مهارت های کارآفرینی چیست ؟
آیا به نظر شما هر فردی قادر به مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی است و کسب و کار شخصی خود را راه اندازی نموده و به موفقیت دست یابد؟ قطعا پاسخ این سوال منفی است. چرا که کارآفرینی و بنیانگزاری یک تجارت مستلزم مهارت های مختلفی است که در وهله اول اهمیت قرار میگیرند. شاید بسیاری از شما افکار و ایدههای تجاری ناب و منحصربفردی در ذهن بپرورانید. اما مادامیکه قادر نباشید به واسطه کسب مهارتهای مورد نیاز کارآفرینی این ایدهها را محقق سازید، نمیتوانید خود را یک کارآفرین بدانید. به عبارتی شما صرفا ایدهای آفریدهاید که عملی نشده است. حال آن که کارآفرینی همان طور که از نام آن هویداست، به معنی خلق فرصت های شغلی و کسب و کار است.
نمایش فهرست این آموزش :
- کارآفرینی به عنوان یک علاقهی دانشگاهی
- کارآفرینی به عنوان مسیر شغلی
- مهارتهای شخصی در مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی عبارتند از:
- مهارتهای مدیریتی کارآفرینی عبارتند از:
- مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی عبارتند از:
- ۸ مهارت کلیدی مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی
- الزامات مهارتی به مرحله بلوغ استارتاپ بستگی دارد.
- همبنیانگذاران و شرکای کسبوکار بسیار مهم هستند.
- بنیانگذاران باید اولویتبندی داشته باشند و بتوانند بازخورد بگیرند.
- کشف مشتری و مهارتهای طراحی محصول بسیار مهم است.
- فروش باید مهارت مدیرعامل باشد:
- مذاکرات بیپایان است. در مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی
- امور مالی نسبت به دیگر موارد کمتر اهمیت دارد:
- داشتن ذهنیت کارآفرینانه بسیار مهم است:
- داشتن مدرک مدیریت و ادامه تحصیل در مدارس کسبوکار تا چه حد اثرگذار است؟
کارآفرینی به عنوان یک علاقهی دانشگاهی
به طور حتم همه شما علاقمندان به مبحث کارآفرینی با ریسکهای بخصوص این حوزه کاری آَشنایی دارید. احتمالا همین شرایط پرخطر کارآفرینی است که لزوم کسب مجموعهای از مهارت ها را ایجاب میکند. به طور کلی مهارت های مختلفی برای کارآفرینان معرفی و توصیه میشوند.
دستهی اولِ علاقهمندان کارآفرینی، کسانی هستند که به کارآفرینی نگاهی آکادمیک دارند و دوست دارند این بحث را به شکلی گسترده و عمیق، با همهی زوایای آن فرا بگیرند و بیاموزند.
در این مرحله – به فرض آنکه بخواهیم در مورد مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی بیشتر بدانیم – علاقهمندان به کارآفرینی به دو دسته تقسیم میشوند:
کارآفرینی به عنوان مسیر شغلی
دستهی دوم، کسانی هستند که میخواهند به سرعت داخل استخر کارآفرینی بپرند.
آنها ایدهای دارند و دوست دارند در کوتاهترین زمان ممکن – البته نه به قیمت شکست – آن را عملی کنند.
کی از نگرانیهای مهمی که اکثر مردم هنگام فعالیت کارآفرینانه نوپا دارند، این است که توان لازم را برای راهاندازی اولیه سازمانی جدید و اداره و به رشد رساندن آن دارند یا خیر. اغلب کارآفرینان در مرحله خلق فعالیتهای جدید کارآفرینانه با مشکلات اساسی مواجهند؛ آنها مهارتهای مدیریتی، ارتباطی، قابلیتهای بازاریابی و دیگر مهارتهای مورد نیاز را برای آغاز فعالیت دارا نمیباشند
جهت رفع این مشکل کارآفرینان باید مهارتهای لازم را برای راهاندازی و اداره کسب و کار شناخته و در زمینههایی که احساس کمبود میکنند آموزشهای لازم را ببینند.
مهارتهای شخصی در مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی عبارتند از:
۱- کنترل و نظم درونی – عقیده فرد نسبت به این که وی تحت کنترل وقایع خارجی یا داخلی هست یا خیر را مرکز کنترل مینامند. بیشتر کارآفرینان را دارای مرکز کنترل درونی توصیف نمودهاند. افراد با مرکز کنترل بیرونی معتقدند وقایعی که خارج از کنترل آنها هستند، سرنوشتشان را تعیین میکند. کارآفرینان موفق به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال یا نیروهای مشابه نسبت نمیدهند. (احمد پورداریانی ، ۱۳۷۹، ص۸۲) آنها همچنین این ویژگی را دارند که وقایع پیش آمده را برای خود قابل کنترل میدانند. (صمدآقایی، ۱۳۷۷،ص۶)
۲- ریسک پذیری _ ریسک پذیری به معنای پذیرش و استقبال از خطرات حساب شده در کسب و کار میباشد. این ویژگی از ویژگیهایی است که در اکثر کارآفرینان وجود دارد. (صمدآقایی،۱۳۷۷)
۳- نوآوری – نوآوری فرایند خلق چیزی جدید است که ارزش قابل توجهی برای فرد، گروه، سازمان، صنعت یا جامعه دارد. یکی از ویژگیهای شرکت و فرد کارآفرین نوآوربودن است. حل مسائل و پیگیری فرصتها به راهحلهایی نیاز دارد که بسیاری از آنها ممکن است مختص یک وضعیت خاص باشند. بنابراین خلاقیت و نوآوری حاصل از آن، برای بقاء و موفقیت شرکت امری حیاتی است. (هیگینز، ۱۳۸۱، ص۱۸ و ۱۹)
۴- توانایی اداره تغییر – ما در زمانی زندگی میکنیم که روند دگرگونی در فناوریها، با شتاب فراوان افزایش مییابد و موجهایی میآفریند که همه صنایع را دربر میگیرد. نمیتوان جلوی دگرگونیها و تغییرات را گرفت یا خود را از آنها پنهان کرد. باید نگاهها را بر آنها دوخته و برای رویایی با آنها آماده شد. برای مقابله با تغییرات عصر حاضر برنامهریزیها کاری از پیش نمیبرند و توان پیشبینی این گونه دگرگونیها را ندارند. البته این بدان معنا نیست که باید از برنامهریزی دست برداشت، بلکه باید همانند سازمانها و واحدهای آتش نشانی صورت گیرد، آنها نمیتوانند محل آتش سوزی را در آینده پیشبینی کنند ولی گروهی آنچنان توانمند و کارآمد آماده میسازند که میتوانند همانند رخدادهای عادی به هر پیشامد دشوار و پیش بینی نشدهای پاسخ مناسب دهند. بنابراین، کارآفرین نیز باید به همین صورت توانایی اداره تغییر را داشته باشد و بتواند تغییر جهت باد را تشخیص داده، مسیر مناسب را برگزیند. این توانایی برای ادامه آینده کار کارآفرین بسیار مهم و حساس است. (خلاصه کتاب، ۱۳۸۲)
۵- تغییرمحوری – دانشمندان و نظریه پردازان مدیریت و علوم رفتاری بر این عقیدهاند که شرایط بیرونی و درونی سازمان (یا شرکت) همواره در حال دگرگونی است. این دگرگونیها با سرعت انجام میپذیرد و تمامی سازمان را دربرمیگیرد. در بیرون سازمان شرایط محیطی معمولاً غیرثابت و در نوسان است. شرایط اقتصادی، هزینه و دسترسی به مواد و سرمایه لازم ، تکنولوژی تازه و قوانین و مقررات همگی به سرعت در حال تغییرند. در درون سازمان کارکنان تغییر میکنند و با خود اندیشهها و دانشهای تازه میآورند. (علوی، ۱۳۷۷) در چنین شرایطی کارآفرین یا مدیر به عنوان عامل تغییر همیشه با مسأله تغییر سر و کار دارد، زیرا تغییر امری اجتناب ناپذیر است. او باید در مقابل تغییر نگرشی مثبت داشته باشد و آماده اعمال تغییر در مواقع لزوم باشد. (اساتید مدیریت، ۱۳۷۹)
۶. پافشاری، مقاومت و پشتکار_ افراد موفق به نیروی پشتکار ایمان دارند. این یک باور است که پافشاری و مقاومت برای انجام یک کار همیشه با موفقیت همراه است. هیچ توفیق بزرگی بدون پشتکار و جدیت بی وقفه مقدور نمیشود. اگر به افرادی که در هر زمینه موفق شدهاند بنگریم، میبینیم که آنها لزوماً بهتر، با هوشتر، سریعتر و قویتر از دیگران نبودهاند، بلکه پشتکار و مقاومت بیشتری داشتهاند. یک کارآفرین نیز برای موفقیت در کار خود باید پشتکار و مقاومت لازم را داشته باشد. (نظری، ۱۳۸۲)
۷. رهبری دوراندیشی _ دوراندیشی، قدرت دیدن همه چیز پیش از بهوقوع پیوستن آنها است پیتردراکر در کتاب خود «کنترل آشوب و هرج و مرج» مهارتی را شرح میدهد که یک مدیر و رهبر خوب به آن نیازمند است، این مهارت که برای کنترل دوران آشوب ضروری است همان دوراندیشی است. (برکر، ۱۳۸۰)
مهارتهای مدیریتی کارآفرینی عبارتند از:
۱- برنامهریزی و تعیین اهداف _ برنامهریزی بدین معنی است که مدیر از قبل درباره هدفها و اقدامات مورد نظر میاندیشد و کارها و اقدامات وی بر اساس یک روش ، برنامه یا منطق قرار دارد. برنامه باعث میشود که سازمان دارای هدفهای بلندمدت شود و مدیر برای دستیابی به این هدفها بهترین رویهها را اتخاذ نماید. (استونر، فری من و گیلبرت، ۱۳۷۹، ص۱۲)
۲- تصمیم گیری _ تصمیم گیری فراگرد گزینش شیوه عمل خاصی برای حل یک مسأله یا یک مشکل ویژه است. تصمیم گیری دو نوع است: تصمیم گیری معمول و با برنامه که مطابق با عادات، قواعد و یا رویههای مشخص اتخاذ میشود و تصمیمگیری غیرمعمول و بی برنامه که تصمیم گیری با مسائل و مشکلات غیرعادی سر و کار دارد.
تصمیم گیری، برای یک مدیر یا کارآفرین فعالیتی حساس و پر اهمیت است. (هرسی و بلانچارد، ۱۳۷۹)
۳- روابط انسانی – بر پایه پژوهشهای قابل ملاحظه در دههای ۳ و ۴ قرن حاضر، این نتیجهگیری حاصل شد که محیطهای کار در واقع زمینههای اجتماعی پیچیدهای هستند که درک و فهم رفتار در آنها از طریق توجه به نگرشهای کارکنان، روابط اجتماعی، ارتباطات غیررسمی و متغیرهای دیگر امکانپذیر است. ماری پارکتر فالت معتقد بود در هر کار جمعی، مسأله مهم ایجاد و حفظ روابط انسانی پویا و هماهنگ است. (علاقه بند، ۱۳۷۸)
توجه به روابط انسانی در محیط کار برای کارآفرینان و اداره یک کسب و کار موفق، لازم و ضروری بوده و باید در آموزش کارآفرینان مورد توجه قرار گیرد.
۴- بازاریابی _ در فرهنگ واژگان بنت(Bennett) بازاریابی، فرآیند برنامهریزی، طراحی، قیمت گذاری، ترفیع و توزیع ایدهها و کالاها و خدمات به منظور خلق مبادله است که اهداف فردی و سازمانی را برآورده میسازد. مهارت بازاریابی یکی دیگر از مهارتهای مورد نیاز برای کارآفرینان است. (اسلام، ۱۳۸۲، ص ۹)
۵- راه اندازی کسب و کار _ عوامل متعددی مانند دولت، منابع مالی که فرد در اختیار دارد، الگوهای نقش و …. در راه اندازی کسب و کار جدید تأثیر دارند. همچنین کارآفرین همچنین برای راه اندازی کسب و کار باید زمینه لازم را داشته باشد. تحصیلات رسمی و تجربه قبلی نیز در فعالیتهای اقتصادی باعث میشود مهارتهای لازم برای راه اندازی کسب و کار برای کارآفرین مهیا گردد.
مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی : اگر چه نظامهای آموزشی از اهمیت ویژهای در این زمینه برخوردارند، ولی افراد در راه اندازی کسب و کار در زمینههایی که قبلاً کار کرده و تجربه دارند موفقیت بیشتری کسب میکنند. به طور کلی نباید فراموش کرد که خصلتهای کارآفرینان ذاتی نیست، بلکه آنها تربیت میشوند و این مهارت را میتوان در آنها بوجود آورد. (هیسریچ و پیترز، ۱۳۸۳)
۶- مهارتهای مالی و حسابداری _ حسابداری عبارت است از فن ثبت، طبقه بندی و تلخیص فعالیتهای مالی یک مؤسسه در قالب اعداد قابل سنجش به پول و تفسیر نتایج حاصل از بررسی این اعداد (نبوی، ۱۳۸۳، ص ۵). حسابداری را زبان تجارت نامیدهاند. کارآفرینان هر چقدر که این زبان را بهتر یاد بگیرند، بهتر میتوانند بر زندگی و کسب و کار خود تسلط داشته باشند. (احمد پورداریانی و عزیزی، ۱۳۸۳)
۷- مدیریت _ فرآیند مدیریت مربوط به وظیفهای است مبنی بر کسب اطمینان از این که فعالیتهایی به نحوی در حال اجر بوده و به دستیابی به هدفی معین منجر میگردند. (پیرنیا، ۱۳۸۲، ص۲۱) این مهارت یکی دیگر از مهارتهای مورد نیاز کارآفرین است.
۸- کنترل – کنترل عبارت است از توجه به نتایج کار (بازخورد) و پیگیری آن برای مقایسه فعالیتهای انجام شده با برنامهها و اعمال اصلاحات مقتضی در مواردی که انحرافی در انتظارات، صورت گرفته است. (علاقه بند، ۱۳۷۹)
کنترل به کارآفرینان کمک میکند که بر اثربخشی، برنامهریزی، سازمان دهی و هدایت کردن فعالیتها نظارت نمایند. (استونر، فری من و گیلبرت، ۱۳۷۹)
۹- مذاکره – مذاکره یک فرآیند ارتباطی بسیار پیچیده و مهارتی مهم برای موفقیت کارآفرینان است. در تجارت، مثل بخشی از زندگی، مذاکره بر اساس این واقعیت شروع میشود که مردم یا اشخاص به یکدیگر نیاز دارند: خریداران به فروشندگان، مدیران به کارکنان و کارآفرینان به سرمایه گذاران نیاز دارند.
یک رابطه کاری در چهارچوب یکسری موافقتها تعریف میشود و هر توافقی حاصل یک فرآیند مذاکره است. (هگی، ۱۳۸۲، ص۷۹)
۱۰- مدیریت توسعه – در گذشته مدیران در دنیایی نسبتاً تغییرناپذیر و قابل پیش بینی برای دستیابی به موفقیت تلاش میکردند اما امروزه با تحولات شتابندهای مواجهند. آنان با نوآوریهای مستمر در رایانه و فن آوری اطلاعات روبرو هستند و دنیای پرآشوب، بازارهای متغیر و شیوههای زندگی غیرثابت مصرف کنندگان در برابرشان قرار دارد. برای مقابله با چنین نیروهای متغیری، مدیران امروزی باید توانایی دگرگون کردن و نوکردن را داشته باشند. مدیریت توسعه روشهایی را فراهم میآورد که به طور منظم سبب تغییر سازمان و بهبود آن میشود. هدف از توسعه و بهبود سازمان اثربخش ترکردن آن و افزایش فرصتها برای افراد است تا بتوانند نیروهای بالقوه خود را به فعل درآورند. (هاروی و براون، ۱۳۷۷)
مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی عبارتند از:
۱- مهارتهای نوشتاری _ مهارت نوشتاری، فعالیت یا هنر تنظیم کلمات و حروف بر روی کاغذ، چوب و یا هر چیز دیگر با هدف ثبت افکار و به منظور برقراری ارتباط با دیگران است. این نوع ارتباط با علائم مشهود و نمایان نوشته و یا چاپ شده صورت میگیرد. (Briainy dictionary, 2005)
۲- ارتباطات شفاهی یا ارتباطات کلامی _ ارتباط عبارت است از فرآیند انتقال و تبادل اندیشهها، احساسات و عقاید دو نفر یا بیشتر با استفاده از علائم و نمادهای مناسب به منظور تأثیر، کنترل و هدایت دیگران. وقتی در جریان ارتباط، پیامها به صورت رمزهای کلامی و یا شفاهی انتقال یابند، آن ارتباط را ارتباط شفاهی گویند، مانند بحث و گفتگوی فرد با فرد یا فرد با گروهی دیگر. (شعبانی، ۱۳۷۷)
۳- نظارت یا ارزیابی محیط – سیستم نظارت و ارزیابی محیط را کاوتس۱ به این صورت تعریف میکند:
– آشنایی با روند جریانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فنی و حوادث مهم داخل سازمان یا شرکت.
– مشخص کردن خطرات بالقوه و فرصتها و تغییراتی که آن خطرات به طور ضمنی بیان میکنند.
موارد بالا، باعث درک وضعیت آینده توسط مدیران و کارکنان شده، به سازمان در تعیین استراتژیهایش یاری میرساند. (Morrison , 2000)
۴- مدیریت کسب و کار – به تعریف مدیریت مراجعه شود.
۵- تکنولوژی _ تکنولوژی مجموعهای از سخت افزار و نرم افزار است که باید به شکل مناسبی ترکیب شود تا تولید کالا و خدمات امکان پذیر گردد. اجزای تکنولوژی عبارت است از:
– تجهیزات، ماشین آلات و ابزار
– مهارت و تجربه انسانی
– دادهها و دانش، فنون، روشها و فرآیندها
– سازمان و مدیریت
در عمل، ترکیبات متفاوتی از اجزای مذکور تکنولوژی، یک کسب و کار را شکل میدهد.
یکی از تصمیمات مهم مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی در ایجاد کسب و کار، انتخاب مناسب است. در این تصمیم، کارآفرین باید ترکیب مناسبی از اجزای فوق را به کار گیرد تا در راه اندازی و توسعه کسب و کار جدید، موفق باشد.(یدالهی فارسی، ۱۳۸۳، ص۱۰)
۶- مهارت میان فردی _ مهارت میان فردی به توانایی شخص در داشتن رفتاری اثربخش و کارآمد با افراد دخیل در تولید برای رسیدن به اهداف سازمان گفته میشود. (erto, Newgren, 1977)
۷- مهارت شنیداری _ یک کارآفرین به عنوان صاحب یک کسب و کار باید گوش دادن به حرفهای دیگران را یاد بگیرد چرا که اطلاعات حاصل از آن بسیار مهم است. او باید این کار را به شکل مؤثر انجام دهد زیرا گوش دادن مؤثر کاری فعال است تا منفعل. در گوش دادن منفعل شخص مثل یک ضبطصوت عمل کرده و تنها به جذب اطلاعات داده شده میپردازد. اما در گوش دادن فعال فرد باید کوشش کند تا به جای شنیدن آنچه که خود دوست دارد از کلام گوینده بهرهمند شود و منظور اصلی او را از گفتههایش بفهمد. او باید همه کارهای لازم را به منظور دریافت معنا و مفهوم مورد نظر گوینده انجام دهد. (رابین، ۱۳۸۲)
۸- توانایی سازماندهی _ توانایی سازماندهی مستلزم آن است که منابع (افراد، سرمایه و تجهیزات) به مؤثرترین شیوه برای حصول هدفها فراهم شود. بنابراین سازماندهی شامل ترکیب و یگانه سازی منابع است. (هرسی و بلانچارد، ۱۳۷۹)
۹- ایجاد شبکههای مدیریت (مدیریت مشارکتی)_ مدیریت مشارکتی فلسفهای است که ایجاب میکند تصمیم گیری سازمانی چنان صورت گیرد که اطلاعات و درون دادهها و مسئولیت به پایینترین رده مربوط به آن واگذار گردد. به طور خلاصه مدیریت مشارکتی به معنای درگیرکردن کارکنان در فرآیند تصمیم گیری است. (کرمی و گودرزی، ۱۳۸۲)
۱۰- مربی گری_ تعاریف زیادی از مربی گری شده است. بعضی معتقدند مربی گری فقط آموزش دادن چیزی به دیگران است و بر جنبه آموزشی آن تأکید دارند؛ بعضی دیگر معتقدند که مربیگری یادگیری را تسهیل میکند. از دیدگاه جان وایت مور مربی گری شکوفا ساختن ویژگیهای بالقوه افراد است و کمک میکند که موفقیتشان به حداکثر برسد. مربیگری، مهارتی است که از آن برای افزایش موفقیت افراد در تیم استفاده میشود. همچنین مربی کسی است که افراد را به سوی پیشرفت برانگیخته، راهنمایی و هدایت میکند. (Magazine of NCNO, 2004)
با توجه به آنچه ذکر شددر مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی، کارآفرین باید نقش مربی را برای افراد تیم و گروه خود بازی کند. گروه یا تیم ممکن است جمعی از افراد باشد که برای کسب و کار آنها را گرد هم میآوریم.
۱۱- بازیگر و ایفاکننده نقش در تیم _ مهارتهای تیم سازی برای کارآفرینان امری ضروری است. کارآفرینان به توسعه و تقویت نگرش مثبت همچنین اتخاذ روشهایی سازمان یافته در رهبری نیاز دارند تا بتوانند تیم منسجمی ایجاد نمایند که همه کارکنان نسبت به اهداف مشترک، برانگیخته شوند و خود نیز باید به عنوان عضوی از تیم و همراه با دیگر کارکنان در تیم فعالیت کنند. کارآفرینانی که این مهارت را به کار میبرند از موفقیت بیشتری برخوردار میگردند و در نتیجه محیط کاری آنها کاراتر خواهد شد. (مادوکس، ۱۳۸۲)
۸ مهارت کلیدی مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی
همه کسب و کارها یک قلب دارند که خون -شما بخوانید پول- را در رگهای کسب و کار جاری میکند. اگر کسب و کار شما نتواند بفروشد و پولی بدست نیاورد، سرنگون خواهد شد. حتما حدس زدید که راجع به چه مهارتهایی دارم صحبت میکنم. بله، مهارت فروش. اما قبل از فروش شما نیاز دو حوزه دیگر هم دارید، برندینگ و بازاریابی. در مقالات بعدی به تدریج راجع به هر کدام صحبت خواهم کرد. پس تا اینجا سه مهارت کلیدی رو معرفی کردم که به ترتیب اولویت نام خواهم برد: برندینگ، بازاریابی و فروش. یک نکته روانشناختی اینکه افرادی در این حوزه ها موفقتر هستند که شخصیتی برونگرا و انرژیک داشته باشند، در کنار اینکه باید دارای فن بیان و ارائه قوی ای هم باشند.
حوزه دیگری که امروزه بسیار مهم هست برای هر کسب و کار آشنایی با فضای دیجیتال هست. مبحث راه اندازی و مدیریت یک وبسایت و کار حرفه ای با شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام و تلگرام و راه اندازی یک اپلیکیشن برای موبایلها. اسم این حوزه رو بصورت کلی میگذاریم مهارتهای دیجیتال. یعنی شما باید بتوانید با طراح وبسایت و اپلیکیشن مرتبط با کسب و کارتون، دیالوگ کنید.
۳ حوزه مهم دیگر هم هست که در آینده راجع بهشون صبحت خواهم کرد. اولین حوزه که بسیار مهم هست مبحث مالی در کسب و کارهاست. فیلیپ کاتلر به عنوان پدر علم بازاریابی میگوید، متخصصان بازاریابی باید دانش مالی شان را قوی کنند. شما باید صورت حساب سود و زیان را بفهمید، باید ترازنامه را بفهمید. باید از قیمت تمام شده، حقوق و دستمزد و … سر دربیاورید و شاید یکی از مهمترین مهارتهای یک کارآفرین یا مدیر یک کسب و کار باشد. دو حوزه دیگر هم عبارتند از مدیریت منابع انسانی و مدیریت محصول.
حوزه آخری در مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی هم که میخوام معرفی کنم عنوانش هست رهبری. نکته اینجاست که رهبر یک کسب و کار به قلبهای همکاران و خدمه اش حکم رانی میکنه و امری فراتر از مدیریت هست. قدرت رهبری شماست که میتونه در شرایط سخت، زمانی که پولی ندارید تا حقوق بدید، کسب و کار شما رو حفظ میکنه. قدرت رهبری شماست که به افراد انگیزه میده با جون و دل، جدای محاسبات مالی، برای شما کار کنند و عرق بریزند و … .
- برندینگ،
- بازاریابی،
- فروش،
- مهارتهای دیجیتال(راه اندازی و کار با وبسایت، اپلیکیشن و شبکه های اجتماعی)
- مدیریت مالی،
- مدیریت منابع انسانی،
- مدیریت محصول
- و رهبری که در واقع همه اینها رو در بر میگیرده.
الزامات مهارتی به مرحله بلوغ استارتاپ بستگی دارد.
پاسخدهندگان تأکید میکردند که مهارتهای موردنیاز یک بنیانگذار در طی توسعه کسبوکار و در هر مرحله از چرخه عمر استارتاپ تغییر میکند زیرا هر مرحله مخاطرات مربوط به خود را دارد. مهارتهایی که اغلب در مراحل اولیه راهاندازی استارتاپ مهم در نظر گرفته میشود عبارتاند از طراحی و توسعه محصول و تیمسازی. در مراحل بعدی، مهارتهای مهم دیگری شامل استخدام کارکنان متخصص، برقراری ارتباط بین کارکنان جدید و مدیریت فرهنگ سازمانی قرار میگیرند.
همبنیانگذاران و شرکای کسبوکار بسیار مهم هستند.
کارآفرینان موفق و مورد بررسی در مقاله مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی ، تدوین یک تیم بنیادی را بالاترین اولویت مهارتی برای رهبر کسبوکار دانستند. یکی از پاسخدهندگان اذعان داشت: “هیچ مهندس ۲۴ سالهای نمیتواند تمام این مهارتها را در پنج سال به دست بیاورد؛ بنابراین، مهارت حیاتی این است که کارآفرینان یاد بگیرند چگونه یک تیم پایهای را ایجاد کنند که بتواند شکافها را پوشش داده و چالشها را پشت سر بگذارد. یک بنیانگذار خوب باید بتواند نقاط قوت و ضعف خود را ارزیابی کند و بداند بر اساس چه معیار و سنجهای باید اعضای تیم را استخدام کرده و به آنان انگیزه دهد.» یکی دیگر از افراد اضافه کرد: اگر شما نتوانید در مورد انتخاب همبنیانگذار، به درستی تصمیم بگیرید و مثلاً فردی را انتخاب کنید که به رشد کسبوکار تعهدی نداشته باشد، عملاً به دست خودتان شرکت را به قتل میرسانید.
بنیانگذاران باید اولویتبندی داشته باشند و بتوانند بازخورد بگیرند.
کارآفرینان موفق به مجموعهای از مهارتهای رهبری هم اشاره کردند که برای موفقیت استارتاپها حیاتی تلقی میشد. در صدر این مهارتها دو مورد زیر به چشم میخورد: (۱) مشتاق بودن برای دریافت بازخورد بدون اینکه رویکرد تدافعی وجود داشته باشد و (۲) توانایی اولویتبندی مسائل، از جمله دانستن اینکه چه کاری را در چه زمان به چه کسی واگذار کنید یکی از کارآفرینان شرکتکننده در نظرسنجی اذعان داشت که بسیاری از مدیران استارتاپی، ذهن منسجمی ندارند و دائم در پی حل مسائل آتی هستند.
کشف مشتری و مهارتهای طراحی محصول بسیار مهم است.
بسیاری از پاسخدهندگان تأکید کردند که در طول مراحل اولیه استارتاپ، بنیانگذاران باید درک عمیقی از نیازهای مشتری داشته باشند و بر اساس همین دانش، آزمونهای سریع و تکرارشوندهای را برای کمک به توسعه محصول اعمال کنند. واقعیت این است که اگر شما محصولی عالی تولید کنید اما کسی آن را نخواهد، کاری از پیش نبردهاید. در واقع فارغ از اینکه چه چیزی در سر دارید، باید از ذهنیت مشتری نسبت به محصول آگاه شوید.
فروش باید مهارت مدیرعامل باشد:
کارآفرینان موفق حاضر در این نظرسنجی، فروش را به عنوان یک مهارت حیاتی برای بنیانگذاران نام بردند و خاطر نشان کردند که این امر چیزی فراتر از فروش محصول است. به عنوان یک بنیانگذار، شما همیشه در حال فروش هستید، اما نه فقط فروش محصول. شما شخصیت، برند سازمان، محصول و خدماتتان را ابتدا به خودتان و سپس به همکاران بالقوه، کارکنان، مشتریان، شرکای استراتژیک و سرمایهگذاران ارائه میدهید. نمیتوانید تصور کنید روایتگری تا چه حد برای هر مدیرعاملی حیاتی است. اگر شما بهعنوان مدیرعامل بتوانید داستانی شیرین تعریف کنید که بتواند به دیگران توضیح دهد چرا دارید این کار را انجام میدهید؟ هدفتان چیست و چه دغدغهای را حل میکنید؟ میتوانید اول قلب افراد را تسخیر کنید و سپس به سراغ جیبشان بروید.
مذاکرات بیپایان است. در مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی
پاسخدهندگان به این نکته اشاره کردند که از فهرست مهارتهایی که در مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینی بدان اشاره شده است، جای «مذاکره» خالی است. همانطور که در فرایند فروش، فرد دائماً در حال مذاکره است، انتخاب شرکای مناسب و عقد قراردادهای کاری هم مهارتهایی حیاتی است که تنها در سایه تسلط بر علم مذاکره مرتفع میشود و تا حد زیادی وابسته به تجربه است. دانشگاهها بهتنهایی نمیتوانند به شما فنون مذاکره را بیاموزند.
امور مالی نسبت به دیگر موارد کمتر اهمیت دارد:
امور مالی بین ده مهارت لیست شده در این مقاله، جایگاه یکی مانده به آخر را کسب کرد. بااینحال اظهارنظرهای متنوعی در مورد اهمیت این مهارت وجود دارد. برخی از پاسخدهندگان اذعان داشتند که برای امور مالی، ایجاد وضعیت اقتصادی باثبات توسط استخدام یک فرد متخصص مرتفع میشود. از طرف دیگر برخی از کارآفرینان موفق داشتن تسلط بر امور مالی را مهارت بسیار مهمی برشمردند و اشاره داشتند موفقیت و شکست بسیاری از استارتاپها در تأمین مالی و جذب سرمایهگذاران ناشی از میزان دانش مالی مدیران آن استارتاپها است. کارآفرینان باید بدانند که جذب سرمایه میتواند بسیار سختتر از حد تصورشان باشد لذا انها باید نسبت به ارزشگذاری بالا با توجه به منابع محدود، رشد شرکت و دیگر مفاهیم مالی آشنا باشند.
داشتن ذهنیت کارآفرینانه بسیار مهم است:
بسیاری از پاسخدهندگان اذعان داشتند که کارآفرینان موفق و مشتاق به یک طرز فکر کارآفرینانه نیاز دارند. مسیر کارآفرینی بسیار چالشی و پرپیچوخم است و در این میان به افرادی نیاز هست که بتوانند بر ضعف و ترس خود غلبه کرده و استمرار داشته باشند. دستگاه فکری یا ذهنیت کارآفرینانه از نظر هر کسی مصادیق خاص خودش را دارد یکی آن را “انجام کارهای غیر ممکن با منابع مالی کم” توصیف میکند و دیگری “انعطافپذیری، پاسخگویی و محرک بودن برای انجام کارها” را ویژگیهای اصلی ذهنیت کارآفرینانه میداند.
داشتن مدرک مدیریت و ادامه تحصیل در مدارس کسبوکار تا چه حد اثرگذار است؟
برای بررسی نظرات پاسخدهندگان در مورد اینکه چه برنامه آموزشی برای کارآفرینان موفق و بنیانگذاران استارتاپی مناسب است، از آنان پرسیدیم آیا یک مهندس ۲۴ ساله و بنیانگذار استارتاپی بهتر است در مدارس کسبوکار درس بخواند یا با کارآموزی و کسب تجربه دانش موردنیاز خود را به دست آورد. چهلوچهار درصد از پاسخگویان اذعان دارند یک دوره دوساله MBA مؤثر خواهد بود. پنجاهوهشت درصد از کارآفرینان یک دوره دو ساله MBA را به اضافه یادگیری امور مهندسی، طراحی و مدیریت آموزش پیشنهاد دادند که دورهای فراتر از مدیریت بازرگانی است. درنهایت، ۳۴٪ از دیگر پاسخدهندگان اعتقاد داشتند کارآفرینان جوان در محیط کار و حین فعالیت بیش از حضور در کلاسهای درس دانش کسب میکنند.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.