استارت آپ چیست ؟
شاید شما هم در پاسخ به سوال استارت آپ چیست ؟ به جوابهایی نظیر “شرکتی نوپا و تازه تاسیس که رشد سریعی دارد” برخورده باشید. باید بدانید استارتاپ فرآیند به حرکت درآوردن یک ایده است و صرفاً به هر شرکت تازه تأسیسی استارتاپ نمیگویند. چنین شرکتی ظرفیت بالایی برای رشد سریع دارد و معمولاً در مرحله اول دارای ۱ تا ۳ مؤسس است.
نمایش فهرست این آموزش :
- معنای دقیق استارتاپ چیست؟
- تعریف و درک مفهوم استارت آپ چیست ؟
- تاریخچه استارت آپ
- تفاوت کسب و کار و استارت آپ چیست ؟
- آیا یک کسبوکار استارتاپی باید در بستر اینترنت انجام بگیرد؟
- انواع استارت آپ چیست
- مراحل راه اندازی استارت آپ
- ۵ نوع سرمایه گذار برای ایدههای استارت آپی
- انواع مدلهای سرمایهگذاری در استارت آپ چیست
- شتابدهنده چیست؟
- چگونه یک سرمایه گذار استارت آپی مناسب پیدا کنیم؟
- انواع مختلف استارت آپ ها در مقاله استارت آپ چیست ؟
- رشد استارتاپها از نگاه آمار و ارقام
- ۱۰ دلیل شکست استارت آپ ها در مقاله استارت آپ چیست
- تفاوت استارت آپ ها با کسبوکارهای سنتی
- عمر مفید استارتاپ ها در مقاله استارت آپ چیست ؟
- انواع استارت آپ چیست ؟
- چگونه یک استارتاپ بسازیم؟
- تفاوت استارت آپ ها با کسبوکارهای سنتی
- ۱۰ نکته دربارهی چک لیستی از ایدههای شروع استارتآپ
- ۱- ایده های خود را اصلاح کنید.
- ۲- یک طرح کسب و کار بنویسید.
- ۳- امور مالی خود را ارزیابی کنید.
- ۴- ساختار قانونی کسب و کار خود را تعیین کنید.
- ۵- کسب و کارتان را ثبت قانونی کنید.
- ۶- یک بیمه نامه بخرید.
- ۷- تیم خود را تشکیل دهید.
- ۸- فروشندگان خود را انتخاب کنید.
- ۹- خودتان را تبدیل به یک برند کرده و تبلیغ کنید.
- ۱۰- کسب و کار خود را رشد دهید.
- چرا اکثر استارت آپ های ایرانی شکست می خورند؟
- دلایل شکست استارت آپ چیست؟
معنای دقیق استارتاپ چیست؟
قبل از راه انداختن کسب و کار خودتان میبایست بدانید که میخواهید در کدام دسته جای بگیرید. فاکتورهای زیادی وجود دارد که استارتاپ را از یک کسب و کار کوچک یا یک شرکت متمایز میکند. تفاوت اصلی آنها در دیدگاه کارآفرین نسبت به رشد است و این کاملا به شما بستگی دارد که میخواهید شرکتتان را در عرض چند سال در چه نقطهای بببینید.
با یک مثال به تعریف دقیق استارتاپ میپردازیم. فرض کنید ما یک کسب و کار مثل نصب کابینت راه اندازی میکنیم. کار را شروع میکنیم و از آن جا که کارمان حرفهای و دقیق است کم کم مشتریانی را جذب میکنیم و تعداد سفارشها رفته رفته زیاد میشود. پس از مدتی تعداد سفارشها به قدری زیاد میشود که مجبور میشویم چند نیروی دیگر به تیم خود اضافه کنیم. به طوری که به ازای اضافه شدن هر ۳۰ سفارش در ماه ما مجبوریم یک نیروی انسانی اضافه کنیم. اینجا دقیقا جایی است که بین کسب و کار و استارت آپ تفاوت ایجاد میشود.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که در یک استارتاپ با افزایش این مقدار مشتری نیاز به اضافه کردن نیرو نیست و هزاران مشتری را با تعداد کمی نیروی انسانی میتوان سرویسدهی و مدیریت کرد. برای مثال اگر به مشتریان اسنپ هزاران نفر اضافه شود شاید نیاز به اضافه کردن حتی یک نیرو در تیم پشتیبانی نباشد. در بقیه استارت آپ ها نیز به همین صورت افزایش مشتری با موانع کمتری قابل کنترل است. این خاصیت باعث می شود استارتاپ ها بتوانند رشد بسیار زیادی داشته باشند و محدودیتهای کمی بر سر راه داشته باشند.
به همین علت است که استارت آپ ها می توانند به سود بسیار زیادی دست یابند. این خاصیت برای سرمایه گذاران نیز بسیار جذاب است و آنها را ترغیب به ورود به این حوزه میکند.
تعریف و درک مفهوم استارت آپ چیست ؟
وبسایتها و منابع اینترنتی مختلفی به تعریف مفهوم استارت آپ و اصول و مبانی مربوط به آن پرداختهاند، و تنها با یک جستجوی اینترنتی ساده در برخی از این سایتها میتوان به تعاریف گوناگون از آن دست یافت. البته ناگفته نماند که اشتباهاتی در این تعریفها نیز وجود دارد که مورد بحث ما در این مطلب نیست.
به طور کلی، استارت آپ به پروژههایی گفته میشود که در جریان آن، یک ایده خام، به کمک تلاش و کوشش یک گروه به تولید یک محصول میانجامد و زمینه برای فروش آن محصول فراهم میشود.
در واقع، استارت آپ تمامی مسیر از صفر تا صد را طی میکند و تمامی مراحل را به صورت آزمون و خطا و یا یادگیری اصول و مبانی پایه آن انجام میدهد. حال ممکن است شروع مفهوم استارت آپ به صورت یک کار علمی خیلی پیچیده مانند یک اختراع سخت در حوزه نرم افزاری باشد، یا یک گروه بازاری تصمیم به تغییر در یک محصول خیلی ساده بگیرند و زمینه ورود آن به بازار به عنوان یک محصول جدید را فراهم کنند.
پس لازم است که دوباره تکرار کنیم، ایدههای موفق استارت آپی یا استارت آپ های موفق جهانی و استارت آپ های موفق ایرانی لزوماً بر روی کارهای علمی پیچیده کار نمیکنند؛ بلکه در تولید یک محصول و در فروش آن به مشتری، موفقتر از سایرین هستند.
تاریخچه استارت آپ
اگر بخواهیم به تاریخچه استارت آپ بپردازیم، مطمئناً میتوان شروع آن را با شروع تمدن در بین انسانها و خرید و فروش محصولات مختلف گره زد. اما آغاز استفاده از مفهوم استارت آپ به سال حدود ۱۹۱۱ میلادی برمیگردد که آغاز آنها با شرکتهای Silicon Valley شروع شد. یکی از مهمترین محصولات این شرکت، استارت آپ IBM بود که اسم آن از International Business Machines برگرفته شده است. این استارت آپ در سالیان بعد موفق شد که خود را به عنوان یکی از غولهای تولید کننده نرم افزار در دنیا معرفی کند.
یکی دیگر از قدیمیترین و موفقترین استارت آپ های دنیا، شرکت اپل است که توسط استیو جابز راهاندازی شد و همه شما با نحوه به وجود آمدن و سختی کشیدنهای این فرد در به نتیجه رسیدن این استارت آپ آشنا هستید. اما یکی دیگر از استارت آپ های معروف جهان که همه ما با آن درگیر هستیم، استارت آپ گوگل است که ایده آن در سال ۱۹۹۷ مطرح شد و در سال ۱۹۹۸ آغاز به کار و محصول خود را تولید کرد. امروزه میتوان موتور جستجوی گوگل را به عنوان پیچیدهترین و قویترین موتور جستجو در جهان معرفی کرد.
چرا راه اندازی استارت آپ جذاب است؟
در این قسمت میخواهیم به یکی از ابهاماتی که در بند اول این مقاله به وجود آمد پاسخ دهیم. شاید برای شما نیز این سؤال پیش آمده باشد که چرا اغلب کسانی که قصد راه اندازی یک کسبوکار دارند، ترجیحاً از لفظ و مفهوم استارت آپ برای آن استفاده میکنند؟ باید بپذیریم که این موضوع بیشتر جنبه روانی دارد و البته در برخی موارد نیز، حمایت دولتی از برخی شرکتها باعث میشود که این برچسب را بر روی کسبوکار خود بچسبانند.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که اگر ما راه اندازی استارت آپ را به عنوان شروع یک کسبوکار جدید در نظر بگیریم، جنبه روانی این موضوع بیشتر از این مسئله نشأت میگیرد که همه انسانها به دنبال چالشهای جدید و در حقیقت دیده شدن هستند. وقتی که شخصی اقدام به تولید یک محصول جدید و جذاب در سطح جامعه میکند، تعداد کسانی که این محصول را انتخاب میکنند و به عنوان انتخاب اول خود در نظر میگیرند، تعیین کننده میزان موفقیت استارت آپ است. بنابراین وقتی که شخصی بر روی یک کار جدید ریسک میکند و در تصور خود به این نتیجه میرسد که محصول مورد نظر باعث دیده شدن و حتی برند شدن آن میشود، سعی میکند که به شکلهای مختلفی این کار را مطرح کند.
با این تفاسیر، مفاهیمی مانند:
- تازه بودن،
- دیده شدن،
- امتیازات دولتی برای استارت آپ ها،
- منحصر به فرد بودن،
- جنبههای روانی،
- و تمایل به رسیدن به موفقیت از صفر تا صد،
اصلیترین دلایلی هستند که بیشتر افراد به راه اندازی یک کسبوکار جدید و استارت آپ متمایلند.
بهنظر میرسد که اگر استفاده از واژهی استارت آپ را مناسب نمیدانید، همچنان یکی از بهترین گزینهها برای توصیف شرکتهای استارت آپی، اصطلاح شرکت نوپا باشد. تعبیری که در ترجمهی عنوان برخی از کتابهای مربوط به استارت آپ نیز بهکار رفته است.
تعریف استارت آپ توسط مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا (USSBA):
کسب و کاری که عموماً حول محور تکنولوژی شکل گرفته و پتانسیل رشد بالایی دارد.
تعریف استارت آپ توسطاستیو بلنک:
سازمانی که در جستجوی یک مدل کسب و کار که قابل تکرار و مقیاس پذیر باشد شکل گرفته است.
تعریف استارت آپ توسطاریک ریس:
استارت آپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است. این تعریف در کتاب نوپای ناب توسط اریک ریس آورده شده است.
تعریف استارت آپ به عنوان یک واژه انگلیسی در دیکشنری وبستر:
عملیات تنظیم و راه اندازی یک عملیات یا حرکت
تفاوت کسب و کار و استارت آپ چیست ؟
چندین تفاوت میان استارتاپ و کسب و کار وجود دارد که به برخی از آنها اشاره شد. دیگر تفاوتهای عمده این دو شامل مواردی از قبیل خلاقانه و نوآورانه بودن استارتاپ ها، رشد سریع آنها، تکیه بر فضای مجازی و اینترنت برای خدمتدهی و گستردش کار و جذاب بودن برای سرمایه گذاران میباشد. در کل میتوان تفاوت های این دو را در موارد زیر دانست:
- انتظارات متفاوت از نرخ رشد
- نحوه تامین مالی متفاوت
- ماهیت اصلی ایده
آیا یک کسبوکار استارتاپی باید در بستر اینترنت انجام بگیرد؟
ارتباط بین این شرکتهای استارتاپی و فناوری از دهه ۱۹۹۰ ناشی میشود، زیرا این نوع شرکتهای تجارت نو در قالبهای کسبوکار اینترنتی این قابلیت را دارند که خیلی سریع و در حین استفادهی کاربران از محصول، بازخورد تجربه کاربر را دریافت کند و آن را در بهبود توسعه محصول به کار بگیرند.
به همین دلیل است که کسبوکارهای اینترنتی قابلیت بالایی در بهکارگیری مدلهای استارتاپی برای توسعه دارند. با این وجود، اگرچه که بسیاری از نوآوریهای موجود در حال حاضر از نظر ماهیت در حوزه فناوری حضور دارند، اما مفهوم این امر به معنی قرارگیری تمامی انواع استارتاپها در بستر اینترنت نیست.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که همانطور که گفتیم انواع استارت آپ تنها در بستر اینترنت انجام نمیشوند، اما انواع و دستهبندیهای آن نیز بخش مهمی است که به آن خواهیم پرداخت.
انواع استارت آپ چیست
پس از روشن شدن این سؤال که استارت آپ چیست ، مراحل طراحی کسب وکار استارتاپی و ویژگی های اصلی استارتاپ، وقت آن است که انواع مختلفی از مشاغل ارائه شده در حوزه فعالیتهای استارتاپی را شناسایی کنیم. با توجه به افزایش تقاضا در این بازار، لازم است کارآفرینان آینده بدانند که نمونههای مختلفی از انواع استارتاپ وجود دارند و ایدهآل آنها برای ورود و فعالیت در کدام زمینه است.
برای آشنایی بیشتر کافی است از مطالعه چندکتاب در زمینهی کارآفرینی نوپا شروع کنید و با جستوجو دربارهی انواع استارت آپ ها اطلاعات بیشتری کسب کنید.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که درواقع با یک مطالعه ساده خواهید دید که یک چهارچوب مشخص و مورد توافق برای طبقهبندی همهی استارتاپها وجود ندارد. گاهی استارتاپ ها را براساس حوزه فعالیت تقسیمبندی میکنند. گاهی معیار معماری استارتاپها است و سعی بر این دارند که هر استارتاپ را بر اساس جایگاههای مختلف آنها در طیفهای مختلف طبقهبندی کنند و مورد تحلیل قرار بدهند.
طبیعتاً انتخاب دسته بندی مناسب استارت آپها، تابع هدف و انتظار شماست و اینکه با چه منظوری، این دستهبندی را انجام میدهید.
مراحل راه اندازی استارت آپ
با توجه به تعاریف و مواردی که در رابطه با مفهوم استارت آپ گفته شد، در اینجا لازم میبینیم که مراحل راه اندازی آن را به شکل جزئی و مرحله به مرحله معرفی کنیم تا شما نیز بتوانید از آن به عنوان یک الگو برای راه اندازی کسبوکار خود استفاده کنید. البته، ممکن است برخی از افراد به این مراحل، چند مرحله جزئی دیگری نیز اضافه کنند که به سلیقه افراد بستگی دارد. اما اگر قصد راه اندازی یک استارت آپ را دارید، باید مراحل زیر را به طور دقیق دنبال کنید:
۱. ایدهپردازی
مفهوم استارت آپ از یک ایده شروع میشود، این ایده ممکن است خلاقانه و جدید بوده و یا ممکن است برگرفته از یک کسبوکار خارجی یا داخلی باشد. به عنوان مثال، قرار نیست که همیشه یک کسبوکار جدید برمبنای یک اختراع جان بگیرد، شاید یک فرد خلاق بتواند با تغییر کوچکی در یک فلاسک چای، توجه مشتریان را به آن جلب کرده و آن را به عنوان محصول بفروشد. پس همیشه قرار نیست ایده یک استارت آپ پیچیده و سنگین باشد یا هزینه زیادی برای سرمایه گذاری لازم داشته باشد.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که اگر در اینترنت کلمه بهترین ایدههای استارت آپی را سرچ کنید، احتمالاً به گزینههای متعددی میرسید که برخی از آنها در نگاه اول مسخره یا نشدنی به نظر میرسد، اما میبینید که گروهی از جوانان پر تلاش توانستهاند که همین ایدههای مسخره را به کسب درآمد برسانند و اکنون در چندین نقطه دنیا به فعالیت مشغولند. پس هیچ وقت برای ایدهپردازی در حوزه کارآفرینی نترسید.
۲. تحقیق و تعیین نقشه راه
گام دوم که برای تحقق بخشیدن به مفهوم استارت آپ باید بردارید، برداشتن یک کاغذ سفید و نوشتن نقشه راه است. در واقع این یک طرح خام از ایده شما و مسیر کلی آن است و باید در آن مشخص کنید که میخواهید به چه نقطهای برسید. همانطور که گام اول را با ایده پردازی برداشتهاید، بهتر است کمی خیال پردازی کنید و هدف خود را تا نهایت ممکن پیش ببرید.
بعد از مشخص شدن هدف نهایی، زمان آن رسیده است که این مسیر را به چندین مسیر کوتاهتر بشکنید و در واقع چندین هدف کوتاه و بلند برای خود در نظر بگیرید. به عنوان مثال اگر قصد دارید به یک شهر دیگر سفر کنید، باید در مسیر خود مشخص کنید که به کدام یک از روستاها یا شهرستانها خواهید رسید و هدف شما در آنجا چیست.
در مرحله بعد، باید تحقیق کنید. داشتن یک ایده خام خوب است، اما به همان اندازه خطرناک است و ممکن است شما را از مسیر خارج کند. تحقیقات شامل بررسیهای مختلف در مورد محصول و همچنین استقبال مشتریان از این محصول است. بهترین نقطه برای شروع تحقیق این است که از افراد خانواده و آشنایان خود بخواهید که در مورد ایده شما نظر دهند و اگر ایرادی در این مسیر وجود دارد، به شما متذکر شوند.
۳. ثبت ایده و ادعای مالکیت
مرحله قبل نباید از محدوده خانواده و آشنایان قابلاعتماد بیشتر شود، دلیل این موضوع هم ساده است، جلوگیری از افشای ایده. فراموش نکنید که ایده یک چیز جدید است و ذهن افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است. شاید شما به یک ایده رسیده باشید که افراد دیگر هرگز به آن فکر نکردهاند.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که بنابراین در مرحله سوم از راه اندازی استارت آپ باید به سراغ ثبت ایده و ادعای مالکیت آن بروید. اگر ایده شما تکراری و برگرفته از سایر شرکتها و کسبوکارهای ملی و بین المللی است، کار شما چندان سخت نیست و برای ثبت آن نیازی به مراحل سختی ندارید.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که اما در برخی موارد شاهد اختراع و ایدههای خلاقانه از طرف افراد هستیم که در سطح ملی و در سطح بین المللی، نمونههای مشابه ندارند. اگر ریسک افشای آن را بپذیرید و آن را با افراد مختلف در میان بگذارید، احتمال دزدیده شدن ایده شما وجود دارد و شاید افرادی امکانات لازم برای رسیدن سریعتر به نتیجه آن را داشته باشند. برای ثبت اختراع و ایده نوآورانه خود، به سراغ پایگاه اطلاع رسانی مرکز مالکیت معنوی به آدرس اینترنتی http://iripo.ssaa.ir بروید و مراحل ثبت اختراع خود را انجام دهید تا بتوانید نسبت به مالکیت آن ادعا کنید. تمامی مراحل انجام ثبت اختراع در این وبسایت آموزش داده شده است پس از انجام و ثبت آن، یک گواهی ثبت اختراع به شما داده میشود که میتوانید به کمک آن ادعای مالکیت خود را داشته باشید.
۴. تهیه نمونه اولیه
ایدههای مختلفی در قالب مفهوم استارت آپ تعریف میشوند که انجام هر کدام از آنها از یک مسیر متفاوت عبور میکند. برخی از این ایدهها، خدماتی هستند و نیازی به تهیه نمونه اولیه ندارند، برخی دیگر شامل نمونههای آزمایشگاهی میشوند، که اصلیترین گام مربوط به همین تهیه نمونه اولیه است.
پس در ابتدا مشخص کنید که محصول نهایی شما چه چیزی خواهد بود و آیا امکان تولید نمونه اولیه از آن وجود دارد؟ توجه داشته باشید که:
- کارهای خدماتی، نیازی به تولید نمونه اولیه ندارند، اما تحقیقات در آنها لازم است؛
- کارهای آزمایشگاهی به تولید نمونه اولیه وابسته هستند و تحقیقات نیز در آنها لازم است؛
- ایدههای اینترنتی برای تولید نمونه اولیه سادهتر هستند و باید با سرعت بیشتری انجام گیرد؛
- تولید نمونه اولیه برای یک محصول خاص سختتر است و باید از افشای آن جلوگیری شود؛
- تولید نمونه اولیه برای یک محصول باید همراه با تحقیق در مورد بازاریابی و نیاز مشتریان باشد.
پس اگر مشخص کردهاید که محصول نهایی شما به چه صورتی است، باید ببینید که عکس العمل افراد جامعه نسبت به نمونه اولیه آن به چه صورت است. بنابراین، سعی کنید که چند نمونه اولیه تولید کنید که کیفیت آنها برای عموم جامعه قابل قبول باشد.
۵. عرضه نمونه به جامعه هدف کوچک و بررسی بازار
در گام دوم پیشنهاد دادیم که ایده خود را به افراد نزدیک و خانواده خود نشان دهید و نظر آنها را بپرسید. اما در این مرحله، با توجه به این که ایده خود را ثبت کردهاید و میتوانید ادعای مالکیت داشته باشید، میتوانید جامعه هدف خود را توسعه دهید. چند مورد یا نمونه اولیه را تولید کنید (در مورد محصولات فیزیکی بهتر است ۱۰۰ نمونه باشد)، و آنها را در اختیار جامعه هدف خود قرار دهید و همزمان با آن، یک فرم نظرسنجی نیز در اختیار آنها قرار دهید. از این افراد بخواهید که از محصول مورد نظر استفاده کنند و در مورد شرایط مختلف آن نظر دهند.
فرم نظرسنجی شما میتواند شامل موارد زیر باشد:
- کیفیت کاری محصول؛
- کیفیت ظاهری محصول،
- کیفیت خدماتی محصول؛
- قیمت مناسب برای محصول؛
- پیشنهاداتی برای بالا بردن کیفیت کاری محصول؛
- میزان تمایل مشتریان به محصول؛
- احتمال موفقیت محصول در بازار؛
- نیازها و نواقص عملکردی محصول.
تهیه این فرم نظرسنجی تا حدود زیادی سلیقهای است و تحت تأثیر نوع محصول و خدمات آن ممکن است تغییر کند. ولی همیشه سعی کنید که از جامعه هدف خود پیشنهادهای مختلفی دریافت کنید و از آنها بخواهید که خیلی سریع و بدون رودربایستی در مورد محصول شما نظر دهند. این نظرها در گامهای بعدی به شما کمک خواهند کرد و یکی از اصلیترین عوامل موفقیت استارت آپ ها به شمار میروند.
۶. ثبت ایده و محصول
در مرحله قبل، ایده خود را به ثبت رساندهاید و این شانس را به خود دادهاید که در مورد مالکیت آن ادعا داشته باشید. اما این ادعا نمیتواند شامل محصولات به دست آمده از آن باشد و ممکن است افرادی از محصولات مشابه با آن یا حتی از ویژگیهای بهتر آن استفاده کنند. پس باید در مراجع قانونی نسبت به ثبت ایده و محصول خود اقدام کنید و مطمئن شوید که هیچ شخص دیگری از محصولات شما استفاده نمیکند.
مقدمات انجام این کار نیز همانند مراحل ثبت اختراع است و میتوانید از پایگاه اطلاع رسانی مرکز مالکیت معنوی این کار را انجام دهید تا از مراحل بعدی و از کپی نشدن محصول خود مطمئن شوید. مفهوم استارت آپ با ریسک همراه است و باید نهایت تلاش خود را به کار بگیرید تا این ریسکها را از بین ببرید.
۷. پیدا کردن سرمایهگذار
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که یکی از مهمترین مراحل و شاید بزرگترین چالش برای راه اندازی استارت آپ، پیدا کردن یک سرمایهگذار برای پروژه است که بتواند ریسک سرمایهگذاری بر روی یک ایده نو را بپذیرد. در بالا به این نکته اشاره کردیم که استارت آپ ها همیشه با ایدههای نو شروع نمیشوند و ممکن است در برخی از آنها ایدههای تکراری یا ایدههای اجرا شده در سایر کشورها پیادهسازی شود. بنابراین، شاید پیدا کردن یک سرمایه گذار بعد از مدتی امکان پذیر باشد، اما لازم است که نوع سرمایه گذاری آنها نیز مشخص شود.
۵ نوع سرمایه گذار برای ایدههای استارت آپی
برای سرمایهگذاری در این حوزه، مشکلات و مسائل متعددی وجود دارد و یک استارت آپ باید بتواند سرمایه گذار مورد نیاز خود را پیدا کند. سرمایه گذاران به طور کلی در بازار مالی به پنج گروه تقسیم بندی میشوند:
بانکها
بانکها به عنوان قدیمیترین و کلاسیکترین گروههای سرمایه گذاری در حوزههای مختلف مطرح هستند و معمولاً نحوه سرمایه گذاری آنها به صورتی است که به طور مستقیم در سود و زیان پروژه دخالت ندارند. در حال حاضر، بانکهای متعددی در ایران فعال هستند که سود کارافرینی آنها متغیر است، اما به طور کلی برای استفاده از سرمایه این بانکها، لازم است که مراحل مختلف پروژه به آنها اثبات شود و یا در برخی موارد ممکن است شخص به سپردهگذاری نیز نیاز داشته باشد.
سرمایه گذاران آنجل
سرمایهگذاران آنجل یا سرمایهگذاران فرشته به افرادی گفته میشود که سرمایهگذاری آنها بیش از ۲۰۰ هزار دلار برای هر پروژه باشد و یا ترجیح میدهند که ارزش خالص آن پروژه تا نزدیک یک میلیون دلار باشد. این دسته از افراد در صنایع مختلفی یافت میشوند و معمولاً به دنبال پروژههای کارآفرینی سودده هستند؛ چیزی که مشخص است این است که آنها نمیتوانند صاحب بیش از ۳۰ درصد سهام یک استارتاپ باشند. سرمایهگذاران انجل برای سرمایهگذاری به صورت شخصی و مستقیم اقدام میکنند و معمولا از تمامی فرایندهای مالی شرکت آگاه بوده و حق امضا دارند. چیزی در این مدل سرمایه گذاری حائز اهمیت است این بوده که آنها عجله ای در بازگشت سرمایه حود نداشته و معمولا یک بازه ۳ تا ۸ ساله را برای خود در نظر میگیرند.
سرمایهگذاران شراکتی
سرمایهگذاران شراکتی در سود و زیان کسبوکارهای کوچک شریک میشوند. این افراد در همان ابتدای کار یک قرارداد مالی با شخص کارآفرین منعقد میکنند و در این قرارداد به آنها متذکر میشوند که در ازای حمایت مالی و سرمایهگذاری، به طور کامل یا به صورت درصدی در سود و زیان شرکت دخیل میشوند.
سرمایهگذاران داوطلبانه
سرمایهگذاران داوطلبانه برای پروژههای سنگین و پروژههایی که نیاز به هزینه بالا دارند ایدهآل هستند و معمولاً میتوانند تا حدود ۱۰ میلیون دلار در یک پروژه سرمایهگذاری کند. این افراد برای کسانی که پروژههای آزمایشگاهی را دنبال میکنند و به دستگاههای پیشرفته در جریان فعالیت خود نیاز دارند، ایدهآل هستند و به آنها کمک میکنند که مراحل مختلف پروژه را با استفاده از سرمایه مالی و اعتبار اجتماعی سرمایهگذار انجام دهند. نحوه دخالت این سرمایهگذاران در سود و زیان استارت آپ به صورت توافقی انجام میگیرد و معمولاً ترجیح میدهند که درصدی از هزینه پروژه را قبول کنند.
سرمایهگذاران شخصی
شاید بهتر بود که این سرمایهگذاری را با عنوان سرمایهگذاری خانوادگی و یا سرمایهگذاری فامیلی نیز معرفی کنیم. فرض بگیرید که شما به دنبال راهاندازی استارت آپ خود هستید و سعی میکنید که یک سرمایهگذار مطمئن پیدا کنید. در این صورت به سراغ آشنایان، دوستان و فامیل میروید و از طریق یک سرمایهگذاری مشارکتی، هزینه انجام پروژه را فراهم میکنید. نحوه بازپرداخت این سرمایهگذاری ممکن است همراه با سود نقدی باشد یا این افراد در نتیجه نهایی پروژه شریک شوند.
انواع مدلهای سرمایهگذاری در استارت آپ چیست
در بندهای قبلی به معرفی انواع سرمایهگذار پرداختیم و نشان دادیم که نقش هر کدام از آنها در مفهوم استارت آپ به چه صورت است. اما، تعریف ما از سرمایهگذارها به هر شکلی که باشد، نکته بسیار مهم این است که این نوع سرمایهگذاری آنها به چه صورت است. برای درک این موضوع، انواع سرمایهگذاری استارتاپ را در سه دسته قرار دادهایم:
سرمایهگذاری مالکیتی
سرمایهگذاری مالکیتی یک نوع سرمایهگذاری تعریف میشود که در جریان آن، سرمایه گذار در ازای تخصیص اعتبار به پروژه، مالکیت بخشی از آن را بر عهده میگیرد. فرض بگیرید که شما در یک پروژه گاوداری یا کشاورزی سرمایهگذاری میکنید و در ازای پولی که در اختیار این گروه قرار میدهید، صاحب قسمتی از پروژه خواهید شد. همین روش در مورد استارتاپها نیز قابل اجراست و سرمایهگذار میتواند درصد یا همه سهم آن را برای خود بردارد.
سرمایهگذاری اعتبار دهی
این روش از سرمایهگذاری بیشتر شبیه قرض دادن پول به یک پروژه است و در قبال آن تنها سود یا هزینه مربوط به سرمایهگذاری خود را دریافت میکنید. در این روش، سرمایهگذار متعهد میشود که اعتبار لازم برای انجام پروژه را در نظر بگیرد و در نهایت پس از تولید محصول و ارائه آن به بازار، پول اولیه خود را به همراه سود آن دریافت میکند. معمولاً بانکها و نهادهایی مانند پارک علم و فناوری در این زمینه فعال هستند.
سرمایهگذاری شراکتی
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که در سرمایهگذاری شراکتی، همانند سرمایهگذاری مالکیتی، وظیفه تأمین بودجه پروژه بر عهده سرمایهگذار است و در ازای آن درصدی از سهم استارت آپ را به خود اختصاص میدهد. تفاوت این روش با سرمایهگذاری مالکیتی در این است که در روش شراکتی، تنها تا ۴۵ درصد از سهام به سرمایهگذار اختصاص مییابد و مالک اصلی پروژه، همان کارآفرین و گروه راهاندازی استارتاپ هستند.
شتابدهنده چیست؟
شتابدهنده یا Startup accelerator را در واقع میتوان به عنوان سوخت و بنزین در مفهوم استارت آپ در نظر گرفت. شتابدهندهها، افراد یا شرکتهایی هستند که وظیفه حمایت از یک شرکت نوپا را برعهده گرفته و آنها را در فرآیند آموزش، تولید و فروش محصول هدایت میکنند.
حال که گفتیم استارت آپ چیست باید بدانید شتابدهندهها میتوانند در هر کدام از سه دسته سرمایهگذاری فوق قرار گیرند، اما معمولاً شتابدهنده ها به عنوان گروه سرمایهگذاری شراکتی شناخته میشود که تنها تا ۴۵ درصد از سهام گروه را به خود اختصاص میدهند.
شتاب دهندههای ایرانی و شتاب دهندههای خارجی متعددی در سطح اینترنت معرفی شده است و هر کدام از آنها سعی میکنند که امتیازات ویژهای برای استارتاپ ها در نظر بگیرند تا آنها را جذب کنند. در بین معروفترین شتاب دهندههای ایرانی میتوان به آواتک، جهش، پرش، اکسیر و چند مورد دیگر اشاره کرد.
چگونه یک سرمایه گذار استارت آپی مناسب پیدا کنیم؟
با توجه به تعریفی که برای انواع سرمایه گذار استارت آپی داشتیم، احتمالاً این سؤال برای شما به وجود آمده است که چگونه یک سرمایه گذار مناسب پیدا کنیم؟ آیا میتوانیم به هر کسی با هر حجم سرمایه مالی اعتماد کنیم؟ ممکن است برخی از نهادها مانند بانکها یا حتی پارک علم و فناوری که دولتی هستند از سطح اطمینان بالاتری برخوردار باشد و اعتماد کردن به آنها آسانتر باشد. اما راهکارهای زیر در حوزه مفهوم استارت آپ میتواند به شما کمک کند:
-گزینههای سرمایهگذاری خود را بشناسید
وقتی که برنامه اصلی شما راهاندازی یک استارت آپ چیست آیا بر اساس یک ایده خام است، طبیعتا شما نمیتوانید به هر نوع سرمایهگذاری و با هر حجم مالی اعتماد کنید. پس اولین کاری که باید انجام دهید این است که مشخص کنید سرمایه مالی شما از چه مسیری تأمین شود.
- آیا میخواهید از وامهای بانکی استفاده کنید؟
- آیا در بین دوستان و آشنایان شما سرمایه کافی برای این پروژه وجود دارد؟
- آیا در نهایت ممکن است به تجهیزات آزمایشگاهی نیاز داشته باشید؟
- آیا میخواهید کسی در پروژه شما دخالت داشته باشد؟
- آیا احساس میکنید که در یک دوره زمانی مشخص میتوانید وام یا بدهی را بازپرداخت کنید؟
- آیا سرمایهگذار را در سود و زیان شرکت خود دخالت میدهید؟
اگر شما بتوانید به این سؤالات به طور واضح و دقیق پاسخ دهید، به احتمال زیاد تعداد زیادی از گزینههای شما حذف خواهند شد و تنها به چند مورد محدود خواهید رسید که قضاوت کردن در مورد آنها سادهتر است. البته توجه داشته باشید که در هر مسیری باید راه برگشتی نیز وجود داشته باشد تا امکان استفاده از هر ابزاری را پیدا کنید.
– یک لیست از سرمایهگذاران تهیه کنید
فرض میگیریم که مرحله قبل را به طور کامل انجام دادهاید. در اینجا شما احتمالاً به چند گزینه میرسید که هر کدام از این گزینهها ممکن است در یکی از پنج دسته فوق قرار گیرند. یک جدول طراحی کنید و در این جدول ۵ گروه سرمایهگذار را مشخص کنید و تعیین کنید که هر کدام از آنها در نهایت چه نقشی در پروژه شما خواهد داشت. اگر بتوانید این مرحله را به درستی و با تصمیم گیری مناسب انجام دهید، یعنی به طور دقیق آنها را دسته بندی کردهاید و میتوانید گام بعدی خود را با اطمینان بیشتری بردارید.
– جلسه مصاحبه بگذارید و با سرمایهگذاران صحبت کنید
یکی از مهمترین ابزارهایی که یک کار آفرین در مسیر راه اندازی استارت آپ باید داشته باشد، توانایی در مذاکره و مصاحبه است. در اینجا، شما باید با تمامی سرمایهگذاران نوشته شده در فهرست خود مذاکره کنید و از آنها وقت برای مصاحبه بگیرید. با توجه به اولویت خود، به نوبت به سراغ این افراد بروید و با آنها در مورد پروژه خود و نتیجه آن صحبت کنید. سعی کنید که هدف اصلی خود را شرح دهید و به طور واضح و شفاف از آنها بخواهید که هدف خود را در مورد این سرمایهگذاری به شما اعلام کنند. حضور در این مصاحبه هنر شما را نشان میدهد و حتی ممکن است ایدهها و طرز فکر برخی از سرمایهگذاران باعث شود که روش اولیه خود را کنار بگذارید و به سراغ یک صفحه جدید بروید.
– توافقات خود را قانونی کنید
به قول قدیمیها «حرف باد هواست». این میتواند یکی از بهترین توصیهها و مشاورهها در راه اندازی یک پروژه باشد. شما احتمالاً در طول مسیر خود با افراد زیادی مواجه خواهید شد که همه آنها شما را به سمت جلو سوق میدهند و احتمالاً قولهای متعددی در مورد مساعدت مالی و امکانات دریافت میکنید، «این در ذات مفهوم استارت آپ است».
اما مطمئن باشید که در مراحل سخت و پیچیده کار، بیشتر این افراد حرف خود را پس گرفته و حتی نمیتوانید آنها را پیدا کنید. در مورد سرمایهگذاری برای راهاندازی استارت آپ این موضوع بسیار خطرناکتر است و حتی ممکن است به شکست پروژه شما بیانجامد. پس اگر با یک سرمایهگذار صحبت میکنید و با آنها به توافق میرسید، حتماً تمامی توافقات خود را به صورت مکتوب و در قالب یک قرارداد بیاورید و از آنها بخواهید که به قرارداد خود تا انتهای کار پایبند باشند.
– تولید انبوه را شروع کنید
در این مرحله تجارت شما کم کم مفهوم استارت آپ به خود میگیرد و تقریباً میتوانیم آن را به عنوان یک شرکت نوپا معرفی کنیم. طبیعتاً در مراحل قبل بررسیهایی در مورد نمونههای اولیه و پایه صورت گرفته است و با توجه به بازخوردهای دریافتی، تغییراتی در محصولها یا در خدمات به وجود آمده است. همچنین حضور سرمایهگذار باعث میشود که اعضای تیم با روحیه بهتری وارد فرآیند تولید شوند و باید مقدمات لازم برای تولید انبوه فراهم شود. البته، تولید انبوه باید در چند فاز صورت گیرد تا روند کنترل هزینه و درآمد به شکل مناسبی انجام گیرد.
– تبلیغات و بازاریابی را فراموش نکنید
آخرین مرحلهای که روند رو به رشد استارت آپ را به قله میرساند، مرحله تبلیغات و بازاریابی است. در مراحل قبل:
- یک محصول تولید شد،
- در معرض دید افراد زیادی قرار گرفت،
- نقاط قوت و نقاط ضعف آن دیده شد،
- تغییراتی در آن به وجود آمد،
- یک سرمایه گذار برای شروع کار پیدا شد،
- تولید انبوه آن در چند فاز انجام گرفت،
- و اکنون زمان فروش و عرضه آن به مشتریان فرا میرسد.
تبلیغات و بازاریابی یعنی آگاهی مردم و مشتریان نسبت به یک برند. محصول یک استارت آپ تا زمانی که فرایند تبلیغات و بازاریابی بر روی آن انجام نگیرد، نمیتواند در بازار با سایر رقبا بجنگد. از طرفی، مشتریان نیز تمایل چندانی به استفاده از چنین محصولاتی ندارند. پس در این مرحله، یک تیم استارت آپی باید به سراغ یک شخص بازاریاب بروند و از آنها بخواهند که محصول تیم را تبلیغ کنند. راهکارهای مختلفی برای تبلیغات وجود دارد که برخی از آنها به صورت تبلیغات اینترنتی و برخی نیز به صورت تبلیغات محیطی هستند که با توجه به دسترسی گروه، ممکن است یک یا چند مورد از آنها انتخاب شود.
انواع مختلف استارت آپ ها در مقاله استارت آپ چیست ؟
به گفته استیو بلنک، کارآفرین معتبر سیلیکونولی، ۶ نوع مختلف استارتاپ وجود دارد:
استارت آپ های مبتنی بر زندگی
این نوع از استارتاپها توسط خود کارآفرینان ایجاد شده و براساس آن مشاغل و افرادی که علاقهمند به کار خود هستند بهصورت آزادانه فعالیت میکنند. نمونههایی از این استارتاپها، فریلنسرها یا طراحان وب هستند.
استارت آپ های مشاغل کوچک
جامعه و هدفهای بزرگ را مورد نظر خود قرار نمیدهند و تنها به دنبال دستیافتن به تامین راحتی و رفاه مالی برای خانواده خود هستند. نمونهی این مشاغل استارتاپ سالنهای آرایشگری، فروشگاههای موادغذایی، نانواییها و سایر موارد اینچنینی است.
استارت آپ های گسترش پذیر
این نوع از استارتاپها توسط کارآفرینانی تاسیس شده است که از ابتدای کار معتقدند میتوانند جهان را با ایده ی کسب و کار خود تغییر دهند.
نمونههایی از این موارد عبارتند از:
- Uber
استارت آپهایی که طراحی شدهاند تا به سرعت فروش روند
این مشاغل پس از دستیابی به نتایج مثبتی که توجه آنها را به خود جلب میکند، با هدف فروش به شرکتهای بزرگ متولد میشوند. این نوع استارتاپ در شرکتهای توسعه راه حلهای وب و موبایل بسیار متداول است.
نمونه ای از نوع استارتاپها خرید اینستاگرام توسط فیس بوک بود.
استارت آپ شرکت های بزرگ
در این دسته از مشاغل، کالاها یا خدماتی قرار میگیرند که به سرعت در بازار شناخته شده و قابل عرضه برای عموم مردم هستند قرار میگیرند. با این حال، با توجه به تغییرات بازار، تجدید نیازهای کاربر، فشارهای رقابتی، دراین نوع تجارت تمایل دارند محصولات جدیدی را برای کاربران جدید در بازارهای مختلف ایجاد و عرضه کنند.
استارت آپ های اجتماعی
سرانجام، مشاغلی وجود دارد که کارآفرینان آنها میخواهند در جامعه تغییری ایجاد کنند و دنیای بهتری به وجود بیاورند. بنابراین، هدف اصلی کسب سود نیست؛ بلکه بیشتر کمک به جامعه است. نمونه آن موسسات خیریه است.
سرمایه گذاری خطر پذیر در استارتاپ
تامین سرمایه لازم برای شرکتها و کسبوکارهای نوپا (استارتاپ) و کارآفرین که مستعد جهش و رشد ارزش و البته ریسک فراوان است را سرمایه گذاری خطرپذیر می نامند.
برنامه ریزی، گام آخر راهاندازی استارتاپ
پس طراحی کامل یک استارتاپ، بر طبق آنچه که گفتیم شامل: انتخاب نوع کسب و کار و طراحی بوم مدل کسبوکار همچنین برنامه ریزی کلان و استراتژیک استارت آپ است.
حالا وقت آن رسیده به صحبت درباره راه اندازی استارتاپ که به عنوان مرحله پایانی طراحی و پیش از شروع بهرهبرداری است، بپردازیم. از اینرو میتوان به دید یک پروژه به آن نگاه کرد که مرحله پایان آن، آماده شدن مکان و تجهیزات و پرسنل برای شروع ارائه خدمت یا تولید است.
- تهیه برنامه زمان بندی کامل
- کنترل پروژه
- انجام پیگیری ها
- ارایه گزارشات زمانی و هزینه ای بهمراه تحلیل های مربوطه تا بتوان در زمان مورد نظر و منطبق بر بودجه تعیین شده و با کیفیت مطلوب کسب و کار را آماده بهره برداری نمود.
- بودجه ریزی و کنترل بودجه و ارایه گزارشات تحلیلی مربوطه
نکته مهمی که نباید از قلم انداخت این است که برنامهریزی و کنترل نهایی یک استارتاپ، تفاوتهای اساسی با پروژههای ساختمانی و صنعتی دارد. از جمله این تفاوتهای مهم که ذکر آنها میتواند به درک بهتر موضوع کمک کند، سرعت اجرا و کوتاهی زمان استقرار بههمراه طیف وسیعی از افراد و انواع فعالیتها است.
لذا در ارائه چنان خدماتی به استارتاپها، باید با ماهیت این نوع از کسبوکارها آشنا بود و با سبک و روش ویژه، برنامهریزی کرده و برنامه ها را کنترل و مدیریت کرد.
حالا وقت آن رسیده نگاه مختصری بر رشد استارتاپهای ایرانی در سالها اخیر از نگاه آمار و ارقام داشته باشیم.
رشد استارتاپها از نگاه آمار و ارقام
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیش از ۸۰% انواع استارت آپ های ایرانی در سالهای ۱۳۹۴،۱۳۹۵و ۱۳۹۶ راهاندازی شده اند. تقریبا ۴۹% از کسبوکارها به بازار کار ورود پیدا میکنند و تنها نزدیک به ۲۳.۴ درصد این کسبوکارها، به تداوم رشد و درآمد، در طی سالهای فعالیت خود میرسند.
اکثر کسبوکارهای استارتاپی در حوزه خرید و فروش آنلاین کالاها به صورت B2C و رتبههای بعدی در حوزه فناوری ICT اختصاص یافتهاند و بیشترین آمار حوزههای فعال استارتاپها را تشکیل میدهند.
۱۰ دلیل شکست استارت آپ ها در مقاله استارت آپ چیست
- فرسودگی شغلی / عدم اشتیاق
تعادل بین کار و زندگی چیزی نیست که بنیانگذاران استارت آپ اغلب به آن دست پیدا می کنند، بنابراین خطر فرسودگی زیاد است. فرسودگی شغلی به عنوان دلیلی برای شکست در ۵ درصد موارد ذکر شد.
۲.عدم هماهنگی بین تیم/سرمایه گذاران
۳.محصول ضعیف
۴.عدم عرضه به موقع محصول
۵.عدم تشکیل تیم مناسب کاری
۶.مسائل مربوط به قیمت/هزینه
۷.چالش های نظارتی/قانونی
۸.مدل کسب و کار معیوب
۹.بدون نیاز به بازار
مقابله با مشکلاتی که برای حل موسسین استارت آپ جالب است به جای مشکلاتی که نیاز بازار را برآورده می کنند، به عنوان دلیل شماره ۲ شکست ذکر شده است که در ۳۵ درصد موارد ذکر شده است.
۱۰.تمام شدن پول و عدم جذب سرمایه جدید
تفاوت استارت آپ ها با کسبوکارهای سنتی
۱. نوآوری ها
مهم ترین تفاوت استارت آپ ها و کسب و کارهای کوچک، نوآوری محصول یا خدمات است.
۲. دامنه ها
کسبوکارهای کوچک عموما در محدوده خاصی فعالیت می کنند ولی یک استارتاپ، به عنوان یک قاعده، هیچ محدودیتی برای رشد خود قائل نیست.
۳. نرخ رشد
استارتاپ همیشه باید رشد کند در صورتی که کسب و کار سنتی ممکن است این شکلی نباشد.
۴. سود
کسب و کار کوچک بر کسب درآمد و در صورت امکان سود از همان روز اول متمرکز است ولی استارت آپ ها روی برنامه ریزی برای گسترش کسب و کار.
۵. امور مالی
چقدر می خواهید سرمایه گذاری کنید؟
۶. فن آوری ها
آیا فناوری هایی وجود دارد که برای اداره یک تجارت استفاده می شود؟
کسب و کار شما تا چه مدت ادامه خواهد داشت؟
کسب و کار کوچک ۳۲ درصد در سه سال اول تعطیل می شوند در استارتاپ ها ۹۲ درصد
۸. تیم و مدیریت
برای یک کسب و کار کوچک معمولاً تعداد زیادی کارگر استخدام می شونداما در استارت آپ ها باید با رشد شرکت به صورت فزاینده ای نیرو و سرمایه گذاران اضافه کرد.
۹. روش زندگی
کار و زندگی خصوصی شما در کسبوکارهای کوچک، به خوبی در مقایسه با استارتآپها، ترکیب می شوند. در استارت آپ عموما کار، کار و دوباره کار!
۱۰. استراتژی خروج
کسب و کار کوچک. آن را به یک تجارت خانوادگی تبدیل کنید یا آن را بفروشید. استارت آپ. معمولاً از طریق یک معامله بزرگ در فروش
عمر مفید استارتاپ ها در مقاله استارت آپ چیست ؟
عمر مفید استارتاپ ها در ایران بحثی است که به چند عامل اصلی بستگی دارد. تعداد کمی از استارتاپهای ایرانی به مرحله سوم رشد خود میرسند و بیش از ۸۰ درصد آنها در همان مراحل اول یا دوم از چرخه رقابت خارج میشوند.
اولین علتی که برای این اتفاق میتوان متصور شد این است که در مرحله اول یا سرمایهگذاری بذر با واگذاری ۱۰،۲۰ درصدی سهام؛ نهایتا مبلغ اندکی تا حدود ۵۰ میلیون سرمایه جذب میکنند و در مراحل سوم و بعد از آن، برای جذب سرمایهی بیشتر مجبور به تقسیم سهام بیشتری است و کار به جایی میرسد که بهطور علنی سهامی برای صاحب استارتاپ باقی نمیماند و یا اگر بماند با دغدغهی جدی کمبود سرمایه مواجه خواهد شد.
ریشهی این اتفاق را در موارد متعددی میتوان جستوجو کرد. مثالهایی مثل نبود سرمایهگذار ریسکپذیر، عدم ساپورت دولت، نوسانات ارز، انتخاب تیم درست و همه و همه آن چیزهایی است که میتوان عمر مفید یک استارتاپ ایرانی و خارجی را کاهش دهد. مورد دیگری که به عنوان یک چالش بزرگ برای صاحبان استارتاپها وجود دارد این است که با قانون و ارگان خاص و مشخصی برای دریافت مجوز روبهرو نیستند.
همین باعث خواهد شد که برخلاف سایر کشورهایی که استارتاپها در چرخه اقتصادی آنها قرار گرفتهاند؛ استارتاپهای ایرانی نداند برای شروع کار خود، کسب مجوزهای لازم و در ادامهی حرکت در آینده به کدام بخش و ارگان خاصی مراجعه کنند و هزاران مرجع و مجوز متفاوت نیاز باشد.
نوسانات ارزی، متغیر دیگر تاثیرگذار در عمر استارتاپ ها
نوسانات ارزی نیز متغیر دیگری است که در عمر استارتاپهای ایرانی دخیل هستند. جابهجایی قیمت ارز در کوتاهی عمر استارتاپها بیتاثیر نیست. با بالا و پایین شدن قیمت ارز و دلار ممکن است برنامهی از پیش تعیین شده مالی یک استارتاپ درست از آب درنیاید و گاهی همین بالا و پایین شدن قیمتها باعث میشود به فروشی که باید، دست پیدا نکند و به همین راحتی به هدف نرسند؛ با ادامهی این روند نیز استارتاپ به ناچار از چرخه اقتصادی و رقابتی حذف خواهد شد.
۲۷.۲% از استارتاپها کمتر از ۶ ماه دوام میآورند و معمولا بیشترین میزان ماندگاری استارتاپها بین ۶تا ۱ سال است که این آمار شمال ۳۲.۴% از استارتاپها هستند. در این میان ۲۸.۲% از کل استارتاپها بین ۱ تا ۳ سال دوام میآورند و فقط ۸% از تمام استارتاپها عمر بیشتر از ۳ سال دارند.
چه زمانی یک شرکت دیگر استارتاپ محسوب نمیشود؟
چند عامل وجود دارد که مرز میان یک شرکت جاافتاده و یک شرکت استارتاپی را مشخص میکنند. شرکتهایی مثل گوگل، فیسبوک، آمازون و توییتر کارشان را بهعنوان استارتاپ های نوآوری آغاز کردند که چشمانداز صنایع مختلف را تغییر دادند. این همان کاری است که استارتاپ ها قرار است انجام دهند، توجه دادن به آنچه بیشتر میتوان تأمین کرد، پر کردن شکافهای موجود در بازارهای فعلی و متحول کردن بازارهای سنتی. اما زمانی هست که این استارتاپ ها تا حد امکان شکوفا میشوند و در همین زمان است که عنوان استارتاپ را رها میکنند.
حالا که تصویری از چیستی یک استارتاپ دارید بیایید با هم نگاهی به عواملی بیاندازیم که یک شرکت استارتاپی را شکل میدهند.
رشد
همه استارتاپ ها کار خود را در قالب کسب و کارهای کوچک شروع میکنند، اما همه کسب و کارهای کوچک استارتاپ نیستند. تفاوت کلیدی، در نگاه آنها نسبت به رشد نهفته است. استارتاپ ها برای رشد سریع طراحی شدهاند؛ به همین خاطر است که امروزه اکثر کارآفرینان، کار خود رادر کسوت استارتاپ های حوزه فناوری شروع میکنند چراکه اینترنت، فارغ از زمان و مکان، بازار بسیار پهناوری را در اختیار شرکتهای آنها قرار میدهد. البته همه استارتاپ های حوزه فناوری لزوماً به بازار عظیمی نیاز ندارند. اگر محصولی گزینشی برای نیازهای یک بازار ویژه داشته باشید، بازار هدف خود را از قبل انتخاب کردهاید.
برای رشد سریع باید محصولی داشته باشید که از قابلیت ایجاد تقاضا برخوردار باشد. استارتاپ شما باید محصولی تولید کند که بتواند بازار را بر هم زده یا محصول موجود را به بازار جدیدی ببرد.
اشتیاق محوری
استارتاپ شغلی است که نمیتوانید از آن دست بکشید. محصول شرکتهای استارتاپی چیزی است که شور و شوق آنها را برانگیخته و در حالت آرمانی، هرگز پیش از این تجربه نشده است. این اشتیاق، کارآفرین را به سمت عبور از محدودیتها سوق میدهد. راه اندازی کسب و کار خودتان میتواند نبردی واقعی باشد، اما باید به گروهتان نشان دهید که این ایده چقدر برای شما میارزد. کارآفرین، افرادی را دور خودش جمع میکند که قابلیت ایدهاش را فهمیده و تمایل داشته باشند روی همین ایده کار کنند. مسئله تجربه و آزمون و خطا مطرح است، چرا که نمیدانید ایده شما چطور از آب در خواهد آمد، یا مشتریان چه واکنشی نسبت به محصولتان نشان خواهند داد.
ایجاد تغییر
این هدف مشترک همه استارتاپ هاست که تغییر ایجاد کرده، نوآوری کنند، و شیوههای سنتی انجام کارها را دگرگون سازند. مسئله فقط عرضه محصولات جدید نیست، استارتاپ میتواند روی اجرای کارها هم متمرکز شود، یعنی نحوه عرضه محصول. مثلاً چه کسی فکرش را میکرد که میشود پوستهای مصنوعی روی میوهها کشید تا برای مدت طولانیتری تازه بمانند؟ بله، امروز استارتاپ هایی از این دست، پا به میدان گذاشتهاند. بنابراین برای پاسخ به سؤال “استارتاپ چیست؟” آسانتر است که بگوییم، استارتاپ چیزی است که جهان را تغییر داده و کارها را تسهیل میکند.
خلاقیت و تنوع
بدون شک، استارتاپ دربارهی نوآوری است، یا به شکل عرضه محصول جدید یا حل مسئلهای منحصربهفرد. این نوآوری را میتوان در مدل کسب و کار یک استارتاپ هم دید. شخص کارآفرین میتواند ایدههای خود را براساس چرخههای رقبای هدفش بنا کند، تا شکاف موجود در بازار پر شود. مسئله، پیاده کردن خلاقیتتان در زندگی، و به تحقق رساندن ایدههایتان است.
همچنین به یاد داشته باشید که هرگز نباید کاملاً شیفته ایده خود شوید. استارتاپ ها شبیه کتابی با پایان باز هستند که حاضرند بهخاطر متناسب شدن ایدههایشان با بازار، پذیرای تغییرات تازه باشند.
مدل کسب و کار انطباقی
برای هر شرکتی، هیچ مدل کسب و کاری وجود ندارد که کاملاً کارآمد بوده و تمام جنبه های کسب و کار او را پوشش دهد. یک شرکت استارتاپی میتواند برای رسیدن به چیزی که تمام جنبه های کسب و کار او را تأمین کند، دست به نوآوری در یک مدل کسب و کار هم بزند. مدل او، میتواند فصل مشترک دو یا چند مدل کسب و کار باشد. مثلاً، مدل کسب و کار Airbnb ترکیبی از مدلهای گردآورنده، عندالمطالبه، و فروشگاه برخط است.
یک استارتاپ به دنبال مدلی مقیاسپذیر میگردد که تمام جنبههایشان را برآورده کرده و مجهز به اسباب درآمدزایی و سودآوری در طول زمان باشد. بهطور کلی، مؤسسان استارتاپ مدلهای مختلف کسب و کار را امتحان میکنند تا به مدل پایدار منحصربهفردی برسند که انطباقپذیر بوده و بتوان آن را به مرور زمان تغییر داد. مثلاً، Netflix در ابتدا یک سرویس اجاره دیویدی برخط بود، پس از مدتی با تغییر فن آوری ویژگیهایی را در مدل کسب و کارش گنجاند که این شرکت را به یکی از غولهای صنعت پخش ویدیوی آنلاین تبدیل کرد.
انواع استارت آپ چیست ؟
- استارت آپ سبک زندگی
استارت آپی محسوب می شود که با زندگی روزمره ما عجین شده است. به طور مثال شخصی که ماشین برقی برای تفریح خود در پارک، تهیه کرده است با ارائه آن به دیگران و دریافت مبلغی می تواند ماشین برقی خود را در سطح بالایی نگه دارد و تفریح بیشتری کند.
- کسب و کارهای کوچک
در این نوع استارتاپ معمولا یک خانواده مالک آن است و آن را اداره میکند و بیشتر برای تامین مخارج خانواده انجام می دهند.
- استارت آپ های گسترشپذیر
این نوع سود و بازدهی بیشتری دارند و عموما به صورت خوشههای نوآور و خلاق باهم تشکیل گروه میدهند. به طوریکه چند ایده خوب در کنار هم یه ایده ناب تری را تشکیل می دهد.
- استارت آپ هایی که طراحی شده اند تا به سرعت فروخته شوند
مثلا در حوزه مسکن، استارت آپی تهیه می شود که می تواند مشکل بنگاه های املاک را به سرعت حل کند. سازنده این استارت آپ هدفش فقط فروش این استارت آپ برای شرکت های بزرگ است.
- استارت آپ های اجتماعی
هدف این استارت اپ ها فقط کسب درآمد نیست و نگاهشان بیشتر دنبال تبدیل دنیا به مکانی بهتر برای انسان ها است.
شرکتهای بزرگ به دلیل تغییرات در سلیقهی مشتری، فناوریهای جدید، قانونگذاری، رقبای جدید و … مجبور هستند تا با ایفای برنامه های جدید و استارت آپ ها نوین در میدان رقابت حضور داشته باشند.
- استارت آپ های اجتماعی
برعکس استارتاپهای گسترشپذیر، هدف این استارتاپها این است که دنیا را تبدیل به جایی بهتر کنند، نه اینکه سهم بازار را بگیرند یا برای بنیانگذاران آن ثروت بسازند. بعد از بیان انواع استارت آپ برای درک بهتر مفهوم است.ارت آپ، لازم است با استارت آپ weekend آشنا شوید.
چگونه یک استارتاپ بسازیم؟
برای ساخت یک کسب و کار یا استارت آپ موفق و رسیدن به موفقیت گامهایی وجود دارد که به طور مختصر به برخی از آنها در مقاله استارت آپ چیست میپردازیم.
گام اول: کسب و کار خود را در ذهن بسازید و بدون هیچ محدودیتی آینده شرکت خود را ترسیم کنید.
گام دوم: به دنبال ایدههای ناب و پرسود باشید، بازار را مطالعه و بررسی کنید و یک تیم مرکزی برای خود انتخاب کنید.
گام سوم: انتخاب نامی مناسب برای ایده و طرح خود و نوشتن بیزینس پلن برای جذب سرمایه و تعیین اهداف سومین گام است.
گام چهارم: گام چهارم راه اندازی کسب و کار ، شروع به تولید و خدمت رسانی و انتخاب متخصص برای هر بخش میباشد.
گام پنجم: گام بعدی گسترش و رشد فعالیت و اندازه گیری آن است. (استفاده از شبکههای اجتماعی برای توسعه سریعتر پیشنهاد میشود)
گام ششم: به دنبال جذب سرمایه و گرفتن مجوزهای قانونی برای کسب و کار خود باشید.
گام هفتم: برای گسترش کسب و کار خود بهترین افراد را بیابید و استخدام کنید. وظایف را تقسیم کنید و تیمی قوی برای ادامه کار خود بسازید.
گام هشتم: کسب و کار خود را به شرکت تبدیل کنید و به کارتان رسمیت ببخشید.
گام نهم: بازاریابی و تبلیغات گسترده را برای جذب مشتری، افزایش فروش و درآمدزایی شروع کنید.
گام دهم: بعد از جذب مشتری به دنبال نگه داشتن مشتری و تثبیت سود خود باشید.
تفاوت استارت آپ ها با کسبوکارهای سنتی
-استارت آپ ها به صورت مرحلهای رشد میکنند
بهتر است استارت آپ را به مانند یک پیاز در نظر بگیریم که مراحل رشد خود را به صورت مرحله به مرحله طی کرده و به بلوغ میرسد. این در حالی است که در کسبوکار سنتی معمولاً سرمایه یک کار جدید تأمین میشود و بلافاصله مراحل فروش آن نیز آغاز میشود. به عنوان مثال، اگر شما یک کفش جدید را تولید کنید، برای آن بازاریابی انجام دهید، مشتریان خود را توسعه دهید و به کسبوکار خود رونق ببخشید، شما مفهوم استارت آپ را به شکلی دقیق اجرا کردهاید. اما اگر یک مغازه اجاره کنید و کفش مربوط به برندهای مختلف را در آن قرار دهید و بفروشید، از یک سبک سنتی استفاده کردهاید.
-استارت آپ ها بر اساس مبانی علمی توسعه مییابند
نکته مهمی که درمورد استارت آپها وجود دارد این است که پیشرفت آنها بر مبنای اصول علمی انجام میگیرد و حتی تبلیغات و فروش آنها نیز با توجه به مبانی علمی روز دنیا صورت میگیرد. پس وقتی هدف شما راه اندازی یک استارت آپ است، باید یک دانش جدید را فرا بگیرید و به مرور زمان آن را توسعه دهید. این در حالی است که در کسبوکار سنتی، میتوانید تمامی مراحل کار را از پدر یا از استاد خود یاد بگیرید و بلافاصله وارد بازار کار شوید.
۱۰ نکته دربارهی چک لیستی از ایدههای شروع استارتآپ
۱- ایده های خود را اصلاح کنید.
با یک جست و جوی ساده بازار ایده خود را بررسی کنید. آیا این ایده از قبل وجود دارد و یا جدید است؟ اگر از قبل وجود دارد شما نسبت به شرکت های پیشتاز در این زمینه چه مزیتی دارید؟ کیفیت؟ قیمت کمتر؟ این ها همه سوالاتی است که پاسخ آنها با یک جست و جی ساده به دست میآید.
۲- یک طرح کسب و کار بنویسید.
هنگامی که قصد اجرایی کردن ایده خود را دارید لازم است به چند سوال پاسخ دهید. هدف از کسب و کار شما چیست؟ محصول خود را به چه کسی میفروشید؟ هزینه های استارتاپ خود را چگونه تامین میکنید؟ تمام این سوالات به وسیلهی یک طرح کسب و کار مناسب پاسخ داده میشوند.
۳- امور مالی خود را ارزیابی کنید.
شروع هر کسب و کاری نیاز به هزینه دارد. شما باید مشخص کنید چگونه این هزینه ها را تامین خواهید کرد و مهم تر در هر مرحله از کار چقدر هزینه لازم است صرف کنید؟
۴- ساختار قانونی کسب و کار خود را تعیین کنید.
قبل از آنکه شرکت خود را ثبت کنید، باید دربارهی نوع آن بحث کنید. ساختار شرکت شما برهمهی فرآیندها و عملیات های بعدی شما تاثیر میگذارد. هرگونه انتخاب اشتباه باعث میشود دچار مشکل شوید.
۵- کسب و کارتان را ثبت قانونی کنید.
برای آنکه رسما در دنیای کسب و کار شناخته شوید باید از مراحل قانونی و فیلترهای آن عبور کنید. لازم است این کار دقیق صورت بگیرد و همهی اسنادی که برای قانونی شدن شما لازم است فراهم شود.
۶- یک بیمه نامه بخرید.
هرچند که ممکن است عدهی زیادی این کار را هدر دادن پول بدانند، اما صاحب نظران این حوزه همیشه بر ساختن راه های برگشت مجدد تاکید کرده اند. شرکت، کسب و کار و یا استارتاپ شما لازم است در مقابل سرقت، حادثه و یا حتی رکود بیمه شود. برای این کار میتوانید از یک مشاور بیمه کمک بگیرید.
۷- تیم خود را تشکیل دهید.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که تنها درصورتی که قصد دارید تنها کار کنید نیاز بهاستخدام و یا تشکیل یک تیم ندارید. در غیر این صورت برای برداشتن یک گام مهم رو به جلو لازم است تیم خود را تشکیل دهید. جو زادواچکی، مدیر عامل و موسس MediaMath، میگوید:” کارآفرینان بایدبه عامل”مردم” همانقدر توجه کنند که به محصول یا خدمتشان توجه دارند.”
۸- فروشندگان خود را انتخاب کنید.
شما و تیمتان احتمالا قادر نیستید همهی کارها را به تنهایی انجام دهید پس لازم است گروه سومی که فروشنده نامیده میشود وارد شود.لازم است محصول شما به نحوی ارائه شود، حال این کار را میتوان با کمک یک شرکت انجام داد و یا با استخدام افرادی دیگر.
۹- خودتان را تبدیل به یک برند کرده و تبلیغ کنید.
برند و تبلیغ، دو عامل بسیار مهم و تاثیر گذار در رشد شما هستند که توضیح درباره روش های صحیح برند سازی و تبلیغات خارج از بحث ما در این مقاله است.
۱۰- کسب و کار خود را رشد دهید.
عمر هر استارتاپ به طور متوسط ۳ سال در نظر گرفته میشود. درصورتی که این استارتاپ موفق باشد، پس از رشد دیگر یک استارتاپ نخواهد بود بلکه به عنوان یک شرکت و یا برند شناخته میشود.
چرا اکثر استارت آپ های ایرانی شکست می خورند؟
حتما شما هم به این مسئله توجه کرده اید که استارت آپ هایی که شکست می خورند نسبت به استارت آپ های موفق ایرانی بیشتر هستند. دلیل اصلی آن عدم شناخت کافی است. اکثر افرادی که استارت آپ راه اندازی می کنند احساسی رفتار می کنند و جنبه های مختلف کار را در نظر نمی گیرند.
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که به عنوان مثال شما دیجی کالا را می بینید و چون فروش بالایی دارد و مشتریان دائمی زیادی دارد دوست دارید یک فروشگاه اینترنتی مثل دیجی کالا راه اندازی کنید. سرمایه شما فقط ۵۰ میلیون است! یک فروشگاه اینترنتی راه اندازی می کنید به امید اینکه شما هم روزی مثل دیجی کالا شوید. نیروی کار استخدام می کنید، محصولات را تامین می کنید، داخل فروشگاه تان می گذارید، به سراغ تبلیغات اینترنتی می روید، روی جذب مشتری تمرکز می کنید، آموزش های لازم را می بینید اما به نتیجه نمی رسید! چون جزئیات مهم هستند نه اینکه این مراحل را فقط طی کنید!
در ادامه مقاله استارت آپ چیست باید بدانید که به جرات می توان گفت اکثر کسب و کارهای آنلاین نوپا که شکست می خورند استمرار و تلاش در کارشان ندارند. آن ها فقط به فروش و جذب مشتری بیشتر و به درآمد رسیدن سریع فکر می کنند. آن ها رقبای خود را می بینند و دقیقا از آن ها پیروی می کنند. به دلیل همین است که شکست می خورند. مطمئن باشید اگر به همین سادگی ها بود پدر من و شما هم یک استارت آپ برای خودشان راه اندازی می کردند و موفق می شدند. برای اینکه استارتاپ خود را به موفقیت برسانید تلاش زیاد، استمرار و صبر و حوصله نیاز است. این یک راه پر پیچ و خم است و انتهای آن اصلا مشخص نیست!
دلایل شکست استارت آپ چیست؟
همه استارتاپها مدعی ایده جدیدی برای رفع نیاز مردم هستند. بنیانگذاران مدت زیادی زمان میگذارند که محصولشان را به بهترین شکل ارائه دهند بدون اینکه آن را به مشتری نشان بدهند. همین موضوع باعث شکست میشود. زیرا بنیانگذاران استارتاپ با مشتریها صحبت نمیکنند و در مورد محصولات خود از آنها بازخورد نمیگیرند.
زمانی که مشتریها نتوانند با یک محصول یا خدمت ارتباط برقرار کنند، به آن اهمیتی نمیدهند و درنتیجه استارتاپ شکست میخورد. براین اساس اریک ریس مدل استارتاپناب (Lean Startup) را پیشنهاد میدهد.
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.