Goals اهدافی که در روند حل مسئله قرار است برآورده شوند به روشنی بیان کنید.
E: Events فهرستی از پیشآمدهایی که ممکن است اتفاق بیفتند را تهیه کنید و برای مواجهه با آنها آماده باشید.
S: Self-concepts در هر بخش از ابعاد مسئله، نقش و موقعیت خود را مشخص کنید تا بدانید که چه کارهایی میتوانید انجام دهید.
اعتبار سنجی ایده چیست؟
اعتبار سنجی ایده فرایندی است که قبل از تعیین نام تجاری، شعار، راه اندازی سایت و ارائه محصول یا سرویس باید انجام شود تا ایده شما را آزمایش و تائید اعتبار کند. این فرایند تقریباً مشابه تحقیق و توسعه شرکتهای بزرگ است که برای آزمایش محصولات خود قبل از ارائه به عموم مردم استفاده میکنند.
در کل هدف از اعتبار سنجی ایده این است که محصول یا خدمات خود را قبل از ساخت و انتشار نهایی در معرض دید مخاطبین هدف قرار دهید تا نشان دهید ایده شما در دنیای واقعی عملی هست یا خیر (تقاضای واقعی برای ایده شما وجود دارد یا خیر، آیا ایده شما میتواند یک مشکل واقعی را حل کند و اهداف از پیش تعیین شده را برآورده کند؟)؛ و هر چیزی از مصاحبههای گردآوری اطلاعات گرفته تا صفحات ورود ویژه اینترنت را شامل میشود.
چرا ایدهها باید اعتبار سنجی شوند؟
ایدههای جدید دارای عناصر غیر قابل پیش بینی هستند و اگر برخی از آنها به اشتباه بروند، میتوانند برنامههای شما را در یک زمان نابود کنند. اعتبار سنجی میزان خطر را کاهش میدهد، ایجاد ارزش در بازار را برای محصول شما سرعت میدهد، هزینههایتان را به حداقل میرساند؛ و در پول و وقت شما صرفه جویی میکند.
یک ایده باید حتماً قبل از اینکه مقدار قابل توجهی از زمان و منابع خود را برایش سرمایه گذاری کنید ارزیابی شود؛ تا از ساخت و راه اندازی محصول یا خدمتی که هیچکس به آن نیاز ندارد و یا مایل به پرداخت هزینه برای آن نیست جلوگیری شود.
در مواردی تست ایده کارآفرینی میتواند معتبر باشد که:
- درست زمان بندی شده باشد.
- ثابت کنید که میتوانید به اندازه کافی محصول خود را بفروشید و راه حل ارائه دهید.
اگر کسی حاضر نباشد برای پیشنهاد شما هزینه بپردازد به این معناست که ایده شما خوب نیست یا اینکه به خوبی برایش برنامه ریزی نکردهاید.
چه عواملی به موفقیت تست ایده کارآفرینی شما کمک میکند؟
اعتبار سنجی یک فرآیند پیوسته برای بهبود ایده شماست و با اولین فرضیه متوقف نمیشود. حتی اگر یک مشکل واقعی داشتید و یک راه حل معتبر برای آن وجود داشته باشد؛ با این حال جنبههای دیگری نیز وجود دارد که ممکن است لازم شود ایده خود را اعتباربخشی کنید تا بتوانید آن را توسعه دهید:
- سازگاری: آیا ایده شما با نیازهای بالقوه متقاضیان سازگار است؟
- مزیت نسبی: آیا ایده شما محصولی بهتر ارائه میدهد؟
- پیچیدگی: آیا درک ایده شما آسان است یا نیاز به دانش و مهارتهای جدید دارد؟
- قابل آزمودن: آیا میتوان محصول شما را قبل از خرید آزمایش کرد؟
- قابل مشاهده بودن: آیا مزایای محصول شما برای دیگران قابل مشاهده است؟
چطور تست ایده کارآفرینی خود را اعتبار سنجی کنیم؟
روشهای مختلفی برای ارزیابی یک ایده وجود دارد؛ و بهترین راه برای انجام اعتبار سنجی ایده بستگی به ماهیت آن ایده دارد. اگر شک و تردید زیادی نسبت به یک ایده وجود نداشته باشد؛ شاید اصلاً نیازی به اعتبار سنجی نباشد.
با این حال هر ایده کسب و کار جدیدی با ریسک و خطر همراه است از این رو اعتبار سنجی ایده بسیار توصیه میشود.
اعتبار سنجی در نهایت فرضیات را آزمایش میکند. این مهم است که ابتدا فرضیات پرخطر را آزمایش کنید و وقت خود را صرف چیزهایی که پتانسیل ندارند نکنید.
۷ گام اعتبار سنجی تست ایده کارآفرینی در دنیای واقعی
اعتبار سنجی کار نسبتاً ساده و آسانی است اما با این حال نیاز به تلاش از جانب شما دارد.
۷ گام برای اعتبار سنجی ایده وجود دارد که در ادامه به معرفی هرکدام از این این ۷ گام میپردازیم:
گام اول تست ایده کارآفرینی : طوفان فکری درونی
شما باید تعدادی ایده اولیه برای ارائه به مشتریان بالقوه خود داشته باشید. ممکن است که شما ۱۰۰۰ تا ایده درباره کاری که میخواهید انجام دهید داشته باشید اما در نهایت تنها نیاز دارید که ۴ الی ۵ تا از این ایدهها را در یک زمان ارائه دهید. ارائه بیش از ۵ ایده میتواند بیش از حد گیج کننده باشد؛ علاوه بر این مطمئناً شما نمیخواهید که بیش از اندازه وقت مشتریان خود را بگیرید. در کل هدف از این مرحله این است که شما بهترین راه حل یا ایدههای خود را ارائه دهید.
گام دوم تست ایده کارآفرینی : از خانواده و دوستان خود سؤال نپرسید
تست ایده کارآفرینی : در این مرحله نباید کار خاصی انجام دهید. اگر قرار نیست کاری انجام دهیم پس هدف از این مرحله چیست؟
همه ما میخواهیم نسبت به کاری که انجام میدهیم احساس خوبی داشته باشیم؛ از این رو اغلب درباره ایدههایمان از عزیزانمان سؤال میپرسیم و نظر میخواهیم زیرا از نظرات آنها احساس خوبی میگیریم.
البته منظور از سوال نکردن از خانواده و دوستان این نیست که خانواده یا دوستان شما دروغگو هستند. ولی آنها نسبت به شما علاقه و تعصب دارند و در اغلب موارد جزء مشتریهای احتمالی شما نیستند.
همچنین ممکن است احساس کنند مجبور هستند که نسبت به ایده شما بازخورد بدهند. یا اینکه نکتهای بیاورند که هیچ اعتقادی به آن ندارند و شما بر این اساس تصور کنید آنها بدون تعصب نظر دادهاند. از این رو نظر خواستن از دوستان و خانواده میتواند کمی گول زننده باشد و شما را به اشتباه بیندازد.
گام سوم تست ایده کارآفرینی : از یک کارآفرین کمک بخواهید
همانطور که در قسمت قبل گفتیم اکثر مردم از خانواده و دوستان خود درباره ایده کسب و کارشان نظر میخواهند؛ که این کار اشتباهی است؛ زیرا آنها به حد کافی آگاهی و اطلاعات ندارند و یا اینکه ممکن است صادقانه پاسخ ندهند؛ بنابراین بهتر است که برای مشاوره به سراغ یک کارآفرین که تجربه راه اندازی کسب و کار را دارند بروید.
کارآفرینان معمولاً شبکه ارتباطی خوبی دارند؛ حتی اگر جواب سؤالهای شما را هم ندانند کسی را میشناسند که بتواند به شما کمک کند. از آنجایی که اکثر کارآفرینان تجربه راه اندازی کسب و کار را دارند منبع خوبی برای تائید اعتبار ایدهها هستند.
گام چهارم تست ایده کارآفرینی : چگونگی رسیدن به مشتری را تعیین کنید
قبل از اینکه ایده کسب و کار شما تائید شود باید سعی کنید چگونگی به دست آوردن مشتریهای خود را تعیین کنید. آیا از طریق تبلیغات در شبکههای اجتماعی این کار را انجام میدهید یا از طریق بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو؟ چگونه از طریق بازاریابی با مخاطبان خود ارتباط برقرار میکنید؟ اگر روش اصلی بازاریابی شما کار نکند طرحهای پشتیبان بازاریابی شما چیست؟
وقتیکه صحبت از تائید اعتبار ایده میشود؛ شما باید همه چیز را بر اساس فرضیات بنویسید. با این حال قبل از اینکه کسب و کار خود را راه اندازی کنید باید یک برنامه قوی داشته باشید. اگر شما نمیدانید که باید از کجا بازاریابی خود را شروع کنید؛ ممکن است محصول خوبی برای فروش نداشته باشید.
گام پنجم تست ایده کارآفرینی : مصاحبه کنندگان خود را انتخاب کنید
در مورد مشتریان ایده آل خود فکر کنید؛ و یک لیستی از ۱۵ مشتری احتمالی خود تهیه و یک مصاحبه ۱۰ دقیقهای به صورت حضوری یا ویدیویی با آنها برگزار کنید (در مصاحبه تلفنی تشخیص تردید یا هیجان فرد مقابل دشوار است بنابراین بهتر است که مصاحبه یا به صورت حضوری و یا ویدیویی باشد).
گام ششم تست ایده کارآفرینی : مصاحبه غیر رسمی خود را انجام دهید
اولین کار تست ایده کارآفرینی که در مصاحبه باید انجام دهید این است که از مصاحبه شوندگان به خاطر وقتیکه در اختیار شما قرار دادهاند تشکر کنید. (چیزی که مشتریان واقعاً از شما توقع دارند.)
دوم کار تست ایده کارآفرینی اینکه به طور واضح به آنها توضیح دهید که قرار نیست در حال حاضر چیزی به آنها بفروشید؛ و محصولی که درباره آن حرف میزنید حتی در دسترس هم نیست. همچنین باید به آنها نشان دهید که نظرشان چقدر برایتان با ارزش است و بر روی کسب و کار شما تأثیرگذار است. (همه افراد دوست دارند که بدانند نظرشان مهم است.)
سوم کار تست ایده کارآفرینی ، قبل از پرسیدن نظرشان باید ماهیت کسب و کارتان را برایشان به طور کوتاه و مختصر شرح دهید و بگویید که چه کاری انجام میدهید. سعی کنید از اصطلاحات تخصصی که متوجه نمیشوند نیز استفاده نکنید.
چهارم کار تست ایده کارآفرینی ، ۴ الی ۵ ایده خود را به آنها ارائه دهید سپس نظر هر یک را در مورد هرکدام از ایدهها بپرسید. از آنها بپرسید که به هر ایده چه حسی دارند و چه فکری درباره آن میکنند. سپس سعی کنید زبان بدن و سرعت پاسخ دادنشان را زیر نظر بگیرید و واکنشهایشان نسبت به تمام ایدهها را با یکدیگر مقایسه کنید تا متوجه شوید کدام ایده جذابتر و کدام ایده نامطلوب است.
گام هفتم تست ایده کارآفرینی : بررسی و تصمیمگیری
آخرین مرحله این است که همه بازخوردها و نظرات را بررسی کنید و تصمیم بگیرید که چه کاری برای مشتریان شما مناسبتر است. هنگامیکه میخواهید بر اساس بازخوردهای دریافتی تصمیم بگیرید این را به یاد داشته باشید که اصل قضیه مشتری است نه شما، زیرا تنها دلیل وجود شما مشتریان هستند. گاهی حتی ممکن است بر اساس آموختههایتان چیزی را برای کسب و کارتان مناسبتر بدایند ولی به خاطر مشتریان مجبور شوید آن را کنار بگذارید.
ایدهپردازی چه زمانی اهمیت پیدا میکند؟
اینکه شما ذهن خلاق در ایدهپردازی داشته باشید، امیدوارکننده است. اما تنها یک ذهن ایدهپرداز ملاک موفقیت محسوب نمیشود.هر انسان ایدهپرداز باید قبل از اینکه ایدههای خود را به عمل تبدیل سازد.به این نکته توجه کرده باشد:
آیا تبدیل تست ایده کارآفرینی به عمل برای انسان همراه با موفقیت است یا خیر؟
درحقیقت اگر شما قادر باشید ایدههایی که در ذهن خود تراوش میکنید را به حقیقت تبدیل کرده. و به آن جامه عمل بپوشانید. رو بهسوی موفقیت خواهید داشت.البته برای این مهم به ابزار کافی نیاز دارید. بسیاری از مواقع عدم سرمایه کافی ایده افراد را خنثی نگه میدارد.
ایدههای شما ممکن است نوعی خیالپردازی باشد ویا در نگاه شما ایدههای جالبی باشد. درحقیقت فاقد اعتبار و ملاکی برای موفقیت نباشند. ایدههای شما باید آزمایش شوند. البته این باز هم ملاک قطعی برای موفقیت نیست. چرا که شرایط مختلف در به موفقیت رسیدن هر ایده تاثیرگذار است.
ایدهها ممکن است سالهای زیادی در ذهن شما باشند. ممکن است آنها را فراموش کنید.گاهی یک جرقه کافی است که فرصت برای به حقیقت پیوستن آنها محیا شود.در ایدهپردازی گاهی لازم است تا نیمه خالی لیوان را بنگرید.خوشبینی بیش از حد در ایدهپردازی شاید عواقب جبران ناپذیری را برای شما در پی داشته باشد.اندکی بدبینی در ایدهپردازی لازم است.
این به این معنی نیست که ایده شما مشکل دارد.گاهی ذهن شما بهترین ایده را ارائه کرده است. اما شرایط در عدم شکلگیری تاثیرگذار است.در آخر این مطلب به این نکته نیز اشاره داشته باشیم. و در خلق ایده به واقعیت همیشه این سوال را از خود بپرسید که:
هر انسانی مطابق با شرایط ذهنی که دارد، از یک قدرت ایدهپردازی ذهنی برخوردار است. عدهای از افراد هیچ توجهی به ایدههای ذهنی خود نداشته. و گروهی دیگر از ایدههای ذهنی خود در جهت موفقیت استفاده میکنند.حال سؤال این است که آیا هر ایدهای به ذهن انسان خطور کرد، ملاکی برای موفقیت او حساب میشود؟مسلماً جواب منفی است!!!!
به این دلیل که ایدههای تراوش شده در ذهن انسان باید آزمایششده و پس از راستی آزمایی به حقیقت بپیوندد.یکی از اصلیترین روشهای آزمودن ایدههای ذهنی، داشتن دانش کافی از تراوش ذهنی شماست.شما اگر علم لازم بر ایده تراوش شده خود را بهدست آورید، برای عملی ساختن آن عمده راه را پیمودهاید.برای موفقیت در ایدهپردازی، با یک تناقض جدی همراه خواهید بود.دو عامل در موفقیت شما تاثیر مستقیم دارند که در ادامه به هرکدام اشارهای خواهیم کرد.
اولین قدم در راستیآزمایی تست ایده کارآفرینی ذهنی
الف) اولین نکته اساسی که باید بانهایت دقت به آن توجه داشته باشید این است که: ایدهها و تراوشات ذهنی خود را برای کسی بازگو نکنید. چراکه برای شما سودی ندارد.ب) نکته دوم که برای رسیدن به موفقیت در این زمینه لازم است لحاظ کنید این است که: از مشورت در این زمینه غافل نشوید.وقتی که شما مورد الف و مورد ب را میخوانید با یک تناقض جدی همراه میشوید. تا جایی که فکر میکنید متن دارای اشتباه است. یا اینکه شما آن را اشتباه خواندهاید.ممکن است یکی دوبار دیگر جملات الف و ب را بخوانید. اما این تناقض برای شما برطرف نشده باشد. بله جملات الف و ب با یکدیگر در تناقض کامل هستند. اما درحقیقت اینگونه نیست.
مورد الف : تست ایده کارآفرینی
ما به این نکته اشاره کردهایم. که یکی از اصلیترین راههای رسیدن به موفقیت در ایدهپردازی، عدم نشر آن با دیگران است.بله کاملا صحیح است. شما نباید هر ایدهای که به ذهنتان خطور کرد برای دیگران بازگو کنید.این کار از ۲ جهت ایراد دارد:مورد اول این است که ایده شما با ذهن مخاطب شما همخوانی نداشته باشد و باعث تمسخر شما شود. این اتفاق شما را دچار دلسردی کرده و ممکن است انگیزه و امید را از شما سلب کند.مورد دوم این است که مخاطب شما انسان زرنگی بوده و درصورت اعتبار ایده شما، آن را سرقت کند.در این حالت ایده شما، فاقد ارزش اولیه خواهد بود.
مورد ب : تست ایده کارآفرینی
ما به این نکته اشاره کردیم که برای موفقیت در عملی ساختن ایده، نباید از مشورت غافل شوید. مشورت با نشر ایده کاملا متفاوت است. شما در مشورت باید اهل فن و افراد دلسوز و باتجربه را انتخاب کنید.در واقع این افراد در حکم مشاور برای شما محسوب میشوند.شاید تا به حال موارد الف و ب را هیچ کجا مطالعه نکرده باشید.اما لازم است بدانید که رعایت این ۲ نکته شرایط برای موفقیت شما را تا حد زیادی تسهیل میبخشد.اینکه چگونه ایدههایمان را تست کنیم به همین جا ختم نمیشود و رعایت نکات دیگر نیز الزامی است.پس با ادامه مقاله با ما همراه باشید تا موارد را بررسی کنیم.
ایدههایتان را به کاغذ منتقل کنید
در بالا به این نکته اشاره کردیم که ممکن است یک تراوش ذهنی چندین سال در ذهن شما خاک بخورد. و همین علت ممکن است باعث فراموشی شود.زمانی که ایدهای به ذهن شما خطور کرد در اولین قدم آن را به کاغذ منتقل کنید.به این نکته کاری نداشته باشید که آیا ایده مناسب است یا خیر.برای اینکه تراوش ذهنی خود را فراموش نکنید باید آن را ثبت کنید.ثبت ایدههای شما برروی کاغذ مستندسازی ایده نامیده میشود.اولین فایدهای که مستندسازی ایده برای شما در پی خواهد داشت، عدم فراموش کردن آن خواهد بود.اینکه شما ذهن خود را روی کاغذ پیادهسازی کنید. قدرت تمرکز شما را برروی موضوع چند برابر میکند.همچنین این کار، ایدههای شما را به حقیقت نزدیکتر میسازد.مستندسازی ایده به شما کمک میکند تا به ماهیت ایده خود پی ببرید. و ذهن خود را از فکر بیمورد در رابطه با ایده خلاص کنید.
تست ایده کارآفرینی هایتان را با دارایی خود تطبیق دهید
ممکن است شما انسان پولداری باشید. اما ذهن خلاقی برای ایدهپردازی نداشته باشید.و بالعکس شما انسان معمولی باشید. اما ذهن خلاق و ایدهپردازی داشته باشید.شما در ایدهپردازی نمیتوانید شرایط مالی خود را لحاظ کنید.چراکه خلق ایده امری اتفاقی بوده و فقط ذهن شما در پردازش آن دخیل است.اما برای به حقیقت رساندن ایده قطعا شرایط مالی شما تاثیرپذیر است.ممکن است یک ایده بسیار کارساز و اصولی به ذهن شما برسد.اما شرایط مالی شما اجازه انجام را به شما ندهد.
برای تبدیل ساختن ایده به حقیقت شرایط زندگی خود را لحاظ کنید.این امر یکی از اصلیترین روشهای تست ایده به شمار میآید.این جمله به منزله ترس نیست. اما ایدهای را که با شرایط زندگی شما در تضاد است را مراقب باشید.تجربه ثابت کرده است که بلندپروازی به دور از تفکر، انسان را از موفقیت دور میسازد.برای کسی که سرمایه راهاندازی یک سوپرمارکت را دارد. ایده راهاندازی یک هایپرمارکت باوری غلط است.در اصل ایده او مناسب و پرسود است اما این ایده با شرایط وی همخوانی ندارد.
برای ایدههای غیرقابل انجام خود همکار استخدام کنید
در مراحل تست ایده کارآفرینی قبل به این نکته اشاره کردیم که بعضی از ایدهها هرچند خوب و کارساز باشد.اما ممکن است با شرایط مالی و زندگی شما همخوانی نداشته باشد.یک راهحل برای برطرف کردن این نقص وجود دارد که اگر شرایط برای انجام فراهم باشد، گزینه مناسبی خواهد بود.اگر ایده مناسب و قابل انجامی به ذهن شما خطور کرد.پس از مطالعه و بررسی شرایط آن میتوانید از یک سرمایهگذار بهره بگیرید. این گزینه در همه موارد صدق نمیکند.باید به این نکته توجه داشته باشید که سرمایهگذاری که انتخاب میکنید از شرایط مناسب برخوردار است یا خیر؟
آیا ایدههای من قابل توسعه است یا خیر؟
یکی از اصلیترین سوالاتی که برای اعتبارسنجی ایدهها و تراوشات ذهنی کاربردی است، قابل توسعه بودن ایده است.هرگاه ایدهای در ذهن شما خلق شد. درکنار دیگرروشهای تست، به این سوال نیز دقت کنید که:آیا ایده شما تا حدی قابلیت گسترش دارد یا خیر؟ایده اگر کاربردی و مفید باشد لحظه به لحظه امکان توسعه را برای خود فراهم میکند. در واقع شرایط ایده خوب این چنین است. کار شما زمانی مفید است که از حالت سکون رو به سوی پیشرفت داشته باشد.اگر روی ایدهای در حال انجام بررسی هستید. خود را در قالب واقعیت برده و ببینید که ایده شما تا چه میزان جای پیشرفت دارد.
این نکته را فراموش نکنید که اگر ایده شما رو به سوی گسترش و پیشرفت ندارد. نمیتواند شرایط ایدهآلی را برای شما رقم بزند.با مطالعه در اطراف خود شرایط مشابهی را از این مثال دیدهایم.فردی با راهاندازی یک سوپرمارکت بعد از گذشت ۲سال، کار خود را ارتقا داده و یک هایپرمارکت راهاندازی میکند. و درنقطه مقابل شخصی دیگر با راهاندازی یک سوپرمارکت، بعد از گذشت ۲سال همان مغازه خود را نیز جمع میکند.مثال ذکر شده ترکیبی از شرایط حاکم بر عملی ساختن یک ایده تراوش شده در ذهن است.توانایی و تخصص به انجام کار درکنار شرایط موجود در زندگی هر فرد اصلیترین جواب برای پاسخ دادن به سوال چگونه ایدههایمان را تست کنیم است.همچنین در کنار موارد ذکر شده، اتمسفر حاکم بر اقتصاد کشور نیز بر تبدیل ایده به واقعیت تاثیرگذار است. که البته این مورد هیچ راهحلی در پی نخواهد داشت.
این کسب و کار شماست پس باید به آن علاقه نشان دهید و از کسب و کار و مشتریان خود مراقبت کنید. مصاحبه شوندگان از شما سرنخ میگیرند، پس بهتر است که در این مورد راحت و غیررسمی برخورد کنید تا آنها آرامش پیدا کنند و بیشتر از آنچه میخواهید به شما اطلاعات دهند.
قرار نیست در همین ابتدا چیزی بفروشید. فقط قرار است یک گفت و گوی ساده با مشتریان احتمالی خود داشته باشید. برد و باخت هم مطرح نیست. این یک بازی برد-برد و بهترین راه برای بردن ایده و کسب و کارتان به مرحلهی بعد است.
روش کارآمد برای ارزیابی تست ایده کارآفرینی
با این ۹ روشی که در این مطلب به شما یا هر مبتکر دیگری توصیه میکنیم میتوانید اعتماد به نفس خود را افزایش داده و تصمیمات درستی برای راه اندازی یک کسب و کار بگیرید. انجام هر یک از مراحل زیر بیشتر از یک ساعت وقت نمیگیرد.
۱ . با مشتریان بالقوه ایده خود صحبت کنید تا از دیدگاههایشان مطلع شوید.
یادتان باشد که ممکن است دیدگاه مشتری با دیدگاه شما فرق داشته باشد. دوستان و اعضای خانوادهتان هم میتوانند مشتریان بالقوه محسوب شوند.
۲ . به جایی که ممکن است مشتریان بالقوه محصول/خدمت شما در آنجا حضور داشته باشند رفته و یک ساعت رفتار و نحوه عملکرد آنها را نظاره کنید.
در مدت بررسی و تماشا، چیزهایی را که انتظار دیدنش را نداشتید یادداشت کنید و به این فکر کنید که این موارد چطور ممکن است ایدهی شما را تحتتاثیر قرار دهند.
۳ . در خصوص موارد مشابه ایده خودتان تحقیق کنید.
چه کسی کاری مشابه شما انجام داده است؟ با استفاده از منابع عمومی چطور میتوانید بفهمید که کار شما موثر بوده است یا نه؟ به یاد داشته باشید که شکست بدین معنی نیست که نباید این کار را انجام دهید، بلکه باید دلیل شکست را شناسایی کنید.
۴ . با کسی که به نظرتان استعداد خوبی برای نوآوری دارد ولی درگیر کارهای عملیاتی روزانهی شما نیست صحبت کنید.
از او بپرسید که چه کار میکند.
۵ . با افراد متخصص، یک شبکهی ارتباطی ایجاد کنید.
اگر بتوانید با سه نفر در مورد سوال خود صحبت کنید، این سه نفر چه کسانی خواهند بود؟ از افراد شبکهی شما، چه کسانی در شبکهی آنها هم وجود دارند؟ مردم دوست دارند در مورد حوزههای تخصصی خود صحبت کنند.
۶ . ایدهی خود را تجسم کنید.
با ایجاد یک طرح، تصور کنید که چطور میتوانید از ایدهی خود در زندگی استفاده کنید. یک استوریبورد(مثل یک کارتون) در نظر بگیرید که توضیح دهد مردم چطور محصول یا خدمت شما را کشف کرده و به آن دست مییابند و سپس از آن استفاده میکنند. تجسم گاهیاوقات به شما کمک میکند ایدهی خود را به طور ملموستر درک کنید.
۷ . یک محاسبهی سرانگشتی انجام دهید.
محاسبات پیچیده لازم نیست. فقط یک یا سه یا چهار متغیر میتواند به شما کمک کند که بفهمید چه چیزی ایدهِی شما را قابلدرک میسازد.
۸ . تمرین کنید تا یک فرضیه گستردهتر را شناسایی کنید.
شاید این عبارت دهنپرکن به نظر برسد، ولی در واقع کاری که باید انجام دهید این است که فقط از خود بپرسید “چه چیزی باید درست انجام شود تا این ایده مناسب و پایدار باشد. کدام یک از آن فرضیات شما را نگران کرده است؟ آیا میتوانید آنها را با هر یک از تکنیکهایی که در اینجا گفته شد بررسی کنید؟ .
۹ . برای انجام تمرین هریک از تکنیکهای قبل، یک ساعت وقت بگذارید.
به کارهای موثر و غیرموثری که در گذشته انجام دادهاید نگاهی بیندازید و ببینید چه فرقی بین آنها وجود دارد؟ وقتی این تفاوتها را لیست کردید، ببینید که ایدهِی فعلی را چطور میتوان با آنها مقایسه کرد.
این نوع فعالیتهای ساده، میتوانند بینش عمیقتری نسبت به ایده ها و فرصتها به شما بدهند و به شما کمک کنند ایدههای جالبتری و کاربردی تری را تدوین نمایید و مطمئن شوید که یک ایده را میتوان از دفتریادداشت روانهی بازار کرد.
پنج گام تفکر طراحی تست ایده کارآفرینی
۱- همدلی کنید (Empathize)
همدلی کردن یعنی مطلع شدن از دغدغهها، نگرانیها، نیازها و خواستههای کسی که مخاطب حل مسئله ماست. اگر قرار است کسبوکاری راهاندازی کنیم؛ قطعاً افرادی وجود دارند که میخواهند از محصول یا خدمت ما استفاده کنند. در اینجا باید بتوانیم با آنها همدلی کنیم؛ یعنی پای صحبتهایشان بنشینیم و ببینیم آنها دنبال چه چیزی هستند و چه انتظاراتی دارند. وقتی پای رشد و توسعهی فردی و طراحی زندگی شخصی خودمان در میان باشد؛ آن کسی که باید با او همدلی کنیم، خودمان هستیم. همدلی با خود یعنی خودمان را دقیقتر بشناسیم؛ یعنی از نقاط قوت و ضعف، استعدادها و توانمندیها، تیپ و صفات شخصیتی، باورها و مدل ذهنی، سبک ارتباطی، نظام ارزشی و چشمانداز شخصی، الگوهای فکری، احساسی و رفتاری خودمان مطلع شویم. همهی اینها حاصل نخواهد شد، مگر اینکه برای خودشناسی وقت بگذاریم.
۲- مسئله را تعریف کنید (Define the problem)
وقتی توانستیم با دیگران یا خودمان همدلی کنیم، حالا میتوانیم بفهمیم مسئلهای که باید حل شود چیست. گاهی اوقات ما در کلاف تصمیمگیری گم میشویم؛ زیرا از ابتدا سراغ مسئلهی درستی نمیرویم. مهم است که بتوانیم مسئلهی اصلی را کشف کرده و درست تعریفش کنیم. برای مثال، وقتی بحث انتخاب شغل مطرح میشود، اغلب ما، محل کارمان را شرکتی تصور میکنیم که در آن یک اتاق کار به ما دادهاند که باید پنج روز هفته از هشت صبح تا چهار بعدازظهر در آن حاضر باشیم، در حالی که امروزه وظایف مربوط به بسیاری از مشاغل به صورت پارهوقت، پروژهای یا دورکاری قابل انجام است.
وقتی دقیقتر به مسئله نگاه میکنیم، میبینیم هدفمان از پیدا کردن شغل، مواردی مانند درآمد، انجام دادن کار بامعنا و داشتن آزادی عمل است؛ در نتیجه مسئلهمان از پیدا کردن یک شغل تماموقت به کسب درآمد و کار بامعنا تغییر میکند. این ضربالمثل معروف را هم شنیدهایم که میگوید:«تعریف درست صورت مسئله، نیمی از حل مسئله است»؛ بنابراین لازم است که وقت کافی صرف کرده و مسئلهمان را درست تعریف کنیم.
۳- ایدهپردازی کنید (Ideate)
وقتی صورت مسئله تعریف شد، نوبت ایدهپردازی برای یافتن راهحل است. در این بخش هیچ محدودیتی نداریم و میتوانیم از انواع روشهای خلاقانه استفاده کنیم. برخی از روشهای رایجتر که در گام ایدهپردازی تفکر طراحی بهکار گرفته میشوند عبارتند از بارش فکری (Brainstorming)، نقشهی ذهنی (Mind-map) و تهیهی فهرست (List). هدف از این گام آن است که تا میتوانیم راهحلهای مختلف تولید کنیم و هیچ قضاوتی راجع به راهحلها نداشته باشیم. بعد از تولید راهحلها، آنها را از بُعد اقتصادی، فنی و سایر جنبهها میسنجیم و آنهایی را که اجراییتر هستند، از بقیه جدا میکنیم
۴- نمونهی اولیه بسازید (Prototype)
حالا وقت عمل است. از میان راهحلهایی که در گام قبلی ایجاد کردیم، یکی از آنها که اجراییتر است و کمترین ریسک را دارد انتخاب کرده و اجرا میکنیم. وقتی حرف از ساختن نمونهی اولیه میزنیم، منظورمان ساختن چیزهای عجیب و غریب نیست. برای کسی که میخواهد کتاب داستان بنویسد، ارسال داستان کوتاه برای یکی از مجلات مرتبط، یک نمونهی اولیه است. برای کسی که میخواهد از طریق اینترنت دستگاه تصفیه آب خانگی بفروشد، نمونهی اولیه ساختن یعنی وبلاگی ایجاد کند و محصولاتش را در آن معرفی نماید. کسی که میخواهد با شخص دیگری وارد رابطهی عاطفی شود، میتواند راجع به موضوعی سر صحبت را با طرف مقابل باز کند و ببیند تا چه حد در فضای فکری مشترکی قرار دارند. هدف از ساختن نمونهی اولیه این است که تا آنجا که میتوانیم راجع به خودمان، ایدهمان و دنیای پیرامونمان یادگیری داشته باشیم.
۵- آزمایش کنید و بازخورد بگیرید (Test and get feedback)
بعد از ساختن نمونهی اولیه نباید به همین مقدار اکتفا کنیم؛ بلکه باید تا آنجا که میتوانیم نظرات دیگران را هم دریافت کنیم و بفهمیم از چه زوایای دید دیگری هم میتوان به این مسئله نگاه کرد. پس از این گام، ممکن است بفهمیم در مسیر درستی گام برمیداریم و گام بعدی را طراحی کنیم یا متوجه شویم راهحلمان نیاز به اصلاحاتی اساسی دارد یا حتی به این نتیجه برسیم که این اصلاً آن چیزی نیست که دنبالش بودیم.
هر چند این پنج گام را به ترتیب ذکر کردیم؛ اما فرآیند تفکر طراحی بهندرت مطابق این مراحل پیش میرود. گاهی مستقیماً از گام سوم آغاز میکنیم؛ اما به گام اول برمیگردیم تا بفهمیم دغدغههای اصلی چه بودهاند. گاهی بلافاصله بعد از گام دوم، مستقیماً سراغ گام چهارم میرویم و نمونهی اولیه را میسازیم. این فرآیند آنقدر تکرار میشود تا در نهایت به راهحلی میرسیم که مطلوبمان باشد. در هر صورت باید به یاد داشته باشیم، سوگیری نسبت به عمل یک اصل اساسی محسوب میشود؛ یعنی هر جا میتوانیم اقدامی در جهت روشنتر شدن صورت مسئله و رسیدن به راهحل بهتر انجام بدهیم، باید دست به کار شویم.
تفکر خلاق و حل مشکل دو بخش مهم از فرآیند طراحی هر سیستمی هستند. شما با انجام درست این دو فرآیند ایدهها را به شکلی نوآورانه به روز و با سیستم خود همگام سازی میکنید. از سوی دیگر مواردی که مانع خلاقیت میشوند را از میان بر میدارید. یکی از تکنیکهای مفید و موثر در تفکر طراحی استفاده از راهکار اسکمپر است.
اسکمپر چیست ؟
اسکمپر تکنیکی بسیار موثر برای افزایش خلاقیت و پرورش ایدههای خامی است که در سر داریم. این تکنیک برای حل هر مسالهای که با آن روبه رو میشویم، کاربرد دارد. میتوان گفت اسکمپر فهرستی از سوالهایی است که سبب پرورش ایدههای جدید میگردد. این روش بسیار آسان، اما به طور شگفت آوری قدرتمند است. در روش اسکمپر شما حتی میتوانید از ایدههای موجود استفاده کنید و آنها را به ایده اختصاصی خودتان تبدیل کنید.
SCAMPER که هر حرف آن برگرفته از یک روش است، شما را در خلق ایدههای جدید یاری میکند:
Substitute :S (جایگزین کردن) مثلا جایگزین کردن اپلیکیشن موبایل به جای تلفن زدن در فرآیند تاکسی گرفتن.
Combine :C (ترکیب کردن) مثلا ترکیب کردن قابلیت فیلمبرداری دوربین موبایل و سیستم تشخیص چهره در فرآیند باز کردن قفل گوشی.
Adapt :A (اقتباس کردن، تطبیق دادن، سازگار کردن) مثلا استفاده از برنامههای محبوب پیامرسان نظیر تلگرام در وبسایتها برای سازگاری با عادتهای مشتریان.
Magnify :M (تقویت کردن) مثلا افزودن قابلیت زوم کردن روی تصاویر در اینستاگرام.
Put to Other Uses : P (به کار بردن در دیگر کاربردها) مثلا استفاده از دوربین موبایل به جای اسکنر در اپلیکیشنهایی نظیر CamScanner، Adobe Scan و Office lens.
Eliminate or Minify :E (حذف کردن یا کاهش دادن) مثلا کم کردن اِلمانهای موجود در یک صفحه برای تاکید بیشتر روی یک مورد خاص.
Rearrange or Reverse :R (معکوس کردن یا چینش مجدد) مثلا برعکس کردن روند چت در سایت. به جای اینکه منتظر ارسال پیام از سوی کاربر باشیم، خودمان سر صحبت را باز کنیم.
چگونه از اسکمپر استفاده کنیم؟
در ابتدا مسالهای که مایل به حل آن هستید را در نظر بگیرید. این مساله هر چیزی میتواند باشد. چه مشکلی در زندگی شخصی یا محل کار شما یا محصول یا سرویسی که قصد گسترش و بهبود دادن آن را دارید. بعد بوسیله فهرست این تکنیک درباره آن سوالهایی از خود بپرسید. این سوال ها سبب میشود در مورد مساله مورد نظر به طور متفاوتی فکر کنید و به راه حل های جالبی برسید.
در انتهای کارگاه مدرسی به تمرین ابزارهای تفکر طراحی با طرح مساله واقعی پرداخت. مسئله حول محور دانش آموزان، انتخاب رشته و شغل بود که شرکت کنندگان صورت رقابت تیمی و ارائه راهکارهای خلاقانه در ۶۰ ثانیه آن را اجرا کردند. آنها با در گروههای ۳ یا ۴ نفره به بررسی ابعاد این مسئله پرداختند و با استفاده از تکنیک اسکمپر راه حلهای متنوعی ارائه کردند. این راهحلها به کمک مدرس کارگاه، آرش مدرسی، ساماندهی شد و منجر به شکلگیری یک استارتآپ جالب شد و قرار شد گروهی از شرکت کنندگان علاقهمند به این زمینه روی موضوع کار کنند.
هنگامی که از مدل مالی خود مطمئن شدید، برنامه ریزی مرحله اول کار خود را ادامه دهید. ایدههای خود را به واقعیت پیوند دهید.
در بین تیم و مربیان خود از رسالت، هدف، کلیدهای موفقیت، بازار هدف، مزیت رقابتی و استراتژیهای اساسی بحث کنید. این کار سبب میشود که همه افراد در روند برنامه ریزی درگیر شده و با هماهنگی یکدیگر مراحل بعدی را شروع کنند.
منبع سرمایه خود را شناسایی کنید.
به طور کلی کارآفرینان فقط برای کسب پول وارد دنیای کسب و کار نمیشوند اما باز هم پول یک امر حیاتی است تا تجارت شکل بگیرد.
برخی از منابع مالی قابل دستیابی عبارتند از نقدینگی موجود، پول افرادی که از جمله نزدیکان شما هستند(دوستان و خانواده)، کارتهای اعتباری یا وام. بسته به میزان مورد نیاز شما، یک منبع مفیدتر میتواند سرمایه گذاران باشند که به دنبال به دست آوردن بخشی از سود و تصمیم گیری روند توسعه کسب و کار باشند و بخشی از مأموریت گسترش ایده را بر عهده بگیرند.
هر کدام یک از منابع مالی را برای به دست آوردن هدف خود انتخاب کنید، بایستی در نظر بگیرید که هر کدام پاداشها و خطرات خاص خود را دارند.
MVP بسازید.
MVP یا حداقل محصول قابل استفاده، بازخورد موردنیاز را قبل از طرح ایده در بازار فراهم میکند. از این گذشته، اگر محصولی که مشتری نمیخواهد را بسازید، برای کسی فایده ای نخواهد داشت.
مینیمال(حداقل محصول) لزوماً به معنای “محصول پایه” نیست. نکته اینجاست که محصولی که از قبل عالی(قابل دوام) باشد و در عین حال جایی برای بهبود داشته باشد، یک محصول حداقل نامیده میشود.
اینگونه است که سازندگان اولیه در تولید محصول، فراتر از تصمیمات هیئت مدیره عمل کرده و برای بهبودی محصول از هرگونه بازخوردی کمک میگیرند.
محور را پیدا کنید
اطلاعات جمع آوری شده از پذیرندگان اولیه به شما کمک میکند تا بفهمید چه عواملی بر تبدیل ایده به کسب و کار مؤثر است و چه چیزی بیشترین پاسخ مخاطبان شما را به همراه داشته است.
ممکن است متوجه شوید که بازخورد آنها کاملاً متفاوت از انتظارات و برنامهریزیهای شما بوده است.
این کار میتواند شما را به سمت “محور” شدن مدل تجاری سوق دهد یا جهت اساسی آن را تغییر دهد. تغییر جهت در تبدیل ایده به کسب و کار به این معنا نیست که شما به طور کامل شکست خوردهاید.
این تغییر جهت به جلوگیری از شکستهای ممکن در راه مدل سازی کمک میکند. محورسازی لزوماً به معنای رها کردن تمامی آموختهها نیست بلکه آن به معنای استفاده از آموختهها برای ایجاد جهت جدید در کسب و کار است.
شما یک مسیر را به سمت مقصد مورد نظر انتخاب کردید و در این راه گم شدید، با محورسازی میتوانید مسیر جدیدی به سمت هدف و تبدیل ایده به کسب و کار پیدا کنید.
مثبت بمانید
بسیاری از افراد مدام درگیر این مسئله هستند که کسب و کارشان با بدبیاری عجین شده است. بنابراین لازم است که در راه تبدیل ایده به کسب و کار مثبت فکر کرده و مطمئن شوید که هیچ بدبینی درگیر تجارت جدید شما نخواهد شد.
شک و تردید در مورد اینکه آیا اشتباهی پیش خواهد آمد یا خیر، شما را از ریسک کردن باز خواهد داشت و این مسئله به ضرر شما خواهد بود.
افراد ایدهها و شغل شما را زیر سوال میبرند، اما اگر به توانایی شما برای غلبه بر آن اعتقادی نداشته باشند، نگرشهای منفی را به شما القا خواهند نمود.
وقتی همیشه مثبت بمانید، هنگامی که اشتباه کردید یا با یک مانع روبرو شدید، روبرو شدن آسان بوده و به راحتی موانع را پشت سر خواهید گذاشت.
هنگامی که اعتقادات محدودکننده خود را شناسایی و بر آنها غلبه کردید، وقت آن رسیده است که روی کار و ایده خود پافشاری کنید. همه کارآفرینان موفق دارای انضباط هستند و از میزان مسئولیت پذیری بالایی برخوردار هستند.
جک کانفیلد نویسنده و سخنران انگیزشی پیشنهاد میکند که هر روز پنج کار انجام دهید تا به هدف خود تبدیل ایده به کسب و کار نزدیک شوید.
برای شروع یک تجارت یا راه اندازی یک محصول، انضباط فوق العاده ای لازم است، بنابراین مهم است که بر روی تبدیل ایده به کسب و کار متمرکز شوید، پیشرفت خود را ردیابی کرده و هر روز به پیشرفت خود ادامه دهید.
چند عادت که به شما کمک می کند در مسیر درست تبدیل ایده به کسب و کار باقی بمانید
- تمایل ایجاد کنید.
- شریک پاسخگویی پیدا کنید.
- خود را با سایر کارآفرینان متفکر و متعهد درگیر کنید تا انرژی و پشتیبانی عاطفی خوبی دریافت کنید.
- از دیگران درس بگیرید. یادگیرنده مداوم باشید.
فرآیند کسب و کار با شناسایی، خلق یا تشخیص فرصت آغاز می شود. در تمامی تحلیل هایی که از مراحل فرآیند کار آفرینی ارائه شده است، یک نقطه مشترک وجود دارد: «تشخیص فرصت در کارآفرینی اولین گام برای راه اندازی کسب و کار است» و بررسی فرصت های موجود، نیازمند مطالعات “پیش از امکان سنجی” میباشد. اگر این مطالعات نتایج مثبتی داشته باشند، می توان زمان و هزینه خود را صرف انجام مطالعات “امکان سنجی” (Feasibility Study) و اگر این نتایج نیز مثبت بودند، می توان به دنبال تدوین طرح کسب و کار برای ایده مورد نظر بود.
مفهوم فرصت در تست ایده کارآفرینی
فرصت در لغت به معنی”موقعیتی که باعث پیشرفت می شود” است. اما اگر دنبال تعریف آن در بستر کارآفرینی باشیم، به تعاریف متنوعی بر میخوریم که نشان دهنده گسترده بودن این مفهوم و استفاده آن در هر زمینه کسب و کاری، تجاری، اقتصادی، مدیریتی و غیره می باشد. برای مثال:
· فرصت، موقعیتی است در آینده که تصمیم گیرندگان، آن را مطلوب و امکانپذیر می پندارند.
· شانس دیدن یک نیاز در بازار برای ارائه ارزش بالاتر از طریق ترکیب خلاق منابع.
· مجموعه ای از شرایط محیطی که منجر به عرضه یک یا بیشتر محصولات و خدمات جدید می شود.
· مجموعه ای مساعد و مطلوب از شرایط که نیازی را برای یک محصول، خدمت یا کسب و کار جدید ایجاد می کند.
در تمامی موارد بالا بازار (محیط)، محصول (خدمت)، امکان بهره وری و کسب ارزش جدید (نوآوری) مشترک است. بنابراین فرصت ها یا وجود دارند و یا ایجاد می شوند و این کارآفرینان هستند که از دل این فرصت ها کسب و کار های سودده ایجاد می کنند.
فرصت ها برای اینکه بتوانند توجه دیگران را به خود جلب کنند و استفاده شوند، باید جذاب باشند (تا مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند)، به موقع باشند (تا مخاطب نیاز به این فرصت را احساس کرده باشد)، با دوام باشند (تا برای مخاطب قابل اعتماد تر باشند) و برای خریدار یا مصرف کننده نهایی ارزش افزوده خلق کنند (و به مخاطب بتوانند سودی برسانند).
کارآفرینی، شامل جست و جوی فرصت و سپس جست و جوی منابع مورد نیاز است. فرصت ها پیدا نمی شوند؛ پنجره های فرصت، همیشه باز نیست. بلکه هنگامی که باد وزیدن می گیرد، باز و سپس بسته می شود! تصور کنید که شما در حال انجام یک بازی هستید که طی آن توپ هایی را از یک پنجره که به صورت تصادفی باز و بسته می شود، پرتاب می کنید. برای هر توپی که از پنجره ی باز رد می کنید، پاداش می گیرید و اگر توپ به پنجره ی بسته اصابت کند، تنبیه می شوید. برای این که پاداش بگیرید، باید منتظر بمانید و زمانی که پنجره شروع به باز شدن می کند، توپ را با هدف گیری مناسب، پرتاب کنید. تعیین این که پنجره ی کارآفرینانه، چه موقعی در حال باز شدن است و چه موقعی در حال بسته شدن، در بسیاری از موارد، کاری مشکل است.
ارتباط فرصت با ایده در تست ایده کارآفرینی
ایده، راه حل جدید یا اصلاح شده قبلی می باشد که برای رفع یک مشکل ارائه می گردد. ممکن است هر فرد ایده های فراوانی داشته باشدکه طی مطالعات پیش از امکان سنجی به آنها دست پیدا میکند اما لزوما همه آنها عملی نیست یا موجب درآمدزایی نمی شود. اما از سوی دیگر پایه گذار هر فرصتی یک ایده پخته می باشد که با فیلتر ایده ها طی مطالعات امکان سنجی بدست می آید. ایده ها با شرایط دنیای واقعی و خلاقیت کارآفرینانه در یک نقطه در زمان برخورد می کنند و حاصل این برخورد یک فرصت است. فرصت کارآفرینانه شامل مجموعه ای از ایده ها، اعتقادات و اعمال است که توانایی خلق کالاها و خدمات آینده را در غیاب بازارهای فعلی برای آنها فراهم میکند. برای درک بهتر تفاوت و ارتباط ایده با فرصت، به مثال زیر توجه کنید:
یکی از مشکلاتی که برای تمامی ما قابل لمس است، مشکل آلودگی هواست. با دیدن آمار هزینه های جانی و غیر جانی آلودگی هوا نیاز های متنوعی ایجاد می شود. بنابراین «فرصت»ی خلق شده تا کارآفرینان حوزه سلامت به این نیاز پاسخ دهند. «ایده» شما سالم نگه داشتن هوای درون خانه است و به وسیله این ایده، راهکاری مانند دستگاه تصفیه هوا ارائه می دهید و در مراحل بعدی، از شرح ایده تا ساخت و اجرا، این ایده را عملی میکنید.
یک ایده ممکن است معیارهای تعریف شده (جذابیت، بادوام بودن، به هنگام بودن و خلق ارزش جدید برای مشتری) برای یک فرصت را داشته باشد یا نداشته باشد. این نکته بسیار حیاتی و مهم است، زیرا بسیاری از کسب و کارهای کارآفرینانه شکست می خورند، نه به این دلیل که کارآفرینانی که آنها را راه اندازی کرده اند سخت کار نمی کردند، بلکه بیشتر به این علت است که فرصت درست و واقعی جهت راه اندازی آن کسب و کار وجود نداشته است. قبل از هیجان زده شدن درباره یک ایده، درک اینکه آیا این ایده واقعا نیازی را پاسخ می دهد و معیارهای یک فرصت را دارد، بسیار حائز اهمیت است.
تشخیص فرصت در تست ایده کارآفرینی
فرایندی که از طریق آن کارآفرینان ایده های جدیدی که منجر به فرصتهای کسب و کار می شود را جستجو می کنند، در دست می گیرند و پالایش می کنند، تشخیص فرصت نامیده می شود و شامل سه مرحله متفاوت است:
۱. احساس یا درک نیازهای بازار و یا منابع استفاده نشده (شناسایی فرصت)
سیل ایده هایی که هر روز به ذهن کارآفرینان سرازیر می شود، اولین قدم را برای تشخیص فرصت ها برای آنان فراهم می آورد. بسیاری از افراد در مواجه با شرایط مختلف ذهن بسته ای دارند و همواره میخواهند از راه های مطمئن و از پیش تعیین شده مسایل را حل کنند، درحالی که پیدا کردن راهکار های مبتکرانه برای مسایل جدید است که تفاوت بین کارآفرین های موفق و غیر موفق را ایجاد میکند. کارآفرینان باید بدانند که برای بقای کسب و کار در دنیای رقابتی امروزی چاره ای ندارند جز اینکه فرصت های جدیدی از دل شرایط بیرون بکشند و کسب و کارشان را با تغییرات همگام سازند.
۲. تشخیص یا کشف یک” تناسب” بین نیازهای بازارها و منابع (ارزیابی فرصت)
پس از اینکه فرصت شناسایی شد نیاز است که بررسی های دقیقی از جنبه های مالی، امکان سنجی، بازاریابی، رقابتی و غیره روی آن صورت گیرد. مهمترین پرسشی که کارآفرینی پس از شناسایی فرصت باید به آن پاسخ دهد این است: آیا میتوانم در بازار فعلی ایده ام را به کسب و کاری سودآور تبدیل کنم؟
۳. ایجاد و خلق یک “تناسب” جدید بین نیازها و منابعی که تا کنون در شکل دادن مفهوم یک کسب و کار، از هم جدا بوده اند. (بهره برداری از فرصت)
در این مرحله تمامی طرح ها و ایده های مراحل قبلی اجرایی می شوند. این مرحله تلفیقی از اجرای تکنیک ها، بهره گیری از افراد خلاق و مبتکر و رو به رو شدن با موقعیت های سخت و غیر قابل حل است و به همین دلیل، این مرحله سخت ترین مرحله است. حالا زمان تشکیل تیم، جذب سرمایه و تدوین استراتژی های بازاریابی و فروش است.
بنابراین پیش از شروع یک کسب و کار، و تست ایده کارآفرینی باید به نیاز های محیط و بازار توجه کنیم. سپس در صورت مشاهده ی یک نیاز، راه حل ها و ایده های خود را ارائه کنیم، آنها را ارزیابی کنیم و از دل آنها فرصت های ایجاد کسب و کار سود آور (چه برای کارآفرین و چه برای مصرف کننده یا مخاطب) را ببینیم و آنها را استخراج کنیم. و همیشه به این نکته حواسمان باشد که فرصت ها و ایده ها هیچوقت به اتمام نمیرسند و همیشه فرصتی برای کسب و کار برای کارآفرینان تیزبین وجود دارد.
اگرچه فقدان سرمایه و عدم توانایی برای اجرای یک ایده اغلب به عنوان دلایل شکست یک ایده نام برده میشوند، اما علت اصلی آن معمولاً عدم آگاهی از بازار مناسب و نداشتن مشتری و مخاطب واقعی است.
گاهی اوقات غیر ممکن است که تفاوت بین یک ایده خوب و یک ایده بد را پیدا کنیم. گاهی حتی ایدههای عجیب و غریب میتوانند به خوبی ظاهر شوند و در نهایت به موفقیت برسند؛ به عنوان مثال اسنپ نمونهایی از ایدههای کسب و کار موفقیت آمیز است که در ابتدا مردم به آن شک داشتند. از طرفی دیگر ایدههایی نیز هستند که ممکن است در ابتدا عالی به نظر برسند ولی در نهایت با شکست مواجه شوند. در این مواقع تنها راه تشخیص یک ایده خوب و کارآمد اعتبار سنجی ایده ها است.
به قلم: عالیا ماردر
اخیراً و در زمانی که شرکت پرایس واترهاوس کوپرز (PricewaterhouseCoopers) از مدیران عامل خود در مورد کمبودهای شرکت هایشان سؤال کرد، جای تعجب داشت که ۷۷ درصد از آنها عاملی را ذکر کردند که خود تا حد زیادی از آن برخوردار بودند؛ خلاقیت.
چرا این طور به نظر می رسد که رؤسای شرکت ها قادر به بهره برداری از خلاقیت گروه های خود نیستند؟ مدیرانی که به کار با نمودارهای گانت (Gantt charts) و سلسله مراتب در گروه ها عادت دارند، اغلب ایده های نوین کارمندان را به سختی می پذیرند. اصولاً این ایده ها قبلاً امتحان نشده اند، بنابراین رؤسا نگران عدم موفقیت شان هستند. اما رؤسا با وفادار ماندن به عقایدی که در گذشته موفقیت آمیز بوده اند، به کارکنان می آموزند که ایده های جدیدشان خواستاری ندارد.
شاید این مسئله تا حدودی دریافت شرکت از مفهوم خلاقیت را نشان می دهد. بیشتر شرکت ها، کارکنان «خلاق» خود را از همکاران «غیرخلاق» جدا می کنند. این کار به طرز مؤثری تصمیم گیرندگان شرکت را از افراد سازنده محصول جدا می کند. با این همه و طبق تحقیق شرکت استیل کیس (Steelcase) در سال ۲۰۱۷، ۷۲ درصد کارکنان در تمامی حوزه ها، عنوان کردند خلاقیت کلید موفقیت حرفه ای آنهاست.
جداسازی تصمیم گیرندگان و افراد خلاق زمانی نتیجه بخش است که کسب و کار خوب باشد، اما بدون شک هنگامی که چشم انداز تغییر کند، این جداسازی برای شرکت ها هزینه بر خواهد بود. زمانی که پیشگامانی همچون شرکت بلاک باستر (Blockbuster)، با فناوری ها و الگوهای کسب وکار جدید مانند ویدئوهای پخش زنده روبه رو می شوند، به سختی می توانند جهت دوام شرکت، خود را با سرعت کافی بازآفرینی کنند.
اعم از این که رؤسا تمایل داشته باشند یا نه، تنها راه مبارزه با شکست های فاجعه بار، از طریق شکست های کوچک تر و قابل کنترل تر است و تنها راه تسهیل شکست های کوچک، خلق محیطی است که کارمندان در آن آزادانه برای ایجاد ایده های خلاقانه خطر می کنند.
چرا در برخی محیط ها، آزادی برای خلاق بودن ترویج می شود، درحالی که این آزادی در محیط های دیگر در نطفه خفه می شود؟ تفاوت اصلی در امنیت روانی نهفته است؛ نوعی حس امنیت که کارمندان باید احساسش کنند تا بتوانند ایده های مخاطره آمیز خود را ارائه دهند.
به هرحال امنیت روانی را نمی توان تحمیل کرد. امنیت روانی باید از پیشرفت ها، آیین ها و تمهیدات فرهنگی نشأت گیرد و به نوآوری اجازه شکوفا شدن دهد.
۱- به جای محول کردن وظیفه، بر همکاری تأکید ورزید.
کارگروهی، ترویج دهنده تخیل است، زیرا به افرادی که سعی در حل مشکلات دشوار دارند این پیام را می دهد که تمام گروه، حمایت شان خواهند کرد. شرکت هایی که به اصول گروه متعادل پایبند هستند، حس دوستی را در گروه هایشان می پرورانند، زیرا با این کار کارمندان متخصص در زمینه های مختلف به یکدیگر نزدیک می شوند تا مسائل را سریع تر و بهتر حل وفصل کنند.
یک گروه متعادل چگونه به نظر می رسد؟ در گروه های ما، یک مهندس، یک طراح و یک متخصص علوم راهبردی در کنار یکدیگر می نشینند، مشکلات را با کمک هم حل می کنند و با هم شکست می خورند. آنها نشست و برخاست می کنند تا طرح های منحصربه فرد و کاربردی ایجاد کنند، طرح¬هایی که هیچ یک از اعضا به تنهایی قادر به خلق شان نیستند. با این که اعضا هر کدام وظایف خاص خود را دارند، در مسئولیت پروژه ای بزرگ تر نیز سهیم هستند.
۲-اصول را قبل از شروع کار تعریف کنید.
از آنجاکه حوزه فعالیت اصلی ما خلق محصولات جدید است، ایده های خلاقانه جزو لاینفک پروژه های است که اختیار می کنیم. اما این بدان معنا نیست که ما آنقدر به ارائه ایده ها می پردازیم که مشتریان ایده موردعلاقه خود را اتفاقی تشخیص دهند. درعوض، ما در شروع کار آن اصلی را تعریف می کنیم که این پروژه، محصول یا سازمان از آن حمایت می کند. با این که ویژگی ها یا ظاهر محصول ممکن است تغییر کند، ارزش های مورد تأیید آن باید یکسان باقی بماند.
برای مثال اخیراً با یک شرکت مکزیکی کار کردیم که می خواست نرخ تراکم فروشندگان خود را که احساس کسالت و تنهایی می کردند و توسط رؤسای شرکت ها حمایت نمی شدند کاهش دهد. ما از همان آغاز راه حلی در ذهن نداشتیم، اما از یک سری اصول برخوردار بودیم. ما می خواستیم در راه حل خود، احتمال زیان و ضرر، اقدامات عملی برای موفق شدن و نشان دادن دورنمای آینده را بگنجانیم. قصد داشتیم چیزی بسازیم که فروشندگان در همان نگاه اول خواستار آن شوند و بخواهند در آینده دور نیز به استفاده از آن ادامه دهند.
مشخص کردن پروژه خودتان یا اصول شرکت، به پرسیدن پیشاپیش این سؤالات بستگی دارد: تأثیرگذارترین مشکل قابل حل مشتری برای شما چیست؟ راه حل ما به کدام مخاطبان کمک می کند؟ مخاطبان به چه چیزی اهمیت می دهند؟ پاسخ به این پرسش ها، اصول پایه ای هستند که محصول تان باید به آنها پایبند بماند.
۳- ایده پردازی را با چرخه های همگرایی- واگرایی (converge-diverge cycles) همراه سازید.
اضطراب عملکردی و ترس از قضاوت مردم، قاتل خلاقیت است. قرار دادن جلسات حل مشکلات مابین مراحل همگرایی و واگرایی، نگرانی افراد را کاهش می دهد و آنها را قادر می سازد ایده های خود را قبل از ارائه اجمالی و با اطمینان به دیگران، صیقل دهند.
اد کتمول ،رئیس شرکت پیکسار و دیسنی انیمیشن استودیوز ،اهمیت واگرایی را با آنچه او سندروم بچه زشت (ugly baby syndrome) می خواند، مورد تأکید قرار می دهد. همانطورکه بچه های واقعی برای رشد به زمان نیاز دارند، ایده های نو نیز باید به مفاهیمی باارزش تبدیل شوند. طبق گفته کتمول، بار سنگین صرف انرژی برای پرورش این ایده ها، اغلب باعث می شود شرکت ها ایده های نارس را اجرا کنند.
اعضای گروه، بچه های زشت قبلی خود را طی مرحله همگرایی روی میز قرار می دهند. آنها پس از انجام ماهرانه کار، به طور ناشناس و بی طرفانه مشخص می کنند که کدام ایده ها بیشتر با اصول پروژه ای که قبلاً توصیف شده است، هماهنگ هستند. اپلیکیشن هایی مانند دات وتر (Dotvoter) -که ما به همین منظور ساخته ایم- به گروه ها کمک می کنند تا با گردآوری بازخورد از همگان، تصمیم بگیرند کدام ایده را پیش ببرند.
۴- بی وقفه امتحان کنید.
مهم نیست که بچه گروه شما چقدر زیباست، این بچه احتمالاً گزینه درستی نیست. با دادن آزادی شکست خوردن به اعضای گروه، کاری کنید تا با جریان مداوم ایده های تکراری و برگرفته از آزمون وخطا احساس راحتی کنند. تنها با کمک این آزادی است که کارمندان می توانند در آرامش خطر کنند و تنها با خطر کردن مرتب است که پیشرفت های غیرمنتظره رخ می دهند.
اگر گروه شما هنوز با ایده شکست خوردن راحت نباشد، چه اتفاقی می افتد؟ در زمان این اتفاق، جشن بگیرید. آموختن از اشتباهات، قدم های اشتباه و سوءتفاهمات را ارج نهید. در پایان هفته، آنچه را که گروه تان در هفت روز گذشته آموخته است، یادداشت کنید. سپس افکار و احساسات شخصی خود را در میان بگذارید. انجام این کار، فاصله مناسبی را میان شکست و قضاوت قرار می دهد و این ایده را تقویت می کند که امتحان راه های جدید، از درست بودن آنها اهمیت بیشتری دارد.
دستیابی به خلاقیت آن قدرها هم که درنظر مدیران می آید، دشوار نیست. خلاقیت در زیر پوسته همه گروه ها می جوشد و ترس از شکست احتمالی ایده های تازه، جلوی فوران آن را می گیرد. آزادسازی خلاقیت، پی بردن به این موضوع است که همه می توانند در کار گروهی سهیم باشند و همکاری دیگران، حتی درصورت نرسیدن به نتیجه، ارزشمند است. ایده هایی که شکست می خورند، صرفاً بذر ایده های موفقیت آمیز را می پاشند.
نظر بازار به تست ایده کارآفرینی چیست؟
محصولتان را در حد امکان ملموس کنید! حالا این کار را با درست کردن عکس , انیمیشن یا حتی نمونه اولیه آن. با پیداکردن این نکته که چطور میتوانید محصولتان را به دیگران معرفی کنید خواهید فهمید محصولتان چقدر پایه و اساس استوار دارد. زیرا قابلیت نشان دادن محصولتان به دیگران مورد انتقاد زیادی قرار خواهد گرفت و این نیز کمکی به شما خواهد بود تا قبل از تولید انبود اشکالات کارتان را بررسی و رفع کنید.و حالا دو مورد زیر را نیز اجرا کنید:
۱. تقاضای محصول/خدمت: برای سنجش و اندازهگیری تقاضا، اول، در مورد محصول/خدمت مشابه و رقبای فعلی بپرسید. آیا افراد از محصولات رقیب استفاده میکنند؟ چهچیزی در مورد آن محصولات یا خدمات ضعیف است؟ اولین بار چگونه و کجا با آن محصول/خدمت آشنا شدهاند؟ و … .
سپس، ایده محصول یا خدمت خود را توصیف کنید و در مورد تاثیر اولیه آن ایده بر سبک زندگی یا کاری بازار هدف بپرسید. توصیف ایده میتواند یک ویدیو یا یک جمله باشد. افراد باید بتوانند در ۲۰ ثانیه متن شما را بخوانند یا در ۴۰ ثانیه ویدیو را تماشا کنند. هدف اعتبارسنجی ایده است نه بررسی جزییات کارکردی؛ بنابراین موجز و مختصر ایده محصول/خدمت موردنظر را توصیف کنید.
سپس با یک سوال درجهبندی بپرسید: چقدر احتمال دارد این محصول/خدمت را بخرید. و با افزودن شرط، از آنهایی که پاسخ دادهاند به هیچ عنوان، دلیل آنرا جویا نشوید.
شما در حال طالعه مقاله ۱۰سوال برای مناسب بودن ایده کسب و کار ۲ میباشید.
۲. تمایل به پرداخت پول: برای سنجش میزان تمایل افراد به پرداخت پول، از روش ون وستندارپ استفاده کنید؛ چهار سوال باز شامل:
از نظر شما،این محصول/خدمت با چه قیمتی بسیار گران خواهد بود؟
از نظر شما، این محصول/خدمت با چه قیمتی بسیار ارزان خواهد بود تا جاییکه به کیفیت آن شک خواهید کرد؟
از نظر شما، این محصول/خدمت با چه قیمتی گران است ولی همچنان تمایل به خرید آن دارید؟
از نظر شما، این محصول/خدمت در چه قیمتی بسیار رقابتی است و مبلغ پرداختی در مقابل ارزش آن صرفه دارد؟
نسبت به جمعآوری بیش از اندازه داده، اغوا نشوید و خود را در حجم زیادی از دادهها غرق نکنید. ضمن اینکه هدف از تحقیق و اعتبارسنجی بازار را فراموش نمیکنید، سطح اطمینانی ۸۰ درصدی را به دلیل عدم قطعیت، برای تصمیمهای خود قایل شوید.
به دوستان و اطرافیان خود برای جمعآوری داده و تصمیمگیری اتکا نکنید.
شما در حال مطالعه مقاله تست ایده کارآفرینی میباشید.
۲- تخصصهای لازم تیم من چیست؟
در همان پله های نخستین شما خواهید فهمید نظرات چه کسی برایتان سازنده تر است و بعد از آن خواهید فهمید فکر چه کسانی را برای همفکری لازم دارید حالا چه در رابطه با محصولتان باشد, بازاریابی محصولتان یا حتی روابط عمومی کسب و کارتان.شما باید راهی پیدا کنید تا میزان علاقه افراد حاضر را به ایده تان بفهمید تا بتوانید افراد بهتری را به عنوان شریک کاری یا کارمند انتخاب کنید.
چگونه یک تیم قوی و مناسب برای کسب وکار خود طراحی کنیم ؟
در فرآیند تیم سازی باید به ساختارهای کاری دقت شود . شما باید به دنبال ایجاد بهترین همکاری و همیاری ، نوآوری و خلاقیت ها بین تیم تان باشید . این در حالی است که شما باید سرعت مناسبی را در اجرای فرآیندهای پیش بینی شده داشته باشید . قبل از شروع فرآیند تیم سازی خود بهتر است که برای سئوالات کلیدی زیر پاسخ مناسبی داشته باشید :
چگونه می توان حق مالکیت فکری تمام اعضای تیم را تامین کرد ؟
چه ساختاری برای تیم کاری مناسب می باشد ؟
آیا ساختار تیمی در نظرگرفته شده می تواند عملکرد کاری را بهبود دهد ؟ آیا ساختار طراحی شده مشکلات کاری را افزایش نخواهد داد ؟
آیا اعضای با عملکرد بالاتر از سایر اعضا احساس تحقیر یا شکست نخواهند کرد ؟
اعضای تیم در مورد قدرت و یا مسئولیت های خود دچار اشتباه نخواهند شد ؟
فرآیند استخدام و اضافه شدن نیروهای جدید به تیم های کاری چگونه خواهد بود ؟
ارتباطات بین تیم های مختلف کاری به چه شکل خواهد بود ؟
فرآیند تصمیم گیری به چه شکلی می باشد و آیا فرصت ها در خلال تصمیم گیری ها از بین نخواهند رفت ؟
سعی کنید با خود صادق باشید و در هریک از سئوالات بالا که احساس می کنید اشکلاتی وجود دارد ، به دنبال برطرف کردن آن ایراد باشید .
سازمان های امروزی نیاز به سرعت بسیار بالا در همکاری های بین اعضا دارند تا بتوانند با رقبای جدّی خود به بهترین شکل مواجه شوند . اعضای تیم باید بتوانند دارای سطح پاسخگویی مناسبی باشند و از اقتدار مناسبی برخوردار باشند . برای این منظور شما باید نکات زیر را در ساختار تیم خود لحاظ کنید .
شما در حال مطالعه مقاله تست ایده کارآفرینی میباشید.
ساختارهای مهم در طراحی یک تیم :
ساختار تیم خود را در اطراف اهداف اصلی کسب و کار خود قرار دهید . شاید شما در حال تلاش برای ارائه خدمات جدید به بازار هدفتان باشید و یا شاید هم شما در حال تلاش برای رشد تیم خود برای تقاضاهای روبه رشد در بازارهای هدف تان باشید . به هر شکل هدف شما می تواند ساختار و ترکیب تیم های کاری تان را تغییر دهد .
انواع ساختارهای سازمانی در دسترس را مورد بررسی قرار دهید . در جهان انواع مختلفی از ساختارهای سازمانی وجود دارد . شما برای یافتن بهترین ساختارها برای تیم هایتان نیاز به بررسی و ارزیابی سختارهای مختلف دارید . در تیم سازی حتی اگر یک استارتاپ کوچک و جابک هستید ، باید به ساختار سازمانی تیم توجه داشته باشید .
سعی کنید ساختار خود را انتخاب کنید و به اطلاع اعضای تیم تان برسانید . توجه کنید اگر سازمان شما سنتی باشد معمولا تصمیم گیری ها به صورت متمرکز صورت می پذیرد . اما اگر سازمان شما چابک و دیجیتال محور باشد شما باید ساختاری غیر متمرکز را برای خود برگزینید .
تصمیم بگیرید که چه تخصصی برای هر نقش لازم است . در سازمان های کوچکتر که قصد رشد خیلی سریع را دارند معمولا از ساختارهای منعطف تر استفاده می کنند . این کار معمولا باعث افزایش بهره وری می شود . در سازمان های بزرگتر معمولا شاهد نقش های تخصصی تر و رهبران ارشد سازمانی می باشیم . از تعریف نقش های جدید نترسید ، مخصوصا زمانی که به مجموعه ای از مهارت ها نیاز دارید .
افرادی که دارای مهارت های بالقوه می باشند را شناسایی کنید . معمولا کارکنان یادگیری مهارت های جدید را دوست دارند . سعی کنید افراد مشتاق و توانا را به سوی مهارت های جدید هدایت کنید . البته قبل از اینکه نیروهایتان را به سمت آموزش بفرستید ، سعی کنید توانایی های طبیعی افراد را مورد ارزیابی قرار دهید . بعد از آموزش دادن نیروها طبق یک برنامه زمان بندی شده میزان موفق بودن نیروها در مهارت آموزی را ارزیابی کنید . همیشه سعی کنید مهارت های مورد نیاز خود را از نیروهای درونی تیم خود تامین کنید و در صورت عدم وجود نیروی مورد نظر ، نیروهای جدید را به استخدام درآورید .
تعیین معیارهایی برای تعیین عملکرد نیروها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است . برای حفظ انگیزه تیم خود ، اهداف و ساختار تیمی را مشخص کنید و وظایف هریک از اعضا را تعیین کنید و در بازه های زمانی مشخص به بررسی عملکرد هر نیرو بپردازید . به اعضای موفق تیم تان پاداش بدهید ، این موجب افزایش عملکرد شرکت شما خواهد شد . هم چنین سایر اعضای تیم انگیزه لازم را برای رشد سریعتر پیدا خواهند کرد .
همچنان انعطاف پذیر بمانید . خیلی مهم است که در هر سازمانی ، هرکسی نقش خود را بداند و با چگونگی انجام وظایف خود آشنا باشد . اما هرگز نگران تعریف نقش ها و مسئولیت ها نباشید . سعی کنید تیم خود را همیشه انعطاف پذیر و چابک نگهدارید (در تیم سازی شما باید همیشه پویا و فعال باشید و آمادگی هر گونه تغییری را داشته باشید ) . این موضوع به شما اجازه می دهد تا بتوانید به خوبی مهارت ها و تجربه های مختلف را برای نقش های گوناگون ترکیب کنید .
۵ روش ذهنی برای ارزیابی یک تست ایده کارآفرینی کسب و کار
اگرتست ایده کارآفرینی کسب و کار خوبی به ذهن تان رسیده است، سریع اقدام نکنید. بلکه ابتدا با این آزمونهای ذهنی آن را به بوته آزمایش بگذارید.
پشت هر کسب و کار موفقی یک ایده کسب و کار وجود دارد که به دنبال تغییر در یک صنعت و یا بهبود زندگی برای جمعیت هدف (گاهی هم هر دو) شروع به فعالیت میکند. اما قدرت یک ایده کسب و کار ممکن است باعث موفقیت یا شکست امکانسنجی کسب و کار شود. ایده کسب و کار به ظاهر خوب اما ناقص، میتوان از پای بست باعث ویرانی یک کسب و کار شود، در حالیکه ایده کسب و کار مشکوک اما با نقاط قوت بیشتر از ضعف ممکن است علیرغم شانس موفقیت، رها شود.
در صدر تمام بررسیهای امکانسنجی یک ایده کسب و کار، تحقیق و پژوهش است. شما در مرحله تهیه طرح کسب و کار، با دقت و وسواس زیاد شرکتهای مشغول به کار در صنعت مورد نظرتان را بررسی کرده و مخاطبان هدف خود را به دقت شناسایی میکنید تا ببینید که راه حل شما واقعا مناسب این قشر از مخاطبان هست یا نه. اما متغیرهایی وجود دارند که در این دادهها دیده نمیشوند، و شرایطی که خارج از این گود نمیتوان آن را ارزیابی کرد (در مقالهی آیا شما ذهنیت کارآفرینی دارید؟، توضیحات تکمیلی بیشتری داده شده است).
اگر اثر کاربری ایده کسب و کار شما در زندگی مخاطبان، ملموس و قابل اندازهگیری نباشد، چگونه ایده کسب و کار را ارزیابی میکنید؟ ارزیابیهای ذهنی به شما این امکان را میدهد که کسب و کار خود را از زوایای بحرانی مورد ارزیابی قرار دهید و قبل از شروع رسمی کار، نقاط ضعف آن را بیابید. این ۵ روش ارزیابی ذهنی برای بررسی توانمندی ایده کسب و کار شما بسیار مناسباند:
۱) تست ایده کارآفرینی خود را به قسمتهای کوچکتری خرد کنید
ممکن است هم اکنون رقبای غیر مستقیم زیادی برای ایده کسب و کار شما در بازار وجود داشته باشد، یا اساسا این بازار فضای فعالیت بسیاری داشته باشد. در این آزمون ذهنی، هدف شما طراحی یک برند رقابتی است.
به نظرتان برند شرکت رقیب برای متمایز کردن خود از شما چه کاری انجام میدهد؟ چگونه مدل کسب و کار شما را بهبود میدهد؟ این سوالات به شما کمک میکنند که برند خود را در مقابل ظهور اجتناب ناپذیر رقیبتان تقویت کنید، و یا حتی زمینه فعالیت خود را در جهت جدیدی هدایت کنید.
نکتهای باید به آن توجه کنید اینست که خواه ناخواه رقبای جدیدی ظهور خواهند کرد، بنابراین هرچه ذهن شما احتمالات آینده را بیشتر پیش بینی کند، بهتر است.
۳) آزمون دهه تست ایده کارآفرینی
“آزمون دهه” در ارزیابیهای ذهنی، آزمونی مهم در بررسی طول عمرایده کسب و کار شماست. این آزمون برمبنای تصور یک دههی آینده از زمان فعلی، و ارزیابی جایگاه کسب و کار شما در زندگی ده سال دیگر است.
به عنوان مثال فرض کنید که سال ۱۴۰۶ است، اینترنت در دسترس همه است، در دنیا نیز خودروهای بدون راننده رایج شده است، پهپادها سفارشها را تحویل میدهند، و واقعیت مجازی (Virtual Reality) به صورت یکی از راههای ارتباطی جدید ظهور کرده است. ایده کسب و کار شما چگونه به کار خود ادامه میدهد؟ آیا ایده کسب و کار شما مستقل از تاثیر زمان است، یا به پارادایم فعلی صنعت وابسته است و در ۱۰ سال آینده منسوخ میشود؟
۴) نمودار رشد تست ایده کارآفرینی
نمودار رشد را کمتر میتوان به عنوان یک آزمون در نظر گرفت، بلکه بیشتر ناشی از یک طوفان فکری اساسی است. در اینجا هدف شما تصور کردن تمام مسیرهای رشد کسب و کارتان، بعد از گذشت چند سال از توسعهی اولیهی آن است.
به عنوان مثال، آیا میخواهید کار خود را به صورت جغرافیایی گسترش دهید، یا مخاطبان متنوعتری را هدف قرار دهید؟ آیا میخواهید از محصول خود در رسانههای جدیدی استفاده کنید یا صرفا به دنبال بهبودهایی ساده در مدل اصلی آن هستید؟
تا جاییکه امکان پذیر است این فرضیات را جلو ببرید، و ببینید که ایده کسب و کار شما واقعا چقدر چابک است؟ هر چه قابلیت انعطاف بیشتری داشته باشد، بهتر میتواند با تغییرات محیط سازگار شود.
استیون جانسون (Steven Johnson) در سخنرانی TED خود در این باره سخن میگوید که مردم ایده کسب و کار ناب خود را به لحظات “یافتم!” نسبت میدهند. اما او در این سخنرنی میخواهد داستان دیگری را از تاریخ بیان کند. صحبتهای گیرای او از ایده کسب و کار چارلز داروین گرفته تا ایده کسب و کار شبکههای پرسرعت وب، بیان میکند که ایده کسب و کار ناب واقعا از کجا نشات میگیرند؟
۵) آزمون خدمات پشتیبانی تست ایده کارآفرینی
نهایتا باید میزان خدماتی را که میتوانید به عنوان خدمات پشتیبانی به مشتریان ارائه کنید را ارزیابی نمایید. تصور کنید که یکی از مشتریان، شیفتهی محصول یا خدمات شماست. به نظرتان بهترینسناریو در این حالت چگونه میتواند باشد؟ آیا او برای خرید بیشتر به شما مراجعه خواهد کرد؟ آیا حاضر است برای عضویت پول پرداخت کند؟ آیا حاضر است خدمات شما را به دوستانش معرفی کند؟
این آزمون به شما کمک میکند که بفهمید چه مقدار درآمد جاری میتوانید از طریق رضایت مشتریان تان به دست آورید. به خصوص نشان میدهد که درآمد شما چقدر ظرفیت رشد دارد.
اگر پس از تمام این ارزیابیها باز هم به این نتیجه رسیدید که ایده کسب و کار شما فوق العاده است، این آزمونها را به بوتهی آزمایش بگذارید. از این مرحله راحت عبور نکنید. هر چه در مراحل آغازین توسعهی کسب و کارتان سخت گیرانهتر عمل کنید، بهتر میتوانید در مقابل سختیهای اصلی مدیریت یک کسب و کار پایداری کنید (در مقالهی آیا شما ذهنیت کارآفرینی دارید؟، توضیحات بیشتری داده شده است).
ایده کسب و کار برای علاقمندان به کارآفرینی اینترنتی
اگر به کارآفرینی و راهاندازی یک کسب و کار علاقمندید ولی نمیدانید از کجا شروع کنید یا نگران بودجه اولیه آن هستید، کسب و کارهای اینترنتی گزینهی خوبی برای شروع هستند. هزینههای راهاندازی اینگونه کسب و کارها به نسبت کم و دامنهی کسب و کارهایی که میتوانید راهاندازی کنید وسیع است. در این مطلب ۱۰ ایده برای راهاندازی یک کسب و کار اینترنتی به علاقمندان کارآفرینی ارائه شدهاست:
۱. راهاندازی وبسایتهای آموزشی
با توجه به مهارت یا تخصصی خود میتوانید یک وبسایت آموزشی راهاندازی کنید و با ارائهی محتوای مناسب آنرا به یک کسب و کار اینترنتی تبدیل کنید. امروزه نمونههای فراوانی از وبسایتهای آموزشی در اینترنت موجود است. با گسترش فناوری اینترنت و گوشیهای هوشمند انقلابی در حوزهی آموزش در حال رخدادن است. بسیاری از دانشگاههای معروف دنیا وبسایتهای خود را مجهز به دورههای آموزشی رایگان کردهاند. آموزش یک نیاز دائمی است که هیچگاه بهطور کامل برآورده نخواهد شد. پس اگر خوب عمل کنید و محتوای باکیفیت ارائه دهید احتمال موفقیت شما زیاد است. اینجا و اینجا و اینجا چند نمونه از وبسایتهای آموزشی موجود هستند.
۲. ارائهی خدمات
راهاندازی یک کسب و کار اینترنتی بر اساس تواناییهای شخصی و فروختن مهارت خود به مشتریان گزینهی بعدی برای کارآفرینی اینترنتی است. فرض کنید شما توانایی طراحی لوگو دارید، یا مشاور کسب و کار هستید یا تولیدکننده اپلیکیشن گوشیهای همراهید. با راهاندازی یک وبسایت تواناییهای خود را به مشتریانی که به مهارتهای شما نیاز دارند بفروشید. مهمترین مزیت این کسب و کار عدم نیاز به اجاره محل کار و توانایی کار گروهی از راه دور است.
۳. تولید و فروش محصولات
در هر زمینهای که تخصصی دارید، نویسندگی، نقاشی، عروسکسازی، برنامهنویسی، برنامهسازی (صوتی و تصویری)، از اینترنت بهعنوان بستری برای تبلیغ و فروش محصولات خود استفادهکنید. مهمترین کار ایجاد و برقراری رابطه با مشتریان بالقوهتان است. اعتماد کاربران اینترنتی را جلب کنید. تصاویر واقعی محصولات را روی وبسایت خود بگذارید، اگر امکان دارد نمونهی رایگان ارسال کنید و امکان برگشتدادن پول مشتری را نیز فراهم کنید.
۴. برنامههای اجتماعی و سرگرمی
اگر توانایی اجرای برنامههای هفتگی یا ماهانه دارید، برنامههایی حرفهای در حوزههای اجتماعی-آموزشی و سرگرمی، میتوانید وبسایتی راه بیندازید و عضوگیری کنید. حق عضویت ماهانه یا سالانه و تبلیغات محل درآمد خوبی خواهندبود. برای اینکار البته باید برنامههای باکیفیت تولید کنید و آنقدر خوب باشید تا مشتریان حاضر به پرداخت حق عضویت بشوند. به مشتریان این اعتماد را بدهید که برنامهها تا پایان حق عضویت آنها تولید خواهندشد. کسب و کارهای فراوانی در این حوزه وجود دارند، که یکی از نمونههای موفق آن را از اینـــجا میتوانید مشاهده کنید.
۵. فروش رابطهای (Affiliate Marketing)
فروش رابطهای یکی از انواع بازاریابی است که در آن شما محصولات دیگران را در سایت خود یا سایتهای مخصوص این کار تبلیغ میکنید و به ازای فروش یا هر مراجعهکنندهای که به سایت مبدا میفرستید کسب درآمد میکنید. همانطور که از تعریف فروش رابطهای مشخص است، در این نوع کسب و کار شما نیازی به ساخت یا تولید محصول یا خدماتی ندارید، تنها بستری برای فروش محصولات دیگران فراهم میکنید. اما در این راه نیاز به جذب کاربران و تبدیل آن به مشتریان واقعی دارید و الا درآمدی نخواهید داشت! پس تکنیکهای بازاریابی را باید فرابگیرید.
چند نمونه از کسب و کارهایی که بر اساس فروش رابطهای بنا نهاده شدهاند:
inspirereview.com
thegreenhead.com
thisiswhyimbroke.com
thewirecutter.com
۶. ساختن سایت و فروش تبلیغ
دِرِک هالپرن (Derek Halpern) اعجوبهی این کار است. او سالها پیش وبسایتی برای انعکاس اخبار ستارههای هنری و شایعات مربوط به آنها راهاندازی کرد و بعد از چندی سایتش به محل تبلیغ کسب و کارهای دیگر تبدیل شد. او اکنون موسس و مدیر وبسایت SocialTriggers است که به ارائهی محتوای آموزشی میپردازد. درواقع این حوزه یکی از عمومیترین حوزههای کسب درآمد اینترنتی است. رمز و راز موفقیت مطالب جذاب، استمرار و ماندگاری است.
۷. جذب اسپانسر برای محتوای تولیدی برندشده
جذب اسپانسر برای محتوای تولیدی گزینهای هم سخت و هم راحت است! سخت از این بابت که برای تبدیل شدن به یک برند تولیدکنندهی محتوا در اینترنت باید زحمت زیادی بکشید و راحت از این بابت که وقتی تبدیل به برند شدید این اسپانسرها خواهند بود که به شما مراجعه خواهندکرد. همانطور که پبشتر اشاره شد برای اینکار نیاز به تولید محتوای باکیفیت و مستمر دارید.
۸. مراسم
برگزاری مراسم، اعم از سمینارها یا کارگاههای آموزشی و غیره در اینترنت و یا در دنیای واقعی نیز میتواند حوزهی مناسبی برای کسب درآمد باشد. یکی از نمونههای موفق مایکل استلزنر (Michael Stelzner) است. او برگزارکنندهی جلسات آنلاین و مراسم حضوری با هزاران شرکتکننده است. او چند سال پیش کار خود را با یک بلاگ ساده شروع کرد و اکنون بنیانگذار و مدیر سایت socialmediaexaminer.com است.
۹. مربیگری
اگر توانایی مربیگری در حوزهی روانشناسی دارید این حوزه دامنهای وسیع از کسب و کارهای مختلف را شامل میشود. هم میتوانید بهصورت کاملاً اینترنتی به این کسب و کار مشغول شوید و خدمات مشاورهای خود را در بستر اینترنت ارائه دهید و هم میتوانید با ترکیب این مهارت با انواع دیگر کسب و کارهای اینترنتی که در شمارهها بالا بدان اشاره شد ضمن تبدیل کردن خود به یک برند، اسپانسر بگیرید یا در دنیای واقعی سمینار یا کارگاه آموزشی برگزار کنید.
۱۰. خلاق باشید!
روشهای دیگری نیز برای کسب درآمد در اینترنت وجود دارد. کافی است به قابلیتهای خود و نیازهای موجود دقت کنید و یا روند فعلی کاربرانی که به آنها دسترسی دارید (یا میتوانید پیدا کنید) را بررسی کنید و بر آن اساس ایدهای جذاب تولید کنید. مثلاً این یکی از نمونههای خلاقانه برای کسب درآمد از اینترنت است. نکتهی مهم شناخت مشتریان بالقوه، شناخت بازار و آشنا بودن به مسائل فرهنگی بازار مورد نظر است.
انتخاب تست ایده کارآفرینی برای کسب و کار
ابتدا گرایشهای موجود در بازار را که میتوانند پایداری یک سرمایهگذاری بلند مدت را به دنبال داشته باشند شناسایی کنید وسپس ایدهای که به آن عشق میورزید را امتحان کنید. اینها مواردی است که مربیان و مشاوران کسبوکار به شما پیشنهاد میدهند. امروزهاین سوال مطرح است که چه ایدهای در کسب و کار میتواند بیشترین پتانسیل را برای رسیدن به موفقیت داشته باشد؟
یکی از مهمترین مسائل برای رسیدن به موفقیت در کسب وکار این است که به دنبال شناسایی نیازهای برآورده نشده باشید (مشکلات توان فرسایی که بسیاری از مردم آنها را تجربه کردهاند وبه دنبال حل آنها هستند) وبرای حل آنها یک کسب وکار سودمند را پایهگذاری کنید.
به جای آنکه به دنبالایدههای جدید و راه حل آنها باشید، انتخابایده مطلوب را با جستوجوی مشکلات و راهحلهای آنها شروع کنید. سعی کنید نکتهای که اغلب کارآفرینان مشتاق آن را نادیده میگیرند را به یاد داشته باشید: شما نه تنها باید مشکلات مشتریان را کاهش دهید بلکه رفع نیاز مشتری باید به گونهای انجام شود که راهی برای درآمدزایی و تاسیس کسب وکاری سودمندایجاد کند.
حال چگونه میتوان مشکلاتی که اکثریت مردم با آنها روبهرو هستند را مشخص کرد؟ در آغاز کار به بررسی روندها بپردازید: روندهای موجود در شیوه زندگی، روندها در بازار کسبوکار و روندهای جمعیتی را بررسی کنید. با بحث با دوستان و همکارانتان از روندهایی که نظر آنها را جلب کرده، آگاه شوید. سعی کنید به دنبال دادههای تجربی باشید و صرفا از شنیدههای تصادفی استفاده نکنید.
«دیوید اشنایدر» یک مشاور مستقل در یک شرکت کارآفرینی در آمریکا میگوید: «من آمار مربوط به پیشبینی ده سال آینده نرخ بیکاری درایالات متحده را که در بهار منتشر میشود، از نزدیک دنبال خواهم کرد.» او میگوید: «اداره آمار کار آمریکا با استفاده از منابع بیشماری به توسعه اطلاعات در مورد بازار کار ایالات متحده آمریکا میپردازند و پیشبینیهای ارزشمندی در مورد اینکه کدام بخشها سریعترین رشد را در آینده خواهند داشت، ارائه میکند. گزارش بعدی آنها سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ را پوشش میدهد. این گزارش نیز مثل همیشه دادههای اساسی و پیشبینیها در مورد بازار کار را زودتر از هر موسسه دیگری در اختیار خواهد گذاشت.»
«جویس گویا» تحلیلگر مسائل اقتصادی و رییس کل «گروه هرمان» در گرینزبورگ میگوید: فرصتهای راهاندازی کسبوکار در آینده به احتمال زیاد متعلق به بخش خدمات است. همان طور که شاهد هستیم امروزه با بهبود وضعیت اقتصادی مادران بیشتری مشغول به کار هستند و درآمد بیشتری نیز دارند، آنها به دلیل کمبود وقت احتیاج به خدمات بیشتری دارند. همچنین آنها امروزه قادر به پرداخت هزینههای خدماتی بیشتری نیز هستند.
بخش خدمات برای خانم «بلیندا فوچ» موسس کسبوکاری به نام «صاحب پول خود شوید» سودآوری زیادی را به همراه داشته است. او متوجه شد که موانع احساسی بر سر راه بسیاری از مردم قرار دارد که از تصمیمگیری عقلانی آنها جلوگیری میکند. بنابراین او در کسبوکار خود توصیهها و استراتژیهایی را در خصوص پسانداز پول و کاهش بدهیها به مردم میدهد. خانم «فوچ» میگوید: «من این هدف را در راستای علاقه و اشتیاق شخصی به انجام رساندم. امااین کار نه تنها برای من درآمدزا بود که نتیجه آن نیز سبب تغییرات مهمی در زندگی مشتریان، اعضای مخاطب و مشترکین شده است.»
سینا شارپ مدیر یک موسسه تحقیقاتی توصیه میکند که برای یافتنایده مطلوب به دنبال حوزههایی بروید که شیوههای انجام کار و ارائه خدمات در آنها مدتهاست بدون تغییر مانده است (و بنابراینجای پیشرفت دارد) به عنوان مثال او به مراکز معاینه پزشکی سرپایی در داروخانهها اشاره میکند، که در آنها پرستاران خدماتی مانند تزریقات و دیگر معاینات جزئی را انجام میدهند. این مراکز صفهای بلند در مطب پزشکان را از میان برده است.
شارپ میگوید: «هیچگاه با این ایده که کسبوکار شما برای اجرا به محیط خانه احتیاج دارد دست از کار نکشید همچنین هر ایده کسبوکاری نباید در مقیاس میلیونی مشتری داشته باشد. اگر شما بتوانید حتی فقط یک درصد از بازار را در تسخیر خود درآورید هم بسیار خوب است.» «اشنایدر» پیشنهاد میکند هنگامی که ایدهای خوب به نظر شما میرسد آن را از طریق تحقیقاتی دقیق مورد بررسی قرار دهید و ارزش ریالی آن را تخمین بزنید. دراینجا به برخی از کسب وکارهای خدماتی موفق اشاره میکنیم:
مربیگری: تقریبا در همه جا و در میان هر قشری از مردم از مربیان در زمینههای مختلفی استفاده میشود. میتواناین کسب و کار را در زمینه آموزش به پناهندگان، کودکان و تعلیم رانندگی و… ایجاد کرد.
خدمات پزشکی: پس از وقوع دو جنگ، افزایش تعداد مبتلایان به دیابت و پیشرفتهای حاصله در زمینه تکنولوژی پزشکی، امروزه افراد زیادی هستند که از اعضای مصنوعی بدن استفاده میکنند. توزیعاین وسایل، آموزش استفاده از آنها و کمک بلند مدت به استفادهکنندگان میتواند حوزه مناسبی برایایجاد کسب و کار باشد.
مهاجران: آنها به تدریج برای استقرار به شهرهای کوچک و حومه شهرهای بزرگ رو میآورند. شما میتوانید با پیدا کردن راههایی برای ارائه خدمات به آنها کسبوکار ایجاد کنید.
خدمات تغذیهای: علاقهمندی به غذاهای ارگانیک و سالم و محلی امروزه زیاد شده است. تهیه غذای ارگانیک برای کودکان، ساخت باغچههای کوچک در حیاطها و ارائه خدمات و تجهیزات لازم برای کشت آسان گیاهان میتواند ایده مناسبی برای کسبوکار باشد.
جمعیت کهنسال رو به رشد: میتوانید خدماتی برای کهنسالان ارائه دهید تا چه در منزل و چه بیرون از منزل از امکانات لازم بهرهمند شده و به آنها احترام گذاشته شود. میتوانید با خواربار فروشیها و داروخانههای محلی برای حمل کالاهای آنها به درب منازل قرار داد ببندید.
یکی از مهمترین دغدغههای هر کسبوکاری سنجش ایده، پیدا کردن نیاز مشتریان و ارتباط موثر با آنهاست. بسیاری از شرکتها به دلیل عدم درک درست از نیاز مشتری و نرسیدن به فروش مناسب، محکوم به شکست شدهاند. راب فیتزپاتریک، سعی می کند چگونگی پرورش دادن یک ایده و صیقل و سنجش ایده با کتاب تست مامان بیان کند.
مقدمه تست مامان از نگاه نویسنده
راب فیتزپاتریک در مقدمهی کتاب اینگونه مینویسد :«درس گرفتن از مشتری را میتوان به کاوش باستانشناسان برای پیدا کردن گنجهای باستان شناسان تشبیه کرد. باستان شناسان هرچه بیشتر کند و کاو در خاک میکنند، یک قدم به گنجها نزدیک میشوند ولی باید در این راه بسیار احتیاط کنند زیرا در صورتی که از ابزار ناکارآمد استفاده کنند ممکن است آسیبهای جبرانناپذیری را به گنجهایی که در آن زیر به انتظار ما هستند برسانند.»
روبهرو شدن با مشتری یک واقعیت غیر قابل اجتناب در هر کسب و کار است و خیلی از افراد با این واقعیت روبرو میشوند و با مشتری صحبت میکنند، از وی سئوال میکنند و پاسخها را دستهبندی کرده و برای ارتقا ایده به کار میبرند.
اما چرا اکثر کالاهایی که بر پایۀ این نظرسنجیها تولید میگردند را کسی خریداری نمیکند؟! مگر هدف سوال کردن از مشتریها و رفع نیاز مشتریها و بالا بردن فروش نبوده، پس چرا این کالا به فروش نمیرسد؟ دلیل مهم این قبیل مشکلات آن است که ما سؤالات اشتباهی را از مشتریان خود میپرسیم.
زیاد ناراحت نشوید من و خیلی دیگر از افراد نیز که میخواستند یک کسب و کار را راهاندازی کنند یا یک اختراع را ثبت کنند، هم مرتکب این اشتباه شدهایم. علیرغم رشد انفجاری تفکر استارتآپی متأسفانه تغییرات زیادی در مورد سؤالاتی که از مشتریها میشود رخ نداده است و همان رویهها و سئوالات قدیمی تکرار تکرار و تکرار میشود و کمکی به ارتقا ایده نمی کند.
سنجش ایده با کتاب تست ایده
در صورتی که شما پرسشی از مادرتان درباره ایده خود داشته باشید بی شک اگر ایده خوبی هم نداشته باشید، به شما دروغ می گوید و از شما حمایت می کند!
علاوه بر مادرتان، همه به شما در این زمینه دروغ میگویند. اصولا نیاید نظر هیچکس را درباره کسب و کار جدید خود بپرسید. در اصل، ماهیت این سوال بد است چون مردم را تشویق میکنید که برای دلخوشی شما حداقل تا حدی دروغ بگویند و برای ارتقا ایده این مدل سوالات مناسب نمی باشد.
راب فیتزپاتریک معتقد است که در صورتی که سوال هدفمند و درست پرسیده شود حتی مادر نیز پاسخ درستی به آن خواهد بود و جوابهای دروغی هم شنیده نمیشود. او می گوید:« من در این کتاب نمیتوانم به شما بگویم چگونه شرکت خود را بزرگ کنید یا چگونه ارتقا ایده ای در بعد بالایی داشته باشید، زیرا این امر فقط وظیفه شماست. ولی میتوانم در این کتاب آموزش دهم که چگونه پاسخ طلایی را از دهان مشتریان بیرون بکشید و بر اساس این پاسخها به ایدهآلترین نتایج برسید.
ورشکستگی و شکست یک استارتآپ بدترین کابوس یک کارآفرین است که ما میخواهیم از وقوع آن جلوگیری کنیم. تمرکز اصلی من در این کتاب بر روی روشهای سوال کردن از مشتریهاست. همهی صاحب نظران به اتفاق بر روی اهمیت سوال کردن و اهمیت به نظرهای مشتریان توافق دارند، بنابراین لازم نیست ما بر روی اهمیت این موضوع بحث کنیم. اما این که چگونه با مشتری بحث و گفت و گو کنیم، هدف اصلی ما است.»
همچنین این کتاب ما را متوجه می سازد که برای بهبود ایده و فهمیدن مشکلات مصرف کنندگان ما خودمان باید پرسشهای خوب و مناسب را طرح کنیم. صحبت کردن با مشتریان یکی از مهارتهای بنیادی در توسعه مشتری و استارتاپ میباشد. هنر ارتباط برقرار کردن یکی از مهمترین نیازهای هر کسبوکاری است.
همه ما میدانیم که باید این کار را انجام دهیم. اما ظاهرا کسی نمی خواهد بپذیرد که این امر کار مشکلی است و خیلی راحت ممکن است مسیر گفت و گو به کل به بیراهه رود. این کتاب به شما نشان میدهد که چگونه مکالمات مشتری میتواند به بیراهه کشیده شده یا اینکه خوب پیش رود. علاوه بر این این کتاب یک راهنمای سریع و عملی است که شما با مطالعه آن میتوانید در زمان، هزینه و جبران شکستهای احتمالی خود کمک بگیرید. راب موسس یک شرکت معتبر و تکنولوژیکی است که از سال ۲۰۰۷ تا کنون چندین شرکت کاملا موفق را ورشکست کرده است.
او قبلا یک تکنسین خجالتی و برنده جایزه بدترین فروشندگان جهان بود. تا اینکه چندین روش برای صحبت با مشتریان طراحی کرد. آموزههای ایشان در این کتاب مطرح شده است. در واقع کتاب «تست مامان»، کتابی در زمینه مدیریت مشتری و فروش است که به شما میآموزد چگونه با سوالات مشتری خود، هوشمندانه و خردمندانه برخورد کنید و دربارهی نحوه تدوین پرسشنامههای مفید و نحوهی ارتباط موثر با مشتریان و ارتقا ایده و جلوی دروغهای احتمالی وی را نیز بگیرید.
در صورتیکه سوالات دقیق و هدفمند پرسیده نشوند، کسبوکارها اطلاع مفیدی بهدست نخواهند آورد. در مقابل این روش که پاسخهای مشتریان منجر به رشد کسبوکار شود، همان پاسخها میتواند باعث ورشکستگی کارها هم بشود.
مروری بر فصلهای تست مامان
کتاب تست مامان در ۹ فصل تنظیم شده است تا به صورت عملی صاحبان کسب و کارهای مختلف بهترین و کاربردیترین پاسخها را از مشتریان خود دریافت کنند.
در حقیقت بر اساس پاسخهای مشتریان مدیران و بازاریابان میتوانند اطلاعاتی بهدست آورند که با تکیه بر آنها بفهمند کجای راه خود را اشتباه رفتهاند و پس از آن اشتباهات خود را تصحیح کنند و ایده خود را در به سطح بالایی ارتقا دهند.
در قسمتی از کتاب نویسنده یافتن سوالات مناسب را سختترین کار ممکن میداند و در اینباره مینویسد: «گفتوگو و سوال و جواب کردن از مشتری یک امر زبانبر است که در صورتی که درست انجام نشود، علاوه بر عدم دستیابی به نتایج درست، وقت و هزینه زیادی را از شما به هدر میدهد.
در پاسخ دادن به سوالات، به عمد و یا از سر دلسوزی پاسخهای غیر واقعی ارائه میدهند و میتوانند راه اشتباهی را به ما نشان دهند. رویکرد اصلی و مهم این کتاب دربارهی نحوه سوال کردن از مشتری برای دریافت ایدهآلترین پاسخهای ممکن است، ما با اتکا بر این کتاب میتوانیم درست به هدف بزنیم و ایده خود را ارتقا دهیم.»
سنجش ایده با کتاب تست مامان برای چه کسانی کاربرد دارد
سنجش ایده با کتاب تست مامان برای کسانی که قصد دارند مشتریان کسبوکارهای خود را افزایش دهند یا قصد راهاندازی یک کسبوکار را دارند و نمیدانند چگونه با مشتریانشان ارتباط برقرار کنند.
کسانی که در مورد توسعه مشتری مطالعه می کنند مانند فروشندگان یا صاحبان کسب و کار، منتور ها، حامیان و یا سرمایه گذاران استارتاپ ها. کسانی که در پی کشف فرصت های تجاری هستند و قصد ارتقای موقعیت های تجاری خود و سازمانشان را دارند.
کسانی که قصد راه اندازی استارتاپ دارند و مربیان، سرمایهگذاران یا اسپانسرهای استارت آپهای مختلف که قصد دارند راههای برقراری ارتباط موثرتر با مشتری را آموزش دهند.
کسانی که عاشق عملی کردن رویاهایشان هستند و نمیخواهند بی گدار به آب بزنند و قصد دارند قبل از رها کردن شغل حال حاضرشان، عملی بودن آنها را بررسی کنند. کسانی که نیاز به جذب سرمایه دارند و سرمایهگذارها از آنها میخواهند که به صورت مستند ثابت کنند که راهحلهای آنها به واقعیت نزدیک است.
کسانی که میخواهند استارت آپ خود را ساده و قابل فهم به همه معرفی کنند و شفافسازی کنند. کسانیکه قصد دارند کسبوکار شخصی خود را راه اندازی کنند و میخواهند همین امروز دست به این عمل بزنند. کسانی که ایده هایی در ذهنشان دارند و قصد ارتقا ایده خود و همچنین تولید و فروش ایده خود را دارند.
راب فیتزپاتریک؛ کارآفرین نویسنده کتاب تست مامان
راب فیتزپاتریک در حال حاضر ساکن بارسلونا اسپانیاست. او از کارآفرینان حوزه تکنولوژی است که به عنوان یکی از شرکای فاندر سنتریک به شتابدهندههای اروپایی و دانشگاهها دربارهی طراحی کسبوکار و برنامههای آموزشی استارت آپی مشاوره میدهد.
راب علاوه بر مشاوره یکی از پذیرفتهشدگان سازمان YCombinator بوده و همچنین خالق محصولاتی است که برندهای بزرگ دنیا مانند سونی وMTV از آن استفاده میکنند. علاوه براین او کارآفرین رزیدنت در UCL است و تجربهی جذب سرمایه در کشورهای آمریکا و انگلیس را هم در کارنامهی کاریاش دارد.
در سالهای اخیر او از طریق جذب سرمایهگذاری جمعی موفق شده است که یک بازی تولید و عرضه عمومی کند. راب مطالبی دربارهی مراحل اولیه راه اندازی یک استارت آپ را در وبسایتthestartuptoolkit.com منتشر میکند. کتاب تست مامان مهمترین اثر راب فیتزپاتریک در زمینهی نویسندگی است.
کتاب تست مامان مجموعهای از قوانین ساده برای مطرح کردن سوالات اساسی و خوب است، قوانینی که با پیروی از آنها وقتی حتی از مامان خود هم سوال میکنید جوابهای فوقالعاده و صادقانهای را دریافت کنید، مشتری که جای خود را دارد پس برای همین، می گوییم سنجش ایده با کتاب تست مامان
. حالا قبل از اینکه به سراغ قوانین مهم برویم، بیایید دو نمونه پرسش و پاسخ با مامان را به همراه هم بررسی کنیم.
موضوع پرسش و پاسخ تولید یک کتاب آشپزی که برای آی پَد مناسب است.
شکست در تست مامان پسر:« مامان، مامان یک ایدهی عالی برای کسبوکار به ذهن من رسیده است، میتوانم برای شما تعریف کنم؟» من کلی دربارهی این ایده فکر کردهام، لطفا قلب و احساسات مرا به بازی نگیر.
مامان :«البته پسر عزیزم» تو تنها پسر مامان هستی و من برای خوشحالی تو حتی حاضرم دروغ بگویم.
پسر :«شما؛ آی پَدتان را خیلی دوست دارید؟ و از آن خیلی استفاده میکنید درست است؟»
مامان :«بله پسرم» تو مگر همین جواب را نمیخواستی بشنوی، خوب حالا جوابت را گرفتی.
پسر: «خوب، پس حتما حاضری یک اَپ که حاوی یک کتاب فوقالعاده آموزشی است و مدام به روز میشود را هم بخری؟» من بسیار عاقلانه این سوال را طرح کردهام بنابراین حتما میخواهم جواب مثبت را از شما بشنوم.
مامان :«خوب والله چی بگم» آخه من تو این سن و سال دیگر به کتاب آشپزی نیاز دارم! تازه من کلی هم کتاب آشپزی در کتابخانهام دارم.
راحت می شود با یه سوال اشتباه احساسات مشتری رو در مورد موضوعی تحریک کرد؛ “از اینکه موقع حمله یه بسته، بند کفش تون باز بشه متنفر نیستین؟ آره خیلی بد می شه! و بعد من میرم و «بند کفش باز نشدنی» خودم رو طراحی و تولید می کنم، بدون اینکه توجه کنم اگه واقعا براش چنین مساله ای مهم بود، از گره دوقلو استفاده می کرد.
یک استارتاپ موفق معمولاً روی یک ایده خاص تمرکز میکند و همان را پیادهسازی می کند. به گونه ای نیست که هر کس با هر ایدهای که رو به روی آنها می گذارد، آنها مسیر خود را عوض کنند. وقتی مشتری ویژگی ای را از شما می خواهد باید انگیزه و هدف او را پیدا کنید. اندکی تامل کنید و دقیق تر به موضوع نگاه کنید.
چرا این ویژگی ها را می خواهند؟ چرا برای داشتن این ویژگی به خودشان زحمت می دهند؟ در حال حاضر که این ویژگی را در اختیار ندارند چطور با مشکلات کنار می آیند ؟ شما نمی توانید به افراد به عنوان مشتری واقعی نگاه کنید، مگر اینکه این فرصت را در اختیار آنها داده باشید تا بدون هیچ رودربایستی دست رد به محصول شما بزنند.
اگر گفت و گوی بی مقدمه با مردم به نظر شما کار عجیبی است، صرفا به این دلیل است که به جای یک مکالمهی عادی به آن به عنوان یک مصاحبه نگاه می کنید. بعد از خود افراد، بیشترین چیزی که افراد تمایل دارند در مورد آن صحبت کنند مشکلاتِ زندگی شان است.کافیست در این مورد صحبت کنید و به نظر آنها جزو معدود آدم هایی باشید که هم صحبت شدن با آنها لذت بخش است.
.
سرفصل مقاله های رایگان آموزش کارآفرینی آکادمی راد
راه های ارتباطی با آکادمی راد در شبکه های اجتماعی
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.