تعریف کارآفرینی چیست؟ کارآفرین به شخصی گفته می شود که با هدف کسب سود، شغلی را راه اندازی کند. این تعریف Entrepreneur می تواند کمی مبهم باشد، اما دلیل خوبی دارد. یک کارآفرین می تواند شخصی باشد که اولین فروشگاه آنلاین خود را راه اندازی کند یا یک فریلنسر تازه کار خود را شروع کند.
زمان تخمین زده شده مطالعه: ۵۰ دقیقه
فهرست این مقاله آموزشی
- ۱ تعریف کارآفرینی چیست؟
- ۲ تعریف کارآفرینی از دیدگاه ژوزف شومپیتر
- ۳ تعریف کارآفرینی چیست؟
- ۴ کارآفرین چه کسی است؟
- ۵ ویژگیهای کارآفرینان
- ۶ تفاوتهای بین یک فرد کارآفرین و یک شخص صاحب کسب و کار
- ۷ کارآفرینی در کسب وکارهای کوچک
- ۸ تعریف کارآفرینی در استارت آپ مقیاس پذیر
- ۹ تعریف کارآفرینی سازمانی
- ۱۰ فواید و ریسک های کارآفرینی سازمانی
- ۱۱ کارآفرینی اجتماعی
- ۱۲ ۳ توصیه ایلان ماسک به کارآفرینان
- ۱۳ کارآفرینی در ایران
- ۱۴ ایده کارآفرینی در ایران
- ۱۵ طرح های کارآفرینی
- ۱۶ کارآفرینی محرک مهم رشد اقتصادی و نوآوری
- ۱۷ مشاغل کوچک در مقابل مشاغل کارآفرینی
- ۱۸ عوامل کلیدی کارآفرینی
- ۱۹ مزایا و منافع کارآفرینی
- ۲۰ آیا حتماً باید از کسب و کار فعلی خود جدا شوید؟
- ۲۱ انواع رهیافتهای کارآفرینی
- ۲۲ تصورات غلط در کارآفرینی
- ۲۳ کارآفرینی چه تفاوتی با مدیریت صرف دارد؟
- ۲۴ انواع کارآفرینان
- ۲۵ فرهنگ کارآفرینی
- ۲۶ فرهنگ سازمانی
- ۲۷ مشکلات و موانع کارآفرینی در سازمان
- ۲۸ ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان
- ۲۹ نقش خانواده در توسعه کارآفرینی
- ۳۰ تجارب چند کشور جهان
- ۳۱ چه کاری لازم است تا یک کارآفرین موفق باشید؟
- ۳۲ کارآفرینان چگونه کار می کنند؟
- ۳۳ کارآفرینان اقتصاد را تحت تأثیر قرار می دهند
- ۳۴ کارآفرینان به اقتصاد کمک می کنند
- ۳۵ کارآفرینی چه اهمیت و چه مزایایی دارد؟
- ۳۶ عوامل مؤثر بر کارآفرینی کدامند؟
- ۳۷ کارآفرینان ها چند سته اند؟
- ۳۸ انواع کارآفرینی
- ۳۹ تصورات نادرست درباره کارآفرینی
تعریف کارآفرینی چیست؟
کارآفرین کسی است که شغل جانبی را شروع می کند و در نهایت می تواند یک تجارت تمام وقت و پایدار با کارمندان یا همان فریلنسر را ایجاد کند. اگر ذهنیت Entrepreneurship شما در ایجاد یک کسب و کار سودآور متمرکز است، شما در تعریف Entrepreneur قرار می گیرید.
کارآفرینی (به انگلیسی: Entrepreneurship) واژه ای نسبتاً قدیمی است که ریشه فرانسوی دارد.
کلمه کارآفرین حدود سیصد سال قدمت دارد و نخستین کسانی که واژهی کارآفرین و مفهوم کارآفرینی را مورد توجه قرار دادند، اقتصاددانها بودند.
کسانی مانند ریچارد کانتیلون و آدام اسمیت لغت کارآفرین را در قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی به کار بردهاند.
تاریخچه کارآفرینی به یک قرن قبل بازمیگردد
با وجودی که حدود سیصد سال است که برخی افراد کارآفرین نامیده میشوند، اما کارآفرینی به شکلی که ما میفهمیم (و در رشتههایی مثل مدیریت کارآفرینی مورد توجه قرار میگیرد) تنها حدود یک قرن است رواج یافته است.
به عبارتی، اینکه کارآفرینی را یک علم بدانیم و اینکه عدهای در دانشگاهها متخصص کارآفرینی باشند و یا اینکه کسانی بخواهند بین کارمندی و کارآفرینی یک راه را انتخاب کنند و این انتخاب، به عنوان یک سوال جدی در مسیر شغلی به رسمیت شناخته بشود، یک اتفاق نسبتاً جدید و متعلق به یک قرن اخیر است.
تعریف کارآفرینی از دیدگاه ژوزف شومپیتر
رایج است که در هر فعالیتی، برخی از پیشکسوتها و افراد قدیمی آن حوزه را به عنوان پدر یا مادر آن حوزه اعلام میکنند.
مثلاً پیتر دراکر را پدر مدیریت نوین میدانند یا فردریک تیلور را پدر مدیریت علمی میدانند.
اگر بر همین سبک بخواهیم برای کارآفرینی هم پدری انتخاب کنیم، تقریباً بر سر آقای ژوزف شومپیتر توافق عمومی وجود دارد.
او در سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، مطالعات گستردهای در زمینه کارآفرینی انجام داد و مطالب بسیاری در این حوزه منتشر کرد.
شومپیتر در سال ۱۹۲۸ تعریف کارآفرینی را به صورت زیر مطرح کرد:
عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصتهاست.
البته شومپیتر به تدریج در سیاست هم ورود پیدا کرد و بعد از آن، تعریفهای بعدیاش کمی جنبهی کلانتر به خود گرفت. به عنوان مثال تاکید میکرد که کارآفرینان کسانی هستند که اقتصاد و سازمانها را زنده میکنند.
البته نگاه شومپیتر به کارآفرینی صرفاً در این تعریف خلاصه نمیشد. او ابعاد کارآفرینی را فراتر از مفهومِ فرصت جویی و فرصت پروری میدید. شومپیتر به رابطه بین کارآفرینی و نوآوری توجه ویژه داشت. او پنج شیوه نوآوری را مد نظر داشت:
معرفی یک کالای جدید
به کار گیری یک شیوهی جدید برای تولید یک محصول قدیمی
ایجاد یک بازار جدید برای یک محصول موجود
کشف و بهکار گیری یک منبع جدید برای تامین مواد اولیه
ایجاد یک ساختار جدید برای یک صنعت موجود
کارآفرینی از کلمه فرانسوی “Entrepreneurs ” به معنای “متعهد شدن ” نشات میگیرد، اما معانی دیگری مانند دلالی نیز دارد.
کارآفرینی به فرایند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسک های ناشی از آن اطلاق میشود.
کلمه کارآفرین حدود سیصد سال قدمت دارد و نخستین کسانی که واژهی کارآفرین و مفهوم کارآفرینی را مورد توجه قرار دادند، اقتصاددانها بودند.
کسانی مانند ریچارد کانتیلون و آدام اسمیت لغت کارآفرین را در قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی به کار بردهاند.
اقتصاد دانان نخستین کسانی بودند که در نظریه های اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند. ژوزف شومپــیتر، کارآفرین را نیــروی محرکــه اصلی در توسعه اقتصادی میداند و میگوید: نقش کارآفرین، نوآوری است. از دیدگاه وی ارائه کالایی جدید، ارائه روشی جدید در فرآیند تولید، گشایش بازاری تازه، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت و… از فعالیت های کارآفرینان است. کـرزنر نیز کـه از استــادان اقتصاد دانشگاه نیویورک میباشد کارآفرینی را این گونه تشریح میکند: کارآفرینی یعنی ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل بیشتر در عملیات بازارها.
یکی از جامعترین تعاریف کارآفرینی که در دانشکدهی بازرگانی هاروارد مورد استفاده قرار میگیرد، توسط هوارد استیونسن (Howard Stevenson) مطرح شده است. تعریف کارآفرینی از دیدگاه استیونسن چنین است:
شومپیتر در سال ۱۹۲۸ تعریف کارآفرینی را به صورت زیر مطرح کرد:
عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصتهاست.
البته شومپیتر به تدریج در سیاست هم ورود پیدا کرد و بعد از آن، تعریفهای بعدیاش کمی جنبهی کلانتر به خود گرفت. به عنوان مثال تأکید میکرد که کارآفرینان کسانی هستند که اقتصاد و سازمانها را زنده میکنند.
البته نگاه شومپیتر به کارآفرینی صرفاً در این تعریف خلاصه نمیشد. او ابعاد کارآفرینی را فراتر از مفهومِ فرصت جویی و فرصت پروری میدید. شومپیتر به رابطه بین کارآفرینی و نوآوری توجه ویژه داشت. او پنج شیوه نوآوری را مد نظر داشت:
۱. معرفی یک کالای جدید
۲. بهکارگیری یک شیوهی جدید برای تولید یک محصول قدیمی
۳. ایجاد یک بازار جدید برای یک محصول موجود
۴. کشف و بهکار گیری یک منبع جدید برای تأمین مواد اولیه
۵. ایجاد یک ساختار جدید برای یک صنعت موجود
او چنان دقیق به ویژگیهای کارآفرینان و شیوههای عملکرد آنها میپردازد که امروزه در نوشتههای آکادمیک، گاهی به جای اصطلاح تعریف کارآفرینی توسط شومپیتر از اصطلاح کلیترِ کارآفرین شومپیتری استفاده میکنند تا تمام آنچه او مد نظر داشته حفظ شود و از قلم نیفتد
پیتر دراکر، پدر علم مدیریت این تعریف کارآفرینی را اینگونه بیان میکند:
کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع میکند، کارآفرین ارزش ها را تغییر میدهد و آنها را دچار تحول مینماید و به سمت بهتر شدن هدایت میکند.
تعریف کارآفرینی چیست؟
کارآفرینی فرآیند یا مفهومی است که در طی آن فرد کارآفرین با ایدههای نو، خلاق و شناسایی فرصتهای جدید با بسیج منابع، به ایجاد کسب و شرکتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور رشد یابنده مبادرت میورزد. این امر توأم با پذیرش خطرات است ولی اغلب منجر به معرفی محصول یا ارائه خدمات به جامعه میشود. انگیزههای مختلفی در کارآفرین شدن مؤثر میباشد که از جمله آنها: نیاز به موفقیت، نیاز به کسب درآمد و ثروت، نیاز به داشتن شهرت، و مهمتر از همه نیازمندی به احساس مفید بودن و استقلال طلبی را میتوان نام برد.
کارآفرین چه کسی است؟
کارآفرین به کسی گفته میشود که علاوه بر برخورداری از خلاقیت بالا، دارای روحیهی خطرپذیری است و میتواند برای حل مشکلات دنیای امروز راهکارهای عملی و مبتکرانه ارائه دهد. انسانهای کارآفرین موجب ظهور مشاغل جدید میشوند و میتوانند با تشخیص زودهنگام فرصتهای رشد، نیرو و نشاط تازهای به تشکیلاتی که سالها از عمرشان میگذرد ببخشند.
کارآفرین فردی است که کنترل درونی دارد. او برای آنکه بتواند درست آنچه را که میاندیشد عینیت بخشد و عزم خود را عملی کند باید رئیس و کارفرمای خود باشد. یعنی کارآفرین نیاز به استقلال دارد. ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیین شده و قالبهای رایج را در هم میشکند و با وجودی که همان چیزی را میبیند که دیگران میبینند، اما چیزی را میاندیشد که دیگران نمیاندیشند. یعنی کارآفرین خلاق است.
وقتی که خلاقیت او از ذهن به عمل منتقل میشود نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته. کسی که اولین بار راهی را میپیماید، اوین کسی است که میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد. یعنی کارآفرین خطرپذیر است.
او به جای آنکه منتظر ضمانت یک پایان موفق بماند، به فکر و تلاش خود تکیه میزند، به مشکلات حمله میکند و پیش میرود. یعنی کارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد.
لحظه آغاز تصمیم، تنها زمانی نیست که او با ریسک مخاطره مواجه میشود؛ ابهام یک پایان نامعلوم، بر هر قدم این راه سایه میاندازد. یعنی کارآفرین قدرت تحمل ابهام دارد.
کارآفرینی با شغل آفرینی متفاوت است.
متاسفانه زیاد دیده می شود که کارآفرینی را با شغل آفرینی اشتباه می گیرند و در خیلی از مراسم ها عملاً از افرادی که شغل آفرینی کرده اند تجلیل می شود. فراموش نکنید فردی که بخاطر سرمایه فراوانی که دارد یک شرکت تولیدی بزرگ راه اندازی کرده، چندان کارآفرین نیست، او صرفاً براساس پولی که داشته است کسب و کاری را راه اندازی کرده است و توانسته افراد مختلفی را استخدام کند، اما کارآفرین معمولاً در شرایط سخت و حتی با کمترین منابع مالی این کار را انجام می دهد و دست به کارآفرینی می زند.
البته اگر بخواهیم دقیق تر نگاه کنیم، کارآفرینی را می توان اجرای یک ایده نوآورانه دانست که گاه بدون سرمایه اولیه و گاهاً با سرمایه اولیه بالایی انجام می شود.
کارآفرینی شکار فرصت هاست.
هوارد استیونسن می گوید: کارآفرینی تعقیب فرصت هاست که فراتر از منابع در دسترس هستند. در این تعریف استیونسن بر یافتن فرصت های جدید و همچنین تکیه نکردن بر داشته ها تاکید دارد.
اگر بخواهیم بیشتر این تعریف را باز کنیم، کارآفرین باید در هر شرایطی بتواند با استفاده از فرصت هایی که در اختیار دارد، ارزش ایجاد کند.
شومپیتر هم معتقد است عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصت هاست.
زمانی که صحبت از فرصت می شود، شومپیتر بر ۵ مورد زیر تاکید دارد:
- معرفی محصول جدید
- روشی جدید برای تولید محصولی که قبلاً تولید میشده
- ایجاد و طراحی روش جدیدی برای تولید محصول موجود
- یافتن و استفاده از منابع جدید برای تهیه مواد اولیه
- ایجاد بازاری جدید برای محصول قدیمی
گاهاً کارآفرینی با ریسک کردن همراه است.
همیشه گفته می شود کارآفرین جرات ریسک را دارد و کارآفرین فردی ریسک پذیر است، البته این را هم باید اضافه کنیم که ریسک حساب شده. کارآفرین بدنبال امنیت شغلی و داشتن یک حقوق ثابت ماهیانه نیست، بلکه این ریسک را به جان می خرد که ممکن است در ابتدای مسیر، هیچ درآمدی نداشته باشد، خیلی اوقات کارآفرین ها شغل و درآمد فوق العاده ای که می توانند داشته باشند را کنار می زنند تا بتوانند آینده ای بهتر داشته باشند.
کانتیلون می گوید کارآفرین کسی است که کسب و کاری را ایجاد یا سامان می دهد و ریسک اجرای آن را می پذیرد، به امید آنکه این ریسک منجر به سود او شود.
کارآفرین اهل عمل است تا اهل حرف
یک ویژگی مهم در کارآفرینی عمل گرایی است. کارآفرین ها بجای صحبت کردن، مدام غر زدن و حرف هایی که نتیجه ای ندارد، بدنبال عمل هستند و سعی می کنند ایده های خودشان را اجرایی کنند. آنها نسبت به آنچه در محیط پیرامون آنها رخ می دهد اقدام می کنند و از فرصت ها بهترین استفاده را می برند. عملگرایی یکی از مهمترین ویژگی هایی است که شاید بتوان گفت بدون آن نمی توان به نتایج جالب و فوق العاده ای دست یافت.
کارآفرین ارزش ایجاد می کند.
در ابتدای مطلب گفتم که کارآفرین با شغل آفرین متفاوت است. از تعاریف مهم کارآفرینی این است که کارآفرین ارزش ایجاد می کند، یعنی با کمترین هزینه، بیشترین درآمد و سودآوری را ایجاد می کند.
شرکتی و کسب و کاری که می تواند با چند نفر نیروی کار، درآمدی به مراتب بالاتر از یک شرکت ۱۰۰ نفره داشته باشد، توانسته ارزش مناسبی را ایجاد کند. معمولاً این ارزش با توجه به نیازهای انسان ها ایجاد می شود و یا حتی محصول یا خدمتی ارائه می شود که می تواند نیاز جدیدی را در مردم ایجاد کند.
ارزش آفرینی اقدامی است که می تواند باعث بقا و پیروزی سازمان شود.
کارآفرینی و خلاقیت ارتباط مستقیم دارند.
زمانی که صحبت از کارآفرینی می شود، باید واژه خلاقیت را هم مورد توجه قرار داد. یکی از ابزارهای کارآفرینی خلاقیت است و بسیاری از کارآفرینان به واسطه همین خلاقیت توانستند ارزش مناسبی ایجاد کنند و با این ارزش خلق ثروت کنند. البته این نکته را باید خاطر نشان شد که خلاقیت یکی از ابزارها و مهارت های لازم برای کارآفرینی است نه کافی. یکی از ملزومات کارآفرینی خلاقیت است، خیلی از کارآفرین ها بواسطه خلاقیتی که داشته اند، توانسته اند راهکارهای جدید برای مسائل و نیازهای انسان ها و سازمان ها ایجاد کنند و همین اقدام آنها را تبدیل به کارآفرین های موفقی کرده است،
نکته مهم این است که در کنار خلاقیت به مهارت ها و ابزارهای دیگر مانند عملگرایی و … هم نیاز است و خلاقیت بدون این موارد، اهمیت چندانی نخواهد داشت.
ویژگیهای کارآفرینان
در ابتدا و مهمتر از همه، مهارتها و تواناییهایی که یک کارآفرین باید داشته باشد را بررسی میکنیم؛ وی باید ابتکار عمل داشته باشد و یک ایده تغییر یا یک مفهوم بالقوه جدید را که میتواند در بازار شلوغ موفق شود، ارائه دهد. توجه داشته باشید که سرمایهگذاران معمولاً تمایل به سرمایهگذاری در ایدهها و مفاهیمی دارند که احساس میکنند بازده کافی برای سرمایه و سرمایهگذاری خود را ایجاد میکنند و از اینرو، کارآفرین نیاز به یک ایده واقعاً ابتکاری برای سرمایهگذاری جدید دارد.
ویژگیهای رهبری
صرفنظر از این، کارآفرین بهعلت ساخت یک سازمان یا سرمایهگذاری از ابتدا و ارتباط با کارکنانش و همچنین اطمینان دادن به سهامدارن از موفقیت در این سرمایهگذاری، نیاز به داشتن مهارتهای مدیریت سازمانی و مدیریتی عالی دارد.
علاوه بر این، کارآفرین باید یک رهبر باشد که بتواند برای کارکنانش الهامبخش باشد و همچنین فردی با ویژگی آیندهنگری با حس مأموریت شناخته شود زیرا مهم است که کارآفرین، سرمایهگذاری را با انگیزه کرده و هدایت کند. این بدان معنی است که رهبری، ارزشها، مهارتهای ساخت تیم و تواناییهای مدیریتی، مهارتها و ویژگیهای کلیدی هستند که یک کارآفرین باید داشته باشد.
تخریب خلاقانه و کارآفرینی
اغلب زمانیکه درباره حذف برخی از شرکتها یا موفقیت برخی دیگر و همچنین حفظ موضع رهبری خود در بازار، صحبت به میان میآید به واژه تخریب خلاقانه برخورد میکنیم. تخریب خلاقانه به جایگزینی محصولات و شرکتهای ضعیفتر با محصولات و شرکتهای کارآمدتر، نوآورانهتر و خلاقانهتر اشاره دارد که در آن، بازار سرمایهداری مبتنی بر اکوسیستمی را تضمین میکند که تنها بهترینها باقی میمانند، در حالیکه دیگران با اهداف تخریب خلاقانه از بین میروند. بهعبارت دیگر، کارآفرینانی که دارای ایده تغییر و مهارتها و ویژگیهایی برای موفقیت هستند، اطمینان حاصل میکنند که محصولات، برندها و سرمایهگذاریهایشان، سهم بازار شرکتهای موجود که یا ارزشها را ایجاد نمیکنند یا بهسادگی ناکارآمد هستند، از آن خود کرده است. بنابراین، این روند تخریب ایدههای قدیمی و ناکارآمد از طریق ایدههای جدید و خلاقانه بهعنوان تخریب خلاقانه شناخته میشود که غالباً کارآفرین وقتی یک سرمایهگذاری جدید را راهاندازی میکند، انجام میدهد.
یک کارآفرین، خطرپذیر است
کارآفرینی و مهارتها و ویژگیهای مورد نیاز کارآفرینان همراه با چگونگی تعامل آنها در تخریب خلاقانه را مورد بحث قرار دادیم. این بدان معنا نیست که همه کارآفرینان موفق هستند؛ زیرا این واقعیت وجود دارد که آنها میتوانند قربانی تخریب خلاقانه شوند؛ بهعلاوه بهدلیل فقدان صفات دیگر، اکثریت سرمایهگذاریهای جدید بیشتر از یک سال دوام نمیآورند. زمانیکه سرمایهگذاریها ناکام میشوند، سؤال واضح این است که چه کسی مسئول نقص است و پول چه کسی از بین رفته است. پاسخ این است که کارآفرین پول خود را سرمایهگذاری میکند یا سرمایه را از سرمایهگذاران فرشته و سرمایهداران میگیرد، یعنی اگر سرمایهگذاری دچار مشکل شود، کارآفرین و سرمایهگذاران پول خود را از دست میدهند. توجه داشته باشید همانطور که قبلاً ذکر شد، کارکنان و مدیران حرفهای مشاغل خود را از دست میدهند مگر اینکه آنها در سرمایهگذاری مشارکت داشته باشند؛ در غیر اینصورت پولشان در معرض خطر نیست. این بدان معنی است که کارآفرین در معرض ریسک قرار میگیرد یعنی موفقیت یا عدم موفقیت شرکت بر روی کارآفرین منعکس میشود.
برخی از کارآفرینان معروف
با توجه به این مقدمه اولیه کارآفرینی، اکنون میتوانیم به نمونههایی معروف از کارآفرینان اشاره کنیم که با وجود شانس کم، موفق شدهاند؛ چرا که آنها دارای ایدههای تغییر و مهمتر از همه، ویژگیها و مهارتهای لازم بودند که آنها را افسانهای میساخت. بهعنوان مثال، بنیانگذار مایکروسافت، بیل گیتس و مرحوم استیو جابز، بنیانگذار اپل، از کالج ترک تحصیل کرده بودند، هرچند موفقیت آنها بدین معنی بود که آنها نه تنها ایدههای ابتکاری داشتند، بلکه آماده بودند برای مدت زمان طولانی این ایدهها را اجرا کنند و در هنگام سختی تحمل داشته باشند. حتی بنیانگذار فیسبوک، مارک زوکربرگ، و همچنین لری پایت گوگل و سرگی برایان میتوانند بهعنوان کارآفرینان واقعاً انقلابی در نظر گرفته شوند. آنچه در همه این شخصیتهای افسانهای مشترک است این است که آنها چشمانداز و حس مأموریت تغییر دنیا را داشتند و با کار سخت، استقامت و اکوسیستم پرورشی، توانستند ایدههای خود را به واقعیت تبدیل کنند.
کارآفرینی نیاز به یک اکوسیستم پرورشی دارد
در نهایت، به اصطلاح «اکوسیستم پرورشی» توجه کنید. این بدان معنی است که اگر کارآفرینان ویژگیهای لازم را نداشته باشند نمیتوانند موفق شوند، حتی اگر دارای این ویژگیها باشند اما در محیط یا کشوری زندگی کنند که خطر را تشویق یا شکست را تحمل نکند و مهمتر از همه، قادر به ارائه پول و سرمایه انسانی مورد نیاز برای موفقیت نباشد، نمیتوانند موفق شوند. این بدان معنی است که ایالات متحده کشور مناسبی برای کارآفرینی است؛ زیرا اکوسیستم لازم برای موفقیت این کارآفرینان موجود است، در حالیکه در بسیاری از کشورها، اغلب یافتن منابع مالی، کار را از طریق پروندههای رسمی و اطمینان از اینکه عوامل محیطی مانع از فعالیت کارآفرینی نشود، غیرممکن یا دشوار است.
تفاوتهای بین یک فرد کارآفرین و یک شخص صاحب کسب و کار
- فرد کارآفرین با حساب باز کردن روی اندیشه و خلاقیت خودش، یک کسب و کار را آغاز نموده و اقدام به کارآفرینی میکند در حالی که فرد صاحب کسب و کار، با بهره بردن از ایدههای از قبل موجود شروع به کار میکند.
- فرد کارآفرین یک فرد خلاق و نوآور هست، در حالی که یک فرد صاحب کسب و کار شخصی سنتی است.
- کارآفرین همواره خطر میکند و مسئولیت خطر را میپذیرد، ولی فرد صاحب کسب و کار همیشه به دنبال امنیت میباشد و از خطر پذیری خیلی کمی برخوردار است.
- فرد کارآفرین کسی هست که میتواند یک بازار را با قدرت کارآفرینی خود رهبری کند، ولی یک فرد صاحب کسب و کار، فقط بازیگری میباشد در بین دیگر بازیگران بازار.
- فرد کارآفرین در بیشتر موارد در فکر ایدههای جدید و نیز نوآوریهای بعدی میباشد، ولی یک شخص صاحب کسب و کار بیشتر موارد فقط به کسب و کار الان خود میاندیشد.
- و کارآفرین شخصی هست که با گذشتۀ خود، رقابت دارد اما یک شخص صاحب کسب و کار، تنها دیگران را برای خود رقیب میبیند.
کارآفرینی در کسب وکارهای کوچک
این روزها کسب وکارهای کوچک سهم عمده ای از فضای اکوسیستمی جهان را شکل میدهند. کسب وکارهایی در اندازه کوچک مثل یک فروشگاه مواد غذایی آنلاین، یک آژانس مسافرتی و مانند آن ها در کسب و کارهای اندازه کوچک دسته بندی می گردند که مردم جامعه این مدل از کسب و کارها را تحت عنوان یک کسب و کار کوچک می شناسند.
صاحبان این کسب و کارهای کوچک، اشخاصی هستند که مدیریت کردن کسب وکارشان را به عهده میگیرند. این مدل افراد با سختی کشیدن و تلاش زیاد به سود دهی خواهند رسید. این مدل از انواع کارآفرین، اشخاصی هستند که اقدام به استخدام اعضای خانواده و یا کارمندان محلی میکنند. میزان موفقیت این مدل از اقسام کارآفرین بسیار راحت و در اندازه کوچک است.
موفقیتهایی نظیر امکان پرداخت کردن هزینههای جاری زندگی و نیز صورت حساب های شخصی، از موفقیتهای این مدل از اقسام کارآفرین به شمار میآید. داشتن مسافرتهای کوچک نهایت لذت و نشانه یک زندگی مجلل برای صاحبان کسب وکارهای اندازه کوچک به حساب می آید.
تعریف کارآفرینی در استارت آپ مقیاس پذیر
استارت آپ ( Startup و یا Start-up ) به زبان فارسی با معنی شرکت نوپا ترجمه شده است. با این وجود که در تعریف اصطلاح استارت آپ بر این موضوع تاکیدی نیست که باید فعالیت آن در حوزه فناوری یا حوزه تکنولوژی اطلاعات باشد، ولی به دلیل این که خیلی از استارت آپ ها طی سالهای اخیر، در حول این زمینهها تشکیل شده اند، گاهی اوقات در تعریف استارت آپ نیز این مسئله تاکید می گردد که یک استارت آپ لزوما باید در مسیر تکنولوژی های جدید فعالیت کند.
اصولا یک استارت آپ شغلی هست که قسمتس از آن بر پایه تکنولوژی است. هر کسب و کار موجود که بر پایه فناوری می باشد، حتما استارتاپ نیست، اما همه استارتاپها به نوعی از وب، گوشی همراه، اینترنت و فناوری های نو استفاده میکنند تا نمو و رشد بالایی را داشته باشند و بتوانند به تعداد کاربران زیادی برسند.
مجموعه استارت آپ هایی که مقیاس پذیر هستند با هدف نمو و تبدیل گشتن به شرکت های بزرگ تاسیس میشوند و انگیزه بنیان گذاران آن ها کسب درآمد نمی باشد بلکه سوددهی و بالا رفتن قیمت سهام آن ها هست. این مجموعه استارت آپ ها عموما تحت عنوان یک بازار تازه و با تغییر سگمنت شناسایی می گردند.
ویژگی استارت آپ مقیاس پذیر
برای مثال رستوران داخل کوچه شما تنها ظرفیت پذیرایی کردن از ۱۰۰ نفر را دارا می باشد. اگر این رستوران بخواهد که درآمد روزانه خودش را دو برابر بکند، حتما که باید یک شعبه دیگر نیز با آشپز و میز و صندلی و همچنین گارسون جدید افتتاح کند که هزینه های آن نیز ۲ برابر می گردد. اما استارتاپی مثل اینستاگرام را اگر در نظر بگیرید، از یک تا ۳۰ میلیون شخص کاربر را در طی ۲۴ ماه توانست طی کند و ارزش ۱ میلیارد دلاری را توانست از فیسبوک بگیرد، اما کلا فقط ۱۳ تا کارمند داشت.
مجموعه هزینه های اینستاگرام به نسبت رشد آن و تعداد کاربران آن خیلی ناچیز بود. و مثال دیگر استارت آپ واتس اپ، که توانست ۴۵۰ میلیون کاربر را جذب کند و با قیمت ۱۳ میلیادر دلار به فروش رفت و ۵۰ تا کارمند فقط داشت. این شرکت ها نیز مقیاس پذیر هستند و البته که ارزش بسیار بالای آن ها هم به دلیل مقیاس پذیری آن ها می باشد.
باید بدانید که نرم افزار، وب، گوشی موبایل و تکنولوژیهای نو بسیار میتوانند که به مقیاس پذیر بودن کسب و کارتان کمک بکنند. زیرا یک سایت که می تواند در یک ماه اول به ۱۰ فرد سرویس بدهد، همان سایت هم با سرور های با قدرت بیشتر می تواند که ماه بعدی همان نوع سرویس را به ده میلیون فرد عرضه بکند. پس می بینید که در کارآفرینی استارت آپ ها یک کسب و کار با رشد بالا هستند و می خواهند که به مقیاس پذیری هم برسند.
تعریف کارآفرینی سازمانی
این تعریف کارآفرینی فرآیندی می باشد که در آن مجموعه محصولات و یا فرآیند هایی که نوآوری شده اند از طریق القاء و ایجاد کردن فرهنگ کارآفرینانه در یک مجموعه از پیش تأسیس شده ، به ظهـور خواهند رسید. در تعریفــی دیگر مجموعه فعالیتهـای کارآفرینانـه فعالیت هایی هستند که از همه منابـع و حمـایت های سازمانی به جهت رسیدن به نتایج نـوآورانه استفاده می کنند. یک کارآفرین سازمانی کسی هست که با حمایت یک شرکت، می تواند محصولات و فعالیت ها و نیز تکنولوژی تازه را کشف کند و به مرحله بهره داری می رساند.
یک فرد فعال در حوزه کارآفرینی سازمانی، کارمندی در یک مجموعه وسیع است که اجازه دارد تا با هدف تبدیل نمودن مجموعه به یک شرکت کاملا پویا در همه ی خدمات مختلف و همچنین فعالیت های شرکت یک کارآفرینی و نوآوری ایجاد نموده و مجموعه ی فعالیت ها و البته جریان های شغلی و مجموعه سیستم های یک سازمان را نیزدوباره طرح ریزی بکند.
یک کارآفرین سازمانی نیاز به تغییر عقیده خواهد داشت و از شکست خوردن نمیترسد، وی با بهرهگیری کردن از همه منابع سازمانی ایدههای نو را کشف میکند، در پی فرصت هایی هست که بتواند با خطر کردن به همه ی سازمان سود برساند و برای بهبود بخشیدن عملکرد و سودآوری سازمان به ترویج دادن نوآوری می پردازد.
نقش کارآفرین سازمانی خیلی چالش برانگیز است، پس آن ها با توجه به کارکرد خود از سمت سازمان مورد توجه قرار می گیرند و نیز پاداش دریافت می کنند. در طی سالیان اخیر، اغلب شرکت های بزرگ در مجموعه سازمان خود فردی را تحت عنوان یک کارآفرین سازمانی تعیین می کنند تا به این شکل به برتری عملیاتی دست یابند و بتوانند مزیت رقابتی را به دست بیاورند.
فواید و ریسک های کارآفرینی سازمانی
بسیاری از کارآفرینان، زمانی که هنوز برای شخص دیگری دارند کار می کنند، مقدمات لازم جهت کارآفرینی در کسب وکار خودشان را آماده می کنند. البته یک کارآفرین سازمانی بودن نیز به شما این شانس را میدهد تا از مجموعه منابع و ارتباطات درون سازمان برای کار کردن به روی ایدۀ خودتان بهره ببرید و با خیال راحت علاوه بر انجام دادن وظایف شغلی خودتان، بتوانید که دانش و مهارت های خودتان را بالا ببرید.
کارآفرینی اجتماعی
بهره بردن از استارت آپ ها و بقیه انواع کارآفرینان برای ساختن، تقویت کردن و پیاده کردن راهکارهایی می باشد که حل کردن مجموعه مسائل اجتماعی و فرهنگی و یا محیطی را به عنوان هدف قرار میدهند. کارآفرینی اجتماعی نیز یا کلاً غیرانتفاعی می باشد یا این که در پی درآمد زایی هم می باشد، ولی در حالت دوم همین میزان درآمد نیز در سمت اهداف اجتماعی و فرهنگی و یا محیطی کارآفرین استفاده خواهد شد.
یک کارآفرین اجتماعی پایه طرحش را به گونه ای پیش بینی و یا سازماندهی نخواهد کرد تا برای سرمایهگذار خود و نیز سازمانهای خیریه و دولتی و یا شخص خودش سود مالی ایجاد کند. یک کارآفرین اجتماعی هدف را ایجاد کردن ارزش از راه تولید انبوه قرار داده که مزیت های آن بیشتر به بخش هایی از یک جامعه می رسد.
اگر شما به کارآفرینی علاقهمند هستید باید کتابهای زیر را بخوانید:
- کتاب نبوغ دیوانه نویسنده رندی گیج
- کتاب تبدیل کردن رویا به ثروت نویسنده مایکل مسترسون
- کتاب دیوانگان ثروت ساز نویسنده دارن هاردی
به دنبال زمینه کاری مناسب بگردید
در بازاری که همه شرکت ها بزرگ و قدر هستند، کوچک بودن میتواند مزیت های ویژه ای داشته باشد. یکی از این مزیت ها توانایی وارد شدن در زمینه هایی است که شرکت های بزرگ به خاطر اینکه از لحاظ اقتصادی برایشان ارزش زیادی ندارد و یا تخصص لازم را ندارند واردش نمیشوند.
تمرکز بر روی یک محصول خاص و کسب مهارت و دانش زیاد درباره آن، موفقیت تحسین برانگیزی را برای کسب و کار شما به وجود آوردند.
نام مناسبی برای کسب و کار خود انتخاب کنید.
نام کسب و کار یکی از مهمترین عواملی است که میتواند مشتریهای بالقوه را به بالفعل تبدیل و یا آنها را برای همیشه از شما دور کند. همچنین بعد از انتخاب نام برای شرکت، تغییر آن بسیار پرزحمت است. نامی که انتخاب میکنید باید ماهیت کسبوکارتان را نشان دهد. نامی که گویای تفاوت کار شما با دیگر شرکت های مشابه و همچنین بیانگر نحوه ارائه خدمات به مشتریان باشد. باید بدانید اولین چیزی که مشتری با آن روبرو میشود نام کسب و کار است.
در مورد هدفتان شفاف باشید
کسبوکارهایی موفق خواهند شد که اولاً زمینه فعالیت خود را به طور کامل بشناسند و ثانیاً تمرکز خود را در آن زمینه از دست ندهند. اگر قصد دارید کسبوکاری را شروع کنید باید بتوانید به طور شفاف و واضح هدف خود را بیان کنید تا دیگر اعضا نیز کار و هدف خود را بدانند. البته واضح است که در شروع کار نمیتوانید همه مسائل را در نظر بگیرید و یا حتی ممکن است در طول مسیر نیاز باشد تغییرات نسبتاً بزرگی انجام دهید. ولی نکته اینجاست که هرگز نباید هسته اصلی (هدف) کسب و کار خود را فراموش کنید.
۳ توصیه ایلان ماسک به کارآفرینان
ایلان ماسک یکی از کارآفرینان موفق ایالت متحدهی آمریکا است. او به دلیل موفقیتهایی که بهصورت متناوب کسب میکند، روند معمول کارآفرینی را برای دیگر افراد قدری مشکل کرده است. از این رو برخی او را یک اخلالگر در ایجاد کسبوکار میدانند. او بنیانگذار و مدیرعامل دو شرکت بزرگ تسلا و اسپیسایکس است.
۱- هرگز از رویاهایتان دست نکشید
ماسک برای اینکه یکی از موفقترین کارآفرینان در هر بازهی زمانی محسوب شود قدم به قدم پیش رفته است؛ اما در طول این مدت با شکست نیز بیگانه نبوده است. بهعنوان مثال، ماسک با سمت مدیر عاملی در اولین شرکت خود به نام زیپ ۲ و سپس در شرکت پیپال که بنیانگذار آنها بود، با شکست مواجه شد.
عدم موفقیت او تا حدی بود که از ۱۰ شرکت انتخاب شده در سال ۱۹۹۹، این دو شرکت او از جمله بدترین ایدههای کارآفرینی معرفی شدند. علاوه بر این، در سال ۲۰۰۰، ماسک در طول سفری که به برزیل و آفریقای جنوبی داشت مبتلا به نوع مستعدی از بیماری مرگآور مالاریای مغزی شد. تنها تعداد کمی از سختیهایی که او در زندگی شخصی یا شغلی خود مجبور به تحمل آنها بود، بهتنهایی میتواند بسیاری از افراد را از پا دربیاورد؛ اما مقابله با این چالشها او را قویتر از قبل میکرد.
۲- از انتقادها و پیشنهادهای دیگران استقبال کنید
ماسک میداند که با وجود تمام موفقیتهایی که کسب کرده است ایدههای او تنها ایدهی مورد توجه افراد نیست. او از نظرخواهی از طرفداران خود دربارهی موضوعهای مختلف در شبکهی اجتماعی توییتر کنارهگیری نمیکند. او حتی دربارهی مسائل خاص شرکت تسلا نیز سؤالهایی را مطرح میکند.
۳- مشکلات را خودتان حل کنید
در دسامبر سال ۲۰۱۶ ماسک در ترافیک سنگین لسآنجلس معطل شده بود. او از اینکه نمیتوانست در برابر ترافیک کاری انجام دهد احساس عجز و ناتوانی میکرد. بلافاصله در شبکهی مجازی برای طرفداران خود توییت گذاشت که «ترافیک خیابان دیوانه کننده است. از این رو، قصد دارم دستگاه حفاری تونل بسازم و همین حالا انجام کارهای آن را شروع کردم.»
کارآفرینی در ایران
کارآفرینی چند سالی هست در ایران به موضوع داغ رسانههای دیداری و شنیداری تبدیل شده و همه به نوعی با این موضوع دست و پنجه نرم میکنند. موضوعی که به نظر میرسد اقتصاد، تجارت، صنعت، تکنولوژی، تحصیلات و هر آنچه را به آن فکر کنید درگیر خود کرده است. اما به نظر میرسد مفهوم کارآفرینی برای هر فرد و یا کارشناسی متفاوت باشد.
کارآفرینی به عنوان فرآیندی که در جریان آن فرد کارآفرین با خلاقیت به ابداع اندیشههای تازه و هدفمند و شناسایی فرصت های جدید میپردازد و با آفرینش کار و ایجاد ارزش افزوده در سرمایه، تولید و عرضه هرگونه کالا و خدمت نوین در مسیر رشد و بالندگی اقتصاد و توسعه پایدار گام برمیدارد.
ایران با دارا بودن منابع و ظرفیتهای فراوان طبیعی و نیروی انسانی کارآمد، میتواند بستر مناسبی برای رشد و توسعه اقتصادی باشد که توجه به خلاقیت، نوآوری و ترویج تفکر کارآفرینی از ضرورت ها و شرایط این مهم به شمار میرود.
موفقیت نهایی ما حاصل شناسایی و بهره برداری از فرصت هایی است که امروز در محیط پیرامون مان وجود دارند. اگر شما بتوانید مهارتی بیشتر از عامهی مردم در تشخیص فرصت های کارآفرینانه به دست آورید بدون شک آیندهی شغلی درخشانی خواهید داشت، اما چگونه این مهارت را کسب کنید؟ با درک راهکارهایی که در ادامه برایتان تشریح میکنیم:
۱. به یک ایدهی کامل و بدون نقص نیاز ندارید
شما معمولاً زمانی ایدهی کسبوکارهای موفق را میشنوید که به خوبی گسترش داده شدهاند اما واقعیت این است که این ایده ها در ابتدا خام و ناقص بودهاند. شما زمانی که ایدهای را میشنوید احتمالاً به بسیاری از نقص هایش پی خواهید برد اما این مسئله نباید شما را از دیدن فرصت هایی که در دل این ایده ها نهفته است غافل کند.
معمولاً وقتی متخصص جوانی در یک شرکت استخدام میشود نقص ها و اشکالات آن را میبیند حتی اگر شرکت بزرگی مانند گوگل باشد. اما چیزی که این افراد باهوش و جوان از دیدنش غافل میشوند فرصت هایی است که برای پیشرفت و بهبود وجود دارد. اگر منتظر این هستید که ایدهای کامل و بدون نقص به سراغ تان بیاید فقط وقت تان را تلف میکنید.
۲. آینده با علم امروز ساخته میشود نه علم فردا
نوآوری ها و محصولات آینده به وسیله ابزارها و تکنولوژی هایی که امروز در دست شما هستند ساخته میشوند. کاملاً در اشتباه هستید اگر فکر میکنید که یک ابزار و اختراع جدید، فرصتی را برای نوآوری به وجود میآورد. بسیاری از مردم منتظر رسیدن یک تکنولوژی جدید هستند تا بتوانند به وسیله آن فرصت های کسبوکاری جدیدی به وجود آورند.
گرچه اختراعات و تکنولوژی میتوانند فرصت های تازهای پدید آورند با این حال بسیاری از فرصت ها در به کارگیری و استفاده متفاوت از تکنولوژی های موجود نهفتهاند. آیفون همان گوشی تلفن همراه بود فقط کمی پیشرفتهتر و یا آیپاد به وسیله تکنولوژی هایی که وجود داشتند ساخته شد.
۳. هر ایده باید در زمان مناسبش اجرایی شود
یکی از مهمترین سؤالاتی که به عنوان یک کارآفرین باید به آن جواب بدهید این است: آیا الآن زمان مناسبی برای پیاده کردن ایدهتان است؟ ایده های فوقالعادهی زیادی وجود دارند که تا رسیدن زمان مناسب به یک فرصت کارآفرینانه تبدیل نمیشوند.
یکی از بزرگترین عوامل موفقیت فیسبوک این بود که در زمانی مناسب راه اندازی شد.
۴. شکست پنجره به فرصت های جدید است
وقتی در اجرای ایدهای شکست خوردید از آن دست نکشید. اتفاقاً شکست نشان میدهد که ایدهتان ارزش دنبال کردن را دارد. در واقع بهترین فرصت ها زمانی شناخته میشوند که شما بارها در اجرای ایده شکست بخورید.
ایده کارآفرینی در ایران
اگر خودتان را خلاق میدانید، پس یکی از ویژگیهای ضروری کارآفرینان موفق را دارید. ولی میتوانید از خلاقیتتان بیش از ساخت یک طرح کسب و کار و حل مشکلات خاص بهره بگیرید.
بسیاری از علاقمندان به کارآفرینی گمان میکنند که کارآفرینی چیز عجیب و غریبی است که نیاز به ایده های کارآفرینی خارقالعادهای دارد و نیاز به تخصصهای عجیب و غریب است که فقط با سرمایه میلیاردی محقق میشود. شما میتوانید یک کسب و کار واقعی بسازید که حول محور خلاقیتتان باشد. در ادامه چند ایده کارآفرینی به شما معرفی میکنم:
۱- سازندهی زیورآلات دستی
شما میتوانید از خلاقیتتان در ساخت مصنوعات دستی مانند گردنبند و گوشواره بهره بگیرید. میتوانید از سیم، مهره و چند مادهی دیگر استفاده کنید، آنها را کنار هم بگذارید و زیورآلاتی منحصر به فرد بسازید. شما میتوانید حاصل دستتان را بهصورت آنلاین یا در فروشگاههای محلی و نمایشگاهها بفروشید.
۲- طراح لوگو
آن دسته از کارآفرینان خلاقی که میخواهند با مالکان کسبوکارهای دیگر کار کنند، میتوانند سرویس طراحی ارائه کنند. شما میتوانید به کسبوکارها در طراحی متریالهای برندینگ اصلی مانند لوگو کمک کنید. برای دریافت مشتری های بیشتر میتوانید از سایت های انجام میدم و فایور استفاده کنید.
۳- طراح تیشرت
آیا ایدهی جذابی برای تیشرت دارید؟ شما به سادگی میتوانید تیشرتهایی قابل فروش تولید کنید. برای بازاریابی آن میتوانید از اینستاگرام استفاده کنید. و نمونه های مشابه که همین کار را میکنند در آن پیدا کنید برای الگو گرفتن.
۴- راه اندازی فروشگاه اینترنتی
شما میتوانید با راه اندازی فروشگاه اینترنتی مانند دیجی کالا ولی نه به آن بزرگی لوازمی را به فروش برسانید. این اجناس میتواند هر چیزی باشد و بهتر است جنسی باشد که قبلاً یک تجربه در آن بدست آوردید.
طرح های کارآفرینی
شما اگر ایده خاصی ندارید که بتوانید کارآفرینی کنید میتوانید طرح های کارآفرینی جدید را بخرید. در اینجا سایتی را معرفی میکنم که مجموعهای از طرح های مورد نیاز جهت ایجاد مشاغل مختلف همراه با محاسبات مالی و پیش بینی های مورد نیاز را به شما ارائه میدهد. شما با مراجعه به سایت تحقیق و همچنین سایت پارس پروژه، میتوانید این نوع طرح ها را ببینید. بعضی از این ایده ها شامل موارد زیر است:
- طرح کارآفرینی پرورش و نگهداری زنبور عسل با ظرفیت ۷۰۰ کندو
- طرح کارآفرینی پرورش گل و گیاه زینتی
- طرح کارآفرینی پرورش قارچ خوراکی با ظرفیت یکصد تن
- طرح کارآفرینی تولید مربا، ترشی و خیار شور با ظرفیت ۶۲۰ تن در سال
- طرح کارآفرینی آموزشگاه حسابداری
- طرح کارآفرینی آموزشگاه زبانهای خارجی
- طرح کارآفرینی تولید نشاسته از گندم
- طرح کارآفرینی کارگاه خیاطی و طراحی لباس
کارآفرینی محرک مهم رشد اقتصادی و نوآوری
مشاغل کارآفرینی بازدهی بالا را با سطح عدم اطمینانی به همان اندازه بالا، هدف قرار می دهند. Entrepreneur مایل است امنیت مالی و شغلی، وقت و همچنین سرمایه خود را برای یک سرمایه گذاری نامطمئن، ترتیب سرمایه های لازم، مواد اولیه، محل های تولید و کارمندان ماهر به خطر بیاندازد. بازاریابی، فروش و توزیع جنبه های مهم دیگری هستند که توسط کارآفرین کنترل می شود.
کارآفرینان با استفاده از مهارت ها و ابتکار لازم برای پیش بینی نیازها و آوردن ایده های جدید خوب به بازار، نقشی اساسی در هر اقتصادی بازی می کنند. به کارآفرینانی که ثابت می کنند در پذیرش ریسک یک شرکت نوپا موفق هستند، پاداش سود، شهرت و ادامه رشد می دهند. کسانی که شکست می خورند، متحمل ضرر می شوند و در بازارها کمتر شیوع پیدا می کنند. بنابراین، شخصی که خطر شروع یک کار تجاری جدید را بر عهده دارد، کارآفرین نامیده می شود.
یک Entrepreneur بنگاه اقتصادی ایجاد می کند که سرمایه و نیروی کار را برای تولید کالاها یا خدمات برای سود جمعآوری میکند.
کارآفرینی شغلی پرخطر است، اما همچنین می تواند پاداش بالایی داشته باشد، زیرا منجر به تولید ثروت اقتصادی، رشد و نوآوری میشود. کارآفرینان افرادی هستند که سازماندهی یک تجارت جدید و خطرات و پاداش های ناشی از آن را بر عهده میگیرند. آن ها معمولا به عنوان کسانی طبقه بندی میشوند که نوآوری هایی با رشد و ریسک بالا را تجربه می کنند، در حالی که صاحبان مشاغل کوچک بر یک تجارت با کالای مستقر و مشتری متکی هستند. از این رو، کارآفرینان موفق به عنوان یک نیروی محرک در اقتصاد مدرن تلقی می شوند.
مشاغل کوچک در مقابل مشاغل کارآفرینی
بین مالک بودن یک تجارت کوچک (SB) و یک کارآفرین مرز محدودی وجود دارد. در واقع، نقش ها اشتراکات زیاد، اما تفاوت های مشخصی دارند که آن ها را از یکدیگر متمایز می کند. مشاغل کوچک معمولا با کالاها و خدمات شناخته شده سروکار دارند، در حالی که فعالیت های Entrepreneurship بر ارائههای جدید و نوآورانه تمرکز دارند. به همین دلیل، صاحبان مشاغل کوچک تمایل به مقابله با خطرات شناخته شده را دارند، اما کارآفرینان با خطرات ناشناخته روبرو می شوند.
رشد محدود با سودآوری مداوم همان چیزی است که در بیشتر مشاغل کوچک مورد انتظار است، در حالی که فعالیت های کارآفرینی رشد سریع و بازده بالا را هدف قرار می دهد. در نتیجه، مشاغل Entrepreneurship به طور کلی اقتصاد و جوامع را به طرز قابل توجهی تحت تأثیر قرار می دهند که منجر به اثر آبشار بر سایر بخش ها مانند ایجاد شغل می شود. این در حالی است که مشاغل کوچک از این منظر محدودتر شده و محدود به حوزه و گروه خود هستند.
عوامل کلیدی کارآفرینی
شش عامل کلیدی در مورد کارآفرینی وجود دارد که عبارتاند از:
- شناخت هدف
- داشتن افق
- بهکارگیری خلاقیتهای ذهنی
- جامعهگرا و جامعهپذیر بودن
- شهامت، ابتکار، امیدوار و ریسکپذیر بودن
- واقعبینانه برخورد کردن با تفاوت بین خلاقیتها و فرصتها
مزایا و منافع کارآفرینی
- کارآفرینی عامل ترغیب و تشویق سرمایهگذاری است.
- کارآفرینی عامل تحریک و تشویق حس رقابت است.
- کارآفرینی عامل تغییر و نوآوری است.
- کارآفرینی باعث ایجاد اشتغال میشود.
- کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود میبخشد.
- کارآفرینی موجب توزیع مناسب درآمد میشود.
بنا بر منافع مذکور، امروزه در تمام سرمایهگذاریهای دنیا سعی بر این است که مغزهای متفکر صنعتی را شناسایی و جذب کنند به دلیل اینکه دنیای امروز، جهان علم و تکنولوژی است و ارزش اصلی تولید در مغز انسانها نهفته است.
آیا حتماً باید از کسب و کار فعلی خود جدا شوید؟
کسانی که به کارآفرینی و کسب و کار مستقل فکر میکنند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
• آنهایی که در حال حاضر، مشغول به کار هستند
• کسانی که اکنون در کسب و کار یا سازمان خاصی حضور ندارند و شاغل نیستند
گروه اول در مقایسه با گروه دوم، با یک چالش مهم هم روبرو هستند: با کسب و کار فعلی خودم چه کنم؟
به خاطر داشته باشید که کارآفرینی الزاماً با ترک شغل فعلی انجام نمیشود.
دو گزینهی دیگر هم وجود دارد که نباید از آنها غافل شوید:
گزینهی اول: کارآفرینی درونسازمانی
اگر مدیران و همکاران شما در محل کار در شغل فعلی، هوشمندی کافی را داشته باشند، ممکن است بتوانند فضایی را ایجاد کنند که به یک کارآفرین درون سازمانی تبدیل شوید.
کارآفرین درون سازمانی یا کارآفرین سازمانی (Intrapreneur) کسی است که برای ارزش آفرینی و نوآوری، ساختار و کسب و کار فعلی خود را ترک نمیکند و البته قدرت و اختیار بیشتری به او داده میشود تا بتواند ایدههایش را عملی کند.
گزینهی دوم: کارآفرینی پاره وقت
ممکن است فضای شغل فعلی شما بهگونهای باشد که امکان کارآفرینی سازمانی برایتان فراهم نشود. به این معنا که یا مدیران و اطرافیان، چنین ظرفیتی ندارند، و یا اینکه اصلاً زمینهای که مد نظر شماست، ارتباطی با محل کار فعلیتان ندارد.
در این حالت، یک گزینه میتواند کارآفرینی پارهوقت باشد. به این معنا که زمانهای خارج از ساعات کار رسمی خود را به راه اندازی کسب و کار جدید اختصاص دهید.
البته این شیوهی کار کردن، اما و اگرهای خودش را هم دارد. مثلاً اینکه ممکن است کار جدید، نیازمند وقت و منابع بیشتری باشد. و نیز اینکه کارآفرینی پارهوقت را نمیتوان برای مدت طولانی ادامه داد و به هر حال، باید در نقطهای، از کسب و کار فعلی خود جدا شوید.
انواع رهیافتهای کارآفرینی
معمولاً در زمینه کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده میشود که عبارتاند از:
- رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه (خصیصه)
- رهیافت فرایندی یا رفتاری
رهیافت محتوایی
هدف از بهکارگیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگیهای آنان است. بر این اساس ویژگیهای شخصیتی کارآفرین عبارتاند از: نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام.
رهیافت فرآیندی
هدف از بهکارگیری این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیتهای کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثرگذار در تأسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مدنظر قرار میگیرد. برای مثال مواردی نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیروی کار ماهر (ازنظر فنی)، میزان دسترسی به عرضهکنندگان، مشتریان یا بازارهای جدید بررسی میشوند. افراد نیز از نظر دارا بودن خصوصیات کارآفرینی مورد بررسی قرار میگیرند.
تصورات غلط در کارآفرینی
- کارآفرینی موفق فقط یک ایده بزرگ نیاز دارد: ایده بزرگ فقط قسمتی از موفقیت در کارآفرینی است. درک نیازهای مراحل متفاوت فرایند کارآفرینی، استفاده از روشی سازمانیافته بهمنظور گسترش کسبوکار کارآفرینانه و از عهده چالشهای مدیریت کسبوکارآفرینانه برآمدن، عناصر کلیدی برای موفقیت هستند.
- کارآفرینی آسان است: شاید فکر کنید به دلیل پیگیری علایقتان و علاقه شدید به موفقیت، کارآفرینی آسان است. تعهد، تصمیم (نیت) و سختکوشی لازمه آن است. کارآفرینان سختیها را تجربه میکنند و باوجود سختیها ادامه میدهند!!
- کارآفرینی یک شرطبندی مخاطرهآمیز است: کارآفرینی مخاطرات حسابشده است. کارآفرینی موفق یعنی اجتناب از مخاطرات تخمین نزده یا به حداقل رساندن مخاطرات.
- کارآفرینی فقط در کسبوکارهای کوچک یافت میشود: کارآفرینی در هراندازه سازمانی یافت میشود.
- کسبوکارهای کوچک و کارآفرینانه همانند هم هستند: البته تفاوتهایی بین کسبوکار کارآفرینانه و کسبوکار کوچک وجود دارد که جدول زیر برخی از آنها را نمایش میدهد:
small Business | Entrepreneurial Venture |
مالکیت، مدیریت و سرمایهگذاری مستقل | وجود نوآوری |
تعداد کارکنان کمتر از ۱۰۰ نفر | اهداف، سودآوری و رشد هستند |
بر نوآوری تأکید نمیکند | فرصتها را جستجو میکند |
تأثیر کم بر صنعت | اشتیاق به مخاطره پذیری |
کسبوکارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصتها بودن لازمه کارآفرینی است. کسبوکارهای کوچک میتوانند رشد کنند و تبدیل به کسبوکار کارآفرینانه شوند. البته در مورد تعداد کارکنان نظرات مختلفی وجود دارد. مثلاً در تعریف دیگری، شرکتی با کمتر از ۵۰۰ پرسنل در حیطه کسبوکار کوچک قرار میگیرد.
کارآفرینی چه تفاوتی با مدیریت صرف دارد؟
کارآفرینان بیشتر بر مبنای روالهای اکتشافی تصمیم میگیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و… را بررسی میکنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجههای عددی خود مقدور میکنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیتها است ولی کارآفرینی بر مبنای باورها و تجربیات مهم است. کارآفرینان جهشهای ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمیکنند. کارآفرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیمگیری میکنند. تصمیمگیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینهبر و غیرممکن میسازد. مدیریت کارآفرینی تلفیقی از این دو مقوله خواهد بود و کارآفرینی سازمانی را مطرح میکند.
انواع کارآفرینان
- نوظهور (در آغاز یک کسبوکار قرار دارد)
- مبتدی (سابقه کسبوکار قبلی ندارد)
- کهنهکار (سابقه فعالیت در کسبوکار دارد)
- ترتیبی یا زنجیرهای (دائماً در حال تغییر کسبوکار است)
- مجموعهای (کسبوکار اصلی را حفظ میکند و کسبوکارهای دیگری (اضافی) را آغاز میکند)
فرهنگ کارآفرینی
کارآفرینی به فرهنگ خاصی نیاز دارد. افراد تمایل و توانایی کمی در این زمینه دارند. همچنین افراد در مقابل تغییر مقاومت میکنند (رفتار سازمانی). به همین علت و با توجه به اهمیت کارآفرینی در اقتصادهای نوین (شرکتهای کوچک و متوسط) دولتها درصدد آموزشهای لازم برمیآیند. موفقترین کشور در این زمینه امریکا است. متأسفانه در کشور ما روحیه “کارمندی و رئیس- مرئوس”وجود دارد تا کارآفرینی و ریسکپذیری. فرهنگ را باید مجموعهای از باورها، آیینها، اندیشهها، آدابورسوم و ارزشهای حاکم بر جامعه دانست. فرهنگ در سطح جامعه و گروه و در تعامل میان آنها معنا مییابد و شیوه برقراری ارتباط بین افراد را بیان میکند.
فرهنگ نظامی فکری است که در رفتار افراد نمود پیدا میکند. در نگرشی کلی «فرهنگ شیوه زندگی» است از این رو فرهنگ در حال تحول است. ارتباط میان فرهنگ و کارآفرینی از دو سو قابلبحث است. از یکسو تأثیری که کارآفرینی بر تحولات فرهنگی جامعه دارد و از سوی دیگر بستر فرهنگی جامعه برای پذیرش این مقوله. کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، زمینهای برای ارتقای سطح فرهنگ است.
با برآورده شدن نیازهای اولیه زندگی زمینه برای بروز نیازهای عالی ایجاد میشود که با هدایت در مسیر درست موجب شکوفایی افراد میشود (سلسله نیازهای مزلو). نوآوری از خصوصیات کارآفرینی است و موجب تولید خدمات و محصولات متنوع میشود، محدوده انتخاب گستردهتر شده و زندگی آسانتر میشود. با بالا رفتن سطح رفاه و آسایش، اوقات فراغت افراد بیشتر میشود و بیشتر به فعالیتهای فرهنگی میپردازند. این امر در درازمدت موجب افزایش سطح فرهنگی جامعه میشود. از سوی دیگر شکلگیری کارآفرینی روشهای خاصی را میطلبد که بر پایه ارزشهای ویژهای استوار شده است.
فرهنگ سازمانی
باورها، ارزشها و هنجارهای رفتاری بین اعضای سازمان که بر روش انجام کار آنان تأثیر میگذارد فرهنگ سازمانی نامیده میشود. فرهنگ یک درک است. افراد فرهنگ سازمان را بر اساس آنچه در سازمان میبینند، میشنوند و تجربه میکنند، درک میکنند. اگرچه افراد کارهای متفاوتی در سازمان دارند، تعریفی مشابه از فرهنگ سازمان خود دارند. هر طور که سازمان درک شود فرهنگش توصیف میشود.
اشکال فرهنگ سازمانی
- نوآوری و مخاطره پذیری: مقداری که کارکنان به نوآوری و مخاطره پذیری تشویق میشوند.
- توجه به جزئیات: میزانی که از کارکنان انتظار میرود کارهایشان را از طریق بررسی و توجه به جزئیات با دقت انجام دهند.
- خروجی گرایی: مقداری که نتایج و خروجیها مهمتر از روشها و فرایندهای استفاده شده است.
- مردمگرایی: چقدر تصمیمات سازمانی، تأثیر بر افراد سازمان را هم در نظر میگیرند.
- تیم گرایی: میزانی که کارها بهجای افراد توسط گروهها انجام میشود.
- پیشگامی: میزانی که افراد سازمان پیشگام هستند و حس رقابت دارند نه اینکه آسانگیر باشند.
- ثبات: مقداری که تصمیمات سازمانی و اقدامات بر حفظ وضع موجود و ایستادگی در مقابل تغییرات تأکید میکنند. برای مثال یک سازمان میتواند اهمیت زیادی به ثبات بدهد ولی به تیم گرایی کمتر. اینکه یک سازمان به هر یک از این موارد چه مقدار اهمیت میدهد تصویری ترکیبی از فرهنگ سازمان ایجاد میکند.
مشکلات و موانع کارآفرینی در سازمان
- طبیعت ناپیوستگی در سازمانهای بزرگ: وجود مشکلات ارتباطی میان کارکنان و مدیریت. به دلیل وجود لایههای متعدد برای تصمیمگیری، امکان از بین رفتن ایده در هر قسمت سازمان وجود دارد.
- منافع کوتاهمدت: در سازمانهای بزرگ سود کوتاهمدت معیار موفقیت است (برای جلوگیری از کاهش ارزش سهام)
- عدم وجود فرهنگ کارآفرینی: کارآفرینان زندگی پرخطری را ترجیح میدهند ولی سازمان آنها را تشویق نمیکند.
ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان
در این مورد نظرات زیادی در دسترس است ولی در بسیاری از موارد توافق وجود دارد. انگیزه بالا، اعتمادبهنفس زیاد، توانایی درگیرشدن برای مدت طولانی، سطح انرژی بالا، درجه بالای ابتکار، توانایی هدفگذاری، متعادل در پذیرش ریسک و مصر برای حل مشکلات. در تقسیمبندی دیگر، اصرار و پیگیری زیاد، میل و توانایی خود رهبری و نیاز نسبی به استقلال، میل به پول و مقام، شک اندک به خود، نگرانی ناچیز، توانایی خطر کردن بدون دلواپسی، انجام کار بیش از نیاز و بیشتر از دیگران و …
نقش خانواده در توسعه کارآفرینی
کارآفرینی فرایندی اکتسابی است و خانواده در شکلگیری این فرایند نقش اساسی دارد. خانواده میتواند پویایی و تحرک را به عمق وجود افراد تحت نفوذ خود تزریق کند، طوری که فرد و جامعه در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند قالبهای اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. نقش خانواده بهعنوان کانون ایجاد نوآوری و خلاقیت در افراد انکارناپذیر است. تحقق این امر بستگی به میزان توجه والدین به فرزندان از تولد تا شکلگیری شخصیت آنها دارد. وقتی والدین در عرصه کسبوکار تلاشگر ظاهر شوند نتایج آن تأثیر مثبتی بر فرزندان دارد و باعث میشود آنها ذهن خود را به ادامه حرفه والدین یا شغلی جدید معطوف کنند.
برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ارزش تلقی میشود. چنین طرز تلقی از دنیای اطراف ذهن فرد را به خلق ایدهای نو و استقلال اقتصادی دگرگون میسازد. نوجوان یا جوان ایده خود را در خانواده مطرح میکند. میتواند از تجربیات والدین و احتمالاً از حمایت مالی و اجتماعی آنها بهره ببرد. میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط والدین و فرزند، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکلگیری فرهنگ کار در خانواده تأثیر دارد. به ثروتمندان توصیه میشود اجازه دهند فرزندانشان طعم سختی را بچشند، با مشکلات روبرو شوند، شکست را احساس کنند و مقدار اندکی از سرمایه خود را در اختیار آنان بگذارند. در خانوادههای ثروتمند فرزندانی بودهاند که خود، این رویه را پیشگرفتهاند. بسیاری از افراد موفق از طبقه محروم جامعه ظاهر شدهاند.
تجارب چند کشور جهان
اولین کشوری که ترویج فرهنگ کارآفرینی را از سطح دبیرستان شروع کرد ژاپن بود. اولین مؤسسه در توکیو در سال ۱۹۵۶ میلادی آغاز به کار کرد. در سال ۱۹۵۸ سازمان آموزشوپرورش ژاپن طرحی را برای اشاعه فرهنگ کارآفرینی تحت عنوان سربازان فداکار اقتصادی ژاپن، پیاده و اجرا کرد. بر اساس این طرح از افراد از سطح دبیرستانها به مسئله کارآفرینی پرداخته و آموزش دیدند که در حین تحصیل چگونه کار کنند و به دنبال کسب سود باشند و چگونه کشورشان را از وابستگی صنعتی رهایی دهند. بهتدریج مسئله کارآفرینی در ژاپن به سطح دانشگاهها هم کشیده شد. اکنون در ژاپن بیش از ۲۵۰ مؤسسه بزرگ کارآفرینی وجود دارد.
بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۲ میلادی بیش از ۹۶ درصد نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برتر تبدیل کند توسط کارآفرینان صورت گرفت. البته ناگفته نماند حمایتهای دولت هم در این زمینه نقش مهمی داشته است. در انگلستان، دولت به دانشگاهها جهت آموزش و کارآفرینی یارانههایی میپردازد. در هلند، برای پرسنل SME آموزشهای حرفهای گذاشته شد بهطوریکه در سال ۱۹۹۸، ۳۲ درصد از SME درگیر آموزش حرفهای بودهاند. همچنین در ایتالیا، ۸۵۵ دوره کسبوکار برای ۱۰۰۰۰ نفر شرکتکننده در بیش از ۲۰ دانشگاه ارائه شده است.
چه کاری لازم است تا یک کارآفرین موفق باشید؟
چندین نظریه وجود دارد که توسط محققان در موسسات برجسته درباره کارآفرینی ارائه شده است. برای این مشاغل، هیچ الگویی متناسب با همه وجود ندارد. به طور کلی، Entrepreneurship یا از اشتیاق ناشی می شود یا از شناسایی فرصت های مناسب تجاری است.
شخصی که علاقه زیادی به توسعه مدارهای الکترونیکی دارد ممکن است (به طور تصادفی) یک دستگاه عالی تولید کند. چنین فردی ممکن است لزوما تفکرات تجاری را در ذهن نداشته باشد، اما اشتیاق محض او را هدایت می کند. او به کسی گوش نمی دهد و با ارائه خود، محصولی کاملا قابل فروش تولید می کند که بازدهی بسیار بالایی دارد. او در دسته اول کارآفرینان پرشور قرار می گیرد. این در حالی است که یک تاجر با تیزبینی در کسب و کار و احساس فرصت سود با یک رویکرد mix-n-match در گروه دوم قرار می گیرد.
صرف نظر از طبقه اصلی، یک ایده Entrepreneurship، اگر به خوبی پرورش یابد و به درستی هدایت شود، می تواند به یک کار تجاری بسیار سودآور تبدیل شود.
کارآفرینان چگونه کار می کنند؟
Entrepreneurship یکی از منابعی است که اقتصاددانان آن را به عنوان محصول اصلی جدا می کنند، سه منبع دیگر زمین / منابع طبیعی، نیروی کار و سرمایه است. یک کارآفرین سه مورد اول را برای تولید کالا یا ارائه خدمات ترکیب می کند. آن ها معمولا یک طرح تجاری را ایجاد، نیروی کار را استخدام و مدیریت را برای تجارت فراهم می کنند، همچنین، منابع مالی را به دست می آورند. این افراد، معمولا هنگام ساخت شرکت های خود با موانع زیادی روبرو می شوند. سه موردی که بسیاری از آن ها به عنوان چالش برانگیزترین موانع ذکر می کنند، به شرح زیر است:
- غلبه بر دیوان سالاری
- استعداد استخدام کردن
- اخذ بودجه
- کارآفرین و سرمایه گذاری
با توجه به ریسک پذیری یک سرمایه گذاری جدید، به دست آوردن بودجه سرمایه ای به ویژه چالش برانگیز است و بسیاری از افراد کارآفرین از طریق بوت استرپینگ یعنی تأمین مالی یک کسب و کار با استفاده از روش هایی مانند استفاده از پول خودشان، تأمین ارزش سهام برای کاهش هزینه های کار، به حداقل رساندن موجودی کالا و فاکتورینگ مطالبات با آن مقابله می کنند.
در حالی که برخی از کارآفرینان تنها بازیکنانی هستند که در تلاشند تا مشاغل کوچک را از زیر زمین رد کنند، برخی دیگر شرکایی را در اختیار دارند که دسترسی بیشتری به سرمایه و منابع دیگر دارند. در این شرایط، شرکت های جدید ممکن است از سرمایه گذاران خطرپذیر، سرمایه گذاران فرشته، صندوق های تامین، تأمین منابع مالی، یا از طریق منابع سنتی مانند وام های بانکی تأمین مالی کنند.
کارآفرینان اقتصاد را تحت تأثیر قرار می دهند
در زبان اقتصاددان، یک کارآفرین به عنوان یک عامل هماهنگ کننده در اقتصاد سرمایه داری عمل می کند. این هماهنگی به منزله منابعی است که به سمت فرصتهای بالقوه سود جدید هدایت می شوند. این افراد، منابع مختلفی را، چه ملموس و چه غیرمادی، لمس می کند و باعث تقویت تشکیل سرمایه می شود.
در یک بازار پر از عدم اطمینان، این کارآفرین است که در واقع می تواند به پاک کردن عدم اطمینان کمک کند، زیرا قضاوت میکند یا خطر را به عهده می گیرد. تا آنجا که سرمایهداری یک سیستم سود و زیان پویاست، این افراد، با کشف کارآمد و به طور مداوم دانش را آشکار می کنند. شرکت های تاسیس شده با افزایش رقابت و چالش های کارآفرینی روبرو هستند که اغلب آن ها را به سمت تلاش های تحقیق و توسعه نیز سوق می دهد. از نظر اقتصادی فنی، Entrepreneur روند تعادل در حالت پایدار را مختل می کند.
کارآفرینان به اقتصاد کمک می کنند
پرورش Entrepreneurship از چند جهت می تواند تأثیر مثبتی در اقتصاد و جامعه داشته باشد. برای مبتدیان، افراد کارآفرین تجارت جدیدی ایجاد می کنند. آن ها کالاها و خدمات را اختراع کرده و در نتیجه اشتغال ایجاد می کنند، و اغلب با ایجاد یک اثر موج دار منجر به توسعه بیشتر و بیشتری می شوند. به عنوان مثال، پس از آغاز فعالیت چند شرکت فناوری اطلاعات در هند در دهه ۱۹۹۰، مشاغل در صنایع وابسته، مانند عملیات مرکز تماس و ارائه دهندگان سخت افزار، با ارائه خدمات پشتیبانی و محصولات نیز شروع به توسعه کردند.
افراد کارآفرین به درآمد ناخالص ملی میافزایند. مشاغل موجود ممکن است محدود به بازارهای خود باشند و در نهایت به سقف درآمد برسند. اما محصولات یا فناوری های جدید بازارها و ثروت جدیدی را ایجاد می کنند. همچنین، افزایش اشتغال و درآمد بیشتر به پایه مالیاتی کشور کمک می کند و هزینه های بیشتر دولت را برای پروژههای عمومی امکان پذیر می کند.
کارآفرینان باعث ایجاد تغییرات اجتماعی می شوند. آن ها سنت را با اختراعات منحصر به فرد که وابستگی به روش ها و سیستم های موجود را کاهش می دهد، شکست می دهند و گاهی آن ها را منسوخ می کنند. به عنوان مثال، تلفن های هوشمند و برنامه های آن ها، انقلابی در کار و بازی در سراسر جهان ایجاد کرده اند.
افراد کارآفرین در پروژه های جامعه سرمایه گذاری می کنند و به موسسات خیریه و سایر سازمان های غیرانتفاعی کمک می کنند و از اهداف فراتر از آن ها حمایت می کنند. به عنوان مثال بیل گیتس، از ثروت قابل توجه خود برای آموزش و ابتکارات بهداشت عمومی استفاده کرده است.
کارآفرینی چه اهمیت و چه مزایایی دارد؟
ازجمله مهمترین مزایا و منافع فردی، سازمانی و اجتماعی کارآفرینی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. کارآفرینی باعث تقویت مهارتهای مدیریتی میشود
یکی از بزرگترین مزایای کارآفرینی، پتانسیل بالای آن برای شناسایی و تقویت توانمندیهای مدیریتی کارآفرین است. کارآفرین در طول فرآیند کارآفرینی یک مشکل را بررسی و راهکارهای مختلفی برای حل آن پیدا میکند؛ سپس گزینههای مختلف را از نظر هزینه و بازده بررسی میکند و در نهایت بهترین گزینه را انتخاب میکند؛ در ادامه نیز بهطور مستمر درگیر برنامهریزی و تصمیمات آنی خواهد بود. این فرآیند میتواند بهترین تمرین برای تقویت مهارتهای مختلف کارآفرین، ازجمله مهارتهای تصمیمگیری و تصمیم سازی وی باشد. همین مهارتها و توانمندیهای مدیریتی در نهایت عامل خلق فناوریها و محصولات جدیدی خواهد بود که جایگزین فناوریها و محصولات قدیمی شده و عملکرد بهتری را هم برای کسبوکار و هم برای جامعه رقم میزنند.
۲. کارآفرینی باعث رشد نوآوری و خلاقیت و شکل گرفتن شرکتها و سازمانهای کارآمدتر میشود
کارآفرینی میتواند با تکیهبر مهارتها، ایده و خلاقیت کارآفرینان موجب رشد و تقویت خلاقیت و نوآوری در جامعه شود. این بهنوبه خود باعث ایجاد جوّ بهتر و پویاتری در فضای کسبوکار و شکل گرفتن شرکتها و سازمانهای خلاقتر و کارآمدتری خواهد شد.
۳. کارآفرینی استانداردهای زندگی در جامعه را بالا میبرد
کارآفرینی با ایجاد و تقویت شرکتها و سازمانهای کارآمد و خلّاق، محصولات و خدمات متنوع و نوآورانهای را در دسترس جامعه قرار میدهد که همین باعث بهبود شرایط زندگی برای مردم خواهد شد.
۴. کارآفرینی ابزار مؤثری برای توسعه اقتصادی است
کارآفرینی مستلزم تولید و استفاده از ایدههای خلاقانه، به حداکثر رساندن بازده حاصل از مصرف منابع، توسعه مهارتهای مدیریتی و موارد مشابه است و تقریباً همه الزامات کارآفرینی نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در توسعه اقتصادی کشور دارند.
عوامل مؤثر بر کارآفرینی کدامند؟
کارآفرینی یک فرآیند پیچیده است که تحت تأثیر فعلوانفعال دامنه گستردهای از عوامل مختلف قرار میگیرد. ازجمله مهمترین عواملی که کارآفرینی را تحت تأثیر خود قرار میدهند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف. عوامل فردی مؤثر بر کارآفرینی
عوامل فردی با شایستگیها و توانمندیهای شخصی کارآفرین در ارتباط هستند:• ابتکار عمل: کارآفرین بدون نیاز به درخواست یا دستور دیگران دستبهکار میشود؛• فعال و نه منفعل: فرصتها را شناسایی و از آنها بهرهبرداری میکند؛• پشتکار: در هر شرایطی برای غلبه بر موانع تلاش میکند و هرگز از موفقیت سیر نمیشود؛• مهارت حل مسئله: توانایی ایده پردازی دارد و به راهکارهای نوآورانهای دست پیدا میکند؛• توانایی متقاعدسازی و جلب نظر دیگران: میتواند نظر مشتریان، شرکا و سرمایهگذاران را جلب کند و در حفظ و گسترش روابط توانمند است؛• اعتمادبهنفس: قدرت تصمیمگیری و اجرای تصمیمات خود را دارد؛• خودانتقادگری: از اشتباهات خود و تجربههای دیگران درس میگیرد؛• مهارت برنامهریزی: در جمعآوری اطلاعات، طراحی برنامههای مدوّن و نظارت بر عملکرد مهارت دارد؛• ریسکپذیری: مخاطرات را بهطور حسابشدهای به جان میخرد. این ویژگی ضروریترین توانمندی برای کارآفرینی است.
ب. عوامل محیطی مؤثر بر کارآفرینی
منظور از عوامل محیطی، عوامل مرتبط با شرایطی است که کارآفرین در آن کار میکند. ازجمله این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:• فضای سیاسی• سیستم قانونی• شرایط اقتصادی• شرایط اجتماعی• وضعیت بازار• امنیتعواملی مانند اعتراضات سیاسی و اعتصاب، اقدامات و قوانین غیرعادلانه و سیاستهای غیرمنطقی مالی و پولی سدّی بر سر راه کارآفرینی و لذا رشد اقتصادی محسوب میشوند. از طرف دیگر، درآمد بالاتر مردم، اشتیاق جامعه به محصولات و فناوریهای نوین، نیاز به ابزارهایی برای تسریع ارتباطات و حملونقل و موارد مشابه باعث تقویت و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی خواهد شد.
کارآفرینان ها چند سته اند؟
کارآفرینان را بر اساس تمایل به خلق ایدههای تازه میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:• کارآفرینان خلاق: اینها افرادی هستند که توانایی خلق ایدههای نوآورانه، بهتر و اقتصادیتری را برای کسبوکار و مدیریت دارند. این کارآفرینان پیشگامان عرصه کسبوکار هستند و بیشترین تأثیر را بر رشد اقتصادی جامعه دارند. • کارآفرینان مقلّد: اینها افرادی هستند که در جادهای که توسط کارآفرینان خلاق ایجادشده قدم میگذارند. معمولاً کارآفرینان مقلد به این دلیل از همتایان خلاق خود تقلید میکنند که فضای فعالیتشان اجازه خلاقیت و خلق ایدههای جدید را به آنها نمیدهد. معمولاً در کشورهایی که ساختار اقتصادی و سازمانی ضعیفی دارند بیشتر چنین کارآفرینانی را مشاهده میکنیم. • کارآفرینان محتاط: این کارآفرینان افرادی هستند که در خلق و اجرای ایدههای جدید ابتکار عمل ندارند؛ بلکه به انتظار شرایط مناسب مینشینند؛ مگر اینکه متوجه خطری شوند که موجودیت کسبوکارشان را به خطر میاندازد.
انواع کارآفرینی
انواع کارآفرینی به شرح زیر خواهد بود:
کارآفرینی مستقل: فردی که مسئولیت اولیهی جمعآوری منابع لازم برای شروع و یا رشد کسبوکاری را بسیج مینماید و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرآیند، محصول یا خدمات جدید میباشد. به عبارت دیگر کارآفرین فردی است که یک شرکت را ایجاد و اداره میکند و هدف اصلیاش سودآوری و رشد است.
کارآفرینی سازمانی: فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیند نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده، به ظهور میرسند. به تعریفی دیگر فعالیت های کارآفرینانه فعالیت هایی هستند که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی نتایج نوآورانه برخوردار میباشد.
کارآفرینی شرکتی: کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید، فرآیندهای جدید و نظام های سازمانی نوین است.
کارآفرینی بینالمللی: این فرآیند زمانی ایجاد میشود که کارآفرینان برای منابع، طراحی و توزیع کالا و خدمات خود به شبکه های جهانی وابسته هستند.
کارآفرینی اجتماعی: کارآفرینی در یک زمینه اجتماعی برای سازمان های غیر تجاری و اقتصادی را در برمیگیرد.
کارآفرینی را نیز میتوان با توجه به شاخصها و معیارهای مختلفی دستهبندی کرد. یکی از رایجترین و جامعترین گروهبندیهای انواع کارآفرینی بهاینترتیب است:
۱. کارآفرینی در کسبوکارهای کوچک
امروزه بیشتر کارآفرینان و استارتاپها را میتوان در گروه کسبوکارهای کوچک دستهبندی کرد. بهعنوان نمونه، ۵.۷ میلیون کسبوکار کوچک در ایالاتمتحده وجود دارد که معادل ۹۹.۷ درصد کل شرکتهای فعال در این کشور بوده و ۵۰ درصد از شاغلین مشاغل غیردولتی در این کسبوکارها به کار مشغول هستند.ازجمله کسبوکارهای کوچک میتوان به خواروبارفروشیها، آرایشگاهها، مشاوران، آژانسهای مسافرتی، فروشگاههای اینترنتی محلی، کارگاههای نجاری، مغازههای الکتریکی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. کسبوکارهای کوچک معمولاً افراد محلی یا اعضای خانواده خود را به کار میگیرند و بسیاری از آنها سود چندانی به دست نمیآورند. تعریف آنها از موفقیت، کسب یک درآمد معمولی است، نه تسلط بر بازار یا رشد و توسعه تا تبدیلشدن به یک کسبوکار بزرگ. ازآنجاییکه این کسبوکارها نمیتوانند نظر سرمایهگذاران را به خود جلب کنند، لذا به سرمایه دوستان و خانواده یا وامهای بانکی متکی هستند.
۲. کارآفرینی در استارتاپ مقیاسپذیر
استارتاپهای مقیاسپذیر (Scalable) یا به عبارت بهتر «گسترشپذیر» کسبوکارهایی هستند که بنیانگذارشان از همان روز اول میداند که چشماندازشان میتواند دنیا را تغییر بدهد و لذا بر روی رشد و توسعه کسبوکار تمرکز میکند. این نوع از کارآفرینی نظر سرمایهگذاران را جلب کرده و بهترین و خلاقترین کارکنان را جذب میکند. استارتاپهای مقیاسپذیر معمولاً در قطبهای نوآوری جهان (سیلیکون ولی، شانگهای، نیویورک، بانگالور و …) شکل میگیرند و درصد آنها زیاد نیست، اما به خاطر پتانسیل و بازده بالایی که دارند بیشترین سرمایه (و توجه) را به سمت خود جذب میکنند.
۳. کارآفرینی در شرکتهای بزرگ
چرخه عمر شرکتهای بزرگ نامحدود نیست؛ به این معنی که رشد آنها به نوآوری مستمر و عرضه محصولات نوین و مدلهای جدید تولیدات فعلی بستگی دارد. تغییر در سلایق مشتریان، تغییر و تحول در فناوریها و قوانین، ظهور رقبای جدید و موارد مشابه میتواند این شرکتها را بیشتر تحت فشار قرار داده و آنها را به سمت تولید محصولات کاملاً جدید برای مشتریان جدید و برای عرضه در بازارهای جدید سوق بدهد. در این راستا، شرکتهای بزرگ به دنبال خرید شرکتهای خلاق و مبتکر میروند یا اینکه خودشان یک محصول تحولآفرین تولید میکنند (کارآفرینی درونسازمانی). جالب اینجاست که غالباً بزرگی شرکت اجرای برنامههای تحولآفرین را دشوارتر میکند.
۴. کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینان اجتماعی افراد مبتکری هستند که بر روی خلق محصولات و خدماتی تمرکز میکنند که نیازها و مشکلات اجتماعی را حل میکند؛ اما برخلاف استارتاپهای مقیاسپذیر، هدف آنها تبدیل کردن جهان به جای بهتری برای زندگی است، نه گرفتن سهمی از بازار یا سودآوری برای بنیانگذاران آن. کارآفرینی اجتماعی میتواند غیرانتفاعی، انتفاعی یا ترکیبی از این دو باشد.
۵. کارآفرینی اینترنتی و کارآفرینی سنتی
دنیای دیجیتال و بهخصوص اینترنت بر همه ابعاد زندگی انسان سایه افکنده و طبیعتاً کارآفرینی هم از این تأثیر بینصیب نمانده است. درواقع، پتانسیل اینترنت برای کارآفرینی آنقدر زیاد بوده که نوع نسبتاً جدیدی از کارآفرینی موسوم به «کارآفرینی اینترنتی» نیز پدید آمده است. همانطور که از نام این نوع از کارآفرینی برمیآید، مبنای کارآفرینی اینترنتی یک «کسبوکار اینترنتی» است؛ بنابراین بزرگترین تفاوت بین کارآفرینی اینترنتی با اقسام دیگر کارآفرینی تمرکز کارآفرینی اینترنتی بر اینترنت برای کسب درآمد است؛ درحالیکه انواع دیگر کارآفرینی وب محور نیستند. البته چنین تعریفی به این معنا نیست که کسبوکارهای سنتی به هر قیمتی از استفاده از اینترنت خودداری میکنند؛ بلکه عامل مهم، محوریت اینترنت در کارآفرینی و کسبوکار است. درواقع، امروزه آنقدر اینترنت با انواع مختلف کارآفرینی عجین شده که بهسختی میتوان از عبارت کارآفرینی «غیر اینترنتی» برای توصیف انواعی از کارآفرینی استفاده کرد که اینترنت محور نیستند. بهعنوانمثال، حتی اگر کسبوکاری با محوریت فروش ترشی داشته باشید، باوجوداینکه یک کارآفرین اینترنتی محسوب نمیشوید، به کمک شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام یا با راهاندازی یک سایت اختصاصی میتوانید کسبوکار خود را تبلیغ و ترویج کنید. فرق عمدهای که بین کارآفرینی سنتی و اینترنتی وجود دارد این است که شما میتوانید در کارآفرینی اینترنتی با کمک ابزارهای آنلاین سئو نظیر گوگل آنالیتیکس کسبوکار خود را تحلیل کرده و بدانید که به کدام سمت میروید، چیزی که در کسبوکاری که در بستر اینترنت انجام نمیشود به راحتی امکان پذیر نیست.
تصورات نادرست درباره کارآفرینی
در پایان به برخی از تصورات نادرست رایج درباره کارآفرینی اشاره میکنیم.
– کارآفرینی ذاتی است و کارآفرینان کارآفرین به دنیا آمدهاند
این یک تصور کاملاً نادرست است، چراکه کارآفرینی حوزهای است که مدلها، فرآیندها و معادلات خاص خودش را دارد. لذا با مطالعه درباره کارآفرینی میتوانید آن را یاد بگیرید. دقیقاً به همین دلیل است که امروزه برخی از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی امکان تحصیل در رشته کارآفرینی را فراهم آوردهاند.
– افراد ناسازگار یا فراری از درس کارآفرین میشوند
شاید بتوان برای چنین تصوری چند مصداق برجسته (مثل بیل گیتس) پیدا کرد، اما لزوماً چنین چیزی صحیح نیست. حقیقت این است که آموزش و یادگیری بیشتر باعث رشد و پیشرفت هرچه بیشتر کارآفرینی و کارآفرینان خواهد شد.
– برای کارآفرینی فقط به پول احتیاج دارید
پول مانند خونی است که برای زنده ماندن و رشد باید در رگ کسبوکار جاری باشد؛ اما امکان تأمین منابع موردنیاز برای ایده خوبی که متناسب با شرایط و مقتضیات موجود است وجود دارد و لذا پول مسئله غیرقابلحلی نخواهد بود.
– فقط داشتن یک ایده فوقالعاده برای کارآفرینی کافی است
اگر ترکیبی از همه منابع و شرایط لازم، مخصوصاً توان مدیریتی وجود نداشته باشد، یک ایده خوب یا فوقالعاده فقط در حد یک ایده باقی خواهد ماند و هیچگاه به مرحله عمل درنخواهد آمد.
– کارآفرینی سرشار از خوشی و لذت است
بسیاری از مردم با این تصور لذتبخش که خودشان رئیس خودشان خواهند بود رؤیای کارآفرینی را در سر میپرورانند؛ اما باید به خاطر داشته باشید که در یک شغل معمولی فقط به یک رئیس حساب پس میدهید؛ اما بهعنوان کارآفرین باید همیشه پاسخگوی سرمایهگذاران، شرکا و از همه مهمتر، مشتریان باشید. اساساً حقیقت این است که کار کردن برای دیگران از کار کردن برای خودتان آسانتر است؛ چراکه بهعنوان یک کارآفرین و مدیر کسبوکار، ذهنتان در همه حال درگیر مسئولیت خطیری خواهد بود که برعهدهگرفتهاید.
حرف آخرکارآفرینی بهعنوان یک فرآیند مملو از ریسک که بر ابتکار، توانمندی و علاقه کارآفرین تکیه دارد باعث رشد کارآفرین و جامعه میشود. طبیعتاً با توجه به ریسکی که ذاتاً با کارآفرینی همراه است با قدم گذاشتن در این مسیر نباید انتظار داشته باشید که همهچیز به خوبی و به بهترین شکل ممکن بهپیش برود. بااینوجود، با توجه به آنچه که در این مطلب ذکر شد و با مطالعه و کسب آگاهی بیشتر، در کنار علاقه و ایمانی که به کار خود دارید، در نهایت میتوانید میوه زحمات خود را بچشید. بهعلاوه، حتی در صورت شکست یک درس تازه خواهید گرفت که از آن میتوانید برای ساختن پلی به سمت پیروزی بهرهبرداری کنید.
.
سرفصل مقاله های رایگان آموزش کارآفرینی آکادمی راد
راه های ارتباطی با آکادمی راد در شبکه های اجتماعی
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.